) طرح تحقیق
1- موضوع تحقیق :
سیاست خارجی ایران در قبال آمریکای لاتین
2- عنوان تحقیق :
رویکرد دولت احمدی نژاد به آمریکای لاتین
3- تعریف مسئله :
همان طور که می دانیم و اخیراً در فواصل زمانی کوتاه ، از طریق رسانه ها مطلع می شویم ، مدتی است که روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آمریکای لاتین رو به افزایش است. این رابطه ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، صنعتی و ... دارد . از جهت سیاسی شاهدیم که کشور ما با کشورهای یاد شده ، خصوصاً درمورد ایالات متحده ی آمریکا ، در پی دستیابی به سیاست های مشابه و همسو هستند و در مجامع جهانی از موضع گیریهای یکدیگر در رابطه با مسائل گوناگون دفاع می کنند.در زمینه ی اقتصادی ، کشور ما در پی برقراری روابط مثبت با کشورهای دارای نفت مانند ونزوئلا و شاید افزایش طرق تأثیرگذاری بر قیمت جهانی نفت و حفظ ثبات آن است.در زمینه ی صنعتی ، اخیراً قراردادهایی بین کشورها به امضا رسیده که چشم انداز رابطه ی مثبت در زمینه ی همکاری های صنعتی را ایجاد کرده است.
نیاز چندانی به بررسی تاریخی ندارد ، اگر اندکی به حافظه ی خود رجوع کنیم و برای اطمینان ، سری به عناوین خبری روزنامه ها در چند سال اخیر بزنیم ، متوجه می شویم که رابطه ی ما با کشورهای آمریکای لاتین ، از ابتدا به این گستردگی نبوده و از دوره ی دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی و به خصوص ، به طور واضح تر و گسترده تر ، از زمان رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد ، روابط ، شکل دیگری به خود گرفته و وسعت بیشتری یافته است.
در واقع « مفروض اصلی » ما در این پژوهش این است که رابطه ی ایران با کشورهای آمریکای لاتین ، از زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ، بیشتر شده است.
ما با طرح این مفروض ، به دنبال علت یابی و یافتن چرایی این موضوع هستیم . در واقع در پی این هستیم که اهداف دولت جدید را از این رابطه کشف کنیم و مورد شناسایی قرار دهیم.
آیا بحث منافع اقتصادی در میان است ؟ آیا مشابهت های ایدئولوژیک ما را به سمت این رابطه کشانده است ؟ آیا دیدگاه ضدیت نسبت به ایالات متحده ی آمریکا ما را به کشورهای آمریکای لاتین نزدیک کرده است ؟ و... سوالاتی هستند که در این پژوهش در پی دستیابی به پاسخی برای آن ها هستیم.
4- سوالات تحقیق :
4- الف) سوال اصلی :
چرا رویکرد کشور ما به آمریکای لاتین در دوره ی احمدی نژاد نسبت به دوره های قبل بیشتر شده است ؟
4- ب) سوالات فرعی:
1- ما چه منافعی از نظر اقتصادی و سیاسی در آمریکای لاتین داریم؟
2- نقش نفت تا چه حد در این رابطه موثر بوده است؟
3- ضدیت آمریکا و ایران با یکدیگر تا چه حد در این رابطه موثربوده است؟
4- مشابهت های ایدئولوزیک تا چه حد در این رابطه موثر بوده است؟
5- اهداف تحقیق و ضرورت انجام آن:
همان طور که گفته شد ، رابطه ی ما با کشورهای آمریکای لاتین از جنبه های مختلف اقتصادی، سیاسی ، صنعتی و ... گسترش یافته است.مسلماً شکل گیری رابطه ی سیاسی بین دولت ها بی هدف نیست و دولت ها در سیاست خارجی اهداف خاصی را دنبال می کنند.هدف اصلی ما در این پژوهش ، شناخت این اهداف است.این که این اهداف از چه جنبه ای هستند ( سیاسی ، اقتصادی ، ایدئولوژیک و...) و در کنار آن ، به طور غیر مستقیم ، رسیدن به این مطلب که اهداف متقابل آن دولت ها چیست و در واقع ما چه امتیازاتی را باید واگذار کنیم؟
ضرورت انجام این پژوهش به نظر من به این جهت است که شناخت اهداف دولت ها از این رابطه ها می تواند ما را تا حدی به فهم اصول کلی سیاست خارجی حاکم بر دولت احمدی نژاد یاری کند و احیاناً اهداف دولت از شکل دهی روابط مشابه با کشورهای دیگر را بر ما مکشوف کنند.
6- سابقه ی تحقیق در حوزه ی مورد نظر:
با توجه به اینکه آقای احمدی نژاد مدت زیادی نیست که به ریاست جمهوری رسیده و از سوی دیگر ، گسترش روابط با آمریکای لاتین در همین زمان بوده است ، من در جست و جوی خود به منابع جامعی که در ان زمینه تحلیل و بررسی ارائه کرده باشد برنخوردم.این موضوع ، همان طور که ذکر شد به جدید بودن موضوع پژوهش بازمی گردد.
7- تعریف مفاهیم:
الف) سیاست خارجی:
سیاست خارجی را باید مجموعه ای از اهداف ، جهت گیری ها ، روش ها و ابزارها در نظر گرفت که یک حکومت در مقابل سایر واحد ها ی سیاسی بین المللی به منظور دستیابی منافع ملی ، دنبال می کند.
سیاست خارجی در نهایت سعی می کند بر رفتار و کردار سایر کشورها و نتیجتاً بر کل نظام بین المللی اثر بگذارد ، ضمن اینکه متقابلاً از محیط خارجی تأثیر می پذیرد.
ب) دولت:
بر حسب تعریف جدید، دولت عبارت است از عده ای از مردم که در سرزمینی مشخص ، به طور دائم اسکان دارند و دارای حکومتی هستند که به وضع و اجرای قانون اقدام می کند. و از حاکمیتی برخوردارند که به صورت روح حاکم و قدرت عالی آن ها را از تعرضات داخلی و خارجی مصون می دارد.
اما در اینجا منظورما از« دولت احمدی نژاد » ، مفهوم یاد شده از دولت نیست ، بلکه منظور ، بخشی از جامعه است که به نمایندگی از طرف کل جمعه بر آن فرمان می راند . یعنی ، به طور اخص ، منظور ، هیئت دولت ، متشکل از رئیس جمهور و وزیران است.
ج) آمریکای لاتین:
آمریکای لاتین به یک طبقه بندی فرهنگی اطلاق می شود و به کشورهای غیر انگلیسی زبان آمریکای مرکزی و جنوبی اشاره می کند که در این کشور ها به طورعمده ، به زبان پرتغالی و اسپانیایی تکلم می شود.
مکزیک ، ونزوئلا، کوبا ، بولیوی ، برزیل ، آرژانتین ، کامرون ، شیلی ، کلمبیا ، کاستاریکا ، اکوادور ، السالودور ، نیکاراگوئه ، پاراگوئه ، پورتوریکو و اوروگوئه جزو کشورهای آمریکای لاتین می باشند.
مکزیک ، با اینکه از نظر جغرافیایی جزو آمریکای شمالی است ، ولی جزو آمریکای لاتین طبقه بندی می شود.
8- فرضیات:
1) یکی از اهداف دولت ما از برقراری رابطه با امریکای لاتین ، یافتن متحد برای خود در مجامع جهانی است.
2) یکی از اهداف دولت ، استفاده از تجربیات علمی و فنی این کشورها برای توسعه ی صنعتی و اقتصادی است.
3) یکی از مهم ترین عوامل شکل دهده ی این رابطه ، نقش نفت و اهمیت آن برای هر دو طرف رابطه است.
4) ضدیت با آمریکا یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده ی این رابطه است.
5) وجود مشابهت های ایدئولوژیک و باورهای سیاسی مشترک بین دولت ها از عوامل شکل دهنده ی رابطه بوده است.
9- جمع آوری داده ها:
با توجه به اینکه موضوع مورد نظر جدید است و کتابی در این زمینه ( تا جایی که من اطلاع دارم ) تألیف نشده ، بیشترین اتکا بر مطالعه ی عناوین روزنامه ها در چند ساله ی اخیر و مراجعه به اسناد وزارت امور خارجه است . از طرف دیگر ، در کنار این روش ، شیوه ی مصاحبه هم برای آگاهی از تحلیل های اساتید در این زمینه ، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
10- کاربردها و منافع مورد انتظار :
همان گونه که در قسمت ضرورت انجام تحقیق ذکر شد ، پی بردن به اهداف این رابطه ، ما را در فهم کلی سیاست خارجی دولت احمدی نژاد و اصول و اعتقادات حاکم بر آن یاری خواهد کرد.
11- مشکلات و محدودیت ها :
مشکل اصلی در این رابطه ، نبود منابع مکتوب جامع ( مانند کتاب ) است که تحلیل و نتیجه گیری را اندکی مشکل خواهد کرد.عدم دسترسی به همه ی اسناد مرتبط هم مشکل دیگر است.اصلی ترین مشکل هم به پراکنده بودن مطالب مربوطه در سطح اینترنت مرتبط است که جمع آوری داده ها را با مشکل مواجه میکند.
ب) بدنه ی تحقیق:
مقدمه:
در ابتدای این پژوهش و به عنوان مقدمه ذکر دو نکته ضروری است.
نکته ی اول اینکه این پژوهش با توجه به کلی و به خصوص کیفی بودن سوالات و فرضیات تحقیق و از همه مهمتر به دلیل شیوه ی تحلیل اسناد و اطلاعات ، برخلاف پژوهش های کمی و آماری ، بیشتر حالت یک مقاله ی پژوهشی را یافته است که درآن ابتدا ، با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده ، به ارزیابی فرضیات می پردازم و در پایان نتیجه گیری کلی خود را از مباحث بیان خواهم کرد.
پس این پژوهش ، در قسمت بررسی فرضیات به پنج بخش مجزا تقسیم شده است که در هر بخش ، یکی از فرضیات مورد بررسی و آزمون قرار خواهد گرفت.
به این ترتیب، بخش اول ، اختصاص به فرضیه ی اول دارد؛ یعنی این فرضیه را که دولت ما در پی یافتن متحد در مجامع جهانی است ، مورد بررسی قرار می دهد.
بخش دوم نقش استفاده از تجربیات علمی و فنی را در این رابطه برسی می کند.
بخش سوم به بررسی نقش نفت و اهمیت آن در رابطه ی ما با آمریکای لاتین می پردازد.
بخش چهارم نقش ضدیت با آمریکا را در این رابطه مورد مطالعه قرار می دهد.
و بالاخره ، بخش پنجم به بررسی نقش سنت ها ی فرهنگی مشترک بین مردم و باورهای سیاسی مشترک بین دولت ها در این رابطه می پردازد.
نکته ی دوم که ذکر آن حائز اهمیت است اینکه هر چند در موضوع و عنوان این پژوهش ، به رابطه ی ایران با کشورهای « آمریکای لاتین» اشاره شده است و مفروض اصلی ما گسترش رابطه ی ایران با این کشورها در دوره ی ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ذکر شده است، اما در عمل و به طور خواسته یا ناخواسته تأکید اصلی روی چند کشور از مجموعه کشورهایی که در قسمت تعریف مفاهیم به آن ها اشاره شد قرار می گیرد. یعنی از مجموعه کشورهایی که تحت عنوان کشورهای آمریکای لاتین از آن ها نام برده شد کشورهایی از قبیل کوبا و ونزوئلا و در مرحله ی بعد، بولیوی و مکزیک و... به دلیل اهمیت بیشتر در اکثر حوزه ها و همچنین شمول بیشتر مفروض بر آن ها ، با تأکید بیشتری مورد بررسی قرار گرفته اند.
اینک به بررسی فرضیات پژوهش می پردازیم.
بخش اول:
شاید بتوان به نوعی فرضیه ی اول و فرضیه ی چهارم این پژوهش را در ارتباط با یکدیگر در نظر گرفت ، زیرا همان طور که می دانیم با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی ، نظام دو قطبی که با محوریت آمریکا و شوروی وجود داشت ، عملاً از بین رفته و از آن زمان آمریکا در پی آن بوده است تا در نبود یک ابر قدرت رقیب ، از راه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... در نظام بین الملل نقش محوری ایفا کند و جهان رابه سمت و سویی ببرد که از آن تحت عنوان تک قطبی شدن یاد می شود.
هرچند در حال حاضر ، حداقل از لحاظ اقتصادی نمی توان آمریکا را تنها قدرت برتر حاضر در صحنه به حساب آورد و قدرت های اقتصادی جدید در اروپای غربی و جنوب شرق آسیا ( به ویژه ژاپن) اکنون به نوعی رقیب آمریکا محسوب می شوند ، اما نوعی وحدت نظر تئوریک در مسائل کلان سیاسی ، این کشورها و آمریکا را در صحنه ی نظام بین الملل در کنار هم قرار می دهد.
ما آنچه مدنظر ماست و به طور خاص در مورد این فرضیه ، جایگاه ایران در این نظام است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و مطرح شدن شعار « نه شرقی ، نه غربی » و تقابل ها و تضاد هایی که بین ایران و کشور های غربی ، به ویژه آمریکا رخ داد ( که تکرار آن ها در این مطلب ضرورتی ندارد ) ، ایران عملاً در مقابل آمریکا ونظام غرب محور قرار گرفت و تاکون هم فشارهای زیادی از قبیل تحریم های متعدد را تحمل کرده است.
هر چند رابطه ی ما با کشورهای اروپایی هرگز به آن سطح که رابطه ی ما با آمریکا کاهش یافته بود ، کاهش نیافت ولی درعمل شاهد بوده ایم که کشورهای اروپایی هم آنجا که پای منافعشان در میان باشد به موضع گیری علیه ایران اقدام می کنند و عملاً نباید آن ها را به عنوان متحد ،در نظام بین الملل در نظر گرفت وتجربه ی سالیان ثابت کرده است که اگر همکاری هم بین ما و اروپا بوده است ، در راستای تأمین منافع بوده و اصول کلی سیاست ما و موضع گیری های ما در مورد مسائل گوناگون احتمال یک اتحاد همه جانبه و بلند مدت با کشورهای اروپا ( به طور خاص ، کشورهای توسه یافته ی اروپای غربی ) را تا حد زیادی کاهش داده است.