واژه شناسی معماری بدون معمار در گستره فرهنگها
معماری بومی اکنون حوزه ای است که اغلب بر بوم و بر، طایفه و فرهنگ مردمی و عامیانه، معماری روستایی و سنتی و دلالت دارد. تلاشهای فراوانی برای تعریف کلی و همه جانبه معماری بومی انجام گرفته است. تعجب آور نیست اگر بگویم تمامی این تلاشها بی نتیجه و بدون موفقیت بوده است و تنها به لحاظ بررسی هایی که بر مجموعه های وسیعی از بناها، فرمها، سنتها و ریشه ها و سبکها، معانی و محتوا انجام یافته دارای اهمیت می باشد.قبل از آنکه وارد بحث در چگونگی شناخت مسائل و جنبه های متفاوت معماری بومی شویم به واژه شناسی آن می پردازیم:[1]
معماری در اکثر اوقات به عنوان علم ساختمان معنا می شود که از کلمه لاتین Architectura گرفته شد. برگردان یونانی کلمه Arkhitekton که از دوکلمه Archos به معنای مدیر ، Tekton به معنای سازنده مشتق شده است، بنابراین تأکید بیشتر را بر روی مدیر سازنده محصول و ثمره طراحی و سازندگی می گذاریم. و در تاریخ ثبت شده و دایره المعارف ها کلمه معماری به ساختارهایی یادواره ای و بناهای مشهود و عینی اختصاص داده شده که نمودار قدرت و ثروت هستندنظیرقصرها، معابد، کلیساها، مراکز و مقرهای دولتی، فرودگاهها و سالن ها اپرا.
اغلب این بناها توسط سازندگان بزرگ و یا جانشینان آنها، معماران حرفه ای، ساخته شده اند. آنهایی که دولت مسئولیت یافتن راه حلی برای مشکلات طراحی و ساختمانی را بر عهده آنان نهاده است، مستقیماً به عنوان مدیر طرح و یا غیر مستقیم به عنوان یک طراح سیستمی را برای برپا کردن بنا به کار برده اند. تمامی کارهای صنعتی توسط تمامی اقشار مهندسین نیز همین پروسه طراحی مسئله و حل مشکل را داراست. با این وجود اکثریت ساختمانها خانه مسکونی هستند و در بسیاری از نقاط جهان هنوز توسط مالکان و محیطی که منابع را در اختیارشان می نهد و یا با متخصصان محلی و سازندگان و صنعتگران ساخته می شوند یا به طور کلی با تمامی این نادانی و مطالبات اندک، این سازندگان تاکنون بناهای بسیاری برای محیط انسانی ساخته اند اگر چه برای هیچ کدام از نقاط ضعف این بناها و عملکرد ها مسئولیتی نداشتند. کار آنها موضوع اصلی این پایان نامه می باشد. تحقیقات متعددی در اروپا و آمریکا بر معماری مدرن و تاریخی انتشار یافته که به طور عمده در ارتباط با سنت غرب و به ندرت در ارتباط با هنر و معماری شرقی است به غیر از تعداد اندکی معماری ابتدایی، بسیاری از این کارها به کارهای فرمال و یادمانی اختصاص دارد، که توسط معماران مطرح غرب طراحی شده اند به این ترتیب اکثر بناهای جهان به طور سیستماتیک از این فهرست حذف می شوند. در نیتجه اصطلاح عمومی قابل توجهی برای این میراث غفلت شده وجود نداشته.[2]
اولین باری که نامی برای این پدیده معماری نهاده شد معماری «خودجوش» به ابداع جوزپه پاگانو بود.دکتر آدریانو آلپاگونوولو در تحلیلی از این نام این چنین می نویسد: « منظور از خودجوش، معنی تصادفی بودن آن نیست، بلکه طبیعی بودن آن است، زیرا در عرصه این عملیات هیچ چیز تصادفی نیست. به عکس در هرگونه گزینش نهایت سختگیری به عمل می آید، این برخواسته از ضرورت های معین است. ضرورتهایی که تنها حامل جنبه های مادی وعملکردی نیستند. » [3]
در سال 1980 واژه معماری ابتدایی Primitive Architecture جهت تشخیص و تفکیک بین معماری ابتدایی و توسعه یافته مورد استفاده قرار گرفت. واژه ابتدایی صرفاً به بناهایی اشاره دارد که تاریخ نگاران و انسان شناس آن را ابتدایی می شناسند و با صرف حدود معینی از تکنولوژی و فنی بوجود می آید اگرچه آن بناها در مقابل بناهای تمدن های دیگرابتدایی به نظر می رسند اما با صرف حداکثر هوش و استعداد مردم آن روز و استفاده از منابع موجود در زمان و مکان خلق گشته اند و به این معناست که معماری الزامات اساسی جامعه را باساده ترین فرم پاسخ می دهد، میتوان گفت که واژه ابتدایی به جامعه ای که در آن ساخت و ساز انجام می گیرداطلاق می شود نه به قابلیتها و توان سازندگان بنا.
اصطلاح معماری بومی این گونه از فرمها را به عنوان یک سیمای مشخص در یک محیط جغرافیایی قابل تعریف معرفی می کند،برخی نویسندگان به معماری بومی، به عنوان معماری غیرفرمال که توسط مهاجران و غیر بومیان طراحی و ساخته می شوند و نه افراد بومی اشاره می کنند.[4]
«معماری ناشناخته»، نمایانگر نشانه هایی در مقابل معماری ساخته شده توسط افراد و معماران سرشناس است. گرچه در آمریکا اصطلاح «معماری مردمی» رایج است در جای دیگر، صفاتی از جمله دهاتی و روستایی به طور وسیعی به کار برده میشوند. گفت و گو از معماری فقیر و روستایی نیز بر تعلقات منطقه ای خاص دلالت داردو عنوان معماری فقیر نیز بر فرآورده های بی اندازه غنی، از نظر ارزش انسانی، برچسب دلسردکننده ای می زند و تنها می تواند گواهی بر وضعیت اقتصادی طبقه مواد آن باشد و در واقع گویای درآمد سرانه است نه کیفیت کار واژه معماری فرودست نیز مستلزم موقعیت اجتماعی خاصی است که در آن گروهی فرمان برانند و گروهی دیگر فرمان ببرند- در ضمن نظر محدود کننده ای نیز به جامعه طبقاتی دارد. می توان از معماری روستایی یا دهاتی نیزنام برد. ولی این تعریف نیز به تنها بخشی از فعالیت های کشاورزی محدود می شود.[5]رایج ترین اصطلاح مورد استفاده « معماری سنتی» می باشد. این عبارت به طور وسیعی طیف گسترده ای از ساختمان هایی یا دواره ای و طراحی شده توسط معمار قابل استفاده است.در یک دیدگاه مشابه اصطلاح" معماری غیر نهادینه شده "در برخی جوامع و مقالات دانشگاهی برای تعریف پدیده مشابهی به کار رفته است.
در علم زبان، بومی، معناولغت عامیانه در بوم شناختی است، این لغت از ریشه لاتین Vernaculus مشتق می شود.اگر آنالیز زبانی را وسیع تر نماییم وجه را از مشتقات زبان گرامر و ترکیب و یا حتی سبک کلمه بومی به معنای منطقه ای و ناحیه ای است. گستردگی چنان بناهای سنتی و انواع آن به اندازه پهنه لغات و سنتهای زبانی است. این اصطلاح اولین بار در سال 1839 در انگلستان استفاده شد بعدا متناوبا دنبال شدو در سال 1950 میلادی کاربرد وسیع تری یافت.درپایان می توان گفت که اصطلاح "معماری بومی"موضوع را به صورت کامل تعریف کرده به گونه ای که شامل پیچیدگی های اجتماعی و جریانهای فرهنگی می شود.
1)Primitive Architecture 5) Traditional Architecture
2)Indigenous Architecture 7) Vernacular
3) Anonymous Architecture 8) Popular
4) folk Architecture
Un institutionalized Architecture (6
واژه Anonymous:
واژه Spontaneous: اثر یا نوشته ای از مشخص که نام خود را بیان نکرده است.
واژه indigenous: به طور طبیعی به جایی تعلق داشتن، ملی (native)
واژه rural:
واژه Primitive: از یادر یک مرحله (اولین) پیشین.
1-2تعریف معماری بومی از منظر چیستی و مفهوم:
امروزه با هرکس درباره معماری بومی به گفتگو بنشینیم بی اختیار به ورق زدن دفتری می پردازد که سخن ها وشکلهایی ازگذشته درآن آمده و منقوش اندو همه به معماری بومی - به هر بخش از هر سرزمینی که تعلق داشته - به عنوان میراثی از گذشته ها می نگرند،وحتی این شک را به خود راه نمی دهند که آنان نیز،همین امروز هم ،می توانند زاینده معماری باشند حاوی آن رسته از زیبایی ها وجاذبه ها و ترنم ها که این عنوان را به خاطر می آورد.
معماری پیش از آنکه به دست برخی معماران چیره دست و مدبر، صاحب دانش های فنی و عملی، هنرمند، اندیشه پرداز و صاحب رأی به شکل غنی شده درآید امری بود روزمره، آفرینش متشابه و متراف با هر تظاهری دیگر که انسانها، در ترکیب بیش از دو چیز با یکدیگر، تحقق می بخشند.به دیگر سخن باید چنین گفت که ابتدا معماری عامیانه ، بومی، معماری سنتی و معمای بی تکلیف، معماری بدیهه ساز و .... زاده شده است و آنگاه معماری غنی شده، معماری متکی بر قانونمندی های شکل ها و کاربردها، معماری تشریفاتی یا به عبارتی همه گیر و جهانی« معماری کلاسیک» پا به عرصه وجود نهاد. (3)
گفتگو در باره معماری بومی، همانگونه که اشاره شد سابقه چندانی ندارد، شاید بیش از نیم قرن نیست که به صورت، نوشتاری در این باب به محصولاتی قابل توجه دسترسی پیدا کرده و می توانیم به اتکای یافته های دیگران و آگاهی هایی که در این باره برای عموم فراهم آمد به تعریف پیچیدگی ها و مشخصه های آن بپردازیم.(1)
امروزه معماری بومی به عنوان ظرفی و میراثی از گذشتگان تلقی می شود، میراث مردمانی که آموزش معماری ندیده بودند و به آفرینش معماری می پرداختند- از را ه بکار بردن عناصر معماری- ساختمان خاص برخی از شیوه های زندگی مردم را به عنوان برخی اندیشه های رایج در فضای زندگی جمعی در آثار خود متظاهر می کردند که آنان را به مکان یا به زیستگاهشان تعلق می بخشید و به تولید یگانگی میان خود آنان یا به زیستگاهشان می انجامید(10)
اندیشمندان و صاحبنظران در طول اعصار از دیدگاههای مختلف به تعریف معماری بومی و مفهوم کاربردی آن پرداخته و به بیان ویژگی های این گونه معماری می پردازند.