چکیده:
بی شک هدف از انعقاد هر قرارداد اجرای مفاد آن و التزام به آثار ناشی از قرارداد است. برای این که قرارداد در مسیر اجرای خودبه مانعی برخورد نکند باید مفاد آن واضح و روشن بوده و طرفین،نزاع و اختلافی در مورد شرایط اعتبار، عبارات قراردادی وچگونگی اجرای آن نداشته باشند. نیاز به بحث از تفسیر راردادنیزآنگاه
ضروری و اساسی جلوه می کند که خللی دراجرای مفادقرارداد و اثربخشی آن در رابطه فردی و اجتماعی طرفین ایجادشود، در واقع تفسیر قرارداد با روشن و آشکار کردن مفادوعبارات و خواست و منظور طرفین، راه را برای اجرای صحیح قرارداد هموارمی کند و مقصودطرفین رابرآورده میسازد.
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تفسیر قرارداد درحقوق داخلی و معاهدات بین المللی است. به عبارت دیگر سعی براین است، تااصول و روشها، قواعد و نیز عواملی که در مقوله تفسیر قراردادها ، کاربرد داشته و دارند، بیان شود و نقش آنها در تعیین و احراز قصد متعاقدین متمایزگردد . در این تحقیق برای درک و انتقال کامل مطالب در پایان هر گفتار به آرا و رویه های قضایی بین المللی اشاره شده است .
واژگان کلیدی: تفسیر قرارداد، اختلافات قراردادی، ،متعاقدین ، کنوانسیون ها و اسناد بین المللی، حسن نیت، ،انصاف، عرف، شروط بنایی، قصد واقعی و مشترک ، رویه ی قضایی
فصل اول: تفسیر قراردادهای بین المللی
گفتار اول: کلیات مفاهیم
بخش اول :مفهوم تفسیر
مفهوم لغوی تفسیر: واژه ای عربی است و از ریشه ی "فسر" به معنای بیان کردن روشن نمودن کنار زدن پوشش چیزی یا نمایاندن یک امر پوشیده میباشد.
مفهوم اصطلاحی تفسیر: به معنای روشن نمودن نکات مجمل مبهم و تعیین معنی صحیح و واقعی آن است.
مفهوم حقوقی تفسیر:در فرهنگ حقوقی تفسیر هنریا فرآیند کشف و استنباط معنی و مفهوم یک قانون وصیت نامه قراردادو یا هر مدرک کتبی دیگر است.
تفسیر در مفهوم حقوقی آن در حقوق تجارت بین الملل عبارت است از تلاش ذهنی و کاوش نظری برای فهم و استنباط قراردادهای تجاری بین المللی موافقت نامه های بازرگانی کنوانسیون ها اسناد و قوانین نمونه بین المللی که در حوزه ی مبادلات بازرگانی و تجاری بین کشورها یا اتباع آنها تنظیم گردیده است.
جدول 1-1 جدول شماره یک
دوش
دیدم
که
ملائک
در
میخانه
زدند
گل
آدم
بسرشتند
و
به
پیمانه
زدند
بخش دوم: مفهوم قرارداد
منظور از قرارداد هر نوع توافقی است که با وصف دادو ستد کالا خدمات مبادله ی محصولات فکری موافقت نامه های سرمایه گذاری اعطای امتیاز یا قراردادهای خدمات حرفه ای و مشابه آن در روابط تجاری بین المللی منعقد میگردد.
شکل 1-1 منظره ی شماره یک
بخش سوم: مفهوم بین المللی بودن قرارداد
برای تشخیص قراردادهای بین المللی از قراردادهای داخلی سه معیار عمده وجود دارد.1-تابعیت 2-مرکز حرفه و تجارت 3-وجود یک عنصر خارجی. در ذیل به بررسی هر یک از این معیارها می پردازیم:
بند اول-تابعیت:
براساس این معیار آنچه سبب تمییز یک قرارداد ملی و داخلی از قراردادهای بین المللی می گردد عنصر تابعیت است.یعنی همین که طرفین قرارداد تابعیت دو کشور را داشته باشند قرارداد بین المللی تلقی میگردد.
این معیار بیش از سایر معیار ها در بوه ی نقد قرار می گیرد به همین دلیل هیچ کدام از کنوانسیون ها و اسناد مهم بین المللی که در عرصه ی حقوق تجارت بین الملل تدوین یافته اند آن را مورد پذیرش قرار نداده اند.
بند دوم-مرکز حرفه و تجارت:
منظور محل امور مهم تاجر یا مرکز اصلی فعالیت اوست. براساس این معیار آنچه سبب تمییز قراردادهای بین المللی از قراردادهای داخلی می گردد این است که مرکز حرفه و تجارت طرفین قرارداددر دو کشور واقع شده باشد هر چند هردوی آنها از تابعیت واحدی برخوردار باشند.
این معیار از مقبولیت خاصی در عرصه ی روابط بازرگانی بین المللی برخوردار استو اکثر قریب به اتفاق کنوانسیون ها و اسناد بین المللی آن را مورد پذیرش قرار داده اند.د
در تشخیص قراردادهای تجاری بین المللی از قراردادهای داخلی ارائه ی فرمول واحد و سیستمی منسجم و قاطع برای تمامی قراردادها ممکن نیست. لذلا "تئوری قرارداد تجاری بین المللی واحد " به نحوی که برای هر کالا یا محصول خاص تنها یک قرارداد تجاری بین المللی داشته باشیم و جامعه ی جهانی و حقوق تجارت بین الملل مجهز به یک قرارداد مشترک گردند که بر تمامی روابط بازرگانی بین المللی درآن تجارت خاص حکومت کند کاری است که هنوز به منصه ظهور نرسیده است هرچند تحقق آن بسیار مطلوب است.
بند سوم-وجود یک عنصر خارجی:
براساس این ضابطه که از دو معیار پیش عام تر است وقتی تمامی عوامل و شرایط قرارداد در حیطه و قلمرو نظام حقوقی کشور واحدی واقع شود قرارداد داخلی است. اما اگر به جهتی از جهات قرارداد با بیش از یک کشور ارتباط پیدا کند و اثر آن از مرزهای یک کشور بگذرد وصف بین المللی پیدا میکند
تردیدی نیست که این ضابطه سبب گسترش شمول قراردادهای تجاری بین المللی نسبت به قراردادهای داخلی میگردد اما باید یک محدوده و چارچوبی برای "عنصر خارجی" قائل شد و آن را محدود به عناصر و عواملی دانست که ارتباط نزدیک و مستقیم با قرارداد داشته باشند.
گفتار دوم:مفهوم تفسیر قرارداد در حقوق تجارت بین الملل
برای یافتن مفهوم درست تفسیر قرارداد در حقوق تجارت بین الملل با یک سوال اساسی مواجه هستیم و آن اینکه یک قرارداد تجاری بین المللی باید بر اساس قصد مشترک متعاقدین تفسیر شود یا بر مبنای استنباط یک فرد متعارف در همان اوضاع و احوال خارجی؟ به عبارت دیگر مدار و محور تفسیر در قراردادهای تجاری بین الملل دارای مفهوم شخصی است یا نوعی یا هردو؟ سیر تکوینی کنوانسیون ها اسناد و قواعد نمونه بین المللی مبین این است که در مورد مفهوم تفسیر قراردادهای تجاری بین المللی دو ضابطه و معیار ارائه گردیده :
الف-تفسیر براساس معیارهای نوعی[1]
براساس این نظریه مفهوم تفسیر قرارداد کشف مقصود مشترک انشا کنندگان آن نیست بلکه زدودن نکات مبهم و تاریک از الفاظ و عبارت قرارداد براساس وقایع عینی جنبه های بیرونی و استنباط یک فرد متعارف از صنف متعاقدین در همان اوضاع و احوال خارجی است و اولین بار در کنوانسیون 1964 لاهه مطرح گردید.
ب-تفسیر براسا معیارهای مختلط[2]
براسا این نظریه مدار و محور تفسیر قرارداد در درجه ی اول کشف قصد مشترک متعاقدین است و اگر به دلایل متعارف و معقول این امر قابل احراز نبود قرارداد بر اساس وقایع عینی جنبه های بیرونی و استنباط یک فرد متعارف از صنف متعاملین در همان اوضاع و احوال خارجی تفسیر خواهد شدو این ضابطه در واقع تلفیقی از دو معیار شخصی و عینی است و در کنوانسیون ها و اسناد بین المللی از جایگاه خاصی برخوردار است.
با توجه به کنوانسیون ها و اسناد بین المللی میتوان گفت مفهوم تفسیر قرارداد در حقوق تجارت بین الملل تلاش ذهنی و کاوش نظری برای کشف اراده ی مشترک متعاقدین(قصد واقعی) یا تعیین استنباط یک فرد متعارف در همان اوضاع و احوال خارجی (قصد نوعی) به منظور زدودن نکات مبهم قرارداد میباشد.