مقدمه
تحقیقی که پیش رو داریم، در مورد اوضاع حمل و نقل و ترابری شهرستان گرگان (مرکز استان گلستان) است. ما در این مقاله میخواهیم ریشههای بحرانهایی مانند مشکلات حمل و نقل شهری، ترافیک شهری، خیابانهای کوچک و .... را پیدا کنیم و با بحث روی این موارد، پیشنهاداتی را مطرح کنیم، برای بهبود وضع موجود و آینده شهرمان.
در اینجا ما به این موضوع نگاهی جامعالاطراف داریم و ریشه مشکلات را در یک شخص یا ارگان خاصی نمیدانیم. این مقاله، هیچ نگاه سیاسی به این موضوع ندارد، ولی معضلات را صریح بیان میکند و اسناد و دلایل فراوان قابل دفاع نیز دارد.
امیدواریم با بازکردن اینگونه بحثها در محیطهای دانشگاهی، دانشگاه بیشتر به سمت جامعه کشیده شود و عصای دست مسولان در مسائل مدیریت شهری شود.
به امید آینده ...
افزایش جمعیت و اتومبیل، خیابانها و پیاده روهای سابق
ناکارآمدی سیستم حمل و نقل عمومی فعلی
نبود امکانات حمل و نقل مکانیزه (مترو ، تراموآ و ...)
وجود ساختمانهای تجاری بزرگ بدون پارکینگ
کم کاری شورای شهر و کمبود سیاست گذاری در مورد مدیریت شهری
دوطرفه بودن اکثر خیابانهای مهم
نداشتن کمربندی مناسب
احداث مجتمع های عمومی نزدیک خیابانهای شلوغ
وجود سواریهای شخصی فرسوده به تعداد زیاد
1- افزایش جمعیت و اتومبیل، خیابانها و پیاده روهای سابق
با نگاهی ابتدایی به شهرمان متوجه می شویم که این خیابانها جوابگوی ماشینهایمان نیست.
البته این مسأله را می توان از دو جهت بررسی کرد؛یکی نبود سازوکار مناسب برای تولید ماشین و یکی دست نزدن به عرض خیابانها. کارخانه های ما فقط ماشین بیرون می دهند و هیچ به فکر این نیستند که خیابانهای ما جوابگوی این بار ترافیکی نیست.
مدیران و مسئولان شهری ما نیز جرأت عریض کردن خیابانها را ندارند، بخاطر بسیای از مسائل مالی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و .... که با کمی غیرت و پشتکار می توان این کار را انجام داد(مانند کاری که کرباسچی در تهران انجام داد ).
با پرس و جو از قدیمی های گرگان ، یافتیم که عرض خیابان پاسداران حدفاصل میدان شهرداری تا میدان ولی عصر و خیابان ولی عصر همان عرض جاده مالرویی است که زمان رضاشاه روس ها با اسب هایشان رد می شدند تا به عمارتشان بروند.
جالب است ما بارها می توانستیم خیابانها و پیاده روهایمان را عریض کنیم(زمان عقب نشینی مجتمع های تجاری)، ولی بخاطر برخی مسائل مالی و سیاسی حاضر نشدیم این کار را انجام دهیم و بخاطر منافع شخصیمان، منافع شهرمان و همشهریانمان را پایمال کردیم.
مثلا سمت راست خیابان پاسداران یک پارک دارد و 3-4 تا ساختمان نظامی و اداری دارد که با کمی همت حداقل 6-7 متر می توانند عقب نشینی کنند، بدون آنکه مشکلی از نظر مکان خدماتی داشته باشند، ولی می بینیم که با کمال تعجب ساختمان هایشان را نوسازی نیز می کنند بجای خراب کردن!!.
و جالب تر اینکه پیاده روهایمان را زیبا سازی می کنیم با آن همه بار مالی، ولی حاضر نیستیم حتی یک متر آنها را بزرگ کنیم ، بطوری که می بینیم ساعتهای شلوغ شهر هم در خیابانها ترافیک است هم در پیاده روها.
که این هم مشکلات خدماتی ما را زیاد می کند و هم از آنطرف روح و روان ما را نیز آزار می دهد که باعث بیشتر شدن تصادفات و کاهش خوشی و سرحالی در جامعه ما می شود که دومی بسیار مهم و تأثیرگذار در امید به زندگی ما گرگانیهاست.
البته بحث اول ما یعنی تولید انبوه ماشین را نباید از یاد ببریم، با توجه به اینکه اکثر کارخانجات اتومبیل سازی ما دولتی هستند یا وابسته به عناصر حکومتی.
که براحتی می توانند تولید خود را کاهش دهند ، ولی بخاطر منافع شخصی خود و دارودسته شان حاضر نیستند که تولید خود را کاهش بدهند، بلکه آن را افزایش نیز می دهند.
و این سیستم هیچ سازکار سازمان یافته ای ندارد، بطوری که معاونت راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی بارها این قضیه را بطور غیرمستقیم اعلام کرده ولی کو گوش شنوا.
در مورد بحث دوم یعنی خیابانها و پیاده روهای شهرمان البته نباید کم گویی کنیم و تلاشهای مدیران سابق شهرمان را نادیده بگیریم و عملکرد شهرداران سابق گرگان مانند حاج ابراهیم کریمی که پروژه های او از جمله عریض کردن جاده نهارخوران و ایجاد پیاده روهای زیبا را نباید از یاد برد که نشاندهنده وجود مدیران لایق در استان است که انشا الله حضور ایشان در شورای شهرمان نوید روزهای خوبی را برای شهرمان می دهد.
ناکارآمدی سیستم حمل و نقل عمومی فعلی
سیستم حمل و نقل عمومی گرگان شامل تاکسی های شناسنامه دار و اتوبوس است. ابتدا به مسائل تاکسی ها می پردازیم.
اصولا موقع تحویل تاکسی به اشخاص متقاضی، مسیر هر تاکسی را مشخص می کنند. مثلا می گویند تاکسی 162 مسیر جرجان شهرداری. ولی هیچوقت این قانون اجرا نشده و هر جا مسافر زیاد باشد تاکسی ها همه آنجا می روند.
مثلا اگر خانه شما داخل شهرکهای مجاور گرگان باشد هیچوقت تاکسی وجود ندارد.
و نکته دیگر این است که هر تاکسی خالی موظف است اولین مسافر را ، با هر مسیری سوار کند ولی این قانون نیز رعایت نمی شود و راننده تاکسی هر جا دلش بخواهد می رود.
مسأله سوم قضیه نرخ کرایه تاکسی هاست. از زمانی که معاونت راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی قانون جدیدی را تصویب کرد که بوسیله آن در صندلی جلوی تاکسی فقط یک نفر می نشیند، سازمان تاکسیرانی نرخ کرایه را 50% زیاد کرد، بطوری که کرایه 500 ریال تبدیل به 750 ریال برای هر کورس شد.
جالب اینجاست که چند روز اول کسی صندلی جلو بیشتر از یکنفر سوار نمی کرد، اما حال اینگونه نیست و با همان روال قبلی و کرایه ها نیز همان 750 ریال .
تازه اگر بنزین نیز سهمیه بندی شود، کرایه ها سر به فلک می کشد. البته کار خوبی که شده در عرصه تاکسی ها، گازسوز کردن آنهاست، که هم باعث صرفه جویی در مصرف سوخت می شود، هم باعث پاکیزگی محیط زیست.
البته در این کار نیز کمیتمان لنگ می زند، زیرا یکدفعه اگر شما به پمپ گاز مسیرتان بخورد، باید مدت زیادی را در صف ایست کنید، بخاطر کمبود گیت های سیلندر گاز. البته از آنجا که گاز بسیار ارزان است باز هم کرایه تاکسی ها سیر صعودی را دنبال می کند!!.
حال به مسائل اتوبوس ها می پردازیم.
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که شهر گرگان هیچ خط ویژه ای مخصوص اتوبوس در خیابانهایش ندارد.
همین مسأله باعث می شود که اتوبوسها که وسیله حمل و نقل عمومی هستند همواره در ترافیک گیر کنند و به همین دلیل مردم کمتر راغب هستندبا اتوبوس طی مسیر کنند.
مسأله دوم طرز قرار گرفتن ایستگاههای اتوبوس است که بسیار بد طراحی شده اند، بطوری که هم مولد ترافیکند هم دسترسی به آن برای مسافر سخت است.
پیشنهاد من در مورد تاکسی و اتوبوس خصوصی سازی این دو نهاد است، که البته این کار در تهران در شرف انجام است و نتیجه هم داده.
البته هر وقت ما کار را دست شرکت های خصوصی واجد شرایط و کارشناسان اهل فن داده ایم نتیجه گرفته ایم.
تازه اگر بدانیم مسئولان ما در سازمان تاکسیرانی و اتوبوسرانی گرگان دیپلم ندارند و فقط صرف نظامی بودن این پست را در اختیار گرفته اند.
نبود امکانات حمل و نقل مکانیزه (مترو ، تراموآ و ...)
البته وجود سیستمهای مدرن حمل و نقل در شهر گرگان آرزوی محالی است، در حالی که در پایتخت ایران تازه چند خط کوچک مترو به بهره برداری رسیده.
ولی تجربه ثابت کرده در شهرهای کوچک راحت تر و زودتر می توان این امکانات را پیاده کرد، ولی کو گوش شنوا.
هزینه ساخت و بهره برداری از پروژه های قطار شهری گرچه زیاد است ولی سوددهی سریعی دارد و می تواند اقتصاد شهرمان را دگرگون کند.
البته کاملا مسلم است که مسئولان ما نه جرأت انجام دادن پروژه های بزرگ را دارند و نه قدرت فهم این مسائل را.
بطوری که اگر یک روز گذری به شورای شهرمان بزنیم می بینیم صحبت از یکسری پروژه های فضایی مانند(تله کابین در جهان نما، شهربازی بالای هزارپیچ و ....)است!!.
وجود ساختمانهای تجاری بزرگ بدون پارکینگ
این مسأله که در شهر گرگان بسیار به چشم می آید از پر سر و صداترین مسائل شورای اول و دوم شهر گرگان بود.
بطوری که مجتمع های تجاری ای نظیر مرواررید، کوروش، مرجان، مرسل، صدرا، آریا و میلادنور که همه شان بالای 5 طبقه هستند و جمعیت زیادی را به خود اختصاص داده اند.
این مجتمع های قارچ گونه که اکثرشان در خیابان ولی عصر مستقرند.
عامل 60% از ترافیک محور خیابان ولی عصر و پاسداران هستند که ساعت 12 الی 2 ظهر باعث قفل شدن شهر می شوند.
جالب اینجاست که این پروژه ها مال 3-4 تا سرمایه دار مرفه بی درد است که مشکلات جامعه پشیزی برای آنان ارزش ندارد و حاضرند برای منافع خود تمام مسئولان شهری را یکجا بخرند و بفروشند.
جای تأسف است که می شنویم شهرداری و شورای شهر در ازای مجوز ساخت بدون پارکینگ پولهای هنگفتی را گرفته اند، مثلا یک طبقه از برج مرجان را برای خودشیرینی تصرف کرده اند.
یکی از تابلوترین این تصرفها قضیه برج مروارید است که تا 1-2 ماه پس از ساخت، طبقه پایین خود را به پارکینگ اختصاص داده بود ، اما در عین تعجب همگان یک شبه طبقه زیرزمین را تجاری کرد و سود کلانی را برد و همچنین بعضی از اعضای شورای اول شهر نیز یک شبه پولدار شدند.
درد ما اینجاست که این افراد گرگانی نیز بودند و خیانت بسیار بزرگی به همشهریان خود کردند.
بطوری که اقوام این افراد برای دوره های بعد شورای شهر اعتماد مردم را از دست دادند و غیر از اینکه آبروی اصلاح طلبان شهر را بردند، لعنت مردم این دیار را نیز همواره پشت سر خود دارند.