بحث حاضر در مورد تولید علم و جنبش نرم افزاری است ، لازم است در این مورد، نسبت به سه مؤلفه ذیل دیدگاه کلی و جامعی مطرح شود :
1 - مفهوم و معنای تولید علم و جنبش نرم افزاری
شاید بحث تولید علم و جنبش نرم افزاری ، همان پیشینه تاریخی و معرفتی بحث «توسعه علم» باشد.توسعه علم به معنای «development of sience» است. اکنون این واژه با تعبیر دیگری با عنوان «تولید علم» یا «production of sience» مطرح شده است ، پس در بحث تولید علم «development» تبدیل به «Production» می شود.
اصطلاح جنبش ؛ «movement» که در واژه «جنبش نرم افزاری» به کار رفته، بیشتر در جامعه شناسی استعمال می شود. جنبش یا حرکت، هم به روش «اصلاحی» ، (نه پایه ای و بنیادی) وجود دارد، که از آن به «movement reform» تعبیر می کنند و هم به سبک «انقلابی» انجام می پذیرد ، که از آن به «revolationary movement» تعبیر می شود.
در فرهنگ رایانه ای کلمه «نرم افزار» در مقابل «سخت افزار» قرار دارد. نرم افزار همان طرح ها ، برنامه ها و اندیشه هایی است که به رایانه داده شده، و به صورت CD و اینترنت و ... ارائه می گردد. سخت افزار هم شاملِ سیستم رایانه، مانیتور، دستگاه پخش کن و ... می باشد، لذا روشن است که مفهوم نرم افزار از امور رایانه ای به عرصه علم شناسی و فرهنگ وارد شده و مفهوم و معنای خاص خودش را پیدا کرده است. البته معنای رایانه ای نرم افزار در جای خود محفوظ است ؛ نرم افزار در عرصه فرهنگ و اندیشه شاملِ علم و دانش و هنر و اندیشه می شود .
2 - جایگاه تولید علم و جنبش نرم افزاری
جایگاه این بحث از ابعاد مختلف قابل بررسی است:
الف بعد تاریخی: در این رویکرد پرسش اصلی و اساسی این است که ، تولید علم از چه زمانی آغاز شده و تا کدامین مرحله پیش رفته است
در فرهنگ و تمدن غرب، دانش و علم ، به مفهوم امروزی را تالِس ملطی در یونان آغاز کرده و این حرکت به تناوب تا قرون وسطی ادامه داشته و سپس در آغاز عصر روشنفکری «رنه دکارت» ظهور پیدا کرده است و پس از آن دوران جدید فرا می رسد. در حال حاضر نیز جهان غرب دوران «پست مدرن» را تجربه می کند در جهان اسلام ، فرهنگ و تمدن اسلامی از بعثت پیامبر گرامی اسلام شروع شده و همین طور تا خلفای بعد از ایشان ادامه داشته و سپس در عصر خلافت امویان و عباسیان به شکل گسترده تری ادام می یابد. ازقرن سوم و چهارم به بعد با ظهور اسحاق کندی و متفکرانی چون زکریای رازی ، فارابی و سپس ابن سینا، وارد مرحله نوین و جدیدی می شود و همین روال تا ابن خلدون ادامه پیدا می کند و در عهد صفوی بزرگانی مانند: ملاصدرا ، میرفندرسکی، این رویه را ادامه می دهند تا نوبت به افشاریه و قاجاریه و در نهایت نوبت به دوران انقلاب اسلامی می رسد. بعد از انقلاب نیز چهار مرحله را تجربه کرده ایم
1 جنگ تحمیلی و دفاع مقدس؛
2 بازسازی اقتصادی؛
3 بازسازی سیاسی؛
4 دوره جنبش نرم افزاری و تولید علم.
جنبش نرم افزاری و تولید علم در جهان اسلام از دوران بعثت پیامبر گرامی اسلام آغاز و تا عهد انقلاب اسلامی ادامه می یابد. بنابراین ، از بعد تاریخی ، دوره جنبش نرم افزاری و تولید علم ، دوره نوین و مرحله جدیدی است.
ب بعد علمی تولید علم و جنبش نرم افزاری :
این بحث گاهی در فضای فلسفه علم philosophy of since مطرح می شود. در فلسفه علم، مباحث و مسائل کلی مورد بررسی قرار می گیرد ،لذا تولید علم ، جزیی از توسعه علم است . در حال حاضر این مفهوم علمی که در عرف و فرهنگ امروز جهان غرب، فرهنگ و تمدن جوامع سکولار و حتی تا حدودی در جوامع غیر غربی اسلامی رایج است. حال سؤالی که ممکن است مطرح شود این است : آیا بحث تولید علمی که از سوی مقام معظم رهبری طرح شده و در شکل گیری و نضج در جامعه است همان مسأله فلسفه علم است ، یا نه، همان بحث توسعه علم development of sienceاست که فقط از لحاظ ظاهر عوض شده و با نام«تولید علم» مطرح می شود؟ و آیا این طرح جدید جزو همان بحث قبلی توسعه علم است که در جهان امروز مطرح بوده و هست؟
بی شک این بحث نه از نوع فلسفه علم تئوری پردازان و فیلسوفان چون کوهن و پوپر و پیروان شان است ،و نه از نوع بحث های مورد توجه کارشناسان توسعه می باشد. مسأله بسیار فراتر از اینهاس )عم یتساءلون عن النباء العظیم(؛ خبر ، خبر بزرگی است. )الذی هم فیه مختلفون(؛ دیدگاه ها هم متفاوت است. )کلا سوف تعلمون(؛ به زودی آن دسته که اختلاف دارند، خواهند دانست که این نظر ، نظرگی است. حالا مطبوعات (راستی و چپی) سکوت کنند، چه اهمیتی دارد! هرچند متأسفانه حتی درسطح اساتید هم این خبر جا نیفتاده ، بعضی از دانشجویان هم خیال می کنند؛ این خبر نیز یکی از همانمباحث سیاسی است و هدفی «انتخاباتی» و «تبلیغاتی» پشت این قضیه است! ولی نه، واقعیت چیز دیگری است؛ دانشجو و طلبه و شخصیت های فرهنگی (از جمله مربیان و معلمان) باید به این مسأله از زاویه متفاوتی بنگرند تأکید می کنم که مسأله حاضر ، مسأله فلسفه علم یا بحث توسعه نیست؛ مسأله ژرف تر و فراتر از اینهاست. این پدیده جایگاه خاص جنبش نرم افزاری و فلسفه تولید علم را معلوم می کند. ما شاهد تولد یک پدیده «ذوابعاد» هستیم
بدون شک این نظریه می تواند فلسفه جدید انقلاب اسلامی باشد؛ به همین دلیل، نظریه جدید رهبر معظم انقلاب موفق و فراگیر شده است، اما سؤال اینجاست : این بی توجهی و عدم پی گیری مطبوعات و نشریات کشیده اند؛ زیرا آنها ناشی از چیست؟ مسأله غفلت است یا تغافل؟ بعضی خودشان را عمداً کنار می دانند کجای کار هستند! این را هم می دانند که اگر قضیه را جدی بگیرند ، باید از همه مواضع و منافع سخت افزاری شان دست بردارند و اهل نرم افزار و تولید علم شوند ؛ از طرفی برای برخی هم هنوز مسأله تولید علم درست جا نیفتاده و در نیافته اند که رخ دادی شگرف و نو در فلسفه انقلاب اسلامی روی داده است . این فلسفه نوین و ذوابعاد، یک فلسفه سیاسی عمیق است که اهل علم و سیاست را به تکاپو و پویایی وا می دارد و یا فلسفه تربیتی و آموزشی است که به فرآیند تعلیم و تربیت، حرکت و جنبش می
دهد و یا فلسفه اداری است که سیستم مدیریتی واداری جامعه را وارد مرحله نوینی می کند در دعای شریف افتتاح در فرازی از دعا، در وصف حضرت علی (ع) میفرماید: ) و ... آیتک الکبری و النباء العظیم(. قطعاً همین طور است. این گونه نیست که کوته بینانه ، پیش خود فرض کنیم که حضرت امیر المومنین علی (ع) یک شخصیت بزرگی است که در فلان تاریخ به دنیا آمده و تمام زندگی نامه اش در 10 جلد کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود گنجانده شده و در فلان تاریخ نیز عمر مبارک شان به سر رسیده است! نعوذ بالله ؛ حضرت امیرالمؤمنین (ع) یک نباء عظیم است که میتواند تمام زندگی بشر را زیر و رو کند. بنده معتقدم در مورد امام خمینی(ره)نیز قضیه مشابه حضرت امیر المومنین علی (ع) است.
بعضی ها به دلیل اینکه توجه و شناخت حضرت امام خمینی (ره) را به طور جدی مطرح می کردم که نتیجه آن کتاب درآمدی بر مبانی آثار و اندیشه امام خمینی شد بنده را زیر سؤال می بردند و می گفتند: «فلانی چرا این قدر به امام (ره) اهمیت می دهی؟» البته شاید تقصیری هم نداشتند؛ چون آنها نمی دانستند که امام (ره) نیز یک نباء عظیم و آیت کبری است. الان هم عده ای ادعا دارند که طرح جدید جنبش نرم افزاری و تولید علم ، چیزی بیش از یک مسأله توسعه علم نیست و نهایت تأثیر آن ، این است که بازار بحث تولید و توسعه علم را رونق می بخشد ، اما به هیچ وجه ، این ادعا درست نیست . در این جنبش عظیم، بحث علم و تکامل علم و توسعه و ... همگی مژدهدهنده تحقق یک فلسفه جدید است که می تواند فلسفه انقلاب اسلامی را در این مرحله جدید روح تازه ای بدمد ؛از سوی دیگر ، این نظریه آن چنان بزرگ و شگرف است که می تواند علم و هنر تمدن ما را وارد عرصه جدیدی کرده ،نظام فعلی حوزه و دانشگاه و جایگاه نامطلوب علم و دانشجو و استاد را ، به نحو شایسته ای دگرگون کند.