دانلود تحقیق لباس محلی قشقایی

Word 159 KB 33969 10
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پوشاک زنان قشقائی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده می شود.

    تنبان‌ ها را روی هم می پوشند و هر کدام آنها از 12 تا 14 پارچه ساخته می شود.

    تنبان‌های زیری از پارچه های ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچه های بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد.

    پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاک دارد که روی دامنها قرار می گیرد.

    اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولک دوزی می کنند.

    روی پیراهن آرخالق کوتاهی با آستین سنبوسه‌ای می پوشند که از زری گلدار یا مخمل است.

    بر دو گوشه کلاخچه‌ای(کلاهچه یا کلاهکی) سه گوش از جنس آرخالق کش می اندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را به زیر می‌آورند و موها را دور کش می پیچند.

    روی کلاخچه چارقد تور یا زری سه گوش بزرگی سر می‌کنند و آن را با سنجاقی محکم زیر گلو می‌بندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی می‌بندند.

    و کلاغی را از پشت سر گره می‌زنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان می‌کنند.

    پوشش پای آنها کفش ساده یا گیوه ملکی است.

    جوراب نمی‌پوشند.

    زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانه های میخک خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.لباس مردان عموماً کت و شلوار است ولی پوشاک ایلی آنها آرخالق آستر‌دار بلندی است که تا مچ پا می آید و آستین بلند و گشاد و چاک دار دارد و ساده یا گلدار است.

    زیر آرخالق پیراهنی به رنگهای گوناگون ساده یا راه راه با شلوار بلند آبی ساده یا راه راه می‌پوشند.

    کفش آنها گیوه ملکی ساخت آباده یا شیراز، یا کفش ساده مردانه است.

    بر روی آرخالق (در قسمت کمر) شال پهنی می بندند و کلاه دو گوشی از جنس کرک شتر به سر می گذارند.

    کلاه دو گوشی ویژه قشقائیهاست.

    پیر و جوان، بزرگ و کوچک به این کلاه علاقه خاصی دارند.

    «چُقِّه» پوشاک دیگری است که ویژه جنگ و شکار مردان قشقائی است چقه را از پارچه پشمی آستین دار سفید رنگ و نازکی تهیه می کنند.

    بلندی چقه تا زانوان و قسمت جلو آن مانند قبا چاک‌دار است.

    در پشت چقه بند رنگینی قرار دارد که «زِنْهارِه» نامیده می شود و دو سر آن منگوله زیبایی دارد.

    زنهاره روی شانه‌ها قرار دارد و دو سر آن از زیر بغلها می‌گذرد و در پشت به میان زنهاره گره می‌خورد.

    کار زنهاره جمع کردن و نگهداری آستینهای چقه در روی بازوان است.

    ایل قشقایی یکی از ایلات هم ترک زبان ایران است :مرکز اصلی این ایل فارس است .

    قشقایی ها درد وره ها مختلف بتدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند .

    حاج میرزا حسن فسایی در کتاب فارسنامه ناصری مینویسد : قشقایی ها طایفه ای ا ترکان خلج بوده اند که از عراق عجم و ساوه به فارس کوچیده اند .

    قسمتی از این مهاجران در بلوک قونقری ( شهرستان آباده) ساکن و ده نشین شده اند که هنوز هم به ترکی سخن میگویند و بنام خلج نامیده میشوند .

    گروهی دیگر به زندگی کوچنشینی ادامه میدهند و به دو بخش خلج و قشقایی تقسیم میشوند .

    چون مهاجرت اینان به فارس حالت گریز و فرار داشته است ، به ( قاج قایی ) به معنی گریخته و فراری معروف شده اند .

    بعدها این واژه به قاش قا یی و قشقایی تبدیل میشود برخی عقیده دارند که قشقایی از قشقه به مع ی چال و علامت سفیدی نقش شده است که بر روی پیشانی اسبان آنان وجود داشته است و نشانه قبیله آنان بوده است .

    پاره ای از مورخان مسکن اصلی ایل قشقایی را آذربایجان و تبریز میدانند ترانه های فولکوریک قشقایی ها هم ین نظر را تایید میکند .

    بویول گده تبریزه – قنات ریزه ریزه این راه به تبریز میرود و قناتش ریز ریز است تارمتارم بیزه یول ور بیزو اراگ و لکمره خدای من راهی به ما نشان ده تا به سرزمینمان برویم روی آن کوه سبز بوردم را دیدم ای کوه سبز تو را یاد میکنم و میگریم تمام قشقائیها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقه‌مندند.

    شاید بیش از پنج درصد آنان نماز نخوانند.

    یا اصلاً نماز را ندانند ولی به عرف و عادات خود سخت معتقدند.

    زبان قشقائیها ترکی آمیخته به فارسی است و همه آنها فارسی را خوب می‌دانند و به آن و به آسانی سخن می‌گویند.

    تاریخ و ایل قشقایی ایل قشقایی ، که ا ز بزرگترین ایلات ایران در همسایگی ایلات خمسه در استان فارس سکونت دارند سواحل جنوبی استان به شکل حاشیه ای به طول حدود 250 کیلومتر و عرض 30 تا بیش از 50 کیلومتر قلمرو گرمسیری ( قشلاق ) آنهاست قلمرو سردسیری ( ییلاق ) بیشتر در شمال استان و از نظر وسعت به مراتب کوچکتر از قلمرو گرمسیری و در حدود نصف آن است مناطق سردسیری بر خلاف قلمرو گرمسیری که همه یکپارچه و به هم متصل میباشند بیشتر پراکنده اند.

    در محدوده فوق قشقایی ها و س نه ایل ت خمسه سکونت دارند .

    افرادی که در تاریخ ایل قشقایی مطالعا تی داشته اند نوشته اند که ایل قشقایی قبل از دوره صفویه از قفقازیه شمال ایران کنئنی نقل مکان دادند و سپس در زمان شاه عباس ( 998_1038) آنها را به فارس کوچاندند ، هر چند که طایفه فارسی مدان قبل از قشقایی ها در نطقه ا امت داشته اند و نامی از آنها برده شده .

    انچه مسلم و مبرهن است تیره های مختلف قشقایی به یکباره وارد فارس نشدند و بلکه دسته های مختلف آن به تدریج مهاجرت کرده اند و به هم پیوسته اند و نیرومند شده اند .(در فارسنامه ناصری آمده است که در سال 1234 برای اولین بار قشقایی ها دارای ایلخان شدند و پیش از این ایل بیگی مرسوم بود و اولین ایلخان همان جانی خان بود که بعدها فرزندش دختر والی فارس را به عقد خود در آورد کریستوفر ساکس د رکتاب خود آورده است که انگلیسی ها رسما از قوام الملک والی فارس خواستند که ایلخان قشقایی را تعویض نماید سردار عشایر قشقایی با روی کار آم ن رضا خان به نمایندگی شورای ملی رسید و به سال 1311 خورشیدی به همرا ه پسرش به زندان افکنده شد و به سال 1312 خورشیدی در زندان کشته شد فارس و جنگ بین الملل جلد 2 ص 38 مورخان و سیاحانی که به دیدار این ایل آمده اند طالبی در مورد این ایل نوشته اند که ر مواردی اشتباه نموده اند ایل قشقایی یکی از ایلات هم ترک زبان ایران است :مرکز اصلی این ایل فارس است .

    انچه مسلم و مبرهن است تیره های مختلف قشقایی به یکباره وارد فارس نشدند و بلکه دسته های مختلف آن به تدریج مهاجرت کرده اند و به هم پیوسته اند و نیرومند شده اند .(در فارسنامه ناصری آمده است که در سال 1234 برای اولین بار قشقایی ها دارای ایلخان شدند و پیش از این ایل بیگی مرسوم بود و اولین ایلخان همان جانی خان بود که بعدها فرزندش دختر والی فارس را به عقد خود در آورد کریستوفر ساکس د رکتاب خود آورده است که انگلیسی ها رسما از قوام الملک والی فارس خواستند که ایلخان قشقایی را تعویض نماید سردار عشایر قشقایی با روی کار آم ن رضا خان به نمایندگی شورای ملی رسید و به سال 1311 خورشیدی به همرا ه پسرش به زندان افکنده شد و به سال 1312 خورشیدی در زندان کشته شد فارس و جنگ بین الملل جلد 2 ص 38 مورخان و سیاحانی که به دیدار این ایل آمده اند طالبی در مورد این ایل نوشته اند که ر مواردی اشتباه نموده اند نگاهی به طوایف ایل قشقایی: طایفه دره شوری: نام درشوری از نام محل ییلاقی آنها ( دره شور ) گرفته شده است اینان پس از ورود به فارس در این ناحیه سکونت کرده اند دره شور از محل ( سمیرم ) امروزه جز مراکز ییلاقی این طایفه است .

    خانهای طایفه دره شوری در سالهای اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کرده اند .

    و گروههای زیادی از آنها به زندگی یکجا نشینی پرداخته اند .

    طایفه دره شری یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی است و ردم آن به داشتن و پرورش اسب معروفیت دارند .

    طایفه فارسی مدان: طایفه فارسی مدان از قدیمیترین طوایف ایل قشقایی است که قبل از دیگر طوایف ترک زبان به فارس آمده اند و چون فارسی نمیدانستند ، واژه (فارسی مدان ) به آنها اطلاق گردیده است .

    طایفه فارسی مدان سابقا (در ) پادنا ییلاق و در اطراف کوه گیسگان قشلاق میکردند _ بعد اراضی سرمشهد و سپس منطقه ( دایین) به آن اضافه شد .

    امروزه گروههایی از طایفه فارسی مدان در حوالی اراک ( عراق ) و تهران زندگی میکنند و پاره ای از آنها هنوز به عراق معروفند .

    به نظر میرسد بعدها به فارس کوچیده اند .

    فارسی مدانها به علت قدرت مرکزی و نفوذ و اعتبار و مدیریت کلانتران خود ، با وجود رقابتها و اختلافات خویشاوندی کمتر دستخوش تجزیه و جدایی قرار گرفته اند .

    طایفه کشکولی بزرگ: طایفه کشکولی در گذشته از سه تیره تشکیل میشد که به همراه سایر تیره های قشقایی ییلاق _ قشلاق میکردند .

    ییلاق آنها قسمتی از شمال سمیرم و ( دیز جان ) بوده است زمستان را به مناطق جنوبی فیروزآباد کوچ می کردند بعدها قشلاق آنها به ماهور میلانی تغییر کرد .

    دره شوریها هم این منطقه را که دارای مراتع وسیع و چراگاههای مناسبی برای دامهاست ، قشلاق خود قرار میدهند .

    کمی بعد از جانب کلانتر طایفه محل ییلاقی آنها به همای جان و کمهر که از لرهای ممسنی خریداری میشود تغییر میکند طایفه کشکولی کوچک: این طایفه قبلا تیره ای بود بنام اخپلو که بعدها تیره های دیگری از جمله تیره کرمانی به او اضافه میگردد و گسترش پیدا میکند و ابتدا بنام کشکولی کرمانی و بعد تحت عنوان کشکولی کوچک نامیده میشود ..

    این نامگذاری بخاطر آن است که سران طایفه های کشکولی بزرگ و کوچک و قراچه ای همه از یک خانواده بودند که تجزیه میشوند و رییس طایفه کشکولی کرمانی به هنگام آمارگیری طوایف برای اخذ مالیات نام طایفه خود را کشکولی کوچک معرفی میکند.

    طایفه شش بلوکی : شش بلوکیها اغلب از تیره های بسیار قدیمی و از همان ترکان عراقی یعنی مهاجران اولیه هستند .

    این طایفه از پرجمعیت ترین طوایف قشقایی است که در پرو ش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند .

    طایفه عمله : جز نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار میروند و مستقیما تحت نظر خان اداره میشود .

    تیره های مختلف طایفه عمله تحت سرپرستی کدخدایی است که مستقیما از خان دستور میگیرد .

    با وجود این پاره ای از تیره های بزرگ تحت سرپرستی کلانترها هستند که پایگاه آ نها از کلانترهای سایر تیره ها پایینتر نیست از طایفه های مختلف ایل قشقایی حدود 40درصد همچنان بطور کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی زندگی میکنند و بقیه اسکان یافته اند .

    از تعداد و ترکیب دقیق جمعیت ایل قشقایی اطلاع ت مستن و دقیقی در دست نیست ، مشکلی که در برآورد جمعیت این ایل وجود دارد همان است که درباره کل جمعیت عشایری ایران وجود دارد .

    زیرا اغلب آمارگیریها بر اساس معیارهای متعددی صورت گرفته است و نمیتوان آن را پذیرفت و مورد مقایسه قرار داد تا نوسانات و تغییراتی که در ساخت اجتماعی ایل قسقایی پدید آمده مورد بررسی قرار داده شود .

    برخی عادتها و آداب و رسوم: قشقائیها مردمانی سرخوش و دلشادند.

    به جشن، پا کوبی و رقص بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان.

    در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می‌کنند.

    در جشن‌ها و عروسیها رقص چوبی(گروهی) زنان و مردان قشقائی بسیار زیبا و جالب است.

    در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان می دهند و با حرکات موزون پیش می روند در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند مبارزه می‌کنند.

    از این رقصها در مراسم عروسی قشقائیها به تفصیل سخن خواهیم گفت.

    قشقائیها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به نوشیدن آن عادت می‌دهند.

    چای از خوراکهای عمومی قشقائی است.

    قشقائیها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مندند تنها مردان طایفه دره شوری به جای قلیان از چپق استفاده می‌کنند.

    مردم ایل فرمان‌گزار و مطیع دستور خانها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمی‌دانند.

    هر گاه یکی از خانها یا کلانترها بمیرد غوغای عجیبی در ایل و طایفه او برپا می شود.

    قشقائیها در مرگ عزیزان و فرزندان خود کمتر از مرگ خان یا کلانتر خود متأثر می شوند.

    گورستانهای قشقائی در سر راه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه ای بخوانند.

    به سبب علاقه ای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار می سازند که سالیان دراز پابرجا می ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می نمایند.

    آرامگاه عده ای از سران ایل قشقائی بویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدایِ اردکان با سنگ وشیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.

    بیشتر قشقائیها مردمانی بلند قامت و خوش صورت و دلاورند.

    چهره آنها گندم‌گون چشمانشان سیاه یا میشی و مویشان مشکی است.

    در میان طایفه فارسیمدان و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می شوند.

    زنان قشقائی هرگز آرایش نمی‌کنند.

    تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست.

    هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند.

    مردان قشقائی همیشه صورت خود را می تراشند و به سبیل گذاشتن چندان گرایش ندارند.

    سر زمینهای ییلاق و قشلاق در میان ایل قشقایی : الف)سردسیر( ییلاق) قشقاییها دارای دو منطقه سردسیری یا ییلاقی هستند یکی منطقه ای است که بین شیراز و دشت ارژن تا اطراف کازرون قرار گرفته است و دیگری در شمال شرقی شیراز این منطقه از اردکان فارس تا مرزهای کهکیلویه و از شمال آباده تا شهر رضا ادامه میابد و به سرحد بزرگ معروف است زیرا این منطقه از ارتفاعات حوالی فیروزکوه تا همسایگی بختیاریها و ارتفاعات دنا را در بر میگیرد و طوایف مختلف قشقایی در آن راکنده میشوند .

    ب) گرمسیر (قشلاق) گرمسیر یا قشلاق اولیه قشقاییها در جنوب شرقی فارس بوده که از مناطق کم ارتفاع جلگه ای و ÷ست لار ، جهرم ، فیروزآباد آغاز شده تا کرا نه های خلیج همیشه فارس ادامه میابد ، طوایف عمله ، شش بلوکی ، فارسی مدان ، کشکولی کوچک و چند طایفه وابسته در گرمسیر اولیه قشلاق مینمایند > ولی گرمسیر دره شوریها ، کشکولی بزرگ و شاخه های وابسته در مناطقی از کازرون تا نزدیکیهای بهبهان و حدود بندر گناوه ادامه میابد ، اکنون گرمسیر قشقایی ها به یش از دو برابر گرمسیر اولیه آنه وسعت یافته است .

    برخی پیشه های مردم: قشقاییها در سرد سیر و گرم سیر به کشاورزی و باغداری می‌پردازند.

    محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است.

    کشاورزی بیشتر با اصول قدیمی و گاوآهن انجام می‌گیرد.

    زنان در همه کارها با مردان همکاری می‌کنند.

    پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین‌ها و جوالها ذخیره می‌کنند یا به فروش می‌رسانند.

    بعلاوه تمام کارهای خانه به عهده زنهاست.

    دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری میکنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه مشکهای آب را پر می کنند و به پشت می گیرند و به چادر می‌آورند.

    سپس گندم و برنج را در هاون های چوبی به نام «دیوَکْ» می‌کوبند و پوست آنها را می‌گیرند.

    هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه ای را زیر لب زمزمه می‌کنند که آهنگ «برنج کوبی» نامیده می‌شود.

    پس از آن آرد را خمیر و چانه می‌کنند و از آن نان می‌پزند.

    نان را روی ساج‌های فلزی می‌پزند.

    نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم می‌کنند.

    و سپس چانه‌های خمیر را روی نان بند پهن می‌نمایند و روی ساج می اندازند تا پخته شود.

    تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه می‌شود.

    زنان از شیر کره، ماست، کشک ، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می‌کنند.

    ماست را در مشکهایی (3) که به سه پایه چوبی متصل است می‌آویزند و آنقدر تکان می دهند تا کره و دوغ بدست آید.

    کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه (4)قالی ، خورجین، خوابگاه و جز آنست.

    زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می‌ریسند و پس از آن که آنها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می سازند.

    بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که«کرکیتْ» نامیده می‌شود انجام می‌گیرد.

    در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می‌کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند.

    نخست کلافها را سراسر دار می‌کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می‌کنند.

    دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زنهاست و زنها نیز باید این هنر را بدانند به‌همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.

    جنگهایی که ایلخانان قشقایی در آن حضور داشته اند: از جنگهایی که ایلخانان قشقایی در آن ظور دا ته اند میتوان به موارد زیر میتوان اشاره کرد: 1) قشقایی ها وبخ تیاریها در سال 1262 در زمان فتحلی شاه .

    2)لشکر کشی قشقایی ها به رات در سال 1274 ، که فرماندهی فوج قشقایی و دو ف ج دیگر با ایلخانی وقت قشقایی بود .

    > 3)جنگ محمد قلی خان ایلخانی با نظام الدوله والی فارس ، در سال 1262 4) حمله سهراب خان به منافع انگلیس مستقر در جنوب ایران در سال 1294 5) حمله صولت الدوله قشقایی و مبارزه پی گیر او علیه انگلیس غاصب در سال 1336 و نیز سالهای 1307 تا 1309 6) مبارزه با تجاوز انگلیس به جنوب ایران در زمان محمد قلی خان ایلخانی .

    7)از جان گذشتگی تفنگچیان قشقایی در برابر توطئه ناجوانمردانه فرمانروای فارس بر ضد مرتضی قلی خان ایلبیگی در سال 1249 که منجر به شکنجه و قتل ایلبیگی در قلعه پرگان شد .

    چادر و ایل: چادرهای ایلی را که «بوهون» خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه می‌بافند.

    این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه«کُمَّج» یا«کُمجِّه»، بندها، میخ‌های بلند چوبی، میخ‌های کوچک چوبی که به نام «شیش» خوانده میشود و لفاف یا «چیق» یا« نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است.

    لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می شوند.

    پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر می‌رسد.

    لتفها با میخهای کوچک چوبی«شیش» به سقف متصل می گردند.

    تیرکها و کمج‌ها نگهدارنده سقف چادرند.

    سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمج‌ها قرار می گیرد.

    شکل چادر در تابستان و زمستان فرق می‌کند.

    در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار می‌گیرند و سقف را به شکل مخروط درمی‌آورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد.

    پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر می‌کنند که آب باران در آن جاری می‌شود ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار میدهند تا سقف صاف و هموار باشد.

    در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخوابها قرار می گیرد دیوار دارد.

    در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده می‌شود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است.

    «نی چی» یا «چیق» حصیری است از زنی که از درون، دو‌را‌دور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند.

    باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوالها و خورجینها و خوابگاهها یا چمدانها می گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم می چینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها می‌کشند.

    پوشاک : پوشاک زنان قشقائی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده می شود.

    تنبان‌ها را روی هم می پوشند و هر کدام آنها از 12 تا 14 پارچه ساخته می شود.

    موسیقی قشقایی: فرهنگ ایل قشقایی تا حدود بسیاری با فرهنگ دیگر قوم های ساکن در نواحی گوناگون استان فارس متفاوت است.

    در گذشته، موسیقی در میان ایل نشینان قشقایی از اهمیت زیادی برخوردار بود و به شکل ها و قالب های گوناگون توسط گروه های مختلف هنرمندان ایل اجرا می شد.

    با وجود اهمیت بسیار موسیقی در ایل قشقایی، چند عامل باعث اضمحلال تدریجی این موسیقی گردیده است: - مهاجرت و پراکندگی در اثر ییلاق – قشلاق و کوچ مداوم.

    2- وضع بد معیشتی مردم ایل که فرصت پرداختن به موسیقی را از آن ها سلب نموده است و به همین دلیل هم اکنون هنرمندان ایل، انگشت شمار هستند.

    3- تغییر شکل تدریجی بافت فرهنگی ایل که خود ناشی از رخنه عامل های جدید تمدن به میان ایل نشینان است.

    4- موقعیت بد موسیقی دانان حرفه ای و جایگاه آنان در ایل.

    موسیقی و قالی: در برنامه شبهای موسیقی شبکه دو ایران روزی از موسیقی قشقایی گفته شد برای اینکه با فرهنگ این مردم آشنا شویم به پای صحبت استاد فرود حبیب ا...و همسرش افسانه جهانگیری ."خُردبچه ای بودم،یله دشت و ماه و آفتاب.

    چشمانم اندک سویی داشت و به همان خُردی، رهای چادر ایلاتیها بودم به ولعِ دانستن، آب و آتش و باد و خاک که همه هستیم بودند.

    ایل بود و زن و مرد و بچه، ایل بود و گوس ندان و بُزان، مرغ و جوجه ها، خروسها که پدرم وظیفه داده بود ساربانان را به بیداری و نگاهبانی ایل.

    ظهر بود و شب، آفتاب و بی آفتاب.

    از همان چهارسالگی، مادرم خواب میکردم به ازای چشمهای بسته ام، و مادر که خواب میربودش و من باز یَله ا ل ودم.

    مرد ن د داده به آتش، داستانی میسراییدند به نظم و نغمه ای میساختند به نی، آی نی، آی نی.

    هواییم میکرد نی، از همان خُردی.

    این چوبِ کوچکِ سحرآمیز با نوایی به بزرگیِ تمام رنجهای تاریخی ایل.

    گوشهایم ود اول که دست داد به دوستی و مهر با آنچه روایت میکرد از آن به موسیقی و موسیقی که شد نفسِ فرود و هر نفس که چون فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید مفرّحِ ذات.

    مرد ایل بودم و اه عش و صفا او میگوید افسانه جهانگیری ، همسرم ، قشقایی است .

    افسانه صدایش رنج دارد.

    به زبان آنان میخواند و تمام خانه تصویر ایل میشود؛ رفته های دور، کوههای بلندِ پُربرف و تابستانهای داغ که تمام خانه پُر میشود از آوازِ لای لایِ مَشک.

    او میگوید در فرش به دنبال فرهنگ ایل میگردی من ایلیاتیم یل آن کوه سترگ دنا تو اگر میخواهی فرهنگ این قوم را بشناسی در شعر و موسیقی آن جستجو کن همه چیز را خواهی فهمید ...."و افسانه جهانگیری میگوید موسیقی قشقایی موسیق زنان این قوم است ، زن قشقایی که هم شاعر اس و هم نوا ساز او ساز خود را دار قالی کرده و با مضراب کرکیت بدان زخمه میزند اما حال چرا اغلب آهنگها و نواهای ایل محزون است دلایل آن میتواند : 1)مهاجرتهای اجباری و تبعید و دور ماندن از دیار و زادگاه اولیه 2)مسا یل و مشکلات زندگی گزشته و مصائبی که نیاکان این اقوام کشیده اند که موجب کشتارها و مرگ و میرها و ...

    شده است.

    3)عدم دلبستگی به دنیا ی مادی 4)فقر اقتصادی برگرفته از: www.ghashgha.mihanblog.com i28.tinypic.com www.farhanggoftego.com

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ايل قشقايي يکي از ايلات هم ترک زبان ايران است :مرکز اصلي اين ايل فارس است . پوشاک زنان قشقائي بسيار زيبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار يا پنج دامن چين دار است که تنبان با زير جامه ناميده مي شود. تنبان‌ها را روي هم مي پوشند و هر کدام آنها از

ميهن عزيزمان ، ايران، سرزميني است سرشار وپربرکت وازهر نظر مشحون ازقابليت ها وجاذبه هاي باالقوه ا ي که مي توانند اين کشور را به يکي ازمهم ترين مراکز جلب مسافر درجهان تبديل کرد. زمينه هاي جغرافيايي وطبيعي موقعيت جغرافيايي قرارگرفتن ايران دريکي ازحساس

لباس های محلی ایران پوشش ایرانی از ابتدای تاریخ باستانی این کشور تا کنون دست خوش تحولات جدی نشده و مفهوم پوشش از زمان باستان به این سو در فرهنگ ایرانی حفظ شده است. پوشش زن و مرد ایرانی ازجمله مسایلی است که از دوران باستان در ایران دارای اهمیت بوده و در شرع مقدس اسلام نیز برآن تأکید بسیار شده است. پوشش ایرانی از ابتدای تاریخ باستانی این کشور تا کنون دست خوش تحولات جدی نشده و ...

مقدمه: موضوع تحقیق مابررسی کارگاه های رنگرزی میبدویزدمی باشدکه لازم به ذکراست باتائیداستادطباطبایی استادبرزگری واستادزارع هیچ گونه کارکاه رنگرزی درمیبدوجودنداردبه همین دلیل تحقیق مامختص کارگاه های رنگرزی یزدمی باشد.این تحقیق به سه قسمت تقسیم می شود 1- تحقیق میدانی ازکارگاه دریزد 2- بررسی تاریخچه رنگرزی 3- بررسی رنگدانه های طبیعی مادرتحقیق میدانی خودرنگرزی سفیدگری بررسی حمام رنگ ...

روستاي تاريخي ابيانه به دليل ويژگيهاي منحصر به فرد معماري و بافت ارزشمند و کهن آن در تاريخ 30/5/1354 در فهرست آثار ملي کشور با شماره 1089 به ثبت رسيده است. از آن تاريخ به بعد کليه فعاليتهاي مطالعاتي، مرمتي و ساماندهي روستا، با حضور موثر و ارزشمند

مقدمه استفاده از بیلبوردها هر روز رایج تر می شود و شاید دلیل عمده این باشد که آنها نسبت به دیگر رسانه های تبلیغاتی قادرند با هزینه کمتری افراد بیشتری را به سمت خود جذب کنند البته شکی نیست که این روزها افراد نسبت به گذشته زمان بیشتری را در حال رانندگی به سر می برند و این خود موجب گسترش تبلیغات بیلبوردی در فضای شهرها شده است. بنابراین با توجه به افزایش روزافزون بیلبورد های ...

يک رهبر بزرگ روحاني وسياسي جنبش استقلال هند بود. وي مبتکر Wikisource]] [?] "]]ساتياگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شيوه عدم تبعيت از قانون را معرفي نمود و آهيمسا (]]پرهيز از خشونت[[) را بعنوان مبناي کارمبارزه خويش قرار داد؛ اين شيوه مبارزه به يکي

پيش مصاحبه ثبت خاطرات شفاهي بعنوان منابع کتابخانه اي کمک ارزنده اي به تاريخ معاصر مي کنند. در واقع نقطه قوت اين خاطرات زماني نمايان ميشود که اسناد کتبي در بايگاني ها ي محرمانه اجازه انتشار نداشته باشند .اسناد شفاهي اين امکان به محققين مي دهند تا برر

توماس الوا اديسون در اولين ساعات بامداد يازدهم فوريه سال 1847 در شهر کوچک و پرجمعيت ميلان واقع در ايالت اوهايو پا به جهان نهاد. خانه کوچک و قرمز رنگ پدرش روي تپه اي نزديک رودخانه هورن قرار داشت که از درياچه‌ اري نيز چندان دور نبود. زمين پوشيده از بر

مقدمه درقرون اوليه اسلامي کارگاه هاي پارچه بافي ساساني در شوش ، ري و مرو به کار خود ادامه دادند و با همان کيفيت به توليد پارچه پرداختند ، زيرا مراکز نساجي بر مبناي عوامل متعددي پا گرفته بودند ؛ از جمله نزديک بودن به جاده هاي تجاري و دسترسي به آ

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول