پس از قتل قائم مقام فراهانی حاج میرزا آقاسی که خود با دسیسه چند نفر دیگر جزء عاملین قتل آن سید بزرگوار بودند به جانشینی قائم مقام برگزیده شد. میرزا آقاسی در مقابل سیاستهای روسی و انگلیس کاملا تسلیم بود ولی مردی درویش سبک، خرافاتی و بسیار موذی و مکار بود و در ایام نخست وزیری نامبرده از ایران هیچ چیز باقی نماند و تمام زحمات قائم مقام فراهانی را نیز بباد داد. وی از سال 1835 تا 1848 میلادی یعنی سال مرگ محمدشاه قاجار بمدت سیزده سال بر ایران صدرات کرد و در این مدت کشور از نظر داخلی بجائی رسید که مردم به خوردن علف و دانه های نباتات و خوراک دام و طیور افتادند و از نظر خارجی هم مبادرت به امضاء قراردادهائی مانند قرارداد ننگین ترکمانچای با انگلیسی ها نمود که عاقد قرارداد جوانک بی هویتی بنام میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه ایران بود که جز حقوق بگیران دولت انگلیس در ایران بشمار می رفت. پس از درگذشت محمدشاه جمله رجال دولتی ایران بدستور میرزا آقاسی و از جمله مستوفی الممالک که سالها وزیر نخست وزیر بود جملگی به سفارت انگلیس در رفتند و از سفیر اجازه خواستند تا آمدن ولیعهد ناصرالدین میرزا زمام امور کشور را مهد علیا و میرزاآقاخان نوری بدست داشته باشند.
پس از ورود ولیعهد از تبریز به پایتخت و تاجگذاری در تهران میرزاتقی خان امیرکبیر یا اتابک اعظم به صدرات اعظمی برگزیده شد و بدنی ترتیب برای مدتی کوتاه (سه سال و یکماه و بیست و هفت روز) دومین ستاره شبهای طولانی حکومت قاجار شروع به درخشش نمود. در این زمان ناصرالدین شاه فقط هفده سال داشت و اوضاع اجتماعی اقتصادی کشور وضع بغرنجی داشت اکثر تجار تحت الحمایه روسی یا انگلیس بودند و تعداد وابستگان سفارتخانه های مذکور بیشمار . از مردم هم گذشت مانده بود نه ، شعرا و ادبا در فقط و مسکنت و دریوزگی و گدایی بودند و علوم روز عبارت بود از جن گیری، دعانویسی، آداب طهارت و حال امیرکبیر با دست و اطرافیان خائن خود چگونه می توانست با دو دشمن دندان مسلح که ایران را از آن خود می دانستد بستیزد یا دست کم با حفظ منافع عامه با آنها کنار بیاید که کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن بود. اما با توجه به شخصیت قوی و سایر خصوصیات اخلاقی ایشان که بهتر است بذکر چند نمونه آنهم از زمان خارجی ها بازگو کنیم. امیر سعی و تلاش نمود کاری کند کارشان داتسون نویسنده انگلیسی در مورد او می گوید در میان همه رجال مشرق زمین و زمامداران ایران امیر بی همتاست و بحقیقت سزاوار است که بعنوان اشرف مخلوقات بشمار آید.
امیر از بچگی صاحب اصالت رای و استواری شخصیت بود او جثه ای تنومند، درشت، خوش قیافه با سیمایی گشاده و هوشمند بود. اهل ورزش و کشتی گیر بود. همه کسانی اعم از داخلی و خارجی که در مورد او چیز نوشته اند جملگی به هوش فوق العاده و نیز فکر پرکاریش صحه گذاشته اند او بسیار پرکار و از طلیعه صبح تا آخر شب بکار مشغول بود.
در راستی و درستی و فسادناپذیری و صداقت و صمیمیت هیچ کس تردید ندارد، کلنل شیل وزیر مختار انگلیس و دشمن خونی امیر درباره او می نویسد: دوستی که خوبی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است به رشوء و کسی فریب نمی خورد او جسور و بی باک بود. رفتاری متین و سنگین داشت خنده کمتر از او دیده می شد، اتکاء به نفس داشت و هنگام خطر بر اعصاب خود مسلط بود حق شناس و نمک شناس بود. دکتر اطریشی در حق او گفت: میرزا تقی خان مظهر وطن پرستی است که در ایران اصل مجهولی است و شیل می گفت امیر جز نیکبختی وطن چیزی نمی خواهد.
واتسون در مورد او گفت اگر میرزا تقی خان می ماند و اندیشه هایش را بانجام می رساند بدون تردید در زمره آن کسانی شمرده می شد که بعقیده بعضی ها از سوی خدا به رسالت تاریخی برگزیده شده اند، میرزا تقی خان امیرکبیر همزمان با ایام اسپنسر مارکس، آگوست کنت – نیچه، ادیسون میشلن، ولتر، روسر هگل وکالت می زیست در اروپای آنروزگار علوم و فنون شکوفا شده و دولتمردانشان در حال رقابت بی امان برای توسعه علوم و فنون و قدرت نظامی و صنعتی کشورشان بودند و امیر ما بخوبی از اوضاع سیاسی اجتماعی و اقتصادی غرب مطلع بود.
او بخوبی از جریانان علمی، اجتماعی و سیاسی. اقتصادی غرب عمیقاً با خبر بود و می دانست که چگونه بایستی از این ره آورد بشری بنع ملتش بهره مند شود، و بی صبر و حوصله قهرمانانه ای داشت رفتارش دراز روم گواه آنست (بعنوان وزیر مختار دولت ایران مدتی دراز روم عثمانی زندگی می کرد) و زمانی که دور در مذاکرات مربوط به منافع ملی شرکت داشت ذره ای از منافع مردم به دول غربی یا عثمانی باج نداد. (حل مسائل مرزی خرمشهر (محمره)، ذهاب، کردند عرب در ونداود (شط العرب) یادگار زمان اوست آدمیت که ارزنده ترین کار تاریخی موجود را در مورد امیرکبیر نوشته می گوید «اهمیت مقام تاریخی امیر به سه چیز است.
1- نوآوری در راه نشر فرهنگ و صنعت جدید.
2- پاسداری هویت ملی و استقلال سیاسی ایران در برابر تعرض غربی ها.
3- اصلاحات سیاسی مملکتی و مبارزه با فساد موجود در جامعه.
او در پی آن بود که بنحوی دست آوردهای جدید را با فرهنگ سنتی تلفیق کند. امیر که جوهر غربزدگی را شناخته بود اقدامات خود را برای استقلال کشور در زمینه های مختلف شروع کرد ولی همچون قائم مقام و دکتر مصدق به عمیق فرمول های تجاری مالی و صنعتی استعماری پی برده بود و علل عقب ماندگی ایران را بخوبی می شناخت بنابراین سعی نمود برای رسیدن به اهداف عالی که در سر داشت که مهمترین آن نجات ایران از دست استعمارگران بود تلاش مضاعف و همه جانبه نماید. امیرکبیر از معدود نخست وزیریان ایران است که وطن پرستی، دلیری و گستاخی و شعور سیاسی بالا صلابت رأی و اندیشه، ملت دوستی و ... بانضمام معلومات آکادمیک مورد نیاز کارش را آموخته بود لذا بدستور وی در زمان سفر مختار از دوم عثمانی کتابی را تدوین نمود بنام «کتاب جهان نمای جدید» او تربیت شد، نخست وزیر توانمند و عالیقدری همچون قائم مقام فراهانی بود و سفر به سن پطرزبورگ چیزهائی بوی آموخت که شدیداً با آن نیاز داشت.
کتاب مذکور دائره المعارفی بود از اوضاع جغرافیا تاریخ، اقتصاد و فرهنگ سیاسی جدید امیر با استفاده از همین اطلاعات بود که توانست هکنل شیل سفیر انگلیس و دالگورگی سفیر روس را در مذاکرات قانع کند یا بهتر است بگیریم عقاید و منافع ملی کشور را بآنان تحمیل نماید.
امیر می دانست که در سایه شناخت دقیق دست آورد های غرب و تلفیق این دستاوردها با ایران سنتی می توان بجائی رسید بهمین جهت در یادداشتی که برای ناصرالدین شاه می فرستد از وی درخواست می کند برای مدیریت مدرسه دارالفنون شخصی انتخاب شود که بسیار معقول و متشخص بوده که سر رشته از هر چیز ایرانی و فرنگی را داشته باشد. این در حالیست که خود امیر از فرنگی مآبی بدنش می آمد و اصالت آداب ایرانی را محفوظ می داشت با این ویژگیها که برشمرده شد امیرکبیر کار را در چندین جبهه شروع کرد که بدلیل جلوگیری از تطویل مطلب بصورت فهرست قرار شاخص ترین دستورات و امور مربوط به دولت دستی را بر می شمریم.