یزد از دیدگاه جهانگردان و صاحب نظران :
1- پروفسور کازولا: « یزد از نظر بناهای خشنی و گلی در دنیا بی نظیر است»
2- سفرنامه فردریچاردز : « احساسات مذهبی در شهر یزد، خیلی جدی تر از اغلب شهرهای ایران است»
3- سفرنامه پولاک – یاکوب ادوارد پولاک: « ایرانیان با مهارت هر چه تمامتر، شیرینی تهیه می کنند و قنادهای ایرانی در رشته خود از هنرمندان طراز اول جهان به شمار می روند. بهترین نوع شیرینی در اصفهان و یزد تهیه می شود.
4- حدائق السیاحه- زین العابدین شیروانی : « یزد شهری است مشهور و درالسنه و افوا مذکور...بارندگی در آن دیار کم می شود و مسکن اهال تجارت و ارباب دولت است و کوچه و بازارش پاکیزه است ... فواکه سردبیرش فراوان و اکثر آن ممتاز... و مردمش عموماً شیعه امامیه اند »
5- سفرنامه مارکوپولو : « یزد شهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد نقطه مهمی به شمار می رود یک نوع پاچه ابریشمی و طلایی در آنجا بافته می شود که موسوم است به ( پارچه یزدی) و به همه جای دنیا صادر می شود»
6- سفرنامه اورسال : « در حال حاضر قسمت اعظم زردشتیان در شهر یزد- که آنجا را موطن اصلی خود میدانند- سکونت دارند حرفه اغلب آنان کشاورزی یا تجارت است»
وجه تسمیه یزد:
واژه یزد: نامی است باستانی که ریشه در ( یشت yast) یا ( یزت yast) و ( یسن yasn) دارد، با مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد، و ...
یکی از فصول پنجگانه اوستا هم به یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شده است. اما اینکه کدامیک از عوامل انسانی، محیطی و جغرافیایی بیشتر در نامگذاری آبادیها و شهرها تأثیر داشته، به نظرمی رسد عامل انسانی و قومی نخستین و بیشترین تأثیر را بر جای نهاده است. شواهد تاریخی نشان می دهد، قومی که در یک سرزمین خالی از سکنه ساکن می شده ، نام قوم خود یارتیس خود یا نام محل سکونت پیشین را بر آن نهاده است، نژاد آریا از همین نمونه است. فلرافتی که در انتخاب این نامها با مفاهیم متعالی وجود دارد- بویژه در مورد اماکن- از نخستین جاذبه های فرهنگی است که زندگی یک ملت به آن قوام می یابد و چنین است یزد و آبادیهای آن استان عبدالحسین آیتی در « آتشکده یزدان» روایتی را باز گفته است که گویا شهر باستانی یزد را ادساتیس می نامید اند. کثه هم نام دیگری است که به این ناحیه داده شده بود. نوشته اند که در زمان اسکندر یزد را کثر می نامیدند و آن اولین عمارت و آبادی یزد بود و به زندان ذوالقرنین شهرت داشت. اما یزد آخرین نامی است که به ما رسیده و در دوره ساسانی بوده که به آن یزدان می گفتند که این خود ریشه دینی دارد. و در پاره ای از متون قدیمی یزد را دارالعباده گفته اند. احمد کاتب مورخ یزد در قرن نهم نوشته است، درسال 504 هجری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آنرا دارالعباده نامید.
بررسی تاریخی و سیاسی یزد: 1 یزد در دروه های پیش از اسلام: یزد از سرزمینهای باستانی ایران است. در بررسی یزد باستانی، نه تنها به شهر یزد، بلکه به جلگه یزد یا واحد اراضی بزرگترین نظر داریم که از شمال غرب تا حوالی اصفهان، از جنوب شرق تا استان کرمان، تا غرب تا منطقه ابرکوه گسترده است. این که در افسانه های تاریخی بنای اولیه مناطقی از یزد، مثلاً میبد را به سلیمان نبی و یزد را به ضحاک و اسکندر و ابرکوه را به ابراهیم پیامتبر نسبت داده اند، خود از نشانه های دیرینگی تاریخ و فرهنگ این سرزمین کهن است. هر چند که در بیان تاریخ نمی شود به این روایتهای افسانه وار تکیه کرد، اما مجموعه اسناد پراکنده مجود در یزد نیز به سهم خود میراث شایان توجهی از فرهنگ و تمدن کهن و ریشه دار را در این سرزمین معرفی می کند، برای مثال دست افزارهای سنگی یافته شده در دره های شیرکوه، نگاره های روی تته سنگ کوه « ارنان» و قطعات سفال نقش دار یافت شده در نارین قلعه میبر- که اهل تحقیق آن را متعلق به دوره ایلامی می دانند- و نیز غارهای متعد استان و مساکن باستانی و آثار معماری و شهر سازی باستانی و یادگارهای آیین های کهن ایرانی که در گوشه و کنار این استان پراکنده است
مدنیت یزد در دوره ای که کشاورزی آغاز می شود، در چهار کانون عمده پا گرفته است، که عبارتند از کانونهای « مهریز و فهرج»، « یزد» ، « رستاق» ، « میبد» که البته به یک اعتبار می توان منطقه ابرکوه را نیز به این چهار کانون افزود. منطقه یزد به گمان قوی در دوره هخامنشی دارای راههای معتبر و موسسات راهداری و مراکز پستی و چاپاری بوده است.
« بار تولد» نویسنده « تذکره جغرافیایی تاریخی ایران» ، یزد را عمدتاً دارای اهمیت بازرگانی گذر می داند. علاوه بر این پاره ای یادمانهای مادی و غیر مادی منطقه که تا امروز نگهداری می شود سررشته ای از آیین های کهن ایرانی را بدست می دهد که قرنها پیش از ترویج مذهب « نو زردشتی» ساسانی مردم منطقه بدان پای بند بوده اند، از آن جمله می توان از « مهرپرستی» و نیایش « آناهیتا» نام برد. در این باره از پاره ای نمادهای باستانی به ویژه چند نیایش گاه کهن الهام « آناهیتا» که دیر زمانی در این منطقه پایدار بوده است می توان نام برد که از آن جمله است: « پارس بانو» ، « پیرسبز»، «پیر نارکی» و ...
تاریخ نویسان قدیم یزد به اتفاق مطالبی درباره حضور و دخالت شاهان ساسانی بویژه قابد و انوشیروان و یزدگردها در نقطه یزد نوشته اند و آبادانی مناطقی از یزد، از جمله شهر یزد را به آن نسبت داده اند. همچنین در بررسی های تاریخی، سکه هایی معرفی شده است که در دوره پوراندخت ساسانی در شهر قدیم میبد ضریب می شده است. منطقه یزد، به دلیل موقعیتی که در یکی از شاهراه های اصلی شرقی – غربی ایران داشته، در نخستین سده اسلامی به تصرف مسلمانان در آمد. از آن پس تاریخ دوره اسلامی یزد آغاز می شود.
2- یزد در صدر اسلام : از نیمه دوم قرن اول هجری، قبایل متعدد عرب جهت اسکان رهسپار ایران شدند و گروهی از آنها در یزد سکونت گزیدند. اعرابی که وارد یزد شدند عمدتاً ازقبایل بنی تهیم و بنی عام بودند. که در محله خاصی- که بعدها به محله عربها معروف شده- مستقر شدند. درقرن چهارم هجری که آل بویه بر قسمت های غرب و جنوب ایران و عراق تسلط یافتند جمعی از علویان هم به یزد آمدند و محله ای معروف به « کوی حسینیان» را به خود اختصاص دادند. معروفترین آنها امامزاده سید جعفر است که از سادات عرضی بود و در سال 424 ه ق در یزد وفات یافت و قبرش زیارتگاه مجبان آل علی (ع) است.
3- حکومت آل کاکویه : طغرل سلجوقی در سال 443 ه ق اصفهان را از ظهیرالدین ابوه منصور فرامرز کاکویی گرفت و در عوضش یزد و ابرقو را به او داد. حکمرانی ابومنصور فرامرز مصادف با فرمانروایی پادشاه مقتدر سلجوقی یعنی طغرل، آلب ارسلان و ملکشاه بود و نزد آنها احترامی سزاوار داشت. پس از او فرزندش امیر علی و سپس علاءالدوله کالیجار و پسرش امیر فرامرز به حکومت یزد رسیدند و انی هر سه در دستگاه سلجوقیان صاحب مقام بودند. چون امیر فرامرز فرزند ذکوری نداشت حکومت یزد به دو دختر وی واگذار گردید و رکن الدین – سالم بن وردان روز به اتابکی آن گماشته شد. بدین ترتیب حکومت یزد از آل کاکویه به اتابکان یزد انتقال یافت حکام آن کاکویه در یزد منشأ اثر و باعث خیر و برکت شدند و در توسعه شهر و رفاه عامه سعی فراوان داشتند. مساجد و مدارس چند و قناتهای متعددی جهت مشروب ساختن دهات و محلات شهر ایجاد کردند.
امیرعلی، دومین حکمران آن کاکویه در محله سثارستان مدرسه ای ساخت و جهت مدفن خود گنبدی در آن مدرسه برافراشت که بعد به «دومنار» معروف شد. وی جبن مسجد ارسلان خاتون مسجد جامعی ساخت و همسرش مناره ای را بر آن برآورد که به قول مستوفی بافقی، اولین مناره ای بود که در یزد بنا شد و تا سال 832 هجری قمری باقی بود. بعده مسجد مزبور ضمیمه مسجد جامع کبیر شد، علاءالدین کاکویی و وابستگان وی هم آثار خیریه به یادگار گذاشتند. در زمان وی فندق و برج و بار و حصاری دور شهر کشیده شد و چهار دروازه با درهای آهنین ایجاد کردند که نام چهار امیر و سردار علاءالدوله به خط کوفی بر آن نقش شده بود. محله یعقوبی از آثار ابویعقوب دیلمی است که تا امروز به همین نام و نشان باقی است. آخرین حکمران آن کاکویه، امیر فرامرز در حوالی ابرند آباد دهی ایجاد کرد که به گرد فرامرز موسوم گشت.
4- اتابکان یزد : کشمکش و ضعف و قتوری که در دولت سلاجقه راه یافت. موجب شد تا در گوشه و کنار ایران از جمله یزد، اتابکان از دولت مرکزی فاصله بگیرند. به مرور زمان اتابکان یزد بدان پایه رسیدند که هرگاه سلاجقر کرمان و قراحتائیان آن ساان به مشکل جانشنی بر می خوردند از آنها کمک می گرفتند و با ایجاد پیوندهای زناشویی روابط دوستانه خود را با آنان گسترش می دادند. اتابکان در آبادی و عمران یزد کوششهای وافری کردند و بناهای بسیاری از خود به جا گذاشتند. رکن الدوله سام در نزدیکی دروازه مهریز مدرسه ای ساخت که آن را تابک می خواندند. وردان – روز پسر عزیز الدنی لنگر- در بازار دلالان مدرسه « وردان –روز» را بنا کرد. محمود شاه کوشید و محلات خارج از شهر را درون حصار آورد و میدانی وسیع ایجاد کرد. مادرش، مریم ترکان، دهی به نام مریم آباد ساخت.
5- حمله مغول و امنینت یزد: در زمان حکومت سلطان قطب الدین، چنگیز خان مغول به ایران حمله کرد وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشانندگان مغول در یزد ابقاء شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از ایغار مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف، رونق یافت. عوامل متعدی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بودند، از جمله اینکه ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بودند، لذا کالا های یزدی تا آن سوی آبهای جنوبی ایران بخصوص هندوستان راه یافتند و تنها مشکل، حفظ و حراست راههای منتهی با بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راههای کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت. و حفاظت راهها از اغلب به امر او و بزرگان واگذار می کردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راههای منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش به سزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت.
موقعیت یزد دور حاشیه بیابانی، برای قافله ها رعب آور بود و از هر سو مورد حمله راهزنان قرار داشت، لذا ایلخانان راههای یزد را به شرف الدنی مظفر پدر امیر مبارز الدین محمد واگذار کردند. وی با تمام قوا به دفع اشرار همت گماشت، تا آنجا که صاحب مجمع الاشناب می نویسد: وی عمداً کیسه های زروسیم در راه می نهاد و کسی جرأت دستبرد نداشت» از طرف دیگر در همان زمان یکی از افراد متنفد و ثروتمند سید شمس الدین، پسر سید رکن الدین که در تبریز نیز ابوسعید بهادر خان و وزیرش چاه و مقام ویژه ای داشت، به گسترش شبکه راههای یزد ککم شایان کرد. وی به عنوان ابنیه خیر برای مسافران در مسیر نائین به یزد و نائین به کاشان استراحت گاههایی در قالب رباط و خانقان و کاروانسرا ساخت
6- دوره حاکمان آل مظفر، دوره اقتدار یزد: حکومت آل مظفر در تاریخ یزد نقطه عطفی است، چرا که برای نخستین بار این خطه در ملی حیات دیرینه اش سلسله ای را در درون خود پرورانید که بیش از نیم قرن مقدرات صحفات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اهمیت و اعتباری دست یافت که در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. این توفیق صرفاً به خاطر ظهور سلسله آل مظفر در یزد نبود، بلکه شرایطی که در دوره مغول بر ایران حاک شد شهرهای دور افتاده و دو از هیاهوی سیاسی همچون یزد را مورد توجه رجال نامی قرار داد. طی یک قرن حاکمیت مغول بر ایران، یزد بیش از دو برابر وسعت یافت و در دوره آل مظفر بخصوص زمان امیر مبارز الدین محمد به مرکز فعالی پیامی مبدل شد