مفاهیم 2 11 شهر: شهر مجموعهای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است.[1] 21 11 شهرهای کوهستانی: در سطوح کوهستان به دلیل فقدان زمینهای مستعد کشاورزی، مناسبات تولیدی در زمینه تولیدات زراعی وجود نداشته و یا این که در حدی نبوده است که بتواند بصورت مازاد تولیدات کشاورزی مبادله شود.
در نواحی کوهستانی به دلیل شکل ظاهری، فقدان خاک مناسب، شرایط نامناسب سخت اقلیمی و نظایر آن برای استقرار انسان و بویژه سکونتگاهی چندان مناسب نبودهاند.
از جمله شهرهای کوهستانی ایران میتواند شهرهای دماوند، سمیرم، فیروزکوه، رودبار، سنندج، مریوان، خرم آباد و ماسوله را نام برد.[2] 2 112 شهرهای پایکوهی : مناطق پایکوهی عمدتاً شامل زمینهایی میشود که نسبت به تودههای کوهستانی مجاور ارتفاع کمتری دارند و با یک شیب نسبتاً ملایم از کوهها فاصله میگیرند.
این دسته از ناهمواریهای سطح زمین در اکثر کشورها و بالاخص در ایران از نقاط جاذب برای استقرار سکونتگاههای شهری به شمار میآیند.
از جمله شهرهای پایکوهی ایران میتوان شهرهای تهران، سمنان، کرج، قزوین و سبزوار را نام برد.
2113 شهرهای واحهای: نواحی بیابانی بدیل شرایط نامساعد جغرافیایی، محیطهای مطلوبی برای استقرار انسانها و بدین ترتیب تشکیل و تکوین کانونهای شهری نیستند.
در این نواحی حیات انسان تنها در واحهها مقدور است.
واحه عبارت است از مکانی در بیابان که بعلت وجود آب کافی و خاک خوب امکان سکونت دائمی انسان در آنها فراهم میشود.
بافت شهرهای واحهای متراکم و شکل آن بسته است.
اقلیم گرم و خشک حاکم بر نواحی بیابانی در خصوصیات کالبدی شهرهای واحهای اثرات چشمگیری بر جا گذاشته است.
بهترین نمونه شهرهای واحهای ایران را شهرهای یزد، طبس، اردکان، کرمان، بم، خندق و چوپانان تشکیل میدهند.[3] 2114 شهرهای ساحلی: شهرهای واقع در کنار دریا، از موقعیت ویژهای برخوردار هستند.
آنها در خط ساحلی یعنی خط برخورد و محل تلاقی دو محیط جغرافیایی متفاوت (خشکی و آب) استقرار یافتهاند، و لذا از هر نظر متأثر از شرایط محیطی این دو فضای جغرافیائی هستند.
سمت توسعه شهرهای ساحلی از شرایط توپوگرافیک و ژئومرفورلوژیک یک خط ساحلی و بخش پسکرانهای تبعیت میکند.
مهمترین شهرهای ساحلی ایران عبارتند از: آمل، بابل، ساری، رشت و بندرعباس[4].
212 ساخت شهر: نحوه شکلگیری و مکانیابی عناصر و بخشهای مهم شهر و رابطه آنها با یکدیگر تحت تاثیر عوامل متعددی مانند عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی و همچنین خصوصیات و نیازهای فضایی و رابطه آن با سایر فعالیتها قرار داشته است.
ساخت شهر از یک سوء نمایانگر هماهنگی فضاهای کالبدی شهر با شرایط و عوامل مزبور و از سوی دیگر گویای چگونگی جریان فعالیتهای اصلی شهر میباشند.
عوامل تعیینکننده ساخت شهر: 1 شبکه راههای اصلی شهر (شطرنجی، شعاعی، گسترده و غیره) 2 تقسیمات شهری (محله، ناحیه، منطقه و شهر) 3 شکل مرکزی شهر (محور خدماتی با دو هسته متمرکز و غیره) 4 چگونگی و مراحل توسعه و مرحلهبندی (خطی، دایرهای ، مربعی و غیره) 5 چگونگی ارتباط شهر با محیط اطراف 6 فضاهای سبز کاربریها، ناحیه خدمات روستایی و ناحیه خدمات فراشهری 7 چگونگی توزیع تراکم در سطح شهر (تراکم کم و متوسط در محلات اصلی شهر، تراکم متوسط در مراکز تواحی شهری و تراکم متوسط و زیاد در محدوده مرز شهر) [5] 2 1 3 سیمای شهر: تصویر و ترکیبی از شهر را که توسط عوامل متعددی مانند خصوصیات کالبدی (فیزیکی) و قابل رویت شهر از قبیل اندازه، شکل، سبک، ارتفاع، حجم و سایر ویژگیهای ظاهری فضاهای کالبدی و مناظر حاصل از فضاهای سبز و فضاهای خالی و نیز ترکیبی از آن یا فضاهای کالبدی، بطور کلی همه عوامل، عناصر و فضاهایی که توسط یک ناظر قابل مشاهده هستند و به عبارتی میتوان از آن عکس تهیه کرد، سیمای شهر خوانده میشود.
214 بافت شهر: بافت شهر کمیتی پویا، و در حال تغییر است که وضع کالبدی و چگونگی شکلگیری آن در طول زمان نمایان میسازد.
بافت هر شهر نخست دانهبندی فضای کالبدی شهر یعنی فضاهای خالی و پر و مقدار آن را نسبت به یکدیگر و چگونگی رابطه و حد نزدیکی آنها را مشخص میکند.
دوم شبکه ارتباطات و نحوه دسترسی و خصوصیات کلی راهها و کوچهها را آشکار مینماید و توسط آن میتوان راههای اصلی و فرعی را تشخیص داد.
سوم بافت هر شهر میتواند گویای چگونگی و نحوه توزیع فضائی فعالیتهای باشد.[6] 22 انواع بافتهای شهری در ایران با توجه به مراحل رشد و توسعه فیزیکی شهرهای ایران، هفت نوع بافت شهری را میتوان از یکدیگر تشخیص داد.[7] 2 2 1 بافت تاریخی، ایجاد و گسترش هسته اولیه شهر: بافت تاریخی را میتوان هسته اولیه هر شهر دانست.
قلعه یا ارگ و آنچه بعنوان پایهگذاری یک شهر جدید در زمانهای پیش ساخته میتواند نام بافت تاریخی به خود بگیرد.
ارگ، برج و بارو و هستههای اولیه شهرهایی چون تهران، اصفهان، یزد و دزفول چنین ویژگیهائی دارند.
222 بافت قدیمی شکلگیری شهر ایرانی، اسلامی: بافت قدیمی بافتی است که گرداگرد هسته اولیه شهرها یا بافت تاریخی تنیده شده است.
انتهای مرحله زمانی شکلگیری این بافت به اواخر دوره قاجار میرسد، یعنی قبل از تغییرات و دگرگونیهای جدیدی که از اوایل حکومت پهلوی شروع شد.
از نظر سبک معماری، تا این دوره ویژگیهای معماری اصیل ایرانی حاکم بوده است.
بافت قدیمی در طی زمان طولانی و بر اساس تجارب گذشتگان روند تکاملی خود را طی کرده است.
اما با گسترش شهر، و رشد بیرویه و سریع شهرنشینی، این بافتها از جمعیت اشباع شده و مراکز خدماتی ، تجاری و ...
بیشتر در آن تجمع یافتند.
کمبود خدمات زیرساختها و تأسیسات زیربنائی، عدم کشش مناسب و کافی شبکه ترافیکی و ناتوانی بافتهای قدیمی در جوابگویی به تمامی نیازهای جدید و امروزی شهروندان باعث شد تا این بافتها روز به روز فرسودهتر شده، به عنوان مناطقی مشکلزا در شهرسازیهای جدید جلوه کنند.
223 بافت میانی، رشد آرام شهرها و شروع تغییرات کالبدی در آنها: این بافت از سالهای 1300 تا اوایل دهه 40 گرداگرد بافت قدیم شکل گرفت.
همزمان با شکلگیری بافت شهرها، تغییرات کالبدی جدیدی در بخش قدیمی شهرها صورت گرفت.
خیابانکشیهای جدید اولین نمود شهرسازی جدید هستند.
بدنبال آن لبه خیابانها تغییر شکل داده و ساختمانهای تازهای ساخته شده، اما قسمت درونی دست نخورده باقی مانده مرحله تخریب بافت قدیمی با ایجاد میادینی در مرکز شهرها و خیابانهای عمود هم به شکل لامت بعلاوه (+) شروع شد.
این خیابانها اغلب به تبعیت از راههای ارتباطی شهر با اطراف و به منظور اتصال به شبکه ارتباطات کشوری احداث شدند.
بافت میانی نیز به موازات این جادهها رشد کرده، گسترش یافت.
تعادل زیست محیطی بین سطح زیرساخت شهری و مزارع و باغات که تا دوره قبل برقرار بود، در این دوره نیز تقریباً حفظ شد.
از خصوصیات بافت میانی در داخل شهرها، پهنتر بودن کوچهها، وجود نشانههایی از خیابانبندیها و همچنین ایجاد درختکاری و پیاده روها و ایجاد نماسازی در لبه خیابانها است.
224 بافت جدید، رشد شتابان شهرسازی و گسترش بیرویه شهرها: با شروع دهه 40 با شدیدترین تغییر و تحولات در اوضاع اجتماعی و اقتصادی کشور، بافت جدیدی به دور بافت قبلی شهرها شکل گرفت.
اقدامات عمرانی در شهرها مانند خیابانکشی و آسفالت کوچهها و معابر، لولهکشی شهرها، ایجاد ساختمانها و ادارات جدید، ایجاد پارکها و ...
به تشدید فعالیتهای ساختمان سازی توسط بخش خصوصی منجر شد.
افزایش مهاجرت به شهرها خود، عامل دیگری در بالا رفتن رشد جمعیت شهری و افزایش ساخت و سازهای داخل شهرها بود.
افزایش آپارتمان سازی، تشدید روند ایجاد کارخانجات و تأسیسات صنعتی، رواج شدید معاملات زمین، تشدید شعب اجتماعی و طبقاتی در شهرها و گسترش حاشیه نشینی، از دیگر ویژگیهای شهری این دورهاند.
225 بافت پیرامونی، گسترش شهرکسازی: این بافت که از دهه 50 به بعد شروع به شکل گرفتن و توسعه نمود، در حقیقت بخشهای خوابگاهی وابسته به ما در شهرها بودند.
با افزایش جمعیت شهرها و مهاجرت شدید روستائیان به شهرها، نیاز به مسکن و خدمات شهری افزایش یافته و قیمت زمین به شدت بالا رفت.
مهاجرین فقیر که بدنبال سرپناهی برای سکونت بودند به نقاط داخل و یا خارج شهر روی آوردند.
شهرکسازیهای و ایجاد مجتمعهای مسکونی، داری، کارگری و محلات جدا از شهرها ولی وابسته به آنکه از دهه 50 به بعد شدت گرفت، بافت پیرامونی را بوجود آورد.
226 بافت اقماری، گسترش ناپیوسته شهر: این بافت که از دهه 60 تا اوایل دهه 70 به اوج خود رسید، شامل ایجاد شهرکهای گوناگون در اطراف شهرهای بزرگ بود.
شهرکها و نقاط جمعیتی ایجاد شده و یا گسترش یافته در این دوره به سه دسته قابل تقسیم هستند: دسته اول: شهرک های اقماری و خوابگاهی هستند که در زمینهای بایر و توسط دولت یا بخش خصوص ساخته شدند.
دسته دوم: شامل مناطقی هستند که با تغییر شکل روستا ها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها بصورت شهرکها و نقاط مسکونی درآمدهاند که بدون پیشبینیهای لازم شهری هستند.
دسته سوم: توسعه بیرویه و بدون برنامه روستاها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها به همان شکل و صورت روستائی اولیه است.
رشد سریع این شهر گونهها و رواج ساخت و سازهای بدون برنامه و اسکان جمعیت مهاجر، منجر به پیدایش یا دامن زدن به مشکلات بسیار شد.
عدم تعادل بین فضاهای شکل گرفته، مشکلات اجتماعی، روحی و روانی ناشی از تقابل بین فرهنگها و سنن و ...
از جمله این مشکلات هستند دسته سوم: توسعه بیرویه و بدون برنامه روستاها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها به همان شکل و صورت روستائی اولیه است.
از جمله این مشکلات هستند.
2ـ2ـ7ـ گسترش متروپلی شهر به همراه شهرهای جدید رشد سریع و وسیع شهرهای بزرگی چون تهران، پیدایش شهرکهای جدید و متراکم شدن شهرهای کوچک و متوسط اندام اطراف این شهرها، منجر به پیدایش شبکه شهری گستردهای شد.
این شکل از گسترش که بیشباهت به رشد متروپلی نیست، به سبب عدم وجود برنامه، نظارت و کنترل منجر به پیدایش مشکلات بسیاری در سطوح شهری، منطقهای و کشوری شده است.
2ـ 3ـ نقش و کار شهرها شهرها بر مبنای کار و فعالیتی که انجام میدهند و نقش و وظیفهای که در مقیاسهای مختلف جغرافیایی میتوانند بر عهده داشته باشند با معیارهای مختلف ارزیابی میگردد.
بر مبنای شرایط صنعتی، تجاری، حمل و نقل، توریستی، فرهنگی، زیارتی، دانشگاهی و بالاخره اداری و خدماتی شهرها میتوانند نقش متفاوتی را اعمال نمایند.
مجموعه این خدمات و وظایف را که شهرها میتوانند بر عهده داشته باشند، بر مبنای موقعیت و اهمیت هر یک از این وظایف در سطح منطقهای و ملی قابل سنجش و ارزیابی است.
بعلاوه نقش و کار شهرها با درصد اشتغال جمعیت فعال در هر یک از این فعالیتها و خصیصههای مشترک آنها و اینکه با نقش معینی که بر حیات اقتصادی ـ سیاسی، اجتماعی خود تداوم بخشیدهاند قابل طبقهبندی است.
نقش و کار شهرها متاثر از فضای جغرافیایی است که شهر در آن تکوین یافته و توسعه پذیرفته است.
این فضا تنها محدود به فضای طبیعی نیست بلکه فضای سیاسی و اقتصادی را نیز در بر میگیرد و در همین فضای جغرافیای شهرها میتوانند بر شرایط آمرانه نقشهایی که دارند تن بدهند.
چانسیهاریس جغرافیدان آمریکایی بعد از مطالعهیی که در سال 1943 روی شهرهای ایلات متحده آمریکا انجام داده، شهرهای آن کشور را از لحاظ نقش و کار به شرح زیر طبقهبندی کرده است: 1ـ شهر صنعتی (دترویت شهر اتومبیل آمریکا) 2ـ شهر با نقش توزیع کالاهای بازرگانی (تولسا در اوکلاهما) 3 ـ شهر با نقش جمع تولیدات (سانفورد در فلوریدا که محل جمعآوری کرفس است) 4 ـ شهر با نقش تزانزیتی و حمل و نقل (اورلئان جدید با موقعیت بندری) 5 ـ شهر معدنی (شهر بوت که شهر مس آمریکا است) 6 ـ شهر دانشگاهی 7 ـ شهر تفرجگاهی و ییلاقی 8 ـ شهر اداری و سیاسی 9 ـ شهرهای چند نقشی (نیویورک، شیکاگو و بستن ...) 2ـ4ـ مکاتب جغرافیای شهری 2ـ 4ـ1ـ مکتب اکولوژی شهر: در شصت سال گذشته، مکتب اکولوژی شهر شیکاگو بیش از دیگر مکتبها بحثهایی در جغرافیای شهری مطرح کرده است.
رابرت پارک یکی از بنیانگذاران، این مکتب است او شهر را زیستگاهی که قوانین ویژهای دارد میداند.
در این مکتب در زندگی اجتماعی شهرها، طرح اکولوژی گیاهی ارنستهاکل (Ernst Haeckel) که در سال 1879 تنظیم شده بود به کار گرفته است.
زیرا بنیانگذاران مکتب شیکاگو معتقدند گروههای شهری با هر پایگاه اجتماعی و اقتصاد و قومی، مانند گونههای گیاهی، با حرکت به سوی تعاون و توازن، همه مراحل اکولوژیک را در زیستگاه خویش در طول زمان طی میکنند.
مکتب اکولوژی شهری شیکاگو از عوامل و تفکرات زیر متاثر بوده است.
الف ـ دیدگاه داروینیسم اجتماعی، اساس نظریههای این مکتب، قیاس بیولوژیک زیستی بود.
در این نظریه گروههای اجتماعی شهر برای فضایابی، درست مانند گونههای گیاهی و حیوانی عمل میکنند.
ب ـ اقتصاد نئوکلاسیک از خصوصیات مکتب جدید آن بود که معتقدان به این مکتب، علم اقتصاد را بر اساس تنها اصل مسلم که انسان در جستجوی تمتع بیشتر با کوشش کمتر است، پایهگذاری کردند.
این نحوه فکر همان است که کلاسیکها میگویند: نفع شخصی محرک فعالیتهای انسانی است.
2ـ 4ـ2ـ مکتب مدرنیسم: مکتب مدرنیسم در اوایل قرن بیستم بوجود آمد.
تونی گارنیه (Tony Garnier)، لوکوربوزیه (locorbusier) از بزرگان این مکتب هستند .
این مکتب بر بکارگیری هنرهای تجسمی و معماری یا هنر و فن استوار است.
این مکتب به شهر حول محور مدرنیسم و قطع با گذشته و تاریخ و زمان نگاه میکند و فقط به مسائل معماری میپردازد و انسان در این مکتب عنصر بیولوژیک و دارای عملکردهای سکونت، کار، رفت و آمد و اوقات فراغت در یک ناحیه خاص است.
در مکتب مدرنیسم، موقعیت، مکان، فرهنگ و سنت جایگاهی ندارد.
مدرنیستها معتقدند باید از شهرهای قدیمی تمرکززدایی شود، بنابراین شهر کم تراکم در نواحی خاص را پیشنهاد میکنند.
2ـ4ـ3ـ مکتب ساخت گرائی: مکتب جغرافیای ساختاری، بیشتر به شناخت عمیق نابرابریهای اجتماعی ـ اقتصادی در شهرها تاکید میکند در نتیجه نابرابریهای فوق تخصیص فضائی منابع بصورت محدود در شهرها صورت گرفته است به تعبیر عدهای از جغرافیدانان مکتب ساخت گرائی در میسر عدالت اجتماعی در شهرها پیش میروند.
2ـ 4ـ4ـ مکتب اقتصاد کلاسیک جدید: در مکتب اقتصاد کلاسیک جدید، بیشترین سود برای مصرفکننده و بیشترین نفع برای تولیدکننده از طریق عامل رقابت که تنظیم و متعادلکننده تولید با مصرف است بدست میآید.
در این مکتب در کاربری زمین، بر آزادی انتخاب خانوادهها و بنگاهها تاکید میشود و عدم کنترل و محدودیت مورد نظر است.
این مکتب از طرف بسیاری از جغرافیدانان و اقتصاددانان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا واقعیتهای شهرهای معاصر را بویژه در جهان سوم به کلی فراموش میکند.
2ـ4ـ5ـ مکتب اصلاحگرایی: در این مکتب عقیده بر آن است که بهسازی و ساماندهی محیط شهری باید از درون همین جوامع صورت پذیرد، بنابراین به اصلاح تنگناها و عوارض نظام اجتماعی موجود، بدون نفی کلیت آن تاکید میکند.
اصلاحگرایان زمین را ثروت شهر و حومه میدانند که باید برای زراعت و اشتغالات زراعی از آن استفاده شود.
ویلیام موریس (William Morris) و جان راسکین (John Raskin) از بزرگان این مکتب هستند.
2ـ4ـ6ـ مکتب طبیعتگرایی: چهارچوب نظری این مکتب را آزادی انسان و رهایی از محیط مصنوع، استقرار در طبیعت، کار بر روی زمین بعنوان اوقات فراغت و توجه به خانه، حفظ طبیعت، بکارگیری تکنولوژی و وجود داشتن عملکرد گرایی در شهر تشکیل میدهد.
این مکتب گروهی همانند گدس(Gedes) ، لوبیزمامفورد (Lewis Mumford) که برنامهریزان شهری نامیده میشوند بنیان گذاشتند.
2ـ 5ـ نظریههای مربوط به پیدایش شهر نظریههای مربوط به پیدایش شهرها در تاریخ علوم سابقه طولانی دارد.
حتی قبل از بوجود آمدن رشته جغرافیایی شهری، این موضوع همواره مرود تاکید جغرافیدانان بوده است و بیشتر در نوشتههای جغرافیایی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دیده میشود.
اولین پایگاه تفکر در منشا پیدایش شهر مکتب جبر جغرافیایی قبول نقش قاطع و تعیینکننده عوامل طبیعی در رویدادهای و پدیدههای جغرافیایی و تاریخی شهر و تمدن شهری نیز حاصل عوامل ویژه طبیعی قلمداد میشد.
دومین پایگاه تفکر در زمینه پیدایش شهرها، به موازات جبر جغرافیایی، نظریه پخشگرایی است که در علوم اجتماعی، بویژه در مردم شناسی و جغرافیا مورد تاکید قرار گرفته است و ارتباط نزدیکی با محیطگرایی دارد.
در نظریه پخشگرایی، سیر مدنیت و گسترش تمدنهای شهری به وضعیت مساعد طبیعی بستگی دارد.
این سیر مدنیت، ابتدا از کانون اصل خود به قلمروهای ویژهای در نواحی مجاور گسترش مییابد، سپس با بوجود آمدن شرایط خاصی، اصلههای طولانی را میپیماید و بنواحی مختلف جغرافیایی میرسد.
سومین تفکر جغرافیایی که در قرن نوزدهم مورد توجه قرار میگیرد پایگاه انقلاب و تکامل است.
بر اساس این نظریه، سیر تمدن از سادهترین شکل آن شروع میشود و در نهایت به تمدن شهری میانجامد.
در همه دورههای تحول، اوضاع جغرافیایی محیط نیز در نظر گرفته میشود، از سکونتگاههای موقتی گرفته تا زندگی از راه شکار و تا تهیه الوار برای ساختن مسکن، همچنین از روستاهای کشاورزی گرفته تا ایجاد شهرها و مطرح شدن تقسیم کار و شغلهای تخصصی همه و همه بررسی میگردد.
2ـ 6ـ بر پایه پایگاههای یاد شده نظریههای زیر ارائه گردیده است: 2ـ 6ـ1ـ نظریه هیدرولیک مفهوم مازاد تولید این یک اصل مهم در تاریخ اقتصادی است که تمدن واقعی بشر، تنها در بخشهایی از نواحی جغرافیایی ظاهر شده است که از آب و هوای مساعد و خاک حاصلخیز، برخوردار بوده است.
در چنین شرایط محیطی، مازاد تولیدات به انسان امکان میداد که در گذران زندگی با مشکلات کمتری مواجه شود و با فعالیت بیشتر، به توسعه اقتصادی مورد نظر دست یابد.
در دوره نئولیتیک جدید، شرایط مساعد محیط طبیعی، به بخشهای محدودی اختصاص نداشت بلکه نواحی وسیع و گروههای انسانی زیادی را شامل میگشت.
این عده در همه جا با بهرهگیری از شرایط مساعد طبیعی به مازاد محصولات دست مییافتند و به تدریج در میان آنها مشاغل تخصصی بوجود میآمد و توسعه اجتماعی را سبب میشد.
در جریان این تحولات، شهرهایی بوجود میآمد و سیر مدنیت راه تکاملی میپیمود.
پیامد جریانات مذکور به یک نوع سازمان یابی به شرح زیر منجر میشد.
الف ـ بوجود آمدن قشربندیهای اجتماعی ب ـ تخصصیابی در مشاغل مختلف ج ـ بوجود آمدن سازمانهای اجتماعی دـ در بررسیهای شهرنشینی بر مبنای مازاد محصول، بدون شک امر آبیاری از عوامل اصلی در پیدایش شهرها توسعه شهرنشینی به شمار میآید.
2ـ6ـ2ـ نظریه اقتصادی: شهر بعنوان یک بازار برابر نظریههای اقتصادی؛ شهر مرکز مبادله، کالا و کانون اصلی تجارت شناخته میشود شهر بعنوان مرکز یک ناحیه جغرافیایی باعث میشود مبادلات تجاری در داخل ناحیه همواره در مرکز آن صورت گیرد و تجارت راه دور نیز در آن متمرکز میشود.
در این نظریه، شهر کانون برخورد مسیرهای تجاری به شمار میآید.
که در بخش بازار، این مسیرها به هم میرسند.
برای حفظ ثروت شهر و امنیت تجاری آن، اطراف شهر، برج و بارو میسازند تا دفاع از آن امکانپذیر شود.
عدهای از محققان نه تنها اساس شهرهای اولیه، بلکه شکلگیری بسیاری از شهرهای قرون وسطای اروپا را در قلمرو تجاری آنها جستجو میکنند.
این عده تا آنجا پیش میروند که تمدن انسان را زاده غریزه تجاری انسان میدانند.
در نظریه اقتصادی، توسعه کشاورزی تحت تاثیر رشد و توسعه شهری قرار میگیرد بدینسان که کار کشاورزی هم مواد غذایی مورد نیاز شهر را تامین میکند و هم مواد اولیه و خام کارگاهها و صنایع تولیدی شهر را فراهم میآورد.
مکان بازار چهره اصلی شهر را بیان میکرد و در یک فضای بزرگ، معامله پایاپای شهروندان و بازرگانان نواحی مجاور صورت میگرفت شاید میدان معاوضه کالا، تنها فضای باز شهری بود.
طرفداران نظریه اقتصادی معتقدند که تمدن انسان، بدون گسیختگی مستقیماً از زندگی بر مبنای شکار آغاز شده و در پایان به تمدن شهری انجامیده است.
2ـ6ـ3ـ نظریه شهر به عنوان یک پایگاه نظامی و دفاعی در این نظریه، عدهای از مردم ضرورتاً برای دفاع از سکونتگاههای خود دور هم جمع میشدند و مساله دفاع، هسته اولیه شهر را بوجود میآورد.
بدین سان همه شهرهای اولیه یا دست کم بیشتر آنها در داخل دیوارهای شهری ایجاد میشد و به برج و باروها مجهز بود.
بطور کلی لازم است در ابتدا در یک مکان، زمینههای مساعدی برای زندگی دسته جمعی فراهم شود.
تا دفاع از آن نیز ضرورت یابد.
شاید بتوان این نظریه را چنین توجیه کرد که در شهرها از همان آغاز پیدایش باید به مساله دفاع توجه میشد و به موازات تجمع مردم و ایجاد سازمانهای شهری، مساله دفاع نیز اهمیت بیشتری مییافت.
2ـ6ـ4ـ نظریه مذهبی، گسترش معابد و عبادتگاهها بیشتر محققانی که درباره نقش عامل مذهبی در پیدایش شهرها به تحقیق پرداختهاند، در میان ادیان بیش از همه بر ارتباط دین اسلام با توسعه شهری تاکید میکنند.
در اینجا این سئوال پیش میآید ک هر چند دین اسلام، باعث رونق یافتن شهرنشینی و پیدایش بعضی از شهرها شده است، آیا میتوان عامل مذهب را در پیدایش شهرها یک عامل تعیینکننده به شمار آورده و عدهای معتقدند عامل ناسیونالیسم، در مرحله تغییر اجتماعی، عامل اساسی محسوب میشود، بدینسان که نقش اجتماعی ناسیونالیسم، یک منطقه خاص اجتماعی را در جامعه گسترش میدهد که پیامد آن دگرگونی در سطح جامع است.
ناسیونالیسم در شهرها بوجود میآید و بعد به حوزههای روستائی میرسد.
در مرحله گسترش بتدریج گروههای اجتماعی در یک قالب واحد به هم پیوند میخورد.
با توجه به نقش ناسیونالیسم، طرفداران نظریه مذهبی در پیدایش شهرها معتقدند عوامل مذهبی در به هم پیوستن گروههای مختلف اجتماعی در سکونتگاههای مختلف انسانی و نیز در تمرکز جمعیت و پیدایش شهرها، بویژه در دورههای قدیم بسیار موثر بوده است.
چنانکه در بسیاری از شهرهای اولیه، قدرت اصلی در دست کاهنان بود و این کاهنان با انجام دادن آیینهای مذهبی، عوامل زیانبخش طبیعی را از جامعه شهری دور میکردند.
بدون شک، عامل مذهب از عوامل اصلی در پیدایش و توسعه شهرنشینی در دورههای قدیم بوده است.
2ـ7ـ نظریههای ساخت اکولوژی شهر: 2ـ7ـ1ـ ساخت دوایر متحدالمرکز (نظریه ارنست برگس) برگس جامعهشناس آمریکایی با مطالعه ساخت اکولوژیک شهری شیکاگو، آنرا در اوج توسعه و گسترش، بصورت دوایر متحدالمرکز نشان میدهد و معتقد است که دایره اول یا بخش مرکزی در ابتدای پیدایش شهر همه فعالیتهای صنعتی و تجاری و همچنین واحدهای مسکونی را در خود داشته است.
با گذشت زمان و توسعه شهر، دوایر دیگری پیرامون دایره اول شکل میگیرد و فعالیتهای بازرگانی و صنعتی بدانجا منتقل میشود.
سپس و به مرور زمان، فضا برای ساکنان منطقه اول و دوم تخلیه میشود و به جای آنها موسسات و سازمانهای صنعتی و بازرگانی شکل میگیرند و در نتیجه مرکز شهر زیبایی و عظمت سابق خود را از دست میدهد، یعنی با ظاهری اندوهبار و مخروبه روبرو میشود.
در نتیجه واحدهای مسکونی این بخش مرکزی به اشغال طبقات فقیر و کم درآمد در میآید، بطوری که در شهر شیکاگو آلونکهای محقر و آماده شهری و محلههای ویژه سپاهان، ایتالیاییها و چینیها در این منطقه بوجود آمده است و بتدریج دوایر چهارم که واحدهای مسکونی طبقه پردرآمد شهری است، شکل گرفته است.
2ـ7ـ2ـ ساخت قطاعی شهر )نظریه همرهویت) برخلاف نظریه دوایر متحدالمرکز در نظریه ساخت قطاعی شهر، همرهویت معتقد است ساخت و توسعه فیزیکی به صورت قطاعی صورت میگیرد و شهرها نمیتوانند برای همیشه حالت دایرهای شکل بودن مناطق داخلی خود را حفظ کنند.
بلکه حالت قطاعی بیش از دایرهای زمینه مساعدی را جهت توسعه بدست میآورد.
در این نظریه عامل اجاره خانه میتواند بعنوان راهنما، مطالعه شهر را عملی سازد.
مهمترین اصول تشکیل دهنده نظریه قطاعی شهرها عبارتند از: 1ـ منطقه واحدهای مسکونی گران قیمت از کانون اصلی خود در طول خطوط شبکه رفت و آمد شروع به توسعه میکند و چنین واحدهایی، بطرف زمینهای دور از خطر سیلاب و عوامل آلودهکننده، محیط زیست قرار گرفته است.
2ـ واحدهای مسکونی با اجاره بهای بیشتر به سوی فضاهای باز و دور از محدودیتهای نامساعد طبیعی قرار دارد.
3ـ آپارتمانهای لوکس اجارهای، در مجاورت بخشهای تجاری و منطقه مسکونی قدیمی، شهر بوجود میآیند.
4ـ تمایل به توسعه مثلثی شکل در مناطق داخلی شهرها، بیش از حالت دایرهای میباشد.
5ـ راههای شعاعی از مرکز شهر به اطراف کشیده میشود و عامل دسترسی به این راهها و با دوری آنها، قیمت زمینهای شهری را در مناطق مختلف شهر تعیین میکند.
1ـ مرکز تجاری شهر 2ـ عمدهفروشی و صنایع سبک 3ـ منطقه مسکونی با درآمد کم 4 ـ منطقه مسکونی با درآمد متوسط 5 ـ منطقه مسکونی با درآمد بالا 2ـ7ـ4ـ ساخت ستارهای شکل نظریه ساخت دایرهای شکل شهر، نمودار حالات یک شهر ساکن و ثابت نمیباشد.
بلکه در اغلب موارد به علت رشد و توسعه شهر، متحرک و غیرثابت است.
توسعه شهر میتواند به دو صورت عملی شود: یا در اطراف خود توسعه پیدا میکند، و یا بوسیله عمل تمرکز در داخل آن رشد پیدا مینماید.
به موازات افزایش جمعیت سازمانها و تاسیسات بخش مرکزی شهرها، مراحل مختلف اکولوژی شهری (جداییگزینی، هجوم و جایگزینی و ...) ظاهر میشود و در اثر ایجاد موج توسعه، شهر به نواحی اطراف و بیرونی خود توسعه مییابد.
حرکت جمعیت، تاسیسات، صنایع و سازمانهای شهری به اطراف شهرها به یک شکل عمل نمینمایند، و از جهات مختلف شهر به سوی ناحیه مرکزی شهر، به یک مقیاس صورت نمیگیرد.
در مقابل توسعه شهر، وجود موانع طبیعی مانند شیبهای تند، تپهها و کوهها، عاملی بازدارنده است و لذا شهر یا بدان جهات توسعه پیدا نمیکند و یا بصورت توسعه، مشکلات و افزایش هزینههایی را بدنبال دارد.
مسیرهای حمل و نقل، شاهراهها، خیابانها و خطوط آهن، همه تحت تاثیر وجود عوامل نامنظم و نامساعد طبیعی شهرها و اطراف آنها واقع میشوند.
در جریان دگرگونیهائی که در نتیجه عملکرد امکانات حمل و نقل و شبکه راهها و در سطوح شهری مشاهده میگردد، شکل دایرهای مناطق متحدالمرکز تعدیل یافته و به شکل شعاعی و یا ستارهای تبدیل میشود و به توسعه شهر، ساخت ستارهای میبخشد.
2ـ7ـ4ـ ساخت چند هستهیی (نظریه چانسیهاریس و ادوارد آلمن) شهرهای خیلی کوچک تنها دارای یک مرکز و یا هسته واحدی میباشند اما شهرهای بزرگ امروزی همگی دارای هستههای متعددی هستند که در داخل شهرها، ارتباط مسیرهای حمل و نقل، تشکیل این هستهها را امکانپذیر میسازند.
در شهرها راه آهنها و مسیرهای حمل و نقل از یک سری ایستگاههای داخلی در طول مسیرشان برخوردارند.
در مجاورت ایستگاههای راه آهن تراکم معدودی از فعالیتهای تجاری شهرها و حومهها بوجود میآید.
همین تمرکز تجاری در ایستگاههای مونوریل، تراموای و مترو نیز ظاهر میشود.
فرودگاهها جهت تمرکز پارهای از فعالیتهای تجاری زمینههای مساعدی مییابند و به برخی از تاسیسات صنعتی که مورد استفاده حمل و نقل هوایی است و یا به مسافرین و کارکنان فرودگاهها که مستقیماً از آنها بهرهمند میشوند.
امکان فعالیت میدهند.
که این خود تکوین هسته یا بازار جدید را نوید میدهد.
مناطق صنعتی، امکانات تفریحی، مدارس، دانشگاهها، دانشکدهها جمعیتی را جلب میکنند و تاسیساتی را در مجاورت خود لازم میشمارند که بدنبال آن یک نوع مرکزیت و یا هسته جدید شهری تکوین و تکامل مییابد.
با تکمیل عملکردهای وسایل ترافیک و توسعه قسمتهایی از شهر، ساخت چند هستهایی شکل میگیرد و عمق مییابد.
2ـ7ـ5ـ نظریه کالوین اشمید کالوین اشمید توسعه فیزیکی شهر را تحت تاثیر پایگاههای اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات، درآمد و شغل میداند و معتقد است که مناطق فقیر نشین و غنی نشین با روند رشد و توسعهای که شهرها به اطراف خود دارند، شکل میگیرند.
اگر این روند سریع و بیرویه باشد، در یک طرف شهرها بهترین واحدهای مسکونی و در طرف دیگر آنها آلونکهای محقر و آلوده ساخته میشود.
در این بین در بعضی از مناطق، بافتهای قدیم از جمله مناطق توسعه نیافته میشوند و در بعضی شهرها بخشهای حاشیهای و جدید جزء مناطق فقیرنشین محسوب خواهند شد.
2ـ7ـ6ـ ساخت خطی یا کریدوری این نوع شهرها، معمولاً در میسر راههای آبی یا رودخانهها و یا در مسیر شبکههای اصلی ارتباطی و راهها و جادههای اصلی و راه آهن شکل گرفته و توسعه مییابند.
بر اساس این نظریه، در گذشته شهرها در اغلب اوقات حوزههای شهری توسعه خود را از شکل ستارهای شروع نموده و به شکل دایرهای نزدیک میشوند.
ولی توسعه شبکه راهها و میسرهای اصلی ارتباطی، تمایل توسعه شهر را در مسیر چنین شبکههایی به صورت خطی یا کریدوری قرار میدهد.
در محل تقاطع مسیرهای اصلی است که تراکم شهری افزایش یافته و انبوهی به اوج خود میرسد.
این طرح یکی از عوامل اصلی توسعه شهری را در سالهای اخیر بوجود آورده و اسکلتبندی و قالبهای آنرا شاهراههای جدید و خطوط آهن، توام و با هم شکل دادهاند.
2ـ7ـ7ـ ساخت طبیعی شهر اساس این نظریه به ویژگیهای جغرافیایی شهر استوار است، بدین سان که مشخصات طبیعی شهر و خصوصیات فرهنگی مردمی که در آن زندگی میکنند، ساخت حوزه طبیعی شهر را مشخص میکند.
این نظریه به طبیعت انسان و فرهنگ او بیش از موقع فیزیکی سکونتگاههای شهری اهمیت میدهد، بعبارت دیگر ساخت شهر یک ساخت گروهی و اجتماعی است.
اصول کلی نظریه حوزه طبیعی شهر درباره جامعه شهری و ساخت شهر این است که: پیروان و افراد یک مذهب، یک نژاد، بر ساخت مناطق داخلی شهرها بیش از شکل فضای کلی آنها تاکید میکند و میتواند تنها بعنوان یک نظریه به تکمیل همراه با نظریههای دیگر بکار گرفته شود.
2ـ7ـ 8 ـ ساخت عمومی شهرها رابرت دیکنسن جغرافیدان انگلیسی، پس از بررسی نظریههای مربوط به ساخت شهرها، شهر را در یک مقیاس کلی مینگرد و در این کلی نگری مناطق را در محدوده آن به شرح زیر تعیین میکند.
1ـ منطقه مرکزی: مرکز شهر و بخش قدیم آن در این منطقه قرار گرفته است.
در منطقه مرکزی حداکثر فشردگی جا و فضا مشاهده میشود زیرا این منطقه، مرکز اصلی همه شبکههای وسایل ارتباطی است.
در انتخاب محل در منطقه مرکزی انواع مختلفی از فعالیتهای مربوط به بخش خدمات به شدت به رقابت بر میخیزد با اشغال عمودی و افقی و جانبی، ساختمانهای منطقه مرکزی گسترش مییابد و تراکم ترافیک را سبب میگردد.
در اینجا خردهفروشی، عمدهفروشی، بخش اداری، بخش تجارت، همچنین بازارها، هتلها و بخش مسکونی برای هر دو طبقه ممتاز و ثروتمند، فقیر و کم درآمد بعنوان قطبهای جاذب عمل میکنند.
در منطقه مرکزی، حداکثر توسعه عمودی شهر با ایجاد آسمانخراشهای به هم فشرده مشاهده میشود.
2ـ منطقه میانی: بیشتر نقاط این منطقه در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ساختمان شده است.
در اینجا بر خلاف منطقه مرکزی، محدودیتی در تراکم ساختمانها دیده میشود، طرحهای شهری به صورت نسبتاً کاملی در منطقه میانی پیاده شده است.
که طرز خیابانبندی و عرض خیابانها نمونههایی از این طرحهاست.
منطقه میانی معمولاً یک منطقه مسکونی است و تراکم واحدهای مسکونی در آن بسیار زیاد است.
با وجود این تعداد بیشماری از کارخانههای کوچک در این منطقه تاسیس میشود.
منطقه میانی شهرها به جهات مختلف منطقه در حال تحول و منطقه رو به پژمردگی نامیده میشود.
در واحدهای مسکونی این منطقه مهاجرین و قشرهای کم درآمد جامعه سکونت میکنند.
3ـ منطقه بیرونی: منطقه بیرونی اصولاً بعنوان یک منطقه مسکونی به شمار میآید که در شهرهای اروپایی از نیمه دوم قرن نوزدهم با توسعه واگونهای اسبی، ترامواها، اتوبوسها، واگونهای برقی و بالاخره بوسیله اتومبیلها مسکون شده است.
منطقه بیرونی، منطقه بار با فضاهای پروسعت و پارکهای عمومی میباشد.
از این رو تراکم کمتری را نشان میدهد.
ساکنین قدیمی غالباً این منطقه را ترک گفتهاند و سکونتگاههای بزرگ آنها به قطعات کوچکتری تقسیم شده است.
در منطقه بیرونی با توجه به ارزش و اعتبار اجتماعی مردم، آپارتمانها و ساختمانهای چند طبقه ایجاد میشود که جهت سکونت و یا انتقال و تاسیس شرکتها، سازمانهای تجاری و باشگاهها بهترین محل به شمار میرود.
4ـ حاشیه شهر یا مرزهای دهشهر: در اینجا منطقه بیرونی حومههای شهری وجود دارد که در آن سوی مرزهای اداری شهری واقع شده است و یک حوزه پروسعت روستائی به شمار میآید.
در منطقه بیرونی، مزارع و جنگلها مسلط بر چشماندازهای منطقه است.
با توسعه شهر، مناطق مسکونی به سوی منطقه بیرونی پیش میرود و صنایع جدید و سایر فعالیتهای شهری در طول خطوط ارتباطی مهم تاسیس میگردد.