دانلود مقاله آوای مجنون وصیت نامه و زندگینامه شهداء

Word 2 MB 34561 124
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگی نامه شهید سلطانی : شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود.

    آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد .

    ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت امام خمینی ، آیت ا...

    العظمی گلپایگانی و حضرت آیت ا...

    العظمی شیخ محمد علی اراکی و حضرت آیت ا...

    منتظری و.....

    بودند ایشان تمام وقت را به فراگیری فقه جعفری با یارانی متعهد که اکنون هریک ستاره های درخشان حوزه علمیه هستند پرداخت .

    و درکنار آن به تحصیل تفسیر و اخلاق و فلسفه همت گماشت و در ایام تعطیلی مانند ماه رمضان و محرم و بعضاَ جمعه ها به اطراف و اکناف شهرهای اسلامی ایران مسافرت کرده و به تبلیغ اسلام و تشکیل کلاهای متعدد برای قشرهای مختلف جامعه پرداخت و با عمل و گفتار خود مردم را به سوی تکامل اسلامی دعوت نمود .

    در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن با اینکه همواره در خطر و تهدید بود ، با بیان شیوا و قاطع خود به افشاگری بر ضد رژیم هزار فامیل شاهنشاهی می پرداخت .

    بعد از پیروزی انقلاب ، که مسئولیتهای سنگینی را رب دوش خود احساس کرد .

    قهرمانانه برای انجام آنها به میدان آمد و در سنگر های مختلف از انقلاب اسلامی که صدها هزار شهید براه آن داده شده به پاسداری پرداخت .

    1 در سنگر امام جمعه : ایشان از همان سالهای آغازیروزی انقلاب اسلامی ، از سوی حضرت امام امت ، امام جمعه اشتهارد شد.

    و چندین سال در این سنگر به ارشاد مردم و رتق وتوفیق امور پرداخت.

    در پرتو نماز جمعه خدمات او در اصلاح و رسیدگی و به امور و توجه به مستضعفین چشمگیر بود ، از جمله رفع کردن مشکل آب شیرین اشتهارد.

    2 در سنگر قضاوت : شهید سلطانی در عین اینکه سنگر نماز جمعه اشتهارد را اداره می کرد قاضی و حاکم شرع کرج و بخشهای آن بود ، بار سنگین قضاوت را با یارای متعهد بعهده گرفت و چند سال در این سنگر به داد خواهی مردم براساس اسلام پرداخت و با اینکه در مخاطره سختی بود قاطعانه با گروهکهای ملحد و منافقین برخورد کرد و بر اساس عدالت اسلامی با کمال حلم و استقامت آنها را به محاکمه کشید .

    3 در سنگر دانشگاه : شهید بزرگوار به ارشاد و تبلیغ اسلام که کار اصلی روحانیت است عشق می ورزید با اینکه عهده دار چنین کار بود چندین کلاس درس دانشگاه تهران در رشته حقوق و معارف اسلامی را به عهده گرفته بود و در هفته یکروز برای تدریس به دانشگاه می رفت .

    ایشان مدتی نماینده حضرت آیت ا...

    منتظری در مجتمع علوم انسانی دانشگاه تهران بودند که چند دانشگاه زیر پوشش این مجتمع بود.

    این کار نیز در رابطه با انقلاب فرهنگی بود تا حقایق اسلام به دانشگاه راه یابد و آینده سازان کشور و فارغ التحصیلان دانشگاه افرادی آگاه به اسلام و جوشیده و خروشیده از متن اسلام نهایت تشویق را در مورد تحصیل نموده است .

    4 تألیفات چاپ شده شهید : او با آن همه اشتغالاتی که داشت ، اهل قلم بود از جمله کتابهای تألیف شده ایشان عبارتند از : 1 معاد آخرین سیر تکاملی انسان ( در 159 صفحه ) 2 درسهایی از اقتصاد اسلامی ( در 171 صفحه ) 3 تکامل در پرتو اخلاق ( در 261 صفحه شامل 32 درس مهم اخلاقی ) 4 جلد دوم تکامل در پرتو اخلاق ( شامل 36 درس اخلاقی ) 5 در سنگر مجلس : شهید در سال 1363 به نماینده گی از طرف مردم قهرمان در مرحله اول انتخابات با 46 هزار 369 رأی از مجموع 273 هزار 584 رأی ( 1/60% رأی اخذ شده ) از شهرستان کرج به مجلس شورای اسلامی راه یافت ، او در مجلس عضو کمیسیون امور اقتصادی و حقوقی بود .

    او به طوری جدی و کوشا بود که قوانین کاملا اسلامی تصویب شود .

    روز پنج شنبه اول اسفند 1364 او که رزمندگان قهرمان در جبهه و در عملیات والفجر8 حماسه آفریدند و با آزاد سازی (( فاو)) کمر صدامیان را شکستند .

    در طی این جریان هواپیمای مسافربری (( فرند شیب ))که حاوی بیش از 40 تن از امت حزب ا...

    از جمله حجه الاسلام سلطانی بود به دو هوایمای عراقی اصابت کرد و این 40 نفر از جمله این شهید بزرگوار به فیض شهادت نائل آمدند .

    یکی از بدرقه کنندگان شهید عزیز سلطانی می گفت هنگام خداحافظی آخر ، آقای سلطانی به بنده گفت (( به مردم کرج بگویید مرا حلال کنند و از همه آنها تشکر میکنم)) وصیت نامه شهیدغلامرضا سلطانی : بسم ا...

    الرحمن الرحیم بعداز حمد که مخصوص ایزد یکتاست و درود بر همه پیامبران خدا مخصوصا بر پیغمبر عظیم الشأن الاسلام و خاندان گرامیش و بالخصوص بر امیر المومنین و فاطمه زهراء علیها سلام و یازده فرزندانشان که امامان و رهبران جامعه انسانیت بوده اند و هستند و بالاخص به حضرت صاحب الزمان (عج) .

    الهم عجل فرجه و سهل مخرجه و قرب زمانه و اجعلنا من انصاره و اعوانه ورزق شهادتنا فی رکابه و رکابه نایبه الامام خمینی (ره) دامت ظله.

    و بعد ای ملت عظیم و عزیز اسلامی ایران باید بدانیم این جمهوری اسلامی خون بهای دها هزار شهید و مجروح است و اگر ما امروز از آن حفاظت نکنیم باید بدانیم یک روز در درگاه عدل الهی جوابی نخواهیم داشت و روز شرمنده گی ما خواهد بود .

    امروز که شما عزیزان همه گروهک های وبسته به شرق و غرب را سرکوب کرده اید و دیگر آنها جای پایی در این کشور عزیز اسلامی ندارند باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای ناکرده به انقلاب ما ظربه بزند فقط هوا پرستی ها و خودخواهی ها خواهد بود .

    بکوشید همه طابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید که همه بدبختی های جامعه اسلامی ما در آن است.

    و ای مردم شهید پرور سعی کنید کارهایتان را برای خدا انجام دهید اگر کاری در رابطه با خدا باشد هیچ وقت درگیری در آن نخواهیم داشت و به فرموده امام عزیزمان اگر همه انبیاء در یک زمان باشند با هم اصطکاک نخواهند داشت .

    وبه شما عزیزانی که مرا می شناسید مخصوصا اهالی متدین و شجاع و غیور اشتهارد میگویم و خدا را گواه می گیرم که سعی و تلاش من در این بود که به مقدار توانم کاری برای جامعه اسلامی کرده باشم و از مسئولیت ها و پست هایم به هیچ وجه استفاده سوء نکردم بلکه می خواستم به هیچ وجه استفاده مادی ولو مشروع باشد نکنم .

    نکرده ام با این وصف نمی دانم در شب اول قبر چه جوابی در برابر ملائکه مقرب خدا بگویم و در روز دادگاه عدل الهی چگونه می توانم نجات پیدا کنم ، اگر فضل خدای بزرگ و شفاعت خانواده عصمت و طهارت و شهدای اسلام شامل حالم نشود روز بد بختی و بی چاره گی من است .

    خدایا به فضل خویش مارا مشمول لطف و شفاعت پیامبر و ائمه معصومین (ع) قرار بده و ای مردم متدین و عزیز سعی کنید نماز جمعه و دعای کمیل تان هرچه باشکوه تر باشد .

    جوانان شما ، در اثر این دو برنامه بیشتر دآگاهی پیدا می کنند و متدین می شوند و در نتیجه گرفتاری هایی که در محیط دیگر است در اینجا نیست و نخواهد بود و محیط شهر عزیزمان اشتهارد چون مدینه فاضله است .

    و در خاتمه به همه جوانان و دانشجویان و دانش آموزان می گویم اگر بخواهیم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم بکوشید در رابطه تزکیه و تعلیم به سرحد کمال برسید و جامعه اسلامی ، احتیاج به جوانان متدین و دانشمند دارد .

    الهم انی اسئلک راحت عند ا لموت و ا لمغفره بعد ا لموت و ا لعفو عند الحساب .

    ا لهم ا رزقنی ا لشهادت فی سبیلک آمین یا رب ا لعا لمین.

    28 / 12 / 61 غلامرضا سلطانی رفتی زغمت جان و دل و هم جگرم سوخت هم خیمه و هم جامه و هم زیب وفرم سوخت سلطانی پر شور ، توای مرد سلحشور با رفتن تو هم سفر و هم حضرم سوخت ای آنکه تو را عشق حسینی سر و جان بود بنمای رخی ، ور نه نگاه بسرم سوخت وی آنکه زدی صاعقه بر خرمن دشمن بر خیز که با غیبت تو خشک و ترم سوخت پرواز نمودی بر جانان ، تو به صد شوق صد آه که من ماندم و این بال و پرم سوخت پرواز نه تنها ، بر یاران دلاور که رفتنتان حزب خدا ، مجد سرم سوخت آن دشمن پر کینه و دیو سیه روی پرپر بنمودی گل من ، صدر و برم سوخت ز اشک قلم و دیده دل شعله ورم سوخت فریاد برآورد که قند و شکرم سوخت قربان زبان و کرم و قلب و کتابت قربان صفایت که به یادش ، ترم سوخت از وصف تو وامانده شد خامه ((بیمار)) زیرا زفراق تو ، دست و کمرم سوخت زندگی نامه شهید کلهر : در سال 1333 در روستای بابا سلمان از توابع شهرستان شهریار در یک خانواده مذهبی و متوسط فرزندی به دنیا آمد که نامش را ید ا...

    گذاشتند.

    یدا..

    در دامان مادری رشد یافت که در دیده همگان به پارسایی و متانت معروف بود .

    و عشق به ائمه و ولایت از همان با شیر خود در وجود فرزندش جاری ساخت .

    او که از نوادگان مرحوم ملا ید ا...

    یکی از روحانیون شهر ری بود سعی کرد تا صفات حسنه را در ید ا...

    رشد دهد .

    از همان کودکی می دانستند که ید ا...

    بردباری و شکیبایی را از مادر و شجاعت م جوانمردی را از پدر به ارث برده است .

    با رسیدن به هفت سالگی در دبستان روستا مشغول تحصیل شد آنجا بود که هوش و ذکاوت فوق العاده اش عرصه ظهور یافت .

    پشتکار و علاقه وافری به تحصیل و معرفت در او پیدا شد .

    و پا به پای مدرسه در کلاسهای قرآن شرکت جست .

    در کلاس پنجم ابتدایی موفق شد سوره لقمان را با ترجمه فارسی حفظ کند .

    این درحالی بود که به ورزش نیز می پرداخت و در دو رشته والیبال و فوتبال فعالیت می کرد .

    با ورود به دوره تحصیلی راهنمایی فعالیت و جوش خروش او بیشتر شد .

    او سعی می کرد با همان سن کم خود عقاید هم کلاسی هایش را در مقابل افراد بهایی مسلک که در آن منطقه زندگی می کردند حفظ کند اخلاق و رفتار او در دوران جوانی موجب جذب جوانان روستا شده بود و با رعبری غیر محسوس بر آنها همگی از جان ودل خواسته های او را اجابت می کردند .

    لازم و به رغم علاقه زیاد به درس مجبور به ترک تحصیل شد .

    در سال 1351 مشغول کسب و کار شد و به همراه یکی از دوستانش به کار سیم گشی ساختمان پرداخت .

    در شهریور سال 1353 خود را برای انجام به خدمت سربازی معرفی کرد .

    دوره آموزشی را در ارومیه گذراند و بعد به مشهد مقدس و سپس به چهل دختر اعزام شد .

    در طول خدمت سربازی دست از فعالیت های سازنده اش بر نداشت .

    در سال 1355 پس از اتمام دوره خدمت سربازی دوباره مشغول کسب و کار در آهنگری شد .

    در کار بسیار جد وکوشا بود و همشه داوطلب برای انجام کارهای سخت و دشوار بود .

    به موازات انجام کارهای روزمره به فعالیت های انقلابی نیز می پرداخت در این زمان پیامها و نامه های حضرت امام (ره) را دریافت و به دیگران منتقل می کرد .

    در 21 بهمن ماه سال 1357 به هنگام تسخیر یکی از پادگان های تهران از ناحیه پای راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد .

    مدت زیادی را در بستر نگذراند و به رغم توصیه اطرافیان برای استراحت ، دوباره به صفوف مردم انقلابی پیوست .

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم زمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جمع پاسداران سبز پوش انقلاب در سپاه کرج پوست و به حق می توان او را از بنیان گزاران بسیج و سپاه در کرج دانست .

    وی همراه یک گروه سی نفره راهی کردستان و سنندج شد .

    مأموریت کردستان سه ماه به طول انجامید .

    طرح و برنامه ریزی که در سمت فرمانده عملیات سپاه ((تکاپ)) انجام داد نقش مهمی در سرکوبی گروه های ضد انقلاب منطقه داشت .

    وی در سال 1358 مراسم ازدواج ساده ای برگزار کرد و جشن عروسی تبدیل به یک سفر 15 روزه به مشهد مقدس شد.

    بلافاصله بعد از سفر بار دیگر خانه را برای انجام مأموریت ترک کرد در سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی ، ضمن به عهده گرفتن فرماندهی تعدادی از بسیجیان کرج در 20 مهر سال 1359 راهی جبهه آبادان و ایستگاه فیاضیه شد .

    تنها فرزندش در سال 1359 به دنیا آمد ولی از دیدار فرزندش به دلیل ماندن در جبهه محروم ماند .

    از جمله مسئولیت های شهید کلهر عبارت است از : معاونت تیپ المهدی در عملیات فتح المبین ، جانشین تیپ سلمان و فرمانده محور گیلان غرب در سال 1360 ، معاونت لشگر 27 حضرت رسول (ص) در عملیات والفجر مقدماتی ، معاونت تیپ نبی اکرم (ص) و قائم مقام لشگر 10 سید الشهداء در عملیات کربلا ی5 مهمترین مجروحیت او در عملیات والفجر 8 در جزیره ام الرصاص اتفاق افتاد که منجر به از کار افتادن ک دست و کلیه اش شد .

    هنوز بهبودی کامل خود را بدست نیاورده بود که به جبهه برگشت و این برای تمام نیروها و رزمنئگان قوت قلب و آرامش بود .روحه شب زنده داری وتعبد نشانه عشق والای او به ذات کبریای بود ، حالاتی که در عزاداری ائمه معصومین در او نمود پیدا کرد ارادت و مودت خالصانه او را به اهل بیت (ع) می رساند.

    سر انجام در عملیات کربلای 5 هنگام بازگشت به قرارگاه ماشین حامل وی مورد اصابت گلوله تانک دشمن قرار می گیرد و به شدت مجروح می شود و ضمن انتقال به بیمارستان در حالی که تعدادی از نیروهای همراهش او را در آغوشش گرفته بودند و می گریستند ، به یاران آسمانیش ملحق شد .

    پیکر مطهرش بنا به وصیت خود او ، در امام زاده محمد کرج ، کنار دوستان شهیدش به خاک سپرده شد .

    خداوند درجاتش را متعالی و ما را لایق شفاعتش بگرداند .

    وصیت نامه شهیدیدا...کلهر : بسم ا...

    الرحمن ارحیم من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقتنی و من عشقتنی عشقته و من عشقته قتلتله و من قتلته فا انا دییه.

    با سلام و درود بر محمد (ص) و اما زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم حرکت خودمان را از تمامی راههای انحرافی باز داریم و در راه مستقیم که همان ا...

    می باشد حرکت خود را ادامه دهیم و با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خود را پیدا و انتخاب کردم تا بتوانم جبران زمان جاهلیت خود را بکنم .

    خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو تزدیک شوم و به تو بپیوندم .

    خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم .

    خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده ام و یا خواسته باشم خود را از دست این سختیها و نابسمانیهای دنیوی خلاص سازم ، بلکه میخواهم برای گناهان زیادی را که انجام داده ام ، ای بهتر از همه دوستها و یارها مرا دریاب .

    ای معشوقم مرا نزد خویش بخوان ، من انسانی گنهکار و روسیاه هستم .

    مرا فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است .

    و چه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی می افتد و چه سخت است که آن زمان که یک رهرو به مقصدش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد .

    بار الها خودت این سختیها را از دوش من بردار.

    پدر عزیزم مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خداهم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد .و امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن ، رضایت خدا و شما را فراهم کنم ، صبور باش و مبادا بی صبری و گریه کنی .

    و تو مادر مهربانم در شهادتم گریه نکن افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران شهداء بیشتر سر بزن و به آنها دلداری بده و اگر خواستی گریه کنی بر سید الشهداء حسین بن علی (ع) گریه کن نه بر من .

    همسر خوبم می دانم که همسر خوبی برایت نبودم و از روز اول ازدواج زمان زیادی پیش شما نتوانستم بمانم و حتی شاید بگویم هنوز نتوانستیم درست همدیگر را بشناسیم ، به حر حال شما مرا حلال کن و امیدوارم بتوانی در مقابل تمام سختیها چون کوهی استوار و مقاوم باشی .

    و استاد خوبی باشی برای تنها دخترم که هنوز هم پدر خود را به خوبی نمی شناسد.

    دخترم را وری بزرگ و تربیت کن که در آینده زنی مسلمان ، متعهد و لایق برای اسلام و جامعه اسلامی باشد .

    برادر عزیزم مرا ببخش که برادر خوب و لایقی برایت نبودم وباعث سرافکندگی تو بودم ، ولی مرا حلال کن و امیدوارم همیشه در راه رسیدن بهاهداف اسلام و قرآن موفق باشی.

    و شما خواهران مهربانم زینب گونه باشید و مانند زینب (س) پیام شهداء و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردن ها خوشحال خواهد شد و حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوش زد کنید .

    و اما پیامی به تمام دوستان برادران و آشنایان ، روی مسائل اسلامی بیشتر تکیه کنید و همیشه در فکر رشد دیگران و خود باشید و سعی همگی بر این باشد که بیشتر به یاد خدا باشیم و رابطه خودمان را با او نزدیکتر کنید و دوستیهای این دنیا مبادا موجب غفلتمان گردد و در صف غافلین قرار بگیریم و همیشه سعی کنیم نفس خود را تحت فشار قرار دهیم و خومان را با سختیهای جامعه وفق دهیم .

    و پیش از پیش به فکر اغراد سطح پایین جامعه باشیم و به آنها بیشتر کمک کنیم و همیشه در خط امام که همان خط قرآن است حرکت کنیم و خارج نشویم و همیشه پشتیبان امام عزیزمان باشیم .

    در آخر از تمام برادران و آشنایان برایم حلالیت بطلبید تا گناهانم کمتر شود .

    ضمنا مرا در امام زاده محمد کرج دفن نمایید .

    التماس دعا یدا...

    کلهر 18/1/62 زندگینامه شهید قریشی : در سال 1339 نوزادی پاک در یک خانواده مذهبی متولد شد نامش را سید علی اصغر گذاشتند شاید پدر می دانست که روزی بدن فرزندش چون علی اصغر (ع) آماج تیر دشمنان اسلام قرار خواهد گرفت و چه نام نیکی بر فرزند گذاشت .

    پدر فقر مادی داشت اما خدا او را غرق در ثروت الهی کرد ، و از فرزندان پاک ، فراوان به او عطا کرد او نیز ثروتش را در راه خدا انفاق کرد .

    وی تنها شهید خانواده بود که توانست علی رغم مشکلات ، دوران دبستان و دبیرستان را با موفقیت به پایان برساند و همچنین فوق دیپلم تربیت معلم را اخذ نماید .

    او در آموزش و پرورش به کار اشتغال داشت پیش از انقلاب نقش بسزایی در پیروزی انقلاب ایفا کرده بود ، در جریان انقلاب یکبار دستگیر شد .

    با شروع جنگ تحمیلی به جبهه شتافت و در عملیات کربلای 1 و در عملیات کربلای 5 شرکت داشت که در عملیات کربلای 5 شربت شهادت را نوشید .

    وصیت نامه شهید سیدعلی اصغر قریشی : بسم ا..

    الرحمن الرحیم خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکار تر و خلوص اعمالش بیشتر است .

    حمد و سپاس خداوندی را که ما را از گمراهی و ضلالت نجات بخشید و نور هدایت را چراغ راهمان قرار داد .

    درود و سلام خداوند بر بالا ترین معلم اخلاق و تربیت حضرت محمد (ص) ابن عبدا...

    و گرامی ترین معلم صبر و استقامت حضرت علی (ع) و معلم شهادت حضرت امام حسین (ع) و سلام و صلوات بر خاندان عصمت و طهارت مخصوصا امام زمان (ع) و نایب بر حقش امام خمینی (ره) و درود بر ارواح طیبه شهداء اسلام و مسلمین در کلیه سنگرهای انقلاب اسلامی .

    (( اشهد ان لااله الا ا..

    و اشهد ان محمد رسول ا...

    و اشهد ان مولانا امیر المومنین علی ولی ا..)) خاصتم بعد از مرگ چند کلام و درد و دلی با پدر و مادر و همسر و فرزند و برادرم و خواهرم و اقوام و دوستان و آشنایان خود داشته باشم چرا که مرگ خود را نزدیک می بینم ، گویی دو سه ماه دیگر به سراغم خواهد آمد و امیدوارم که موفق شوم من به سراغش بروم قبل از اینکه او به سراغم بیاید .

    کلام اول : به پدر مادر و همسرم ، که همیشه خود را مدیون شما می دانستم و تا لحظه آخر نتوانستم کاری برای شما انجام دهم اگر من در هر وضعیتی از دنیا رفتم در بستر بیماری ، در تصادف و اگر سعادت داشتم در جبهه و یا هر طریق دیگر، به آن فکر نکنید ان شاء ا...

    خداوند مرا آمرزیده از دنیا برده باشد ولی به لحاظ اینکه شهادت را تنها وسیله نجات خود از عذاب آخرت می دانم تنها آرزیم این است که شهید از دنیا بروم .

    آخر بار گناهان من آن قدر سنگین است که اگر صدها سال زنده باشم و عبادت کنم و توفیق خدمت به اسلام را پیدا کنم تازه دینم را به انقلاب اسلامی ادا کرده ام که مرا از ادامه تباهی نجاتم بخشید و جبران گناهان گذشته ام را نخواهد کرد .

    با توجه به این حدیث که رسول اکرم (ص) فرمودند: شهد با اولین قطره خونی که از بدنش ریخته می شود تمام گناهانش آمرزیده می شود ، راهی برای آمرزش گناهانم به جز راه شهادت نمیابم و از پدرو مادر و همسرم می خواهم که مبادا در برابر این موهبت الهی که اگر نصیبم شد ناسپاسی کنید .

    پدرم مگر شما نمی گویید کاش من به جای حسین ابن علی (ع) داغ از دست دادن فرزندان خود را تحمل میکردم .

    ای مادر مگر شما نمی گویید ای کاش بجای زینب (س) عزیزانم به شهادت می رسیدند و من بجای او سوار بر اشتر عریان به اسارت می رفتم ، حال مگر خمینی فرزند حسین (ع) نیست مگر جبهه های ما کربلا نیست مگر ابر قدرتها همچو یزید دستور قتل و عام مسلمانان را نمی دهد مگر اینان همچون مزدوران یزید خیمه ها و خانه های مسلمین را بر آتش نمی کشند مگر غرزندان خردسال ما از رقیه عزیزتر هستند مگر جوانان ما از جوانان حسین (ع) عزیزتر هستند .

    آری دوباره کربلا فرا رسیده است و تا ظهور امام زمان (عج) هم ادامه خواهد داشت و اکر عزیزان شما به شهدات رسیدند بگویید که اگر به جبهه نمی رفتند یا در راه خدمت به اسلام و مملکت نبودند زنده و در کنار همسر وفرزندان خود بودند چرا که قرآن کریم در سوره آل عمران آیه156 می فرماید : (( ای کسانیکه ایمان آورده اید ، مباشید مانند آنان که کافر شدند و گفتند اگر برادران و خویشان ما به سفر نرفته بودند و یا در جنگ حاضر نمی شدند به چنگ مرگ می افتادند حسرت این آرزوهای باطل را خدا در دلهایشان خواهد کرد و خداست که زنده می گرداند و می داند ( به هر وقت و به هر سبب که می خواهد ) و به هرچه کنید آگاه است و اگر در راه خداوند کشته شوید و یا بمیرید در آن هنگام به آمرزش و رحمت خدا ناءل شوید و آن بهتر از هر چیز است که در حیات دنیا برای خود فراهم توانید کرد )) بلی مردن در بستر و شهادت هر دو مرگ است و زمان آنهم ، برای بالا و پایین ندارد فرق این دو فقط در انتخاب است که در شهادت ، انسانی به استقبال مرگ می رود ولی در مردن ، در بستر ، مرگ به سراغ انسان می رود .

    ماردم و همسرم ، زینب (س) بعد از از دست دادن عزیزانش چه اسارتها را که تحمل نکرد چه سرزنش هایی که نشنیده ولی الان که بعد از شهادت عزیزانتان شما را سوار بر اشتران به اسارت نمی برند الان که بعد از شهادت پدر فرزندان خردسال همچون رقیه در گوشه خرابه شکایت از زخم پا و تازیانه با سر بابا نمی کند پس بدانید که اگر مردن و شهادت عزیزانتان را تحمل کنید در مقابل صبر زینب (س) هیچ کاری نکرده اید و نگویید مگر ما زینب می شویم .

    اگر زینب را الگوی خود قرار داده اید باید بکوشید و شما ای همسرم برای تربیت علیرضا از هیچ کوششی دریغ نکن چون او باید پاسدار خون شهداء باشد ان شاء ا...

    .

    کلام دوم : به برادران و دوستان و آشنایان و هم محلی های عزیزم ، اگر در خدمت به اسلام هستید که خداوند شما را در راه نصرت اسلام یاری نماید و اگر هر کدام از شما که (شاید یک نفر هم نباشید ) یک مقدار غفلت دارید به خود آیید ببینید چه چیز شما را از خدا و پیغمبر و امام و انقلاب دور کرده است.

    نکند جزء کسانی باشیم که بعد از مردن بگوییم روزه بگیرم تا غیبت نکنم ، تا خمس بدهم ، تا انفاق کنم تا جهاد کنم و خدا هم در جواب بگوید : بچش طعم عذاب جهنم را که اگر برگردی باز همان خواهی بود که قرآن در این باره می فرماید : تا آنکه عذاب خدا را به چشم مشاهده کند گوید ای فریاد ،کاش بار دیگر به دنیا با می گشتم تا به طاعت حق پرداخته و از نیکوکاران می شوم و این عذاب را نمی دیدم پس به خود آیید و کلام خدا و رسول ا...

    و امام حسین (ع) و امام زمان (عج) به جان ودل بشنوید و عمل کنید چون اگر کسی الان مطیع امام نباشد ، اگر الان کسی نباشد که توجه به جبهه نکند در زمان ظهور امام زمان هم در مقابل امام زمان هم خواهد ایستاد چون زمان ظهور امام زمان (عج) که با خود آسایش و تن پروری نمی آورد.

    اگر صاحب امر بیاید اول کسی که فرار می کند تو هستی که الان به جبهه نمی روی ، اگر کسی مطیع امام نباشد در زمان امام حسین هم اگر می بود جزء کسانی بودکه پشت به اصحاب امام حسین (ع) می نمود .

    من از همین جا از فرصت استفاده می کنم و یک جمله به هم محلی های عزیز در رابطه با شبیه خوانی عرض می کنم شاید زمانی رعایت شئونات (که البته در هیچ شبیه خوانی رعایت نشده) بد نبود ولی الان که تمام زمین های ما در کربلاست الان که فرزند حسین (ع) یار و یاور می خواهد الان که هر کوچه و محله و روستای ما علی اکبرها و قاسم ها و عباس های حسین را دارد دیگر شبیه خوانی برای امام برای چیست .

    اگر واقعا عاشق اباعبد ا...

    هستید بیایید زوارکربلا شوید و زوار کربلا هم اکنون در جبهه مشغول نبرد است تا ان شاء ا...

    راه کربلای حسینی را باز نماید .

    ای شما چند نفری که سنگ شبیه خونی را به سینه می زنید اگر واقعا حسینی هستید بیایید و در رکاب امام امت جهاد کنید این بازیهای زمان جاهلیت را فراموش کنید چرا برای این طور مسائل دل امام زمان را به درد می آورید چرا برای خاطر هوای نفسانی خود دل امام حسین (ع) را به درد می آورید ؟

    چرا به خاطر این بازیهای کودکانه دل امام را به درد می آورید ؟

    الان که مشغول نوشتن وصیت نامه ای هستم از بعضی افراد فریب یکی دو نفر از افراد سودجو و ضد انقلاب را خورده اند و اینطور در مقابل ایستاده اند ، دلم خون است آخر مگر شما مسلمان نیستید و یا لااقل ادعای مسلمانی دارید از این اختلاف اندازها دست بردارید .

    من مطمئن هستم و اگر این کار را نکنید مردم شریف برغان بزودی چهره منافقان شما را خواهند شناخت و همانطور که منافق اعظم بنی صدر را مفتضحانه از مملکت بیرون کردند شما را هم از روستای برغان بیرون خواهند کرد .

    مردم برغان مسلمان و عاشق انقلاب هستند شاید شما از صداقت مردم سوء استفاده کنید و با دروغ گویی ها و دوز و کلک چهره واقعی خود را چند روزی پنهان نگه دارید ولی بدانید که آفتاب همیشه پشت ابر باقی نخواهد ماند و مردم عزیز برغان شما ، مکندگان خون این مردم خواهند شناخت ولی در اینجا از افرادی که آلت دست این دو سه نفرند می خواهم از حمایت آنها دست بردارند آخر مگر شما آنها را نمی شناسید .

    می دانم نمی شناسید پس چرا خود را این گونه در دامی که آنها ایجاد کرده اند فروبرده اید ، زمانی فرا می رسد که زمستان می رود و رو سیاهی آنها برای شما باقی خواهد ماند .

    آنها می توانند با همین روز کلک وار شدند خود را از مهلکه خارج کنند فقط شما هستید که آن موقع برای بازگشتگان خیلی دیر شده است .

    صحبتی هم با نوجوانان حزب ا...

    دارم و آن اینکه خود سازی را پیشه کنند و دستورات اسلام را فراگیرید و به آنها عمل کنید نمازهایتان را در مسجد اقامه کنید و از کارهای حرام و مکروه پرهیز نمایید .

    این سوغات استکبار که مقدمه بسیاری از گناهان مخصوصا برای نوجوانان است ار حتما ترک نمایید کلاسهای اخلاق و احکام تشکیل و در آن کلاس ها فعالانه شرکت نمایید با هم وحدت داشته باشید و گفته های آنان را همیشه راه خود قرار دهید .

    دعای کمیل را به دقت بخوانید و به معنای آن توجه کنید با مردم بسیار رئوف باشید و به خاطر مسائل شخصی و بعضی از خطاهای کوچک آنها را طرد نکنید .

    به جای آنکه به عیب دیگران بپردازید عیوب خود را برطرف کنید و به منازل افراد محل مخصوصا افراد ضعیف بروید و با آنان رفت و آمد خانوادگی داشته باشید و همچون علی (ع) در رفع مشکلات آنان بنمایید .

    اگر با همدیگر اختلاف پیدا کردید و یا در بینتان اختلافی ایجاد شد از هم عذر خواهی کنید تا ریشه اختلاف وسیع نشود به افراد محل و دیگران از کوچک و بزرگ سلام نمایید .

    وضع ظاهری خود را برازنده یک فرد مسلمان بنمایید .

    سعی کنید از همین الان از شوخی های زننده پرهیز نمایید ، مردم را قلبا دوست داشته باشید و خیرخواه آنان باشید .

    انشاء ا...

    کلیه

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

? تولد به سال 1338 ه.ش در کانون گرم خانواده‌اي مذهبي، متدين و از پيروان مکتب سرخ تشيع، در تهران ديده به جهان گشود. مادرش که بانويي مانوس با قرآن و آشناي با دين و مذهب بود براي تربيت فرزندش کوشش فراواني نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شيردادن فرزند

شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت ...

مقدمه به سال 1338 ه.ش در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردادن فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم می‌داد. نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او دراوان کودکی قرآن را ...

مقدمه به سال 1338 ه.ش در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردادن فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم می‌داد. نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او دراوان کودکی قرآن را ...

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیه الله سیدحسن مدرس یکى از چهره هاى درخشان تاریخ تشیع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیرى هاى سیاسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبى است . او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامى و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند. همان گونه بود که مى گفت و ...

زندگينامه حضرت زهرا (س) دوران زندگي فاطمه زهرا ( ع) چگونگي ازدواج فاطمه ( ع ) و علي ( ع) از شادي تا اندوه مقدمه بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامي ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترين چهره ديني ، علمي ، ادبي ، تقوايي و اخلاقي در ميان مسلمانان

دکتر محمد معين در 9 ارديبهشت 1297 در خانواده اي مذهبي بدنيا آمد. در عرض 5 روز پدر و مادرش را از دست دادو تربيت اش به جد پدريش معين العلما سپرده شد. پس از گذراندن دوره ي ابتدايي و متوسطه در مدرسه عالي دار المعلمين در رشته فلسفه و ادبيات پذيرفته شد.فر

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول