جامعه : کل دانش آموزان اندازهگیری جامعه و نمونه دبیرستان شهید رجایی در شیفت صبح
اندازه جامعه: 500 نفر
نمونه:دانشآموزان دوم و سوم شیفت صبح :
اندازه نمونه: 50 نفر
ما در ارائه پروژه از روش پرسش نامه کتبی و مشاهدهی ثبت وقایع استفاده کردیم.
مقدمه
نوجوانان دلی پاک و روحی پرشور دارند آنان در حساسترین و بحرانیترین دوران زندگی خود به سر میبرند و نیازمند هدایت و حمایت و همدلیاند نوجوان نهال نورسیدهای است که برای رشد و بالندگی به باغبانی دلسوز و روشنبین نیاز دارد تا او را از آفتها و حادثهها در امان دارد.
بها دادن به نوجوانان و تربیت و ارشاد آنان کوشیدن بیگمان یکی از نشانههای آشکار رشد فرهنگی یک جامعه است. برخلاف گمان برخی مردم، تربیت بطور کلی کاری بسیار دشوار است بویژه تربیت و هدایت نوجوانان دارای پیچیدگیها و نکتههای ظریف بسیاری است. شاید گفته حکیمانه کانت، متفکر و فیلسوف نامی آلمانی، حق مطلب را در این زمینه ادا کردهباشد آنجا که میگوید: دو کار هست که در دشواری هیچ کار دیگری به پای آن نمیرسد. مملکتداری و تربیت.
تربیت انسان از این جهت که او موجودی پیچیده و عظیم است کاری سخت و دشوار میباشد. پیچیدگیهای روحی انسان به حدی است که نمیتوان رفتار او را به سادگی تحت ضابطهای مشخص درآورد و از آن آسوده خاطر شد. برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی که خود درباره « تربیت » کتابهایی نگاشتهاست اعتراف میکند که گفتار من در این زمینه بهتر از کردارم بود. اینها همه نشان میدهد که نباید تربیت را کاری سهل و آسان پنداشت که نیاز به هیچگونه آموزش و تخصصی ندارد.
فرزندان ما در دوران زندگی خود مرحلههای مختلف را طی میکند و در هر مرحله نیازهای تربیتی ویژهای دارند. بدون آشنایی با این مراحل تربیتی و برخورداری از مهارتهای لازم چگونه میتوانیم فرزندان خود را تربیت کنیم؟ شاید برخی از پدران و مادران گمان میکنند که اگر شرایط مادی و امکانات تحصیلی را برای فرزندان خود فراهم آورند وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند حال آنکه وظیفه پدر و مادر بسیار فراتر از اینهاست. خانواده کانون پذیرایی از نسل آینده است. در این کانون نهال ارزشهای انسانی که بذر آن در لحظه آفرینش در ضمیر آدمیان پاشیده شدهاست باید رشد و نمو کرده درخت انسانیت به بار نشیند از اینرو هیچیک از نهادهای اجتماعی نقشی را که خانواده در ساختار فکری، روحی و اخلاقی انسان دارد نمیتوانند ایفا کنند. نابسامانیهای اجتماعی در بسیاری موارد ناشی از نابسامانی در خانوادههاست و سعادت یک اجتماع بستگی کامل به وجود خانوادههای سالم و سعادتمند دارد. در خانواده است که انسان از لحظههای آغازین زندگی با تربیتی که از پدر و مادر دریافت میکند شکل میگیرد و ناآگاهانه به مسیری خاص سوق دادهمیشود. اگر خانوادهها نقش خود را به درستی ایفا نکنند نهادهای اجتماعی دیگر( از قبیل مدرسه، رسانههای گروهی و غیره) این خلاء را نمیتوانند پرکنند.
دشواریها و پیچیدگیهای تربیت فرزند در دوره نوجوانی بیش از هر دوران دیگر است زیرا در این دوره نوجوان به طور ناگهانی با جهشی فکری و عاطفی خود را از دوران کودکی جدا میکند، شخصیت کنونی نوجوان میطلبد که خانواده در برخورد با او روشنبین، شکیبا و هوشیار باشد و بسرعت دریابد که او دیگر یک « کودک » نیست. از اینرو بسیاری از خانوادهها در روابط خود با فرزندان نوجوان مشکلاتی دارند که اگر از آگاهیهای لازم برخوردار نباشند شاید این مسأله عواقب ناخواستهای به دنبال داشته باشد.
بسیاری از مشکلات اخلاقی و رفتار نوجوانان ریشه در برخوردهای نامناسب پدران و مادران و مربیان دارد. تجربه نشان میدهد بیشتر موارد که نوجوانان به خانوادهای آگاه و مربی شایسته دسترسی دارند از زندگی سالم و موفقی برخوردارند؛ این نشان میدهد که نوجوانان بخوبی تربیتپذیر هستند و اگر نابسامانیهایی در اخلاق و رفتار برخی از آنان مشاهده میشود ناشی از نبود تربیت صحیح است. پیامبر اسلام(ص) میفرماید:« به شما دربارهی نوجوانان و جوانان سفارش میکنم زیرا آنها دارای قلبی رقیقتر و فضیلت پذیرتر میباشند.» و امام علی(ع) میفرماید:« دل نوجوان مانند زمین خالی از گیاه و درخت است که هر بذری در آن افشانده شود، میپذیرد و در خود میپرورد پس فرزند عزیزم من در آغاز نوجوانی است به ادب و تربیت تو پرداختم قبل از آنکه دلت سخت گردد و از پذیرش چیزهای خوب سرباز زند.» از اینجا میتوان به نقش حساس و خطیری که خانواده و مربیان در هدایت و تربیت نوجوانان دارند پی برد. اگر ما به وظیفه بزرگ خود نسبت به این سرمایههای بینظیر جامعه بنحوی شایسته توجه نکنیم، باید برای رویارویی با عواقب تلخ غفلت خود آماده باشیم. در آموزشهای دینی ما نیز مسئولیت پدران و مادران در تربیت فرزند بسیار تأکید شدهاست و تصریح شده همچنان که والدین را به فرزندان حقوقی است فرزندان را نیز بر والدین خود حقوقی است که از آنها در مورد این حقوق در پیشگاه الهی بازخواست خواهد شد. در روایات اسلامی آمدهاست همچنان که فرزند عاق پدر و مادر میشود پدر و مادر نیز برای سهلانگاری در انجام وظایف خویش عاق فرزند میشوند.
برقراری ارتباط با نوجوانان
این اظهارات از سوی والدین و فرزندان نشان دهندهی وجود دشواریهای جدی در روابط میان آنهاست. اینگونه مشکلات نه تنها در جامعهی ما که درجامعههای دیگر نیز به صورتی حادتر وجود دارد. در جامعههای غربی این مشکل در ابعادی بسیار وسیعتر مطرح است. مسأله
« تینابجرها Teen – Agers » یا « نوجوانان» جدیترین مشکلات این جوامع است.
باید به این نکته توجه داشت که دوره نوجوانی دوره کاهش اقتدار خانواده است. حاکمیت و اقتداری که خانواده در دوهی کودکی فرزندان دارد و اطاعت و حرفشنوی که کودکان در این دوره از خانواده دارند و در دورهی نوجوانی به تدریج رنگ میبازد: از این رو پدران و مادران نباید انتظار داشته باشند که همان شیوههای برخورد که در دوره کودکی با فرزندان خود بکار میبستند در این دوره نیز موفق باشد؛ به عبارت دیگر آنها باید بپذیرند که فرزند آنها دوران کودکی را که دوران وابستگی و اطاعت و بیخبری است پشت سر نهاده و اکنون وارد مرحلهی جدیدی از زندگی خود شدهاست؛ به همین علت برای برقراری ارتباط با آنها باید با شیوه متناسب با این دوران رفتار کنند اگر پدر و مادر نتوانند با فرزند نوجوان خود رابطهی فکری و عاطفی برقرار کنند و بطور حتم نخواهند توانست در تربیت و هدایت او توفیقی حاصل کنند، اصلیترین مسأله برقراری حین رابطه است و آن نیز درگرو آشنایی با اسرار و رموزی است که اگر پدر و مادر یا مربی با این اسرار و رموز آشنا نباشند نمیتوانند به عالم نوجوان راه یابندو با او پیوند فکری و روحی برقرار سازند. بعد از برقراری این ارتباط پدر و مادر بهتر میتوانند نقش ارشادی وتربیتی خود را بازی کنند اما اگر چنین برقرار نشود تلاشهای آنها اغلب به نتیجه دلخواهی نمیرسد و گاه نتیجه معکوس میدهد.
متأسفانه بسیاری از خانوادهها به علت بیتوجهی و یا ناآشنایی با شیوههای برقراری ارتباط با فرزندان و نوجوانان خود نمیتوانند با آنها رابطه برقرار کنند و آنها را بسادگی از دست میدهند. از آن جائیکه نوجوانان دوره پیش از هر زمان دیگر به همراهی. ارشاد، حمایت و مراقبل نیاز دارد این قطع ارتباط روحی برای او بسیار گران تمام میشود بطوریکه برخی از آنها در همان آغاز به تدریج راه تباهی در پیش میگیرند و پیوند سالم خود را با زندگی قطع میکنند البته نمیتوان تأثر عوامل محیطی را در گمراهی نوجوانان در این دوره پیش از هر زمان دیگر به همراهی،ارشاد، حمایت و مراقبت نیاز دارند این قطع ارتباط روحی برای او بسیار گران تمام میشود بطوریکه برخی از آنها در همان آغاز بتدریج راه تباهی در پیش میگیرند و پیوند سالم خود را با زندگی قطع میکنند؛ البته نمیتوان تأثیر عوامل محیطی را در گمراهی نوجوانان نادیده گرفت اما این نکته را هم نمیتوان فراموش کرد که:
بزرگترین حامی و پناهگاه جوانان در این دوران بحرانی خانواده است.
اگر خانواده نتواند این وظیفه خود را به درستی انجام دهد فرزندان از حوزه جاذبه
خانواده خارج میشوند و در معرض جذب و انجذاب عوامل محیطی قرار میگیرند و چه بسا بسادگی، راه انحراف در پیش میگیرند اما زمانی که فرزندان با پیوندهای محکم کانون خانوادگی تعلق دارند و جذب محیط گرم و صمیمانهی خانوادهی خویشند از بسیاری از آفتها درامان میمانند.
رابطهی صمیمانه با نوجوانان
همانگونه که گفتیم برقراری پیوند روحی و عاطفی عمیق بین والدین و فرزندان از اهمیتی خاص برخوردار است. این پیوند سبب میشود که بسیاری از نیازهای روحی فرزندان در محیط خانواده برآورده شود و از این بابت دچار کمبود نشوند.
لازم به توضیح است که در روابط انسانی دو نوع ارتباط وجود دارد؛ ارتباط رسمی و ارتباط صمیمی ارتباط رسمی هرچند با ادب و احترام ظاهری توأم است اما خشک و بیروح است و عاری از صفاست؛ مانند روابط اداری محض که اغلب بین رئیس و مرئوس وجود دارد که در عین محترمانهبودن معمولاً خشک و بیروح است؛ مگر این که علاوه بر رابطهی اداری محض، از ویژگی اخلاقی و کمالات انسانی برخوردار شود.
نوع دیگر یعنی ارتباط صمیمی؛ براساس محبت قلبی،تفاهم و اعتماد متقابل است. پیدایش چنین رابطهای در گرو شرایط چندی است که صدق و صفا و یکرنگی ودرک متقابل و علاقهی واقعی از مهمترین این شرایط است ما با کسانی که روابط صمیمانه داریم براحتی و بدون واهمه ارتباط برقرار میکنیم و از معاشرت با آنها لذت میبریم از نشانههای رابطهی صمیمانه این است که ما از این که کوچکترین عوامل در طف مقابل سوء تفاهمی بوجود آورد ترسی در دل نداریم و به همین علت آزادانه و باخیال راحت میتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. روابط غیرصمیمانه شخص ناگزیر است پیوسته مراقب رفتار و گفتار خود باشد تا مبادا موجب سوء تفاهم یا رنجش طرف مقابل شود.
اگر والدین بخواهند که فرزندان آنها در کنارشان باقی بمانند و مسائل ساده باعث قطع ارتباط روحی فرزندان با آنها نشود باید بتوانند رابطهای صمیمانه با فرزندان خود داشته باشند.
رابطهای که مبتنی بر ترس یا احترام خشک و آداب بیروح ظاهری باشد چندان نمیپاید. علاو ه براین وجود رابطهی صمیمانه میان والدین و فرزندان محیط خانه را به پناهگاههای عاطفی و امن برای فرزندان تبدیل میکند که آنها میتوانند در آن آرام بگیرند احساس امنیت کنند و بدنبال پناهگاههای دیگر نروند. پناهبردن به دوستیهای خطرناک یا ارتباط با جنس مخالف بویژه در دختران بیشتر ناشی از نبودن رابطه صمیمانه میان والدین و فرزندان است نوجوانی که از چنین روابط روحی حیاتبخش در محیط خانه محرومند برای جبران کمبودهای روحی خود مراجعتی به سوی چیزهای دیگری جز خانواده کشیده میشوند و چون از تجربه وپختگی لازم نیز برخوردار نیستند براحتی طعمهی حوادث میگردند.