آب و هوا
الف) بطور کلی در مناطق توندرایی جنب قطبی و مناطق جنگل توندار، سکونتگاهها بدون ارتباط با سطح و شکل فعالتی اقتصادی و صرفاً به جهت شرایط نامساعد پراکنده بوده و تراکم چندانی مشاهده نمی شود. از آنجاییکه در داخل این مناطق اغلب نواحی ساحلی برای سکونت انتخاب می شوند، موقتی، منفرد و کوچک بودن سکونتگاهها ویژگی خاص آ‹هاست. تراکم متوسط جمعیت در همه این نواحی تقریباً زیر یک نفر می باشد، ولی این نمی تواند بیانگر نظری در مورد چگونگی پراکندگی سکونتگاهها باشد.
در این مناطق، سواحل انسانها را به شکل خاصی به سوی خود جذب نموده است. از شبه جزیره کامچاتا و در امتداد ساحل شمالی آمریکای شمالی تا گرینلند شرقی، اسکیموها ساکنان اصلی سواحل را تشکیل می دهند. اسکیموها از طریق شکار پستانداران دریایی و نیز شکار د رخسکی امرار معاش می کنند. در سالهای اخیر، سواحل غربی گرینلند از نظر ماهیگیری نیز از اهمیت خاصی برخوردار شده است. در شمال اورازیا به موازات شکار با اتکاء به چراگاهها، پرورش گوزن شمالی اساس فعالیت های اقتصادی را تشکیل می دهد. کوچ نشینان پرورش دهنده«گوزن شمالی» که در ماههای زمستان در حد امکان تا جنگلهای توندرا پیشروی می کنند، در بهار با رفتن به سواحل، از آفت حشرات موجود در نواحی داخلی رهایی می یابند.
چنانچه مشاهده می شود در این نوع معیشت نیز زندگی در سواحل- ضمن انحصار آن به فصل گرما- در اولویت قرار می گیرد. اولویت سوحل، توسط اروپائیان و امریکائیانی که به این محل آمده اند، نیز بصورت واقعیتی پذیرفته شده است.
پراکندگی سکونتگاهها در منطقه توندرا، به طور نامنظم صورت گرفته است ؛ زیرا در این منطقه امکان زیست تنها به وجود شکار فراروان بستگی دارد و در صورت وجود چراگاههای کافی زیست گله های گوزن امکانپذیر می باشد. در این مورد دو نمونه را می توان ذکر کرد: 1500 اسکیموی ساکن در کانادی غربی در سه منطقه پراکنده شده اند.
حوالی دلتای مکنزی
مصب رودخانه کپرمین
منطقه پسکرانه دماغه کوچک باترست
در منطقه توندار سکونتگاهها اغلب موقتی و در عین حال بسیار کوتاه مدت می باشند. مشخص است که در اینجا زراعتی صورت نمی گیرد. بدین جهت، معیشت انسانها به حیوانات بستگی دارد. در صورت تغییر مسیر کوچ حیوانات و همچنین در صورت تغییر چراگاههای فصلی، و به تبع آنها تغییر مکان سکونتگاهها نیز ضرورت دارد. بدین ترتیب طرز زندی کوچ نشینی تثبیت سکونتگاهها را مشکل و حتی غیر ممکن می نماید. با این وصف، در منطقه جنب قطبی، سکونتگاههای دائمی (ثابت) نیز مشاهده می گردد. با این تفاوت که این سکونتگاهاه، متکی به اهداف اقتصادی و سیاسی می باشند. از نظر تاثیر عوامل خارجی استعمار و اکتشافات اولیه دارای نقش زیادی می باشد( همانند استخراج معادن ذغالسنگ در اسپیتزبرگ، تاسیس پایگاههای نظامی و غیره) از سوی دیگر مشاهده شده است که تغییرات آب و هوایی ، خود سبب به وجود آمدن طرز سکونت متفاوتی می گردد؛ به عنوان مثال : گرم شدن تدریجی سواحل غربی گرینلند و مهاجر ت ماهیها به سمت شمال موجب ترویج فعالیت ماهیگیری به جای شکار فک و نهنگ و سایر آبزیان در میان گرینلندیها شده است. این امر یکجا نشین شدن کوچ نشینان را به دنبال داشته است . بدین ترتیب سکونتگاهها و کمی جمعیت از ویژگی های منطقه توندرا به شمار می رود. سکونتگاههای این منطقه از یک و یا چند خانواده که به صورت گروههای کوچک زندگی می کنند ، تشکیل شده است. با وجو د این سکونتگاههای ثابت نیز کوچک می باشند.
ب) منطقه جنگلهای شمالی عرضهای بالا، یکی دیگر از مناطقی میباشد که تراکم سکونتگاهها در آن کمتر و پراکندگی آنها همگن است. این منطقه درشمال از حد قطبی زراعت عبورکرده ،در حالیکه در جنوب نیز تا نواحی زراعی مناطق معتدل نفوذ کرده است. بدین ترتیب در این مناطق تراکم سکونت ازشمال به جنوب افزایش یافته و به موازات آن بر تعداد جمعیت افزوده میشود تا جائیکه تراکم در هر کیلومتر مربع به 10 نفر می رسد. به طور کلی فعالیتهای اقتصادی این منطقه متکی بر فروش کرک و چوب و استخراج معادن سرشار زیرزمینی میباشد. دراین منطقه رودخانه هادر امر حمل و نقل نقش مهمی ایفا می نمایند. در ماههای تابستان با وجود ذوب بسیار کوتاه مدت پوشش یخ و علی رغم تمام مشکلات حاصل از برخورد با یخها، رودخانه ها برای حمل و نقل در اولویت قرار می گیرند. با توجه به این امر، رودخانه ها نیز یکی از عوامل تعیین کننده پراکندگی سکونتگاهها به شمار می رود.
وابستگی سکونتگاه ها به رودخانه ها تنها زمانی کاهش می یابد که فعالیت های اقتصادی متکی به منابع معدنی باشد. بخصوص در صورت بهره جویی از امکانات ارتباطی مدرن امروزی (هواپیما، هلکوپتر و سایر) این وابستگی به حداقل تقلیل می یابد.
سونتگاههایی که فعالیت اقتصادی آنها در اصل متکی به زراعت است، دره ها پر آب را ترجیح داده و به صورت نوارهای باریک و گسترده گسترش می یابند. این نوع پراکندگی را می توان در فنلاند، نروژ شمالی ونیز اطراف رودخانه های دوینا و پچورا و سیبری روسیه مشاهده کرد . باریکه های مسکونی پیش گفته ، بوسیله بخشهای غیرمسکونی و در عین حال گسترده از همدیگر چدا شده است .
در مورد ابعاد سکونتگاههی منقطه جنگلهای کاج همانند سکونتگاهه منطقه توندرا، ارائه نظریه ای قاتع غیر ممکن می باشد. با وجود اینکه بهره برداری از معادن و نیز فعالیتهای مربوط به چوب ، غالباً نیروی انسانی بسیار زیادی را طلب میکند . در این منطقه بسیار وسیع بندرت می توان به سکونتگاههای بزرگ برخورد کرد.
ج) حوضه های جنگلی مرطوب گرمسیری همانند حوضه آمازون و کنگو جز مناطق مسکونی کم جمعیت به شمار می رود. این کمی معیت را بصرف عواملی چون آب و هوا و نفوذ استعمارگران و مهاجرین به این مناطق در این امر دخیل می باشد. براساس مطالعات پنش در مورد ظرفیت تغذیه جمعیت منطقه جنگلهای گرمسیری در راس مناطقی قرار می گیرد که در دنیا بیشترین قابلیت جذب جمعیت را دارد. با این وصف، باید شایط فیزیکی را به هم به عنوان تنها عامل کمی جمعیت و سکونتگاهها در این حوضه قبول کرد؛ حتی از نظر قاطعی همه به نظر نرسد، تاثیر شرایط مذکور در پراکندگی سکونتگاهها غیر قابل انکار می باشد. به طور کلی سکونتگاههای این مناطق مانند جنگلهای کاج به نهرها و یا رودها متکی است. از آنجائیکه ارتباط سکونتگاهی با سکونتگاه دیگر از طریق نهرها و آّراهه ها صورت می گیرد، بنابراین سکونتگاهها در امتداد و بیرون از مسیلها واقع شده اند. در صورت توسعه وسیع مساکن، نوارهای باریک سکونتگاهی با ادغام در سکونتگاههای همجوار که نظیر جزایر کوچک در اطراف رودخانه ها گسترش یافته اند، می توانند یک منطقه بزرگ سکونتگاهی را به وجود بیاورند؛ مانند وضعی که اندونزی شاهد آن بوده است.