مقدمه
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استقلال اخلاقی سوق می دهد خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کند اما لازمه ی تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها ، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است. مواظبت از خود و اموالشان ، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال ( نگهداری از بچه ها ، کار در تعطیلات تابستانی و نظایر آن ) کمک به کارهای خانه ، پایبندی به قول و قرارها و مهمتر از همه افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.
زمانی بود که زندگی خانوادگی با کمک همه ی افراد خانواده و از جمله بچه ها جریان داشت اما این روزها وضع فرق کرده پدر و مادر امروز مسئولیتهای فرزندان را به انجام تکالیف منزل و مرتب کردن اتاق خودشان محدود می کنند و این کافی نیست زیرا خودگراست و به سایرین توجه ندارد با مسئولیتی در این حد، کودک مسئولیت خود را در مورد سایر افراد خانواده احساس نمی کند.
فرزندان ما به مسئولیتهایی نظیر نگهداری از بچه های کوچکتر ، سرگرم کردن آن ها و یا خواندن کتاب داستان برای برادر و خواهر کوچکتر و کمک کردن به مادر در تمیز کردن خانه و کمک به شستن ظرفها و حتی آشپزی ، غذا دادن به حیوانات دست آموز خانگی ، آب دادن گلها و غیره نیاز شدید دارند. آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره ، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیعتری می گیرد وقتی دلیل کافی برای کمک کردن به دیگران پیدا می کنند عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.
فصل اول :طرح کلی تحقیق
1-1 بیان مسئله
نوجوانی دوره خاصی از زندگی است که از لحاظ ویژگیها و شرایطی که دارد که متمایز از سایر مراحل بوده و مورد توجه متخصصان رشد و روان شناسی رشد میباشد. در این دوره سنی ، نوجوان ویژگیهایی پیدا میکند که لزوم توجه و اعمال شیوههای برخورد مناسب را الزامی میسازد و از آنجایی که تحمل این شرایط و ویژگیهای آن برای نوجوان نیز توام با مشکلاتی است عدم آگاهی اطرافیان و بویژه والدین و مربیان با شیوه برخورد با آنها میتواند مشکلاتی را به وجود بیاورد.
یکی از این ویژگیهای مهم تمایل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمایل دارد تواناییها و نیرویهای خود را به معرض نمایش بگذارد و قدرت و توانایی خود را به اطرافیان ثابت کند. میخواهد یکه و تنها عمل کند و تا جایی که میتواند به اطرافیان و بویژه والدین خود تکیه نکند. استقلال طلبی زمینه اولیه ورود او به اجتماع را فراهم میسازد و او را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی آماده میکند. هر چند جهتگیری ناصحیح آن توام با مسائل و مشکلاتی برای او و اطرافیان خواهد بود.
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق
مهمترین ویژگی که می بایست بدان توجه خاصی داشت استقلال از سوی خانواده است. خانواده می تواند مهمترین منبع تأمین کننده استقلال فرد باشد، یا می تواند نوجوان را در رسیدن به حس فردیت و استقلال دچار تزلزل سازد. نوجوان در این دوران خود را برای مرحله جدیدی از زندگی اش آماده می سازد. او سعی بر آن دارد که بر رفتار کودکانه اش غلبه نماید. آمادگی دارد مسئولیت رفتارش را بر عهده گیرد و حتی آمادگی این را دارد که مسئولیت کارهای دیگران را نیز بر عهده گیرد.
در متون اسلامی در این رابطه سفارشات فراوانی شده است که نوجوان را در این دوران آزاد گذارند و به آنها استقلال و مسئولیت لازم بدهند.
البته اینها بدان معنی نیست که نوجوان به طور ناگهانی خود را به طور کامل از قید خانواده رها سازد. نوجوان در این دوران دچار نوعی کشمکش درونی است؛ از یک سو تمایل ندارد از دوران کودکی اش پا فراتر نهد که از هر سو در محبت است و از سوی دیگر داشتن آزادی عمل در کارهایش و استقلال را در لوح آرزوهایش می بیند. پس هر گامی که نوجوان به سوی استقلال بر می دارد ترس و تشویش درونش بیشتر می شود. بنابراین او چندان تمایل ندارد تا پیوندهای خانوادگی را کاملاً قطع نماید. نیاز به حمایت والدین را در هر حال احساس می نماید و همواره در جست و جوی روش هایی است که این حمایت را کسب نماید. یکی از مهمترین مسائلی که نوجوان را در راه رسیدن به استقلال دائماً تهدید می نماید سرزنش و ملامت از سوی والدین است. نوجوان به این رفتار والدین با دیده تحقیر و بغض و خشم توجه می نماید. نوجوانی که از سوی والدینش تحقیر می شود عکس العمل های گوناگون از خود نشان می دهد برخی اوقات دچار «حقارت نفس» می شود. برخی از محیط خانواده گریزان می شوند و برخی به پرخاشگری و زیان رساندن به خانواده و دیگران می پردازند.
نکته دیگری که باید والدین بدان توجه داشته باشند داشتن سوء ظن نسبت به نوجوان است که می تواند او را دچار تزلزل سازد. برخی خانواده ها نوجوان را در اتخاذ تصمیم های مربوط به خودش آزاد می گذارند اما این کار را از روی بی میلی یا سوءظن انجام می دهند. این والدین هرگز به نوجوان خود اعتماد نمی کنند و به ندرت فرصت هایی را ایجاد می نمایند تا نوجوانشان تصمیم بگیرد . حال اگر فرصتی هم ایجاد شود نوجوان بر اثر سوءظن و عدم اطمینان والدین دچار اضطراب می گردد و با شکست مواجه می شود و گاه والدین با تردیدها و نگرانی های خود در مورد نوجوانشان قضاوت های ناصحیح در پیش می گیرند که این خود موجب ایجاد فاصله میان والدین و فرزندان می شود.
1-3 سؤالات تحقیق
1) اصول تربیت استقلال دهی را نام برده؟
· هدف نهایی تعلیم وتربیت فرزند کنترل او نیست هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند . بچه ها خواهان استقلال هستند بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند نوجوانهای 16 ساله هم همین را می گویند اما فرزندان با کنترل هم احتیاج دارند ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست نوجوانهای بزرگتر هم به کنترل نیاز دارند استقلال و کنترل دو موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
· به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید:
سرمشق خوب بودن و آموزش کلامی با آنکه مهم است کافی نیست وظیفه پدر و مادر است که به فرزند خود فکر کردن را بیاموزند.
· سرمشق شوید و درس بدهید :
یکی از مطمئن ترین راههای تربیت استقلال دهی سرمشق شدن پدر و مادر است با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شوند و این دو موضوع فراگیری است که رابطه ی میان بالغها و مرز تلقی ما از سایر مردم و از جمله اقوام و خویشاوندان و حتی غریبه ها را در بر می گیرد.
· به کودکان احترام بگذارید و از آن ها احترام بخواهید:
· آموزش کلامی به فرزندان بدهید:
2) نخستین گام به سوی استقلال دهی چیست؟
دلبستگی و احساس تعلق مهمترین حادثه ی نخست زندگی است اگر کودک تا پایان نخستین سال زندگی اش از مهر و محبت کافی برخوردار شود گامی استوار در روابط انسانی برداشته در موقعیتی قرار می گیرد که می تواند در مسیر استقلال گام بردارد و یک سالگی نخستین گام به سوی استقلال بوده است.
3) راههای احترام به استقلال دهی فرزندان و پرهیز از تحمیل اراده پدر و مادر چیست؟
پیشنهاد انتخاب - راه دیگر اجتناب از اظهاراتی است که احتمالاً مقاومت کودک را موجب می شود. راه دیگر که کودک را به مسابقه و رقابت دعوت کنید و اغلب شمردن اعداد کمک مؤثری است – آزادی عمل بیشتر دادن و به حال خود گذاشتن – دادن فضای خصوصی هم به کودکان کم سن وسال حائز اهمیت است.
4) دلیل استقلال طلبی انسان چیست؟
این است که می خواهد حاکم بر زندگی خویش باشد در ذات خود درماندگی و وابستگی به دیگران را دوست ندارد و انسان در ذات خویش خواهان شخصیت بارز و منحصر به فرد است.
5) واگذاری مسئولیت چیست؟
انجام کارهای خانه برای کودک مرحله ی صفر بسیار مهم است. کودک با کمک به انجام کارهای خانه به دست یافت مهمی می رسد که می توان آن را نقش اجتماعی مسئولانه در خانواده نامید و این پادزهر مناسبی در برابر خود مداری است و باید توجه داشت وظایفی به کودک محول کرد که شامل انجام کار برای دیگران باشد (مانند چیدن میز) و مهمتر از آن به کودک نشان داد از کمکی که به شما کرده متشکرید و قدر زحمتش را می دانید.
6) هدف از تعلیم و تربیت بایستی آماده کردن کودکان برای زندگی باشد یعنی چه ؟
خوشبختی و سعادت کودکان بستگی به مهر و محبتی دارد که والدین به او می دهند بایستی کودک را درک کرده و قبول نمود که او موجودی خودخواه است وقتی به کودک مهر و محبت نشان داده و به او اعتماد کنیم خیلی زود مسئولیت اعمالش را می پذیرد ولی اگر به او اعتماد نکنیم آنرا احساس کرده و عکس العمل منفی از خود نشان می دهد برای اعتماد و قبول کودکان ما بایستی به خودمان اعتماد داشته باشیم . والدین نباید هرگز با اقتدار با فرزندانشان رفتار کرده و به زور آنها را مجبور به پذیرش مسئولیت خود کرد.
1-4 تعریف عملیاتی واژه ها:
مفهوم و تعریف تربیت
در بحث تربیت انسان ، مفهوم واژه تربیت بر پرورش دادن استعدادهاى انسانى یعنى فراهم کردن زمینه رشد استعدادهاى آدمى دلالت مى کند. این واژه از ریشه ((ربو)) به معنى زیادت و فزونى و رشد و برآمدن گرفته شده است ؛ و کاربردهاى گوناگون از این ریشه همه همین معنا را در بردارد. ((ربو)) نفس عمیق و بلند را گویند که موجب برآمدن سینه است . ((ربوه )) یعنى سرزمین بلند و مرتفع . ((رابیه )) نیز به همین معناست . و ((ربا)) یعنى افزون شد و نمو کرد که در اصطلاح شرع مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر از سود شرعى است . ((اربیتان )) دو قسمت گوشت بن ران در قسمت کشاله ران را گویند که بالا مى آید و حالت برآمدگى دارد. ((اربى علیه )) یعنى بر او اشراف و احاطه یافت . ((ربیت الولد فربا)) یعنى فرزند را تربیت کردم و او رشد کرد. در قرآن کریم همین معنا یعنى بزرگ کردن در مفهوم رشد جسمى آمده است .
((و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا.))
و بگو: پروردگارا، آن دو (پدر و مادر) را رحمت کن چنانکه مرا در خردى پروردند.
((قال الم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین .))
(فرعون به موسى ) گفت : آیا تو را از کودکى در میان خود نپروردیم و سالیانى چند از عمرت پیش ما نماندى ؟
((راغب اصفهانى )) لغت شناس بزرگ مى نویسد: ((ربیت )) (تربیت کردم ) از واژه ((ربو)) است و گفته اند اصلش از مضاعف یعنى ((رب )) (ربب ) بوده است که یک حرف آن براى تخفیف در لفظ به حرف (ى ) تبدیل شده است مانند ((تظننت )) که ((تظنیت )) شده است .
((رب )) به معناى مالک ، خالق ، صاحب ، مدبر، مربى ، قیم ، سرور و منعم است و نیز اصلاح کننده هر چیزى را ((رب )) گویند. بنابراین ((رب )) به معناى مالک و مدبر و تربیت کننده است .
((راغب اصفهانى )) مى نویسد: ((رب )) در اصل به معنى تربیت و پرورش است یعنى ایجاد کردن حالتى پس از حالت دیگر در چیزى تا به حد نهایى و تام و کمال خود برسد.
آنچه در تربیت روى مى دهد همین مفهوم است و البته نقش ایجادى در تربیت از آن ((رب العالمین )) است و جز او همه نقش اعدادى دارند. بنابراین ، تربیت رفع موانع و ایجاد مقتضیات یعنى اعداد است تا استعدادهاى انسان از قوه به فعل درآید و شکوفا شود؛ و چون در تربیت اسلامى مقصد و مقصود ((کمال مطلق )) است مى توانیم تربیت را چنین تعریف کنیم :
((تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات براى آنکه استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود)).
انسان موجودى است با استعدادهاى شگفت و گرانقدر، چنانکه از رسول خدا(ص ) روایت شده است که فرمود:
((الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه .))
مردم چون معادن طلا و نقره اند.
با این تعبیر باید آنچه را که مانع شکوفایى استعدادهاى انسان است رفع کرد و زمینه هاى مساعد را فراهم ساخت تا استعدادهاى انسان به فعلیت رسد و انسان متصف به صفات و کمالات الهى شود؛ و این تحول با اهتمام و کوشش خود انسان میسر مى شود. بدین ترتیب تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیات شکل مى گیرد.
استقلال
استقلال فردی یعنی آزادی فردی در چارچوب قواعدی که باید «توسط برخی نهادها که قدرت لازم را دارند» تعریف و اجرایی شود (هایک، 1960: 139). این سنگ بنا نهاده شده و در همانحال، توسط یک چارچوب قانونی اجرایی موثر (همان، 144) یا به طور خاص، با قاعده قانون خصوصی یا مدنی ایجادکننده جامعه مدنی قانونی محدود شده است. استقلال فردی به معنای خودمختاری فرد با توجه به محدودیتهای قواعد قانونی است، قواعدی که محتوای حقوق مالکیت را تعریف نموده و محدودیتهای آزادی قرارداد را تنظیم میکنند. به دلیل اینکه نظامهای قانون خصوصی درگذر زمان تغییر میکنند و به طور خاص، در تعریف روشهایی که محتوای حقوق مالکیت را تعریف و آزادی قراردادها را تنظیم میکنند، با هم متفاوت هستند، «استقلال فردی» در گذر زمان و در نظامهای قانونی مختلف معانی متفاوتی داشته است (هایک، 1960: 299، 1948: 19). این موضوع این پرسش را پیش میکشد که کدام معیار باید برای ارزیابی تناسب یا کفایت قواعد قانونی بالقوه جایگزین بهکار گرفته شود. مشخصا، چنین معیاری نمیتواند صرفا از اصل استقلال فردی اتخاذ شود، به دلیل اینکه، همانطور که در بالا هم بیان شد، ایده استقلال فردی در یک نظام قانونی خاص دارای معنای نسبی است. بنابراین، آزادی فردی نمیتواند به مثابه یک معیار استاندارد در برابر یک نظام قانونی خاص بهکار رود که خود باید مورد قضاوت و بازبینی قرار گیرد.
استقلال در دوران نوجوانی
استقلال در دوران نوجوانی، حالت خاص و تحولی استقلال در دوران حیات است. بدین معنی که تا قبل از بلوغ ، فرد نسبت به اعمال خود اگر چه مسئول است، اما به لحاظ حقوقی و شرعی پاسخ گو نیست و پاسخ گویی به عهده ولی و قیم قهری و شرعی اوست و به محض وقوع بلوغ ، شخصاً باید در پیشگاه قانون جواب گو باشد و تبعات و پیامدهای اعمال خود را متحمل شود و به تناسب موارد، پاداش بیند و کیفر پذیرد و به انجام تکالیف متعهد و به رعایت حدود و مرزها ملزم باشد. در مقابل ضروری است اجتماع هم این تعهد و الزام را به عنوان حریم و مرز حقوقی، اعتقادی و ارزشی یک شخصیت حقوقی و اجتماعی حرمت گذاری کند.
بنابراین چنانچه به ندرت و رغم روال قابل تصور، پدر و مادر، نوجوان بالغ را به کار خلاف امر کردند، استقلال حقوقی و شرعی به او اجازه می دهد تا در برابر این دستور مقاومت کند، ولی این مقاومت باید به نحوی عملی شود که با وظیفه مهم دیگری که رعایت حریم و حرمت والدین است، متضاد و متقابل نباشد و چنان مدبرانه و با ظرافت عمل شود که کرامت آنها مخدوش نگردد و به برخورد متقابل نینجامد، زیرا هیچ انسانی تا پایان عمرگسسته و رها از والدین نیست.
استقلال شرعی بیان شده همراه با رشد و بیداری غرایز، نوجوان را به سمت احساس وظیفه، افزایش درک و شناخت ارزش ها، تفکر مستقل، برنامه ریزی، عاقبت اندیشی، انتخاب مسیر، تلاش معنادار، ارائه پاسخ های معقول و هدفمند، سیاست گذاری حیاتی، شناخت امیال، حب و بغض ها و اشتیاق و تنفرها، هدایت می کند و در نتیجه به زندگی مستقل و تشکیل خانواده و زایش واحد اجتماعی جدید منجر می شود. این در حالی است که ارتباط حقوقی و عاطفی فرد با خانواده اولیه اش پابرجاست و تعهدات او کما کان محکم است و به لحاظ تربیتی و ارزشی ، استحکام خانواده دوم و آتی یا سوم بستگی تنگاتنگ با استحکام واحد اول دارد.
علاوه برآن چه بیان شد، که بیشتر به استقلال حقوقی و شرعی نوجوان مربوط می شود، شایسته است موارد دیگری از استقلال مانند استقلال اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، عاطفی و ... مورد بحث و نظر قرارگیرد.