علی اکبر داور متولد 1264 خورشیدی در تهران پسر کلب علی خان خازن الخلوت سرایدار راندرونی مظفرالدین شاه بود. او مدتی در دارالفنون به تحصیل پزشکی پرداخت اما بعد مدتی پزشکی را رها کرد در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. پس از فارغ التحصیل شدن در این رشته تحت تاثیر شرایط سیاسی و اجتماعی عصر مشروطیت برای دفاع از این انقلاب در این رقابتهای خربی مجلس دوم شورای ملی از دموکرات ها هواخواهی کرد. داور در سال 1288 منصب دادستانی (مدعی العموم) تهران دست یافت. وارد فالیتهای مطبوعاتی شد. (در روزنامه مدیریت شرق به مدیریت سید ضیاء مقالات سیاسی و انتقادی نوشت در سال 1290 یک شرایطی فراهم می شود تحت (سرپرست فرزندان بازرگانی به اروپا رفته در دانشگاه ژنو زبان فرانسه آموخت و دکترای حقوق در سوئیس اخذ میکند[1].
وقوع کودتای 1299و نخست وزیری سید ضیاء که داور قبلاً با او همکاری مطبوعاتی داشت) ولی زمانی به تهران رسید که سیدضیاء از نخست وزیری عزل و به خارج از کشور تبعید شده بود. داور در مدت زمان کوتاهی در عرصه های سیاسی توانست به عنوان یک فرد توانمند وارد عرصه سیاست شود.
روزنامه مرد آزاد
اولین فعالیتهای سیاسی او انتشار، روزنامه ای به عنوان مرد آزاد اولین تلاش طلیعه برای دستیابی به مناصب سیاسی بود (نام او از روزنامه منتشره در پاریس گرفته بود) توانست نظریات سیاسی و اقتصادی خود را در مورد آینده بیان کند تلاش او این بود که جامعه ایرانی بر مبنای تمدن غرب استوار گردد. همچنین داور در نوشته های خودش رضاخان سردار سپه وزیر جنگ را رهبری می داند که قادر است ایرانیان را به آرزوهای بزرگ خود برساند[2].
این نوشته ها او باعث شد افرادی همچون تیمورتاش و نصرت الدوله فیروز از همه مهمتر رضاخان وجود او را یک نعمت بزرگ برای رسیدن به برنامه های خود بدانند. [حزب رادیکال] (باقر عاقلی منابع رجال سیاسی و نظامی معاصر) دومین اقدام او تشکیل حزبی بود بنام حزب رادیکال – اعضای آن افراد تحصیل کرده بودند که داور لیدراین حزب بود.
سیروس غنی برآمدن رضاخان
اینطور به نظری رسید که این اولین حزب سیاسی در ایران بود که برنامه های خودش را روی کاغذ بیاورد این بیانیه 33 ماده داشت که مهمترین عبارت بود تحکیم حکومت مشروطه – برگزاری انتخابات با رای محفنی ...........الغای کاپیتولاسیون – جدایی دین از سیاست. برابری شهروندان
حضور در مجلس – داور پس از اینکه توانست با اندازهایی همچون روزنامه و حزب خود را یک فرد سیاسی بسیار فعال بشناساند و به همین خاطر مباحث پارلمانی خود را به دقت تهیه می کرد داور در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم لار حضور داشت در مجلس پنجم یکی از حوادث مهم که مطرح شد مسئله جمهوری بود که داور مخالفت کرد نظر او این بود که جامعه ایران آماده پذیرش این نوع حکومت نمی باشد. داور در مجلس پنجم در جایی دیگری نیز با رضاخان به مخالفت برخاست آنهم زمانی که رضاخان برای سرکوبی شیخ خزعل به خوزستان لشکر کشیده بود.[3]
داور لشکرکشی رضاخان را خود سرانه دانست و کلیه عملیات را مربوط به صلح و جنگ اعلام داشت به تصویب مجلس برسد با بازگشت سردار سپه به تهران، داور برای رفع سوء تفاهم به تلاش افتاد ک در این راه از تیمورتاش و نصرت الدوله فیروز کمک خواست. نصرت الدوله با تلاش داور به جرگه طرفداران رضاخان پیوست از این تاریخ با اتحاد سیاسی این سه تن با یکدیگر مثلث محکمی بود که سردار سپه بنای سلطنت خود را بر روی آن بنا نهاده بود از دیگر مسائل مطرح شده در مجلس پنجم طرح خلع قاجاریه از سلطنت مطرح شد 5 نفر اعلام مخالفت کردند مهمترین مصدق بود که داور سخنان او را نشنیده گرفت و اعلام کرد وظیفه مجلس فقط برداشتن پادشاه بی کفایت از سلطنت است که با ادامه تلاشهای داور در مجلس موسسان رضاخان به پادشاهی رسید پس از آن داور انتظار داشت به پاس حمایت هایش از رضاخان پست بالایی را انتظار داشت- رضاشاه فروغی را به عنوان اولین نخست وزیر معرفی کرد فروغی (یکی اعضای کابینه خودش) داور را برای وزارت فواید عامه (وزارت کشاورزی- بازرگانی) قرار داد.[4]
داور به زودی در این وزارت توانست توان بالای از خودش نشان دهد یکی از گام های اساسی او اصلاحات تاسیس راه آهن بود.
داور در کابینه دوم مستوفی المصالک در تیرماه 1305 به عنوان وزیر عدلیه معرفی گردید. ریاست او در قوه قضایه 7 سال ادامه داشت. اقدامات اساسی داور را باید در همین دوران 7 ساله وزارت او در عدلیه جستجو کرد. او مصمم به دگرگون کردن بنیادهای دادگستری در ایران بود.
ابتدا وزارت عدلیه را منحل کرد[5] – استخدام قاضیان جوان تحصیل کرده در ایران و اروپا در زمره در دیوان عالی علاوه بر تحصیل کردگان جدید از وجود برخی روحانیون استفاده کرد اصل استقلال قضات را از بین برد و آنها را تابع دولت کرد تدوین قوانین مدنی- استفاده از حقوق مدنی فرانسه و ایتالیا جز در چند مورد با قوانین شرعی متعارضی بود به عنوان بخشی از قانون مدنی ایران تنظیم کرد از جمله این تعارضات مسئله نفی تعدد زوجات، تغییر سن ازدواج دختران و پسران از 9 و 15 سال به 18 سال و نهادهایی که زیر مجموعه وزارت دادگستری از قبیل دفتر اسناد رسمی، سازمان ثبت اسناد و املاک ثبت پا به عرصه وجود نهادند بعد از استعفای مخبرالسلطنه هدایت بار دیگر محمدعلی فروغی بر مسند نخست وزیری ایران تکیه زد. در این کابینه جدید پست وزارت مالیه (دارائی) نصیب داور شده بود در زمانی که ولیعهد مشق سلطنت را در زیر سایه پدر آغاز کرد، از مربع قدرتی که از نخستین روزهای کودتا بارضاخان همراه بودند و بعداً در دوران او قدرتی داشتند تنها علی اکبر داور در صحنه بود. و در وزارت مالیه با پشتکاری غریب به کار مشغول بود آخرین ماموریت او- تصور می رفت از تصفیه های رضاشاهی در امان مانده و مانند دوستانش (تیمورتاش و نصرت الدوله) به عضب دیکتاتور گرفتار نیامده است.[6]
دادن امتیاز نفت به آمریکائیان بود. کاری که تا آن زمان دوبار انگلیس ها (به کمک روسها) موفق به متوقف کردن آن شد بود.
داور سرانجام موفق شد. لایحه دادن امتیاز نفت را به آمریکائیان را به مجلس ببرد به اشاره دربار. مجلس به اتفاق آراء آن را تصویب کرد
روز بعدش سفیر انگلستان با مترجم سفارت دو ساعتی شرفیاب بود. سرپاس مختاری آنقدر بیهوش نبود که نداند در این جلسه چه می گذرد. او بلافاصله پرونده بر سر ساخته آیرم را زیر بغل گذاشت و راهی کاخ شد. یکباره رضاشاه دانست که داور هم در اداره شرکتهای دولتی که تاسیس کرده و مسئولیت آنرا به علی وکیلی تاجر خوش قریحه سپرده بود. ریخت پاشهایی کرده و هم «خاطرات اعتمادالسلطنه را در به قصد انتشار در کشو میزش گذاشته[7]. خاطراتی که در آن به استبداد شاه «خوشگذرانی شاه سابق» اشاراتی دارد.
مجموعه اقداماتی را برای به زمین زدن داور آیرم رئیس شهربانی تهیه کرده بود. همچنین داور از سوی رضاشاه تحت فشار بود دچار سرخوردگی عجیبی شده بود که تصمیم به خودکشی گرفت[8].
داور، نیمه شب20 بهمن 1315 کودکان کوچک خود را بوسید. تریاک هایی را که همان روز به عنوان نمونه از دفتر اداره معاملات تریاک وزارت مالیه گرفته بود و با خوردن آن به زندگی خود پایان داد و امتیاز نفت آمریکائی ها هم فراموش شد.