مقدمه
عده ای از شاعران پارسی گوی از بازماندگان دوران قبل از حمله مغول هستند و یا از کسانی که در دوره مغول می زیستند. دسته دیگر در دوران مغول در دستگاه امارتهای کوچک یا خاندانهای بزرگ زندگی می کردند و یا در خانقاههای متصوفه زیر دست مشایخ بزرگ ایران و خارج ایارن بودند.
آخرین دسته کسانی هستند که در بین حکومت ایلخانان و حمله تیمور در خدمت ملوک الطوائف ایران و نواحی مجاور بودند.
ایران در دوره مغول: در این دوهر ادبیات حیرت انگیز و بزرگی از ایرانیان بوجود آمد. جنوب ایران کمتر از ممالک شمالی و مرکزی و غربی دچار خسارت شد.
انهدام مؤسسات دینی:
هر چند به واسطه قتل عام فضلا طلاب و انهدام مدارس و مساجد و کتابخانه ها دچار اختلال و پریشانی شد ولیکن آسیب بعضی کمتر بود. مغولان بت پرست به فلسفه و حکمت توجهی نداشتند ولیکن نسبت به مدایح شعرا بی اعتنا نبودند. در این دوره مورخین در جه اول در زبان فارسی به ظهور رسیدند.
شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:
در این دوره دو نفر از شاعران که درجه بالاتر از بقیه بودند:
جلال الدین روحی
سعدی شیرازی
بسیاری از ادبا و کسانیکه ادبیات ایران را در هند مطالعه کردند مرتبتی بالا داشتند و مقام آنها را بعد از مولوی و سعدی قرار می دهند. امیر خسرو دهلوی حسن دهلوی بدر چاچی که هر سه در هندوستان بودند. در این میان چند تن از شعرای ایران که در ایران نشود نما یافتند و بعد کرم و سخاوت پادشاهان مغول در دهلی آنها را جلب کرد از ایران مهاجرت کردند به امید آنکه بضاعت ادبی آنها در هند خریدار داشته باشد.
مرحوم شیلی نعمانی(شعر الحجم) به زبان اردو:
بر شرح احوال شعرای ایران از فردوسی تا حافظ و چند صفحه از امیر خسرو و حسن دهلوی نگاشته است. اما با اینکه ادبیات فارسی که در هند به ظهور رسیده به طور کلی آن لطف را که در کلام ایرانیان اصلی است ناقد می باشد.
در ابتدا به ذکر نام چند شاعر معروف و شرح احوال آنها و سپس دیگران اشاره می کنیم:
امیر خسرو دهلوی:
از شاگردان شیخ بزرگ نظام الدین اولیا بود. در موسیقی نیز همچون شعر معروف بود. ترک نژاد بوده و در ولایتی در هندوستان تولد یافت. در زمان حیاتش از پنج پادشاه نوازشها دید. دولتشاه معتقد بود که قریب یک کرور بیت بنظم در آورده. از آثار او «کتاب لیلی و مجنون» «مرگ مادر و برادر»مرثیه گفتند و ابیاتی خطاب به دخترش عفیفه.
بدر چاچی:
در هندوستان شهرتی بسیار داشت و در ایران غیر معروف می باشد. از شعرای ماوراء النهر است و در شهر چاچ که امروزه به شهر جدید تاشکند تبدیل یافته است. کلام او به اشکال معروف است در تمام اشعار فارسی از قلم شعرای ترک نژاد یا تحت حمایت ترکان عمومیت دارد.
حافظ شیرازی:
شمس الدین محمد شیرازی ملقب به لسان الغیب و ملتخص به حافظ. اوایل قرن هشتم بوده. نزد علمای بزرگ از جمله قوام الدین عبدالله در علوم به مقامی رفیع رسید. شاه شیخ ابواسحاق اینجو را به القاب«جمال چهره اسلام» «سپهر عام و حیا» می شود.
دیوان حافظ که یک دیوان عرفانی هست که محور جهان بینی عرفانی«وحدت وجود» است. مسئله دیگر وحدت تجلی است یعنی جهان با یک تجلی حق بوجود امده و مسئله دیگر راز خلقت جهان .
اگر چه باد فرحبخش و باد گلبیز است به بانگ چنگ مخور که محتسب تیز است
صراحی و حریفی گرت به چنگ افتد به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی زمانه خون ریز است
زرنگ باده بشوییم خرقه ها در اشک که موسوم ورع و روزگار پرهیز است.
مولوی:
مولانا جلال الدین بلخی یکی از بزرگترین شاعران ایران از حیث بلندی افکار شور انگیزی اشعار و مقدار شعر لقبش در دوران حیات مولانا بوده و قرنها بعد مولوی با نامهای «مولوی روم» «مولوی رومی» شهرت یافته و در بعضی از اشعارش تخلص خاموش خوش دیده می شود. در سال 604 در بلخ متولد شد آشنایی او با شمس تبریزی صلاح الدین زرکوب حسام الدین چلپی باعث شد تا بخشی از سروده های خود را به نام شمس الدین تبریزی و 70 غزل از غزلهایش را با نام صلاح الدین زرکوب و حسام الدین باعث پیدایش یکی از بزرگترین آثار ذوق و اندیشه بشری به نام معنوی گردد. پس از مرگ مولانا او را در کنار پدر به خاک سپردند. بر سر تربت او بارگاهی است که به «قبله خضراء» شهرت دارد.
آثار مولوی:
«مثنوی معنوی» «غزلیات شمس تبریزی» «رباعیات» «فیه مافیه» «مکاتیب» «مجالس شعر»
عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق از علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست
هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر قلم روشنگر است لیک عشق بی زان روشن تر است.