محبوبی اردکانی در کتاب «تاریخ موسسات تمدنی جدید» ، در مورد تأسیس دارالفنون در دوره ی قاجاریه می نویسد:
«نام مدرسه ای که به فرمان امیرکبیرتأسیس شد دارالفنون بود و این نام بالصراحه در روزنامه وقایع اتفاقیه مکرر دیده می شود ولی خود امیرکبیر در نامه ای که برای استخدام معلم به (جان داود) نوشته است آن را مکتب خانه پادشاهی خوانده و در نخستین خبر تأسیس آن هم(تعلیم خانه) نام برده شده است. و محتمل است که گذراندن نام دارالفنون تقلیدی از دارالفنون عثمانی و اساساً تأسیس آن هم، به همان اسم و روش کار، یکی از نتیجه های هم چشمی مخصوص امیر با اولیای دولت عثمانی بوده است.
محل دارالفنون همان جا بود که (الآن) دبیرستان دارالفنون هست. در سال 1266 هجری قمری در این محل که در شمال شرقی ارگ شاهی و قبلاً سربازخانه بود شروع به ساختمای مدرسه کردند. تا یکسال کار چندان پیشرفت نداشت و چون امیر می خواست زودتر به نتیجه برسد از سال 1267 میرزا رضای مهندس باشی را که در زمان فتحعلیشاه به لندن اعزام شده بود و درآنجا درس خوانده بود مأمور تهیه ی نقشه ی ساختمان کرد. میرزا رضا ظاهراً از روی نقشه سربازخانه و عمارت (وولیچ) انگلستان نقشه ساختمان را تهیه نمود. (محمد تقی خان معمار باشی) ساختمان آن را به عهده گرفت و در همان سال قسمت شرقی آن خاتمه یافت و این عمارت که به قول روزنامه وقایع اتفاقیه بنایی عالی و طرحی جدید مشتمل بر پنجاه حجره ی منقشِ مذهبِ وسیع بود، در سال 1269 هجری قمری به اتمام رسید.»
تجدید بنای دارالفنون
در نقشه ی عبدالغفار که به سال 1309 هجری قمری یعنی به فاصله بیش از 40 سال از ساخت مدرسه [در دوره ی قاجاریه] تهیه شده، ورودی اصلی دارالفنون از جنوب و از طریق معبری متصل به خیابان الماسیه است. قورخانه مبارکه و مسجد مهد علیا نیز در این خیابان قرار دارند. در این نقشه خیابان الماسیه از شمال به میدان توپخانه و از جنوب به خیابان درب اندرون متصل می شده است. تأتر و تماشاخانه ی مدرسه در شمال شرقی بنا و در لبه ی خیابان ناصرخسرو و در حدود شمالی موقعیت فعلی ورودی مدرسه قرار دارد. دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» در مورد شکل اولیه و تغییرات مدرسه که به دستور او انجام شده است، می نویسد:
«درسال 1327 عمارت دارالفنون در اساس همان بود که در سال 1268 به دستور امیرکبیر ساخته شده بود و تا سال 1348 باقی بود و در وسط یک حیاط وسیع مشجر حوض بزرگی قرار داشت که قسمتی از آب شاه دائماً از آن می گذشت. در چهار طرف حیاط مذکور اطاق های درس بود و جلوی تمام آنها دور تا دور ایوان یک سره با گنبدهای آجری که از سمت حیاط بر ستون های عریض و ضخیم آجری تکیه داشت. عرض ایوان سرتاسری بیش از 5 متر بود و به همین سبب تمام اتاق های درس کمی تاریک بود.اتاق های ضلع جنوب را بر مجرای قنات بزرگ شاه [1] ساخته بودند و همیشه مرطوب بود. در موقع تحصیل من [ عیسی صدیق ] در اتاق های نمناک جنوبی کلاس نقاشی و زبان انگلیسی و مقدمات طب دائر بود.
در موقع تجدید این بنا [2] در سال 1348 هجری قمری مطابق با 1307 شمسی ریاست تعلیمات عمومی کشور با من بود و به مهندس مارکف خاطر نشان شد که ساختمان جدید دارالفنون باید تالار اجتماعات داشته باشد. بنابراین اضلاع شمالی، شرقی، غربی اختصاص به کلاس درس داده شود و تالار اجتماعات در جنوب حیاط قرار گیرد. مهندس مارکف این نظر را به کار بست ولی با وسایل و مصالح آن روز نتوانست مانع رطوبت کف دیوارهای تالار شود.» در مورد چگونگی و مراحل ساخت دارالفنون روزنامه ها و نشریات وقت از سال 1307 شمسی اطلاعاتی در اختیار قرار می دهند: «ساختمان قسمت غربی مدرسه ی دارالفنون که دارای 12 کلاس و دو طبقه است خاتمه یافته و فقط جزئی تعمیری باقی دارد... و قرار است اول فروردین 1308 شاگردان به قسمت جدید انتقال یابند. برای نصب یک دستگاه بزرگ در مدرسه نیز دستور داده شده مناره ی ساعتی در حیاط مدرسه ساخته شود. مخارج این ساختمان تاکنون در حدود 16 هزار تومان شده. همچنین دستور داده شده که عمارت شمالی مدرسه را خراب و از اول سال 1308 شروع به ساختمان جدید نمایند.»[3]
«از چندی به این طرف وزارت معارف شروع به تعمیرات و ساختمان جدید عمارت مدرسه ی دارالفنون نموده و عملیات ساختمان بنای جدید به جدیت تعقیب گردیده که زودتر تمام شود و به قرار معلوم پس از تکمیل عمارت و ساختمان های جدید مدرسه ی عالی طب به آنجا منتقل می شود.»
در سال 1313، دو تالار بزرگ جهت نمایش و خطابه ساخته شد.
خصوصیات معماری:
سنگ بنای دارالفنون در اوائل 1266 ق در زمینی واقع در شمال شرقی ارگ که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را میرزا رضای مهندس از شاگردانی بود که زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلیس رفته بود کشیده شده و محمدتقی خان معمارباشی آن را ساخت و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنایی آن رسیدگی می کرد.
ساختمان بخش شرقی دارالفنون تا اواخر 1267 به انجام رسید و مورده بهره برداری قرار گرفت و بقیه آن تا اوائل 1269 پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اتاق (منقش مذهب) که هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته و در جلوی آنها ایوان های وسیعی را بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی محوطه تالار تأتر احداث شد، در پشت دارالفنون کارخانه شمع کافوری و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا نمودند، چاپخانه ای هم ضمیمه آن گردید، به علاوه کتابخانه و سفره خانه ای نیز ساخته شد. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارگ "باب همایون" باز می شد لیکن به سال 1292 ورودی مدرسه به خیابان ناصریه منتقل گردید که تا به امروز نیز این درب استفاده می گردد. ساختمان دارالفنون دارای پنجاه اتاق در چهارطرف بود که قسمتی از دیوارهای آن به گچبری و نقش ها و تذهیب های بدیع آراسته گردید، این اتاق ها هم سان و هم اندازه بوند میان حیاط دارالفنون حوض بزرگی قرار گرفته بود، در ضلع شرقی و در کنار خیابان ناصریه چند مغازه ساخته بوند و بر بالای آنها سربازخانه های چند که سال ها هرچند در طی روزگاران بر کالبد این بنای فرهنگی آسیب ها و تغییرات فراوانی وارد گردیده لیکن بسیاری از علما و دانشمندان از این کانون تعلیم و تربیت سر بیرون آورده و خود مسبب تعلیم شاگردانی ممتاز گردیده تا نام دارالفنون را چون نگینی درخشان در صفحات تاریخ فرهنگی ایران به ثبت برسانند.
امروز بر ماست که از آسیب رساندن بیشتر بر این بنا جلوگیری کرده و با رفع معضلات گوناگونی که گریبانگیر آن شده است و با گنجاندن این یادگار در فهرست آثار ملی- فرهنگی ایران، این بنای باارزش را برای نسل های آینده حفظ بنماییم تا آنان نیز از پرتو تجلیات علمی و آموزشی این چنین میراث گران قدری بهرمند گردند.[4]
مشخصات بنا:
بنای دارالفنون در حال حاضر دارای دو ورودی می باشد که ورودی اصلی آن در ضلع شرقی و در کنار خیابان ناصرخسرو قرار گرفته است ساختمان با داشتن حیاط مرکزی دارای چهار جبهه در اطراف خود p می باشد که تمامی جبه ها در 2 طبقه اجرا گردیده است.
در جبه شمالی در طبقه همکف چهار اتاق به ابعاد 90/7 × 10/8 متر و در طبقه اول این جبهه نیز چهار اتاق به ابعاد 10/5 × 10/8 وجود دارد. در بخش شمالی این جبهه حیاط بزرگی قرار گرفته است که به عنوان زمین بازی مورد استفاده قرار می گیرد.
در جبهه جنوبی سالن آمفی تآتر به ابعاد 25×13 متر، نمازخانه به ابعاد 21×13متر و سکوی نمایش تآتر به ابعاد 6×5/7 متر قرار گرفته است.
در جبهه غربی 6 اتاق به ابعاد 9/7 ×1/8 متر وجود دارد و ساختمان انبار نیز در پشت این جبهه قرار دارد.
در جبهه شرقی چهار اتاق به ابعاد 9/7×1/8 متر و یک سالن به ابعاد 16×8 متر و همچنین انبار تدارکات به ابعاد 5/5 ×4/11 متر که با ورودی مستقل به خیابان ناصرخسرو راه می یابد در این بخش قرار دارد.
نوع بهره برداری و خصوصیات: کاربری بنا درحال حاضر مدرسه عالی تربیت معلم می باشد. به جهت تمام وقت بودن پاره ای از دانشجویان بخشی از اتاق های خواب در طبقه اول قرار دارد.
تزیین وفرم نما: نمای اصلی ساختمان با آجر 5 سانتی است. نما در جبهه شرقی و غربی با پنجره های جناغی در دو طبقه ریتمی یکسان را به وجود آورده است. درحالی که سردرهای ورودی در جبه های جنوبی و شمالی نوعی تقارن را ایجاد نموده است. از کاشی خشت هفت رنگ به صورت کتیبه و به عنوان تزیین در نما استفاده شده است. راهروها و فضاهای داخلی فاقد هرگونه تزیین می باشد.
بررسی ارزش های هنری معماری دوران قاجار
تأثیر هنر ایلات بر معماری دوران قاجار
مردم ساکن در سرزمین پهناور ایران را قوام و ایل های مختلفی تشکیل داده اند که همواره در زمینه های مختلف توانسته اند به نوعی هم بستگی که بیشتر به خاطر دفاع از موجودیت خود در برابر بیگانگان بوده است، نائل گشته و حکومت مقتدری را به وجود آورند. به همین دلیل در این پهنه همواره با دو نوع هنر مواجه هستیم، یکی هنر ساده اقوام یا روستاییان و دیگر هنر پیچیده تر و قوام یافته تر شهرنشینان.
اگر قالی و گلیم و گبه را بتوان نمونه ای از این هنر مثال زد، با توجه به جنبه های هنری و بدون هیچ نوع ارزش گذاری، قالی هنر شهر متمدن و گبه یا گلیم هنر ایلات و روستاها بوده است. در مواردی که سلسله ها به مدت قابل ملاحظه یا حکومت کرده اند، توانسته اند، هنر و معماری صاحب سبک و هویت به وجود آورند و آن را به ایلات و روستاها نیز تسری دهند.
ایل قاجار در ابتدا از هنر خطه خراسان به ویژه هنر تیموریان به عنوان سبک هنری ایلات آن منطقه تأثیر گرفت. لذا تأثیرات هنر این منطقه را، به ویژه در عناصر تزیینی و نقوش در معماری دوران قاجار می بینیم. نقاشی صحنه های شکار، اجرای سمبل شیر و خورشید و اشکال فیگوراتیو و کاربرد رنگ های زرد و قرمز کاشی کاری ها و عناصر تزیینی را از مصادیق تأثیرات هنر ایلات بر معماری دوارن قاجار می توان شمرد. در ساختار ایل ها و عشایر سنتی، رئیس ایل در رأس بوده و فرمانروای بلا منازع است. در ساختار اجتماعی دوره ی قاجار نیز ریاست قبیله جای خود را به ریاست حکومت داده و حکومت خود، سفارش دهنده معماری است. زمینه های هنری حاصل از استیلای قاجاریان به تدریج در نسل های بعدی، به هویتی بدل شد که در دوره پادشاهی نظیر ناصرالدین شاه که خود فردی علاقمند و صاحب عقیده و سلیقه است به رونق معمارری منجر شده و آثار باارزش از آن زمان به یادگار می گذارد.
چگونگی روند نفوذ هنر معماری اروپاییان به ایران
از دوران صفویه که دولت عثمانی به دشمنی با اروپا و ایران پرداخت، توجه اروپاییان به ایران به عنوان نیروی متخاصم عثمانی جلب شد و تقویت ایران به نفوذ اروپاییان انجامید و تعامل فرهنگی و هنری در پی داشت و حتی نقاشانی به ایران آمدند ولی هیچگونه ساختمانی در ایران به دست آنها ساخته نشد و با وضع مطلوبی این بده بستان صورت گرفت. در زمان فتحعلیشاه خصوصاً در طی جنگ های 30 ساله با روسیه تزاری ، بسیاری از مورخین و فلاسفه معاصر ایران بر این عقیده اند که آنچه لرزه بر ارکان جامعه ایران وارد نمود و ما ار از خود بیرون اورد و باعث شوک شدید فکری در ما گردید، مواجهه قهرآمیز ما با تجهیزات مدرن بود و در حالیکه فتحعلیشاه هنوز در بی خبری و غرور خود به سر می برد عباس میرزا که خود در جنگ درگیر بود به ضعف و عقب ماندگی فنی و علمی ایران پی برد و ابتدا از راس هرم حکومتی و بعد روشنفکران اراده بر این شد که انتقال وجوه مختلف مدرنیته به ایران انجام شود. در نتیجه انتقال نیروی انسانی از ایران به اروپا و بالعکس بدین منظور به وجود آمد و انتقال فرهنگ و هنر اروپایی از طریق این رفت آمدها پدیدار گشت و این طور تصور شد که ظواهر فرهنگی می تواند این نقیصه را جبران کند این روند در زمان ناصرالدین شاه روشی معمول گشت که حتی مراجعه کنندگان به فرنگ کارت پستال هایی که از معماری غربی داشتند را جهت ساختن به معماری به ایرانی جهت الگوبرداری سفارش می دادند. سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و مواجه با ساختمان های آنجا مانند برج ایفل وی را به شگفتی وامی داشت. معمارانی به ایران و ایرانیانی برای تحصیل معماری به اروپا رفتند و این روند تا کنون ادامه دارد و برای بعضی ها کارت پستال های آن دوره مجلات کنونی معماری هستند که از آنجا به ایران می آید.
تا آغاز دوره سلطنت ناصرالدین شاه هیچگونه اثر مهمی از معماری فرنگی دیده نمیشود ولی در پایان این دوره بیشتر ساختمان ها به این سبک ساخته می شد واز افتخارات محسوب می گردید. به طوریکه اعتمادالسلطنه در توصیف عمارت شمس العماره در کتاب ماثرالاثار چنین می نویسد: کوشک معروف به شمس العماره؛ از عظایم آثار این شهیار و امتیازاتش بر جمیع ابنیه تهران (و بلکه ایران) اظهر من الشمس است و مشتمل بر طبقات پنجگانه است. این یادگار بزرگوار به دستیاری دوستعلی خان معیرالممالک به سبک قصور و عمارت فرنگستان طرح ریزی و ساخته و پرداخته شده است.
معماری قاجار
معماری قاجار، در دو مقوله معماری سنتی و حکومتی قابل بررسی بوده و بناهای شاخص آن به طور جداگانه قابل تأمل هستند که اینک به اجمال بدان ها می پردازیم:
معماری سنتی
معماری سنتی دوارن قاجار را نمی توان به طور متلق به این دوران دانست. به نظر می آید، معماران سنتی که براساس روش استاد و شاگردی تجربیات خود را منتقل کرده را ه پیشینیان را ادامه داده اند و سفارش دهندگان حکومتی و محلی تنها به طریقی بر این راه صحه گذاشته اند. معماری سنتی از نظر شکل، ساختار و مفهوم، نسل اند نسل به تبعیت از گذشتگان اجرا شده و منبع الهام آن میراث گذشته بوده است. مسجد امام (شاه سابق)، مدرسه مروی، دو نمونه از معماری سنتی در تهران و خانه های سنتی، بازارها و تیمچه ها در شهرهای کاشان، یزد، اصفهان، از نمونه های باارزش معماری سنتی ایران در دوران قاجار هستند.