مقدمه :
سرزمین تالش در شمال ایران ، و بخش شمالی استان گیلان قرار دارد که در آن قومی همنام با این سرزمین یعنی تالشها زندگی می کنند و مرکز آن شهر هشت پر است .
در گذشته ای بسیار نزدیک تالش را بیشتر به عنوان مردمانی کوه نشین و دامدار میشناختند تا کشاورز و جلگه نشین . ا مروزه با افزایش ارتباطات و گرایش مردم منطقه به جلگه نشینی و کشت شالی جامعه کوه نشین و دامدار تالش محدود به مناطق کوهستانی است .
کوچ نشینی در تالش عبارت است از حرکت از یک نقطه جغرافیایی کوهستان به نقطه ای دیگر که در هنگام تغییرات محیط در دو یا سه مرحله در فصول گرما و سرما به ترتیب کوچ صعودی (از قشلاق به ییلاق ) و کوچ نزولی (از ییلاق به قشلاق ) صورت می گیرد .
جنگلها و مراتع گیلان به دلیل برخورداری از بارندگی و رطوبت بالا از تنوع زیادی برخوردار است ، به عبارتی دیگر فلور منطقه ای خزری که استان گیلان نیز جزئی از آن است – از غنی ترین و متنوع ترین جوامع گیاهی در ایران است .
جغرافیای تالش
به موازات سواحل دریا از حدود شهر سالیان جمهوری آذربایجان تا شهر بندر انزلی در ایران و به موازات کوههای مرتفع تالش بطول تقریبی 300 کیلومتر ، جلگه تالش با اقلیم مربوط به خود – بارندگی ، و پوشش گیاهی از جغرافیای اقتصادی – جمعیتی و ا قلیمی خاص برخوردار است و پراکندگی جمعیت در جلکه بسیار بیشتر از کوهستان می باشد . آب و هوای گرم و مرطوب در بهار و تابستان و بارش باران و برف در پاییز و زمستان از خصوصیات آب وهوایی منطقه است – عرض بین کوه و دریا در این منطقه جغرافیایی در تالش شمالی (جمهوری آذربایجان ) با توجه به اتصال دشت مغان و سیع و در برخی نقاط مانند آستارا – ویزنه ، لمر و شیر آباد (تالش شمالی بخش ایران ) بسیار کم عرض میباشد .
جمعیت
جمعیت تالش دارای بافت مخصوص و ویژه ای است ، این جمعیت با تراکم نسبی 70 نفر در هر کیلومتر مربع کم تراکم ترین و وسیعترین شهرستان استان گیلان با 25% کل استان میباشد . کل جمعیت تالش بر طبق آمار نامه استان گیلان 1371- برنامه و بودجه استان گیلان ص 36 – بالغ بر 257000 بوده که با احتساب رشد متوسط 2% در حال حاضر بیش از 300.000 نفر خواهد بود . تقسیم جمعیت بر اساس نسبت محلی قوم تالش به ترتیب ، ایل – تیره – طایفه – کوچ ، می باشد .
مذهب
بنا به اسناد و آثار مکشوفه باستانی از منطقه و مقابر مورد کاوش در تالش و اعتقادات گذشته قبل از اسلام تالشیها دارای دین زرتشتی شاخه ای از آن ما نند میترائیسم بودند که به نوعی با توتم پرستی عجین گردیده بود چنانکه مجسمه گاوهای سفالی کوهان دار که از این منطقه بدست آمد گویای قداست این حیوان در گذشه می باشد . آب که مایه حیات و خورشید که مایه زندگی بخشی بوده دارای ارج و احترام بوده و گورستانها در تالش قبل از اسلام در دره های مشرف به آب و شرق یعنی تابشگاه آفتاب بود ، اما باز بنا به منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری در قرن اول تالشیها به اسلام تسلیم شدند منتهی این تسلیم همراه با حفظ سنتهای موجود قبلی و عرف قومی و محلی بود و حکومتهای اسلامی نیز به دلیل وضعیت اقلیمی منطقه و مشکلات مربوط به تصرف تالش آنچنان توجهی نسبت به تبلیغات مذهبی نداشتند اما رفته رفته این امنیت موجب شد تا تالش و گیلان مأمنی برای حضور مردان مذهبی باشد ، وجود زیارتگاههای فراوان ، سادات و مشایخ مبین این سخن است . در تالش جنوبی مانند شاندرمن و ماسال و فومن مذهب تشیع و در تالش شمالی و مرکزی مانند عنبران و کرگانرود ، اسالم و پره سر مذهب تسنن ، شافعی اکثریت نسبی دارند اما در مقاطع مختلف تاریخی تغییرات مذهبی وجود داشته است . از ابتدای رواج طریقه قادریه در اوایل قرن هفتم رواج طریقه قادریه در تالش به اوج خود رسید و در پایان قرن هفتم از طریق ارادت به شیخ صفی الدین اردبیلی عرفان صفویه به وسیله نسل خلفای صفوی در تالش رواج یافت . در اواخر قرن هشتم و ا و اوایل قرن نهم هجری رواج طریقه دیگری به نام نقشبندی در منطقه آغاز شد . ترویج این طریقه در سه مقطع انجام و به اوج خود رسید ، ابتدا اوایل قرن دهم از طریق ازبکها از هندوستان به خانات شمالی تالش منتقل شد ، سپس در اوایل قرن دوازدهم به وسیله خلفایی که به منطقه وارد شدند این طریقه تبلیغ شد و به نام این خلفا مناطقی نیز نامگذاری شده است .
مانند خلیفه آباد و خلیفه کری . اما مهمترین دوره اوج ترویج طریقه نقشبندی زمانی بود که علمایی از تالش برای تحصیل مذهبی به کردستان رفته و سپس به تالش برگشتند . آنها در آن زمان به عنوان نخبگان مذهبی که امورات مذهبی و اجتماعی مردم نظیر عقد و طاق و حل دعاوی و مراسم مذهبی و . . . را انجام می دادند دارای قدرت زیادی شدند و طریقه خود را نیز ترویج نمودند از جمله آنها میتوان از سید شهاب صفوی (تالش) جد شرفی ها ، فرج اله افندی اسالمی ، حاج شیخ افندی عنبرانی و عبدالکریم اسالمی کله سرائی برای نمونه نام برد . اعتقادات مذهبی مردم تالش بسیار قوی و مردم این منطقه به ارکان اساسی دین از جمله نماز اهمیت فوق العاده ای می دهند . زیارتگاهها در تالش از احترام فراوانی برخوردار بوده و نذر و نذورات خود از اعتقادات بسیار محکم اهالی است .
از زیارتگاهها مهم تالش میتوان از شاه گرد آو در اسالم – بزرکوه در تالشدولاب و شاه میلرزان در تالش شمالی نام برد .
زبان
زبان جامعه کوچ نشین تالش جدای از زبان کل تالشان یعنی همان زبانی که بنام این قوم و دیار ، گویش تالشی نامیده میشود نیست . زیرا بر اساس شواهد موجود آغاز و درخشش تمدنهای گذشته در تالش در عرصه کوهستان بوده و جلگه نشینان مهاجرانی هستند که در اثر الفت با زمین از کوچ نشینی دست کشیده و در نهایت به آبادانی جلگه مشغول شده اند ک در زبان تالشی به آن ها گیلنج ها (گیلانی ها ) و در مقابل به اهالی کوهستان کوئج ها (کوه نشینان ) گفته میشود . زبان تالشی به دلیل احاطه سرزمین در یک حصار طبیعی کمتر در زبانهای دیگر مستحیل گردیده و سینه به سینه به نسل قرن حاضر منتقل شده است . این زبان از زبانهای نوعی پهلوی و زبانی ایرانی است که متکلم آ ن میتواند تمام حوائج زندگی خود را به آن بیان نماید.
پیشینه تاریخی
پیشینه تاریخی سرزمین تالش به زمانهای بسیار قبل از اسلام میرسد . آثار باستانی بدست آمده از کوهستانهای تالش توسط دمرگان فرانسوی در آق اولر و اطراف آن و تپه ها و مناطقی تاریخی و گورهای باستانی در پارگام ، وسکه ، میانرود ، آق مسجد و . . . نشانهای تمدن قبل از اسلام و هزاره های اول و دوم ق .م هستند . و همینطور آثاری از وجود جوش کوره دیده شده که مبین ساخت مصنوعات بدست آمده در گورها در همان محل می باشد .
آثار گیلان تقریباً متأثر از هند آسیای میانه می باشد که این مهم می تواند از عصر آهن (1500-1400 ق .م ) که دقیقاً انطباق دارد با مهاجرت اقوام آریایی به داخل فلات ایران و طبیعتاً گیلان .
کاوشها و مطالعات باستانشناسان بیانگر این مطلبند که تالش در اواخر عصر مفرغ و یا به اعتباری آغاز عصر آهن وارد مرحله عظیمی از استقرارهای متعدد و ثروتی سرشار گردید و این دوره عصر شکوفایی تمدن گیلان نیز قلمداد میشود.
اما یکسری بناها نیز مربوط به تمدن بعد از اسلام است . از جمله مسجد عبدالهی – (سفید مسجد ) ، ایسبیه مزگت که گویا مربوط به عهد سلجوقیان باشد که به تازگی سازمان میراث فرهنگی مرمت آن را شروع نموده و در کف این مسجد تاریخی سفالهای فیروزه ای و استخوان مرده در دنیاچال حکایت می کند و قلعه صلصال لیسار و برخی بناهای دیگر که حفاظت و حراست از آنها باید مد نظر و نقطه توجه سازمانهای ذیربط قرار گیرد .
فرهنگ قومی
قوم تالش نیز مانند سایر ملل و ا قوام دنیا در اقلیم مشخص با بافت جمعیتی معلوم و حوزه جغرافیایی اش دارای فرهنگی ویژه خود است . اگر ژاپنی ها توانستند از ویژگیها و نقاط مثبت فرهنگ سامورائی خود استفاده کره و با تبدیل شمشیرها به تکنیک و تعهد و روحیه جنگ جویی به روح سازندگی جایی برای سخن گفتن در عرصه پیشرفت داشته باشند . یقیناً ما نیز خواهیم توانست از نقاط مثبت فرهنگی خود در جهت اعتلای فرهنگی و اجتماعی خود بهره مند گردیم و این بهره مندی در وهله نخست مستلزم شناخت شاخصهای فرهنگی مان ، است .این شاخص ها نقاط به پشت برجسته تر فرهنگی هر قوم است . شاخص هایی مانند ادبیات ایلی (شامل اشعار محلی و نورزونامه ها و تصنیف ها ) اسطوره ها یا افسانه های قوم – ضرب المثل های محلی و موسیقی و باورها و اعتقادات مردمی و بازیهای محلی .
همسر گزینی وعروسی:
در مقوله همسر گزینی و ازدواج و جشن و عروسی دو زوج در جامعه کوچ نشین لازم است گفته آید که کمتر از سه دهه پیش الگوهای تقریباً مشترک فرهنگی و تا حدود بسیار روشهای متجانسی در بین کوه نشینان و جلگه نشینان وجود داشت و شکاف کمتری از نظر شیوه های همسر گزینی و مراسم جشن و عروسی نسبت به امروز دیده می شد . اگر فرهنگ را متشکل از دو جزء مادی و معنوی آن بگیریم دراین صورت با رشد و یا پس ماندگی اجزاء مادی یک تمدن یا قوم ، فرهنگ معنوی آن نیز دچار تحول یا رکود خواهد شد و بدین سان می توان گفت که فرهنگ ها با سطح معیشت و زندگی اعضای یک جامعه در ارتباط مستقیم هستند . جامعه تالش را نیز در وضعیت فعلی میتوان به دو گروه فرهنگی جامعه کوچ نشین و دامدار و جامعه جلگه نشین و همسو با فرهنگ شهرنشینی و تأثیر پذیر از فرهنگ عمومی کشور تقسیم کرد . جامعه کوچ نشین یک نظام پدرسالاری با نقش آمرانه پر در شئون خانوادگی و سرنوشت فرزندان بوده و فرزندان خود را مکلف به رعایت صلاحدید پدر خانوده در کلیه امورات از جمله ازدواج دانسته و از تصمیمات آنان پیروی می کنند . گرچه با تحصیل فرزندان کوچ نشین در طی یکی ، دو دهه اخیر و آشنایی آنان با جامعه باز شهری ، خود این فرزندان نیز در انتخاب همسر آینده شان دخیل میشوند ، لیکن توجه خود را به نظرات رئیس خانوار تا حد امکان معطوف می دارند .