چکیده:
این مقاله در مورد جهان بینی و هنر مانویان است، همچنین به تاثیر آن بر فرهنگ و هنر ایرانی اشاره دارد. مطالب با ظهور آیین مانی آغاز می گردد. سپس اقتباس این آیین را از ادیان ما قبل خود تبیین میکند و کلیتی در مورد جهان بینی واندیشه های مانویان درگسترده تاریخ ارائه میدهد، علاوه بر آن به تاثیر آثار مانی از هنر وفرهنگ اقوام مختلف به خصوص چینیان تاکید می شود و برخی از عناصر عرصه سمبلیک مانی به اجمال بررسی میگردد؛
سرانجام دراتنهای مقاله به نفوذ سایر هنرها بر هنر مانی اشاره می شود و تاثیر این فرایند را در نگارگری ایرانی مورد توجه قرار می دهد. هدف کلی مقاله در باب تبیین جهان بینی مانی و تاثیر این نگرش بر خصیصه ونوع تفسیر هنر ایرانی است.
( کلیه واژه ها: جهان بینی، سبک چینی، کتابت، نماد، نقاشی، تضاد)
مقدمه
مطالعه در خصوص مانویان از دو لحاظ حائز اهمیت است؛ یکی به لحاظ ایدئولوژی و جهان بینی مانوی ودیگری از لحاظ هنری می باشد. با اقدام به پژوهش دراین باب متوجه می شویم ، که بررسی هنر مانوی قادر به جدایی از اندیشه و جهان بینی مانوی نیست وآنچه که در مورد مانویان جالب توجه است؛ خصیصه التقاطی بودن ایدئولووژی آنها و تاثیر این خصوصیت بر هنر مانوی می باشد، البته ویژگی التقاط گرایی تنها مختص به مانویان نیست بلکه سرزمین ایران هم در عرصه هنر و هم به لحاظ های دیگر مستعد التقاط گرایی است، این امر دلایل مختلفی را در بر دارد، اما یکی از این دلایل رفت وآمد جهانگردان، میسیونرها، فرانسیسکن های مسیحی به ایران و نواحی چین است این افراد ماموریت تبلیغ مسیحیت را به عهده داشتند ومتقابلاً متفکرانی از ایران به اروپا، هندوستان و چین سفر می کردند تا جامعه ایرانی را با مسائل فرهنگی اقوام دیگر آشنا نمایند، بنابراین تداخل فرهنگی زمینه ساز تاثیر پذیری از ملل دیگر می شود. با این وجود ایرانیان در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود در پی حفظ هویت واصالت های مختص به خود بوده اند و همواره به مبارزه با حملات فرهنگی وسیاسی اقوام مهاجم می پرداختند تا چهار چوب های فرهنگی ایران را حفظ نمایند، اما موفق نگشتند تا به طور کامل از رویکردها واعتقادات غیر ایرانی مصون بمانند این عوامل بر هنر ایرانیان بی تاثیر نبود. با توجه به این که از مینیاتورهای ایرانی به عنوان هنر اصیل ایرانیان یاد می شود؛ به لحاظ ظاهر، نژاد اصیل ایرانی را متجلی نمی سازد، با اندکی دقت متوجه می شویم که چهره های منقوش در مینیاتورهای ایرانی بر نژاد زرد پوست دلالت دارد، در حالی که حجاری های به جای مانده از هنر اقوام ساسانی و هخامنشی و ما قبل آنها از صفات ایرانی برخوردار است و حاکی از یک نژاد ایرانی می باشد، این رویداد یکی از پارادایمهای کهن را مورد پرسش قرار می دهد و تا حدودی ریشه یابی هنر مانویان موجب تبیین این رویداد می گردد، اما به علت کمبود آثار هنری بر جای مانده از مانی و مراجع مربوطه، نمی توان به تحلیل درستی دست یازید.
ظهور مانی
مانی بنیان گذار آیین مانوی، مردی ایرانی بود که در سال 215 میلادی در بابل متولد شد.
پدر مانی فتک نام داشت و مادرش نوشیت، پوشیت یا مریم، زنی اشکانی بود. برخی نام مانی را با واژه مانگ به معنی ماه مرتبط می دانند که هلال احاطه شده در تصویر مانی گویای صحت این موضوع است. 1) بر طبق رساله پوئیش[1] نام اصلی مانی کوبریکوس است که احتمالاً بر گرفته از واژه کرفه کار به معنای نیکوکار می باشد.
مانی ابتدا برده ای بود که از طریق زنی نجات یافت و رسالتش را توسط نایب خود به نام سیسینیوس تدوین نمود وتره بنتوس، از شاگردان وی چهار جلد کتاب درباب مانی نگاشت: رازها، فصول، انجیل و گنجینه، سرانجام مانی نمایندگانی را به کشورهای مصر و سکا و سغد ارسال کرد و از فرهنگ غنی این مناطق در راستای آیین خود بهره جست، و درعوض اهالی این کشورها را به کیش خود فراخواند. شایان ذکر است که ظهور مانی مصادف با دوره اشکانیان است، به طوری که این دولت بیشتر به سمت عقاید یونانیگری گروید و برای مانی فرصتی شد تا به گرد آوری پیروان مجوسی، زرتشتی و بودایی بپردازد. 2) عاقبت مانی به خاطر عقاید نوین خود به دست بهرام کشته شد.
سرچشمه دین مانی
دین مانی یکی از شاخه های دین زرتشت بود که بیش از هزار سال دوام آورد. این آیین مبنی بردوگرایی یا دوبن بود و به دو مبدأ نیکی و بدی اعتقاد داشت. مانی بر این باور بود که خیر وشر هر دو قدیم هستند و جهان از روز ازل مرکب از دو منطقه مجزا بوده است، یکی منطقه تاریکی و دیگری منطقه روشنایی، سرانجام خدای بدیها توانست بخشی از نیکی یا روشنایی را بدست آورد. مانی این اندیشه دوگانگی را از پیامبر زرتشتیان اقتباس نمود. (3) وی در ابتدا جز فرقه الخسائی فرقه ای مسیحی بود، که مدتی بعد توسط همزاد خود به نام نرجمیک رسالتش را در برابر الخسائیان اعلام نمود و خود را پیامبر خطاب کرد. (4) مبلغان مانی به هر کجا که می رفتند طبق مقتضیات همان محل رفتار می کردند به طوری که درشرق خود را زرتشتی و در غرب ترسایی یا مسیحی معرفی نمودند. بنابراین در جهان غرب مانی به عنوان پایه گذار مسیحیت شناخته شد وخود را فارقلیط[2] خطاب کرد.
درمجموع اندیشه مانی از ادغام ادیان مسیحی، زرتشتی و بودایی، در قرن سوم میلادی به وجود آمد ودر نظر مانویان هر آنچه معنوی وروحانی است از روشنایی و نور نشات گرفته و هر آنچه مادی است از تاریکی و ظلمتت سرچشمه می گیرد. مانویان از اشتغال به مادیات بر حرز بودند و به ریاضت و زهد میپرداختند و جنگ و کشتار را از نهادهای اهریمنی وتاریکی می دانستند وتلاش می نمودند تا با منع خود از آغشته شدن به خون دیگران مانع از یاری رساندن به قلمرو اهریمنی شوند.
طرفداران مانی برای انجام رسالت خود به سر گروه تقسیم شدند: 1- برگزیدگان مانوی ( صدیقین) 2- روحانیون و مبلغین ( شماسین) 3- نیوشاک ( سماعیون) (6) که از میان این سه گروه روحانیون و مبلغین نقش موثری در ترویج آیین مانی داشتند.
جهان بینی مانی
بر طبق آیین مانی، قلمرو روشنی در برابر قلمرو تاریکی قرار داردکه محل سکونت اهریمن است. این دیو سری مانند شیر دارد. پیکری چون اژدها، دوبال همچون پرندگان، دُمی مانند ماهی و پاهای او همانند چهار پای حیوان است که در تاریکی به سر می برد، جسمیت وماده با پیدایش آن مصادف گردید.
مانی آسمان را به پنج عنصر تقسیم می کند: 1- حلم ( بردباری) 2- عقل 3- غیب 4- فطنت ( زیرکی، دانایی) 5- علم. وزمین را حاوی عناصر نسیم، باد، نور ، آب ، آتش می داند؛ هستی یا جهان دیگر که ظلمانی است از پنج عنصر ضباب ( بخاری که در زمستان پراکنده است)، حریق، وسوم، وسم ( آهن گداخته، داغ) و ظلمت، تشکیل شده است. هنگامی که پدر روشنایی در سرزمین نور از سرکشی اهریمنی در جهان تاریکی آگاه شد، برای مبارزه به زمین میآمد و با روح خود و دوازده امشاسپندانش و پنج عنصر (نسیم، باد، نور، آب، آتش) با ابلیس مقابله نمود وسرانجام انسان قدیم زاده شد، که با شیطان قدیم به مبارزه پرداخت، اما شکست خورد و تکههایی از نور توسط شیطان بلعیده شد. فرشته دیگری ازسوی پدر روشنایی آمد تا اسیران را از زندان ظلمانی رها کند 7) بنابراین در دوره دوم آفرینش انسان قدیم آزاد شد اما فرزندان وی در چنگ تاریکی محصور گشتند، در دوره سوم، شهریار سومین ایزد خود را به نام نریسه ایزد به مقابله فرا خواند که نتیجه این مقابله مسبب رشد انبوهی از گیاهان ودرختان محصور با نور بود و عنصر نسیم[3] موجب حیات این دنیا گردید. (8) طبق گفته مانی آدم و حوا از دو اکوان (دیو) بوجود آمدهاند، که در الفهرست ابن ندیم به حوار مفصل شرح داده شده است بنابر اسطوره مانوی، بهشت سرچشمه روشنی و عرصه ای ازلی و جاودانی میباش