مقدمه: دنیایی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم بدون شک دنیایی متفاوت با دنیایی است که نیاکان ما در آن میزیستند، دنیای امروز دنیای فن و تکنولوژی است، امروزه دیگر نیروی انسانی کم کم ازصحنه بیرون میرود و جای خود را به رباطها و کامپیوترهای هوشمند میسپارد.
آری در این عصرتکنولوژی که دیگر بازوهای نیرومند انسانی در عرصه تولید چندان سودمند نیستند باید ما هماین حقیقت را بدانیم و باور کنیم که دیگر دنیا عوض شده است و مردمان آن برای زنده بودن وبهتر زندگی کردن مدام سعی دارند که برتری خود را به یکدیگر نشان دهند، پس باید تلاش کرد وسعی کرد که از مردمان دنیا عقب نماند، آری برای بودن و با افتخار زیستن باید سعی کرد تا از اینقافله علم و دانش عقب نماند و باید علم آموخت و دانش تجربه کرد، بله تنها آموختن علمسودمند نیست.
بلکه علم و دانش زمانی میتواند جای بازوهایی را که از کار افتادهاند را بگیرد کهبه پشتوانه تجربه مجهز باشد حال در هر حرفه و فنی که میخواهد باشد.
فولاد و سیمان در ساختمان سازی یاری گرفت و در اثر دسترسی به این مصالح و امکاناتدیگر گسترش شهرها از افقی به عمودی تبدیل شد و امر آپارتمان سازی در ساختمانها چندینطبقه متداول گردید.
به هر حال واحد کارآموزی فرصتی خوب بود برای آشنا شدن با محیط کار و همچنین درکعمیق مطالبی که بطور تئوری فرا گرفتهایم.
در پایان جا دارد اولا از استاد ارجمند جناب آقای مهندس صالحی تشکر نمایم نه تنها به خاطر اینکه در این درس استاد بنده بودند بلکه به دلیل اینکه در طول چند سال دانشجویی بنده چندین بار سعادت شاگردی ایشان را در درسهای مختلف داشتهام و ایشان حق بسیاری بر گردن بنده دارد، به هر حال، حالا که به امید خداوند درسهایم در حال تمام شدن است این کار آموزی بهانهای شده تا از این استاد ارجمند نیز تشکر و قدردانی نمایم بپاس زحمات بیدریغی که ایشان برای ما کشیدند.
با توجه به اینکه ساختمانهای مورد نظر در پروژه از نوع ساختمانهای فلزی میباشد لذا لازماست تا در ابتدا به ساختمانهای فلزی توضیحات مختصری داده شود: در این نوع ساختمانها برای ساختن ستونها و پلها از پروفیلهای فولادی استفاده میشود که درایران معمولا ستونها را از تیرآهنهای I دوبل و یابال پهنهای تکی استفاده مینمایند و همچنینبرای اتصالات نبشی تسمه و برای زیر ستونها از صفحه فولادی استفاده میشود و معمولا دوقطعه را بوسیله جوش یا پیچ و مهره و یا پرچ به هم متصل مینمایند که البته امروزه کاربرد پیچ ومهره و پرچ برای اتصال قطعات به یکدیگر بسیار کم است و این امر بدلیل مزایای جوش واتصالات جوشی بر سایر انواع اتصالات است.
سقف این نوع ساختمانها ممکن است تیرآهن و طاق ضربی و یا از نوع سقفهای دیگر مانندتیرچه بلوک که باز هم امروزه سقفهای تیرچه بلوک برای پروژههای بزرگ معمولا بیشتر استفادهمیشود و به ندرت در پروژههای بزرگ از سقفهای طاق ضربی استفاده میشود.
برای پارتیشنها میتوان مانند ساختمان های بتونی از انواع آجر و یا قطعات گچی و یا سفالهای تیغهای استفاده نمود که در این مورد هم باز بیشتر از سفالهای تیغهای استفاده میکنند.
در هر حال جدا کنندهها بایستی از مصالح سبک استفاده شوند.
بعد از اینکه مختصری درمورد ساختمانهای فلزی گفته شد لازم است تا در ساخت یک ساختمان مراحل بطور مختصرگفته شود.
مراحل مختلف ساختن یک ساختمان 1 بازدید زمین و ریشه کنی قبل از شروع هر نوع عملیات ساختمانی باید زمین محل ساختمان بازدیده شده و وضعیت وفاصله آن نسبت به خیابانها و جادههای اطراف مورد بازرسی قرار گیرد و همچنین پستی و بلندیزمین با توجه به نقشه ساختمان مورد بازدید قرار گرفته در صورت آنکه ساختمان بزرگ باشدپستی و بلندی و سایر عوارض زمین میباید بوسیله مهندسین نقشه بردار تعیین گردد و همچنینباید محل چاههای فاضلاب و چاه آبهای قدیمی تعیین شده و محل آن نسبت به پی سازیمشخص گردد و در صورت لزوم میباید این چاه با بتن یا شفته پر شود و محل احداث ساختماننسبت به زمین تعیین شده و نسبت به ریشه کنی (کندن ریشههای نباتی که در زمین روئیده است)آن محل اقدام شود و خاکهای اضافی به بیرون حمل گردد و بالاخره باید شکل هندسی زمین وزاویای آن کاملا معلوم شده باشد و با نقشه ساختمان مطابقت کند.
2 پیاده کردن نقشه پس از بازدید محل و ریشه کنی اولین قدم در ساختمان پیاده کردن نقشه میباشد.
منظور ازپیاده کردن نقشه یعنی انتقال نقشه از روی کاغذ بروی زمین با ابعاد اصلی بطوریکه محل دقیقپیها و ستونها و دیوارها و زیر زمینها و عرض پیها روی زمین به خوبی مشخص باشد.
ضمنا بایدحتما در موقع پیاده کردن نقشه از نقشه پی کنی استفاده گردد.
برای پیاده کردن نقشه ساختمانهایمهم معمولا از دوربینهای نقشه برداری استفاده میشود.
ولی برای پیاده کردن ساختمانهایمعمولی از متر و ریسمان بنائی که به آن ریسمان کار هم میگویند استفاده میگردد.
رپر: با توجه به اینکه هر نقطه از ساختمان نسبت به سطح زمین دارای ارتفاع معینی میباشد کهباید در طول مدت اجرا در هر زمان قابل کنترل باشد.
برای جلوگیری از اشتباه قطعه بتنی با ابعاددلخواه (مثلا 40 × 40 با ارتفاع 20 سانتی متر) در نقطهای دورتر از محل ساختمان میسازندبطوریکه در موقع گود برداری و یا پی کنی به آن آسیب نرسد و در طول مدت ساختمان تمامارتفاعات را با آن میسنجند به این قطعه بتنی اصطلاحا رپر میگویند.
البته در ساختمانهایکوچک روی اولین قسمتی که ساخته میشود علامت میگذارند و ارتفاعات را نسبت به آنمیسنجند.
گود برداری: بعد از پیاده کردن نقشه و کنترل آن در صورت لزوم اقدام به گودبرداری مینمایند.
گود برداریبرای آن قسمت از ساختمان انجام میشود که در طبقات پائینتر از کف طبیعی زمین ساختهمیشود، مانند موتورخانهها، انبارها و پارکنیگها و غیره، در موقع گود برداری چنانچه محل گودبرداری بزرگ نباشد از وسایل معمولی مانند بیل و کلنگ و فرغون استفاده میکنند ولی در پروژههای بزرگ از ماشین آلات راهسازی مانند لودر و بعضی از مواقع که گود برداری روی تپه یا زمینها سفت باشد از بولدرز استفاده میشود و برای حمل مواد کنده شده از کامیون استفادهمیگردد.
البته برای خارج کردن خاک از محل گودبرداری و حمل آن به خارج کارگاه از سطح شیبداری استفاده میشود که این سطح ضمن گودبرداری برای عبور کامیون ایجاد میگردد و بعد از اتمام کار به وسیله کارگر برداشته میشود.
حداکثر عمق مورد نیاز برای گودبرداری تا روی پی میباشد.
به اضافه چند سانتی متر بیشتربرای فرش کف و عبور لولهها (در حدود 20 سانتی متر که 6 سانتی متر برای فرش کف و 14سانتی متر برای عبور لولهها میباشد) که در این صورت باید محل پیهای نقطهای یا پیهاینواری و شناژ را با دست خاکبردای نمود.
ولی بهتر است که گود برداری را تا سطح زیر پی ادامهبدهیم، زیرا در این صورت اولا برای قالب بندی پیها آزادی عمل بیشتری داریم.
در نتیجه پیهای ما تمیزتر و درستتر خواهد بود و در ثانی میتوانیم خاک حاصل از چاه کنیو همچنین نخالههای ساختمان را در فضای ایجاد شده بین پیها بریزیم که این مسئله از لحاظاقتصادی مقرون به صرفه میباشد.
زیرا معمولا در موقع گود برداری کار با ماشین صورت میگیرددر صورتیکه برای خارج نمودن نخالهها و خاک حاصل از چاه فاضلاب از محیط کارگاه باید ازوسایل دستی استفاده نمائیم که این امر هزینه را افزایش میدهد.
برای جلوگیری از ریزش دیواره های محل گودبرداری به داخل گود معمولا دیواره اطراف بایددارای شیب ملایم مانند باشد که با خط عمود زاویهای به اندازه a میسازد، اندازه این زاویهبستگی به نوع خاک محل گود برداری دارد.
که هر اندازه خاک سستتر و ریزشیتر باشد به خارج وانتقال مجدد آن بعد از ساختن دیوار مورد لزوم به پشت دیوار است لذا برای جلوگیری ازپرداخت هزینه بیشتر در زمینهای سست بعضی مواقع در صورت امکان اقدام به ایجاد دیوارهایمانع مینمایند.
برای جلوگیری از ریزش دیوارههای محل گودبرداری به داخل گود معمولا دیواره اطراف بایددارای شیب ملایم مانند باشد که با خط عمود زاویهای به اندازه a میسازد، اندازه این زاویهبستگی به نوع خاک محل گود برداری دارد.
دیوارهای مانع ممکن است چوبی یا فلزی باشد، که معمولا از دیوارهای فلزی استفادهمیگردد که هم دارای مقاومت بیشتری است و هم در زمین بهتر فرود میرود.
البته در صورتی کهدر موقع گودبرداری در بعضی از زمینهای سطح آبهای زیرزمینی بالا باشد در محل گود برداریآب جمع میشود که باید به خارج هدایت شود.
پی کنی اصولا پی کنی به دو دلیل انجام میشود: 1 ـ دسترسی به زمین بکر: با توجه به اینکه کلیه بار ساختمان بوسیله دیوارها یا ستونها به زمین منتقل میشود در نتیجه ساختمان باید روی زمینی که قابل اعتماد بوده و قابلیت تحمل بار ساختمانها را داشته باشد بنا گردد.
که برای دسترسی به چنین زمینی ناچار به ایجاد پی برایساختمان میباشیم.
2 ـ برای محافظت پایه ساختمان: برای محافظت پایه ساختمان و جلوگیری از تاثیر عوامل جویدر پایه ساختمان باید پی سازی نمائیم.
در این صورت حتی در بهترین زمینها باید حداقل پیهایبه عمق 40 تا 10 سانتی متر حفر کنیم.
ابعاد پی یعنی عرض و طول و عمق پیها کاملاً بستگی به وزن ساختمان و قدرت تحمل خاک محل ساختمان دارد در ساختمانهای بزرگ قبل از شروع کار به وسیله آزمایشات مکانیک خاک قدرت مجاز تحملی زمین را تعیین مینمایند.
ولی در ساختمانهای کوچک که آزمایشات مکانیک خاک در دسترس نیست باید از مقاومت زمین در مقابل بار ساختمان مطمئن شویم.
پیها از لحاظ نوع ساختمان و مقاومت زمین ساختمان دارای انواع مختلفی هستند.
اول و دوم پیهای نقطهای و پیهای نواری است.
اما پیهای عمومی که به آنها پیهای زاویهژنرال هم میگویند از بتن مسلح ساخته میشود و دارای محاسبات فنی مفصل است و دقتاجرائی زیادی را میطلبد و برای ساختمانهایی که دارای وزن فوق العاده زیاد بوده زیاد درزمینهای سست ساخته میشود ایجاد میگردد.
برای ساختن پیهای سراسری باید صفحهای از بتون به طول و عرض تمام زیربنای ساختمانبه ضخامت محاسبه شده در حدود 80 تا 100 سانتی متر ریخته شود.
میلگردهای این صفحهطبق محاسبه بدست میآید.
این صفحه بتنی مانند سینی بزرگی است که ساختمان روی آن قرارمیگیرد.
در ساختمانهای فلزی بیشتر از پی نقطهای استفاده مینمایند و در زمینهای سست و یاساختمانهای بسیار سنگین از پیهای سراسری (رادیه ژنرال) هم استفاده میکنند.
پیهای نقطهای: پیهای نقطهای برای ساختمانهایی که بار آن به طور متمرکز به زمین منتقل میشود ساختهمیگردد مانند ساختمانهای فلزی یا بتنی، لایههای پیهای تکی یا نقطهای به شرح زیر است: 1 ـ زمین مناسب 2 ـ بتن مگر 3 ـ میلگردهای کف پی 4 ـ بتون اصلی 5 ـ صفحه زیر ستون یا میلگردها ریشه اما زمینی برای پی سازی مناسب است که قدرت مجاز آن تاب تحمل وزن ساختمانها را داشته باشد که قبلاً هم ذکر شد.
اما بتن مگر که به آن بتن لاغر یا کم سیمان هم میگویند اولین قشر پی سازی در پیهاینقطهای است.
مقدار سیمان در بتن مگر در حدود 100 الی 150 کیلوگرم در متر مکعب است.
درپیهای نقطهای بتن مگر به دو دلیل مورد استفاده قرار میگیرد.
1 ـ برای جلوگیری از تماس بین بتن اصلی و پی با خاک.
2 ـ برای ریگلاژ کف پی و ایجاد سطح صاف برای ادامه پی سازی.
ضخامت بتن مگر در حدود 10 سانتی متر است و معمولاً قالببندی از روی بتن مگر شروع میشود.
میلگردهای کف پی به این دلیل استفاده میشوند که چون بتن در مقابل نیروهای کششیضعیف بوده و در محل تارهای کششی ترکهایی در آن ایجاد میشود لذا برای جلوگیری از ترکیدنبتن در محل تارهای کششی میلهگردهای فولادی قرار میدهند.
در بتن فولاد بصورت میلگردهای ساده به علامت و یا میله گردهای آجدار با علامت مصرف میشود میلهگرد را با قطر آن میخوانند.
تارهای کششی در پیهای نقطهای در کف پی بوده و میله گردها را در دو جهت بصورتمشبک و حدود 5 سانتی متر بالاتر از کف روی بتن مگر قرار میگیرد.
این آرموتورهای شبکهای راکه از قبل به اندازه متناسب و حدود 5 سانتیمتر کوچکتر از ابعاد پی (5/2 سانتی متر از هر طرف)بافته شده است در کف پی قرار داده و زیر آن را با تکههای کوچک شن و یا تکههای بتن قدریبالاتر از کف پی قرار میدهند بطوری که در موقع بتن ریزی این شبکه کاملاً غرق بتن شود و یامیتوان در ابتدا به اندازه 5 سانتی متر در کف پی بتن ریخت و بعد این آرماتورها را روی آن قرارداد و بتن ریزی را تا ضخامت تعیین شده در نقشه ادامه داد ولی این کار همیشه عملی نیست زیرااغلب مواقع وجود شبکههای شناژ مانع این کار میگردد.
محل برخورد آرماتورهای چپ و راست را باید با مفتولهای غیرفنری 3 یا 4 به هم متصلنموده و همچنین توجه داشته باشیم که سر کلیه آرماتور به صورت چنگک خم شده و یا بهصورت گونیا برگردانده شده باشد.
باید توجه داشت که میلگردهایی که داخل بتن قرار میگیرد آغشته به روغن نباشد و یا رنگ،زیرا در این صورت رنگ روی میلگرد مانع چسبیدن بتن و فولاد به هم میشود و همچنینمیلگردهای مصرفی صاف و بدون انحناء موضعی باشد.
همچنین فاصله بین میلهگردها باید یکنواخت باشد بطوریکه بزرگترین دانه بتن براحتی ازداخل آن رد شود.
در موقع بتن ریزی باید دقت نمائیم که بتن پی یا ستون و یا دال بتنی کاملاًیکپارچه و توپر و متراکم باشد و حفرههای خالی نداشته باشد یا به عبارتی کرمو نباشد که برایاین کار بایستی حتماً از ویبراتور استفاده نمائیم.
ولی باید دقت نماییم که بتنی را بیش از اندازه ویبره نمائیم که در اینصورت دانههای درشت درزیر قرار گرفته و همچنین دانههای ریزتر و دوغاب سیمان در رو قرار میگیرد و این امر باعثغیریکنواختی بتن میشود که ضعف است.
بهتر است در صورت امکان همزمان با بتن ریزی با تکهای میلهگرد و یا سر تیر باریکی از جنسچوب بتن کوبیده شود و یا با زدن ضربههای ملایم به پشت قالب چوبی بتن را ویبره نمائیم.
بتن اصلی مهمترین اجزاء تشکیل دهنده بتن شن و ماسه و سیمان و آب میباشد که به ترتیب در مورد هرکدام مختصری توضیح خواهم داد: شن و ماسه در موقع انتخاب مصالح سنگی باید توجه داشت که دانههای عاری از کلوخه و مواد آلی بودهو در مجاورت یکدیگر فعل و انفعال شیمیایی نداشته باشد.
شن و ماسه مورد مصرف برایبتنریزی میتواند شن و ماسه شکسته و یا شن و ماسه رودخانه باشد.
شن و ماسه رودخانهایگرد گوشه بوده و قبل از مصرف باید حتماً شسته شود تا خاک و دانههای بسیار ریز آن جدا شود.اما شن و ماسه شکسته تیز گوشه بوده و ابعاد آن مطابق دلخواه تهیه میگردد و فاقد خاک بیش ازاندازه است.
البته شن و ماسهای که ما در کارگاه از آن استفاده میکردیم برای تهیه بتن از نوع شن وماسه شکسته بود و تعیین درصدهای شن و ماسه بصورت تجربی بود و باید این کار از آزمایشتهیه نمونه مکعبی استفاده نمیکردیم.
که البته اکثراً امروزه در کارهای ساختمانی درصد شن وماسه را بصورت تجربی بکار میبرند.
سیمان برای مصارف مختلف سیمان انواع مختلفی دارد اما در شرایط معمولی برای بتن ریزی ازسیمان پرتلند استفاده میکنند.
بتن را از لحاظ سیمان مصرفی به شش طبقه زیر تقسیم میکنند: بتن طبقه 1 با 350 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 2 با 300 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 3 با 250 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 4 با 200 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 5 با 150 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 6 با 100 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
البته ما در کارگاه معمولاً 400 کیلوگرم سیمان در مترمکعب و گاهی 350 کیلوگرم استفادهمیکردیم و بتن مورد نیاز برای مصرف را توسط دستگاهی بنام بتونیر تهیه میکردیم.
بتونیردستگاهی است که در آن اجزاء تشکیل دهنده بتن با هم بخوبی مخلوط میشوند.
آب اما آب مورد استفاده در بتن باید پاک و زلال باشد و فاقد عناصر ترکیب شونده با سیمان ودانههای تشکیل دهنده بتن باشد.
آبی که ما در کارگاه استفاده میکردیم از آب شرب شهری بود بطور کلی آب در بتن دارای سهنقش اصلی است: 1 ـ در مجاورت آب، سیمان شروع به فعل و انفعالات شیمیایی نموده و تشکیل سیلیکات وآلومینانهای کلسیم متبلور را میدهد که اساس گرفتن و سخت شدن بتن است.
2 ـ آب سطح دانههای سنگی را تر نموده و باعث لغزش آنها بر روی یکدیگر و بدیهی است که هرقدر دانهها ریزتر باشد آب بیشتری مصرف میشود.
3 ـ آب باعث روان کردن بتن میگردد تا بتن بهتر قابل حمل باشد و در قالب ریخته و به شکلقالب در آیند البته باید توجه داشت آب داخل بتن اگر از مقدار مجاز بیشتر باشد پس از تبخیرباعث بوجود آمدن حفرههای خالی در بتن میشود که این خود ضعف بتن است.
صفحه زیرستون یا میلگردهای ریشه: چنانچه پی ریخته شده جهت ستون فلزی باشد برای آنکه فشار وارده از ستون در سطح پستقسیم شود زیر ستون روی پی صفحهای فلزی که ابعاد آن با محاسبه تعیین میشوند قرارمیدهند.
چون ممکن است به ستون به جز بارهای عمودی نیروهای جانبی نیز وارد میشودصفحه زیر ستون را بوسیله میلهگردهایی در بتن محکم میکنند.
برای این منظور معمولاً به چند طریق عمل میکنند اما در کارگاه ما به این شکل عمل کردند کهتعداد 4 عدد میلگرد با نمره 22 به زیر صفحه جوش دادند و آن را در موقع بتن ریزی در داخل پیقرار دادند.
چون بعد از خشک شدن بتن قدری کاهش حجم پیدا میکند اغلب زیر صفحههاخالی میشود.
برای جلوگیری از این موضوع در موقع کار گذاشتن صفحه سوراخی در وسط آنایجاد مینمایند و صفحه را آنقدر باید کوبید تا بتن از این سوراخ بیرون بیاید.
شناژ برای آنکه پیهای نقطهای به هم متصل باشند و در موقع نشست ساختمان و یا تکانهایناگهانی با همدیگر کار کنند پیهای نقطهای را به وسیله شناژ به همدیگر متصل مینمائیم.
لایههای شناژ عبارتند از: 1 ـ زمین مناسب 2 ـ بتن مگر 3 ـ قفسه شناژ 4 ـ بتن نکتهای که اینجا باید در مورد آن توضیح داده شود در مورد قفسه شناژ است پس از آنکهقالببندی انجام شد و شبکههای زیر ستون را داخل پیهای نقطهای قرار دادیم قبل از بتن ریزیپیهای نقطهای را بوسیله حداقل 4 میلهگرد که تعداد و نمره آن بوسیله محاسبه تعیین میگردد بههمدیگر وصل مینمایند این میلهگردها باید بوسیله میلهگردهای عرضی که به آن خاموتمیگویند به همدیگر متصل شوند و خاموتها باید حتماً دارای خم غیر 90 درجه باشند.
در موقع بتن ریزی پیهای نقطهای و شناژهای متصل کننده را با هم بتنریزی کردیم که بتنمورد استفاده را در کارگاه تهیه میکردیم.
اجزاء تشکیل دهنده ساختمانهای فلزی ساختمانهای فلزی از اجزاء مهم زیر تشکیل میشوند.
1 ـ ستونها 2 ـ پلها یا تیرهای اصلی 3 ـ تیرچهها 4 ـ پروفیلهای اتصال مانند نبشی و تسمه و غیره ستونها: ستونها از مهمترین و حساسترین اجزاء ساختمانهای فلزی میباشند.
بار سقف بوسیله پلها بهستونها منتقل شده و به وسیله ستونها به زمین منتقل میگردد.
قسمتهای مختلف ستونها عبارتند از: 1 ـ قسمتهای اصلی ستون 2 ـ تسمههای اتصال دهنده 3 ـ صفحههای تقویتی 4 ـ جوش 5 ـ اتصال ستون به صفحه زیر ستون اما قسمت اصلی ستون عبارتست از آن پروفیلی که بارهای فشاری را تحمل مینماید.
برایساختن ستونها از تیرآهنهای I معمولی بصورت دوبل که با تسمههای موازی با هم متصلشدهاند استفاده کردیم که معمولاً نصف طبقات دارای یک نوع پروفیل و نصف طبقات دارایپروفیل با نمره کمتری بودند و این به دلیل کاهش بار ستونها میباشد.
ستونها ابتدا در روی زمین ساخته میشدند و سپس بوسیله جرثقیل در جای خود قرارمیگرفتند و بوسیله اتصالات جوشی و ورقهای اتصال به یکدیگر متصل میشوند.
البته در موقعساختن ستونها باید دقت شود که ستونها راست و دارای یک امتداد باشند در موقع ستون سازیبه دو علت ممکن است در آن انحناء ایجاد شود اول آنکه امکان دارد تیرآهنهای مورد استفادهبرای ساختن ستون در موقع حمل و نقل پیچیدگی پیدا کرده باشد.
و دوم آنکه ممکن است درموقع جوشکاری در اثر جوشکاری غیر فنی و نادرست در ستون پیچیدگی ایجاد شود که در موردساختمانهای فلزی بلند مورد دوم اکثراً وجود دارد و ستونها دارای پیچیدگی کمی هستند.
تسمههای اتصال همانطور که گفته شد ممکن است ستون از دو تیرآهن I یا دو عدد ناودانی یا غیره تشکیل شدهباشد اما ستونهایی که ما برای پروژه مذکور بکار بردیم از نوع دو تیر آهن I بودند که این پروفیلهاباید بیکدیگر متصل شود معمولاً این پروفیلها را بوسیله تسمه به همدیگر متصل مینمائیم ابعاداین تسمهها بوسیله محاسبه تعیین میگردد البته برای ساختمانهای معمولی از تسمههای به ابعادتقریبی 10 × 100 استفاده میگردد طول تسمه معمولاً با اندازه پشت تا پشت ستون میباشدالبته قدری کوچکتر بخاطر جوشکاری تسمهها را معمولاً در اکثر نقاط بطور موازی با یکدیگرجوش میدهند و فاصله آنها از یکدیگر در حدود 40 سانتی متر میباشد.
صفحههای تقویتی: گاهی ممکن است ستون انتخاب شده از لحاظ شماره تیرآهن برای کلیه طبقات مناسب بوده وفقط برای یک یا دو طبقه پایین که بار بیشتری را حمل مینماید ضعیف باشد در این صورتممکن است مهندسین محاسب برای تقویت ستون ورقهای تقویتی سراسری پیشنهاد نماید دراین صورت دیگر برای اتصال ستون در این قسمت از تسمه استفاده نمیگردد.
لازم است کهیادآوری شود که تسمههای اتصال و ورق بست جز و محاسبه نبوده و فقط برای اتصال بکارمیروند.
در موقع جوشکاری ورقهای تقویتی باید نکات مذکور در جوشکاری تسمهها رعایت گردد.
جوشکاری ورقهای تقویتی باید کافی و با بعد معین باشد تا نقطه ضعفی از این نظر ایجاد نشود.
تقلیل ضخامت ستون: در ساختمانهای مرتفع که در طبقات پایین از ستونهائی با شماره زیاد استفاده میگردد ازلحاظ اقتصادی مقرون بصرفه نیست که ستونها با همین شماره در طبقات بالا که بار کمتری راتحمل مینماید ادامه یابد لذا بعد از هر دو یا سه طبقه از تیرآهنهائی با دو یا چهار شماره کمتر با ساختن ستون استفاده میشود در این مواقع باید از چهار شماره عدد تسمهاستفاده شود که دو عدد آن فقط به ستون باریکتر جوش میشود تا باستون پهنتر هم رو شود و بهآن تسمه هم رو کننده میگویند.
از دو تسمه دیگر برای اتصال دو قسمت ستون بیکدیگر استفاده میگردد بدیهی استضخامت دو عدد تسمه اول متناسب با تقلیل نمره ستون بوده و چنانچه این تقلیل 2 نمره باشد ازنتیجه به ضخامت 1 سانتی متر استفاده میشود و اگر چهار نمره باشد از تسمه با ضخامت 2سانتی متر استفاده میشود مثلاً اگر ستون ضخیمتر از تیرآهن نمره 18 استفاده شود ستون باریکتراز تیرآهن نمره 16 برای تسمه هم رو کننده از یک تسمه یک سانتی متری استفاده میشود.
طول تسمههای اول در حدود 30 الی 40 سانتی متر بود و طول تسمه دوم که هر دو قسمتستون را در برمیگیرد باید در حدود 50 الی 60 سانتی متر، پهنای تسمه مساوی پشت تا پشتستون میباشد.
علاوه بر تسمههای فوق دو عدد تسمه به طول تقریبی 50 الی 60 سانتی متر نیز به جانستونها جوش میشود.
بهتر است این تقلیل ضخامت، درست در وسط دو گره انجام شود زیرا دراین نقطه ممانهای وارده بر ستون مساوی صفر است (محل عبور پل از ستون را گره میگویند)معمولاً گره در طبقات ایجاد میشود.
اگر طول ستونی از 12 متر بلندتر باشد ناچار باید دو یا چند قطعه تیرآهن را به همدیگر جوش بدهیم در این حالت باید از چهار قطعه تسمه به طول حدود 50 سانتی متر استفاده کرد.
که دوعدد آن به دو بال تیرآهن و دو عدد دیگر به جان تیرآهنها جوش میشود باید دقت نمود که دوقطعه ستون کاملاً در امتداد یکدیگر بوده و هیچ انحنایی نداشته و باشد طول و بعد جوش بایدکنترل شود تا حتماً مطابق نقشه باشد.
پهنای کلیه صفحهها و تسمههای اتصال پشت تا پشت ستون است قدری کمتر برایجوشکاری و یا محور تا محور ستون است قدری بیشتر.
لچگی یا ورق پشت بند: اگر بار و ممان وارده به پای ستون زیاد باشد و احتمال خم شدن نبشیها در محل ستون باصفحه زیر ستون موجود باشد دو یا سه قطعه تسمه بصورت لچگی بین دو بال نبشی قرار داده وبخوبی جوش میدهند تا از خم شدن نبشی جلوگیری نمایند از این قطعات لچگی در نبشیهایزیر سرپلها که دارای بار زیاد میباشد نیز استفاده میگردد ضخامت این لچگیها در حدود 10 الی12 میلیمتر میباشد.
ورق بست: در بالا و پایین و همچنین در محل عبور پلها در طبقات برای ستونهای سراسری بجای تسمه ازورق استفاده مینمایند که به آن ورق بست میگویند.
پهنای ورق بست به اندازه پشت ستون میباشد و ارتفاع آن حداقل در ابتدا و انتهای ستونبرابر پهنای ورق نسبت و ضخامت آن حداقل 1/50 ارتفاع در نظر گرفته میشود ارتفاع ورق بستدر قسمتهای میانی باندازه ارتفاع پل بعلاوه پهنای دو عدد نبشی تکیهگاهی بالا و پایین پلمیباشد.
در موقع نصب تسمههای اتصال دهنده باید دقت شود و در محل ورقهای بست طول آنرا درنظر گرفته و جای خالی منظور نمایند.
جوش: متداولترین وسیله اتصال دهنده قطعات فلزی به یکدیگر در ایران جوشکاری میباشد کهمعمولاً از دستگاههای جوش برقی استفاده میشود این دستگاه ممکن است مستقیماً با برق شهرکار کند و یا خود بوسیله موتوری تولید برق نموده و عمل جوشکاری را انجام دهد البته معمولاً ازبرق شهری برای جوشکاری استفاده میکنند.
برای جوشکاری در ساختمانهای فلزی دستگاهیکه مستقیماً به برق شهر وصل میشود به هیچ وجه پیشنهاد نمیگردد و بهتر است از دستگاههایجوش سیار استفاده شود بهرحال اسکلت فلزی بهتر است با برق متوالی جوشکاری شود.
در بعضی از ساختمانهای فلزی قطعات بوسیله پیچ و مهره و یا میخ و پرچ به یکدیگر متصلمیگردند که البته این روش خیلی رایج نمیباشد و تنها در مورد سولهها ممکن است بکار رود.
بعد جوش بوسیله محاسبه تعیین میگردد.
و بستگی به قطر قطعاتی دارد که بوسیله جوش به یکدیگر متصل میشوند.
ولی در هر حالنباید از 6 میلیمتر کمتر باشد.
در موقع انتخاب الکترود جوشکاری باید دقت کافی بعمل آید والکترودی انتخاب بشود که متناسب با بعد جوشکاری بوده و بعد لازم را براحتی ایجاد نماید.
حداقل قطر الکترود جوشکاری برای اسکلت فلزی 4 میلیمتر پیشنهاد میگردد.
باید دقت شود که جوشکاری در کلیه قسمتها یکنواخت بوده و با بعد مساوی انجام گردد به اصطلاح زنجیرهای باشد.
بهتر است تا آنجا که امکان دارد جوشکاری روی زمین بطور افقی روی قطعات انجام شدهآنگاه قطعه در محل خود نصب گردد تا امکان جوش وجود داشته باشد.
از جوش سر بالا و یا سرازیر تا آنجا که ممکن است خودداری گردد زیرا برای این نوعجوشکاری احتیاج به کارگران ورزیده میباشد که به کارگیری آنها مشکل است.
اتصال ستون به صفحه زیر ستون قبل از هر چیز باید یادآوری شود که صفحه زیر ستون باید قبلاً تراز و در یک سطح کار گذاشتهشود و سپس سطح انتهایی ستون یعنی محل اتصال آن به صفحه زیر ستون باید کاملاً مستویبوده بطوریکه در موقع قراردادن آن روی صفحه تمام نقاط آن با صفحه در تماس باشد.
آنگاه، ستون را بلند کرده و در محل خود قرار میدهند لازم به یادآوری است که ستون رااغلب بوسیله جرثقیل بلند میکنند.
آنگاه ستون را با دوربین و اگر نباشد یا شاقول معمولی بنائیشاقول میکنند.
پلها یا تیرهای اصلی پلها آن قسمت از ساختمان فلزی هستند که بار سقف به وسیله آنها به ستونها منتقل میگردد ویا به آن عضو از ساختمان فلزی که بین ستونها قرار میگیرد پل و یا تیر اصلی میگویند.
قسمتهای مختلف تیرهای اصلی و سقف: 1 ـ طریقه اتصال پل به ستون 2 ـ نکاتی در مورد ساختن پلها 3 ـ پلهای لانه زنبوری 4 ـ تیرچه 5 ـ پروفیلهای اتصال 1 ـ طریقه اتصال پل به ستون حالت اول پل از کنار ستون عبور نماید: سادهترین شکل اتصال پل به ستون آن است که پل در جهت بال تیرآهن ستون امتداد پیدا کند.در این حالت معمولاً از پلهای سرتاسری استفاده مینمایند، این پلها بوسیله یک عدد ورق بستکه در محل عبور پل به ستون جوش میشود و همچنین یک عدد نبشی 10 یا 12 که روی ورقبست جوش میگردد، به ستون متصل میشود، (ابعاد نبشی طبق محاسبه تعیین میگردد) بعضیاز مهندسین محاسب برای آنکه تکیه گاهی تقریباً گیردار بوجود بیاورند یک عدد نبشی نیز رویپل قرار میدهند برای ایجاد تکیهگاهی که کاملاً گیردار باشد باید از صفحههای ممان گیر استفادهنمود.
صفحه ممان گیر صفحهای است به شکل ذوزنقه یا مستطیل که روی پل قرار گرفته و آنرا بهستون وصل مینمایند.
ولی بعضیها از قراردادن این نبشی اخیر صرف نظر نموده و تکیه گاه راساده در نظر میگیرند.
در این خصوص در ایران اغلب مهندسین محاسب به همین طریق عمل مینمایند یعنی پل رااز کنار ستون عبور داده و در این حالت پل را ممتد محاسبه مینمایند و مخصوصاً در ستونهایمیانی اسکلت از دو طرف ستون پلهای ممتد را عبور داده و به اصطلاح از گره خور جینی استفادهمینمایند.
به عقیده اغلب زلزلهشناسان این نوع اتصال در مقابل زلزله از مقاومت خوبی برخوردارنیست.
چنانچه بار پل در محل اتصال ستون زیاد باشد و امکان خم نمودن نبشی تکیهگاه وجودداشته باشد بهتر است یک عدد صفحه مثلثی شکل بین دو بال نبشی جوش داد.
تا از خم شدن آنجلوگیری شود به این صفحه لچگی میگویند.
حالت دوم آن است که پل از وسط ستون عبور نماید: در این حالت باید دقت شود تا در موقع ساختن ستون فاصله لب به لب دو عدد تیرآهن که درشکل با حرف D نشان داده شده است حداقل نیم سانتی متر از بال پلی که میخواهد از داخل آنعبور کند بیشتر باشد تا امکان عبور پل فراهم گردد.
بدیهی است چنانچه برای ستونها از آهن Hاستفاده شود اجزاء این طریقه ممکن نیست.
اصولاً امکان عبور پلهای سراسری در این نوع اتصال قدری مشکل میباشد زیرا اگر دو طرفساختمان احداثی باز نباشد به سختی میتوان یک عدد پل سراسری را از بین ستونها عبور داد بهاین لحاظ در این نوع مواقع پل را به قطعات کوچک بریده و در جای خود قرار داده و بعد دوبارهآنرا جوش میدهند.
این عمل چنانچه اتصالات به خوبی انجام شود اشکال نداشته و این پلمانند پل سراسری یکپارچه عمل خواهد کرد.
بهتر است محل برش در 1/5 دهانه بین دو ستون واقع شود.
زیرا فرض بر این است که درفاصله 1/5 نیروهای وارده به پل حداقل میباشد.
در این حالت چنانچه بخواهیم از نبشی فوقانینیز استفاده نمائیم باید ورق بست دو تکه باشد.
حالت سوم موقعی است که پل به جان ستون ختم میشود: در این حالت امکان ایجاد پلهای سراسری ممکن نیست زیرا اگر بخواهیم پل سراسری اجراءنمائیم مجبور هستیم سوراخی در جان ستون ایجاد کنیم که خود باعث ضعف ستون میشودبدین لحاظ بهتر است پل را در این حالت قطعه قطعه سوار کنیم البته باید توجه داشت چنانچه درنقشههای محاسباتی پلهای سراسری داده شده باشد مجبور به اجرای آن هستیم.
2 ـ نکاتی در مورد ساختن پلها گاهی ممکن است برای دهانهای پلها را با دو یا یک عدد تسمه که به بال تیر جوش میشود تقویت نمائیم این تسمهها معمولاً در تیرهای ساده در وسط پل و در تیرهای ممتد در نزدیکی تکیه گاه جوش میشود.
چنانچه برای تقویت پل از یک عدد تسمه استفاده نمائیم بهتر است که این تسمه از بالا جوششود زیرا در صورتیکه از پائین جوش شود در موقع سفید کاری مزاحمت ایجاد کرده و مجبورهستیم ضخامت گچ و خاک را در کلیه سطح سقف باندازه ضخامت تسمه تقویتی افزایش دهیم.
اگر پهنای تسمه تقویتی از بال تیرآهن کمتر باشد اشکال ایجاد نمیشود زیرا به راحتی میتوانتسمه را روی پل قرار داد و جوشکاری نمائیم.
ولی اگر پهنای تسمه از بال پل پهنتر باشد بهتراست تیرآهن پل را قبل از نصب در محل برگردانیده و محل تسمه را دقیقاً معلوم کرده و آنرا از بالاجوش بدهیم.