رنگ یکی از جنبه های مهم زندگی شهری است. رنگ از جمله خصوصیاتی است که در کنار شکل ، ابعاد ، جنسیت و بافت هر شیء ، حجم یا فضای آن را به ما می شناساند. در بیشتر موارد نخستین چیزی که بیننده در مورد یک شکل شناسایی می کند ، رنگ است.
تصور دنیایی بدون رنگ برای هیچ یک از ما ممکن نیست . در محیط شهری رنگ را همه جا می توان دید ؛ در بدنه و نمای ساختمانها ، پوشش بام ، کف سازی ها ، مبلمان شهری ، فضا ی سبز ، خودروها و حتی آسمان شهر و نیز رنگ آمیزی لباس افراد که همگی نقش مهمی در تعیین چهره رنگی شهر دارند. برای مثال در جامعه ما رنگ های تیره و کدر ، رنگ های غالب هستند که مسلما شهرهای ما را متفاوت از شهرهایی می کند که مردم آن تمایل به رنگ آمیزی های تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زیبایی بخشیدن به دنیای اطراف ما اهمیت دارند ، بلکه تاثیرات عاطفی - روانی قوی نیز بر اشخاص می گذارند . رنگها تعابیر روانی مختلفی دارند و همان طور که در قبل نیز بحث شد ، می توان خصوصیات افراد یا جامعه را از روی رنگهایی که استفاده می کنند و دوست دارند ، شناسایی کرد. از این جهت رنگ ابزار مهمی در جهت هدایت و القای حالات روانی خاص به افراد و جوامع است . فضاهای تیره و ناهمگون ، افراد را دچار افسردگی و فشارهای روانی ناخواسته می کند ، در حالی که خود افراد نیز از دلایل واقعی آن با خبر نیستند. از رنگ می توان در طراحی فضا بهره فراون برد . رنگ به کاهش خستگی و برانگیختن چشم کمک می کند . رنگها زمینه متنوعی از فضاها ( کنتراست ها ) را در ساعات مختلف روز پدید آورده و در هر ساعت ، سایه روشنهای جدیدی به وجود می آورند و فضا را متنوع و سرزنده می کند. ضمن این که با استفاده از رنگ می توان به فضا یکپارچگی و وحدت بخشید یا آن را متمایز و قابل شناسایی نمود. جالب این که این استفاده معمولا هزینه خاصی را به سازنده و استفاده کننده تحمیل نمی کند . رنگها معانی نمادین دارند و حتی در تصورات ذهنی ما نیز هر بنا با رنگهای خاصی تداعی می شود. مثلا رنگهای فیروزه ای و آبی یاد آور بناهای مذهبی و مساجد هستندو یا با دیدن رنگهای تند و شاد به یاد فضاهای کودکانه می افتیم . رنگهای مختلف می توانند یاد آور آرمانها ، معانی و وقایع خاص باشند. برای مثال رنگهای سبز تیره و سیاه برای مراسم عاشورا و رنگهای زرد ، سرخ ، نارنجی یاد آور فصل پاییز و آغاز مدارس است که هر یک چهره متفاوتی به فضای شهر می دهند.
رنگ در شهرهای قدیم
در بناها و فضاهای قدیم ، رنگهای طبیعی مصالح محلی که بناها به وسیله آنها ساخته می شد ، به شهر چهره ای هماهنگ و همگون می داد و با روحیه ، اقلیم و فرهنگ مردم نیز بیشتر مطابقت می کرد به این ترتیب رنگ هر شهر تثبیت شده بود و جنبه ای از هویت آن محسوب می شد. بنابراین ، با وجود تفاوت در مقیاس و عملکردها ، نوعی وحدت کلی بر سراسر شهر حاکم بود . هر شهر هویت رنگی خاص داشت . در این شهرها ، بناهای شاخص شهری به ویژه بناهای مذهبی با تزئینات کاشی فیروزه ای رنگ در زمینه خاکی خود می درخشیدند و خود را متمایز می کردند . شهرهای کویری ، با آسمان آبی ، درختان سبز و بناهای خاکی و گنبدهای فیروزه ای رنگ ، تصویری چشم نواز در ذهن وخاطر هر بیننده ای حک می نمودند . تجربه حرکت در چنین فضاهای شهری به دلیل وحدت آن ، آرامش بخش و به دلیل تنوع رنگی به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود .
رنگ در شهر های امروز...
بر عکس در شهرهای امروز ما ، استفاده از رنگ به معضلی بدون پاسخ تبدیل شده که سازندگان ، معماران و طراحان ومردم عادی را به استفاده بی فکر و کورکورانه از رنگ کشانده است . شهرهای ما یک بوم رنگی بی هویت و مغشوش هستند که تنها موجب افسردگی روان پریشی و عصبیت افراد جامعه می شوند . در جامعه ما حساسیت افراد نسبت به فضا از میان رفته و افراد فاقد نگرشی منسجم در مورد چگونگی نمود فضاها هستند . در نتیجه با فضاها به صورت انفعالی برخورد شده و اجازه داده می شود که سرعت زندگی روزمره و وقایع ، ما را به دنبال خود بکشد ! ما با مسائل مهم فضاهایمان از جمله رنگ به صورت مقطعی و موردی برخود می کنیم.
در شهرهای ما هیچ گونه اصول و مبانی مدونی برای محیط های شهری وجود ندارد تا محیط ، اقلیم و فرهنگ مان و بر اساس اصول و طراحی رنگ بتوان مدیران و طراحان و حتی مردم را در انتخاب رنگهای مناسب برای محیط زندگی شان هدایت کرد.
شهر های امروز ما نیازمند نگرشی جامع نسبت به مسئله رنگ هستند تا در کنار سایر مسایل شهری ، رنگ نیز طراحی شده و سازماندهی یابد. در نتیجه در فضاهای شهری با نوعی اغتشاش رنگی مواجهیم . رنگهایی که نه مکمل یکدیگرند و نه از قانون رنگی خاصی پیروی می کنند.
رنگ وسیله ای برای خودنمایی شده است. توجه به جنبه های عملکردی و فیزیکی رنگ بدون توجه به ابعاد و تاثیرات روانی آن باعث آزاردهنده بودن رنگهای به کار رفته در محیط می شود . مدیران از افراد غیر متخصص در طراحی و تجهیز فضاهای شهری استفاده می کنند و سپس با وجود صرف هزینه وانرژی زیاد با تعجب به نتایج تاسف بار به وجود آمده می نگرند. در معماری تک بناها نیز افراد غیر متخصص و گاه حتی متخصص تنها برای خودنمایی ، جلوه فروشی و متمایز کردن بنا از سایر بناهای مجاور از رنگ های ناهمگون و نامتجانس با زمینه، عملکردو شخصیت بنا و محیط اطراف استفاده می کنند که با گذشت زمان ، نادرستی این انتخاب ها آشکار می شود.
دیدگاه طراحی شهری
استفاده فراوان از رنگهای تند و متفاوت در پروفیل در و پنجره تا شیشه های رفلکس با رنگهای تند و خیره کننده برای تک تک ما ملموس و آشنا اند . این رنگها بر سردرگمی فرد در فضا می افزایند ، چرا که هر رنگ دارای پیام و دارای بار معنایی خاصی است. زمانی که بدون توجه به معانی نهفته در رنگها از آنها استفاده شود ، محیط به مکانی ناراحت کننده و ناخوشایند برای فرد بدل می گردد .
رنگ که خود عنصری هویتی و عاملی برای تقویت خوانایی است ، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفی و سلیقه ای به کار گرفته می شود که بخشهای تازه ساز شهرهای کویری یا شهری در حاشیه دریای خزر ، تفاوت چندانی با شهر تهران ندارند . این اغتشاش و بی نظمی و بی هویتی در همه جا یکسان است و تنها از همین جهت می توان میان شهرها تجانس و تشابه یافت !
این در حالی است که هر شهر ، بسته به اقلیم ، مصالح بومی ، فناوری و منابع سلیقه و فرهنگ افراد ، رنگ نماها ، در و پنجره ها ، مبلمان شهری ، کف سازی ، سقف و بام اصولا تمامی عناصر شهری به رنگهای خاصی محدود می شود که به نوعی شناسنامه رنگ شهر به شمار می آیند. از کنار هم گذاشتن این نمونه های رنگی می توان پالت رنگی شهر را کرد. رنگهای پالت رنگی شهر مطلوب در دامنه های مشخص و هماهنگ قرار دارند و اکثرا تناسبات رنگی با یکدیگر هستند.
رنگ یکی از عناصری است که در کنار نور ، بافت ، فرم و شکل بر ادراک بصری افراد از محیط تاثیر می گذارد ؛ اما در عین حال شاید بیش از هر مقوله دیگری در طراحی ، با آن به صورت تصادفی برخورد شود. رنگها دارای وزن ادراکی اند : رنگهای روشن سبک ترند و رنگهای تیره سنگین تر . رنگ سیاه در این مورد استثناست وخالی بودن را القا می کند. رنگهای متفاوت القاء کننده مسافت و فاصله نیز هستند . رنگهای گرم نزدیک تر حس می شوند و فضا را تنگ تر می کنند ، در حالی که رنگهای سرد دورترند و فضا را وسیع تر نشان می دهند . در ضمن باید توجه داشت که چگونگی قرار گیری رنگها در کنار هم و نقشهای زمینه نیز بر این ابعاد تاثیر می گذارند.
ادراک رنگی در مجموع به سه عامل بستگی دارد :
شرایط و محیطی که رنگ در آن دیده می شود.
خصوصیات سطح جسم منعکس کننده مانند بافت و توانایی آن برای جذب یا انعکاس نور .
توانایی فرد برای ادراک رنگها.
روان شناسان مطالعات زیادی بر روی تاثیر رنگ و نور بر ادارک ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثیر رنگ بر حس وزن ( سبکی و سنگینی ) ، دما ( گرمی و سردی ) ، فاصله ( دوری و نزدیکی ) و ابعاد ( بزرگی و کوچکی ) آگاه اند. حتی مقیاس زمان نیز در فضاهای دارای رنگهای مختلف ، متفاوت است. برای مثال ، شنوندگان سخنرانی در یک سالن آبی رنگ ، آن را طولانی و کسل کننده می یابند ، در حالی که همان سخنرانی در یک سالن سرخ رنگ ، هیجان انگیز و کوتاه تر ارزیابی می گردد .
مجموعه این عوامل باعث می شود تا صرف نظر از سایر عوامل محیطی و خصوصیات فضایی ، دو فضای یکسان با ترکیبات رنگی مختلف تاثیرات کاملا متفاوتی را بر ادراک انسان بگذارند.
استفاده از رنگهای طبیعی در شهر
همان طور که مبلمان منزل و فضای محیط مسکونی باید از هماهنگی و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد ، اجزاء تشکیل دهنده شهر نیز در صورت تبعیت از اصول ترکیب و هماهنگی در رنگها فضایی مطلوب و آرامش بخش را برای شهروندان خواهد ساخت. فضاهای سبز شهری مهمترین عنصر تامین کننده تنوع رنگ هستند ، و در شکل دهی به سیمای رنگی شهر نقش اساسی دارند.
رنگ مهمترین عامل در جذابیت پارک ها و فضاهای سبز شهری است و آگاهی از کاربرد متناسب رنگها موجب نیل به مقصود خواهد شد. یکی از وظایف طراحان چشم انداز ، آگاهی از دانش ترکیب رنگ ، روانشناسی رنگها و آشنایی با گونه های گیاهی تامین کننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گیاهی بسیاری را در طبیعت می توان یافت که با تغییر رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهای شهری می شوند . در ترکیب رنگ گیاهان در هر منظره می توان از دو روش کلی تبعیت نمود ؛ روش اول ترکیب رنگهایی است که در چرخه طیف رنگهای مجاور یکدیگرند ، مثل ترکیب رنگهای قرمز ، قرمز - بنفش و بنفش . در این روش ترکیب رنگ هر اندازه محیط مورد نظر وسیع تر باشد ، طیف رنگی و رنگهای مجاور انتخابی بیشتر است . برعکس با کوچک شدن محیط ، رنگهای انتخابی محدود خواهد شد.
روش دوم ، در ترکیب رنگها ، نقطه مقابل روش اول است. دراین شیوه از رنگهای مکمل و رنگهای مقابل یکدیگر استفاده می شود ، به عنوان مثال طراح از گیاهانی با رنگهای بنفش- زرد و یا قرمز - سبز در مجاورت یکدیگر استفاده می کند. این شیوه بیشتر در مواردی استفاده می شود که هدف طراح جلب توجه و نظر بینندگان به چشم انداز است.