واکسنهای نو ترکیب در درمان سرطان های معده ای و رودهای پیشرفتهای بدست آمده از علوم ایدئولوژی و بیولوژی ملکولی در چند دهه گذشته، دانشمندان را خوش بین نموده است که سیاستهای حاکم بر مقررات ایدئولوژی ممکن است در بیمارانی که مبتلا به امراض سرطانی باشند مفید واقع شوند.
پیشرفتهای کلیدی که در این زمینه سوی داده است عبارتند از: 1- شناسایی نقش بحرانی سلول antigen – presenting و درک بیشتر فرآیندهای کاری آنتی ژنها و عملکرد هر یک از آنها شامل تعاملات ملکولی فیمابین ملکولهای HLA و اپیتوپهای آنتی ژنتیک در سلول antigen – processing و گیرندههای روی سلول T و 2- نقش ملکولهای Co stimulatory مانند B7.1 و LFA-3 , ICAM در برقراری و نگهداری یک پاسخ ایمن.
بعلاوه، روشهای جدید به ما این اجازه را میدهد تا فاکتورهای تعیین کننده آنتی ژنتیک و ایدئولوژیک بیش از پیش شناخته شوند.
آنتی ژن Carcinoembryonic یا CEA در سرطانهای معدهای رودهای، شش و سینهها به وفور یافت میشوند.
در تحقیقات کلینیکی دستورالعملها و پروتکلهایی تهیه شده است که بواسطه آن استفاده از ولکتورهای ویروسی میتوان بیماران را نسبت به CEA بدون عوارضی چون پدیده خود ایمنی، مقاوم نمود.
از طریق ترکیب ولکتورهای ویروس شامل MUC -1 و یا CEA به اضافه ملکولهای Costimulatory در یک رژیم غذایی، ملاحظه خواهد شد که این مداخلهها نه تنها میتواند تغییری در عملکرد ایمنی بدن داشته باشد بلکه به طور بالقوه میتواند باعث بهبودی در بیماری که تحت مراقبتهای بالینی قرار دارند نیز بشود.
فاز III مطالعات جهت اجرای تست فرضیه در دست اقلام میباشد.
در اواخر قرن 19، ویلیام کولی در مرکز تحقیقات سرطان شناسی نیویورک گزارش حاکی از پیروی خود به خودی سرطان بدخیم و بدنبال آلودگی شدید باکتریایی ارایه نمود.
اگر چه بعدها نیز اجرای مجدد این عمل از این طریق با موفقیتهای محدودی نیز همراه بود.
متعاقب آن توجه از عفونتهای جزیی به آنتی ژنهای خاص سلولهای سرطانی شناخته شده از طریق این سیستم ایمنی بدن معطوف گشت.
برای مثال، در موشها، ایمنی و مصونیت به methylcholanthrene تحریک شده بدخیم میتواند از طریق تزریق سلولهای خراب سرطانی حیوانات مشابه از نظر ژنتیکی حاصل گردد.
این مشاهده نمایان میکند که سرطان نوع خاصی از آنتی ژن تحریک شده توسط موتاژنهای مشترک میباشند.
نتایج این مطالعات به همراه پیشرفتهای ایمونولوژی، مفهوم پایش و مراقبت ایمنی را تداعی میکند.
بدین معنی که افراد از یک تکثیر بدخیم سلولی از طریق شناسایی عوامل مادرزادی و سیستم ایمنی انطباقی بدن، مورد محافظت قرار گیرند.
این مشاهدات بسیار مهیج و امیدوار کننده بودند چرا که بواسطه آن میتوان سرطان را بهبود بخشید.
اما متعاقب آن مطالعات بعدی و سپس مطالعات بالینی این نتایج را مردود نمود.
برای مثال مفهوم پایش ایمنی زیر سوال رفت هنگامی که athymic nucle موشها در نوع وحشی آنها انتشار پیدا نمود و بدین طریق نتایج آزمایشات کلینیکی اولیه را مخدوش نمود.
مطالعات و تحقیقات بیشتر درک ما را بر این مطلب بیشتر نمود که تعاملات بین عناصر یک سیستم ایمنی و سلولهای سرطانی میتواند ما را به پیدا نمودن واکسنی جهت درمان سرطان راهنمایی کند.
لنفوسیتهای cytotaxict میتوانند سلولهای سرطانی HLA را در محیطهای آزمایشگاهی از بین ببرند.
همچنین موفقیت تزریق لنفوسیت دهنده در بیماران خونی بدخیم، مؤید این نکته است که درمان ازاین طریق میتواند یک ابزار مهم بالینی در بیمارانی که دارای سرطانهای بدخیم هستند، قلمداد شود.
پیشرفتها در واکسن های درمان سرطان این یک اعتقاد کلیدی در ایمنی شناسی سرطان است که سلول های سرطانی آنتی ژن ها را بیان میکنند و یگانگی و یکتایی این آنتی ژنها باعث میشود تا ایشان به عنوان یک هدف بالقوه و مادرزادی یا عنصر مصون انطباقی مدنظر قرار گیرند.
بنابراین نباید از این بابت شگفت زده شد که اشتباهات موجود در درمانهای بالینی سرطان از طریق واکسن درمانی، عموما با اشتباهات موجود در تشخیص آنتی ژنها توسط سیستم ایمنی بدن مرتبط باشند.
در این خصوص محققان قادرند تا از طریق سیستمهای ارزیابی حساس، وجود سلولهای T را در مقابل آنتیژنهای مشترک سرطانی (TAAS) را تشریح نمایند.
گیلبوآ آنتی ژنهای TAA را که میتوانند در مقابل سلولهای سرطانی عمل نمایند را به دو گروه طبقه بندی کرده است: (1) مرتبط و خاص بیمار – تغییر در آنتی ژنهای خودی و (2) مشترک – آنتی ژنهای خودی بدون تغییر.
آنتی ژنهای خودی تغییر یافته، نتیجه ناپایداری ژنتیکی یک تومور بصورت انفرادی هستند و معمولا جزء پاتوفیزیولوژی تومور قلمداد میشوند.
این آنتی ژنهای خودی تغییر یافته از آنجا که میخواهند تا به صورت ایمونوژنهای نیرومند باشند، شناسایی و ایزوله کردن تک تک آنها غیر عملی خواهد بود.
اهمیت آنتی ژنهای خودی در درمان بوسیله ایمونولوژی در سری آزمایشات آقای بون و همکاران مورد بررسی و استدلال قرار گرفته است.
ایشان قادر بودند تا به راحتی خطوط سلول را از تراتوکارسینوما و لوئیس لانگ کار سینوما به موشهای سینژنیک منتقل نمایند.
در این صورت در صورتیکه خط سلولی بدخیم ابتداً از طریق پرتودهی N-methyl-N’-nitro-nitrosoguanidine تغییر نماید، میتواند یک خط سلولی خاص تغییر یافته از آنتی ژنهای خودی را که میتواند یک پاسخ ایمنی برای موشها در برابر سلولهای سرطانی باشد، تولید و ایجاد نمایند.
بر خلاف واکسنها در برابر آنتی ژنهای خصوصی، واکسنها در برابر آنتی ژنهای عمومی به عنوان محصولی در دسترس پتانسیل لازم جهت بهبود بیماران را دارند.
در بسیاری از موارد این آنتی ژنهای عمومی با محصول ژنهای نرمال بیان شده با سلولهای سرطانی تطابق دارند.
بنابراین بیماران میتوانند انتظار داشته باشند که بسیاری از آنها را تحمل نمایند.
سایر آنتی ژنهای سرطانی عمومی، محصول ژن جنینی که در بافتهای دوره بزرگسالی یافت نمیشوند، و یا ملکولهای مشترک زیان آور که تنها در سلولهای سرطانی یافت میشوند هستند.
سرطانی oncofetal شاملsurvivin ها و OFA ها گزارش شده است.
به علاوه گزارشهای دیگر حاکی از شناسایی برخی از پروتئینهای مشترک میباشد که نوع مشخصی از سلولهای سرطانی بوده که بافتهای نرمال وجود ندارند.
بهینه سازی تولید انتی بادیها فرآیند شناخت موثر آنتی ژنها و تولید یک پاسخ ایمنی انطباقی بسیار پیچیده میباشد.
آنتی ژنهای سرطانی میبایست توسط سلولهای phagocytic مانند سلولهای dendritic ایجاد میگردند، سپس بصورت بخشهای ایمونوژنیک با ابعاد تعریف شده به عمل آمده میشوند و با ملکولهای MHC کلاس I برای معرفی به سلولهای T CD8 و کلاس II برای معرفی به سلولهای CD4 I ترکیب میگردند.
این ترکیبات پیچیده سپس در سطح سلولهای denritic آشکار میشوند.
نام ملکولهای MHC از تنش آنها در رد انتقال و جایگذاری در جای دیگر که توسط آنها انجام میشود، اقتباس شده است.
در پاسخ به المانهای متمایز آزاد شده توسط سلولهای مخرب و فرآیند آسیب شناسی آن، سلولهای dendritic به سلولهای بیان کننده آنتی ژنهای نیرومند تفکیک میشوند و سپس به بافتهای لنفوئیدی که حاوی سلولهای T میباشند منتقل میگردند.
سلولهای T زمانی فعال میشوند که آنتی ژنهای مخصوص سلولهای T گیرنده به آنتی ژنهای ترکیبی MHC که در سطح سلول بیان کننده آنتی ژن نمایان شده است، متصل میگردند.
سلولهای T تنها به یک آنتی ژن ترکیبی MHC متصل میشوند اگر آنتی ژن ترکیبی توسط سلول T گیرنده شناخته شود.
(آنتی ژن هم جنس) قابلیت یک آنتی ژن برای استخراج یک پاسخ ایمنی، تا اندازهای تابع تعداد سلولهای T واکنش پذیر هم جنس و اتصال و کشش بین سلول T علاقه مند و پاسخ ده و سلول بیان کننده آنتی ژن میباشد.
به هر حال توان یک پاسخ ایمنی همچنین به سایر فاکتورهای نظیر تعاملات فیما بین MHC و ملکولهای CD8 , CD4 در سلولهای T و ایجاد سیگنالهای تحریک کننده بین سلولهای عرضه کننده آنتی ژنها و سلولهای T بستگی دارد.
ملکولهای تحریک شده که در سطح سلولهای عرضه کننده آنتی ژن نمایان میگردند از طریق گیرندههای متناظر در روی سلولT شناسایی میشوند.
سلولهای سرطانی عموما فاقد ملکولهای تحریک شده هستند و بنابراین بسیار ضعیف به عنوان سلولهای عرضه کننده آنتی ژن عمل مینمایند.
علاوه بر این هنگامی که آنتی ژن در غیاب ملکولهای تحریک شده عرضه میگردند، سلولهای T بی رمق و ناتوان میشوند که این موضوع میتواند به عنوان یک مکانیزم برای محافظت از سلولهای نرمال در مقابل یک پاسخ خود ایمنی بدن تلقی گردد.
در بسیاری از تحققات گسترده انجام شده، تعاملات ملکولهای تحریک شده بین سلولهای عرضه کننده آنتی ژن (CD80) B7.1 و ملکول CD28 در روی سلولهای T میباشند.
برای نجات سلولهای T تکثیر آنها و تغییر شکل حافظه آنها تعاملات اضافی فیمابین ملکولهای تحریک شده الزامی است.
برای مثال تعامل بین CD40 روی سلول عرضه کننده آنتی ژن فعال شده و CD40 لیگاند روی سلول T حائز اهمیت میباشد.
بنابراین به منظور بهینه سازی تولید آنتی بادیها، بدیهی است تولید کنندگان واکسن جهت درمان سرطان از روشهای مشابه جهت رسیدن به بیشترین پاسخ مصونیت پذیری بدن از طریق عرضه آنتی ژن در زمینه ملکولهای تحریک شده، استفاده نمایند.
اهمیت سیگنالهای ملکول تحریک شده در نتایج مشاهدات آقای کولی بیش از یکصد سال پیش یافت میشوند.
در این مشاهدات آمده است که پاسخهای ایمنی در مقابل آنتی ژنهای ضعیف نیاز به سیگنالهای اضافی دیگر نیز دارد.
کمی کردن پاسخهای ایمنی در محیطهای آزمایشگاهی مادامیکه آزمایشات روی مدلهای حیوانی و یا خطوط سلولی استاندارد شده صورت میپذیرد، به سختی بتوان پاسخ کمی بیماران را به این نوع درمان جدید مورد مطالعات قرار داد.
هر چند در بیمار از لحاظ نوع، درجه و سطح سرطان یکی باشند اما قطعا در حوزههای دیگری مانند سن، مدت بیماری، تولید آنتی بادیهای سرطانی، وضعیت ژن مقاوم در برابر سرطان نوع HLA، عملکرد سلول dendritic تعداد و عملکرد سلولهای T, B پاسخ در مقابل شیمی درمانی و مانند اینها متفاوت خواهند بود.
در نتیجه ایجاد روشهای کمی جهت ارزیابی شدت، دامنه و دوام پاسخهای مصونیت پذیری بدان نسبت به واکسنهای سرطان بسیار مهم میباشد.
در بررسیهای طبیعی بافتهای زنده برای مدتی مقدور میباشد که میتواند شامل واکنشهای پوستی در مقابل حساسیتهای شدید، کاهش رنگ دانههای سلولهای سرطانی پوست در مواجهه با واکسن سرطان پوست و کمیت لنفومیت های سرطان باشد.
بعلاوه امروزه تنوع در ابزار تحلیل آزمایشگاهی ایجاد شده است.
این موضوع باعث شده است تا در حوزه استراتژی های واکسن و در انتخاب استراتژی لازم جهت تحقیقات بالینی بهبودهای زیادی حاصل شود.
سرانجام شاخصهای تعریف شده از کارایی واکسن در محیطهای آزمایشگاهی با پاسخهای بدست آمده در نتایج کلینیکی مرتبط بودند، میتوانند در محیطهای طبیعی و روی بدن انسان تست شوند.
این تستها در محیطهای مصنوعی نیازمند آنزیم شبیه سازی شده ELISPOT برای اندازه گیری پاسخ آنتی ژن خاص سلول T اندازه گیری لیتومتریک درون سلولی تولید سیتوکین و تجزیه و تحلیل تترامر پپتید MHC میباشد.
مادامیکه آزمایشات روی مدلهای حیوانی و یا خطوط سلولی استاندارد شده صورت میپذیرد، به سختی بتوان پاسخ کمی بیماران را به این نوع درمان جدید مورد مطالعات قرار داد.
در بررسیهای طبیعی بافتهای زنده برای مدتی مقدور میباشد که میتواند شامل واکنشهای پوستی در مقابل حساسیتهای شدید، کاهش رنگ دانههای سلولهای سرطانی پوست در مواجهه با واکسن سرطان پوست و کمیت لنفومیتهای سرطان باشد.
این موضوع باعث شده است تا در حوزه استراتژیهای واکسن و در انتخاب استراتژی لازم جهت تحقیقات بالینی بهبودهای زیادی حاصل شود.
سلولهای T زمانی فعال میشوند که آنتی ژنهای مخصوص سلولهای T گیرنده به آنتی ژنهای ترکیبی MHC که در سطح سلول بیان کننده آنتی ژن نمایان شده است، متصل گردند.
سلولهای T تنها به یک آنتی ژن ترکیبی MHC متصل میشود اگر آنتی ژن ترکیبی توسط سلول T گیرنده شناخته میشود.
(آنتی ژن هم جنس) قابلیت یک آنتی ژن برای استخراج یک پاسخ ایمنی، تا اندازهای تابع تعداد سلولهای T واکنش پذیر هم جنس و اتصال و کشش بین سلول T علاقه مند و پاسخ ده سلول بیان کننده آنتی ژن میباشد.
به هر حال توان یک پاسخ ایمنی همچنین به سایر فاکتورهای نظیر تعاملات فیمابین ترکیبات MHC و ملکولهای CD8 , CD4 در سلولهای T و ایجاد سیگنالهای تحریک کننده بین سلولهای عرضه کننده آنتی ژنها و سلولهای T بستگی دارد.
ملکولهای تحریک شده که در سطح سلولهای عرضه کننده آنتی ژن نمایان میگردند از طریق گیرندههای متناظر در روی سلول T شناسایی میشوند.
سلولهای سرطانی عموماً فاقد ملکولهای تحریک شده هستند و بنابراین بسیار ضعیف به عنوان سلولهای عرضه کننده آنتی ژن عمل مینمایند.
ELISPOT به عنوان یک آنتی بادی در تستهای تحت فشار با سیگنالهای تقویت شده به منظور شمردن سلولهای ترشیح کننده سیتوکین بکار میرود.
هنگامی که این عملیات بصورت خودکار انجام شود نتایج آزمایش قابل اعتماد و قابل تکثیر میشود.در اینصورت ترکیبات پپتید MHC به حالت تعادل میآید.
هنگامی که یک سلول یک هستهای تکثیر میشود، قابلیت تترامرهای سلولهای CD8 T فعال شده به شدت به اتصال ملکولهای CD8 کلاس I که از طریق گیرنده سلولهای T عمل مینمایند، وابسته است پس پپتید ویژه سلول T میتواند در سیتومتر شمارش شود.
تمامی این سه روش بسیار حساس بوده اما تحلیل تترامر پپتید MHC بسیار حساس تر است.
این تحلیل همچنین نیازمند فنی و تکنیکی ترین تستها میباشد و تاکنون روشهای کلینیکی بقیدر کافی قوی جهت انجام این هم ابداع نشده است.
تولید واکسنهای CEA پایه در سرطانهای GI ، (CEA به عنوان یک هدف در درمان به روش ایمونولوژی) آنتی ژن CEA مطابق گزارش منتشره در سال 1965 به عنوان اولین آنتی ژن سرطانهای oncofetal کشف شده است.
این آنتی ژن معمولا در دوران جنینی روده بزرگ یافت میشود.
اگر چه توضیح آن بیشتر در محدوده دوران بزرگسالی بیان میشود اما در عین حال میتوانند در بزاق دهان، مدفوع انسان و حیوان، سرم خون، غشاء مخاطی روده بزرگ و مایعهای موجود در روده و معده در دوران بزرگسالی یافت شوند.
CEA معمولا در بیشتر موارد در سرطانهای adenaocarcinomas و خصوصاً در سرطانهای درون پوستی حضور دارند.
به همین خاطر CEA به عنوان یک آنتی ژن خودی oncofetal غیر تحریک شده در نظر گرفته میشود.
CEA یک عضو از خانواده آنتی بادیها با یک وزن ملکولی KDA 180-200 میباشد.
ژن CEA برای پروتئین 70-KDA که شده است و در کروموزوم 19 قرار دارد.
اختلاف در وزن ملکولی بین تولید ژن و آنتی ژن نهایی دلیل دوم گستردگی گلیکوزیر Post – translational میباشد.
در سلولهای سرطانی، CEA بطور نامنظم در دیوار خارجی سلول پراکنده شده است.
در یک ملکول چسبنده درون سلولی، CEA میتواند در metastasis نقش داشته باشد.
همچنین بین سرم CEA در بیماران سرطانی و متازتاز کبدی یک همبستگی معنی دار وجود دارد.
که این موضوع به ظرفیت سلولهای سرطانی بستگی دارد.
به همین دلیل، CEA یک مشخصه ویژه جهت اندازه گیری واکسن درمانی به شمار میرود.
همچنین CEA معرف نرمال کار کردن سیستم ایمنی بدن در دوران بزرگسالی انسان میباشد.
محققان موشهای transgenic را با CEA های انسانی واکسینه نمودند و سپس آنتی بادیهای CEA سوئیچینگ کلاس آنتی بادیها، نوع از CEA ویژه سلولهای CD4 و تولید آنتی بادیهای سلولار CD8+ را استخراج نمودند.
استراتژیهای واکسن CEA : (تغییر و بهبود Peptide) همانطور که در بالا توضیح داده شد، سلولهای T فقط پس از به عمل آوری آنتی ژنها در اپیتوپها و یا بخشهای ترکیبی از 8 تا 10 آمینواسید (سلولهای CD8+) و یا (سلولهای CD4+) تشخیص داده میشوند.
سپس در سطح سلول عرضه کننده آنتی ژن به همراه ملکول MHC کلاس II , I و به ترتیب نمایان میشود.
اپیتوپهای سلول T از آنتی ژنهای سرطانی مانند CEA بوسیله شاخص پاسخ سلول T موجود و یا در حالت کلی بوسیله استفاده از یک مدل پیشگویی جهت بررسی اتصال هم خانوادههای اسیدهای آمینه در ملکولهای MHC کلاس II , I ویژه مورد شناسایی قرار میگیرند.
در حال حاضر، تعدادی از پپتیدهای پیوند یافته با CEA شناخته شدهاند و جهت تولید پاسخ سلول T بکار میروند.
اکثر این پپتیدها عبارتند از MHC نوع کلاس I و HLA – A2 که در 40 تا 50 درصد انسانها یافت میگردند.
HLA – A3 نیز اخیراً مورد شناسایی قرار گرفته و در ایمونوژنیک مورد استفاده قرار میگیرد مادامیکه توجه کمی به پپتیدهای محدود شده MHC کلاس II بنا به دلایل متعدد میشود، فهمیدن نقش سلولهای CD4 + در پاسخ ایمنی آنتی ژنهای ویژه ما را راهنمایی میکند که توجه بیشتری در این اپیتوپها داشته باشیم.
CEA به عنوان یک آنتی ژن یک ایمونوژنیک ضعیف میباشد.
و به این دلیل فرض میشود که اقلا میتوان تولید کم آنتی بادیهای پپتیدهای CEA اصلی را به علت وجود یک رابطه ضعیفی که با ملکولهای MHC دارند، بیان نمود.
بنابراین برای توسعه و تولید یک واکسن مناسب جهت درمان سرطان، استراتژیهایی میبایست مدنظر قرار گیرند که منجر به افزایش تولید آنتی بادیهای CEA در بدن شود.
در حقیقت اگر، کشش اتصال مولکول یک ساله قلمداد میشود، جایگزینی اسیدهای آمینه کلیدی که باعث مهار پپتید در ملکول MHC میشود، میتواند میزان اتصال پپتیدها را در ملکولهای MHC افزایش دهد.
این استراتژی میتواند بطور موثر برای بهبود پاسخ سلول T به چندین آنتی ژن ملانوما در نظر گرفته شود.
کار دیگری که میتوان در بهبود عملکرد پاسخ سلول T انجام داد.
اصلاح و تغییر الباقی گیرندههای سلولT شناخته شده میباشد.
استفاده از HLA – A2 محدود شده است به پپتید 9 اسید آمینه و پپتید 1 هم بسته با CEA یا (CPA -1) که از طریق جایگزینی آسپراژین در جایگاه 6 با یک اسید آسپداتیک صورت میگیرد.
در محیطها و شرایط آزمایشگاهی، این پپتید اصلاح شده (CAP -1-6D) توسط سلولهای بومی CAP -1 بطور موثرتری شناخته میشوند.
مطالعه در خصوص آرایه ژن موید این مطلب است که مقایسه CAP -1 بنومی و CAP-1-6D تحریک شده، ژنهای متفاوت و شاخههای ژنی در سلولهای T از CD8+ پپتیدهای بومی را تشریح مینماید.
القای لیمفوتاکتین و گرانزیم B برخی اوقات در سطح سلولهای تحریک شده CD8+ به همراه CAP -1 افزایش پیدا میکند.
لیمفوتاکتین از سلولهای NK , T داخل ناحیه استفاده مینماید.
همچنین گرانزیم B از لنفومیتهای T سیتوتوکسید در فرآیند مسمویت سلولی میانی انتقال پیدا میکند.
وکتورهای ویروسی برای انتقال آنتی ژن ویروسهای نوترکیب برای دو منظور ژن تراپی و ایمونوتراپی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در استفاده ایمونوتراپی از آنها، ژنها به عنوان آنتی ژنهای تومورزا میتوانند به ویروسها ارایه شوند، بطوریکه بیان ژنها را جهت داده و پاسخ ایمنی قوی را نسبت به آنتی ژنهای خاص تومورزا را تحریک کند.
در پیشرفتهای درمانی واکسن، استفاده از وکتوریک انتخاب مناسب برای آنتی ژنهای تومورزا میباشد.
این ویروسها شامل آدنوویروسها، ویروسها و POX ویروسها میباشند.
و هر کدام دارای مزایا و معایبی میباشند.
برای مثال وقتی آدنوویروسها به عنوان وکتور در نظر گرفته میشوند، سلولهای تقسیم شده را الوده میکنند و به دوزهای تکراری نیاز دارند.
زیرا ژنهای آنها برای مدت کوتاهی بیان میشوند.
به علاوه آدنوویروسها پاسخ ایمنی ایجاد کرده یا پاسخ ایمنی را تقریباً در 80% انسانهایی که آنتی بادیهای خنثی کننده نسبت به این ویروسها دارند افزایش میدهند.
رترو ویروسها در ژنوم میزبان جمع میشوند.
بنابراین باعث ایجاد ریسک موتاژنی میشوند.
POX ویروسها مثل واکسینا ویروسها به طور اختصاصی برای واکسن تراپی سرطانها مناسبند.
آنها به آسانی در DNA بیگانه جاسازی میشوند و به پروتئینهای تغییر شکل یافته اجازه ترجمه میدهند.
بدون نیاز به ویروسهای کمکی، بدرستی نسخه برداری میشوند.
پاسخ تقویت کننده سیستم ایمنی را تحریک میکنند و به طور گستردهای بر انسان به عنوان small pox آزمایش شدهاند.
سلولهای CEA آلوده شده با ویروس واکسینای نو ترکیب یک محصول پروتئینی را بیان میکند که بوسیله آنتی بادیهای مونوکلونال تشخیص داده میشود.
موشهای ترانس ژنیک CEA، که CEA انسانی را به عنوان آنتی ژن خودی بیان میکنند به طور ایمنوژنیکی نسبت به CEA که به عنوان یک پروتئین کامل بی پاسخ میباشند به ایمنی سازی RV – CEA با Th1-type CEA بخصوص CD4+ و CEA پپتیدی بخصوص سایتوکسیکی پاسخ میدهند.
ایمنی سازی با RV-CEA این موشها از درگیری با CEA بیان کننده سلولهای ترمورزا محافظت میکند.
واکسیناسیون با RV-CEA در انسانها نیز ایمنوژنیک میباشد.
ویروس واکسینا ویژگیهای مناسب زیادی به عنوان وکتور دارد.
گرچه این ویروس بطور بالقوه خاصیت ایمنولوژی شدیدی دارد، استفاده از آن میتواند محدود باشد.
این نکته از نظر کلینیکی قابل توجه نیست.
و فقط به عنوان وکتور برای راه انداختن سیستم ایمنی از آن استفاده میشود.
پروتئینهای واکسینا به شدت ایمنوژنیک هستند، در نتیجه به نظر میرسد که واکسینا میتواند فقط برای یک بار یا دوبار بکار گرفته میشود.
برای حل این مشکل، محققان، وکتورهای متغیر بالقوه مثل گونههای ضعیف شده واکسینا یا ویروسهای آبله مرغی را مورد مطالعه قرار دادهاند.
فوائد ویروسهای Canary pox این است که ویروس فقط در گونههای ضعیف شده نسخه برداری میشود.
وقتی این ویروس برای انسان بکار برده میشود، محصولات ترانس ژن خود را برای 2 تا 3 هفته در سلولهای پستانداران بیان میکند، اما نسخه برداری نمیشود و قادر به الوده کردن سایر سلولها نیست.
اولین فاز آزمایشی واکسن نو ترکیب CEA fowl pox در سال 1999 بوسیله مارشال و همکاران ساخته شد.
گر چه پاسخ ضد توموری مشخصی در بیماران واکسینه شده در طی این آزمایشات بدست نیامد، ولی واکسیناسیون باعث افزایش قابل توجهی در میزان سلولهای T سایتوتوکسین بخصوص برای CEA است.
سلولهای دندریتیک و CEA سلولهای دندریتیک مدلهای سلولهای عرضه کننده آنتی ژن میباشد و برای راه اندازی پاسخ ایمنی ضروری میباشد.
اگر چه بندرت در خون یافت میشوند، میتوانند از خون گرفته شده و در شرایط آزمایشگاهی کشت داده و زیاد شوند.
گاهی اوقات فاکتور رشد hematopietice لیگاند 3 F1 میتواند باعث انتقال این سلولها به خون محیطی شده و تعداد آنها را به 20-fold افزایش دهد.
وقتی برای مدت زمان معین کوتاهی غلظت آنتی ژنها افزایش پیدا میکند میگویند سلولهای دندریتیک جهش یافته میشوند.
جهش آنها باعث تولید سلولهای عرضه کننده آنتی ژن APC موثرتر میگردید.
سلولهای دندریتیکی که با آنتی ژنهای کلاس I HLA اپی توپ CEA جهش یافتهاند، لنفوسیتهای T سیتوتوکسیک اختصاصی CEA را تولید میکنند.
نقش GM – CSF GM – CSF در تکامل و عملکرد سلولهای عرضه کننده آنتی ژن و در فرآیند واکنشهای پاسخ ایمنی نقش مهمی را ایفا میکنند.
برای مثال سلولهای تومورزایی Transfect شده با ژنهای 6M-CSF تولید سایتوکاین کرده و تولید آنتی بادی را افزایش میدهد.
در مطالعات انجام شده توسط دیزیز و همکاراتن نشان داده شد که یک دوزسیگنال از 6M-CSF میتواند در ایجاد ایمنی سلولی موثر باشند.
در بیماران با تومور CEA مثبت، از 6M-CSF برای متعادل سازی فعالیت سلولی موثر باشند.
در بیماران با تومور CEA مثبت از، 6M-CSF برای متعادل سازی فعالیت سلولهای دندریتیکی جهش یافته با پپتیدهای CEA استفاده شده است.
بیمارانی که بوسیله CEA نوترکیب واکسینه شده بودند، سپس تحت درمان 6B-CSF قرار گرفتند، پس از هر بار واکسیناسیون پاسخ سلولهای T افزایش یافته و Igc ها پس از آخرین واکسیناسیون در سرم آنها باقی میماند.
ملکولهای تحریک کنند سلولهای T حداقل دو سیگنال برای فعال شدن نیاز دارند، اولین سیگنال اتصال آنتی ژن به پوسته سلول T و دومین سیگنال تحریک کننده فعل و انفعالات بین لیگاند گیرنده سلول T و سلولهای عرضه کننده آنتی ژن میباشد.
آقای ون هکران و همکارانش نشان دادند که واکسن fowl pox – CEA B7.1 در بیمارانی که بیماری آنها پیشرفته بودند، تحمل ایجاد کرده و پاسخهای اختصاصی سلولهای T به CEA را القا کرده بود.
بنابراین کشف قابلیت واکسیناسیون بوسیله ملکولهای تحریک کننده مضاعف منطقی به نظر میرسد.
آقای وج و همکاران گزارش کردند که سلولهای murine آلوده شده با ویروسهای نو ترکیب که با سه مولکول آلوده شده ملکول تحریک کننده مضاعف فعال کرده است.
این کار اولین شاهد تجربی بعد که در آن با بکار گیری vectprs امکان Transfect سرلها با 3 مولکول تحریک شده انجام گرفت.
به علاوه استراتژی TPICOM سرلهای CD8+ و CD4+ را نیز مغال می کرد.
تزریق مستقیم TPICOM به داخل بافتهای آلوده نشان دهنده برگشت سریع محیط در متر به حالت بهبود است در ادامه از ترکیب ژن CEA با TPICOM امکان ایجاد یک بزوار یگانه که می تواند سفلولها را از طریق مغال سازی سلولهای T و اجزای ژنتیکی تاثر سازد امکان پذیر شد و واکنش سلوهای T را تقویت کرد.
با این شیوه امکان معالج لجه سلولهای آلوده از طریق تبدیل سلول به یک آنتی ژن که سطح آن دارای ترکیبی از سلولهای تحریک شده در مولکول و آنتی ژن MHCOM بود شکل جدیدی به خود گرفت.
به نظر می رسد این روش هنگامی که با استراژی پایه- تقویت به کار گرفته شود تکمیل می گردد وبه وسیله بکارگرفتن GMCSF وریا IL-2 کار آسانتر انجام می پذیرد.
مطالعاتی که در مارشال انجام گرفته نشان می دهد که V-CEA و Fowlpox-CEA توانایی بسیار خوبی از حرف نشان داده و علائم بالینی آنها و واکنش های یعنی و بقای خوبی دارند.
محققان اخیراً نتایج ناز اول مطالعات خود را براساس استراتژیV-CEA و Fowlpox همراه با TPICOM و CEA که روی 58 بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته CEA از انجام گرفته بود منتشر کردند.
بیماران به 8 گروه دسته بندی شدند.
و واکسیناسیون آنها به روشهای زیر انجام گرفت.
CEA و Fowlpox , TPICOM واکسیناسیون مقدماتی با RV-CEA-TRICOM وسپس Fowlpox و CEA و TPICOM همراه با GMCSF ( جدول 1) واکسنهای درمانی سرطان با 6 روز با دوره های 28 روزه و یک بار هم هر سه ماه تزریق شدند.
بنا به نظر محققان چنانچه بیماران طی برنامه های سه ماهه بهبود داشته باشند امکان تبدیل برنامه به دوره 28 روزه امکان پذیر است.
واکسنها به خوبی عمل کردند.
یکی از بیماران که سوابق بافت شناسی او وجود دادشت به خوبی واکنش ثبت نشان داد.
(2%) در 23 بیمار ( معادل %40) بیماری برای 4 ماه تثبیت شد دوره ثابت ماندن بیماری برای 14 بیمار 6 ماه یا بیشتر به دراز کشید.
11 بیمار معادل 19% دارای افزایش CEA شدند یا تغییری در وضعیت آنها مشاهده نشد.
آزمایش ELI spot به منظور سنجش میزان inter feron-gamma رها شده توسط سلولهای تک هسته ای خون که در واکنش به پپتید CEA از حد آزاد کرده بودند انجام پذیرفت.
در غالب بیماران واکنش سلولهای T مشاهده شد.
به طرز جالبی بعضی از بیماران دارای نشانگان بهبود در درمتر خود بودند.
محققان این گونه نتیجه گیری کردند که نه فقط واکسن به خوبی توسط بیماری پذیرش شده بلکه مصر نیست قابل ملاحظه ای در رابطه با بیماری ایجاد کرده است و نتایج بالینی خوبی را نیز نشان می دهد.
اضافه شدن MUC-1 تغییرات ماده بزاقی در دوره های کلون بسیار شایع است.
(70) ماده ای بزاقی دارای وزن مولکولی بالایی وترکیبات خنثی ترین و اکسیژن وهیدروژن و پروتین زیاد هستند.
بررسی توالی CDNA مشخص ساخت که تعدادی ژن موسین وجود دارد.
این ژنها براساس ترتیب شناسایی آنها به ترتیب از MUS-1 تا MUS-17 نامگذاری شده اند به هر حال با شناخت موسین هایی که نتیجه 2 نوع ژن مجزا از هم بودند یا موسینهای که محصول 2 ژن جدا از هم که بسیار هم به هم نزدیک هستند باعث شد تا نامگذاری آنها پیچیده تر شد.
آنتی ژنهای حاوی موسین ( مشتقات MUS-1) سبب بسیاری از مشکلات انسان هستند نظیر Adenocarinoman معده و روده و سیستم گوارش, پرستات پستان, مشکلات خونی نظیر non-Hosgkins و تومورهای استخوان.
از طریق آزمون مشخص شد سلولهای T که به وسیله MHC محصور شده اند به وسیله اپتیوپ های پروتین MUC-1 قابل شناسایی هستند.
بنابراین بکارگیری اپتیوپ -1 MUC در درمانهای واکسنی مشابه آنچه مبتلاً به آن اشاره شد روزنه های جدیدی برای درمان بیماران مبتلاً به سرطان باز کرده است.
خود ایمنی در استفاده از آنتی ژن ها در واکسیناسیون ومعالجات واکسن افزایش می تواند احتمال خود ایمنی, مشابه به آنچه درNUC-1 یا CEA ذکر شد را تسریع بخشد.
اگر چه مطالعات روی تغییرات ژنتیکی روی موشها CEA انسان ها نشان می دهد که فعالیت ضد تومور می تواند بوسیله استراتژی واکسیناسیون بدون منطقه سحران سلولهای T ایجاد شود.
(23) در یک مدل تومور Murine با استفاده از واکسن بر پایه CEA می توانستند تعداد تومورهای خطرناک را به طور چشمگیری کاهش دهند.
با مطالعه مبحث امراض بافتی روی حیوانات نشان داده شده که CEA از بافت نرمال محافظت می کند.
زمانیکه CEA به طور نرمال سطح clonicepithelim دخالت دارد.
ممکن است که سیستم ایمن توانایی تشخیص آن را نداشته باشد.
بدین گونه CEA بتواند بهترین هدف برای واکنش های درمان تومور باشد.
واکسن ایمنی بر پایه Poxvius بین 1991 و 2003 واکسن Poxvius دارای صفات ارثی متشکل روی بیش از voo بیمار که در 20 آزمایش بالینی شرکت کرده اند اجرا شده (72) هدف واکسن این و بروی شامل CEA و MUC-1 و DSA ( پروستات آنتی ژن) Gploo و MART-1 و tyrosinase می باشد.
واکسن ها به صورت درون پوستی, زیر جلدی, درون ماهیچه ای, وریدی, intrathecal در سراسر بدن توزیع شده اند.
شرکت کنندگان عموماً خیلی خوب تحمل کرده اند محرمه ترین اکثر جانبی بروز تب می باشد.
بخش 1) مطالعات سرطان لوزالمعده Schuetz به تازگی گزارش داده است که نیمه های اولیه از دوفاز T مطالعاتی از اهداف واکسن های MUC-1 و CEA در 22 بیمار با سرطان لوزالمعده نوع سه یا 4.
Schuetz اخیراً گزارش هایی حاصل از بررسی روی 22 یی که مبتلا به سرطان لوزالمعده نوع 3 یا 4 بوده اند اهداف بررسی اثر واکسن MUC-1 و CEA در دون فاز T مطالعاتی ارائه نموده است.
اولین آزمایش مطالعاتی نسل ساده تر واکسن ها (N=12) بوده است دومین آزمایش مطالعاتی پایه- تقویت- استراتژی با ژن های TRICOM- MUC-1-CEA- RV بعده ژن های (N=12) TRICOM MUC-1-CEA- FOWLPOX دارند.
همه مریض هایی که معالجات تعدماتی را دریافت کرده اند (91%) 20 آنها مناستاز داشته اند.
بیماران در روز اول واکسن «پایه» را دریافت کرده اند و در روی 1L و 28 و 42 واکسن « تقویت» را با میزان FOWLPOX ادامه داده اند.
GMCSF (Mg100) به تمام بیمارانی که واکسیناسیون را برای 4 روزی دنبال کرده اند اجرا شده بود.
ترم بیمارانی که به طور ثابت قادر به واکسیناسیون بوده اند ماهی یکبار آن را دریافت می کنند.
پارامتر بی خطر شام, علائم حیاتی, آزمایشات فیزیکی و ست های آزمایشگاهی و اکثرات جانبی بوده است.
تمام موضوعات برای بقا, دنبال می شوند.
از جبه 10 بیماری که در دومین مطالعات ثبت نام کرده اند, میانگین نجاتشان 6.3 ماه است که در مقایسه با تاریخچه کنترل تقریباً 30% می شود.
تحقیقات پایانی بر روی استراتژی واکسیناسیون پر تحمل گزارش داده شده است و اگر چه مطالعات خیلی کوچک وغیر قابل کنترل است.
و نتایج حاکی است که بیش از امواد مورد بررسی بهبود حاصل کرده اند.
تحقیقات اخیر نشان می دهد که می توان با کاهش دادن تلرانس ایمنی سلولهای تومور, نوع آن را تغییر داد.
چاکرابورتی نشان داده است که وقتی میزان تا حدی کشنده ای از تابش اشعه با یک واکسیناسیون با استراتژی شروع آرام وتقویت تدریجی همراه شود, نرخ کافی و قابل توجهی از بهبودی در سلولهای موش که تغییرات ژنتیکی برای CEA انسان دارند و سلولهای سرطانی تحت تاثیر CEA دارند ایجاد خواهد کرد.
CEA=Carcinoembryonic antigen آنتی ژن بنیادی سرطان در 72 ساعت از پرتولفکنی از خطوط سلولهای سرطانی چند گانه انسان ها نشان داده می شود که تغییراتی که دلالت بر فاز و سطح سلولهای آنتی ژن که برای سلول های cytaoxict بسیار مستعد می باشند.
انجام می گیرد.
(75) همچنین استراتژی دیگر برای کمک کردن از طریق ایمنی درمانی و بهبود نتایج کلینیکی شامل استفاده از داروهای کمکی مانند ترکیبات gpgoligonucleotides و cyto kine برای اصلاح کردن سلولهای ontigenpresenting یا تحریک کردن سیستم ایمنی وجود دارد.
محدودیت های بالقوه: با وجود شرح فعل بالا, مقدار زیادی برای اجرا کردن استراتژی واکسن باری بیماران سرطانی وجود دارد.
فشار ناشی از بیماری از این دست می باشد.
در بعضی مواقع تومورها به قدرتی گسترش می یابند.
و بزرگ می شوند که سیستم دفاعی بدن توانایی مقابله با آن را ندارد.
زمانی که توده در مترها بتواند قبل از ایمن درمانی کاهش یابد.
مساله مدیریت بیماری لایخل می گردد.
همچنین واکسیناسیون به طور وضوح عملکرد لینفوسیتها را تنظیم می کند, در این هنگام بسیار مهم است که روش درمان و میزان پیشرفت آن در ارزیابی قرار گرفته تا به حداکثر نتیجه دست یافت.
روشهای مختلف را بررسی کرد.
ذات پیچیده سیستم ایمنی بدن مجموعه ای از فرآیندهای تنظیم کننده و بر هم زندوه تنظیمات است تا بتواند به تعادل دست یابد بنابراین فعالیتهای زیادی لازم است تا فعالیتهای سلولهای t را هنگام درمان واکسنی به تعریق انداخت.