معماری طی هزاران سال وجو د داشته و اصالت ارزشهای کیفی آن در طول قرنها شکل گرفته و رسالت یک معمار موفق در هر عصر و زمانی گردن نهادن به تمامی آنها و بکارگیری صحیح و منطقی مجموعه این قابلیت هاست .
به جرأت می توان گفت که اقلیم و چگونگی تأثیر شرایط آب و هوائی بر شکل گیری بنا از جمله ارکان محدود معماری است که از ابتدای ساخت سرپناه توسط بشر مورد توجه قرار داشته و با گذشت زمان و تغییر سبکها و جنبشها و تعاریف زیبائی و هنر ، و تحول نیازها و نگرش ها و گسترش فضاهای معماری ، اصل این نیاز دستخوش دگرگونی و تغییر نشده است .
از سوی دیگر مبنا و اساس کارهای اقلیمی که تا کنون در زمینه دانش ساختمان صورت گرفته است و در حال حاضر مورد استفاده اکثر ارگانها و سازمان های وابسته قرار می گیرد ، برپایه تقسیم بندی ایران به ۴ گروه اقلیمی است . در صورتیکه آخرین و کاملترین پهنه بندی اقلیمی ایران برای استفاده در امور ساختمانی ، حاصل مطالعات و تحقیقات وسیعی در این زمینه است که به سفارش مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن توسط آقای مهندس کسمائی انجام گرفته ، هنوز برای اکثر معماران و دانش پژوهان نا آشناست .
در این مقاله با نگرش متفاوت ، سعی در بیان ابزار و روشهای دستیابی به اهدا ف طراحی اقلیمی در پهنه بندی جدید ایران به کمک روش متفاوتی است که در آن با شناخت عامل یا عوامل اصلی ایجاد بحرانهای اقلیمی در بنا ( سرما ، گرما ، رطوبت ، بارندگی و ...) ، با سیر جریانی که از کلیات به اجزاء منتهی می گردد ، بهترین شرایط تهیه طرح اقلیمی را فراهم می سازد .
بر همین مبنا مراحل مختلف طراحی به ۵ جزء تقسیم شده اند که عبارتند از :
اجتماع و پراکنش واحدها
تعیین کلیات ساختار کالبدی بنا
طراحی پلان و نما
محوطه سازی
طراحی جزئیات اجرائی بنا
با معرفی روشهای گوناگون جهت مقابله با عوا مل بحرانی و یا استفاده از شرایط مطلوب آب و هوائی در هر یک از مراحل فوق ، امکان بهره برداری بهینه از شرایط طبیعی جهت گرمایش و سرمایش بنا و تأمین شرایط آسایش تا حد قابل توجهی فراهم می گردد که این امر بالطبع کاهش تأسیسات حرارتی و برودتی ، کاهش هزینه های سوخت و تأسیسات ، کاهش آلودگی محیط زیست طبیعی و مواردی از این دست را به همراه دارد .
معماری طی هزاران سال وجود داشته و اصالت ارزشهای کیفی آن در طول قرنها شکل گرفته و هم اکنون این ارزشها قابل مطالعه و بررسی است . این ارزشها بسیار متنوع و گوناگون هستند و رسالت یک معمار موفق در هر عصر و زمانی گردن نهادن به تمامی آنها و به کارگیری صحیح و منطقی مجموعه این قابلیت هاست .
امروزه نیاز به اینکه راهی برای تفکر در مورد معماری گذشته پیدا شود بیش از پیش احساس می شود ؛ راهی که مسیرش با شرایط زمان میزان شده باشد .
اگر معماری را به عنوان پدیده ای نشأت گرفته از بشر و ابزاری جهت پاسخگوئی به نیازهای او بدانیم ، به نظر می رسد که یکی از بهترین راهها برای دستیابی به هدف فوق توجه به عاملی است که گذشت زمان تأثیر چندانی در تغییر احساس نیاز به آن نداشته و تح ولات زندگی بشری و روحیات او باعث تغییر و دگرگونی شکل این نیاز نشده باشد .
به جرأت می توان گفت که اقلیم و چگونگی تأثیر شرایط آب و هوایی بر شکل گیری بنا از جمله ارکان محدود معماری است که از ابتدای ساخت سرپناه توسط بشر مورد توجه او قرار داشته و با گذشت زمان و تغییر سبکها و جنبشها و تعاریف زیبایی و هنر ، و تحول نیازها و نگرشها و گسترش فضاهای معماری ، اصل این نیاز دستخوش دگرگونی و تغییر نشده است .
در صورتیکه بسیاری دیگر از عوامل شکل دهنده و معنی بخش معماری در هر عصر و زمانی دارای تعاریف مربوط به خود بوده و تغییر شرایط اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و ... بر روی آنها تأثیر فراوانی داشته است .انسانها فارغ از موقعیت جغرافیائی محل زندگیشان ، بدلیل خصوصیات بدنی تقریبًا یکسانی که دارا هستند ، دارای شرایط راحتی برابری بوده و در محدوده مشخصی از رطوبت و دما احساس آسایش می کنند .
این موضوع نیز تأیید می کند که اصل طراحی اقلیمی در مقایسه با سایر ارکان معماری کمتر تأثیر گرفته از محیط و باورها و اعتقادات مکانی است ، هر چند که روشها و ابزار دستیابی به آن با توجه به امکانات و شرایط ، از محلی به محل دیگر متفاوت است .
بی زمانی و بی م کانی این نیاز به همراه اقتداری که در اهداف عمده طراحی اقلیمی وجود دارد از جمله خصوصیات شاخص این رکن معماری است .
اقتداری که در عین فراهم آوردن امکان تنوع و نوآوری که بارزترین خصوصیات معماری است ، سلائق و علائق شخصی را در چارچوب معینی محدود میکند ؛ آنچنانکه تمامی معماران با اعتقادات و نگرشهای متفاوت از معماری ، خود را ملزم به رعایت آن دانسته و در صورت تجاوز از حریم آن اصل معماری آنها به زیر سؤال می رود . در معماری کشور ما ، ایران ، نیز از دیرباز توجه به اقلیم و شرایط آب و هوائی از ارکان اساسی شکل گیری فضاهای زیستی بوده است و تجربیات مردان کهن این وادی هنر به مرور زمان تبدیل به اصولی شدند که بهترین پاسخ را برای تأمین شرایط آسایش می دادند .
از سوی دیگر مبنی و اساس کارهای اقلیمی که تا کنون در زمینه دانش ساختمان صورت گرفته است و در حال حاضر مورد استفاده ارگانها و سازمان های وابسته قرار می گیرد ، برپایه تقسیم بندی ایران به ۴ گروه اقلیمی استوار است ؛ در صورتیکه آخرین و کاملترین پهنه بندی اقلیمی ایران که حاصل مطالعات و تحقیقات وسیعی در این زمینه است و به سفارش مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در سال ۱۳۷۰ به اتمام رسیده اس ت ، هنوز برای اکثر معماران ، اساتید و دانشجویان ناشناخته و ناآشناست .
بر مبنای این تقسیم بندی می توان ابزار و روشهای دستیابی به اهداف طراحی اقلیمی را به کمک روش متفاوتی که در آن با شناخت عامل یا عوامل اصلی ایجاد بحرانهای اقلیمی در بنا ( سرما ، گرما ، رطوبت ، بارندگی و ... ) ، با سیر جریانی که از کلیات به اجزاء منتهی می گردد ، جستجو کرد .
بر همین مبنا مراحل مختلف طراحی به ۵ جزء تقسیم شده که عبارتند از :
اجتماع و پراکنش واحدها
تعیین کلیات ساختار کالبدی بنا
طراحی پلان و نما
محوطه سازی
طراحی جزئیات اجرائی بنا
نکته مثبت و قابل تأملی که در این روش وجود دارد ، پرداختن به سایر زوایای معماری در کنار پاسخگوئی به مسائل اقلیمی است ، بدین نحو که اگر امکان رعایت کلیه مسائل اقلیمی در طرح بنا با توجه به اولویت اهمیت سایر عوامل مؤثر در شکل گیری بنا در کلیات میسر نبود ، در لایه های بعدی طراحی به آنها پرداخته می شود .
هر کدام از عوامل یاد شده در بندهای ۵ گانه فوق به شکل گیری تدریجی بخشی از بنا می پردازند که با عنایت به دامنه وسیع مطالب و عدم امکان پرداختن به همگی آنها در این مقاله تنها به شرح موارد اول و دوم می پردازیم :
الف ) نحوه استقرار ، اجتماع و پراکنش واحدها :
در کشور ایران بدلیل تنوع پهنه بندی آب و هوائی توجه به چگونگی چیدمان واحدها درکنار یکدیگر و در مفهومی وسیعتر شکل گیری ساختار مجموعه ها و بافتهای شهری از اهمیت بسزائی در کنترل میزان انرژی های حرارتی و شرایط اقلیم ی برخوردار است . با نگاهی گذرا به میراث ارزشمند معماری نیاکان این سرزمین و تحلیل تأثیرات سوء عوامل بحرانی بر بنا ، می توان نتیجه گرفت که در یک قاعده عمومی هر گاه عامل دما ( گرما یا سرما ) به تنهائی دلیل ایجاد شرایط بحرانی است ، واحدها و ساختار عمومی بافت ب اید تا حد امکان مجتمع بوده و از چیدمان باز و پراکنده پرهیز کرد . این امر باعث کاهش نفوذ هوای نامناسب محیط بیرون به فضاهای داخلی و بالطبع کاهش خروج هوای مناسب تولید شده در فضاهای داخلی به محیط بیرون است . با کاهش سطوح نفوذپذیر جداره های
خارجی بنا از طریق اف زایش دیواره های مشترک و جلوگیری از تلاطم جریانهای هوای گرم یا سرد به کمک فشردگی بافت ، می توان به نتیجه مورد نظر دست یافت . اما هر گاه علاوه بر دما ، رطوبت نیز به عنوان عامل بحرانی در تعریف شرایط اقلیمی منطقه ای مؤثر باشد ، اولویت نخست در جانمائی چیدمان ب افت مجموعه ، حل مشکل رطوبت است . از آنجائیکه راکد ماندن بخار آب دارای تأثیرات سوء فراوانی برای ابنیه موجود در این نوع آب و هواست ، لازم است که تا حد امکان با پراکنش چیدمان واحدها و بافت مجموعه به نفوذ جریانات هوا ، و انتقال هوای رطوبی راکد به وسیله این جریانات کمک نمود .
بنابراین عامل مؤثر در شکل دهی بافت ، پراکندگی و ایجاد فاصله مناسب بین واحدهای همسایگی مختلف به منظور سهولت دسترسی جریانهای هوا به رطوبت راکد باقی مانده در بین آنهاست .
ب ) کلیات ساختار کالبدی بنا :
کلیات ساختار کالبدی بنا به مفهوم سازماندهی فرم عمومی و استخوان بندی یک بناست .
عواملی که در این بند مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از :
ب‐ ۱) تعیین جهت استقرار ساختمان
ب‐ ۲) فرم بنا ( نسبت سطح بیرونی به حجم مفید (
ب‐ ۳ (موقعیت استقرار ساختمان نسبت به کف زمین
ب‐ ۴) فرم و شیب سقف
ب‐ ۱) : تعیین جهت استقرار ساختمان :
تعیین جهت استقرار بنا به ۲ عامل اصلی وابسته است ؛ نخست میزان انرژیهای حرارتی تابیده شده به دیواره های قائم و دوم جهت وزش بادهای مزاحم .
باید به این نکته توجه داشت که در بسیاری از موارد هر ۲ عامل فوق لزومًا یک جهت را برای ساختمان پیشنهاد نمی کنند و گاه ممکن است که نتایج حاصل از بررسی عوامل فوق برای تعیین جهت استقرار ساختمان دارای تفاوت اساسی با یکدیگر باشد .
در این موارد جهتی را برای ساختم ان انتخاب می کنیم که یا پاسخگوی تعداد بیشتری از نیازهای اقلیمی بنا بوده و یا اینکه بنا به دلایل خاص ، از اهمیت بیشتری نسبت به دیگری برخوردار باشند .
برای تعیین جهت استقرار ساختمان با استفاده از فاکتور اول ، باید از نمودارهای انرژی خورشیدی تابیده شده بر سطوح قائم استفاده کرد .با عنایت به شرایط بحرانی هر منطقه ، جهت چرخشی برای ساختمان انتخاب می گردد که بهترین پاسخ را به وضعیت دمای نامناسب بیرون دارا باشد .
این موضوع بدین معناست که در مناطقی که اولویت های نخست طراحی اقلیمی جهت مقابله با سرما در نظر گرفته می ش ود ، باید جهتی را برای چرخش بنا انتخاب کرد که در زمستان بیشترین میزان انرژیهای حرارتی تابیده شده به دیواره های قائم را در مقایسه با جهتهای دیگر جذب می نماید .
و بالعکس در گروههائی که گرما در آنها به عنوان عامل اصلی بحران مطرح است ، جهت چرخشی برای ساختمان ا نتخاب گردد که نمودار آن حاکی از دریافت کمترین میزان انرژیهای حرارتی دیواره های قائم در تابستان است .
برای تعیین چرخش ساختمان با استفاده از فاکتورها دوم ، نخست باید فصل بحرانی منطقه مورد نظر تعیین و سپس با مراجعه به نمودار جهت وزش بادهای غالب ، نحوه اس تقرار بناء را به نحوی انتخاب نمود که کمترین میزان برخورد جریانهای باد مزاحم با دیواره های ساختمان را دارا باشد . این بدین معناست که در مناطقی که عامل بحرانی سرما ، بیشترین مزاحمت را برای ساختمان ایجاد می کند ، جهت وزش بادهای غالب در ماههای سرد سال ، و در م ناطقی که عامل بحرانی گرما است ، جهت وزش بادهای غالب در ماههای گرمسیری باید مبنای تصمیم گیری چرخش ساختمان به منظور مقابله با جریانهای باد نامناسب قرار گیرند .
هم چنان که در توضیحات فوق مشخص گردید ، برای تعیین جهت استقرار ساختمان در گروههای مختلف اقلیمی عامل دما از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و رطوبت هوا نقش چندانی در تعیین جهت چرخش ساختمان دارا نمی باشد .
ب‐ ۲)فرم بنا :
برای تعیین کلیات فرم بنا هر دو عامل دما ( گرما یا سرما ) و رطوبت مؤثرند . هر گاه در یک منطقه علاوه بر دمای هوا رطوبت نیز به عنوان عاملی جهت ایجاد شرایط نامساعد مطرح گردد ، فرم عمومی بنا باید به نحوی تعیین شود که در وهله نخست پاسخگوی رطوبت بالای محیطی باشد .
بدین منظور باید فرمی برای بنا برگزیده شود که در آن نسبت سطح خارجی بنا به حجم مفید ساختمان به حداکثر ممکن افزایش یابد . بدین صورت میزان برخ ورد جریانهای هوا با سطوح مختلف بنا افزایش می یابد که این امر خود باعث حرکت هوای رطوبی راکد و افزایش تهویه طبیعی فضاهای داخلی می گردد . فرم های آزاد با مقاطع کشیده و شکستگی های زیاد در حجم بهترین پاسخ به نیاز شرایط آب و هوای رطوبی هستند .
اما اگر تنها عامل ایجاد بحران ، دما ( گرما یا سرما ) در نظر گرفته شود ، نسبت سطح دیواره های خارجی بنا به حجم مفید ساختمان باید به حداقل ممکن کاهش یابد . این امر امکان نفوذ هوای گرم یا سرد بیرونی به فضاهای مناسب داخلی از طریق دیواره هایی را که در تماس با هوای آزاد هستند ، را تقلیل می بخشد . اشکالی که دارای فرمهای بسته با مقاطع فشرده و فاقد شکستگی حجمی بوده و کلیات ساختار آنها به احجام کروی و منحنی نزدیک است ، بهترین پاسخ جهت مقابله با شرایط نامساعد دمای بیرونی بوده و در صورت استفاده از آنها میزان اتلاف انرژی حرارتی و برودتی ت ولید شده در فضاهای داخلی به حداقل ممکن کاهش می یابد .
ب‐ 3) موقعیت استقرار ساختمان نسبت به کف زمین :
در تعیین موقعیت استقرار ساختمان نسبت به کف زمین نیز هر دو عامل دما ( گرما یا سرما ) و رطوبت مؤثرند .
بناهای واقع در گروههای آب و هوائی که تنها دما عامل ای جاد شرایط نامساعد محیطی در آنها به شمار می رود ، بدلیل برخورداری از شرایط نامطلوب دمای هوا باید به نحوی باشند که ضایعات ناشی از سرما ، تگرگ ، برف ، بوران ، بادهای شدید سردسیری ، طوفانهای شن و گرد و غبار ، دمای بالا و ...به حداقل ممکن کاهش یابد . اکثر این شرایط سخت آب و هوائی در زیرزمین به طور محسوسی قابل تثبیت یا تخفیف هستند . لذا قرارگیری بخشی از ساختمان در عمق زمین یا بالا آوردن سطح خاک نکته مثبتی است که می توان در طراحی ابنیه این گروههای اقلیمی در نظر گرفت .