ضرورت مطالعه و طراحی ( کمی و کیفی ) :
بى تردید یکتا نماد تئاترایران ، استوانه اى ست که تنها چراغ روشن تئاتر در ایران یا به نوعى در تهران است به نام تئاتر شهر تهران که در طول حیات خودمیراث مشترک ماندگارى رادر ذهن نسل هاى مختلف گذاشته است.
امروزه توسعه فرهنگی یکی ازارکانتوسعه جوامع شناخته می شود. توسعه فرهنگی وحفظفرهنگ و هویت ملی ومذهبی نیازمند فراهم شدن اسباب و زمینه خاصو برنامه ریزی ای هدفمند با تکیه برشناختی عمیق از موضوع می باشد .
درایران به عنوان یک کشور درحال توسعه علی رغم توجه به این اصل وانجام برنامه ریزی های کلان درجهت توسعه فرهنگی کشور،متاسفانه به تئاتر و هنرهای نمایشی چه به عنوان یکی ازهنرهایی که حافظ بسیاری از جنبه های فرهنگی ما می باشدو چه به عنوان هنری که درآن در بسیاری ازکشورها به عنوان ابزاری در جهت توسعه فرهنگی که خود زیر بنای توسعه دردیگر زمینه ها می باشد بهره برداری شده است و می شود ، توجه چندانی نشده است.
حضور دائمی جمعیتی انبوه در مشهد، که شامل ساکنین و انبوه زائرین می باشد و نیز وجود هنرمندانی ازرنده در عرصه تئاتر این شهر که با توجه به کمبود فضا های فرهنگی و یا فضا های اجرای نمایش کمتر موفق به اجرای عمومی نمایش خود می شود وجود هنرمندانی ارزنده درعرصه تئاتردراین شهر کمبود فضاهای فرهنگی شهر وفقدان فضاهایاجرای نمایش به عنوان بخشی از فضاهای فرهنگی شهر،و مهمتر از همه لزوم توجه به تئاتر و هنرهای نمایشی در کشور از مهمترین دلایلی هستند که با استناد به آنها لزوم طراحی ساختارهای کار آمد برای اجرای نمایش و توسعه اجتماعی این هنر آشکار می گردد.
هنر نمایشى امروزه فراتر از یک سرگرمى ویا اساسا منبع درآمد گذاشته شده وبه مقوله تکامل انسان چشم دارد از این رو چنین نگرشى نیاز به فضاى عظیمى براى ابراز توانایى هایش دارد . با توجه به پتانسیل بخش هنرى در مشهد ، من را به این سمت سوق داد که پایان نامه خود را تئاتر شهر انتخاب کنم.
رابطه معمارى و تئاتر همواره براى هر دو گروه ، جذاب بوده است و مى توان گفت که معمارى و تئاتر هر دو به خلق فضا و روح زندگى مى پردازند .
هم چنین بین این دو هنر مى توان به نوعى پیوستگى هم احساس نمود از این جهت که تئاتر معمارى را به حرکت و زندگى وادار مى کند و معمارى با تمرکز بر عناصر خود ، تئاتر را صاحب هویت مى کند
تعیین اهداف و برنامه کلی پروژه:
هدف کلان:
طراحی پروژه با هدف ایجاد مکانی برای نمایش ، کاملا مردمی با نگرشی به خاطرات جمعی و رهیافت هایی که سینه به سینه در ذهنیت هر شهروند مشهدی وجود دارد.
اهداف کلی:
دستاویز قرار دادن آفرینش هنری به عنوان یک راهکار سلامت جامعه.آموزش هنر های تجسمی و نمایشی برای هویت بخشی به آن به عنوان یک شاخه هنری مستقل.استفاده از مفاهیم و المان معماری گذسته به صورت تجریدی امروز و نمادین.جداساری عملکرد ها از نظر حجمی.مجموعه هنری به مثابه مکانی جهت برخورد و تعامل اجتماعی افراد-مجموعه ی فعال اجتماعی-مجموه همگام با محیط اطراف خود و همچنین مجموعه ای خوانا در متن جامعه شهری.