ملاحظات تاریخی
یونان از کهن ترین سرزمینهای مسکونی و متمدن جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پیش از میلاد باز می گردد. تمدن قدیمی آن به تمدن مینوسی معروف است و مرکز آن جزیره کرت بود. یونانیان باستان از دو نژاد اصلی بودند،یکی خود یونانیان و دیگر اقوام دوری. اقلیتهایی نیز وجود داشته اند. یونانیها جزایر مجاور آن و در بخشی از پلویونز (پلوپونیسوس) و نقاط دیگر می زیستند. نخستین بار افلاطون (427-347 ق .م )در رساله تیمانوس ورساله کریتاس درباره شهر آتلانتیس سخن گفته است که 9هزار سال قبل از میلادمی زیسته اند وتمدنی افسانه ای والهی دا شته اند و تمام اروپا را تا مرز ایتالیا و تمام آفریقا را تا دروازه های مصر گشودند .لکن جاه طلبی حکام و ساکنان این تمدن باعث اختلافات داخلی وضعف آن شد ودر نتیجه در نبرد با آتن شکست خوردندوسپس طغیان دریا و زلزله توأمان آن را در قعر دریا فرو برد.
یونان ،سرزمین اقوام ایونی است که نخستین فلسفه مدون بشری به آنها نسبت داده می شود . فلیسوفان بزرگی چون طالس وآنا کسیمندر و انا کسیمینس در آن منطقه می زیسته اند، آنان اقوام بسیاربا استعدادی بوده اند مثلا اشعار هومر که ازقدیمی ترین آثار باقیمانده بشری است مربوط به همین اقوام می باشد .
دوکتاب «ایلیاد» و «اودوسیا » را انجیل یونانیان می نامند قبل از سقراط و افلاطون نیز فیلسوفان بزرگ دیگری نیز در یونان پرورش یافته اند (ازقبیل دموکریتوس ،فیثاغورث). یکی از آنان شخصی است به نام «آنا کساگوراس» که برای اولین بارنظریه عناصر اربعه را مطرح ساخت .این فیلسوف اصالتا ایرانی است که به همراه سپاه ایران به یونان رفته است .
دریونان قدیم سه دولت شهر (پولیس )وجود داشته که یکی از آنها آتن است و با توجه به تعدد جزایر در یونان ، این کشور از این دولت شهرها تشکیل می شده است .
شایان ذکر است که اروپائی ها یونان را پدر خود می دانند واخیرا نیز اتحادیه اروپا شهر تسالونیکی یونان را به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب کرده است . لذا آنان در ستایش یونان مبالغه وافراط می کنند وتلاش دارند که تمدنهایی از قبیل تمدن ایران هند وسوریه رانادیده بگیرند وبه سادگی از کنار آن بگذرند .از حدود ده قرن پیش از میلاد در نقاط مختلف یونان اجتماعات و کشور شهرهای مستقل و منفردی بوجود آمدند که یونانیان خود آنها را پولیس می نامیدند و هریک از این نواحی به نحوی با یکدیگر مرتبط بودند. سالیان اوج تشکیل این نواحی 100 تا 80 قبل از میلاد بود و صدها کشور شهر بوجود آمدند. مهمترین این کشور شهرها آتن، اسپارت و تب بودند. آغاز تاریخ آتن با افسانه ها آمیخته است و این کشور شهر در آغاز قرن هفتم قبل از میلاد مشتمل بر سرزمین آتیک بود. در سال 683 پیش از میلاد پادشاهی موروثی در آتن لغو وحکومتی شبیه به جمهوری در آن برقرار گشت ولی جمهوری دیکتاتوری و پادشاهان انفرادی تا سال 510 به حکومت ادامه دادند.
اسپارت در قرن هفتم قبل از میلاد مرکز ادبیات یونان بود ولی از حدود سال 600 پیش از میلاد ببعد نظامیگری بر آن مستولی شد. دولت اسپارت را دو پادشاه اداره می کرد. کشور شهر تب که از حدود 1000 سال پیش از میلاد مسکونی شد بخش عمده ای را در تاریخ باستان یونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پیش از میلاد مقتدرترین دولت یونان بود و در سال 510 پیش از میلاد دارای حکومت دموکراسی شد.
در طی قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد یکسری جنگهای خونین و عظیم میان خود کشور شهرها با یکدیگر و تمام آنها با ایران در گرفت. در سال 338 پیش از میلاد فیلیپ دوم پادشاه ناحیه مقدونیه بر سراسر یونان دست یافت و سپس یک حکومت فدرال از ایالت یونان بوجود آمد. پس از وی پسرش اسکندر کبیر به حکومت رسید. اسکندر فتوحات فراوانی بدست آورد و قلمرو حکومتی خود را چندین برابر کرد. قلمرو اسکندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولی پس از او جنگ میان جانشینان وی به تجزیه این امپراطوری روم گردید و پس از تجزیه دولت روم، در قرن چهارم میلادی یونان جزءاصلی روم شرقی (بیزانس) شد. امپراطوری بیزانس تا اواسط قرن پانزدهم میلادی دوام آورد و 80 امپراطور در طی 1058 سال بر آن حکومت راندند. اولین حاکم بیزانسی، آرکادیوس نام داشت. در دو سال اول حکومت وی (96 – 395) یونان مورد تهاجم بیگانگان واقع شد ولی این هجومها بجایی نرسید. در زمان حکومت کنستانس دوم (68 – 641) قسمتهایی از یونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد.
تعدادی از مهمترین امپراطوران بیزانسی (با تاریخ حکومت) عبارت بودند از: تئودوسیوس دوم (50 – 408)،یوسنی نیانوس اول (65 – 527)، هراکلیوس اول (41 – 610)،گنستانتین پنجم (75 – 740)، باسیلیوس دوم (1025 – 976)، آلکسیوس اول (1118 – 1081)، مانوئل اول (80- 1143)، یوحنای سوم (54 – 1222)، آندرونیکوس دوم (1328 – 1282)، مانوئل دوم (1425 – 1391) و آخرین امپراطور که کنسانتین یازدهم (53 – 1448) نام داشت. با اینحال قلمرو آخرین امپراطوران بیزانس تنها شامل مقدار کوچکی از یونان بود که وحدت سیاسی نداشت و خاک آن عمدتاٌ در دست دول مقتدر منطقه بود (از جمله دولت های ایتالیایی).
با اضمحلال و انحلال امپراطوری بیزانس در اواسط قرن پانزدهم، به تدریج تا پایان همانقرن تمام یونان فعلی بتصرف عثمانیان درآمد. تسلط ترکها بر یونان تا قرن نوزدهم ادامه یافت. در دوره حکومت عثمانی سه شورش بزرگ و شانزده شورش محلی در یونان براه افتاد. خونین ترین شورشها در سال 1770 روی داد (هنگام جنگهای روس و عثمانی) و مهین پرستان یونانی که موقعیت را مناسب دیدند کشور مستقلی را در جنوب کشور سازمان دادند اما همینکه جنگها پایان یافت، ترکها دوباره بر کلیه نقاط مسلط شدند و کشتارهای دسته جمعی یونانیها آغاز گردید. با تضعیف تدریجی امپراطوری عثمانی، مقدمات شورشهای استقلال طلبان بر علیه عثمانیها فراهم گشت و شخصی بنام ریکاس فرائیوس رهبری انقلاب را برعهده گرفت. وی در سال 1796 بدست قوای عثمانی دستگیر و دو سال بعد اعدام شد. پس از آن تا بیست و پنج سال پیوسته بر شدت مبارزه مردم یونان علیه اشغالگران افزوده شد که در این میان دو عامل مؤثر بود، یکی حوادثی که در کشورهی دیگر می گذشت و دیگری تسلط یونانیان در سازمانهای اقتادی امپراطوری عثمانی.
از ماه مارس 1821 میلادی مبارزه نهای ملت یونان علیه ترکان آغاز شد که در اوائل عمدتاٌ بصورت جنگهای پارتیزانی بود. ولی این مبارزه بدون کمک های مستقیم و غیرمستقیم قدرتهای اروپایی راه بجایی نداشت. در طی جنگهایی که در سالهای 27 – 1826 درگرفت قوای عثمانی در آبها و خشکی های یونان متحمل تلفات و خسارات سختی شدند تا سرانجام در سال 1829 با انعقاد پیمان آدریانوپل و با مداخله دولتهای مقتدر اروپایی این جنگها بنفع یونان پایان یافت. و به این کشور وعده خودمختاری داه شد. روسیه، فرانسه و انگلستان سرانجام با اعمال نفوذ در سال 1832 میلادی استقلال کامل یونان را از عثمانی گرفتند و در این سرزمین حکومت پادشاهی مستقر ساختند. آنان اوتوی اول پسر لوئی اول شاه باواریا (در جنوب آلمان غربی فعلی) را در سن هفده سالگی به پادشاهی یونان انتخاب کردند. وی کمی بعد، روش استبدادی در پیش گرفت، ولی کودتای نظامی سال 1843 میلادی او را وادار به پذیرفتن قانون اساسی و برقراری پارلمان آزاد کرد.
اوتو در سا 1862 از سلطنت یونان خلع شد و بعد از خلع او مجمع ملی یونان در سال بعد ژرژ (جورج) اول ( پسرکریستیان نهم پادشاه دانمارک) را به سلطنت یونان انتخاب کرد وی در همانسال قانون اساسی آزادیخواهانه ای مقرر کرد. در دوره حکومت او وسعت یونان از سمت جنوب و شرق افزایش یافت. در مجموع یونان طی سالهای اولیه پس از استقلال تا اوائل قرن بیستم همواره دچار حنگ و کشمکش با همسایگانش (بخصوص عثمانی) و درگیریهای داخلی بود و در این مدت هدف سیاست ملی یونان آزادسازی بقیه یونانیان از قید اسارت بیگانگان (پان هلنیسم) بود.در سال 1908 میلادی کرت جزئی از یونان گردید. در سال 1909 الئوتریوس و نیزلوس در صحنه سیاست یونان به عنوان نخست وزیر ظاهر شد و تا هنگام مرگش نیز به عنوان مؤثرترین شخصیت سیاسی یونان باقی ماند. چندسال طوی نکشید که وی کشور متحد و نوین بنیاد گذاشت و ارتش منظمی پدید آورد. در سالهای 13 – 1912 یونان تحت رهبری و نیز لوس همراه با صربستان و بلغارستان علیه دولت عثمانی وارد جنگ شد. (جنگهای بالکان) و توانست نواحی فراوانی را در سمت شرق و دریای اژه بچنگ آورد. این جنگ ها به مقدار زیادی نفع یونان تمام شد و نواحی متصرفی بلغارستان نیز بدست یونان افتاد.در سال 1913 میلادی ژرژ اول در شهر سالونیک (تسالونیکی) بقتل رسید وفرزندش کنسانتین اول به تخت پادشاهی یونان جلوس کرد. کمی بعد چنگ جهانی اول بروز نمود. در آغاز جنگ جهانی اول یونان دارای دو سیاست بود، یکی سیاست بیطرفی که شاه متمایل بدان بود و دیگری سیاست ورود در صف متفقین که ونیزلوس (نخست وزیر) به آن اصرار داشت. سرانجام یونان در صف متفقین وارد جنگ جهانی اول شد و کنستانتین تحت فشار نظامی متفقین در سال 1917 مجبور به کناره گیری شد و پسر دومش با نام آلکساندر اول به پادشاهی یونان رسید. جنگ جهانی اول در سال 1918 پایان پذیرفت. و یونان در کنفرانسهای صلح توانست حق تملک سرزمینهای وسیعی را در اروپا و قسمتهایی از آسیای صغیر که تا آن موقع جزئی از عثمانی بود، بدست آورد. جمهوریخواهان ترک بعداٌ یونانیان را از آسیای صغیر بیرون راندند.پس از مرگ آلکساندر در سال 1920،کنسانتین مجدداٌ به سلطنت یونان فرا خوانده شد. پس از آن کنسانتین با آنکه متفین حمایت خود را از یونان قطع کرده بودند به جنگ با ترکیه ادامه داد، اما پس از پیروزی ترکها درازمیر مجدداٌ خلع و تبعید شد و پسرارشدش ژرژ دوم به سلطنت رسید (1922). در سال 1923 ژرژ دوم بر اثر فشار مخالفان جمهوریخواه کشور را ترک کرده و در سال 1924 اعلام جمهوری شد. پس از یاده سال، چون حکومت جمهوری نتوانست خواسته های مردم برآورده نماید، در سال 1935 یک کودتای نظامی صورت گرفت و کودتاچیان شاه را از کشور بازگرداندند. پس از بازگشت شاه، در اقصی نقاط کشور، قیامهائی علیه سلطنت طلبان مرکزی درگرفت که قوای نظامی آنان را بشدت سرکوب کردند. ژرژ کمی بعد قانون اساسی را لغو و دولت دیکتاتوری ژنرال متاکساس را حاکم کرد.درسال 1939 جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. در 29 اکتبر 1940 ایتالیای متحد به یونان هجوم برد ولی به آلبانی عقب رانده شد. آلمان نازی برای تکمیل استیلای خود بر بالکان، در آوریل 1941به یونان ویوگسلاوی حمله برد ولی نیروهای کمکی انگلیس، استرالیا و زلاندنو به یاری یونان شتافتند. با سقوط یوگسلاوی توسط آلمان، مرز یونان از آن سو نیز مورد تهاجم آلمانها واقع شد و سرانجام در ماه مه ، آلمان نازی بر نواحی عمده یونان دست یافت و شاه نیزبه خارج گریخت.یک ماه بعدچتربازان آلمانی جزیرهء کرت را گرفتند.تلفات یونانیان در جنگ جهانی دوم بالغ بر 000، 500 تن بود و واحدهای تبعیدی ارتش یونان بیشتر در مصر و سایر جبهه های افریقا دوشادوش متفقین می جنگیدند. سرانجام در ماه اکتبر سال 1944 نیروهای بریتانیایی وارد یونان شدند و بتدریج کشور را از وجود آلمانها پاک کردند، هرچند که بارتیزانهای یونانی در این پیروزی نقش بزرگی بعهده داشتند.با پایان جنگ جهانی دوم، جنگ داخلی یونان براه افتاد. شاه به کشور بازگشت و پارتیزانهای کمونیست خواستار بدست گرفتن قدرت گردیدند. روابط با دول صنعتی غرب رو به گسترش نهاد و پس از ژرژ دوم برادرش پل اول پادشاه یونان شد.جنگ داخلی با کمونیستها در زمان او نیز ادامه یافت تا اینکه کمونیستها در سال 1950 میلادی مقهور قوای دولتی شدند و بدین ترتیب خطر استقرار حکومت کمونیستی در یونان پایان پذیرفت.
در طی سالهای 52 – 1946 میلادی یونان خیط توسط دولتهای ائتلافی کوتا مدت متعددی اداره شد تا اینکه در سال 1952 آلکساندر پاپاگوس به نخست وزیری یونان رسید و دولت نسبتاٌ مستقلی را بنیان نهاد. پاپاگوس درسال 1955 درگذشت و کنستانتین کارامانلیس جانشین وی گردید. در طی دو دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم صنایع و همچنین وضع ااقتصادی یونان با کمک کشورهای غربی توسعه یافت. کارامانلیس در سال 1963 بدنبال اختلاف نظرهایی که با شاه پل اول بروز کرد مجبور به کناره گیری و ترک کشور شد و به فرانسه رفت. درسال 1964 ژرژ (جورج) با پاندرئو دولت جدید یونان را که تمایلات ضد امریکایی داشت،تشکیل داد. در سال 1965 کنستانتین دوم پسر پل او به سلطنت یونان رسید و وی از همان آغاز سلطنتش مواجه با منازعات یونان وترکیه بر سر قبرس شد. پس از آن بحران های ممتدی در دولت و پارلمان یونان پدید آمد.
کنستانتین در ژوئیه 1966 پاپاندرئو را که خواهان تسلط بر ارتش بود بر کنار ساخت. پس از آن کابینه های مختلفی که روی کار آمدند با مخالتهای مجلس، که حزب طرفدار پاپاندرئو در آن اقلیت نیرومندی را تشکیل می داد، مواجه شدند و از اینرو بحران سیاسی سراسرکشور را فرا گرفت. اغتشاشات سیاسی همچنان ادامه یافت تا در آوریل 1967 یک کودتای نظامی به این وضعیت خاتمه داد. این کودتا به کودتای سرهنگان معروف شد موجب گردید تا قدرت بدست نظامیان بیفتد.
رهبری کودتا را سرهنگ ژرژ پاپادوپولوس برعهده داشت که با عنوان نخست وزیر قدرت را در دست گرفت. در دسامبر 1967 کنستانتین دوم کوشید تا با نام برقراری شد قانون اساسی علیه حکومت نظامیها کودتا و قیام کند اما موفقیتی نیافت وخانواده اش به خارج از کشور گریخت و به شهر رم پایتخت ایتالیا رفت. پاپا لوس در سال 1973 با اعلام انقراض حکومت سلطنتی در یونان خود مقام جمهوری را در دست گرفت و به دیکتاتوری ادامه داد ولی در همانسال بر کودتای نظامی به حکومتش پایان داه شد و ژنرال گیزیکیس بعنوان جمهور و یوآنیدس بعنوان نخست وزیر بقدرت رسیدند. برگزاری انتخابات نیز به بعد موکول شد.سال 1974 اختلاف یونان با ترکیه آشکارتر شد، که علت اصلی آن جمهوری رسید. در همین سال بدنبال حمله ترکیه به قبس، جنگهایی میان یونان و ترکیه در قبرس در گرفت.
در سال 1974 بدنبال برگزاری یک همه پرسی، انقراض کامل حکومت سلطنتی اعلام شد. در سال 1978 یونان و آلبانی قرارداد تجاری مهمی را منعقد ساختند.
در پنجم ماه ه 1980 کنستانتین کارامانلیس 73 ساله بریاست جمهوری یونان برگزیده شد. سالهای 1979 تا 1981 سالهای بحران اقتصادی در یونان بود و اعتصابات بزرگی در کشور درگرفت. در سال 1980 رالیس به نخست وزیری یونان رسید و در انتخابات عمومی 1981 آندرئاس پاپاندرئو فرزند ژرژ پاپا ندرئو نخست وزیر سابق یونان پیروز شد و به نخست وزیری رسید، وی سیاست مستقلی را در برابر امریکا در پیش گرفت و بهمین خاطر اختلافاتی بین او و کاراماتلیس بروز کرد. در ماههای اولیه حکومت او موضوع جمع آوری پایگاههای نظامی ناتوا از یونان و خروج این کشور از آن سازمان پیش آمد. در سال 1981 یونان بعنوان فقیرترین کشور، عضو بازار مشترک اروپا شد. درحال حاضر یونان دارای وضع اقتصادی متوسطی در اروپا است. یونان از کهن ترین سرزمینهای مسکونی و متمدن جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پیش از میلاد باز می گردد. تمدن قدیمی آن به تمدن مینوسی معروف است و مرکز آن جزیره کرت بود. یونانیان باستان از دو نژاد اصلی بودند،یکی خود یونانیان و دیگر اقوام دوری.
اقلیتهایی نیز وجود داشته اند. یونانیها جزایر مجاور آن و در بخشی از پلویونز (پلوپونیسوس) و نقاط دیگر می زیستند.از حدود ده قرن پیش از میلاد در نقاط مختلف یونان اجتماعات و کشور شهرهای مستقل و منفردی بوجود آمدند که یونانیان خود آنها را پولیس می نامیدند و هریک از این نواحی به نحوی با یکدیگر مرتبط بودند. سالیان اوج تشکیل این نواحی 100 تا 80قبل از میلاد بود و صدها کشور شهر بوجود آمدند. مهمترین این کشور شهرها آتن، اسپارت و تب بودند. آغاز تاریخ آتن با افسانه ها آمیخته است و این کشور شهر در آغاز قرن هفتم قبل ازمیلاد مشتمل بر سرزمین آتیک بود.درسال 683پیش از میلاد پادشاهی موروثی در آتن لغو و حکومتی شبیه به جمهوری در آن برقرار گشت ولی جمهوری دیکتاتوری و پادشاهان انفرادی تا سال510 به حکومت ادامه دادند.اسپارت درقرن هفتم قبل از میلاد مرکزادبیات یونان بود ولی ازحدودسال600پیش ازمیلاد ببعد نظامیگری بر آن مستولی شد. دولت اسپارت را دو پادشاه اداره می کرد. کشور شهر تب که ازحدود 1000سال پیش از میلاد مسکونی شد بخش عمده ای را در تاریخ باستان یونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پیش از میلاد مقتدرترین دولت یونان بود و در سال 510 پیش از میلاد دارای حکومت دموکراسی شد.در طی قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد یکسری جنگهای خونین و عظیم میان خود کشور شهرها با یکدیگر و تمام آنها با ایران در گرفت. در سال 338 پیش از میلاد فیلیپ دوم پادشاه ناحیه مقدونیه بر سراسر یونان دست یافت و سپس یک حکومت فدرال از ایالت یونان بوجود آمد. پس از وی پسرش اسکندر کبیر به حکومت رسید. اسکندر فتوحات فراوانی بدست آورد و قلمرو حکومتی خود را چندین برابر کرد. قلمرو اسکندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولی پس از او جنگ میان جانشینان وی به تجزیه این امپراطوری روم گردید و پس از تجزیه دولت روم، در قرن چهارم میلادی یونان جزءاصلی روم شرقی (بیزانس) شد. امپراطوری بیزانس تا اواسط قرن پانزدهم میلادی دوام آورد و 80 امپراطور در طی 1058 سال بر آن حکومت راندند. اولین حاکم بیزانسی، آرکادیوس نام داشت. در دو سال اول حکومت وی (96 – 395) یونان مورد تهاجم بیگانگان واقع شد ولی این هجومها بجایی نرسید. در زمان حکومت کنستانس دوم (68 – 641) قسمتهایی از یونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد.تعدادی از مهمترین امپراطوران بیزانسی (با تاریخ حکومت) عبارت بودند از:
تئودوسیوس دوم(50 – 408)،یوسنی نیانوس اول)65 – 527(
هراکلیوس اول(41 – 610)،گنستانتین پنجم (75 – 740)
باسیلیوس دوم (1025 – 976)،آلکسیوس اول(1118 – 1081(