بیان مسئله:
طراحی پروژه تقاطع تئاتر و معماری، مرکز هنر های نمایش ایرانی با رویکرد تعامل بین زمان و مکان، مفهوم خاطره جمعی و هویت اجتماعی افراد.
«ویژگی مکان ضرورت هنر معماری معتبر است. تجربه کردن هستی به مثابه هستی معنادار را در واقع می توان نیاز اساس انسان تلقی کرد و هستی معنادار مستلزم مکانی معنادار است. بنابراین معماری به انسان کمک میکرده که خود را با روحیه مکان یکی بداند و به او حسی از تعلق و ایمنی میدادهاست.»
در واقع احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا به منظور بهرهمندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کنندهای مییابد. این حس به گونه ای به پیوند خود با مکان منجر میشود که، انسان خود را جزیی از مکان میداند و بر اساس تجربههای خود از نشانهها، معانی، عملکردها ، شخصیتها و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور میسازد. این نقش نزد او منحصر به فرد و متفاوت میباشد و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام میباشد. این پروژه میخواهد به ارائه فضایی بپردازد که ویژگیهای اجرای یک نمایش ایرانی را داشته باشد
ضرورت مطالعه و طراحی:
1 – رسانه و تغییر ساخت روابط اجتماعی، هنر و فرهنگ و ضرورت حفظ هویت اجتماعی و خاطره جمعی.
«انتقال فرهنگ از طریق ارتباطات است. پیدایش سیستم نوین اطلاعات و رسانه در حال تغییر فرهنگ هاست. این تغییرات به شدت روابط اجتماعی میان مردم را متاثر نموده و به نظر گسستی نرم در حال شکل گیری میان نسل ما و خاطرات جمعی پشت سر و دستاوردهای گذشته دور است.»
در جهان پر تلاطم امروز و در عصر ارتباطات، نمایش حامل فرهنگ ملل است به دیگر ملتها و این هم شامل وجوه فرهنگی در مسیر تاریخ است. نمایشنامه های بازمانده از هر دوران ، سندی زنده و گویا از تمامیت فرهنگ آن دوران. همچنین از طریق نمایش می توان بین ملتها ارتباط ایجاد نمود، از ملتی آموخت و به ملتی دیگر یاد داد.
2 - شکل گیری روحیه جمعی:
نمایش همچون خود زندگی، فعالیتی جمعی است، هنرمند نمایشگر در صحنه نمایش– چونان که در صحنه بزرگ زندگی – به همکاری و همیاری با دیگران در راستای یک هدف مشترک می پردازد.
پس هنر نمایش می تواند نمودار کاملی از انسان با همه ابعاد وجودی ارائه کند و فلسفه چگونه زیستن، چگونه بودن و چگونه شدن را به وی بیاموزد و او را در مسیر درست زندگی یاری کند.
3 - نبود فضاهای اجتماعی فرهنگی
مشهد از کمبود فضاهای اجتماعی فرهنگی رنج می برد. به علاوه همان تعداد ناچیز هم بعضا آنچنان جو تخصصی و هنری بر آنها حاکم است که مردم عامی به خود اجازه ورود به آنها را نمی دهند. بنابراین فضاهای فرهنگی طرح می باید جنسی نیمه تخصصی داشته باشند و پویایی آنها با واسط بودن میان عوام و متخصصان محقق می شود. این فضای واسط و میانه، به عوام مجال حضور می دهد و از طرفی به آنان خدماتی تخصصی و نیمه تخصصی ارائه می شود.
4 – نبود فضا های نمایش به خصوص تئاتر و عدم توجه به روح نمایش
هنر نمایش مدتهاست که در دید مردم مشهد به فراموشی سپرده شده است و حضور دائمی جمعیتی انبوه در مشهد و وجود هنرمندانی ارزنده در عرصه تئاتر و فقدان اجرای نمایش ( نبود فضای نمایش) به عنوان بخش مهمی از فضاهای فرهنگی شهر ، ضرورت توجه به چنین فضایی را در خور توجه فراوان می نماید.