چکیده: ترانستوکیترید ها میکروهترومتروف های آبزی رایجی هستند که از نظر طبقاتی در گروه جلبکهای هتروکونتا قرار میگیرند.
تحقیقات اخیر نشان دادهاند که تعدادی از نژادهای تراستوکیتریدها را میتوان کشت کرد و بدین ترتیب به زیست تودههای فراوانی دست یافت که دارای مقادیر زیادی چربی و اسیدهای چرب اشباع نشده [1] میباشند.
شواهد نشان میدهند که بازده سلولی و تولید pufa توسط نژادهای ترانستوکیتریدها با ترکیب پارامترهای فیزیکی و شیمیایی کشت میتوانند متغیر هستند.
در حال حاضر میکروجلبکهای فتوتروفیک کشت شده روغنهای ماهی منابع اصلی تجاری pufa هستند.
کاهش ممکن ذخایر تجاری ماهی و تکنولوژی نسبتاً پیچیده که برای تولید تجاری میکروجلبک ها نیاز هستند تحقیق در مورد منابع ممکن pufa را الزامی ساخته است.
کشت تراستوکیتریدها و دیگر میکرودهتروتروفهای تولید کننده Pufa را الزامی ساخته است.
کشت تراستوکیتریدها و دیگر میکرو هتروتروفهای تولید کننده Pufa یک جنس را ملی بوده است.
در حقیقت چندین محصول مبنای تراستوکیتریدی اکنون در بازار وجود دارد و تحقیقات در مورد کاربردهای بیشتر هنوز در حال انجام است.
بسیاری از روغنهای ماهی و میکروجلبکی که اکنون در دسترس هستند ساختارهای نسبتاً پیچیده Pufa دارند و این باعث افزایش هزینه تهیه روعن های Pufa با درجه خلوص بالا میگردد.
برعکس، تعدادی از تراستوکیتریدها که تاکنون بررسی شده اند.
استفاده از روغنهای مشتق شده از تراستوکیتیریدها بتوانند در مقادیر کافی و با هزینه مناسب رشد کنند استفاده از روغنهای مشتق شده از تراستوکیتریدها میتواند هزینه بالای موجود را بار تولید روغنهای میکروبی با درجه خلوص بالا کاهش دهد.
هرچه که بیشتر وجه فواید مواد غذایی و بهداشتی Pufa پی میبریم تقاضا برای تولیدات غنی از Pufa افزایش مییابد.
نتایج تاکنون نشان دادهآند که تراستوکیتریدها میتواننند یک بخش مهمی را در عرضه چنین تولیداتی ایفا کنند.
لغات مهم: تراستوکیتریدها، اسید چرب اشباع نشده ،زیست تودهها، کشت تجاری، میکرومترو تروف پیشگفتار: تراستوکتیریدها میکرومتروتروفهای آبزی رایجی هستند که به شکل [2] و یا گهگاهی به شکل انگلها تغذیه میکنند( پارتر 1990) .
تراستوکیتریدها دارای توزیع جغرافیایی وسیعی هستند و نژادهایی دارند که از [3]( با نوگ و اسپرو 1974 ) ،ژاپن ( ناگاتوما و دیگران 1980 ) ، هندوستان ( رااگوکودار 1988 ) ، و استرالیا ( لوئیس و دیگران 1998 ) بدست آمدهآند.
اصولاً تراستوکیدیدها که قارچهای نخستین فرض میشوند اخیراً در زیر طبقه تراستوک نیتریدا [4] ( کرومیتسا، هتروکونتا) قرار گرفتهاند و بیشتر با جلبکهای هتروکونت و طبقه بندی میشوند مانند جلبکهای قهوهای و ( دیاتوم ها) کاوالیر- اسمیت و دیگران 1994).
به دنبال توصیف اولیه تراستوکیتریدها ( اسپرو 1936 )، تحقیق کلی در مورد این گروه از ارگانیسمها وجود داشته است تا این که تعدادی مطالعات توصیفی و اکولوژیکی د رسال 1960 ( مانند گلداستین 1963 ؛ کارتنر 1968 ) صورت گرفت.
خاندلای و دیگران ( 1986) استفاده از اسیدهای چرب را به عنوان شاخصهای بیوشیمیایی برای تراستوکیتیردیها در سیستمهای [5] که نامه مورد بررسی قرار دارند.
از آن به بعد چندین مطالعه ( که بعداً در این مقاله ذکر خواهند شد) صورت گرفت و در آنها توانایی بعضی نژادهای تراستوکیترید در تولید1) یک زیست تودت نسبتاً بزرگ در کشت،2) یک نسبت بالایی از لیپید به عنوان بخشی از این زیست تودهای و 3) یک نسبت بالایی از اسیدهای چرب غیر اشباع [6] در لیپید مورد بررسی قرار گرفت و به صورت یک کاتالوگ درآمد.
علاقه به اهمیت غذایی [7] در طی دهه گذشته افزایش فراوانی داشته است.
وقتی pufa ها اجزاء زنده لازم غشاهای سلولی و بسیاری از سیستمهای سیگنالی سلول باشند، کمبود و نقص pufa میتواند با نقص عملکرد سلولی مرتبط باشد و این خود در نهایت باعث بیماری میگردد.
تعدادی از تحقیقات نشان داده آند که pufa ها مؤلفههای غذایی لازم برای انسانها هستند ( بررسی از سیموپولوس 1989 ؛ تا کاهاتا و دیگران 1998 ) و همچنین در عملیات داروهای خرچنگها و [8] آبز ی استفاده میشوند از ساریگوس و لاگر 1992 ؛ گاستل و دیگران 1994 ، رابرامو 1997).
معمولاُ pufa ها به دو گروه عمده طبقه بندی میشوند مجموعههای فرا؟؟
6 ( 6-8-یا 56 ) و امگا- 3 ( 3-8-یا 53 ) .
از pufa n-6 ، اسیدآراکسیدونیک ( 6-8) 4 : 20 ، AA ) اهمیت ویژهای دارد زیرا یک پیشرو برای بسیاری از پروستاگندینها و ایکوسانوئیدها [9] میباشد.
اسیدایکوساپنتا انوئیک{ (3-n ) 5 : 20 ؛ Epa } و اسیددوکوسا هگزاانونیک { ( 3- n ) 6 : 22 ؛ DHA }، دو pufa یا 3-n که توجه بیشتری به خود جلب کردهاند اسیدهای چرب ضروری نامیده شدهاند.
Pufa های 3- n وقوع امراض قبلی اکلیلی را کاهش میدهند و ضربه و آرتروس رئوماتوئید را کاهش و میبخشند ( کسنسلا 1987 ) ، شواهد موجود در مورد فواید و خطهاست pufa 3-n برای سلامتی انسان اخیراً توسط تاگاهاتا و دیگران ( 1998) مورد بررسی قرار گرفتهاند.
DHA برای توسعه طبیعی بافت عجیبی در کودکان ضروری اسب به خصوص برای چشم وضعتر نقش ممکن این pufa ها در مقابل امراض دیگر ( مانند آسم، خواندن پریش ، افسردگی و تعدادی از اشکال سرطان) نیز تا حد زیادی تنگنایی شده است اگر چه تحقیق بیشتری نیز لازم است ( سیموپولوس 1989 ؛ تا کامهاتا و دیگران 1998 ).
وقتی اهمیت وجود ونسبتهای pufa های مختلف در رژیم غذایی انسان و حیوانات بهتر درک شود ارزش این مؤلفههای غذایی در تعدادی از صنایع افزایش مییابد.
در حال حاضر روغنهای ماهی انتخابی و نمونههای میکرو جلبکی مهمترین منابع صنعتی pufa هستند.
با این وجود منابع روغنماهی ممکن است معتبر نباشند.
و این به علت قابلیت تغییر و یا نقصهای بعضی از شیلاتما است.
یک نکته این است که روغن ماهی کافی در آینده برای برآوردن تقاضاهای فراوان نسبت به روغنهای 3- n وجود نخواهد داشت ( تاکنون 1995 ؛ وارد 1995 ).
میکروجلبکهای فتوتروفیک نیز برای تأمین pufa برای عملیاتهای کشت آبی ( واکمن و دیگران 1989 ) با کاربرد اضافی د رتولید[10] ( مکملهای غذایی ) استفاده میشوند.
در مقایسه، سنتز دوربار: pufa های 6- n و 3- n با تراستوکیتریدها و دیگر میکروارگانیسمهای متروتروفیک میتواند یک وسیله سادمترو ارزان ؟؟
تولید روغن و زیستهای غنی از pufa ارائه دهد.
در سالهای اخیر علاقه به اتفای از میکروهتروتروفها به عنوان یک منبع pufa افزایش یافته است ( راتگل 1993 ).
میکرومتروتروفها به عناصری برای کشت اوتوتروفها نیاز ندارند ( مانند نور، دیاکسید نور) و بعضی از افراد آنها را یک وسیله بالقوه و پتانسیلی برای منابع تجاری سنتی pufa در نظر می گیرند.
اسید آراکسیدونیک تا مقادیری توسط بعضی از قارچ ها تولید شده است( ساجیبدور و دیگران 1990 ؛ در نظر می گیرند.
اسید آراکسیدونیک تا مقادیری توسط بعضی از قارچها تولید شده است( ساجیبدور و دیگران 1990 ؛ گاندی و ویتی 1991) ، نیاز مشخص به کشت ابی برای منابع متناوب pufa جهت تغذیه لا روها و بالعین با عث شده است که باکتریهایی تولید کننده pufa وسیلهای برای غنی کردن گردانشها( Brachionus plicatilis ؛ یک ارگانیسم زنده برای داروی [11] با این اسیدهای چرب باشند ( واتاناب و دیگران 1992 ، نیکولزودیگران 1996 ، لوئیس و دیگران 1998 ).
یک بخش جالبی از تحقیق در مورد تولید pufa میکروهتروتروفیک به تراستوکتیریدها اختصاص یافته است.
این بررسی یک تحلیل مختصری از آن کار است.
تولید pufa توسط ترانستوک تیرید ها: اهمیت DHA در تغذیه حیوانات و انسان در طی دهه گذشته مورد توجه خاص در تحقیقات بوده است.
( سیموپولزر 1989 ، تا کاها تا و دیگران 1998 ).
این نوع اهمیت باعث انجام تحقیقات زیادی در مورد منابع ممکن pufa جهت تأکید بر این اسید چرب خاص شده است.
بیشتر گزارشات در مورد تولید pufa توسط تراستوکیتریدها منحصراً با تولید DHA پرداختهاند ( جدول1) زیرا این ترکیب در اغلب موارد فراوانترین Pufa تولید شده توسط نژادهای تراستوکیتریدهای گزارش شده تا امروزه بوده است.
اهمیت DHA در تغذیه حیوانات و انسان در طی دهه گذشته مورد توجه خاص در تحقیقات بوده است.
دادههای ارائه شده در جدول 1 بیانگر تغییر است فراوان در زیست توده، لیپید، و بازدههای ماکزیمم DHA که برای نژادهای مختلف تراستوکیتریدها بدست آمدهاند و باشند.
به عنوان مثال Chizochytrium و aggregatum یک زیست توده gl-1 9/0 بعد از 10 روز تولید کرد( واژاپیلی وکن 1998 ) در حالیکه بعد از 4 روز یک زیست توده gl-1 8/0 با استفاده از schizechytrium زیر گونه 21 SR بدست آمد، ( یا گوجی و دیگران 1997 ).
شاید مهمترین نکته این باشد که تولید Pufa توسط یک نژاد واحد 28210 که تحت شرایط مختلف کشت شد اختلافات قابل ملاحظهای نشان داده است.
برای این نژاد یک کشت ، DHA در mgl-1 2100 تولید که(سینگ و وارد 1997) درمقایسه بایک کشت فلاسک غیر متلیکی که DHA در mgl-1 650 تولید نموداری و وارد1994 ).
نمیتوان به تفصیل ترکیبات فراوان فیزیکی شیمیایی شرایط کشت را که برای اثر گذاری بر تولید Pufa توسط نژادهای مختلف تراستوکیتریدها استفاده شدهاند.
در این مقاله بررسی نمود.
با این وجود جدول 2 یک نمودی است از این که چطور تغییرات در شرایط کشت میتوانند بر زیست توده و مقدار pufa حاصل از نژادهای مختلف تراستوکیتریدها اثر بگذارند.
از این نتایج مشخص است که تغییرات در شرایط کشت اثرات یکنواختی بر تولید pufa توسط نژادهای مختلف تراستوکیتریدها ندارند.
بهینه سازی و ترکیب شرایط کشت جهت تولید مقادیر و انواع مختلف pufa مورد نیاز برای کاربردهای خاص تا زمینههایی هستند که به تحقیق گسترده برای هر نژاد انتخابی در جهت تولید جاری نیاز دارند.
اگر چه تولید DHA کانون اصلی توجهات اخیر بوده است مشخص است که بعضی از نژادهای تراستوکیتریدها نیز دیگر pufa ها را تولید میکنند.
یا کوجی و دیگران ( 1997 ) پیشنهاد کردهآند که ساختمانهای اسید چرب تراستوکیتریدهای تولید کننده DHA میتواند برای طبقه بندی آنها 6 طبقه جداگانه مورد استفاده واقع شود: من جمله DPA ( 6- n : 22 ) DHA ؛ DHA / EPA ؛ DHA/ DPA / EPA ؛ DHA / EPA/ AA ؛ DHA / ؛ ( 6- n 2 : 18 ) LA , و DHA / AA / LA لوئیس و دیگران ( 1998 ) تعدادی از نژادهای تراستوکیتریدها را با ساختارهای میکند بدون هیچ Ppufa دیگر بیشتر از TFA % 100 ( شکل 1 ) .
با فرض مشخص بودن تنوع ساختارهای Pufa که برای تراستوکیتریدهای بررسی شد.
تاکنون ، میتوان تصور کرد که pufa های معمولترین از این گروه، ارگانیسمها کشف خواهد شد.
بازار pufa: پیش بینی میشود که بازاری که در آن روغنهای تراستوکستریدی بیشترین اثر را دارند در حال حاضر جای خود را به روغنهای غنی از pufa بدهد.
که از ماهیهای دریایی بدست میآیند.
با این شرایط نکاتی در این بازار مورد توجه هستند.
دادههای بازاری که در این بخش گنجانده شدهاند از مقالات منتشر شده بدست آمدهاند و همچنین از وبسایتهای شرکت و اتحادیه صنعتی و اطلاعات تحقیقات بازاری که توسط صنعت استرالیا ارائه شدهاند ( New south walesr clover corporqtion pty ltd ، استرالیا).
بازار کنونی و با لقوه جهانی برای تولیدات روغنماهی دربرگیرنده بخشهای زیادی است از زیستتوده غنی از روغن و غیرآمایش شده برای مصرف حیوانات گرفته تا روغنهایی با کیفیت بالا و عیار غذایی برای استفاده به عنوان افزایندههای غذایی و و روغنهایی با درجه خلوص بسیار بالا و حتی اسیدهای چرب جداگانه برای استفاده در صنعت داروسازی.
در حال حاضر منبع تجاری اصلی روغنهنای غنی از pufa روغن ماهی است.
تولید سالیانه و جهانی روغنماهی در تقریباً 3/1 میلیون تن در 10 سال گذشته ثابت مانده است و به نظر نمی رسد که افزایشی داشته باشد ( تاکنون، 1997 ).
اتحاد نه بینالمللی تولید کنندگان روغن و موادغذایی حاصل از ماهی ها ( www.
Infoma.
Com ) برآورد کرده است که گنجایش روغن ماهی در مواد غذایی کشت آبی از 380000 تن در سال 1994 به 582000 تن در سال 2001 و 1133000 تن در سال 2010 برسد.
این امر در نهایت باعث کاهش ذخایر جهانی روغنماهی میگردد و در نتیجه تقاضا برای مشتقات روغنماهی افزایش مییابد.
روغن ماهی در مواد غذایی کشت آبی یک منبع انرژی غذایی و pufa میباشد ( ینو و ساواز 1995 ).
تحقیق قابل ملاحظه در سراسر جهان برای یافتن راهحلهایی برای مواد غذایی دریایی و روغنماهی در مواد غذایی کشت آبی صورت میگیرد.
با این وجود این تحقیق در درجه ارسال در مورد نیاز غذایی لازم بسیاری از گونههای آبزی برای pufa با زنجیره بلند است ( L cpu FA : e.G.
EPA, DHA ) .
به نظر می رسد که روغنهای ارزان کارخانهای و یا حیانی که اغلب دارای سطوح کمی Lcpufa هستند به عنوان منابع انرژی در بعضی مواد غذایی کشت آبی استفاده میشوند.
اگر چنین جانشینی روی دهد Lcpufa کافی برای برآوردن نیازهای غذایی گونههای کشت شده میتواند از دیگر منابع مورد نیاز باشد.
به طور نمونه بسیاری از گونه های آبزی کشت شده که در حدود 1 % تا 2 % wt/wt در رژیم غذایی خود نیاز دارند ( به عنوان مثال ریز و دگران 1994 ) سالی و دیگران 1994 ) .
با یک و بارلو ( 1999 ) برآورد کردهاند که گونههای آبزی کشت آبی به 106× 2 تن ماده غذایی د ر2010 نیاز دارند.
این ارقام به تقاضای بالقوه این گونه ها برای حداقل 20000 تن Lcpufa در هر سال اشاره دارند.
مرزهای غیر دقیقی که بازار را احاطه کردهاند برآورد اندازه این بخش بازاری را مشکلتر سازند.
فروش روغنهای مکمل آبزی در آمریکا در سال 1996 در مرتبه 55 میلیون دلاری مولینکس و کونگ 1998 ) ؟؟؟
و بیانگر % 20 فروش از بخش های خرده فروشی مواد غذایی بهداشتی میباشند.
در انگلیس روغنهای ماهی تقریباً % 29 ( 140 میلیون دلار آمریکا) بازار کل سا لیانه برای را تشکیل میدهند.
( ماکرجی 1999 ).
تحلیل میزان آگاهی مشتریان و معلومات آنها بیانگر سرعت بالای pufa 3- n در موفقیت بازار پتانسیل و درک بازاری بوده است.
بازار اروپای غربی برای فرمولهای کودکان از 81500 تن در سال 1988 به 103933 تن درسال 1994 افزایش یافت.
یک روند روبه رشدی برای سازندگان فرمول کودکان جهت شمول روغنهای غنی از pufa در تولیدات آنها وجود دارد.
سطوح نمونه شمول روغنهای غنی از pufa برای رسیدن به غلظت نهایی DHA در فرمول خشک کودکان در حدود H % 2/0 طراحی شدهاند.
برونیابی از این ارقام بیانگر یک تقاضای سالیانه بالقوه در بازار اروپایی فرمول کودکان برای 100 تا 200 تن DHA میباشد.
چندین محصول غذایی و نوشیدنیهایی که با DHA و دیگر Pufa ها غنی شدهاند در بازار وجود دارند.
ماکر جی ( 1999 ) میزان دسترسی به تولیداتی مانند قاشقهای غنی شده آنان، تخم مرغ و نوشابهها را در اروپا و ژاپن گزارشکرده است.
نان غنی شده با روغن تونای تصفیه شده به عنوان منبع Lcpufa نفوذ بازاری زیادی در استرالیا یافته است.
وقتی آگاهی مشتریان و تنظیم کنندهها نسبت به اهمیت سطوح کافی pufa در رژیم غذایی خود افزایش مییابد و توان چنین فرض کرد که تقاضا برای مقدار زیادی از تولیدات غنی شده با pufa نیز افزایش خواهد یافت.
پتانسیل تراستوکیلیتریدها: کشت مقیاس بالای تراستوکیتریدها پتانسیل واقعی و زیادی برای توسعه بیشتر به عنوان یک منبع تجاری pufa دارد.
این نکته که آیا تولیدات حاصل از تراستوکیتریدها با بازار متناسب میباشند با میزان تواناییها در تولید ، تصفیه و یا غنیکردن روغنها جهت برآورد نیازهای بازاری مشخص خواهد شد.
تراستوکیلیدیها اخیراً برای تولید تجاری محصولات غنی از pufa استفاده میشوند.
یک نژاد schizochytrium اساسی برای دو محصول است که برای غنی کردن گردانشها زیر گونه Brachionus و میگوی شور ( زیرگونه) با pufa بازاریابی میشوند قبل از تغذیه این ارگانیسمها با داروی کشت شده ( بارکلی وزلر 1996 ، ww.
Aquafauna ( n.
ww.
Sam dersb shrimp.
Com ) این تولیدات در رقابت مستقیم با تولیدات روغن ماهی و میکرو جلبکی وارد بازار شدند.
با این وجود این امکان وجود دارد که تراستوکلیتریدها مزیتهایی بر دیگر روغنها به عنوان منابع pufa برای کشتآبی داشته باشند .
سیاری از گونههای کشتآبی به طور تناسبی به DHA بیشتری نسبت به Epa در رژیم غذایی خود نیاز دارند ( نارکسیسوو دیکران 1999).
ساختار pufa بسیاری از تراستو کتیریدها متناسب این معیار است اگر چه بیشتر روغنهای حاصل از صنعت مواد غذایی ماهیها دارای EPA بیشتری نسبت به DHA هستند.
موارد استعمال دیگر روغن تراستوکتیریدها تا حد زیادی شناسایی شدهاند.
مونسانتو( WWW.
MONSANTO.
COM ) زیرگونهSchizochytrium را تولید میکند- روغن اشتقاقی تحت یک توافق تکنولوژی شرکتی با omegatech ( www.
Omegadha.
Com ) این روغن در حال حاضر بعنوان یک ماده غذایی برای مرغهای تخمگذار جهت تولید تخمهای غنی از DHA استفاده میشود و برای دیگر کاربردهای غذایی تحت بررسی است ( فیک هومان 1999 ).
راتلک ( 1993 ) اظهار میدارد که افزایش تقاضا برای نمونههای خالص pufa ( مانند روغنهایی که دارای Epa و یا فقط DHA هستند) میتواند نیروی محرکی پنهان برای هر موفقیت تجاری روغنهای میکروبی باشد.
روغنهایی که از میکرو جلبکها و ماهی ها بدست میآیند معمولاً دارای یک ساختار اسید چرب پییده هستند ( کلی و اشباع نشده) و به آسانی جای خود را به اسیدهای چرب با درجه خلوص بالا ( % 98 ) نمیدهند.
برعکس، روغنهای حاصل از تراستوکیتریدها دارای ساختار نسبتاً ساده اسید چرب هستند ( مانند Schizochgtriym limqcinum یوکوگو و دیگران 1998 و میتوانند بیشتر تابع تصفیه مقرون به صرفه باشند.
توسعه تکنولوژیهای پایدار اقتصادی برای تولید pufa میکروبی جهت کشت آبی، ذخلیر زنده و رژیم غذایی انسان موضوع تحقیق جهانی در حال حاضر میباشد.
با فرض معلوم بودن پتانسیل بازده مهم اقتصادی از سوی کسانی که برای این تحقیق بودجه گذاری کردهاند بیشتر دادهها و نتایج حاصل به جامعه علمی عرضه شدهاند با این وجود اطلباعات انتخابی از طریق اینترنت در دسترس هستند اما www.
Aqua fauna.
وwww.
Com و www.
zenccalsm .
com و www.
Monsanto.
Com ) تراستوکیتیردها یک بازیگر جدید رقابتی در بازار pufa هستند.
کارمهمی لازم است قبل از این که تولید روغن از ارگانیسمها سهام بازار خود را برای تولیدات غنی از pufa افزایش دهد.
برای رسیدن به این هدف مراحل کلیدی زیر باید بررسی شوند.
ابتدا جمع آوری ، ؟
کران و حفظ و نگهداری نژادهای تولید کننده pufa چندین نژاد با پتانسیلی برای تولید تجاری روغنهای غنی از DHA به تازگی جدا شدهاند.
با این وجود اگر تراستوکیتریدهایی جدا شده و بهینهشوند که بازدههای بالاتر ساختارهای جذابتر Pufa .
را تولید میکنند تقاضا برای این ترکییبات افزایش خواهد یافت.
دوم این که راندمان تولید pufa باید بهینه شود.
انواع و مقادیر pufa حاصل از هر نژاد تراستوکتیرها مستد ترکیب با تغییر شرایط کشت هستن.
توسعه ساختارهای pufa با استفاده از روشهایب مولکولی نیز میتواند در نظر گرفته شود.
بازارهای مختلف تقاضا برای نژادهایی را ارائه میدهند که سطوح بالاتر pufa برحسب زیست شود.
( یعنی تولید pufa جرم سلولی wtlwt و یا حجم ( یعنی تولید pufa وسیله تحفیر wtlvol تولید میکنند.
سوم این که شرایط مناسب برای ذخیره بلند مدت سلولهای میکروبی و تولیدات آنها باید تعیین شود، شکل و ثبات پذیری زیست توده تراستوکیترید و روغنهای باید عاملهای مهمی در تعیین تناسب این تولیدات برای استفاده به عنوان افزودنیهای غذایی باشند.
در نهایت این که تکنولوژیهای استخراج و تصفیه روغن باید جهت برآورد نه تقاضای بازاری برای انتقال ترونیک موثر و امین pufa به مصرف کنندگان هدف، توسعه یابند.
خط نهایی برای آینده تکنولوژی زیستی روغنهای تراستوکتیریدی رقابت آنها در مقابل دیگر روغنهای غنی از pufa می باشد.
مثالهای فوق نشان میدهند که کشت مقیاسی بالای تراستوکتیریدها برای اهداف تجاری از نظر اقتصادی ممکن خواهد بود.
با این وجود موفقیت تجاری تولیدات روغنی با ارزش اضافی که بازار برای آنها مایل به پرداخت است هنوز باید اثبات شود.
به طور خلاصه تحقیق اخیر نشان داده است که تراستوکتیریدها به عنوان یک منبع پتانسیل و قابل مصرف روغنها و زیست توده دارای pufa میباشند.
اگر چه این این بررسی مختصر در مورد تولید pufa بوده است سرعتهای ؟
بالا و زیست توده که اخیراً با نژادهای تتراستوکیتریدی حاصل شدهاند.
نشان میدهند که این ارگانیسم ها میتوانند استفاده بیتشری به عنوان کارخانههای سلولی برای تولید دیگر محصولات داشته باشند.
تحقیق و توسعه بیشتر تراستوکتیریدهای تولیدکننده pufa مورد نیاز است تا بتوان انتقال این معلومات را به تکنولوژی زیستی و صنایع مربوطه افزایش داده به طور مشابه پذیرش روبه افزایش بازاری تولیدات خاص امگا- 3 و تقاضا برای آنها ؟
در یک دامنه ای از مواد غذایی عملیاتی و به معلومات بیشتری در زمینه مزایای تغذیهای و بهداشتی این روغنها نیاز دارد.
ترکیب و ارزش غذایی پروتئینها و دیگر ترکیبات نیتروژندار ماهی مقدمه: محصولات غذایی دریایی از بافتها و بخشهای مختلفی از جمله کل بدن ماهی،ماهیچه، تخمماهی ، معدن، کلیه، کبد، پوست وبالهها بدست میآیند.
گوشت معمولاً بعنوان ماهیچه یا بخش گوشتی بدن جانوران که بعنوان غذا مصرف میشوند، تعریف میشود، اما تعریف آن شامل دیگر بافتهای قابل خوردن نیز میشود.
بافت ماهیچه از صدها نوع پروتئین مختلف به همراه دیگر مولکولهای محتوی نیتروژن که به آنها نیتروژن غیر پروتئین NPN گفته میشود، تشکیل شده است.
سه گروه پروتئین ماهیچهای عبارتند از: 1) پروتئینهای سارکوپلاسمی که از سارکوپلاسم عضلانی میباشند و در آب یا محلول نمک با شدت یونی پایین ، قابل حل میباشند، 2) پروتئینهای میوفیبریلایی ( عضلانی – رشتهای) که از دستگاه منقبض شونده هستند و در محلول نمک با شدت یونی بالا قابل حل میباشند به و 3) پروتئینهای استروما یا بافت رابط که عموماً از ماتریکس ( بافت زایا) خارج سلولی هستند و در آب، محلول قلیایی و محلول نمک با شدت یونی بالا حل نمیشوند.
دیگر پروتئینهای مربوط به غشاهای سلولی میشوند .
ترکیبات NPN اغلب از سارکوپلاسم تولید میشوند و شامل پپتیدها، اسیدهای آمینه، آمینها، اکسیدهای آمین، ترکیبات گوآنیدین، ترکیبات آمونیوم چهارتایی، یورین و اوره میباشند.
پروتئین و NPN با هم « پروتئینخام» نامیده میشوند.
توزیع درصد ( میزان) ترکیبات پروتئین خام در میوسیستمهای ( سیستمهای عضلانی) غذایی مختلف تا حدی تغییر میکند.
برآوردهای غلظت پروتین سارکوپلاسمی بر پایهتعیین نیتروژن ، NPN را مشخص میکنند.
بنابراین مهم است که بدانیم جزءNPN به دلیل درصد نسبتاً بالای کل نیتروژن موجود در ماهیچه جانوران آبزی میتواند دارای اهمیت باشد.
در مقایسه با میوسیستمهای غذایی حاصل از حیوانات خشکی، ماهیچههای ماهی بالهدار محتوی پروتئین بافت همبند کمتری ( 3 % - 2 در مقابل 28 % - 16 ) ، پروتئین خام در میوسیستمهای ( سیستمهای عضلانی) غذایی مختلف تا حدی تغییر میکند.
برآوردهای علظت پروتئین سارکوپلاسمی بر پایه تعیین نیتروژن ،NPN را مشخص میکنند.
بنابراین مهم است که بدانیم جزء NPN به دلیل درصد نسبتاً بالای کل نیتروژن موجود در ماهیچه جانوران آبزی میتوانند عملکردهای سلولی ترکیبات نیتروژن دار در جانوران زنده شامل نقشهای در کاتالیزود آنزیم، تنظیم فشار اسمزی ، ضدانجماد، متابولیسم مبانجی، ذخیره نیتروژن، ساختمان سلولی، غلظت ماهیچهای و فرآیندهای انتقال میباشند.
ترکیبات نیتروژندار به انرژی و فایده غذایی محصولات دریایی به انحاء مختلف کمک زیادی میکنند.
آنها به طور جمعی برکلیه ویژگیهای متمایز غذایی از جمله رنگ، بافت، قوت غدایی، ایمنی و سلامتی و خرابی پس از درصید گوشتماهی تأثیر میگذارند.
ترکیبات نیتروژندار در گوشتماهی، همچنین به این دلیل مهم هستند که در تغییر شیمیایی و فیزیکی در طول فرآوری محصولات دریایی نقش دارند.
وقوع متغیر و خواص پروتئین ویژه یا ترکیبات NPN در ماهی عامل مهمی برای تعیین این هستند که چرا گونههای مختلف کم وبیش مستعد و هیدراسیون ( از دست دادن آب ) انجماد، عملآوری حرارتی و تخمیر می باشند.
هدف این فعل بررسی مختصر دانش، از پروتئینها و ترکیبات NPN در محصولات درپای اهمیت است/ عوامل میانگونهای علیرغم تنوع طبقاتی وسیع حیواناتی که تشکیل غذاهای دریایی را میدهند، ترکیبات اصلی نیتروژندار در ماهیچههای اکثر جانوارن آبزی در حد قابل توجهای مشابه یکدیگر میباشند.
به نظر میرسد الگوهای متالولیسمی یکسانی در کل سلسله حیوانات وجود دارد.
اختلافتهای متابولیسمی معمولاً نتیجه تغییر در کل یک مسیر متابولیسمی نمیباشند.
تنوع ژنتیکی یا فنوتیپی در متابولیسم را میتوان به هر یک از عوامل زیر مربوط دانست: 1) اضافه کردن یا حذف به صورت « همه یا هیچ» یک آنزیم به یک مسیر اصلی 2) اختلافات موجود در مقدار یک آنزیم 3) اشکال مولکولی چندگانه یک آنزیم در همان بافت ازهمان موجود زنده و 4) اشکال یکجور از یک آنزیم در همان بافت از موجودات زنده دیگر.
آنزیمهای استثنایی که تنها در منابع خاص غذاهای دریایی یافت شدهاند عبارتند از: پلی فنولوکسیداز در سخت پوستان کارنوسیداز در مارماهی ها وتری اتیلامین – ان – اکسیداز دمتیلاز در ماهی گدوئیئ .
به همین ترتیب غلظت بالای دیگر ترکیب یا ترکیبات نیتروژندار از ویژگیهای بافت ماهیچهای در گروههای طبقاتی معینی میباشد برای مثال هیتسدین در ماهی اسکومبروئید و اوره در ماهیان غضروفی.
عوامل درون گونهای برخلاف بافتهای عضلانی سفید، عضلانی سیاه دارای پروتئین سارکوپلاسمی کمتر و NPN بیشتری هستند.
در مواد پیچیده تر، کمیت، خواص فیزیوشیمیایی و خواص کاتالیزی آنزیمها و دیگر مواد تشکیل دهنده میتوانند با سن بیولوژیکی، رژیم ، نوع رفتار، دمای محیط زندگی، عمق آب و دیگر عوامل محیطی و آنژنی تغییر کند.
برای مثال، یک آنزیم پروتئناز از بوربوت (ماهی ریشدار) زمستانی و بهاری در شرایط ثبات حرارتی، مقدار ثابت سینتیک ( درجه تغیری یک عنصر) و حاصیت بازدارنده تغییر میکند.
اهمیت شرایط محیط زندگی همچنین در این یافتهها مبنی بر اینکه مقادیر اسیدهای آمینه آزاد و دیگر ترکیبات NPN در یک ماهی پرورشی و یک ماهی وحشی از یک گونه تا حد زیادی تغییر میکند، نیز به چشم می خورد.Fig.
3.1 حجم کلی پروتئین حجم پروتئین خم غذهای دریایی از کمتر از 8 تا بیش از 25 % وزن ماهی در نوسان می باشد.
با این وجود، بیتشر بافت عضلانی ماهیان محتوی تقریباً 22-18 درصد پروتئین و میزان متوسط برای 540 تجزیه و تحلیل خلاصه شده در شکل 1-3 ، 5/18 % می باشد.
گوشت سخت پوستان ( خرچنگهای کوچک و بزرگ ، میگوها) نسبت به گوشت بدن نرم تنان انواع ( صدفهای خوراکی ماهی مرکب) دارای پروتئین خام بیشتری است.
ترکیب پروتئین تخمماهی از 12 % ( فرشته ماهی) تا 30 % ( خرچنگ) تغییر میکند و در داخل گونهها از ترکیب پروتئین ماهیچه بیتشر است.
نوع ماهیچه ماهیچه، بافتی متشکل از عناصر ناهمشکل است که به طور طبیعی از مخلوط انواع فیبر( الیاف) و یک ماتریکس خارج سلولی تشکیل یافته و محتوی مواد باکتریخوار و خونرسوبی میباشد.
در داخل گونهها، گوشت و بافتهای سفید نسبت به نوع سیاه آنها دارای پروتئین بیشتری هستند.
این تفاوتها در جانوارنی که محتوی مقادیر بیشتری چربی در ماهیچههای سیاه هستند، میتواند بسیار بیشتر باشند.
حجم پروتئین در انتهای دم و پس گردن فیلهها به دلیل نسبت متغیر بافتهای عضلانی سفید و سیاه میتواند تا چندین درصد تفاوت کند.
فیلهها بسته به پراکندگی ماهیچههای سفید و سیاه ممکن است محتوی پروتئین بیشتر ( مثلاً در ماهی روغن اقیانوس اطلس) یا کمتر ( مثلاً در ماهی آزاد اقیانوس اطلس) در قسمت پس گردن باشند.
بنابراین باید به روشی که فیلهها جهت تعیین میزان کل پروتئین نمونه سازی میشوند، توجه کرد.
تغییرات فصلی و شرایط رشد و پرورش اگر چه حجم ماهیچه در اوقات مختلف سال در حد زیادی تغییر میکند.
با این حال حجم کلی پروتئین عموماً با فصل ماهیگری، دچار تغییرات زیادی نمیشود.
در ماهی آیو نوعی ( قزل آلای آبهای شیرین) ، حجم پروتئین ماهیچه سفید از تابستان تا پائیز بدون هیچ تفاوت محسوسی بین نوع پرورشی و وحشی آن، کمی کاهش مییابد.
البته تفاوتهایی در حجم پروتئین ماهیچه سفید بین ماهی وحشی و پرورشی گزارش شدهاند.
از 23 گونه آزمایش شده، حجم پروتئین در ماهیچه ماهی وحشی برای 13 گونه و در ماهیچه ماهی پرورشی برای 8 گونه تا حد بسیار زیادی بیشتر بود.
در بیشتر موارد، تفاوتهای حجم پروتئین کمتر از 2 % میباشد.
با این حال، اردک ماهی راه راه وحشی در مقایسه با نوع پرورشی آن دارای 5 % پروتئین بیشتر بود.
تقلیل ( نقصان ) پروتئین بلوغ غدد جنسی و یا دوران طولانی محرومیت از غذا میتواند منجر به تقلیل عضلانی به همراه کاهش قابل توجهای در حجم پروتئین ماهیچه در ماهیآزاد اقیانوس آرام، ماهی روغن اقیانوس اطلس، حولا ماهی دورو وماهی دیل آمریکایی شود.
در موارد شدیدتر از سفرهماهی ژلهای، غلظت پروتوئین ماهیچه کمتر از نصف آن در در نوع معمولی این ماهی می باشد.
تقلیل پروتئین معمولاً به افزایش آب در ماهیچه مربوط میشود.
گروههای پروتئین پروتئینهای سارکوپلاسمی جزء سارکوپلاسمی یا « میوژن» ماهیچه، خانواده بزرگی از پروتئینهایی است که دارای خاصیت قابل حل بودن در آب و محلول نمک رقیق هستند.
این گروه ممکن به طور ناخواسته شامل پروتئین هایی باشد که در سارکوپلاسم خیلی قابل حل باشد، به ویژه پروتئینهای غشایی، پروتئینهای غشایی ، پروتئینهای سارکوپلاسمی ماهی کم و بیش شبیه به پروتئینهای سارکوپلاسمی حانوارن میباشد، یعنی آنها شامل میرگلوبین، صدها آنزیم و آلبومینهای دیگر هستند.
ماهیچههای ماهی و مهرهدارای پست نسبت به ماهیچههای حیوانات خشکی تفاوت میکند به طوری که آنها محتوی مقادیر بیشتری از پروتنیهای پیوند خورده با ca2+ به نام پارالبومین هستند.
حجم پروتئینهای سارکوپلاسمی معمولاً شامل تقریباً 25-15 درصد مجموع پروتئین موجود در ماهیچه ماهی میباشد.
حجم پروتئین سارکوپلاسمی در ماهیان اقیانوسی میان آبی همانند ساردین و ماکرل بیشتر و در ماهیان ساکن در کف دریا همچون ماهی دیل و اسپنر کمتر است.
شناسایی ، گونهها از پروتئینهای سارکوپلاسمی در صورت جدا شدن از طریق متمرکز کردن ایزوالکتریک یا الکتروفورس ( هجرت الکترونی) میتوان برای « انگشت نگاری کردن» یا شناسایی گونههای ماهیها استفاده کرد.
الکتروفورس دیسکی – ژلی پروتئینهای سارکوپلاسمی بدست آمده از 16 گونه، در غیاب دودسیل سولفات سدیم( SDS ) ، الگوهای الکتروفورسی مختص به گونهای ایجاد میکند که در ماهیهای آبشور و آبشیرین بسیار با یکدیگر تفاوت میکنند.
از الکتروفورس SDS – ژلی دوبعدی پروتئینهای سارکوپلاسمی برای دستهبندی ماهیها به 3 گروه استفاده شده است: ماهیان تهآبی ( ساکن در ته آب) سفید گوشت دریایی ( آبشور) .
ماهیان میان آبی قرمز گوشت دریایی و ماهیان آبهای شیرین.
از توزیع پروتئین KDa 43 ( کراتین گیناز) ، KDa40 ( آلدولاز) و KDa35 ( گلیسرالدهید – 3- فسفات دهید روژناز) برای دستهبندی این 3 گروه ماهیها استفاده شد.
از رنگ نگاری مایع سطح بالای پروتئین سارکوپلاسمی نیز برای شناسایی و تعیین گونهها استفاده شده است.
پروتئینهای سارکوپلاسمی را برای شناسایی نسلها یا گروههای مجزای داخل یک گونه نیز میتوان به کار برد.
به طور خاص، از چند شکلی( پلیمورفیزم) آنزیم میتوان برای تشخیص گروهها ماهیها استفاده کرد.
لخته شدن ( انعقاد) در برابر گرما بیشتر پروتئینهای سارکوپلاسمی ماهیهای میان آبی زمانی که در آب در گرمای بیش از 50 درجه سانیتگراد قرار گیرند، مثلاً در دمای 90 درجه سانتیگراد به مدت 10 دقیقه، دچار لختگی ( انعقاد) میشوند.
تنها 65 تا 75 درصد پروتئینهای سارکوپلاسمی حاصل از ماهیهای تهآبی با گرما لخته میشوند.
پارولبومینهای ( KDa12 ) با حجم مولکولی کم زمانی که در حرارت 70 درجه سانتیگراد یا بالاتر قرار گیرند قابل حل باقی میمانند.
پروتئینهای حاصل از ماهیان دریاهای عمیق نسبت به پروتئینهای ماهیان آبهای گرمتر، در برابر گرما ثبات کمتری دارند.
مقادیر کم پروتئینهای سارکوپلاسمی برتوان و قابلیت تغییر شکل ژلهای پروتئینی میوفیبریل تأثیر منفی دارد.
پروتئینها ممکن است در طول تشکیل ماتریکس ژل.
با پیوند عرضی میوزین تداخل کنند همانگونه که آنها ژلها را تشکیل نمیدهند و ظرفیت نگهداری آب کمی دارند.
به نظر میرسد پروتئینهای سارکوپلاسمی مسؤول نیروی ژل پائین محصولات تولید شده از ماکرل و ساردین میباشند.
در تولید سوریمی،شستشوی ماهی با آب به چند منظور انجام میشود که یکی از آنها از بین بردن پروتئینهای قابل حل در آبی است که با ژلسازی تداخل میکنند.
مقادیر کم مواد معدنی در آب مورد استفاده در شستشو میتواند برحذف کنندگی انتخابی پروتئینهای سارکوپلاسمی از ماهیهای قیمه شده تأثیر داشته باشد.
به همین دلیل، سختی آب مورد استفاده برای شستشوی گوشتهای قیمه شده میتواند بر کیفیت سوریمی تأثیر بگذارد.