کاشی کاری کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است.
تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید.
در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است.
لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی.
کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوار های ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت.
در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است.
از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند.
احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند.
صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت.
در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق به چشم می خورد.
سطح این مناره با تزئینات هندسی و استفاده از تکنیک آجرکاری پوشش یافته، ولی محدوده کتیبه ای آن با استفاده از کاشیهای فیروزه ای لعابدار تزئین گردیده است.
شبستان گنبد دار مسجد جامع قزوین( 509 ه.ق) شامل حاشیه ای تزئینی از کاشیهای فیروزه ای رنگ کوچک می باشد و از نخستین موارد شناخته شده ای است که استفاده از کاشی در تزئینات داخلی بنا را در ایران اسلامی به نمایش می گذارد.
در قرن ششم هجری، کاشیهایی یا لعابهای فیروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی روزافزون رو به رو گردیده و به صورت گسترده در کنار آجرهای بدون لعاب به کار گرفته شدند.
تا اوایل قرن هفتم هجری، ماده مورد استفاده برای ساخت کاشی ها گل بود اما در قرن ششم هجری، یک ماده دست ساز که به عنوان خمیر سنگ یا خمیر چینی مشهور است، معمول گردید و در مصر و سوریه و ایران مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره حکومت سلجوقیان و در دوره ای پیش از آغاز قرن هفتم هجری، تولید کاشی توسعه خیره کننده ای یافت.
مرکز اصلی تولید، شهر کاشان بود.
تعداد بسیار زیادی از گونه های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در این شهر تولید می شد.
اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش، چلیپا وشش ضلعی برای شکیل نمودن ازاره های درون ساختمانها با یکدیگر ترکیب می شدند.
از کاشیهای لوحه مانند در فرمهای مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالایی قاب ازاره ها استفاده می شد.
قالبریزی برخی از کاشی ها به صورت برجسته انجام می شد در حالی که برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین می شدند.
در این دوران از سه تکنیک لعاب تک رنگ، رنگ آمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگ آمیزی زرین فام بر روی لعاب استفاده می شد.
تکنیک استفاده از لعاب تک رنگ، ادامه کاربرد سنتهای پیشین بود اما در دوران حکومت سلجوقیان، بر گستره لعابهای رنگ شده، رنگهای کرم، آبی فیروزه ای و آبی لاجوردی-کبالتی- نیز افزوده گشت.
ابوالقاسم عبد الله بن محمد بن علی بن ابی طاهر، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، توضیحاتی را در خصوص برخی روشهای تولید کاشی، نگاشته است.
وی واژه هفت رنگ را به تکنیک رنگ آمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرد.
این تکنیک در دوره بسیار کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیار چسمگیر برخوردار بود.
p کاشی های هشت پر ستاره ای و چلیپا - قرن هفتم هجری - امامزاده جعفر دامغان p کاشی زرین فام - قرن پنجم هجری - کاشان لعاب زرین فام که ابوالقاسم آن را دو آتشه می خواند، رایج ترین و معروف ترین تکنیک در تزئینات کاشی بود.
این تکنیک ابتدا در قرن دوم هجری در مصر برای تزیین شیشه مورد استفاده قرار می گرفت.
مراحل کار به این شرح بوده که پس از به کار گیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن، کاشی با رنگدانه های حاوی مس و نقره رنگ آمیزی می شده و مجددا در کوره حرارت می دیده و در نهایت به صورت شیء درخشان فلزگونه ای در می آمده است.
با توجه به مطالعات پیکره شناسی که بر روی نخستین کاشیهای معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع از کاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای گیاهی، می توان گفت این نوع از کاشی ها به ساختمانهای غیر مذهبی تعلق داشته اند.
ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای 642-654 ه.ق بر جای نمانده است.
پس از این سال ها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونه های پیشین پرداختند.
نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشی سازی بود.
در این دوران، تکنیک مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزئین سفال که بعدها عنوان لاجوردینه را به خود گرفت، جانشین آن شد.
در این تکنیک، قطعات قالب ریزی شده با رنگهای سفید، لاجوردی و در موارد نادری فیروزه ای، لعاب داده می شدند و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز، سیاه یا قهوه ای بر روی لعاب، برای بار دوم در کوره قرار داده می شدند.
در اوایل دوره ایلخانی، تکنیک زرین فام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ افزوده ای به کار برده می شد، لکن در ربع پایانی قرن هفتم، رنگهای لاجوردی و فیروزه ای به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند.
با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سرانجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با استفاده از رنگهای آبی لاجوردی و اندک مایه ای از رنگهای قرمز و سیاه، جایگزین نقاشی زرین فام شد که کاشی های تولید شده با چنین تکنیکی معمولا با نام کاشی های سلطان آباد شناخته می شوند.
این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار می گرفت و پس از آن منسوخ شد.
با رو به زوال نهادن حاکمیت ایلخانیان در اواسط قرن هشتم، عصر طلایی تولید کاشی پایان یافت.
کاشی های معرق-موزائیکی- تک رنگ و نه چندان نفیس در رنگهایی متفاوت جانشین قابهای عظیم زرین فام و کتیبه ها شدند.
این تکنیک برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری در آناتولی اقتباس شده و یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار شده است.
این نوع از کاشی ها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار یکدیگر چیده می شده و از آنها برای تزئین محراب ها استفاده می شد.
شیوه کار به این صورت بوده است که سفالهای لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی می بریدند و سپس با در کنار هم قرار دادن آنها، طرح اصلی را می ساختند.
در دوره ایلخانیان برای نخستین بار این تکنیک مورد استفاده قرار گرفت؛ مانند آنچه که در مقبره امام زاده جعفر اصفهان (726 ه.ق) به چشم می خورد؛ اما کاربرد وسیع آن در دوره میانی قرن نهم هجری رواج پیدا کرد.
طیف وسیع و پیشرفته ای از کاشی های معرق بر روی تعدادی از بناهای مهم یادبود این دوران دیده می شوند که به عنوان نمونه می توان به مسجد گوهرشاد در مشهد، مدرسه آلغ بیک در سمرقند و مدرسه خرگرد اشاره کرد.
p کاشی معرق - پنجره مشبک کاری مسجد شیخ لطف الله اصفهان با توجه به وقت گیر بودن نصب کاشی های معرق، در اواخر قرن نهم هجری تکنیک ارزان تر و سریع تری با نام هفت رنگ، جایگزین آن شد.
این تکنیک، ترکیب رنگهای مختلف و متعددی را بر روی کاشی ممکن ساخته بود.
همچنین در چنین شیوه ای، رنگ ها مجزا بوده و درون مرزهای یکدیگر نفوذ نمی کردند؛ زیرا توسط خطوط رنگینی مرکب از منگنز و روغن دنبه از یکدیگر جدا می شدند.
در بسیاری از بنا های تیموریان شاهر رواج مجدد کاشی کاری به شیوه هفت رنگ هستیم که به عنوان نمونه، می توان از مدرسه غیاثیه خردگرد که در سال 846 ه.ق تکمیل شده یاد کرد.
p کاشی هفت رنگ - قرن هشتم هجری - ایران p کاشی هفت رنگ - قرن دهم هجری - ترکیه مساجد و مدارس صفویه به طور کلی با پوششی از کاشی ها در درون و بیرون بنا تزیین شده اند.
در حالیکه کاربرد کاشی های معرق تداوم می یافت، شاه عباس که برای دیدن بناهای مذهبی کامل نشده اش بی تاب بود، استفاده بیشتر از تکنیک سریع کاشی هفت رنگ را تقویت کرد.
در عصر صفویه، کاشی هفت رنگ در قصرهای اصفهان به نحوی گسترده مورد استفاده قرار گرفت و نصب کاشی های چهارگوش درون قابهای بزرگ، منظره هایی بدیع همراه با عناصر پیکره ای و شخصیتهای مختلف، به وجود آورد.
در قرن دوازدهم هجری، با روی کار آمدن زندیه عمارت سازی در اندازه های جاه طلبانه به ویژه در شیراز، پایتخت زندیان، از سر گرفته شد و به همین دلیل، جنبش جدیدی در صنعت کاشی سازی پدید آمد.
در این عصر، تصاویر کاشی ها با نوعی رنگ جدید صورتی که در دوران حکمرانی قاجار نیز استفاده می شده، نقاشی می شوند.
صنعت کاشی سازی اسلامی در دوره هایی از پورسلین-ظرف چینی وارداتی از دوران تانگ و سونگ- تأثیر پذیرفته است.
حاصل این تأثیرات، ساخت کاشی هایی با لعاب سفید و طرح های آبی است.
اقتباس هنرمندان اسلامی از چینی های آبی-سفید قابل ملاحظه است.
در اواسط قرن نهم هجری، نقشمایه های چینی کاملا در نقشمایه های دوران اسلامی جذب شده و حاصل آن، پدیدار شدن یک سبک اسلامی-چینی دو رگه دلپذیر و قابل قبول بود.
هنر کاشی کاری ترکیه تا حد زیادی تحت تأثیر سنتهای ایرانی قرار داشت.
در قرن نهم هجری (تا سال 875 ه.ق) هنرمندان تبریزی با انگیزه اشتغال به فعالیت در ترکیه می پرداختند.
p کاشی ایزنیک - قرن پنجم هجری - ترکیه در قرن دهم هجری، ایزنیک مرکز تولید ظروف سفالی و کاشی در ترکیه محسوب می شد.
یک رنگ قرمز درخشان جدید و یک دوغاب غنی شده از آهن به صورت ضخیم غیر قابل نفوذ به زیر لعاب، به کار گرفته می شده که از ویژگی های کاشی ایزنیک به شمار می آمد.
یک سبک برگدار زیبا با طراحی های واقعی از گل های لاله، سنبل و میخک نیز بر روی کاشی ها، منسوجات، جلدسازی و سایر هنرهای ترکیه قرن دهم مورد استفاده قرار گرفتند اما پس از قرن یازدهم هجری، کیفیت کاشی ایزنیکی رو به افول گذاشت و از این دوران به بعد، ساخت کاشی در شهر کوتاهایا در مرز فلات آناتولی ادامه یافت.
ساخت کاشی در سوریه نیز صورت می گرفته است.
سفالگران دمشقی در قرن نهم هجری کاشی های سفید-آبی تولید می کردند اما یک قرن بعد طرح کاشی های سوریه ای بازتاب کاشی های ایزنیک بود.
کاشی های سوریه در رنگ های سبز روشن، فیروزه ای و ارغوانی تیره خاصی در زیر لعاب نقاشی شده اند.
بهترین دوره برای کاشی سازان دمشق، قرن دهم هجری است.
پس از آن، گرچه تولید کاشی تا قرن سیزدهم ادامه یافت اما کیفیت آن کاهش یافت و طرح های کاشی های سوریه یک دست شد.
گزارشی از فرازو نشیب های صنعت کاشی سرامیک در ایران تولید کاشی و سرامیک 248 برابر شده استاز زمان احداث اولین واحد تولید کاشی در ایران حدود 45 سال می گذرد.
روند این صنعت طی 45 سال گذشته به گونه ای بوده است که از تولید 500هزار مترمربع در سال 1339 به 124میلیون مترمربع در سال 84 رسیده است (248 برابر).
با بررسی طرح های در حال اجرا اعم از واحدهای جدید و طرح های توسعه واحدهای در حال کار پیش بینی می شود که روند افزایش ظرفیت در چند سال آینده ادامه داشته باشد و ظرفیت اسمی واحدها در سال 1385 به 270میلیون مترمربع و در سال 1386 به بیش از 330میلیون مترمربع برسد.
این در حالی است که ظرفیت های نصب شده در سال های فوق بالاتر از میزان تولید بوده است.
به طور کلی تولید و رشد صنعت سرامیک ایران را می توان به چهار دوره کاملا مجزا تقسیم بندی کرد.
1 - دوره اول از سال 1338 تا سال 1357 سیاست گذاری های صنعتی قبل از انقلاب در قالب برنامه های 5 ساله توسعه و به موازات آن ایجاد زیرساخت های لازم در ابتدای دهه 30 به گونه ای شکل گرفت که سرمایه های حاصل از بخش تجاری کشور به مسیر ایجاد واحدهای کوچک و بزرگ صنعتی و تولید هدایت شود.
در بخش صنعت کاشی و سرامیک ایران نیز مشاهده می شود که موسسان و سرمایه گذارانی که برای اولین بار اقدام به احداث کارخانه کاشی نموده اند دارای پایگاه بازاری بوده و طبیعتا سرمایه حاصله نیز منشا تجاری داشته است.
سرمایه گذاری و احداث واحدهای اولیه کاشی و سرامیک براساس شرایط و امکانات ذیل صورت گرفت.
I - مزیت نسبی مستتر در بسیاری از پارامترهای تولید مانند مواد اولیه، انرژی، نیروی کار و غیره.
II - تحولات اجتماعی و تغییرات الگوی تولید و مصرف در صنعت ساختمان و گرایش به استفاده از مصالح برتر در سال های پایانی دهه 40 و شروع دهه 50 الگوی مصرف در صنعت ساختمان خصوصا در اقلامی مانند کاشی و سرامیک نیز تغییر یافته و گرایش به مصرف کالای لوکس خارجی پیدا کرد.
به همین دلیل علاوه بر تولید داخلی سالانه یک تا 1/5 میلیون مترمربع کاشی از کشورهای ایتالیا و اسپانیا وارد کشور می شود اما شرایط تولید داخلی و بازار رقابتی به گونه ای تنظیم شده بود که این میزان واردات نه تنها هیچ گونه اثر سوء بر تولید داخلی نداشت، بلکه به لحاظ کیفیت و تنوع طرح های کاشی وارداتی، زمینه برای ارتقای سطح کیفی محصولات داخلی نیز فراهم می شد.
2 - دوره دوم از سال 58 تا 1368 با پشت سر گذاشتن التهابات ناشی از انقلاب و تثبیت نظام جدید سیاست گذاری های صنعتی کشور بر اساس تز خودکفایی در تولید به جای واردات شکل گرفت.
تاثیر این سیاست گذاری در صنعت کاشی کشور در احداث واحدهای جدید و توسعه کارخانه های احداث شده قبل از انقلاب نمایان شد.
در سال 1365 با نظارت وزارت صنایع با خرید انبوه برای تعداد ده واحد کاشی شامل چهار واحد کاشی کف هر یک با ظرفیت اولیه 750هزار مترمربع و 6 واحد کاشی دیوار هر یک با ظرفیت اولیه 5/1میلیون مترمربع گشایش اعتبار شد.
ماشین آلات کارخانه های مذکور از سال 66 تدریجا وارد شد و اولین واحد فوق در سال 1372 و بقیه واحدها تدریجا تا سال 1375 به بهره برداری رسیدند.
در این زمان مجموع ظرفیت تولید کاشی و سرامیک ایران به حدود 20میلیون مترمربع رسید که نشان دهنده عزم راسخ سیاست گذاران صنعتی کشور و مسوولان مربوط به تحقق تز خودکفایی و تولید جایگزین واردات می باشد.
به دلیل محدودیت های ارزی و همچنین رسیدن کیفیت تولیدات کاشی و سرامیک کشور به سطح مطلوب که همانا تامین نسبی نیازهای داخلی بود، محدودیت های تعرفه ای برقرار شد و ورود کاشی و سرامیک عملا متوقف گردید.
3 - دوره سوم از سال 68 تا 79 در این دوره به دلیل پایان یافتن جنگ و تثبیت شرایط داخلی و رونق گرفتن صنایع خصوصا ساختمانی و نیاز روزافزون به مصالح ساختمانی من جمله کاشی و سرامیک، روند سرمایه گذاری و رشد صنعت کاشی و سرامیک با شتاب بیشتری ادامه یافت و با ورود تدریجی محصولات واحدهای جدیدالاحداث به بازار داخلی و تامین کامل نیازهای بازار، بخشی از آن نیز روانه بازارهای بین المللی شد.
متوسط رشد سالانه از سال 58 تا پایان 79 (به مدت 20 سال) حدودا معادل 2/8درصد می باشد که این درصد رشد دقیقا براساس پارامترهایی مانند رشد جمعیت و رشد اقتصادی کشور بوده است.
4 - دوره چهارم (از ابتدای سال 1380 تا پایان سال 84 و پیش بینی تا سال 86) همانگونه که قبلا ذکر شد رشد صنعت کاشی و سرامیک ایران طی سه دوره اول (1379 -1338) رشد متوازن و منطبق بر نیاز بازار داخلی و توان صادراتی این صنعت بوده است.
با تصویب برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور و ایجاد تسهیلات برای سرمایه گذاری و تشکیل صندوق ارزی هجوم سرمایه گذاران برای احداث واحدهای جدید با صدور سهل و آسان موافقت اصولی و پرداخت تسهیلات توسط شبکه بانکی کشور شروع شد.
به طوری که ظرف مدت دو سال بیش از 500میلیون مترمربع موافقت اصولی صادر گردید که بیش از 220میلیون آن وارد فاز اجرایی شد.
تولید و مصرف از نیمه دوم سال 1381 توازن بین مصرف و تولید به هم خورده و آثار مازاد تولید در بازارهای داخلی به صورت نابسامانی هایی در شبکه تولید و توزیع نظیر افزایش کمیسیون عاملین فروش، افزایش زمان دریافت وجه کالا، عرضه کاشی و سرامیک درجه 1 و 2 به قیمت کالاهای با درجه پایین تر، حذف درجه 1 و 2 از لیست قیمت ها و موارد دیگر نمایان شد.
با گذشت زمان و افزایش سریع تولیدات و رسوب بخشی از تولیدات در سطح بازار و کارخانه ها و افزایش نابسامانی ها مرحله ورود به بحران از نیمه دوم سال 1382 شروع شد.
در جدول روند افزایش تولید، میزان مصرف ، میزان صادرات طی 12 سال گذشته(1384 -1372 و پیش بینی تا پایان سال 1385 نشان داده شده).
صادرات روند صادرات و میزان آن در طی سال های 72 الی 82 روند ثابت و بین 5 تا 6میلیون مترمربع در سال در نوسان بوده است و در سال 83 و 84 به میزان 9351000 و ده میلیون و 862هزار تن رسیده است و آن هم فقط به خاطر اجبار نه به دلیل تمایل تولیدکنندگان به صادرات بلکه به دلایل ذیل بوده است: 1 - اشباع بازار داخلی و رسوب کاشی در انبارها و کاهش نقدینگی 2 - پایین بودن قیمت های صادراتی 3 - افزایش مداوم قیمت تمام شده در ایران و از دست دادن توان رقابت و تحمل تورم دو رقمی هر ساله 4 - کاشی و سرامیک ایران در بازارهای جهانی فاقد BRAND می باشد 5 - اشباع بازارهای جهانی اکنون با توجه به واقعیت های فوق آیا امکان افزایش جهشی صادرات کاشی و سرامیک ایران وجود دارد؟
راهکارهای خروج از بحران آمار و ارقام نشان از بحران و استمرار آن دارد و می بایست مسببان اصلی در ایجاد بحران (مجموعه تولیدکنندگان و سرمایه گذاران، سیاستگذاران صنعتی و شبکه بانکی کشور) هدف اصلی را متمرکز بر نجات سرمایه های ملی اعم از مادی و انسانی که به سمت اضمحلال و نابودی می رود، نمایند.
متاسفانه عظمت فاجعه و ابعاد آن شاید مانع از تحقق تمام اهداف و حل کلیه مشکلات گردد.
اما موفقیتی هر چند اندک اولا می تواند در کوتاه مدت باعث نجات بخشی از سرمایه های ملی گردد و ثانیا می تواند مقدمه ای بر انسجام هر چه بیشتر دست اندرکاران و کسب موفقیت های بیشتر برای حل کامل بحران در آینده باشد.
1 - تولیدکنندگان کاشی و سرامیک می باید صادقانه بپذیرند که با روحیه خودمحوری و عدم اعتقاد به جمع مخصوصا تشکیلات صنفی خود یعنی انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک ایران و عدم همکاری با آن مسابقه ای به صورت ناسالم ترتیب داده اند که برگزارکنندگان مسابقه بازندگان اصلی آن و شبکه توزیع خصوصا عاملین فروش برندگان اصلی آن هستند.
2 - تجدید سازمان، اعمال مدیریت علمی و کلاسیک، الگو قرار دادن سازمان ها مشابه بررسی نقاط بحران و تنگناها به روش علمی و رفع آنها.
3 - مدیریت تولید شرایط فعلی و استمرار آن در سال های آینده نیاز به تصمیم و مدیریت جمعی برای برنامه ریزی مقدار تولید دارد.
4 - تعیین تکلیف مازاد موجود در بازار و واحدهای تولیدی 5 - حفظ قیمت های داخلی 6 - اقدامات جمعی برای بازاریابی در بازارهای جهانی وزارت صنایع و معادن 1 - صدور هرگونه موافقت اصولی اعم از احداث واحد جدید یا طرح توسعه در کشور را لغو کند.
2 - جلوگیری از ارائه تسهیلات صندوق ارزی و دیگر اعتبارات 3 - همکاری مستمر وزارت صنایع و معادن با انجمن تولیدکنندگان سرامیک ایران زیرا انجمن با در اختیار داشتن طیف وسیعی از کارشناسان مختلف می تواند به عنوان بازوی کارشناسی سیاستگذاری صنعتی و اقتصادی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
شبکه بانکی کشور 1 - بازنگری در نحوه بررسی طرح ها 2 - ممانعت از پرداخت هر نوع تسهیلات ارزی و ریالی به واحدهای جدیدالاحداث و طرح های توسعه که در مرحله ایجاد تاسیسات و یا تخصیص ارز برای ورود ماشین آلات و تجهیزات می باشند.
بدیهی است پیشنهادهای فوق صرفا در چارچوب منافع تولیدکنندگان کاشی و سرامیک نبوده و اصل مهم در این رابطه حفظ منابع ملی و جلوگیری از تضیع سرمایه ها می باشد زیرا انجماد سرمایه های عمومی به صورت واحدهای بلامصرف و نهایتا تملک آنها توسط بانک ها به معنای هدر دادن کامل امکانات و سرمایه های کشور است و ضد توسعه می باشند شاد مسجد گوهر ، در جنوب حرم رضا ساخته شدهاست.
این مسجد در سال ۸۲۱ ه.ق به دستور گوهرشادآغا همسر شاهرخ از پادشاهان تیموری بنا شدهاست.
به دلیل ظرافت و زیبایی کاشی کاری و خط و اسلوب معماری مسجد گوهرشاد، این مسجد از نفیس ترین شاهکارهای معماری ایرانی در دوره تیموری است.
اسم گوهرشاد در دو محل با کاشی معرق نگاشته شده، یکی در قسمت بالای در نقرهای که به دارالسیاده میرود و دیگری بر کتیبه ایوان مقصوره که به خط زیبای شاهزاده بایسنقر میباشد.
در قسمت وسط نیز کتیبهای به نام محمد رضا امامی وجود دارد.
شیوه معماری این مسجد به سبک معماری مساجد چهار ایوانی ایران است و در طی سالها گنبد آن چهار بار مورد مرمت قرار گرفتهاست.
مسجد گوهرشاد یکی از مشهورترین مساجد ایران است.
این بنا که در مجموعه معماری حرم مطهر امام رضا(ع) واقع است از ضلع شمالی به دارالسیاده و دار الحفاظ از سمت جنوب به صحن قدس و از غرب به صحن امام و از جهت شرق به سمت شیخ بهایی محدود است.
مسجد گوهرشاد به همت گوهرشاد آغا، دختر امیر غیاث الدین ترخان در دوران حکمرانی همسرش شاهرخ بن تیمور گورکانی و فرمانروایی بایسنقر در خراسان در سنه 818 ه.
ق توسط معمار چیره دست عصر تیموری قوام الدین بن زیدالدین بن طیان شیرازی با استفاده از آجر و گچ پی ریزی گردید و بعد از سه سال ساختمان آن به اتمام رسید.
مساحت کل این مسجد 9410متر مربع می باشد و دارای گنبد فیروزه ای بزرگ، یک صحن، چهار ایوان و هفت شبستان بزرگ است.
معر 14 - مسجد گوهرشاد (491 مجموع کلمات موجود در متن) (1053 بار مطالعه شده است) گوهرشاد ، یادگار یک معماری باستانی است از عهد تیموری در جنوب حرم رضوی که بنا به دستور گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری در سال 821 هجری قمری ساخته شده است .
کاشی کاری مسجد با طاق های گنبدی شکل و مناره های آن جلوه ی خاصی به بنا داده به طوری که آن را به نمونه ی کاملی از هنر ایرانی در قلب حرم تبدیل کرده است .
ایوان مقصوره ، ایوان جنوبی مسجد است که با 500 مترمربع مساحت ، شکوه خاصی آفریده است .
منبر صاحب الزمان در کنار محراب ایوان مقصوره به لحاظ قدمت ، حایز اهمیت است .
این منبر به دست استاد محمد نجار خراسانی منبت کار معروف عصر فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است .
به کارگیری چوب گردو و گلابی با شیوه ی منبت کاری و بدون به کار رفتن میخ ، این اثر را بسیار ارزشمند و هنری کرده است .
کاشی های معرق نفیس ، همه ی اضلاع مسجد را پوشانده و تمام دیوارها به اسماء الله ، آیات قرآن و احادیث تزیین شده است .
کتیبه ی ممتاز و تاریخی بایسنقر ( فرزند گوهرشاد ) با زیباترین شکل بر پیشانی ایوان مقصوره خودنمایی می کند .
تاریخ بنای مسجد بر کاشی های معرق این کتیبه به چشم می خورد .
گنبد رفیع مسجد برفراز ایوان مقصوره ، برعظمت این بنا افزوده است .
سطح خارجی این گنبد با آجر لعابدار و کتیبه ای به خط کوفی تزیین شده است و در دوطرف ایوان مناره هایی به ارتفاع 43 متر از کف مسجد ساخته شده و دارای کتیبه های متعدد است .
دو ایوان شرقی و غربی مسجد آن را به رواق امام خمینی و بست شیخ بهایی مرتبط می کند .
گوهرشاد دارای صحنی به وسعت 2800 مترمربع است .
بنای مسجد شامل 8 ایوان بزرگ و هفت شبستان است .
گنبد خانه ی پشت ایوان مقصوره با شبستان های یک طبقه ، بخش های مختلف را به هم مرتبط می کند .
ایوان جنوبی ، ایوان مقصوره نام دارد و ایوان شمالی معروف به ایوان دارالسیاده است .
ایوان شرقی ، ایوان اعتکاف است و ایوان غربی ، ایوان شیخ بهاء الدین نام گذاری شده است مسجد گوهرشاد؛ بنیانگذار و موقوفات آن مهدعلیا، گوهرشادآغا یا گوهرشاد بیگم از اشراف زنان خراسان بوده است.
وى زنى بسیار باتمکّن، باوقار، خردمند، باثروت و بااحتیاط بود که به کثرت رحم و اطعام و انعام و صدقات و خیرات و مبرات موصوف و در حسن تدبیر و سیاست و حیا، مقامى والا داشت.
به گفته مرحوم حاج ملاهاشم خراسانى در کتاب منتخب التواریخ: مخدره گوهرشادآغا مسلما شیعه بوده و در کمال اخلاص و حسن عقیده مسجدى را در مشهد مقدس بنا نهاده، ومى توان گفت، که این مسجد مقدس قدیمى ترین مسجد موجود شیعه در این ناحیه است.
وى به سال 780 هـ.ق دیده به جهان گشوده است و در روز نهم رمضان سال 816 هـ.ق در سن هشتادویک سالگى بر اثر وسوسه جمعى ، میرزا سلطان ابوسعید بن سلطان محمد بن میر انشاه بن امیر تیمور که برادرزاده شاهرخ بود در هرات فرمان قتل او را داد و سرانجام، وى را به شهادت رساندند و پیکرش را در مدرسه گوهرشاد که خود، آن را ساخته بود در هرات، کنار مزار شوهرش به خاک سپردند.
پسرش، میرزا بایسنقر نیز در این مدرسه، در جوار قبر مادر و پدرش مدفون گردیده است.
پدر گوهرشادآغا، امیر غیاث الدین ترخان است که یکى از امراى عهد تیمورى بوده، و در جنگهاى بزرگى شرکت داشته و چنگیزخان او را ـ ترخان ـ کرده بود.
ترخان یا آغاجى یا آغجى ، عنوان منصب خاصى در دستگاه امراى ماوراِءالنهر وخراسان بوده است که صاحب این منصب، واسطه میان سلطان و رعیت بوده، و به خاطر حشمت و نفوذى که داشته، بدون التزام به رعایت نوبت و رخصت، نزد سلطان بار مى یافته است، اصولاً در دوره مغول، براى متصدى عنوان ـ آغاجى ـ غالباً لقب ـ ترخان ـ tarxan را به کار مى برده اند.
به نقل جوینى : ترخان، آن بوَد که از همه مؤونات معاف بوَد و در لشکر که باشد، هر غنیمت که یابد، وى را مسلم باشد، و هرگاه که خواهد در بارگاه بى اذن و دستورى درآید، و وى را لشکر و مرد و مرکب و تجملات چندان که در حد و حصر نیاید....
مادر گوهرشاد آغا، بانو خان زاده بیگم است که در ماه رجب سال 814هـ.ق در مشهد مقدس وفات کرده و در جوار مرقد مطهر حضرت رضا(ع) مدفون گردیده است.
همسر گوهرشادآغا، امیرزاده شاهرخ بن امیر تیمور گورگانى مى باشد که در روز پنج شنبه چهاردهم ربیع الثانى سال 779 هـ.ق متولد ودر سال هشتصد وپنجاه هـ.ق در شهر رى درگذشته که جنازه اش را به هرات حمل نمودند و در مدرسه گوهرشاد آغا دفن گردید، دوران سلطنت شاهرخ چهل وسه سال بوده است.
فرزندان گوهرشاد آغا: این بانوى محترمه داراى دو پسر بوده است؛ یکى به نام: میرزا ابراهیم یا ابراهیم سلطان که در ماه شوال سال 796هـ.ق متولد و در ماه شوال سال 837 هـ.ق درگذشته و پسر دیگر گوهرشاد ـ آغا به نام، میرزا بایسنقر بود که در سال 802 هـ.ق متولد شده و در سال 837 هـ.ق درگذشته است.
پسران گوهرشاد آغا هنرمند بوده اند: هر دو پسر این بانوى بزرگوار به حسن خط و سایر کمالات ممتاز بوده اند بدین شرح: میرزا بایسنقر، خوش طبع و هنرمند و هنرپرور بود ودر خط ثلث، سرآمد خطاطان محسوب مى شد.
در کتابخانه اش پیوسته چهل نفر از خوشنویسان و تذهیبکاران و نگارگران مشغول کتابت و تذهیب و تصویر بوده اند.
کتیبه پیش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث از همین میرزا بایسنقر پسر گوهرشادآغا است که در بیست سالگى آن را نوشته و از قدرت و قوت قلم، معجزه اى به یادگار گذاشته است در این مسجدى که از بناهاى مادرش مى باشد.
همچنین، کتابت بزرگترین قرآن موجود که طول هر صفحه آن دو ذرع ونیم و عرض آن یک ذرع و دو گره است و به خط محقق، از جمله آثار ارزنده او است که هم اکنون برخى از صفحات آن در کتابخانه آستان قدس و کتابخانه آقاى على اصغر مهدوى در تهران موجود است و نگارنده این سطور موفق به زیارت آن شده است.
ترتیب شاهنامه و الحاق مقدمه معروف بایسنقرى بر آن توسط همین امیرزاده در سال 829 هـ.ق صورت پذیرفته است.
بایسنقر میرزا دوستدارترین و بانى زیباترین مکتب کتابسازى در ایران بوده است، و در هیچ دورانى به اندازه زمان او نسخه هاى نفیس و زیبا نوشته و تصویر نشده است، به طورى که کمتر کتابخانه اى در جهان هست که از کتاب هاى بایسنقر نسخه اى در آن یافت نشود.
جذب هنرمندان: این امیرزاده توجه خاصى به هنر نشان مى داد و هر کجا که هنرمندى سراغ داشت، با اجلال و تعظیم، او را به کارگاه خود جذب مى کرد، با آن که در هرات، صحافان و جلدسازان استاد به هم مى رسید، مع ذلک، به آنان اکتفا نکرده، در تبریز، استاد قوام الدین مجلد تبریزى که در صحافى و هنرهاى جلدسازى به غایت اشتهار داشت و صیت شهرت او به هرات نیز رسیده بود، را از تبریز به هرات آورده در کتابخانه گماشت و مورد توجه قرار داد.
وى در صحافى انواع هنرنمایى مى فرمود از جمله، معرق را که تا آن عهد وجود نداشت، ابداع کرد.
معرق سازى ، نخست، با اصطلاح آن روز منبت جلد خوانده مى شد.
غیر از او، استاد ولى الله سمیعى نیشابورى ، سیف الدین نقاش و احمد بن محمود کمال مذهب، از آن جمله بوده اند.
پسر دیگر گوهرشادآغا، نواب میرزا سلطان ابراهیم بن میرزا شاهرخ برادر میرزا بایسنقر به غایت مستعد و هنرمند و فاضل بود و نیکو مى نوشت و فضلى به کمال داشت و از مولانا پیر محمد شیرازى تعلیم گرفت.
هم اکنون قرآنى به خط نسخ بسیار عالى از میرزا سلطان ابراهیم در موزه کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است به شماره 414 که آن را در سال 827 هـ.
ق نوشته است و در همین سال وقف بر روضه منوره حضرت رضا (ع) کرده است.
در آخر این قرآن آمده: کتبه اضعف عبادالله الرحمن ابراهیم سلطان بن شاهرخ بن تیمور گورکان عفا الله عنهم، فى سنه سبع وعشرین وثمانمایه الهجریه...
.
هم چنین، کتیبه سنگى به خط ثلث سه دانگ عالى با رقم ( کتبه ابراهیم سلطان) بر سر در مدخل صحن میرعلاءالدین در شیراز موجود است.
قاضى میراحمد گوید: میرزا سلطان ابراهیم بن میرزا شاهرخ آیه: اِنَّ اْلمُتَّقینَ فِی جنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقتَدِرٍ را به خط ثلث بر سنگى نوشته به تبریز فرستاد تا سنگتراشان کنده به شیراز برده، بر در دکان عمارتى که وى در میان صحن مسجد جامع بزرگ شیراز که در زمان سامانیان احداث یافته و میرزا آن عمارت را در شهور سنه عشرین و ثمانمایه ساخته[است]، نصب نموده....
کتیبه هاى مدارسى که در شیراز در آن ایام، خود، احداث نموده مثل: دارالصفا و دارالایتام، به خط او بوده و در عمارت بقعه ظهیرى نیز به خط میرزا است و در صفحه مقبره شیخ العاشقین، شیخ سعدى شیرازى غُفرله، این غزل به خط آن بى بدل بر ازاره آن، به کاشى تراشى مسطور است: