مقدمه :
واحدهای تجاری به منظور تولید وفروش کالا خدمات ، در انواع مختلف دارائیها پولی (وجوه نقد، حسابها واسناد دریافتی)، دارائیهای مولد مشهود (ماشین آلات و تجهیزات زمین ) ودارائیهای نامشهود (حق اختراع، حق امتیاز، علائم تجاری وسرقفلی) سرمایه گذاری می کنند. علاوه بر این، واحدهای تجاری ممکن است وجوهی را صرف خرید سهام واوراق بهادار سایر واحدهای تجاری نمایند که حسب مورد به سرمایه گذاریهای بلند مدت یا کوتاه مدت طبقه بندی شود. موضوع بحث این نشریه، سرمایه گذاری بلند مدت در سهام و اوراق بهادار واحدای تجاری است .
مبنای تفکیک و تمایز بین سرمایه گذاریهای کوتاه مدت وبلند مدت که هر دو به عنوان دارائی در تراز نامه طبقه بندی می شوند ، در واقع ماهیت وهدف سرمایه گذاری است . آن گروه ازسرمایه گذاریها که به سهولت قابل فروش است ومی توان آن را بدون این که خللی در روابط تجاری پدیدار شود یا لطمه ای به کار آئی عملیاتی واحد تجاری وارد آید به فروش رساند ، به عنوان دارئیهای جاری طبقه بندی می شود . سرمایه گذاریهائی که به منظور ایجاد ارتباط ومناسبات عملیاتی وتجاری با سایر واحدها انجام می گیرد به عنوان سرمایه گذاریهائی بلند مدت طبقه بندی می شود . علاوه بر این ، آن گروه از سرمایه گذاریها که قابلیت فروش سریع ندارد ، هر چند موجب ایجاد وبسط روابط عملیاتی وتجاری با سایر واحدهای تجاری نمی شود ، نیز می تواند به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت معمولا در ترازنامه بعد از دارئیهای جاری اما قبل از اموال ، ماشین آلات ، وتجهیزات وتحت سر فصل جداگانه ای به همین نام (سرمایه گذاریهای بلند مدت) ارائه می شود .
اگر چه برای سرمایه گذاری در سهام واوراق قرضه دلایل بسیاری وجود دارد اما انگیزه اصلی ، افزایش درآمد خود را (1) مستقیما از طریق دریافت سود سهام یا سود تضمین شده سرمایه گذاری یا از طریق افزایش قیمت بازار سهام واوراق قرضه یا (2) به طور غیر مستقیم از طریق ایجاد وتحکیم روابط مناسب عملیاتی با سایر واحدهای تجاری به منظور بهبود نتایج عملیات خود ، افزایش دهد . معمولا سرمایه گذاریهای بلند مدت به منظور دستیابی به هدف دوم ، یعنی بهبود نتایج عملیات از طریق برقراری روابط مناسب تجاری وعملیاتی با واحد های تجاری دیگر صورت می گیرد . زیرا ، واحد سرمایه گذار از طریق اعمال نفوذ وکنترل بر خط مشی های مالی وعملیاتی واحدهای سرمایه پذیری که تامین کننده عمده مواد اولیه مورد نیاز واحد سرمایه گذار می باشد ، خریداران محصولات واحد سرمایه گذار یا سایر واحدهای تجاری که با واحد سرمایه گذار ارتباط و مناسبات تجاری دارند ، می تواند نتایج عملیات خود را به طور مستمر بهبود بخشد.
هدفهای سرمایه گذاریهای بلند مدت :
همان گونه که اشاره شد واحدهای تجاری ممکن است به دلایل مختلف اقدام به سرمایه گذاری در سهام و اوراق قرضه سایر واحد های تجاری نمایند . برای مثال،این گونه سرمایه گذاریها ممکن است به منظور برقراری مناسبات وایجاد روابط نزدیک با تولید کنندگان عمده مواد وکالاهای مورد نیاز یا فروشندگان محصولات واحد سرمایه گذار صورت گیرد . حقوق ناشی از مالکیت سهام عادی واحد های تجاری دیگر موجب می شود که واحد سرمایه گذار در نحوه مدیریت و تصمیم گیریهای واحد سرمایه پذیر اعمال نفوذ کند . بنابراین ، بسیاری از واحد های تجاری از سرمایه گذاری در سهام عادی به عنوان وسلیه ای برای کنترل فعالیت های واحد های دیگر وهمچنین تحصیل مالکیت واحدهای که نقدینگی مناسبی دارند ، استفاده می کنند .
قسمت ا لف : سرمایه گذاری در سهام عادی :
ثبت سرمایه گذاری های بلند مدت در تاریخ خرید طبق اصل بهای تمام شده ، سرمایه گذاریهای بلند مدت در تاریخ خرید باید به بهای تمام شده ثبت شود . بهای تمام شده سرمایه گذاری شامل خرید ، حق الزحمه کارگزار ، مالیات انتقال وسایر مخارجی است که برای تحصیل سرمایه گذاری مزبور می شود . اگر در ازای ازرش سرمایه گذاری تحصیل شده دارائیهای غیر از وجه نقد واگذار شود وارزش متعارف دارائیهای مزبور نیز مشخص نباشد ، در این صورت ارزش جاری بازار (قیمت بورس) سهام مورد سرمایه گذاری را می توان مبنای بهای تمام شده سرمایه گذاری وارزش دارائی غیر نقدی واگذار شده در مبادله ، قرار دارد . در این گونه موارد چنانچه ارزش جاری بازار سهام مورد سرمایه گذاری وارزش متعارف دارائی غیر نقدی واگذار شده در مبادله ، مشخص نباشد باید از نظر کارشناسان وارزیابان مستقل برای تعیین بهای تمام شده استفاده کرد .
چنانچه دو یا چند گروه مختلف سهام به طور یکجا خریداری شود ، کل مبلغ پرداختی باید بین گروههای مختلف سهام سرشکن گردد . اگر سهام خریداری شده در بورس اوراق بهادار مورد معامله باشد از قیمتهای بازار (بورس) آنها می توان به عنوان مبنا برای سرشکن کردن بهای تمام شده استفاده کرد . این روش تخصیص بهای تمام شده اصطلاحا روش ارزش نیبس بازار نامیده می شود .
سرمایه گذاری غالبا در بین فواصل زمانی پرداخت سود صورت می گیرد .
در مورد اوراق قرضه ، طبق اصول پذیرفته شده حسابداری ، بهره (سود تضمین شده)تحقق یافته به عنوان بخشی از بهای خرید محسوب مگردد زیر پرداخت آن تعهد شده است . در مورد سهام ، سود سهام بخشی از بهای خرید تلقی نمی شود زیرا فرایند کسب سود تا زمانی که توزیع سود سهام اعلام نگردد تکمیل نشده است. حال نحوه ثبت سرمایه کذاریهای بلند مدت در سهام با استفاده از مثال زیر بیان کنیم . مثال : شرکت خراسان در تاریخ 1/10/1*13 تعداد 500 سهم 500 ریالی شرکت تهران را به مبلغ 000/000/1 ریال خریداری می کند . سود سهام معمولا دراول مهر ماه هر سال پرداخت می گردد . آخرین سود سهام پرداختی برای سهم 50 ریالی بوده است . ثبت سرمایه گذاری به شرح زیر خواهد بود:
سرمایه گذاریهای بلند مدت - سرمایه گذاری در سهام شرکت تهران 000/000/1
بانک 000/000/1
در صورتی که روش یکنواختی بر مبنای شناسایی ویژه بهای تمام شده هر گروه از سرمایه گذاریها بطور مشخص بکار گرفته شود،حسابداری سرمایه گذاریهای بلند مدت آسان می گردد . هر یک از سرمایه گذاریها باید بطور جداگانه ثبت شود.
ثبت مزبور باید بیانگر (تعداد) ، تاریخ وبهای تمام شده یک واحد سرمایه گذاری باشد. جزئیات مزبور هنگامی که بخشی از سرمایه گذاری در آینده به فروش می رسد حائز اهمیت است زیرا بهای تمام شده سرمایه گذاریهای فروش رفته باید بر مبنای سیستماتیک تعیین گردد در غیر این صورت ممکن است در محاسبه سود (زیان) اشتباه یا دستکاریهای رخ دهد .
معمولا شناسایی دقیق سرمایه گذاری ( سهام ) فروش رفته مشکل نیست . اما در مواردی که به دلیل تعدد ویا حجم معاملات انجام یافته نسبت به سرمایه گذاریها ، شناسائی ویژه سرمایه گذاری ( سهام ) فروش رفته مشکل باشد ارجح است که از مبنای اولین صادره از اولین وارده استفاده شود استفاده شود . ازنظر صورتهای مالی ، استفاده از روشهای شناسائی ویژه ، اولین صادره از اولین وارده یا میانگین ( به استثنای اولین صادره از آخرین وارده ) برای تعین بهای تمام شده سرمایه گذاریهای فروش رفته شده می باشد .
تاثیر میزان سرمایه گذاری :
نحوه حسابداری سرمایه گذاری بلند مدت غالبا به میزان سرمایه گذار در سهام عادی واحد سرمایه پذیر بستگی دارد . سرمایه گذاری بلند مدت یک واحد تجاری در سهام عادی واحد تجاری دیگر را می توان بر حسب درصدی از سهام واحد سرمایه پذیر به شرح زیر طبقه بندی کرد :
1- سرمایه گذاری بیش از50 درصد سهام
2- سرمایه گذاری بین 20 درصد تا 50 درصد سهام
3- سرمایه گذاری کمتر از 20 درصد سهام
در مواردی که یک واحد تجاری بیش از 50 درصد سهام عادی واحد تجاری دیگر را در مالکیت خود دارد ، سرمایه گذار اصطلا حا واحد اصلی وسرمایه گذار ، واحد فرعی نامیده می شود . سرمایه گذاری در سهام عادی فرعی ، در صورتهای مالی واحد اصلی به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت گزارش می شود . در این گونه فرض بر این است که واحد اصلی بر واحد فرعی کنترل دارد ، از این رو واحد اصلی ملزم به تهیه صورتهای مالی تلفیقی می شود . صورتهای مالی تلفیقی با صورتهای مالی جداگانه هر یک از واحد های اصلی وفرعی تفاوت دارد . در تهیه صورتهای مالی تلفیقی شخصیتهای حقوقی مستقل واحد اصلی و واحد یا واحدهای فرعی نادیده گرفته می شود وهمگی از لحاظ مقاصد گزارشگری مالی به عنوان یک شخصیت اقتصادی یگانه در نظر گرفته می شوند . در برخی موارد هرچند واحد سرمایه گذار ممکن است کمتر از50 درصد سهام عادی واحد سرمایه پذیر را در مالکیت خود داشته باشد اما شواهد موجود ممکن است حاکی از این باشد که واحد سرمایه گذار خط مشی های مالی وعملیاتی واحد سرمایه پذیر را تحت کنترل دارد . در چنین مواردی نیز واحد سرمایه گذار ( واحد اصلی ) باید صورتهای مالی تلفیقی تهیه کند . به حر حال ، معیار اهمیت در مورد وجود کنترل ودر نتیجه تهیه صورتهای مالی وتلفیقی ، مالکیت در بیش از 50 سهام عادی دارای حق رای واحد سرمایه پذیر است.
اگر چه واحد سرمایه گذار با اختیار داشتن کمتراز 50 درصد سهام عادی واحد سرمایه پذیر ممکن است نتواند بر خط مشی های مالی و عملیاتی واحد سرمایه پذیر کنترل داشته باشد اما با دارا بودن کمتر از 50 درصد وبیشتر از 20 درصد سهام ، امکان اعمال نفوذ قابل ملاحظه بر خط مشی های مالی وعملیاتی واحد سرمایه پذیر را خواهد داشت . طبق استانداردهای حسابداری ،در صورتی که درصد سرمایه کذاری درسهام عادی دارای حق رای واحد سرمایه پذیر بین 20 تا 50 درصد باشد عموما واحد سرمایه گذاری می بایست از روش ارزش ویژه استفاده کند . اگر درصد سرمایه گذاری کمتر از 20 درصد باشد ، احتمالا واحد سرمایه گذار بر خط مشی های مالی وعملیاتی واحد سرمایه پذیر نفوذ قابل نخواهد داشت ودر نتیجه برای حسابداری سرمایه گذاری در سهام باید از ( 1) روش بهای تمام شده یا ( 2 ) قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار استفاده شود .