این پل که از اواخر تیمورى شالوده هایى داشته به امر شاه عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى که به نام بیگربیکى شهرت دارد بنا شده که هم اکنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام پلخواجو، تحریف کلمه «خواجه» است که به مناسبت لقب بزرگان وخواجههای عصر صفوی نام گذاری شده است.
این پل در انتهاى شرق خیابان کمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى که باستان شناسان تحقیق کردهاند پل مزبور بر روى پلى که در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.
در باب ساختمان این پل و زمان ساختنمان و بانى ساختمان و کیفیت آن اقوال گوناگونى نوشته اند ولى آنچه مناسب به نظر مى رسد شرحى است که مؤلف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهانى در این باب نگاشته و از این رو نوشته مزبور عیناً نقل مى گردد.
در انتهاى شرقى خیابان کمال اسماعیل و انتهاى جنوبى خیابان خواجو که به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه یزد مى رود پل زیبا و تاریخى خواجو واقع شده - این پل بر روى خرابه هاى پل حسن بیک به وسیله شاه عباس دوم صفوى در سال (1065 ه) ساخته شده است. آن را با اسامى: پل خواجو - پل حسن بیک پل بابا رکن الدین - پل گبرها نوشته اند.
تارونیه سیاح اروپائى نوشته است که در دو طرف خیابان این پل دو خانه وجود دارد که متعلق به شاه است و رودخانه در هیچ کجا بسترى بقشنگى این ندارد و چون این محل از همه جا گودتر است همین امر تا اندازهاى شاه عباس را وادار به ساختمان این پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى این که آنان از خیابان چهارباغ نگذرند و از این پل که راه را کوتاهتر مىنمود زودتر به منزل برسند ساخته شد و تاریخ آن 1057 تا 1077 هجرى است.
و نیز نوشته شده است وقتى که پل به اتمام رسید به همان نام حسن بیک نامیده شد. این پل که طولش 150 متر و عرضش 14 و معبر آن 7/5 متر مىباشد از سنگ و آجر ساخته شده و 21 جوى و 26 چشمه دارد.
این پل به منزله سد و از حیث معمارى و استحکام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف 51 غرفه بزرگ و کوچک دارد.
طول سنگهاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستونهاى فاصله هر چشمه به سقف 20 متر است جلو هر سقف و دیوار پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تختهاى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره مىشود.
و در قدیم مواقع جشن و غیره نیز قایقرانى مىنمودهاند و. در هذه السنه از طرف شهردارى تخته گذارى و قایقرانى و منظره زیبائى ایجاد شده و چنانچه براى خسرانى نداشته باشد، اقدام خوبى است اما نه براى همیشه. در قسمت شرقى پل طرفین دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقریباً در کف رودخانه سنگرس مفصلى دیده مىشود و چنانچه نوشتهاند دریاچهاى وجود داشته که از فوارههاى آن جستن مىنموده است، تا کف رودخانه یازده پله سنگى مىخورد، دو طرف شرقى قسمت پائین پل دو شیر سنگى بزرگ از قدیم موجود است که در بى مبالاتى و جهالت افراد خرابیهائى بدان وارد شده. غرفهها و اطاقهاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاکارى دوره صفئویه باقى است و طبقه بالاى اطاقها را در چندین سال قبل خراب نمودهاند. پشت بغلهاى این پل از کاشیهاى خشت هفت رنگ تزیین شده که متأسفانه در اثر لاقیدى بى مواظبتى مسئولین امر و یا ت.ثیر باد و باران همه ساله تعداد زیادى از آنها خراب و از بین رفته بود. از وسط پل در طرفین تالار دو راه پله موجود است که به وسیله آن دو طبقه زیرین مىتوان رفت و آمد کرد. تاریخ تعمیر این پل مطابق کتیبه کوفى که در طرف راست جنوبى پل رو بکار خانه نور است در سال 1290 هجرى بسعى نصر الله خان در زمان ناصر الدین شاه قاجار مىباشد.
اطراف پل مانند قدم در ایام بهار و تابستان و روزهاى تعطیل محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعیت زیاد است که راه عبور و مرور در طبقه دوم تقریباً مشکل مىشود.
در کتاب عباسنامه تألیف محمد طالهر وحید قزوینى به سال (1110 تا 1015 ه( شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد »خواجو« نوشته به خلاصه اینکه پس از اتمام شاه عباس دوم دستور آئین بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بیک سفره چى باشى واگذار نمود و تزیین هر یک از طاقهاى آن پل به عهده یکى از امرا محل گردید و چشمههاى وسط که به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئین بسته شد و مىنویسد: آب رودخانه را ببالا پل سد نموده به طورى که فواره حوض آن تقریباً سه گز مىجست، سایبانهاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشتههاى مفتول جهت آویختن فانوس و قنادیل به طرحهاى مختلف کشیده بودند.
و در هر مجلسى فرشهاى قالى کرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش اب ورنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گلرخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضلاللهى کامران و کامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یک در حجرات مختلف خود غنودند.
از مزایاى اختصاصى این پل سدى بوده که براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته اند که هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه هاى پائین آب بالا مى آمده و حکم دریاچه و سدى پیدا مى کرده و از این رو گفته اند:
داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا کرد
و بناى این سد و دریاچه براى این بوده که منظره عمارات و باغهاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره دریاچهاى که با بستن سد ایجاد مىگردید لذت برند.
منظور از عباس که در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است که امر ببناى ل و سد نمود، زیرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاریخ بناى پل (1060 ه.ق) و بناى سد (1068 ه.ق) بوده است.
این پل علاوه بر اینکه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نیز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (1060 ه.ق( که پل ساخته شد و به پل شاهى اشتهار یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال بر حسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آئین بندى و چراغان کردند و هر یک از غرههاى آن را یکى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و سائراى مشهدى قصیدهاى در 45 بیت و نیز صائب تبریزى قصیدهاى در وصف آن چراغانى و جشن سروده اند.
مؤلف تاریخ اصفهان ورى چنین گفته:
و اما مبانى شگرف اصفهان یکى پل هائى است که روى زاینده رود زده شده مانند پل بابا رکن الدین که به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان ترکمانهاى آققوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود بنام خود که در 1310 اجزاى ظل السلطان خراب کردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.
اینکه مؤلف تاریخ اصفهان ورى گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مىنماید اینستکه پیش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان ترکمانها تعمیرى از آن شده و در دوران صفرویه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانهاى به نام خود ساخته که در سال (1310 ه.ق( از طرف ظل السلطان خراب گردیده است.
این پل را باسامى: بابا رکن الدین - خواجو - گبرها - شیراز - حسن آباد - پل شاهى تیمورى خواندهاند اما اینکه آن را پل بابا رکن الدین گفتهاند از این جهت است که در تخت فولاد که نزدیکى جاده قدیم شیراز واقع شده قبر و بقعه بابا رکن الدین که از عرفاى معروف زمان خود در 26 ربیعالاول سال (769 ه.ق( وفات کرده در آنجا واقع وم مورد توجه و مزار عمومى است از این رو پل به نام او معروف گردیده است.
اما نامیدن آن به پل خواجو به مناسبت این است که در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شیراز از این نظر که نزدیک جاده اصفهان به شیراز واقع گردیده و پل گبرها از نظر اینکه گبرها از این پل به محله خود مىرفتهاند و پل حسن آباد از جهت این که محل خواجو را در قدیم حسن اباد مىنامیدهاند و اما پل شاهى از این جهت بود که چون شاه عباس دوم در سال یکهزار و شصت پل را کامل کرد و از هر جهت آراسته گردید به پل شاهى معروف گردید و تیمورى از آن نظر گفتهاند که تیمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود که آن پل را بنا کند و بنا کرد.
مؤلف صنف جهان در باب پل خواجو چنین نوشته است:
پل هشتم - پلى است که الحال به پل خواجو اشتهار دارد زیرا که در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و کنار آن محله واقع بوده و پل طرف یمین است و در اول قبل از خرابیها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنههاى بعد از آن خراب و بکلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزدیک آن بوده به اسم آن معروف شده. این ل در کمال خوبى و زیبایى است و زیاده خوش نماتر از پلى سى و سه چشمه است اما با آن عرض و طول نیست لکن به همان استحکام ساخته شده و دقیقهاى از استحکام و خوش نمائى را فرو گذار ننمودهاند، آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و میرزا طاهر وحید تخلص که در آن زمان وقایع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاریخى که به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده که در محل این پل یک پل کهنه مدروس و ویران بود و شاید آن پلى بوده است که در کتاب ماروخى با اسم جس حسین نوشته شده و باالجمله به حکم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و این پل را به این وضع خوب و هیئت مرغوب مشتمل بر بیست و چهار چشمه به زمان اندک بساختند و چون پیش محله حسن اباد و جنوب آن بوده ان پل حسن اباد نام نهادند و تصریح نموده است که یک طرف آن باغ سعادت آباد است که مشتبه به پل دیگر به هیچ وجه نیست و مرحوم امیر الشعراء رضا قلى خان هدایت تخلص نیز در کتاب روضه الصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشارهاى از بناى این پل از پادشاه مذکور نموده است. بر بالاى این پل به دستور خیابان و دو طرف غرفهها بستهاند و سرطاقهاى غرفهها را کاشى کارى نموده و در میان آن عمارت و نمائى ساختهاند که در غرفهها و آن عمارت همه نشیمن مردمان عام و خاص مىباشد که به تفریج و تماشا آیند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را که موسوم به فتح آباد است متصل به این پل بنا کرده است.