مقدمه :
آنچه نسل امروز ما را دچار نوعی سردرگمی و پریشانی می کند از سویی زندگی در جامعه ی اسلامی و آمیخته با فرهنگ و رسوم ایرانی است که قدمتی کهن دارد و از سوی دیگر رویارویی با مسأله ارتباط تمدن ها از طریق شبکه های ماهواره ای و اینترنت است که میل مختلف را به گونه ای شگرفت به یکدیگر نزدیک می سازد.
نسل امروز ما باید قادر باشد از طرفی بین عرف، نگرش ای سنتی و دیرینه جامعه ، ارزش های دینی و مذهبی و حتی شرایط خانواده ای که در آن پرورش یافته است و از سوی دیگر با افکار و گرایش های جدیدی که خاص ذهن پویانی او و نشدت گرفته از پیچیدگی های دنیای امروز است هماهنگی ایجاد کننده بدیهی است که در هر جامعه، گروه یا قبیله ، ارزش ها، الگوها و نگرش ها با یکدیگر فرق می کنند و حتی شامل اداب و عادات تغذیه، سبک پوشش، رفتار و کردارد. سایر مسایل روزمره و اجتماعی نیز می شود. امروزه یکی از مسایلی که جوان ما را در تضاد و تنش قرار می دهد چگونگی روابط دختر و پسر با توجه فهرست بندی گرایش های فرهنگی، مذهبی، عرض، اجتماعی و خانوادگی او می باشند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان در صحنه فیلم های مختلف سینمایی آزادی رابطه دختر و پسر مشهود است و این امر برای جوان ماجاذبه ای است که خود را در جامعه ای این چنین رویایی و آرمانی ببیند. در این شرایط نسل جوان در میان انبوهی اتهام و پرسش اسیر است و نمی داند با این مسأله چگونه برخورد کند. او جامعه را پیش روی خود دارد، خانواده را، قوم و خویش و دوستانش را و جمعی که اگر وی را با دوست دختر یا برعکس با دوست پسر ببینند، قضاوتهای مختلفی خواهند کرد. او می خواهد دیگران را قانع کند که راجع به وی فکر خطا کنند و بپذیرند که وقتی او با دوستی از جنس مخالف خود وارد صحنه اجتماع می شود، درست مانند این است که با جنس موافق خود معاشرت می کند. او می خواهد متناسب با سنش، ژست و پرستیز و کلیه احساسات و عواطفش و در رفت و آمدهایش در پارک ها و رستورانها، سینماها و جاهایی که مایل است با دوست از جنس مخاطف خود ظاهر شود اما مورد انتقاد و بدبینی همگان واقع نشود. اما آیا به راستی این رواط منطقی و خواسته ای به جا و عدم پاسخگویی به آن شکنجه به عذاب و بدبختی است ؟ و چه چیز سبب تشویش و نگرانی پدران و مادران در مورد فرزندان می شود؟ آیا هدف این است که این نوع روابط کاملاً منسوخ شوند یا که صورت هدایت شده باقی بمانند؟ آیا به راستی دختران و پسران برای داشتن این روابط مجاز هستند؟ قضاوت جامعه ، دوستان، آشنایان و مسئولان در این باره چگونه است؟ آیا عقیده بر این است که دختر و پسر هیچ گونه رابطه ای نداشته و حتی هرگز با یکدیگر هم کلام نیز شوند و یا اینکه فقط از دیدارها و مکالمات پنهانی بپرهیزند؟ آیا والدین می توانند بر این روابط نظارت داشته باشند؟ آیا ممکن است در صورت سرکوب این میل میزان فساد در جامعه کاهش یابد؟ آیا دختران و پسرانی که درصد در صد کنترل می شوند سعی در رسانیدن خود به یکدیگر ندارند؟ به راستی نیازهای عاطفی که موجب روز تمایل به ایجاد رابطه از این نوع می شود چیست؟ و چرا گاه دختر جوانی از خانه می گریزد یا پسری به اعتیاد روی می آورد؟ آیا محدودیت جامعه در این نوع امور این مسایل را به دنبال دارد؟ آیا دختر و پسر جوانی که تمام انرژی خود را صرف روابط دوستانه و یا عاشقانه می کنند در نهایت نا امید و تنها باقی نخواهند ماند؟
دیدگاه جامعه و خانواده ها بر روابط دختر و پسر
طبیعت انسانی پیچیده و رنج آور است. به همین سان رفتار او نیز این خافیت را دارد انسان به طور اجبار برای زیستن باید با دیگران تجانس و همسازی پیدا کند یعنی دارای مناسبات متقابلی شود که این مسأله با عضویت و ارتباط در جامعه شکل می گیرد. انسان در اجتماع نقش های گوناگونی می پذیرد و کنش های اجتماعی در مقابل هر یک از این نقش ها متفاوت است. بنابراین شناخت رفتار گروهی و جمعی تنها زمانی میسر است که رفتار انفرادی گروه را مورد قضاوت و بررسی قرار دهیم. اجتماع در حقیقت از تک تک افراد آن تشکیل شده است نگرش و بینش هر اجتماع در هر مسأله ای به نگرش ها و ایدئولوژی افراد آن بر می گردد. انسان در کنش های اجتماعی خود، هدف مشخصی را دنبال می کند. اجتماع نیز متضمن رویدادها و معاشرت ها و همزیستی های اعضای یک جامعه است که می تواند تأثیرات جسمی و روانی سرعت انسان داشته باشد که به این تأثیر و نفوذ «واکنش» می گویند. بناراین با اینکه کنش های فردی هرکس مخصوص به خود اوست ولی وقتی در جامعه قرار می گرد باید نوعی هماهنگی را فهرست بندی وجود آورد. وسعت یک جامعه می تواند به اندازه روستا یا شهری کوچک تا به اندازه یک شهر بزرگ و صنعتی تغیر کند. تنوع و سبک زندگی ها در این جامع بسیار است به خصوص در شهرهای بزرگ برخورد و ارتباط افکار و عقاید بیشتر می شود. در کشور ما که هر ناحیه ای دارای فرهنگ بنوعی مبوط به خود است ایجاد هماهنگی اجتماعی کمی مشکل به نظر می رسند ولی بازهم برای ریشه کن شدن همه مشکلات و رسیدن به یک توافق کلی در مسایل و مباحث، باید نظام فکری واحدی به وجود بیاید که بتواند اقشار و سنین مختلف را سازماندهی کند.
در مورد روابط دختر و پسر در شهرهای کوچک چون آوازه موردی زود می پیچد.
مردم کمی محتاط تر عمل می کنند تا آبروی خانواده شان حفظ شود در حالی که در شهرهای بزرگی ، چون ازدحام، تراکم و وسعت شهر بیشتر است . وجود چنین روابطی حتی به صورت مخفیانه شاید نظر عابدین و بینندگان را لحظه ای به خود جلب کند اما کمتر آوازه ای که آبروی خانواده را به مخاطره اندازد می پیچد لذا محدودیت ها کمتر بوده و دختران و پسران آزادی بیشتری می یابند تا بتوانند با یکدیگر مصاحبت و مجالست داشته باشند. البته این بدان معنا نیست ما کل جامعه را مورد بحث قرار دهیم بلکه منظور فقط افرادی هستند که تمایل به چنین روابطی دارند. چون ستیاری از این روابط بدون اطلاع خانواده ها مشکل ساز می شود. خانواده های ایرانی سعی می کنند دخترانشان خوب و پارسا با علم و دانش و هنر و صاحب کمالات و فضایل و پسرانشان نیز موظف و مسئول، لایق و نجیب و متعهد بار آیند تا در آینده بتوانند زدگی زناشویی خود را به خوبی اداره کنند و دچار معضلات ناشی از یک ازدواج نابسامان نشوند.
نظریه ارتباط بین فردی سالیوان
در این نظریه کیفیت الگو های اتباطی بین والد – فرزند در زمان کودکی و کیفیت روابط تین فردی در اجتماع، در تعیین میزان نفوذ پذیری افراد نقش تبیینی مهمی دارد . این نظریه در تبیین شخصیت، خویشتن و کیفیت شکل گیری خود آدمی، برای تعامل اجتماعی اهمیت زیادی قائل است تا آنجا که ملتقد است ایجاد و بروز الگوهای ارتباطی فرد یا دیگران تنها چیزی است که به تکوین شخصیت و هویت آدمی منجر می شود. در این نظریه شخصیت مفهومی قرض است که در خارج از روابط بین فردی معنایی ندارد. شکل گیری شخصیت زمانی است که فرد در ارتباط . با دیگران خایلی یا واقعی، رفتاری از خود نشان دهد. از آنجا که هیچ بعدی از انسان از تأثیرات اجتماعی مصون نمی ماند، بنابراین شخصیت فرد را نمی توان مستقل از ارتباط شخص با دیگران ورد مطالعه قرار داد . مفهوم خویشتن نیز منشأ اجتماعی دارد . سالیوان معتقد است خود از احساساتی ناشی می شود که از تماس با دیگران و ارزیابیهایی که دیگران از خود فرد به عمل می آورند، به وجود می آید ما همیشه متأثر از موقعیتهای بین فردی هستی اما دیگران که در شکل گیری شخصیت اما عنصر تعیین کننده ای هستند ممکن است در دوره های مختلف رشدی تغییر یابند. مثلاً در دوران نوزادی و کودکی، والدین نقش تعیین کننده ای دارند و در دوره نوجوانی تجارب او ا دوتان و معلمان و با تأثیرات والدین رقابت می کند. در این سن، مقبولیت اجتماعی اهمیت پیدا می کند و اعتبار نوجوان در میان دیگران منبع مهمی برای عزت نفس و اضطراب اوست محتوای خویشتن یا خود در نظریه سالیوان کاملاً ماهیق تعاملی دارد . این دستگاه در وجود روان شاختی آدمی فقط برای تنظیم یک رابطه رضایت آمیز و اجتناب از تنش ایجاد می شود . آن چیزی که در دوره رشد اولیه موجب شخصیت بخشی و رشد من می شود الگوی تعاملی خاصی است که نوع مراقبت مادری به فرزند منتقل می کند. روابط خوشایند، گرم و تأیید کننده مادر با کودک به پرورش من خوب کودک می انجامد. این بخش روانشناسی همرنگی با جماعت (روانشناسی اجتماعی) (حمید لطفی)
نظریه مبادله اجتماعی: هومنز
نظریه دیگری که مبتنی بر اصول تقویت است شدیداً بر تعامل بین دو فرد متمرکز است . مطابق نظریه مبادله اجتماعی چنین تعاملی بر پاداشها و هزینه ها مبتنی است . فرد در پی آن روابطی است که پاداش بیشتری را نسبت به هزینه عایدش کند و از روابطی که هزینه های آن فراتر از پاداشها باشد اجتناب می کند جرج هومانز، که در سال 1958 اولین مدل مبادله اجتماعی را ارائه داده است فرض می کند که مردم اساساً لذت طلت هستند. به عبارت دیگر آنها درپی افزایش لذت و کاهش درد هستند . افراد تعامل خود را به گونه ای تنظیم می کنند تا به لذت بیشتری دست یابند. مبادله بین افراد ممکن است شامل اهداف مادی یا غیر مادی باشد: مثلاً کسب تأیید و اعتبار اجتماعی اهداف غیر مادی هستند و پول به عنوان یک پاداش مادی مورد توجه قرار می گیرد. اغلب هر مبادله ای شامل هر دو هدف است . از نظر هومانز اصل اساسی در مبادله اجتماعی «عدالت توزیعی» است.
قاعده ای که می گوید پاداش باید با هزینه های فرد تناسب داشته باشد در این مدل باور این است که اصل عدالت توزیی می تواند در روابط کاری یا خانودگی کاربرد داشته باشد. جان سیبات و هارولد کلی نسخه پیچیده تری از نظریه مبادله اجتماعی و یا به تعبیر آنها «نظریه به هم پیوستگی» را ارائه دادند. نظریه آنها بر جنبه های پویای تعام بین افراد تأکید دارد. فرآیندی که در آن شخصی که در کنش و واکنش با شخص دیگر است ، ممکن است خود تحت تأثیر آن شخص قرار گیرد یک جزء تعیین کننده ای که مدل آنها را از چارچوب ساده تر مدل هومانز متمایز می کند این پیشفرض است که مردم بین برونزادهای فعلی خود و سایر شقوق احتمالی مقایسه هایی را انجام می دهند . به عبارت دیگر نه تنها فرد هزینه ها و یاداشتهای مربوطه را که در یک مبادله فعلی ارزیابی می کند بلکه همچنین هزینه ها و پاداشهایی را که ممکن است با یک رابطه متفاوتی مرتبط باشد مورد توجه قرار می دهد سیبات و کلی به منظور تحلیل فرایند تعامل ماتریس بروندادها را ترسیم کردند. اساساً این ماترس نشان می دهد که هر شخص در تعامل خود با دیگران با مجموعه ای از شقوقی که هزینه ها و پاداشهای متعددی را ایجاب می کند مواجه می شود. تداوم تعامل بین فردی در صورتی است که میزان رضایت طرفین به حداکر برسد اگر ارزشهای یک شخص مستقل از دیگری مورد توجه قرار گیرد تعامل به شکست منتهی می شوند