مقدمه
ماهیان به کمک دستگاه شنوایی – خط جانبی، صدا، ارتعاشات و سایر جابجایی های آب در محیط اطرافشان را احساس میکنند. این دستگاه دارای دو جزء اصلی، شامل گوش داخلی، دستگاه نوروماست خط جانبی است. گوش داخلی ماهیان، علاوه بردریافت صدا، جهت یابی یا تعادل فضای سه بعدی را نیز بر عهده دارد. این اندام، احساس جهتیابی در برابر جاذبه زمین را، حتی وقتی که ماهی در محیط های تاریک و پلاژیک به حالت معلق به سرمیبرد، امکان پذیر میسازد. دراین ترجمه سعی بر این است که مطالبی را در مورد شنوایی ماهیان استخوانی به تفصیل و در مورد ماهیان غضروفی به طورخلاصه ذکر گردد. بدیهی است که گستردگی مطالب پیش از این سمینار است. مثلاً در مورد مکانیسم تولید الکتریسیته و گیرنده های الکتریکی فقط به صورت خلاصه در ارتباط با خط جانبی مورد بحث قرارگرفته اند.
اصطلاح Octavolateralis یا سیستم شنوایی
واژه Octarolateralis با گوش داخلی، خط جانبی و سیستم های حسی مرتبط است که برای مدتی طولانی به عنوان سیستم تعادلی صوتی شناخته شده بودند که این نام از تعبیراتی بود که در قدیم استعمال می شد و هردو سیستم را به عنوان یک دریافت کننده صوتی معرفی کرده بود که بوسیله پرده های مشابه از هم جدا شده اند و تصورات اولیه براین باور است که گوش داخلی از خط جانبی که حاوی ماده متشکله سلولهای شنوائی است، مشتق شده است. در صورتیکه گوش و خط جانبی بوسیله مشخصه های خود، نحوه تغذیه و اعمال اصلی آنها مشخص می شوند و به هیچ عنوان از یکدیگر مشتق نشده اند. ابتدا عمل مجموعه های مژگانی شرح داده می شود.
مجموعه های مژگانی دارای جهت یابی هایی هستند که با میزان حساسیت فیزیکی آنها که برای خم کردن این مجموعه ها بکار می رود در ارتباطند.
این جهت یابی بوسیله موقعیت خارج از مرکز ماده Kinotilium در یکطرف از مجموعه و انتقال تدریجی ولی زیاد Stereocilia که در سمت Kinotilium دارای طول بیشتر و در انتهای مجموعه دارای طول کمتری است تعیین می گردد.
خم شدن رشته ها در سمتی که طول بلندتر دارد سبب پلاریزاسیون داخل سلولی می شود و یک ولتاژ بالقوه ای در درون سلولهای شنوائی ایجاد می کند و با خم شدن به سمت مخالف از قطبی شدن بیش از حد جلوگیری می کند. بزرگی واکنش ها بستگی به خم شدن دارد و بوسیله اندازه گیری برحسب نانومتر محاسبه می شود.
خم شدن دسته ها در جهتی به جز جهت اصلی واکنشی را طرح ریزی می کند که ارتباط کسینوسی با خم شدن دسته ها دارد. خاصیت این واکنش برداری این است که به سلولهای شنوایی یک مکانیسم بالقوه ای برهدایت مستقیم واکنش ها و جهت یابی مرکز صوت در آب می دهد.
هرغشاء حسی در ارگانهای داخلی، دارای سلولهای مژگانی جهت دار است که امر الگوهایی مجزا وابسته به قطبیت سلولها قراردارد.
آناتومی گوش داخلی و ضمائم آن
ساختمان
در لابیرنت مهره داران دو قسمت بنام های Pars superior و Pars inferior مشاهده می شود. در ماهیان غضروفی و استخوانی اولی شامل سه مجرای نیم دایره و یکی از سه سنگریزه شنوایی بنام «اتریکول» است، که در یک سطح افقی با ظاهری ناصاف قراردارد. در Pars inferior دو سنگریزه دیگر بنام های «ساکولوس» و «لاگنا» قراردارد که بصورت عمودی و نزدیک به هم قراردارند. علاوه برموارد ذکر شده بیشتر ماهیان دارای یک ارگان داخلی دیگر بنام Macula neglecta هستند که در نزدیکی اتریکول و کانال آمپول و مجاری نیم دایره خلفی قراردارد. هرکدام از زوایای داخلی با شاخه هایی از عصب شماره هشت جمجمه کنترل می شود.
مجاری نیم دایره
سه مجرای نیم دایره (قدامی، جانبی، خلفی) به سمت خارج اتریکول گسترده شده و درون آن از مایع آندولنف پر شده است. بخش قدامی و خلفی بوسیله یک صفحه عمودی بنام Crus Commune تقسیم می شود و برجستگیهای کروی آمپول در قاعده هر مجرا وجود دارد.
درون هر آمپول یک لبه مضرس و باریک و بلند بنام Crista ampularis وجود دارد که در سرتاسر مجرا بوسیله سلولهای مویی، حسی پوشیده شده است و یک ساختار ژلاتینی بنام Cupula به صورت یک غشاء ضخیم از سطح کریستال به بالای آمپول گسترده شده است بنابراین کریستا و سرپوش ژلاتینی آن کوپولا به صورت یک دیافراگم البته بصورت نامنظم در مقابل ظاهرشدن مایع در داخل کانال عمل میکند.
سنگریزه های شنوایی
سنگریزه های شنوایی مانند کیسه های کوچکی هستند که شامل توده فشرده ای از اشکال مختلف ترکیبات صدفی کلسیم به صورت کریستال می باشند مهره داران غیرغضروفی دارای سنگریزه های شنوایی هستند که شامل مجموعه خیمر مانندی از کریستالهای کوچک بنام Stato Conia, Oto Conia می باشند و دریک زمینه کلاژنی قراردارد. درمقایسه با Ray-Finned Fish ماهیان استخوانی دارای زمینه کریستالی هستند که دارای سطح ناصاف است و با فرورفتگی و برجستگی های زیادی مشخص می شود که این ساختارهای مضرس دقیقاً اتولیت نامیده می شود.
سنگریزه های شنوایی دارای غشاء حسی هستند که بصورت لکه هایی روی دیواره کیسه قرارگرفته است و توده اتولیتی نزدیک غشاء حسی قراردارد، به صورت یک جفت مکانیکی به هم متصل است که این اتصال بوسیله صفحات ژلاتینی که غشاء شنوایی نامیده می شد صورت می گیرد.
قابلیت کشش، حالت ارتجاعی غشاء شنوایی، آندولنف و سطح اپتیلیان که شامل مجموعه های مژگانی است مهمترین پارامترها در پاسخگویی به واکنش ها هستند.
اتریکول دارای منطقه ای است که در آن برضخامت غشاء حسی افزوده می شود و سلولها بزرگترند، این منطقه تشکیل نوارهای برجسته ای بنام Striola می دهد که در قسمت پشتی جانبی Macula قراردارد. سایر قسمت های غشاء حسی هم ممکن است از این مناطق استریولاری را نشان دهد. سلولهایی که دراین منطقه اند دارای مجموعه های مژگانی متفاوت با قسمت های حاشیه ای هستند. Macula Neglecta معمای گوش داخلی است و اولین بار بوسیله Retzius در سال 1881 کشف شد. اندازه ساختمان و موقعیت آن در گونه های مختلف فرق می کند. امروزه شخص شده که Neglecta دارای یک یا دو برآمدگی حسی اند که بوسیله غشاء ژلاتینی کوپولا مانندی پوشیده شده است. در Elasmobranch ، Neglecta بسیار بزرگ بوده و بعنوان اندام شنوایی موردتوجه است ولی در ماهیان استخوانی بسیار ریز است.
مجموعه مژگانی
بررسی غشاء حسی ارگانهای گوش داخلی بوسیله پرتونگاری با الکترون یا (SEM) تغییرپذیری اساسی را درشکل این مجموعه ها آشکار می کند. براساس پیشنهادهای مختلف اندازه های متفاوتی برای این مجموعه ها وجود دارد. و این مجموعه ها با طول های متفاوت در مناطق مختلف اپتیلیا واقع شده اند. بلندترین مژه به اندازه صدمیلی میکرون در سلولهای حس کریستا در مجاور نیم دایره پیدا می شود و بخوبی تا بالای سرپوش کوپولا گسترش دارند.
ارگانهای شنوایی و مجموعه های مژگانی در ماهیان دارای سه شکل عمده هستند هستند و به نام های F3 , F2 , F1
نوع F1 ، مجموعه های مژگانی دارای Kinocilia هستند که ازنظر اندازه مقدار خیلی کمی از بلندترین Stereo cilia بلندتر است؛ که طول آن به 6-5 میلی میکرون میرسد. مجموعه های F1 اغلب در مناطق مرکزی اپتیلیال ساکولار در بسیاری از ماهیان دیده می شود و در بعضی از گونه ها درمنطقه استریولار اتریکول و همچنین لاگنا وجود دارد. نوع F2 دارای Kinocilia بلندتر حدود 15 میلی میکرون Stereo cilia کوتاه هستند و بیشتر در حاشیه اپتیلیای حسی یافت می شود.
نوع F3 شبیه به F1 است، اما بلندی آنها به 8 میلی میکرون می رسد و درحاشیه داخلی اپتیلیای حسی یافت می شود و بیشترین گروه مجموعه های انتهای Saccula Macula را در استاریوفیزیها تشکیل می دهد.
هنوز عمل این سه گروه که دارای طولهای متفاوتی اند مشخص نشده است. در پرندگان و خزندگان مناطقی که مژه های بلندتر دارند به امواجی با بسامدهای کوتاه پاسخ می دهند و گروههایی که مژه های کوتاه تر دارند بسامدهای بلندتر را پاسخ میدهند.