سوء تغذیه یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در کودکان می باشد .
عدم تعادل بین مواد غذایی و انرژی مصرفی با نیاز بدن برای رشد ، نگهداری وعملکرد اعضای بدن ، عامل ایجاد این ناهنجاری است .کاوشیکور و ماراسموس ۲ نمونه از کمبود انرژی - پروتئین از این بیماری می باشند .
اختلاف بین این دو نمونه بر اساس عدم وجود ادم و تورم بین بافتی است که در کواشیوکور این ادم وجود دارد ولی در ماراسموس این علامت را نداریم .
ماراسموس بدنبال عدم دریافت پروتئین و کالری است ولی کاوشیکور بدنبال عدم مصرف کافی پروتئین است .
اگر چه بعضی علامتها بین دو نمونه متفاوت است ولی در واقع مارسموس حاصل تطابق بدن با گرسنگی است ولی کاوشیکور ، حاصل عدم تطابق بدن با گرسنگی می باشد .
در این بیماران کمبود ریزمغذیها مثل آهن ، ید ، روی و نیز ویتامین ها مثل ویتامین A و D وجود دارد .
اختلال یونی نیز در این بیماران دیده می شود مثل یونهای سدیم ، کلر ، پتاسیم ، هیدروژن .
سوء تغذیه هر اندام را حقیقتاً تحت تأثیر خودش قرار می دهد .
اسیدهای آمینه محصول پروتئینها هستند که در عملکرد اندامها نقش مهمی دارند .
همچنین رشد سیستم ایمنی و عملکرد فیزیولوژی اندامها تحت تأثیر این مواد می باشند .
* اهمیت بیماری سازمان بهداشت جهانی تعداد کودکان مبتلا به سوء تغذیه را در جهان حدود ۱۵۰ میلیون نفر گزارش کرده است .
حدود ۳۰ درصد کل کودکان زیر ۵ سال در کشورهای در حال توسعه وزنشان نسبت به سنشان کمتر از نرمال است و دو سوم از این گروه در آسیا زندگی می کنند که ۵ برابر میزان در کشورهای پیشرفته می باشد و بقیه در آفریقا زندگی می کنند .
این کودکان از نظر رشد وزنی و رشد قدی دچار اختلال می باشند .
این کودکان نقص در عملکرد ایمنولوژیکی دارند .
این کودکان دچار اختلال رفتاری ، از جمله بی قراری ، عصبانیت ، هیجان و عدم توجه کافی هستند .
تقریباً ۵۰ درصد از ۱۰ میلیون مرگ در کودکان زیر ۵ سال بدنبال سوء تغذیه رخ می دهد .
* در ایران : ۳۰ درصد از کودکان دچار فقر تغذیه ای از نوع پروتئین و انرژی هستند که ۱۱ درصد بصورت متوسط تا شدید دچار این مشکل هستند .
۱۳ تا ۵۳ درصد از دختران و زنان ، ۱۲ تا ۳۰ درصد از کودکان و ۸ درصد از مردان دچار کم خونی ناشی از سوء تغذیه هستند .
۲۰ تا ۷۰ درصد از کل کودکان ایرانی درجاتی از گواتر را دارند .
مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال در سال ۲۰۰۰ به میزان ۳۵ در هزار کودک بدنیا آمده می باشد .
۱۰ دردص کودکان زیرخط رشد وزن و ۱۶ درصد زیر خط قد نرمال هستند .
که در روستاها بیشتر از شهر می باشد .
نسبت وزن به قد نرمال در سنین نوجوانی خیلی کمتر از نرمال می باشد .
فقط ۲۰ درصد از مردم از لحاظ میزان و نوع تغذیه ( پروتئین و انرژی ) در حد مناسب هستند .
در ایران سه عامل مهم سوء تغذیه شامل : ۱ - عدم دسترسی به غذای کافی و مناسب از لحاظ پروتئین ، چربی ، کربوهیدرات ۲ - عدم رسیدگی و نگهداری مناسب کودکان در دوران رشد از طرف والدین .
هم حمایتهای جسمی و هم حمایتهای روانی ، ۳ - عدم وجود سیستمهای مناسب سرویس دهنده سلامتی بخصوص آب و بهداشت محیط ) * علل : عدم تغذیه کافی که شایعترین علت در کشورهای در حال توسعه است .
تغذیه کافی از لحاظ میزان و کیفیت غذای خوراکی ( پروتئین ۱۵-۱۱ درصد ، چربی ۲۵-۲۰ درصد و کربوهیدراتها ۷۰-۶۰ درصد ) و نیز بهداشت غذا در جهت جلوگیری از عفونتها اهمیت دارد .
بیماری های مزمن نیز مثل بیماری های مزمن کلیوی ، عصبی - عضلانی ، قلبی - مادرزادی ، سرطانها و بیماریهای متابولیک مادرزادی و فیبروزسیستیک از علل مهم سوء تغذیه می باشند .در کواشیوکورعدم دریافت پروتئین خوراکی کافی و یا عدم جذب مناسب پروتئین از طریق اسهال مزمن یا عفونتهای روده ای و یا از دادن پروتئین مثل خونریزی ، سوختگی و عدم ساخت پروتئین کافی در بدن بدنبال بیماریهای کبدی بوجود می آید .علائم و نشانه ها : این بیماران دچار ضعف رشد وزنی و نقص در رشد قدی هستند ، تغییرات رفتاری بصورت بی قراری و عدم توجه کافی همراه با اختلال اضطراب ، بی علاقگی ( آپاتی ) و کاهش توجهات اجتماعی همراه است .
علائم مربوط به کمبود ریزمغذیها و ویتامینها شامل : آهن : علائم شامل : بی حسی ، کم خونی ، سردرد ، کاهش عملکرد شناختی و تورم زبان ، تغییرات ناخن دست ید : گواتر ، تأخیر در رشد و تغییرات و نقص فکری - مغزی ویتامین آ : شب کوری ، ضایعات قرنیه چشم ، نقص در رشد و تغییرات مو دیده می شود .
ویتامین د : عدم رشد کافی ، ریکتز ، کمبود کلسیم اسیدفولیک : تورم زبان ، کم خونی و اختلال عصبی - عضلانی از دیگر علائم کاهش بافت زیرجلدی در پاها ، دستها ، باسن و صورت .
این بیماران ادم در انتهای اندامها دچار ادم می باشند .
در دهان تغییرات کنار لبها ،روی زبان و آتروفی پرزهای زبانی مشاهده می شود .
تغییرات در شکم بصورت اتساع شکمی ثانویه به ضعف ماهیچه های شکمی ظاهر شده و نیز علائم بزرگی کبد را مشاهده می کنیم .
پوست خشک و پوسته پوسته همراه با زخمهایی در نواحی برجسته بدن دیده می شود ، همراه با تغییرات تیره شدن پوست روی نواحی پوست بدنبال صدمات پوستی ، التهاب پوست شایع است و تیره گی پوست در نواحی پوشیده بدن دیده می شود .
تغییرات ناخن بصورت شکاف های برآمده نیز وجود دارد .
تغییرات مو شامل نازک ، کم پشت ، شکننده ، به آسانی کنده شده و رنگ مو به سمت قهوه ای تیره یا روشن تغییر می کند .
حالت موها به صورت زبر و خشن تغییر می کند .
این بیماران مستعد به عفونت نیز هستند از جمله عفونتهای انگلی شایع است .
تغییرات مغزی شامل عدم توجه ، بی حالی ، بی هوشی و کما نیز می باشد .
علائم آزمایشگاهی : علائم کم خونی ، کاهش میزان پروتئین خون و کاهش میزان کراتینین خون و کاهش قندخون مشاهده میشود .
این بیماران از نظر عفونتهای خونی ، ادراری ، مدفوع باید چک شوند.
از نظر فیبروزسیستیک ، تست عرق چک می گردد .عملکرد کبد ، کلیه ، پانکراس نیز چک می گردد .
اندازه گیری قد ، وزن ، نسبت وزن به قد و نیز میزان قطر عضله غیرنرمال است .
درمان : ابتدا باید علت سوء تغذیه مشخص گردد و در سوء تغذیه نیاز کالری روزانه ۱۲۰ تا ۱۵۰ کالری به ازای هر کیلوگرم در روز است .
در موارد شدید سوء تغذیه بستری باید انجام گیرد .
غذای روزانه باید حاوی پروتئین ، کالری ، انرژی و مواد غذایی ریز مغذی کافی بر اساس سن و جنس و فعالیت روزانه باشد .
غذای وی باید بهداشت کافی را داشته باشد .
در ۲ هفته اول غذای فرد با سوء تغذیه شدید باید با غلظت ۵۰ درصد تهیه گردد بتدریج غلظت آن را افزایش داده و به غلظت ۱۵۰ درصد رساند .
آنتی بیوتیکها باید بصورت پیشگیری و در صورت نیاز به میزان دوز درمانی برای ۵ تا ۱۰ روز تنظیم شود .
در موارد شدید می توان مایعات درمانی را از طریق داخل صفاقی و یا داخل استخوانی تزریق کرد .
مصرف روغنهای گیاهی بهتر از روغنهای است زیرا بهتر جذب می شوند .
شروع مصرف داروهای ویتامینی و نیز ریزمغذیها مثل آهن ، روی ، کلسیم طبقهبندى سوءتغذیه سوءتغذیه کودکان سوء تغذیه بزرگسالان سوءتغذیه کودکان حساسترین شاخص سوءتغذیه، اختلال در رشد طبیعى مىباشد که جهت تشخیص، آن کودک با مرجع طبیعى مقایسه مىشود (معمولاً مرجع NCHS).
سایر استانداردهائى که از روى افراد سالم در نقاط مختلف دنیا تعیین شدهاند به NCHS نزدیک مىباشند.
- طبقهبندىهاى وزن براى سن: در طبقهبندى گومز (طبقهبندى وزن براى سن W/A)، وزن کودک با وزن کودک طبیعى همسن مقایسه و بهصورت درصد ساده بیان مىگردد.
بهمنظور از بین بردن خطاهائى که در استفاده از این طبقهبندى در حالت ادم بهوجود مىآید، طبقهبندى Wellcome معرفى شد.
این تقسیمبندى کودکان براساس دو معیار انجام مىگیرد: وجود یا عدم وجود ادم و وزن براى سن.
از مشکلات این طبقهبندى مىتوان به قرار گرفتن بیماران دچار ادم تغذیهاى در گروه کواشیورکور اشاره کرد.
بنابراین کواشیورکور دو معنى متفاوت خواهد داشت: یکى سوء تغذیه ادماتوز و دیگرى سندروم بالینى که با تغیراتى در پوست، مو و کبد چرب همراه مىباشد.
از دیگر مشکلات این طبقهبندی، قرار گرفتن بچههائى با وزن براى قد کمتر از ۶۰ درصد استاندارد در گروه ماراسموس، بدون در نظر گرفتن ساختار بدنى مىباشد.
به این ترتیب، این گروه، علاوه بر کودکان لاغر، کودکان کوتاه قد را نیز در بر مىگیرد.
در صورتىکه ماراسموس در گذشته فقط براى توصیف کودکان خیلى لاغر بهکار مىرفت.
این طبقهبندىها با استفاده از معیار وزن براى قد، نمىتوانند بین کاهش رشد طولانىمدت و کاهش حاد وزن تفاوت قائل شوند (بهعبارت دیگر، طول دوره بیمارى را نشان نمىدهد) و در نتیجه امروزه دیگر کارائى ندارند.
- طبقهبندى قد براى سن و وزن براى قد: رشد طبیعی، شامل افزایش مداوم و متعادل بافت بهصورتى قابل پیشبینى است که به افزایش یکنواخت قد و وزن مىانجامد.
در حالت کاهش رشد، هر چه زمان بیشتر مىگذرد، کودک بیشتر از رشد طبیعى عقب مىافتد بهنحوى که از نظر وزن براى سن وارد محدوده سوء تغذیه مىشود ولى با وجود کوچک بودن از نظر جثه، داراى تناسب اندام خواهد بود.
کودکى که با کمبود توجه و مراقبت مواجه مىشود، هم رشد و هم وزن خود را از دست مىدهد؛ که کاهش وزن نسبت به سن در او شدیدتر مىباشد.
چنین کودکى لاغر خواهد بود ولى بیمارى او آنقدر طولانى نخواهد شد که به کوتاه قدى نیز منجر شود.
بنابراین در کودکانى که وزن براى سن آنها کم است دو حالت وجود دارد: کوتاه قد ولى متناسب (کوتولگى تغذیهای)، قد طبیعى ولى بسیار لاغر (مفهوم اصلى ماراسموس).
تشخیص این دو حالت با اندازهگیرى قد، علاوه بر وزن و سن قابل تشخیص است.
کوتاهقدى از طریق مقایسه قد کودک با قد کودک طبیعى همسن تعیین مىشود (قد براى سن).
لاغرى مفرط با مقایسه وزن کودک با وزن کودکى طبیعى با همان قد، حتى اگر کودک طبیعى از نظر سن کوچکتر باشد، تغیین مىشود (وزن براى قد).
معمولاً دو روش براى بیان دادهها بهکار مىرود.
سادهترین روش، بیان مقادیر بهصورت درصد طبیعى (پنجاهمین صدک مرجع) مىباشد.
دومین روش، بیان کمبود بهصورت درصدى از مرجع NCHS مىباشد که اصطلاحاً به آن Z-score (انحراف معیار از میانگین) مىگویند.
Z-score به سن وابسته نبوده و لاغرى و کوتاه قدى را بهصورت واحدهاى نسبى مشابه بیان مىکند، اما محاسبه آن دشوار است.
هر کودکى که در محدوده ۲Z-score± قرار گیرد، طبیعى مىباشد.
کودکانى که در محدود ۲SD تا ۳SD قرار دارند، دچار لاغرى یا کوتاه قدى متوسط و آنهائى که در محدوده ۳SD یا پائینتر قرار مىگیرند، دچار سوءتغذیه شدید مىباشند.
در بچههاى بزرگتر از ۶ ماه، ۵ درصد کاهش قد براى سن و یا ۱۰ درصد کاهش وزن براى قد، تقریباً معادل یک Z-score مىباشد.
- دور بازو (MUAC): ذر سنین ۱ تا ۵ سال، تغییرات اندکى در محیط دور بازوى یک کودک طبیعى ایجاد مىشود.
بنابراین اندازهگیرى دور بازو، معیار تنسنجى سادهاى براى تشخیص لاغرى است که وابسته به سن نمىباشد.
سوء تغذیه بزرگسالان - شاخص تودهٔ بدنى (BMI): ارزیابى سوءتغذیه بزرگسالان مشابه طبقهبندى کودکان مىباشد.
کوتاه قدى در آنها معمولاً نشاندهندهٔ سوءتغذیه مزمن دوران کودکى است.
این حالت ممکن است دلیلى بر بروز بیمارىهاى بزرگسالى نیز بهشمار بیاید.
ولى هیچ نوع اقدام درمانى را نمىتوانیم بهکار بگیریم.
هدف در بزرگسالان، طبقهبندى درجه لاغرى آنها مىباشد.
بهترین معیار براى اینکار BMI مىباشد که بهصورت ۲(قد) / وزن بیان مىشود.
بسیارى از بیماران بزرگسال نمىتوانند صاف بایستند تا قد آنها اندازهگیرى شود.
در افرادىکه دچار گوژپشتى یا انحراف ستون فقرات هستند نیز این اندازهگیرى کارآئى ندارد.
چند روش دیگر براى اندازهگیرى قد وجود دارد که مىتوان از آنها استفاده کرد.
کاربردىترین آنها از نظر بالینى روش demi-span مىباشد که در این روش، انگشتان دست بیمار را روى استخوان آهیانه سر او قرار مىدهیم و سپس فاصله بین برجستگى جناغ سینه تا نوک انگشت وسط بر روى استخوان آهیانه را اندازه مىگیریم.
هر دو طرف باید اندازهگیرى شود و اگر اختلافى در اندازهگیرى باشد، باید دوباره این عمل را انجام داد و سپس بیشترین اندازه را در محاسبات بهکار برد.
به این ترتیب مىتوان قد (متر) را در زنان و مردان از فرمول مقابل محاسبه کرد.
= 0.73(2 x demi-span + 0.43) قد - دور بازو: در بزرگسالان نیز مانند کودکان مىتوان از محیط دور بازو براى درجهبندى لاغرى استفاده کرد.
(جدول طبقهبندى سوءتغذیه بزرگسالان بر مبناء MUAC) سندرومهاى سوءتغذیه سوءتغذیه ادماتوز از لحاظ بالینی، سوءتغذیه ادماتوز، برخلاف دیگر انواع سوءتغذیه بیمارى حادى مىباشد.
بیمارى که کاملاً سالم بهنظر مىرسد، ممکن است بعد از یک دوره چند روزه، به شدت تحریکپذیر شود، ضایعات پوستى شبیه سوختگى در او ظاهر شده، کبد بزرگ شده و سپس بهطور ناگهانى اِدم بروز کند.
این بیماران هنگام مراجعه به پزشک دچار احتباس مقدارى سُدیم، فشار خون پائین و علائم کاهش حجم خون مىباشند.
در موارد شدید، تصویر بالینى بیمار شبیه سندروم شوک سمى و یا بیماران بسترى در بخش مراقبتهاى ویژه به علت نقص تنفسى در بزرگسالان نارسائى مضاعف ارگانها مىباشد.
ادم، کبد چرب و تغییرات پوست کواشیورکور در بزرگسالان و بیماران مبتلا به بیمارىهاى ناتوانکننده، خفیفتر است.
مبتلایان به ادم تغذیهاى بدون کوتاهقدى یا لاغرى از لحاظ متابولیکى متفاوت از مبتلایان به ماراسموس هستند.
سازشهاى کاهشى سایر انواع سوءتغذیه شدید در این افراد دیده نمىشود.
یکى دیگر از علائم سوءتغذیه ادماتوز، عفونت مىباشد که سیتوکینها و رادیکالهاى آزاد در ایجاد آن نقش ویژهاى دارند.
تولید اکسید نیتریک، سطح لوکوترینها در خون و همچنین دفع ادرارى آنها افزایش مىیابد.
کاهش گلوتاتیون سلولی، بدن را در برابر رادیکالهاى آزاد محافظت مىکند.
نسبت NADPH/NADP در سلولهاى این کودکان نشاندهنده نقص قابل ملاحظهاى در سازشهاى کاهشى آنها است.
بررسى گروههاى سولفیدریل در پروتئینها نشان مىدهد، بخش زیادى از آنها بهطور غیرعادى اکسید شدهاند.
با وجود افزایش سدیم و کاهش پتاسیم درون سلولى غشاهاى سلولى نسبت به سدیم و پتاسیم نفودپذیرتر مىشوند که منجر به کاهش بیشتر پتاسیم و افزایش بیشتر سدیم مىگردد.
بنابراین در چنین شرایطى پمپ سدیم، جهت بازگرداندن وضعیت طبیعى فعالتر از حالت عادى مىشود.
پودوسیتهاى گلومرولى بدون وجود پروتئینورى کاهش مىیابند.
این اختلال مورفولوژیکى نشاندهنده تغییر باریونى سطح غشاءهاى سلولى در سوءتغذیه ادماتوز مىباشد.
این حالت را مىتوان در خارج از بدن با استفاده از مواد یونى مثل هپارین تصحیح کرد.
نقش تغییر بار در ایجاد ادم تاکنون ناشناخته مانده است.
سنتز پروتئین در این بیمارى قطع مىشود.
بررسى بافتهاى مختلف با میکروسکوپ الکترونى کاهش قابلملاحظهاى را در سنتز پروتئین نشان مىٔهد.
تولید پروتئینهاى کبدى جهت حفظ غلظت آن در خون، کافى نمىباشد.
کاهش سنتز لیپوپروتئین منجر به تجمع ترىگلیسرید در کبد مىگردد.
فقر گاهى منجر به کواشیورکور مىشود.
معمولاً تعداد زیادى از افراد فقیر در محیطهاى بسیار آلوده بهصورت دستهجمعى زندگى مىکنند، و بهراحتى به عفونتهاى شدیدى مبتلا مىشوند.
اپیدمى کواشیورکور بهدنبال اپیدمى سرخک در استوا دیده شده است.
از طرف دیگر رژیم افراد فقیر، بسیارى از مغذىهاى ضرورى براى حفاظت بدن در برابر صدمات ناشى از رادیکالهاى آزاد را دارا نمىباشد.
بنابراین هنگامىکه عفونتى موجب آسیب به بافت و تولید رادیکالهاى آزاد گردد، بدن مواد لازم براى محافظت کبد، پوست و عروق از آسیبهاى حاد را ندارد.
درمان سوءتغذیه اهداف درمان در این بیماران تشخیص و درمان همه مشکلات تهدیدکننده زندگى و بهبود تغذیه آنها بهنحوى است که میزان قابل قبولى وزن اضافه کنند و به وزن طبیعى برسند.
در کودکان، این هدف شامل تحریک تکامل ذهنى و جلوگیرى از عود بیمارى و حفظ تداوم رشد طبیعى آنها پس از ترخیص از بیمارستان مىباشد.
درمان در چند مرحله صورت مىپذیرد: مرحله حاد اولیه که خطرات تهدیدکننده زندگى در این مرحله رفع شده و معالجه آغاز مىگردد؛ مرحله واسطه که بازگشت اختلالات متابولیکى در این مرحله مورد انتظار مىباشد؛ مرحله نوتوانى که در این مرحله کودک براى بازگشت به ساختار طبیعى بدن، بهخوبى تغذیه مىشود؛ مرحله آمادهسازى براى ترخیص که درمان طولانىمدت بیمار در خارج از بیمارستان آغاز مىشود.
مرحله حاد مرحله واسطه مرحله نوتوانی مرحله حاد در این مرحله باید به عفونت و اصلاح تغییرات فیزیولوژیکى بدن و تعادل الکترولیتها، بدون ایجاد بار اضافى براى قلب، کلیه، روده و کبد، بهدلیل محدودیت فعالیتهاى این ارگانها، پرداخت.
براى درمان این بیماران از آنتىبیوتیکهاى وسیعالطیف استفاده مىشود.
بهمنظور جلوگیرى از هیپوگلیسمى و هیپوترمى باید تغذیه بیمار در صورت امکان با غذاهاى سهلالهضم و با فواصل منظم آغاز گردد.
در صورت دهیدراته بودن بدن بیمار، درمان باید با مایعات اضافى همراه گردد.
تشخیص و درمان دهیدراسیون در افراد مبتلاء به سوءتغذیه شدید از مشکلترین جنبههاى درمان مىباشد.
قبل از شروع تغذیه با مواد جامد، براى مدت کوتاهى و در مقادیر محدود از محلولهاى خوراکى استفاده مىشود تا حجم خون به مقدار طبیعى باز گردد.
سرمهاى خوراکى مورد استفاده باید حاوى سدیم کمتر و پتاسیم بیشترى نسبت به محلولهاى مورد استفاده بیماران عادى باشند سرمهاى خوراکى توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانى نباید مورد استفاده قرار گیرند، زیرا مقدار سدیم و پتاسیم آن نامناسب است.
محلولهاى مصرفى براى این بیماران باید علاوه بر الکترولیتهاى اصلى حاوى منیزیم، روى و فسفر که مقدار آنها در این بیماران کاهش یافته، باشد.
بهدلیل اختلال در هموستاز، درمان داخل وریدى در این بیماران بسیار خطرناک است.
اصول مراقبت تغذیهاى در مرحله حاد با در نظر گرفتن توانائى روده، کبد و سایر ارگانها شامل مصرف غذاى کافى جهت جلوگیرى از هیپوگلیسمى هیپوترمی، جلوگیرى از کاتابولیسم بیشتر بافتها و شروع مجدد فعالیت آنزیمهاى سلولى مىباشد.
با وجود اینکه در این مرحله توانائى عملکرد بدن فرد بهراحتى افزایش مىیابد، اما در صورت دادن غذاى زیاد به بیمار، کمبودها و عدم تعادل مغذىها تشدید مىشود.
در این مرحله اهمیت جلوگیرى از تشکیل بافتهاى جدید به اندازه از دست دادن بافتهاى موجود در بدن مىباشد؛ که این امر با کنترل مداوم انرژى دریافتى صورت مىگیرد.
انرژى دریافتى کودکان نباید کمتر از ۸۰Kcal/kg و بیشتر از ۱۰۰Kcal/kg باشد.
در بالغین این مقدار به کیلوگرم / کیلوکالرى ۳۰ تا ۴۰ در روز مىرسد.
از آنجا که تحمل روده، کبد و کلیه براى تحمل غذا محدود است، رژیم باید به وعدههاى کوچک با فاصلههاى زمانى کوتاه تقسیم گردد.
با ضعیفتر شدن بیمار، توانائىهاى او نیز محدودتر مىشود و در نتیجه وعدههاى غذائى نیز باید کوچکتر شود.
براى اینکه بدن مقادیر مورد نیاز را دریافت کند، این وعدههاى کوچک باید زود به زود مصرف شوند.
فاصله وعدههاى غذائى نباید کمتر از ۴ ساعت در طول شبانهروز باشد.
رژیم باید حاوى تمام مغذىهاى ضرورى (املاح و ویتامینها، پروتئین و انرژی) باشد.
در صورت کافى نبودن هر یک از مغذىها بهبودى کامل حاصل نخواهد شد و با افزایش انرژى دریافتی، کمبود آن ماده مغذى حاد خواهد شد.
براى ساختن بافت باید تمام اجزاء لازم فراهم گردد.
در صورت فقدان یکی، سایر اجزاء نیز نمىتوانند مورد استفاده قرار گیرند و در نهایت به استرس متابولیکى منجر مىشود.
از طرف دیگر مقادیر اضافى مغذىها در رژیم نیز باعث استرس متابولیکى مىشود.
عفونتها واکنشهاى التهابى ضعیف باعث پنهان ماندن علائم فیزیولوژیک عفونت در مبتلایان به سوءتغذیه مىشود.
عفونت به سرعت بهصورت بىاحساسی، گیجی، هیپوترمی، هیپوگلیسمى و مرگ نمایان مىگردد.
کمبود ویتامین در مناطقى که ابتلاء به سرخک و یا کمبود ویتامین A وجود دارد، حتى در صورت شایع نبودن کمبود بالینى این ویتامین، ویتامین A باید براى همه کودکان مبتلا به سوءتغذیه تجویز شود.
دُز لازم براى این کودکان معادل مقدار لازم براى درمان کمبود ویتامین A مىباشد.
همچنین کودکان باید علیه سرخک، واکسینه شوند.
بیماران معمولاً دچار کمبود فولیک اسید مىباشند.
همه بیماران باید ۵mg فولیک اسید خوراکى را بلافاصله بعد از تشخیص دریافت کنند.
کمبود ریبوفلاوین، اسکوربیک اسید، پیریدوکسین، تیامین، ویتامینهاى محلول در چربى D,E,K نیز در بسیارى از بیماران مشاهده مىشود.
هیپوگلیسمى مبتلایان به سوءتغذیه در صورتىکه ۴ تا ۶ ساعت گرسنه بمانند، دچار هیپوگلیسمى مىشوند.
بهترین راه پیشگیرى از هیپوگلیسمی، مصرف غذا با فاصله زمانى کم در طول شبانهروز مىباشد.
اگر هیپوگلیسمى مجدداً ایجاد شد، فاصلهٔ زمانى وعدهها باز هم باید کمتر شود.
درجه حرارت پائین بدن، کُما، عدمتوانائى در حفظ تعادل بدن و کاهش هوشیارى معمولاً تنها علائم هیپوگلیسمى در این بیماران مىباشند.
اگر چه سختی، انقباض یا تشنج عضلات نیز ممکن است در این بیماران دیده شود ولى برخلاف افراد عادی، تعریق و رنگپریدگى معمولاً در این افراد اتفاقق نمىافتد.
تنها نشانه هیپوگلیسمى قبل از مرگ، معمولاً سرگیجه مىباشد.
در صورتىکه احتمال هیپوگلیسمى وجود داشته باشد، درمان باید بلافاصله آغاز گردد.
هیپوترمى حرارت مناسب بدن مبتلایان به سوءتغذیه ۳۰ - ۲۵ درجه سانتىگراد است.
نوزادان و افراد مبتلا به ماراسموس، افرادىکه قسمتهائى از پوست بدن خود را از دست دادهاند و بیماران عفونى مستعد هیپوترمى مىباشند، که یکى از عوارض کاهش متابولیک است.
وعدههاى غذائى مکرر مىتواند از بروز هیپوترمى جلوگیرى کند.
مرحله واسطه اشتها شاخصى براى پیشرفت درمان بهحساب مىآید.
بىاشتهائى زنگ خطرى براى نوعى اختلال متابولیکى مىباشد.
بیماران بىاشتها در کنار تصحیح اختلالات متابولیکى و رفع کمبودها باید بافتهاى بدن خود را حفظ کنند.
براى این منظور باید انرژى و سایر مغذىها (بهغیر از آهن و سدیم) کمى بیش از مقدار مورد نیاز براى حفظ تعادل بدن و به میزان کافى براى ترمیم بافت فراهم شود و هیچیک از مغذىها اضافه نباشد.
پایان مرحله واسطه با بازگشت اشتهاى بیمار و احساس گرسنگى او مشخص مىگردد.
مرحله حاد و واسطه معمولاً حدود ۷ روز طول مىکشد، ولى در یک فرد ممکن است بین ۱۰ تا ۲۰ روز بهطول مىانجامد.
مرحله نوتوانى بازگشت اشتها به این معنا است که عفونت کنترل شده و عدمتعادل الکترولیتها یا کمبود آنها حتى با وجود غیرطبیعى بودن پاسخهاى فیزیولوژیک بیمار و محدودیت توانائىهاى او برطرف شده است.
در این مرحله بیمار اجزاء سلولى مورد نیاز براى جذب و متابولیسم غذاى بیشتر از مقدار لازم براى حفظ بدن را مىسازد و براى تولید بافت جدید آمادگى دارد.
بیمار در این مرحله دچار کمبود پتاسیم، منیزیم، روى و سایر اجزاء ساختمانى بافت جدید است و باید مقدار زیادى از این مواد را (علاوه بر پروتئین و انرژی) دریافت کند تا بافتهاى سالمى بسازد.
اصول درمان در این مرحله خوردن مىباشد.
آمادگى براى ترخیص هیچ مرز جداکنندهاى بین پایان مرحله نوتوانى و شروع مرحله ترخیص وجود ندارد.
اقدامات این مرحله از مرحله نوتوانى آغاز شده و پس از ترخیص کامل مىشود.
زمانىکه بیمار مرخص مىشود باید براى پیوستن به خانواده و جامعه آمادگى کامل داشته باشد.
محیط، اولین عامل مؤثر در ابتلاء کودکان به سوءتغذیه مىباشد و خانواده جهت جلوگیرى از عود بیمارى باید براى هماهنگى با کودک و پذیرش او آمادگى کامل داشته باشد.
بیمار و مراقب وى در ملاقاتهاى روزانه باید اطلاعات زیادى از پرسنل بهداشتى کسب کنند.
آموزش نباید به چند روز قبل از ترخیص محدود شود.
والدین یا مراقبین بیمار باید از علل ابتلاء به سوءتغذیه، پیشگیرى از بروز آن در آینده آشنا باشند.
والدین باید از عوارض سوءتغذیه بر رشد کودکان و اقدامات لازم جهت بهبود اختلالات ذهنى و کوتاهقدى و همچنین روشهاى علمى براى نحوهٔ تغذیه کودک و ادامه نوتوانى تغذیهاى او در خانه اطلاع داشته باشند.
از آنجا که این خانوادهها از آسیبپذیرترین خانوادهها در جامعه مىباشند، باید به آنها آموزشهاى لازم در زمینه تغذیه کودک، تنظیم خانواده، بهداشت فردی، روشهاى مناسب کسب درآمد و بیمارىهاى مقاربتى مسرى داده شود.
تحریک روانى و احساسى براى اینکه مادر کنار کودک خود در بیمارستان بماند از هیچ تلاشى نباید فروگذار کرد.
کودک مبتلا به سوءتغذیه از اولین مرحله درمان تا بعد از بهبودى و حتى هنگام ارتباط با سایر کودکان نیاز به مراقبت و توجه دارد.
این مسئله حوصله و درک کارکنان بیمارستان و اقوام بیمار را مىطلبد.
در کودکان مبتلا به سوءتغذیه شدید، تکامل مغزى و رفتارى به تأخیر افتاده و باید مانند تأخیر رشد جسمى درمان شود.
تأخیر تکامل مغزى و رفتارى در صورت عدم درمان، یکى از شدیدترین عوارض طولانى مدت سوءتغذیه خواهد بود.
تحریک ذهنى از طریق بازىهاى مختلف باید در بیمارستان آغاز شود و پس از ترخیص بیمار ادامه یابد تا عقبماندگى ذهنى را کاهش دهد.