تحقیق پیران، پسر ویسه

Word 58 KB 35391 13
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چکیده

    پیران، پسر ویسه، در شاهنامه پهلوان و سپه‌سالار افراسیاب است. وی در پایان جنگ دوازده رخ به دست گودرز به قتل می‌رسد. با اینکه پیران از تورانیان است شخصیتی تماماً منفی نیست و در طول شاهنامه کارهای نیک زیادی از وی سر می‌زند.

    پیران ویسه ، از قهرمانان شاهنامه . او پسر ویسه و از مردم ختن بود و سپهسالار افراسیاب و به تعبیری فرمانروای ختن ( رجوع کنید به اسلامی ندوشن ، ص 251). نام وی را فیران بن ویسغان (طبری ، ج 1، ص 258) و بیران بن ویسکان (ثعالبی ، ص 199) نیز ذکر کرده اند.

    پیران در میان پهلوانان تورانی ، تنها کسی است که از جهت صفات اخلاقی همطراز شخصیتهای برجسته ایرانی است ، زیرا تلاش او همیشه در تفاهم و همدلی ایرانیان و تورانیان در راه صلح بود. او در اغلب نبردهای ایران و توران ، در کمال خرد و مردانگی ، حضوری فعّال داشت و نماینده سیاسی و نظامی افراسیاب بود.

    کلمات کلیدی: پیران ویسه، افراسیاب، شاهنامه، سیاوش

     

     

    مقدمه

    در متون کهن ایرانی ، پیران و اَغریرث ، برادر افراسیاب ، تنها بزرگان توران زمین اند که نکوهش نشده اند. در اوستا آمده است که توس پهلوان ، از آناهیت درخواست کرد تا او را بر پسران دلیر وَئسکه در گذرگاه بلند خشثرسوکه غلبه دهد و بسیاری از تورانیان را به قتل آرد (آبان یشت ، بندهای 5354). این پسران وئسکه که در یشت پنجم آمده ، پهلوانانی از تبار ویسه شاهنامه اند که از سالاری پسر او، پیران ، در سپاه افراسیاب ، غیر از شاهنامه در مآخذ دیگر فارسی نیز سخن رفته است (صفا، ص 629)

    معرفی

    پیران، پسر ویسه، در شاهنامه پهلوان و سپه‌سالار افراسیاب است

    پیران ، حامی بزرگ سیاوش و فرزندش بود. چون سیاوش به توران پناه برد، پیران افراسیاب را تشویق کرد تا او را با احترام ، پناه دهد و خود با شکوه تمام به استقبال وی رفت و دختر خود، جریره ، از شجاعترین زنان شاهنامه ، را به همسری او درآورد، که فرود حاصل این پیوند بود (فردوسی ، ج 3، ص 7174،9194، 118). پس از چندی ، برای تحکیم موقعیت سیاوش ، فرنگیس دختر افراسیاب را برایش خواستگاری کرد (همان ، ج 3، ص 94102). پیران چون سرانجام شوم سیاوش را شنید، سرآسیمه به درگاه افراسیاب شتافت و فرنگیس ، همسر سیاوش ، را از چنگ نگهبانان رهانید و او را که باردار بود، به ختن برد. پس از تولد کیخسرو، به دستور افراسیاب که نگران جانشینی آینده نواده خود بود، کودک را به میان چوپانان فرستاد، اما در ده سالگی او را به نزد خویش بازآورد و به تربیتش همّت گماشت (همان ، ج 3، ص 156163).

    به هنگام دستگیری بیژن نیز، پیران وساطت کرد و افراسیاب را از کشتن او منصرف ساخت . بیژن در چاهی افکنده شد و به یاری رستم از آنجا گریخت . پیران با سپاه به تعقیب آنان پرداخت و پس از تلاش پیاپی برای مصالحه ناچار درگیر جنگ شد. پیران که با گودرز هم نبرد شده بود، در حین پیکار از اسب فرو افتاد و دست راستش شکست و به کوه گریخت . گودرز به او پیشنهاد کرد تا زنهار بخواهد و او را به نزد کیخسرو ببرد، اما پیران نپذیرفت و با خنجر به گودرز حمله برد ولی به دست گودرز کشته شد و گودرز خون او را نوشید (همان ، ج 5، ص 202 203). کیخسرو با شنیدن خبر مرگ پیران ، سوگواریِ فراوان کرد.

    و فرمان داد تا پیکر او را به مشک و کافور و عنبر بشویند و به دیبای پاک بپوشانند و در دخمه ای شکوهمند به خاک بسپارند (همان ، ج 5، ص 226227).

    سیاست و زیرکی پیران در تاریخ مثَل شده ، چنانکه در متون دوره های بعد آمده است که کریم خان زند، آقامحمدخان را «پیران ویسه » لقب داده بود (رستم الحکما، ص 361).

    مغز متفکر شاهنامه

    در میان پهلوانان تورانی شاهنامه، تنها کسی که به او صفات عالی انسانی داد هاند پیران ویسه است و از این حیث میتواند با پهلوانان برجست هی ایران برابری کند. او از چهر ههای دوس تداشتنی شاهنامه است، اگرچه در مقابل ایرانیان و در جبه هی مخالف آنان قرار دارد.پیران ویسه وزیر، سپهسالار، مشاور، فرمانروای ختن و بعد از افراسیاب بزر گترین شخصیت توران زمین است. نام پیران در کتا بهای مختلف تاریخی به صور تهای متفاوتی آمده است.

    داستان او از غمنگیزترین بخشهای شاهنامه است. از سویی، او دل در گرو مهر ایران دارد و با ایرانیان به احترام رفتار میکند و از سویی، دلش از عشق میهن خویش سرشار است. زندگی او در میان این دو کشمکش میگذرد. (یاحقی، 1369 : 143)

    مصیبت و عظمت زندگی پیران در آن است که وی در بین دو احساس متضاد در کشمکش است. از کیسو دوست خانواد هی سیاوش است و از سوی دیگر، به حکم وظیفه ناگزیر است که با ایران بجنگد و مانند بسیاری از قهرمانان تراژدی، کوشش وی برای احتراز از سرنوشت، منتهی به برخورد با این سرنوشت م یشود. وی با آوردن سیاوش به توران م یخواست به یکن هی دیرین ه و جنگ مداوم ایران و توران خاتمه دهد.

    اما برخلاف منظور او این اقدام به قتل سیاوش و برانگیخته شدن جنگ هولناکتری بین دو کشور منجر میشود.

    ورود اصلی پیران به صحن هی شاهنامه، هنگامی است که سیاوش به توران زمین پناه میبرد. این اوست که افراسیاب را بر می انگیزد تا شاهزاد های نومید را به کشور خود فرا خواند و او را در پناه خود گیرد. پیران امیدوار  است که با آمدن سیاوش به توران دشمنی دیرین های که از زمان قتل ایرج بین ایران و توران برانگیخته شده بود، فرو نشیند.

    برداشت سپهسالار توران این است که چون کاووس در گذرد، سیاوش به جای او بر  تخت خواهد نشست و او با نرم خوئی و خردی که دارد و با محبتهایی که از تورانیان دیده است مخاصمه ی بین دو کشور را به دوستی تبدیل خواهد (اسلامی، 1369: 253)

    سخن فردوسی هم در باب زندگی و هم گرد پیران از بلندترین سخنان شاهنامه است.آمیزش مهر و آزادگی با سیاست و وطنپرستی در نهاد پیران زمین هی بروز بسیاری از دوستیها و دشمنیها، پیوندها و جداییهاست و در فراز و فرود این دوگانگ یهاست که زندگی پرماجرای سپهسالار رقم میخورد.

    بررسی و تحلیل شخصیت پیران و به طور کلی خصوصیات رفتاری وی در هال های از دوگانگی است. با مظاهر اخلاقی و سیمای اخلاقی پیران، نخستی نبار در داستان سیاوش به هنگامی روبه رو میشویم که سیاوش برای رهایی از شربهتانها و نابهکاریهای سودابه و ضعف نفس کاووس، عاصی و از جان گذشته داوطلب جنگ با تورانیان میشود.

    ولی از نگو نبختی او افراسیاب خواب پریشان و پرخطری م یبیند و در نتیجه همه ی پیشنهادهای ایران را برای صلح با سیاوش میپذیرد و جنگ پایان می پذیرد (البرز، 1369: 253)

    صفات نکیی که فردوسی درباره ی وی برشمرده است عبارتند از: خردمندی، عاقبت اندیشی، چاره گری، شجاعت، تعصب ملی، وفاداری، صلح طلبی، نیروی زبان آوری، نکیبینی، نجات بخشی، مهربانی و مهماننوازی. در میان صفات مذکور، بارزترین و برجسته ترین ویژگی اخلاقی پیران را می توان خردورزی دانست.

    در شاهنامه بارها این ویژگی پیران در خلال داستانها و جنگها دیده م یشود و فردی بسیار باهوش، پرخرد، بینا و گره گشای تنگناها معرفی می گردد. چنانکه سیاوش وی را ای نگونه مورد خطاب قرار می دهد.

    تو ای گُرد پیران بسیار هوش بدین گفتها پهن بگشای گوش )شاهنامه، ژول مل، ج 2: 496)

    نخستی نبار که در شاهنامه با شخصیت پیران برخورد میکنیم، در جنگ هفت گردان است. در همین جنگ افراسیاب برای اولی نبار وی را پرخرد م یخواند و برای نبرد با ایرانیان ترغیب میکند

    به پیران ویسه چنین گفت شاه                                    که ای پر خرد مهتر ن کیخواه

    ز شیران توران خُنیده تویی                                 جها نجوی و ه مرزم دیده تویی

    با چهره و ابعاد اخلاقی پیران و ب هویژه خردمندی وی در داستان سیاوش آشنا م یشویم. در این داستان، وقتی که سیاوش از فرمان کاووس برای نبرد و فرستادن گروگا نها به نزد او، پیروی نمیکند و عهدی را که با تورانیان بسته نم یشکند، ب هناچار توسط زنگه از افراسیاب استمداد و چار هجویی میکند.

    در کیی دیگر از داستانهای شاهنامه که خردمندی پیران جلوه میکند، داستان بیژن و منیژه است. پیران، پس از گرفتاری بیژن در توران و دستور افراسیاب به گرسیوز مبنی بر به دار زدن او، به شفاع تخواهی نزد افراسیاب میرود و او را از فتنه های بزرگ و دام نگیری که این عمل به دنبال دارد آگاه میکند و سرانجام بیژن را از مرگ حتمی نجات می دهد.

    در جنگی که افراسیاب از کاموس کشانی و خاقان چین کمک می طلبد هر دو خواستار نبرد با رستم هستند ولی پیران با توجه به فراستی که در وجودش موج میزند آنان را از کار با تهمتن باز می دارند زیرا از نیروی شگفت انگیز وی مطلع است و می گوید که اگر رستم نباشد مرا از دیگران باک نیست.

    در نبرد )دوازده رخ( هنگامی که دو سپاه برابر یکدیگر قرار می گیرند، هومان به پیران می گوید: ای برادر، پنجمین روز است که سپاهیان در جام هی جنگ و آماده ی نبردند، اما تو همچنان دلآسوده روزگار میگذرانی و پیوسته به سپاهیان ایران مینگری. گروهی از سپاهیان را به فرمان من بدار تا ببینی چگونه صف دشمن را درهم میشکنم. پیران در جواب وی میگوید:

    ای برادر، سخن ناسنجیده مگوی، گودرز شایسته ترین و رزم آزموده ترین پهلوانان یکخسرو است. به رای و فرزانگی همانند ندارد. لشکریانش را میان دو کوه چنان صف آرایی کرده است که اگر از جای نجنبد و حمله نکند، از هیچ سو بر آنان راه نیست.  باید منتظر بود که به جنگ پی شدستی میکند.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

     

    فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه. تصحیح مصطفی سیفی‌کار جیحونی. اصفهان: شاهنامه پژوهی، ۱۳۷۹.

     محمدعلی اسلامی ندوشن ، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه ، تهران 1348ش ؛ اوستا ، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه ، تهران 1374ش ؛

    عبدالملک بن محمد ثعالبی ، تاریخ غررالسیر: المعروف بکتاب غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم ، چاپ زوتنبرگ ، پاریس 1900، چاپ افست تهران 1963؛

    محمد هاشم رستم الحکما، رستم التواریخ ، چاپ محمد مشیری ، تهران 1357ش ؛ ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران ، تهران 1363ش ؛

    محمدبن جریر طبری ، تاریخ طبری : تاریخ الامم و الملوک ، بیروت 1413/1992؛

    ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه فردوسی ، متن انتقادی ، مسکو 19631971.

    اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوان در شاهنامه، ج 6، آثار، تهران

سخن گفتن از فردوسي اگر چه گاهي آسان گرفته مي شود آسان نيست چون او شخصيتي پاياب و آسان ياب نيست. اين خردمند ژرف نگراين نماد و نمود فرهنگ آزادگي و ستم ستيزي اين وجدان بيدار قوم ايراني و اين پاسدار ارزشهاي انساني در هر کيش و کسوت برتر از حد هر وصفي ا

جهان بيني شاهنامه ، دفاع خوبي در برابر بدي است . اين دفاع به نحو بي امان ، تا سر حد جان ، و با دادن قرباني هاي بيشمار ادامه مي يابد. گفتيم که توراني ها در صف بدي شمشير مي زنند ، و ايراني ها در صف نيکي. اين بدان معنا نيست که همه توراني ها نابکار هستن

داستان سياوش : آغاز داستان ز گفتار دهقان کنون داستان بپيوندم از گفته باستان کهن گشته اين داستانها ز من همي نوشود بر سر انجمن اگر زندگاني بود ديرباز 1 بدين وين2 خرم بمانم دراز چه گفت ابذرين مويد3 پيشرو که هرگز نگردد کهن گشته نو تو چندان که

نيايش هرسر مويم ثنا خوان توباد اي چهره‌جميل ونامتناهي که درآئينه‌ آفرينش ، همه‌ نقش ها ونقاشي ها وصورت ها وصورتگريها از توست.هردم، نفسم به نام تو معطر باد،اي آنکه گل هاي هزاران رنگ باغ هاي جهان رايحه‌ايي از عطر پروردگار توست . کبوتر بي بال وپر طبع

هرسر مويم ثنا خوان توباد اي چهره ‌جميل ونامتناهي که درآئينه ‌ آفرينش ، همه ‌ نقش ها ونقاشي ها وصورت ها وصورتگريها از توست.هردم، نفسم به نام تو معطر باد،اي آنکه گل هاي هزاران رنگ باغ هاي جهان رايحه‌ايي از عطر پروردگار توست . کبوتر بي بال وپر طبعم،هو

بارخدايا! ما را از کساني قرار ده که به ريسمان قرآن چنگ مي‌زندد و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه مي‌برند، و در سايبان آن آرام مي‌گيرند و به روشني بامدادش راه مي‌يابند و به درخشيدن روشنايي آن اقتدار مي‌کنند، از چراغ آن چراغ مي‌افرو

مقدمه بارخدايا! ما را از کساني قرار ده که به ريسمان قرآن چنگ مي‌زندد و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه مي‌برند، و در سايبان آن آرام مي‌گيرند و به روشني بامدادش راه مي‌يابند و به درخشيدن روشنايي آن اقتدار مي‌کنند، از چراغ آن چراغ

شرح زندگي نامه حکيم ابوالقاسم فردوسي استاد بزرگ بي بديل ، حکيم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسي طوسي، حماسه سراي بزرگ ايران و يکي از شاعران مشهور عالم و ستاره در خشنده آسمان ادب فارسي و از مفاخر نامبردار ملت ايرانست که به علت همين عظمت مقام و مرت

شاهنامه با نام «جان و خرد» آغاز مي‌شود، آغازي بي‌مانند در ادبيات ايران. کتابي سراسر داد و دانايي! واژه‌ها همه دانه‌هاي دانايي‌اند. شاه‌نامه يا خداي‌نامک، داستان پهلواني‌ها، پيمان‌داري‌ها، مهرباني‌ها، مدارايي‌ها نيز هست. در اين روايت کم‌مانند ادبيات

خسرو پرویز : خسرو پرویز سازنده حماسه بزرگ خسرو و شیرین نیز بود که عشق جاودانه اش به شیرین برای همیشه در تاریخ به ثبت رسید . که با اندوه بعدها از فره ایزدی دور میگردد و از آن مقام و ابهت خود میکاهد . فردوسی نیز از آخرین سالهای شاهنشاهی خسرو شکایت می کند ولی وی از شاهنشاهان مقتدر ایران بود خراسانی - ابوبکر علی بن محمد : شیمیدان ایرانی که بقول ابن ندیم و بگفته کیمیاگران به کیمیا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول