قدیمی ترین روابط بین ایرانیا و ملل اسلاو را که اسلاف روسها هستند شاید بتوان در لشکرکشیداریوش اول هخامنی به سواحل شمالی دریای سیاه در سنه 513قبل از میلاد مسیحجستو جو کرد اما روابط حقیقی و تاریخی بین ایران وروس ها با یک سلسله استیلاوتاخت وتاز از طرف روسها چه از طرف خشکی و چه از طرف دریای خزر به ایران اغاز میشود که بنابر قراقراینی که ارنست کونیک مورخ روسی به دست آورد تاریخ اولین تاخت و تاز رادر سال 880 میلادی (266 – 267 ه.ق) دانسته است. در سال 298 هجری (911 میلادی) نیز جمعی از روسها با شانزده کشتی دریای خزر را پیموده و به خاک طبرستان حمله کرده اند . ولی تا اواخر قرن هفدهم میلادی مطابق با اواخر قرن یازدهم هجریظاهراَ تاخت و تازهایی که روسها به نواحی مختلف ایران داشته اند هنوز حالت ساطه جویی نداشته و دنباله ای پیدا منی کرده است تا اینکه در سال 1668 میلادی (1089 قمری) یکه از قزاقان ناحبه رود دون به نام ستنکو رازین بالشکریانش درسواحل دریای خزر پیشروی نمودند. شاه سلیمان صفوی با او به مقابله برخاست و لشکریانش را که تا دروازه شهر رشت رسیده بودند به عقب راند.
پس از انقراض صفویه و ضغف دربار ایران روس ها به متصرفات جنوبی خود افزوده و با گرجستان همسایه شده بودند وناچار که هر وقت که پادشاه گرجستان از جانب دربار ایران نگران و بددل می شدند وی کوشیدند پشتیبانی و هواخواهی دربار روسیه را جلب کنند .
2
پطر کبیر در سال (1772م-1135ه.ق) زمانی که شاه سلطان حسین مملکت را به افغان ها سپرده بود به بهانه اینکه برخی از اتباع روسی را کارگزاران ایرانی کشته اند از گردنه جبال قفقاز کشته و دربند را که قبول مورخین دروازه ایران بود به تصرف دراورد و به موجب عهد نامه ای نواحی ساحلی دریای خزر را تصرف کرد . امّا چند سال بدون داشتن تسلت کاملی برتمام نواحی ایران حکفرمایی کردند تا اینکه اقا محمد خان قاجار بر سر کارآمد وسلسله قا جاریه را تشکیل کرد . زمانی که آقامحمد خان بر خاندان زند قیام کرد هراکلیوس پادشاه دوازدهم گرجستان پریشانی اوضاع ایران را غنیمت شمرده و خود را تحت همایت روسیه در اورد به همین دلیل اقا محمد خان در صدد همله به گرجستان در امد (1209ق) و لسکریان خود را با کمال شتاب به طرف گرجستان سوق داد. وی پس از تسخیر شهرهای ایروان و شوشی که بر سر راه گرجستان بودند سپاهیان خود را به تفضیل مراکز گرجستان وارد کرد با اینکه گرجیان در این جنگ منتهای دلاوری را از خود نشان دادند ولی از عهد نامه دفاع بر نیامدند و هراکسلیوس هم خود به کوهستانهای اطراف پناه برد. به این گونه آقامحمد خان وارد شهر بی دفاع گردیدو خونریزی های بسیاری کرد و گزشته از ویرانی هایی که از خود به جای گزاشت شانزدههزار پسر ودختر را به اسارت گرفت وبعد ها با خود به ایران آورد .
هجوم آقا محمد خان به گرجستان که توأم با بیرحمی وخشونت بود منجر به عواقب وحشتناکی گردید که کمترین آن گرایش ملل قفقاز به روسیه تزاری بود تا خود را از هجوم و اسارت ایرانیان نجات دهند . روسیه نیز با استفاده از موقعییت مناسبی که در نتیجه هجوم قتل و غارن بی سابقه سپاهیان آقامحمد خان کسب کرده بود توانست این منتقه زرخیز پهناور را که حدود 400سال تحت حاکمیت ایران قرار داشت زیر نفوذ و حاکمیت قلمرو خود در آورد.
2-جنگهای اول ایران و روس و معاهده گلستان
پس از درگذشت کاترین در روسیه و آقامحمدخان در ایران زد و خورد از دو طرف قطع گرید و بلهوسی یا یساست پل پسر کاترین امپراتور روسیه موقتاَ موجب جلوگیری عملیات تهاجمی دولت نیرومند شمالی گردید. فتحعلی شاه هم سخت گرفتار سرکوب مدعیا تاج و تخت پادشاهی بود. ولی پس از مدتی از طریق اعمال قدرت امپراتور روس جرج 13قیصر گرجستانی درسال 1800م به نام خود و جانشینانش به نفع امپراطور روسیه از سلطنت کناره گیری کرد. پرنس پرنس الکساندر برادر جوانتر جرج که میل نداشت ناظر از دست رفتن سلطنت خانوادگی باشد از دولت های ایرانی و عثمانی استمداد جست. فطحعلی شاه علیر غم عدم تمایل به موجبات خصومت همسایه شمالی قبول کرد که الکساندر رادر مبارزه او برای بیرون راندن روسها از گرجستان همراهی کند. ولی از وجود این نقشه به موقع اگاهی یافتند و در صدد مقابله با آن برآمدند.
به همین دلیل نامه ای به سرداد روس نوشت و به عملیات او در قفقاز اعتراض کرد سردار روس بدون اینکه پاسخی به نامه شاه بدهد به دستور تراز به عملیات تعرضی خود ادامه داد بدین ترتیب دفاع از قفقاز که مبنا بر حق حاکمیت ایران بر آن منتقه بود امری اجتناب ناپزیر موجب بروز جنگ گردید به هرحال علت اسسی جنگ اول ایران و روسیه را می توان تمایل هر دو دولت به تصرف ناحیه گرجستان دانست.
در سال اول جنگ (1219ق) برقشون ایران چندین شکست فاحش پی در پی وارد آمد. انگلیسها که بدون استیصال فتحعلی شاه را دیدند در صدد برامد به وعده یاری او را به خود جلب و فتحعلی شاه هم چاره دفع خطر روسیه را در اتحاد با انگلستان می دانست اما انگلیسها در برابر وعده یاری به ایران انتظار داشت جزیره خارک و بندر بوشهر به انگلستان واگزار شود و پزیرش چنین شرطی برای فتحعلی شاهغیر مقدور بود.
ناچار فتحعلی شاه به فکر جلب حمایت فرانسه افتاد و در سال 1219ق-1804م دوستی خود را با فرانسه از طریق نامه نگاری آغاز کرد. در همین هنگام ناپلئون بناپارت برنامه های توسعه طلبی خودش را به ویژه برای مقابله با رقیب نیرومند خود انگلستان دنبال می کرد. از این رو هنگامی که فتحعلی شاه در نامهاش آمادگی خودش را برای برقراری دوستی با دولت فرانسه اعلام کرد ناپلئون از این خواسته استقبال کرد و در نامه ای به فتحعلی شاه نوشتکه من میل دارم با تو روابط مفیدی داشته باشم در همین زمان نیز از سوی فرانسه بهطور غیر مستقیم کوششهایی به کار می رفت تا انگلیسها را در انظار ایرانیا فریبکار و فرانسه را نیرومند و قابل اعتماد جلوه دهد به هر حال پس از طی مراحل مربوط و نامه نگاریهای متعدد بین سران دو کشور ایران و فرانسه فتحعلی شاه که گمان می کرد با کشور فرانسه می تواند به روسیه قلبه کند با ناپلئون متحد شد و در نتیجه (این اتحاد) عهد نامه فین کن اشتاین با یک مقدمه و 16 ماده بین ایران و فرانسه منعقد شد و ایران رسماَصحنه رقابت سیاسی دول اروپا گردید با انعقاد این عهد نامه فرانسه جای انگلیس را در ایران گرفت.
در سالهای 1812-1813م(1227-1228ق)که استقلال و تمامیت ارضی روسیه به علت فتوحات تاریخی ناپلئون به خطر افتاده بود الکساندر اول امپراطور روسیه مسمم شد که عمده قوای خود را در مرزهای غربی متمرکز ساخت و به جنگ با همسایه خود ایران خاتمه داد و به منظور حفظ امنیت و آرامش در نواحی وسیع مرزی با همسایه خود ایران روبط حسنه ای برقرار سازد. این امر مستلزم آغاز مذکورات صلح با دولت ایران بود که اجرای آن به ژنرال رتیشچف نظامی زیرک و سیاست مدار با هوش که به امور که به امور قفقاز که کاملاَ وارد بود وحول گردید. پیشنهاد صلح و مذاکرات وربوط به آن به علت جنگهای مداوم و طولانی و خسارات و تلفات ناشی از آن چنان در روحیه ولبعهد ایران اثر داشت که وی برای حسن استقبال به مجرد شروع به مذاکرات کلیه قوای آماده به دفاع را که در تبریز مستقر شده بود مرخص کرد تا عملاَ ترک کخاصمه موقت را اعلام کند. دولت انگلیس نیز سعی داشت تا در کنفرانس م ملاقاتهای وربوط به این صلح و آشتی بین این دو کشور را رسماَ اعلام کرد و قرار بر این گردید که سرگور اوزلی به عنوان نماینده دولت انگلیس در مذاکرات صلح بین ایران و روسیه شرکت نماید.
اما سعی و کوشش دیپلماتهای ایران و رو سیه جهت تامین آرامش و استقرار صلح در سرحدات مرزی به جایی نرسیده و کنفرانس پس از مدتی بدون اخذ نتیجه به کار خود پایان داد و جنگ از سر گرفته شد.
فتحعلی شاه که همه درهارا به روی خود بسته دید ناچارشد که شرایط کمرشکن صلح را بپزیرد. در نتیجه میرزا ابوالحسن خان از طرف ایران و ژنرال رتیشچف از جانب روسیه در گلستان واقع در ساحل رودخانه زیوه در تاریخ12 اکتبر سال 1813م قرارداد صلحی را منعقد ساختند که به عهدنامه گلستان معروف است.
بالاخره جنگهای ده ساله ایران و روسیه بر اثر میانجی گری و تلاش سرگور اوزلی سفیر انگلیس پایان یافت. و بر طبق عهد نامه گلستان قسمتهایی از خاک ایران در تصرف روسها باقی ماند. دولت ایران برای پس گرفتن اراضی مزبور اصرار می ورزید ولی سفیر انگلیس که به اقتضای سیاست دولت متبوع خو مخواست به هر نحو هست به جنگ روس و ایرانپایان دهد با وعدههای فریبنده فتحعلی شاهرا به انعقاد عهد نامه صلح گلستان وادار نمود.
در موقع امضای عهد نامه گلستان روسها نهایت تلاش خود را بکار بردند که حتی المقدور از تعیین خط مرزی بین دو کشور جلوگیری شود. انگلیسها هم که واسطه این عهد نامه بودند با این موضوع موافقت داشتند و درعهد نامه تهران مورخ 25 نوامبر 1814(1229ق)تعیینسر حدات بین ایران و روسیه را منوط به نظر و اطلاع نمایندگان سیاسی خود نمودند.