حمد و ثنا خداوند
ستایش و سپاس خاص پروردگاری است که انسان را به نعمت عقل کرامت ارزانی فرمود و شناخت خویش را با فطرت الهی بدو الهام کرد.
درودی بی پایان بر همه انبیاء الهی بویژه پیامبر گرامی اسلام و خاندان پاکباخته اش بخصوص حضرت مهدی (عج) ولی خدا و احیاگر عدل و قسط پس از ستم و جور فراگیر جهانی سلام بر عالمان وارسته و فقیهان شیعه که حقوق اسلامی و معارف ائمه(ع) را حراست کرده و به ما رساندند و همواره دشمنان را از حوزه معارف دینی و انسانی و جوامع اسلامی پراکندند.
سلام بر آن که برنامردی ها و ستم ها فائق آمد و حق را بنیاد کرده و به حق خواند. امام مقتدا زاده علی مرتضی (ع) حضرت امام خمینی (ره) که بر او و بر حماسه اش درود باد محبت و رحمت الهی نثار آن شهیدان و کشتگان حق که عدل به کردار آنان قائم گشت و دنیا را به همت والایشان متوجه اسلام نمودند.
مقدمه
مغول ها قوم بیابانگرد و چادرنشین بودند که در قسمت اسیای مرکزی و شرقی زندگی می کردند و رئیس آن ها شخصی به نام «تموچین» یا چنگیز بود که در سال617 هجری حملات خود را از سر حدات چین آغاز کرد چنگیز خان وقتی خبر کشته شدن جمعی از تجار مغول به وسیله حاکم شهر اوترار شنید برای سلطان محمد خوارزمشاه پیغام فرستاد به زودی به سراغ تو خواهم آمد.
از دلایل دیگر حمله مغول به سرزمین های اسلامی می توانیم به ارتباط سری بین مغولان و مسیحیان مغرب زمین 2 تنش حکومت قراختاییان و تعریف خلای عباسی مغولان اشاره کرد.
و باید دانست که مهم ترین علل انقراض دولت خوارزمشاهی و خلافت عباسی و افتادن اکثر ممالک اسلامی در دست مغوان بت پرست، چند چیز بوده: یکی آنکه محمد خوارزمشاه اکثر امراء و حکمفرمایانی که ممکن بود در روز درماندگی و حمله بیگانگان، کشور ایران را محافظت نمایند از میان برداشت و بلادی که بین ایرانیان و مغولان حایل بوده ضمیمه متصرفات خود کرد و از این جهت تقریبا با آن هم سر حد گردید. از همه بدتر اینکه محمد خوارزمشاه در موقع حمله مغول خویشتن را باخته و جرات از دست داده چنان بر او مستولی شده است که به جلال الدین هم اجازه جنگ نداد و همه را دلسرد و مایوس ساخت و بالنتیجه واقع شد آنچه ازخواندن آن دل ها در طپش آید و حال منقلب گردد. علت دیگر پیشرفت مغول دربار خلافت عباسی با خوارزمشاه بود و شاید خلیفه باطنابی میل نبود که حریف خود را بدست مغول ها ببیند و از شر او راحت گردد و از همین جهت خلیفه نه فقط با خوارزم شاه مساعدت ننمود و در دفاع از مغولان همت نگماشت بلکه سلطان جلال الدین را مساعدت نکرد و درخواست او را نپذیرفت نفاق سنی و شیعه را که اغلب بلاد حتی در بغداد حکمفرما بود علت دیگر پیشرفت مغول باید دانست چه رشته اتحاد مسلمین از یکدیگر گسیخته بود و در بغداد دارالخلافه مسلمین به کرات به شیعیان جور و احجاف واقع شد وفی الحقیقه این جماعت از استبداد عامه بجان آمده بودند و چاره ای هم نداشتند همچنین اهل سنت با یکدیگر سخت مخالفت داشتند و حتی در موقع حمله مغول بسیاری از حنفی مذهبان با مغول همدست گردیده با شافعیان از در خصومت در آمدند و مغولان در آخر هر دو طایفه را مقهور خود ساختند.
از طرف دیگر اسماعیلیان سالیان دراز در ایران بلکه در اطراف بلاد اسلام تولید خوف و وحشت می نمودند نه قدرتی بود که آنان را به قسمی سرکوبی نماید تا دیگر قد علم ننمایند و نه عقلا حکمفرمایان و امراء به آن ها آزادی مذهب می دادند تا دست از اقدامات خود بردارند.
این اوضاع و احوال خصوصا مخالفت امراء جلال الدین خوارزم شاه که مجبور بود گاه کرمان زمانی در آذربایجان و هنگامی در گرجستان با مخالفین بجنگد موجب شد که کشور پهناور ایران در اندک زمان در دست مغول بیافتد.