تحقیق سلسله اشکانیان

Word 125 KB 33891 10
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سلسله اشکانیان

    سلطه جانشینان اسکندر بر قلمرو هخامنشی (با وجود خشونت نظامی سلوکیان) در سراسر ایران طولانی نشد و فترت حاکمیت در ایران، شصت و پنج سالی بیش نکشید. حتی، در همان دوران اقتدار نظامی سلوکیان – مقارن با سال هایی که مهاجران یونانی در استان باکتریا (باختر ،بلخ) به رهبری سرکرده خویش به نام دیودوتس، اعلام استقلال کردند. (حدود 250 پ.م) – در استان پارت نیز دولت ایرانی مستقلی به وجود آمد که به نام موسس آن دولت، "ارشک"، اشکانیان نامیده شد. بعدها به دنبال طرد سلوکیان از ایران، این دولت به شاهنشاهی بزرگی تبدیل شد که در توالی شاهنشاهی های بزرگ شرق، ششمین شاهنشاهی بزرگ دنیای باستان محسوب شد. این دولت طی چندین سده فرمانروایی، از بسیاری جهات هماورد و رقیب و حریف روم بود.ارشک اول موسس این دولت که بر وفق روایات، سرکرده طایفه آریایی پرنی (اپرنی) از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بود – بنابر مشهور – حدود دو سال بعد از اعلام استقلال کشته شد. برادر وی تیرداد، که جانشین او گردید خود را ظاهرا به احترام نام او ارشک خواند (ارشک دوم، البته در برخی مطالعات تیرداد را همان ارشک اول دانسته اند). پادشاهان پس از وی هم از همین بابت، نام ارشک را به عنوان نوعی لقب بر نام خود افزودند. بدین گونه، سلسله جانشینان ارشک به نام " ارشکان " خوانده شدند (اشکانیان) .

    هر چند دولت اشکانی به وسیله ارشک اول و برادرش تیردات (که امروز دیگر تردیدی در تاریخی بودن آنان نیست) پایه گذاری شد، اما تأسیس واقعی آن به وسیله میتره دات (مهرداد) اول، (اشک ششم) و تحکیم نهایی آن به وسیله مهرداد دوم، (اشک نهم) انجام شد. ظاهرا، مقارن این احوال که چندی بعد منجر به طرد قطعی سلوکیان از ایران شد، پادشاهان این سلسه خود را وارث ملک پادشاهان قدیم پارس (هخامنشیان) خواندند. چنانکه از یک مورخ یونانی (آریان) نقل شده است. نسبت خود را هم به هخامنشیان رساندند، البته با انتساب به اردشیر دوم. اما، شاهنشاهی پارت با شاهنشاهی هخامنشی به کلی تفاوت داشت. نه تنها نظام حکومت آن هرگز استواری و انسجام آن دولت را دارا نبود، بلکه وسعت آن هم حتی بدون مصر که از زمان اسکندر به کلی از ایران جدا شد، به پای وسعت شاهنشاهی هخامنشی نرسید .

    قلمرو آنان که شامل تعدادی دولت های مستقل دست نشانده هم می‌شد، در آنچه به وسیله حکام (ساتراپ های) اشکانی اداره می‌شد، شامل هجده استان (ساتراپی) بود که یازده استان را از استان‌های علیا و هفت استان را، استان‌های سفلی می‌خواندند. استان‌های علیا، شامل ولایات شرقی این قلمرو و استان‌های سفلی خوانده می‌شد،

     عبارت بودند از:

    میانرودان (Mesopotimia) با اراضی شمال بابل .

    آپولونیاتیس (Apolloniatis): جلگه واقع در شرق دجله .

    خالونی تیس (Chalonitis): بلندیهای اطراف زاگرس .

    ماد غربی: حدود نهاوند .

    کامبادین (Cambaden): حدود بیستون و بخش کوهستانی ماد .

    ماد علیا: اکباتانا (همدان)

    رگیان (Rhagiane): نواحی شرقی ماد .ولایت شرقی که استان‌های علیا خوانده می‌شد، از این قرار بودند :

    خوارنه (Choarene): سردره خوار .

    کومیسنه (Comisene): کومس (قومش) ناحیه کناره کویر .

    هورکانیا (Hyrcania): گرگان .

    استابنه (Astabene): ناحیه استوا (قوچان)

    پارتیا (Parthyene): خراسان .

    اپه ورکتی کنه (Apavarcticene): ابیورد، حدود کلات .

    مرگیانه (Margiane): ولایت مرو .

    آریا (Aria): هریو، ولایت هرات .

    انائون (Anauen): بخش جنوبی هرات .

    زرنگیان (Zarangiane): زرنج، کنارهامون .

    آراخوزیا (Arachosia): رخج در ساحل علیای هیرمند در ناحیه قندهار .

    (البته نام هایی که در بالا آمده است نام های رومی و یونانی این استان هاست) ولایت سکستان در قسمت سفلای هیرمند، دولت محلی مستقل داشت و بر خلاف آنچه در بعضی ماخذ آمده است، استان نوزدهم قلمرو اشکانیان محسوب نمی‌شد. علاوه بر این استان‌های هجده گانه که فقط قسمتی از قلمرو داخلی هخامنشیان بود، تعدادی از استان‌های سابق هخامنشی هم در این دوره به صورت امارت های مستقل در اطراف این ولایت وجود داشت. فرمانروایان این مناطق خود را متحد و تحت الحمایه اشکانیان می‌شمردند. اما، در عین آنکه به پادشاه متبوع خود باج می‌دادند و در هنگام ضرورت، سپاه مجهز در تحت فرمان او قرار می‌دادند، در سایر امور استقلال داشتند. معهذا، در بعضی موارد هم از تبعیت دولت پارت خارج می‌شدند و به تبعیت دولت مهاجم یا مخاصم در می‌آمدند. بدین گونه، قلمرو اشکانیان شامل یک مجموعه ملوک الطوایفی بود که خاندان ارشک، در راس آنها قرار داشت. اتحاد آنها، به خصوص در مواقع جنگ، وحدت و تمامیت قلمرو اشکانیان را تأمین می‌کرد. تعدادی از این دولت های تابع که در نهایت جزو قلمرو رسمی پادشاه اشکانی محسوب می‌شد، از این قرار بود :

    ارمنستان که پادشاه مستقل آن، غالبا متحد و دست نشانده پارت بود. اما، با توجه به اینکه وی از خاندان اشکانیان بود، ولی بارها به روم می‌تاخت، و بهانه جنگ ایران و روم می‌شد.

    امارت اسروئن (Osroene) در شمال شرقی میانرودان که تحت حکم سلاله عرب ابجر (Abgar) اداره می‌شد. مرکز آن ادسا (Edessa) نام داشت که بعد اورفه و الرها خوانده شد .

    امارت کردئن (Cordoen) (بیت کردو) در جنوب دریاچه وان و مشرق دجله که سرزمینی کوهستانی بود .

    امارت آدیابن (Adiabene) (حدیب، حاجی آباد) در کنار رود زاب که شامل سرزمین آشور می‌شد و مرکز آن، اربل (Arbela) خوانده می‌شد.

    امارت هترا (Hatra)، الحضر در واحه، واقع در مغرب دجله که قلعه ای استوار داشت.

    امارت آتروپاتن (Atropaten) سرزمین آذربایجان که ماد کوچک نیز خوانده می‌شد و در دوران سلوکی هم مستقل بود. این ولایت در عهد اشکانیان تحت حکمرانی یک شاهزاده اشکانی اداره می‌شد. پادشاه این ولایت متحد و تحت الحمایه اشک بود. آذربایجان در عهد سلوکی نیز مانند عهد اشکانیان، یک مرکز دینی آریایی بود. در عین حال، یک سنگر ایرانیگری در مقابل یونانی مآبی رایج عصر نیز محسوب می‌شد.

    امارت میسان (Mesene) که در ارضی میانرودان جنوبی در اطراف مصب دجله و فرات قرار داشت و مرکز آن به نام خاراکس (Charax) تقریبا در محل خرمشهر کنونی واقع بود.

    امارت ایلام (Elymais) در شرق دجله که شامل شوش و اهواز کنونی بود و تا قسمتی از دره‌های زاگرس ادامه داشت. با آنکه مهرداد اول آنجا را تسخیر کرد، بعدها دوباره استقلال محلی یافت و بارها در مقابل اشکانیان قیام کرد .

    امارت پارس که پادشاهان کوچک محلی آن، از زمان سلوکیان مستقل بودند. در عهد اشکانیان، قسمتی از نواحی جنوبی کرمان هم به آنان تعلق یافت. قلمرو آنان، کانون آیین زرتشت و آتش مقدس قوم بود و با آنکه اشکانیان آنجا را به انقیاد در آوردند، دعوی استقلال آنان باقی ماند. سرزمین های باختر وسغد، هرگز جزو قلمرو اشکانیان در نیامد. چنانکه اراضی واقع در شمال دره اترک هم که جزئی از سرزمین عشایر داهه و سکاها بود، از شمول در داخل قلمرو اشکانیان خارج ماند. حتی، طوایف ساکن در نواحی بارها در مرزهای شرقی اشکانیان، مزاحم و معازض دولت آنان نیز می‌شدند.

    به دنبال طرد نهایی سلوکیان از خاک ایران، دولت اشکانی که در توسعه به جانب غرب ظاهرا ناظر به تسخیر تمام میراث هخامنشیان بود، با دولت روم که او نیز در توسعه به جانب شرق طالب دستیابی به میراث فتوحات اسکندر به نظر می‌رسید، در نواحی ارمنستان و سوریه با یکدیگر تصادم پیدا کردند.

    اولین تصادم، بین اشک یازدهم(فرهاد سوم) با پمپه، سردار معروف روم روی داد. این برخورد به جنگ منجر نگردید ودر واقع فقط یک تصادم سیاسی بود (حدود 63پ.م) تصادم واقعی، اول بار در عهد ارد اول (اشک سیزدهم) واقع شد که محرک آن تجاوز کراسوس (سردار روم) به مرزهای ایران بود. این برخورد در حران (کاره) به شکست و قتل کراسوس و اسارت عده زیادی از سربازان او منجر گشت (53 پ.م) از آن پس، روم بارها با پارت که خود را حریف و هماورد واقعی او نشان داد، به زور آزمایی پرداخت .بهانه، مرزهای سوریه و مسائل ارمنستان بود، اما تعرض همواره جز در مواردی که پارت خود را ناچار به تلافی یا استرداد می‌یافت، از جانب روم می‌شد. بالاخره، از عهد ارد اول (اشک سیزدهم) تا عهد اردوان پنجم (اشک بیست و هشتم) که آخرین پادشاه این سلسله نیز بود، لااقل هفت جنگ عمده ایران و روم را در روی یکدیگر قرار داد. چند بار هم تیسفون، تختگاه اشکانیان، به دست روم افتاد .

    اما در تمام موارد سودای جهانگیری روم از طرف اشکانیان با مانع مواجه شد و روم هرگز موفق نشد که قسمتی از خاک ایران را به قلمرو خود ملحق کند. حتی، آخرین اشک این خاندان که بعدها مغلوب اردشیر بابکان موسس دولت ساسانی گشت، حمله خائنانه و نفرت انگیز کاراکالا امپراتور دیوانه روم را به شدت در هم شکست (215 پ.م) در این راستا، خاندان اشکانیان که در معرض سقوط و انقراض بود، قلمرو خود را نه با یک فاتح اجنبی، بلکه به یک مدعی ایرانی باخت .

    سلطنت اشکانیان، چهار صد و هفتاد سال طول کشید و در این مدت، بیست و نه پادشاه از این سلسله در ایران فرمانروایی کردند. پایتخت آنان در دوران اعتلای سلطنت ایشان، تیسفون و سلوکیه در نزدیک دجله بود. در اوایل تأسیس دولت، شهر نسا در نزدیک عشق آباد کنونی(اشک آباد) و شهر"دارا" در ناحیه ابیورد و در هنگام تابستان که پادشاه از بابل به ماد و پارت و گرگان می‌رفت، گاه اکباتانا و گاه شهر هکاتوم پیلس (شهر صددروازه در قومش) مقر موقت دربار شد. بی شک نظام ملوک الطوایفی که از اسباب فقدان تمرکز در قدرت بود، اختلافات خانوادگی که همین عدم تمرکز آن را مخاطره آمیزتر می‌کرد و شاید نفرت و مخالفت موبدان زرتشتی که سیاست تسامح و اغماض اشکانیان را به نظر مخالفت می‌دیدند، از عوامل انحطاط دولت آنان شد. جنگ های فرساینده ای که در مدت پنج سده آنان را در شرق و غرب مشغول داشت نیز، خود عامل عمده ای در ایجاد ناخرسندی هایی شد که از زیاده روی های دایم طبقات جنگجو و قدرتمند در بین طبقات فرودین جامعه حاصل می‌شد .

    حاصل عمده فرمانروایی آنان، حفظ تمدن ایران از تهاجم های ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر دومورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظه ای برای تاریخ ایران داشت .

    تمدن و فرهنگ اشکانی

    دوره اشکانی 470 سال امتداد داشت. در اوایل این دوره که تقریباً یک صد سال دوام یافت، اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداختند و دولت یونانی باختر را در شرق و دولت یونانی سلوکی را در غرب مغلوب نمودند. در اواسط دوره اشکانی که روزگار عظمت ایشان است، شاهان آن سلسله با بهره مندی در برابر رومیان و مردمان نیمه متمدن آریایی که سکاها خوانده می‌شدند، می‌جنگیدند و خود را در عظمت به پای دولت روم رسانیدند. اشکانیان در اواخر عصر خود، روی به انحطاط گذاشتند و سرانجام به دست ساسانیان منقرض گشتند و مرکز قدرت از خراسان به فارس منتقل گشت.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

مقدمه سلطه جانشینان اسکندر بر قلمرو هخامنشی (با وجود خشونت نظامی سلوکیان) در سراسر ایران طولانی نشد و فترت حاکمیت در ایران، شصت و پنج سالی بیش نکشید. حتی، در همان دوران اقتدار نظامی سلوکیان – مقارن با سال هایی که مهاجران یونانی در استان باکتریا (باختر ،بلخ) به رهبری سرکرده خویش به نام دیودوتس، اعلام استقلال کردند. (حدود 250 پ.م) – در استان پارت نیز دولت ایرانی مستقلی به وجود آمد ...

سلطه جانشينان اسکندر بر قلمرو هخامنشي (با وجود خشونت نظامي سلوکيان) در سراسر ايران طولاني نشد و فترت حاکميت در ايران، شصت و پنج سالي بيش نکشيد. حتي، در همان دوران اقتدار نظامي سلوکيان – مقارن با سال هايي که مهاجران يوناني در استان باکتريا (باختر ،بل

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

پارت دربرگيرنده خراسان امروزي بود. در کتيبه بيستون که به داريوش بزرگ تعلق دارد از اين ناحيه بعنوان يکي از ساتراپيهاي ايران ياد مي شود. در مورد نژاد مردم ساکن اين سرزمين که پارت ها ناميده مي شوند بين پژوهندگان و مورخان اختلاف نظر وجود دارد. بعضي اين

مقدمه ترکیب قوم آریایی با اقوام کهنی که پیش از آنها در منطقه فلات ایران ساکن بودند ، ملتی را پدید آورد که در طول هزار سال ، سلسه ای از تمدن ها و امپراطوری های بزرگ را در جهان کهن به وجود آورد . این ملت با بهره گیری از میراث تمدن های کهن تر از خود نظیر بابل ، اورارتو ، آشور و عیلام ، تمدن و دولتی بزرگ را بنیان افکند و با وجود فراز و نشیب فراوان و شکست ها و فروپاشی ها ، فرهنگ ، ...

اشتیاق آدمی به دانستن سرگذشت آدمیان پیشینیان و شوق کندوکاو در شیوه زندگی انسانهای دیگر، بانی و باعث ثبت و ضبط وقایع و عامل پیدایش کتابها و مقالات متعدد تاریخی بوده و تاریخ هر ملت و شهری در حقیقت شرح رویدادها و معرف پیشینه فرهنگی، سنتها و باورهای کلی و روابط . مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم یک سرزمین است که آدمی به مقتضای نیاز به آن سرزمین روی آورده و روزگارانی را به سر ...

مقدمه: از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند با این حال اندک آثار موجود، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تاثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متاثیر از سنتهای پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملا ایرانی به شمار می رفت و اگرچه از نظر تکنیک و موضوع ...

مقدمه با نام و یاد خدای یکتا سخن خود را آغاز می کنم و پا در راه تحقیقی می گذارم که سخن درباره آن زیاد گفته شده است. هدف از این تحقیق نتیجه گیری از وقایع گذشته و حال نیست بلکه با بیان اتفاقات، تماما تصمیم گیری را به عهده خواننده و شنونده آن میگذارد . بحث را با موضوع انقلابها در جهان آغاز می کنیم . رخدادی که یک ملت در آن شریک هستند و برای کشوری بهتر دست به انقلاب می زنند. پس از آن ...

پیشواز نوروز پیشواز نوروز از همان اوج سرما و خفتگی طبیعت و تاریکی زمستان شروع می شود. در ایران زمین زمستان هنگام خمودگی است. روزهای کوتاه شتابان است،‌ و شبهای دراز را باید با گردهم آیی و نشست های دوستانه و خانوادگی و گفتن افسانه ها کوتاه کرد. برای کشاورزان و آبیاران و باغداران و دامداران که بدنه اصلی زندگی را در ایران تشکیل می دهند زمستان فصل کم کاری است. از این رو آنان بیشتر به ...

مقدمه معمول ترین و ساده ترین تعریفی که از زبان ارائه می شود این است که زبان وسیله برقراری ارتباط در جوامع بشری است . از هیمن تعریف ساده می توان دریافت که زبان امری اجتماعی است . از آنجا که جوامع بشری پیوسته در حال تغییر و تحول اند ، نهادهای اجتماعی هم که باید متناسب با نیازهای اجتماع باشند ، هیچ گاه ثابت و یکسان نمی مانند و همواره برای هماهنگی با جامعه و نیازهای آن متحول می شوند ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول