مقاله مطالعات مجتمع مسکونی - مفهوم سکونت

Word 571 KB 35144 94
مشخص نشده مشخص نشده عمران - معماری - شهرسازی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خانه؛ مفاهیم و معناها*

     خانه برپا داشتن و در خانه زیستن امری است فنی، علمی و اجتماعی که داده­ها و پدیده­های مختلفی در   شکل­گیری­اش دخالت دارند، پدیده­هایی که بی­توجه به آنها خانه مفهومی نخواهد داشت. بر این اساس، مفهوم خانه را می­توان در سه گستره مورد بررسی قرار داد:

    خانه در گستره ساختمانی به مفهوم یک ساختمان با تمام شرایط و مشخصات فنی لازم،

    خانه در گستره کاربردی به مفهوم مکان زندگی که انسان واحد اندازه­گیری و نقطه مرکزی احساس­هایش  می باشد،

    خانه در گستره اجتماعی به مفهوم خانواده و نمایان­گر تصور نمادینی که واحد اندازه­گیری و مرکز یا نقطه عطفش به شکل هسته اجتماعی درآمده است.

    معماران ، تعاریف متنوعی از خانه ارائه کرده­اند که از جمله آنها می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

    خانه پوششی است که در تطابق با برخی شرایط، رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیده­های زیستی انسانی برقرار می­کند. در خانه باید یک فرد (یا یک خانواده) زندگی­کند، یعنی اینکه بخوابد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر بکند  ( لوکوربوزیه ).

    خانه برای ساکنانش مرکز جهان است و برای محله­ای که در آن جای گرفته است، شاخص­ترین بنا در تحکیم مکان به شمار می­رود ( مور ).

    خانه در وهله اول نوعی نهاد است و نه سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده­ای به وجود آمده است. از آنجا که احداث خانه پدیده­ای فرهنگی است، شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تأثیر فرهنگی است که بدان تعلق دارد. حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود، مفهوم عملکرد تنها در فایده صرف یا در فایده عملکردی محض خلاصه نمی­شد. وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ضمنی، ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود         ( راپاپورت ).

    از زمان­های دور خانه پنداری ، از ذره گیتی را در وجود برانگیخته است. خانه به عنوان فضایی در دل فضا به تکرار ساختار مقدماتی محیط می­پردازد. کف خانه زمین را به یاد می­آورد، سقفش آسمان را و دیوارهایش افق پیرامون را. هر اثر معماری خواه بنای عمومی باشد و خواه خانه، تصویری است این چنین از جهان. اما تفاوت این دو اثر در آن است که بنای عمومی به پدید آمدن کیفیت­های کلی محیط می­پردازد، حال آنکه خانه محیط مزبور را در     بی­واسطگی ذاتی­اش به نمایش می­گذارد. از این­رو برای کودک حتی محقرترین و ساده­ترین خانه، تجلی نخستین تصور ممکن از عالم است، نخستین تصور از غیر خود که او را در پناه خود نگاه می­دارد.

    رابطه پیچیده میان آدمی، فضای مصنوع و جهان پیرامون رابطه­ای عمیق و چندبعدی است که پژوهش­های فلسفی روان­شناختی پیشرفته امروز بخشی از آن را بر ما آشکار ساخته است. به این رابطه سه­طرفه معانی سیال پنهان در فرم­ها و فضاها را نیز بیفزایید تا دشواری و پیچیدگی مسأله بیشتر دانسته شود. از این­رو علاوه بر معماران، صاحب­نظران حوزه­های مختلف مرتبط با معماری از جمله فلسفه و روان­شناسی نیز، مفهوم خانه را از جوانب متعدد مورد تحلیل و بررسی قرار داده­اند.

    در ورای فرم ظاهری خانه­هایمان، معانی پنهان و دلالت­هایی وجود دارند که آنها را می­بینیم و ادراک می­کنیم. روان­شناسان، روانکاوان و فیلسوفان تا اندازه­ای این دلالت­ها را کشف کرده، عوامل پیدا و پنهان دخیل در این ادراکات را یافته و از فرایند پیچیده و ناخودآگاه درک این معانی پرده برداشته­اند. بدین­ترتیب وظیفه یک پدیدارشناس و حتی روانکاو یا روان­شناس از بیان جزئیات چشمگیر یا تحلیل چندوچون آسایش خانه بسیار فراتر می­رود، به عکس باید فراسوی این تشریح عینی و ذهنی به جستجوی ارزش­های اولیه بود که ریشه در کارکرد نخستین و اصلی سکونت دارند. اگر جغرافی­دان یا مردم­شناس انواع گوناگون مسکن را بررسی می­کنند، پدیدارشناس در مطالعه کار آنها، در بررسی این همه اختلاف و تنوع به دنبال کشف جوهر خوش­باشی درونی، سعادت مطمئن و بلاواسطه نهفته در همه این خانه­هاست: آنچه در یک خانه ابتدایی، همچنان که در یک قصر اشرافی به آشیانه و صدف پناه­دهنده و گرم و مطبوع نخستین نزدیک­تر است.

     

    1- مفهوم سکونت از دیدگاه کریستین نوربرگ شولتز* :

     

    امروزه ما عموماً سکونت (Dwelling) را داشتن سقفی در بالای سر و چند مترمربعی زمین در زیر پا تعبیر می­کنیم. به عبارت دیگر برداشتی صرفاً مادی و کمی از آن ارائه می­دهیم. اما کریستین نوربرگ شولتز، معمار اندیشمند نروژی، با استناد به فلسفه هایدگر در خصوص فضایی­بودن وجود انسان (Existential Spatiality) و بر اساس نوعی پدیده­شناسی محیطی که پی­گیر موضوعات طبیعت و ساختار مکان در ارتباط با حیات می­باشد، به این برداشت مفهومی وجودی و کیفی می­بخشد. او  عشق به مکان و به زمین را بخشی از هستی در جهان خوانده و آن را بر موضوعات فنی ارجح می­دارد. بدین ترتیب در بینش خاص فلسفی او، سکونت از سقفی را سایبان قرار دادن و چند مترمربعی از زمین را زیرپا گرفتن فراتر رفته و به برقراری پیوندی پرمعنا با مکانی مفروض که می­تواند بر هریک از سطوح مختلف محیط منطبق باشد، تبدیل می­گردد. به تعبیر او سکنی­گزیدن یعنی در آنِ واحد تعلق خاطر یافتن به مکانی خاص که می­تواند مزرعه­ای سبز یا خیابانی خاکستری باشد، و تصرف خانه­ای که در آن قلب شکوفا شده و مغز به اندیشه در می­آید. این دو خانه در ارتباط با یکدیگر قرار می­گیرند؛ هنگامی که وارد خانه خود می­شویم، جهان بیرونی را نیز به همراه داریم. این جهان بیرونی به هر ترتیب بخشی از وجود ما را شکل بخشیده و بر آن اثر می­گذارد. سکونت به مفهوم کیفی آن بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض می­باشد. این پیوند از تلاش برای هویت­یافتن یعنی به مکانی احساس تعلق داشتن ناشی گردیده است. بدین ترتیب انسان زمانی بر خود وقوف می­یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود را در جهان تثبیت کرده باشد. از این رو شاید بتوان گفت سکنی­گزیدن با مفاهیم کیفی آن از شروط مقدماتی انسان­بودن است.

    توجه به مفهوم کیفی سکونت، می­تواند راه را برای شکل­گیری نوعی از معماری که به مفهوم واقعی کلمه، پاسخگوی نیاز به سکونت باشد، هموار سازد. معماری زمانی می­تواند نیاز به سکونت، با مفهوم موردنظر شولتز، را برآورده نماید که ساختمان­ها و مکان­ها امکانات قابل­ملاحظه­ای برای هویت­بخشیدن به ساکنین ارائه نمایند.

     

    جنبه­های مختلف سکونت در معماری

                برای برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و هستی پیرامون، که در مفهوم کیفی سکونت بدان اشاره شد، باید از مکان خود و از چگونگی قرار گرفتن خود در آن آگاه بود. از این­رو سکونت را می­توان متشکل از دو مؤلفه تعیین­موقعیت (Orientation) و احراز هویت (Identification) دانست. تعیین­موقعیت و احراز هویت، به عنوان جنبه­های دوگانه سکونت، به یاری فضای سازمان­یافته (Organized Space) و فرم ساخته­شده (Built Form) که به اتفاق یکدیگر مکان واقعی را بوجود می­آورند، امکان تحقق پیدا می­کنند.

    احراز هویت انسانی به مفهوم عام عبارت است از برقراری پیوندی سرشار از معنا با جهانی متشکل از چیزها. به عبارت دیگر احراز هویت، وصول بر یک جهان از طریق وقوف (Understanding) بر چیزهای موجود در آن است. گرچه جهان بی­مقدمه و به یکباره بر ما ارزانی گشته است، اما برای وقوف بر آن می­باید به تعبیرش پرداخت و با وجود آنکه آدمی خود بخشی از جهان را تشکیل داده و بدان وابسته است، اما برای داشتن احساس سکونت ناچار از آن است که به این وابستگی عینیت بخشیده و آن را قابل­لمس سازد.

    احراز هویت هرگز از زندگی روزمره جدا نبوده و در مقابل همواره به اعمال ما بستگی داشته است. به واسطه احراز هویت آدمی بر جهانی و بالتبع بر هویتی چیره می­شود. هویت در اصل عبارت است از درونی­کردن چیزهایی از محیط پیرامون که آدمی بر آنها وقوف یافته است.

    باید به یاد داشت که هستی در جهان علاوه بر کجا شامل یک چگونه نیز می­گردد. هنگامی که احراز هویت مقصود خود را حول کیفیت چیزها متمرکز می­گرداند، تعیین موقعیت ارتباطات فضایی بینابین آنها را منظور می­دارد. البته بدیهی است که بدون احراز هویت واقعی به واسطه چیزها، تعیین موقعیت بین آنها ممکن بوده و به طریق مشابه ممکن است بدون مداخله کامل عملکرد تعیین موقعیت، توسط برخی از چیزها به هویت نیز رسید. پس توانایی در تمییز بین موضوعات احراز هویت و تعیین موقعیت به عنوان جنبه­های دوگانه سکونت و وقوف بر این امر که با وجود حضور همواره این دو جنبه در صحنه، ممکن است نیروی یکی بنا بر اقتضای احوال بر دیگری پیشی گیرد، از درجه بالای اهمیت برخوردار است.

    احراز هویت به شکل مادی مکان بستگی دارد، حال آن­که تعیین موقعیت به ادراک از نظام فضایی آن مرتبط می­گردد. معمولاً هر عملی که انجام می­دهیم، با تعیین موقعیت که عملکردی روان­شناختی است، مرتبط می­باشد. آدمی بر اساس تصویر محیطی که به سازمان فضایی محیط بستگی دارد، عمل می­کند.

             با توجه به آنچه در خصوص مفهوم و جنبه­های مختلف سکونت بیان گردید، می­توان گفت سکنی­گزیدن در اصل عبارت است از جهانی از چیزها را به خود اختصاص دادن که نه با تصورات مادی، بلکه در قالب آثاری در خدمت تعبیر معنا و مقصود بدست­آمده توسط چیزها، روی می­دهد. بر این اساس، جنبه­های دوگانه سکونت را بدین­صورت می­توان بیان کرد: نخست کسب اقتدار در امر وقوف­یافتن بر چیزهای مفروض (اعم از طبیعی یا مصنوع)، دوم ساختن آثاری که آنچه را که آدمی بر آن وقوف­یافته است، در خود ضبط کرده و توضیح می­دهند. این آثار در محدوده مورد بررسی شولتز عبارتند از: آبادی، فضای شهری، نهاد و خانه . . . .

     

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

مبانی پژوهطرح مسئله یکی از مسائلی که بشر از بدو تمدن به طور قاطع وگریز ناپذیری با ان روبرو بوده مسکن است . از آن جاییکه انسان فطرتاُ خواهان ایمنی آرامش ومکان محفوظ می باشد تامین مسکن مناسب یکی از مسائل مهم زندگی و معیشت بشر محسوب می شود. از طرفی موضوع مسکن در میان موضوعات معماری دقیقاُ همانی است که شدید ترین پیوند ها را با ظریف ترین اشکال و میراث و ویژگیهای محیطی فرهنگی داشته از ...

مباني پژوهطرح مسئله يکي از مسائلي که بشر از بدو تمدن به طور قاطع وگريز ناپذيري با ان روبرو بوده مسکن است . از آن جاييکه انسان فطرتاُ خواهان ايمني آرامش ومکان محفوظ مي باشد تامين مسکن مناسب يکي از مسائل مهم زندگي و معيشت بشر محسوب مي شود. از طرف

در این مطالعات حتی الامکان باید از ابزار موجود و مطمئن بهره گرفت . نقشه ها و عکس های هوایی از جمله ابزار قدرتمندی هستند که جغرافیدانان و برنامه ریزان شهری را در انجام تحقیقاتشان یاری می دهند و کاربرد عکسهای هوایی در شناسایی وضع موجود مناطق جغرافیایی و چشم اندازهای ساخته دست انسان و بهره گیری از امکانات لازم بر کسی پوشیده نیست . ● مقدمه : آنچه که امروزه در علوم زمین مطرح است توجه ...

- بيان مسئله و تشريح ابعاد آن بافت‌هاي فرسوده و ناکارآمد شهري بخش قابل توجهي از سطح شهرهاي کشور را تشکيل مي‌دهد اين بافتها از يک سو از طيف گسترده مشکلات کالبدي، عملکردي، ترافيکي و زيست محيطي رنج مي‌برند و از سوي ديگر مهمترين پتانسيل شهرها براي ا

زيگورات معماري مذهبي ويژه شهرهاي عمده بين النهرين(عراق کنوني) و ايران بوده است که بصورت برج مطبق هرمي شکل بنا ميشد. ساخت زيگوراتها از 4200 تا 2500 سال پيش متداول بوده است. زيگورات بناي خشتي تو پر فاقد فضاهاي داخلي است که سطح خارجي آن داراي پوششي

مقدمه اين شهر داراي قدمت تاريخي زيادي است و به گفته بعضي از مورخان و پژوهشگران سابقه سکونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد و به شهادت اوراق ترايخ در طي قرون متمادي،‌دوران پر نشيب و فرازي را طي نموده و شاهد دگرگوني‌هاي

مقدمه اگر معنای عام وکلی نوشهر ها یا شهر های جدید همانا ساختن شهری از اساس وبر پایه نقشه ای آگاهانه واز پیش طراحی شده آن هم در زمینی ناساخته وبدون سابقه سکونت باشد ، چنین پدیده ای کهنسال به حساب می آید ( پیران ، 124، 1370) اما ساخت شهرهای جدید به معنای خاص آنها و آنچه امروزه این عبارت مدنظر است ، تالی انقلاب صنعتی است در بدو امر ، توسعه شهرها به عنوان مراکز صنعت ونیاز روز افزون ...

مقدمه: انسان با ساختن خانه از محيط بي انهاي پيرامون خود در يک نقطه گرد مي آيد و از پراکندگي و گريز از طبيعت به تمرکز و حضور روي مي آورد و بدين گونه به طبيعتي که بدون حضور انسان رها شده و پراکنده و فاقد معني است معني مي دهد و با بنا کردن خانه به اي

نظریات هرزوگ و دمورن در باره معماری سوئیسی هرزوگ: " در آغاز پی بردم که سکونتگاه اساسا مانند غار نیست بلکه مانند سرپناهی وسیع در هوای آزاد هم آهنگ با چشم انداز به بیرون و درون است ." دمورن: " نگذارید دیوار سقف و کف اکنون شریک یکدیگر نشوند بلکه جزئی از یکدیگر باشند و هر یک بر دیگری و در دیگری تاثیر بگذارند . " هرزوگ بین سالهای 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپریال را ...

از آنجائی که برای طراحی یک مجموعه مسکونی، آگاهی نسبت به وضعیت مجموعه هایی که تاکنون در این شهر به وجود آمده اند و تأثیراتی که از مرحله طراحی تا زمان استفاده ، از محیط گرفته یا بر آن می گذارند، ضروری می نماید. با عنایت به این مهم، در این بخش از رساله حاضر، چند نمونه شاخص و تأثیر گذار در بخشهای مختلف شهر انتخاب شده اند تا به ترتیب زمانی و با بررسی نکات مثبت و منفی آنها، شناخت دقیق ...

بررسی ابعاد، استانداردها و چگونگی تعیین برنامه ریزی فیزیکی: تعیین برنامه ریزی کالبدی و سایت: برنامه ریزی کالبدی مرکز مورد نظر مبتنی بر جهات سه گانه زیر است: الف- استانداردها و معیارهای مربوطه تازه بودن زاویه نگرش طرح هایی از قبیل پروژه کنونی از یک سو و ویژگی ترکیبی این گونه پروژه ها (که در دل خود، طیفی از عناصر و کارکردهای مختلف از قبیل اداری، آموزشی، مسکونی و… را دارند) از سوی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول