نخستین بار با نظریه گشتالت در کتاب فلسفه هنر و معماری آشنا شدیم.پس از مطالعه کتاب برای آشنایی بیشتر با این نظریه و کاربرد آن اقدام به مطالعات بیشتری در کتابهایی چون معنی زیبایی، زیبا شناختی در معماری و آفرینش نظریه معماری و...پرداختیم و سری به سایتهای مختلف زدیم.تقریبا در تمام منابع مورد مطالعه کاربرد این نظریه در بناهای مدرن و امروزی بررسی شده بود.با توجه به اینکه نظریه گشتالت یک نظریه نو پا می باشد ،آنچه در ذهن ما سوال برانگیز بود کاربرد متعدد این نظریه در آثار معماری گذشتگان بود. این موضوع ما را بر آن داشت که به کاربرد این نظریه در آثار معماری گذشتگان به ویژه در معماری اسلامی بپردازیم.
گشتالت را علم روانشناسی شناخت فرم و شکل معنا می کنند که از سال 1920 در بین روانشناسان آلمانی مطرح شد. نظریه گشتالت بیان می کند که مغز انسان برای درک موضوعات پیچیده ای که از اجزای گوناگون تشکیل شده اند، این روش را در پیش می گیرد که تمام اجزاء را درقالب یک موضوع واحد جمع بندی کند و در ابتدا یک درک کلی از آن موضوع حاصل کند. هرچقدر که اجزای این مجموعه وابستگی و ارتباط منطقی تری با یکدیگر داشته باشند، گشتالت آن مجموعه مستحکم تر است و درک پیچیدگی آن نیز با تلاش کمتر و راحت تر صورت می پذیرد.
جرج سانتایانا زیبایی شناسی را به 3 دسته تحت عنوان "زیبایی شناسی فرمی، حسی و نمادین" تقسیم کرده که هنوز هم معتبر است .
- در مورد زیبایی شناسی حسی به دلیل اینکه تحلیل های موجود بشدت ذهنی و درونی اند دانش کمی وجود دارد که به معنای کم اهمیت بودن آن نیست بلکه نشان دهنده ی عدم وجود دانش کافی در مورد آن است .
- موضوع زیبایی شناسی فرمی ، ارزشهای اشکال و سازه های محیط است .
- زیبایی شناسی نمادین با معانی تداعی کننده و لذت بخش محیط سروکار دارد.
موضوع زیبایی شناسی فرمی نقش و تاثیراشکال ، تناسبات ، ریتم ، مقیاس ، پیچیدگی رنگ و سایه روشن محیط ساخته شده و طبیعی و لذتی است که مردم از الگوهای مختلف جهان به خاطر مقاصد ابزاری یا معانی تداعی کننده آنها .
نظریه گشتالت و جزء بینی :
دریافت پیامهای بینایی اصولاً از دو طریق جزء بینی و یا به صورت گشتالت است .جزء بینی مثل دیدن تلویزیون و یا خواندن کتاب و گشتالت نیز که به صورت کلی بینی و یک روند کل به جزء است در معماری کاربرد دارد .
قانون برجستگی یا قانون شکل و زمینه اساس نظریه گشتالت است . قوانین گشتالت شامل موارد زیر است که البته به عناوین مختلف مطرح است ولی به طور کل همه بیانگر همین اصول است .
قانون زیاده نمایی یا قانون شکل خوش
قانون مجاورت
قانون بستگی
قانون مشابهت
قانون تجربه
قوانین گشتالت :
مجاورت –ساده ترین شرط سازماندهی فضایی است یعنی اشیایی که به هم نزدیک هستند به گروه شدن تمایل دارند
تشابه – اگر عناصر شکل از نظر اندازه بافت رنگ و غیره کیفیت های مساوی داشته باشند واحد های یگانه دریافت میشود.
بستگی – بر طبق قانون بستگی یا فضای محصور واحد های بصری به صورت کل بسته شکل میگیرد
تدام مطلوب –افراد تمایل دارند که عناصر ادامه دار را به شکل ترکیبی واحد دریافت نمایند
سطح و تقارن در گشتالت خیلی بنیانی نیستند
تعادل
تبصره : زیبایی شناسی گشتالت چرخه ایجاد میکند .
قانون سطح گشتالت میگوید : هر چه یک سطح بسته کوچکتر باشد بیشتر به عنوان یک شکل واحد دیده میشود . بر اساس قانون تقارن هر چه یک سطح بسته متقارن تر باشد بیشتر به عنوان یک شکل واحد دیده میشود و قانون بستگی میگوید که سطوح با محیط های مرئی بسته نسبت به سطوحی که این شرایط را ندارند یگانه تر دیده میشوند .
اصول ترکیب :
قانون برجستگی ( شکل و زمینه ) سازمان دهنده تمام قوانین بصری گشتالت است . قوانین سازمان دهنده گشتالت ، مبانی تحلیل عناصر با ترکیب ساده یا پیچیده را فراهم میسازد.
نظم و بی نظمی :
بر اساس نظریه گشتالت محیط منظم محیطی است که در آن اجزاء به گونه ای به کل شکل دهند که از تقلیل گرایی خود تناقضی و تقابل اجتناب شود.
ساختار پیچیده ساختاری است که اجزاء آن زیاد است و اصول نظم دهنده متعددی در آن دخالت دارند ترکیب وقتی منظم است که اصول ترکیب یکدیگر را حمایت کنند ، وقتی نامنظم است که چنین حمایت و هماهنگی وجود نداشته باشد .
این که چه چیزی در محیط ساخته شده و طبیعی و زیبا به نظر میرسد همیشه بحث برانگیز بوده است موضوع علم زیبایی شناسی ، تشخیص و درک عواملی است که در اداراک یک شی یا یک فرآیند تجربی زیبا یا حداقل خوشایندنقش دارد - درک توانایی انسان برای ابداع جلوه های است که از نظر زیبایی شناسی دو رویکرد کلی وجود دارد موضوع رویکرد اول مطالعه فرایند های اداراک شناخت و شکل گیری نگرش درحوزه نظریه های اثباتی و رویکرد دوم متافیزیکی و روانکاوانه است که در محدوده نظریه های هنجاری و ارزشی طراحان قرار میگیرد.در مطالعه روان شناختی زیبایی شناسی به جای مطالعه از کل به جزء رسیدن از مشاهده به تعمیمی هدف مطالعه است .
ارزشهای حسی - حاصل حس های لذت بخشی چون لمس، بویش ، مزه ، شنیدن ودیدن هستند حس های بینایی و شنوایی در شناخت ارزشهای زیبایی شناختی اهمیت بیشتری دارند.
ارزشهای فرمی- از نظم مواد حسی به وجود میآیند موضوع ارزشهای فرمی لذت بخش بودن ساختار یا الگوهای محصول یا فرآیند هنری مورد نظر است. هر سازمانی با تقاضای عملی شکل میگیرد بعضی از فرمهای ساختمانی را استفاده آن تعیین میکند ویژگیهای مکانیکی مصالح ، ضرورت سرپناه ، اقتصادی بودن و آسایش از عوامل دیکته کننده ترکیب ساختمان هستنند زیبا شناسی تجربی با تاکید بر تجربیات فردی به دنبال دانشی است که ممکن است قابلیت تعمیم به عموم مردم را داشته باشد . ارزشهای فرمی از ساختار پیام بدست میآیند که نسبت به ساختار محیط ساخته شده پیچیدگی های متفاوتی دارد .
رویکرد معنا شناسی - رویکرد معنا شناسی به جای اتکا به الگوی ساختار محیط بر معنای عناصر محیط متکی است. رویکرد روان شناسی زیست شناختی ریشه در روانشناسی گشتالت دارد . این رویکرد از طریق فرآیندهای فیزیولوژیک اعصاب مغز پاسخ های زیباشناختی به الگوهای محیط ساخته شده را تبیین میکند. مردم لذت را از محیطی کسب میکنند که ساختار آن الگوهای جاری رفتار و آسایش فیزیولوژیک مورد نیاز آن را به خوبی تامین کند. برای دست یافتن به این مقصد ساختار محیط باید با نیازهای شخصیتی ، اجتماعی و فرهنگی مردم در محیط جغرافیایی خاص منطبق شود زیبایی شناسی حسی جزء مهمی از پاسخ فرد به محیط است در شرایطی چون عبور از فضاهای سایه روشن ، ایستادن در ساحل و احساس وزش باد ، وزیدن نسیم خنک ساحلی در هنگام گرما ، انسان از جنبه های حسی ادراک آگاه میشود .