چکیده
محله از دیرباز، مکان سکونت خانوارها و سازنده تعاملات اجتماعی بوده است. هرچند، تحولات صنعتی و پساصنعتی، در کنار ورود ماشین به شهرها، باعث تغییر الگوی زندگی این سکونتگاه ها شده است، اما همچنان نزدیکترین سطح کالبدی به زندگی شهری و در تعامل پویا با احساسات و عواطف انسانی میباشند. افزایش تقاضا برای مسکن شهری بسترساز پیشی گرفتن تقاضا از عرضه ی مسکن شهری شده است. بنابراین، گرو ههای کم درآمد برای رفع نیازهای خود، محلات بی ضابطه شهری را مورد توجه قرار می دهند. سکونتگاههای غیررسمی یا سکونتگاه های خودروی، نتیجه مشکلات مختلف برنامه ریزی و سیاست گذاری در سطوح خرد، میانی و کلان است که زمینه ساز تجمع اقشار کم درآمد شهری در یک محدوده کم امکانات و تجهیزات شده است (صرافی, 1381 ). این محلات که در نمونه های متفاوت با تراکم بالای جمعیتی، فقدان تسهیلات و خدمات استاندارد، آسیبهای محیطی و اجتماعی شناخته میشوند (ربانی و کلانتری و یاوری, 1383 ) ، در دور ههای مختلف توسعه شهری با برنامه های سازمانهای شهری، دستخوش تحول میگردند. این محلات هر چند راه چاره ای برای خانه دار شدن اقشار کم درآمد شهری میباشند، اما زمینه ساز جذب انواع آسیبهای اجتماعی و ساخت و سازهای غیرمجاز می باشند. این محلات ذاتاً مبدأ این آسیبها نمیباشند و شرایط خاص اجتماعی و محیطی در شکلگیری این آسیبها مؤثرتر میباشد. مطالعات اثبات کرده است که، ظرفیت سازی در سطح محلی به صورت بالقوهای باعث قدرتمندسازی اجتماعات مردمی برای مقابله با تغییرات اجتماعی و اقتصادی است بنابراین، تمرکز بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی در چنین محلاتی، یکی از راههای ظرفیتسازی مناسب در سطح اجتماعی به حساب میآید. در این تعاملات روزانه، کنشگران مختلفی حضور دارند که به واسطه انگیزه ها، تمایلات و توانایی های متفاوت، با استفاده از ابزارهای خاص خود، در اقتصادی محلی اثرگذار میباشند. گروه فعالان اقتصادی یا افرادی که با انگیزه کسب منفعت اقتصادی از اجتماع و محیط محله، به صورت روزانه در آن حضور دارند، یکی از کنشگران بااهمیت این محلات میباشند. اینکه حضور آنها در شبکه های اجتماعی، میزان اعتماد آنها به نهادهای رسمی و غیررسمی و هنجارپذیری آنها چگونه باعث تحول در اقتصاد محلی شود، نشاندهنده خصوصیات ظرفیتی این گروه اجتماعی است. بنابراین، ارزیابی میزان همبستگی سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین عامل از مفهوم ظرفیت اجتماعی با پایداری اقتصاد محلی، منعکس کننده میزان اثرگذاری سرمایههای پنهان محلی بر پایداری اقتصاد بخش غیررسمی شهری خواهد بود. این مقاله پس از بررسی مبانی نظری، روش تحقیق و معرفی مدل پژوهش به تحلیل دادههای میدانی پرداخته و پس از بحث و بررسی یافته ها و پیگیری نتایج استخراج شده، به جمع بندی نتایج می پردازد.
کلمات کلیدی: توسعه پایدار، مشارکت اقتصادی، ظرفیت انسانی، اقتصاد محله، کارآفرینی
مقدمه
از گذشته های دور محله های شهرها در شکل دهی و سازماندهی امور شهری جایگاه ویژه داشتهاند. اهالی محله در گذشته جهت مدیریت، آبادانی(تعیین میراب)، پاکسازی و ایجاد امنیت (نگهبان محله) مشارکت میکردند و در تمام مسایل مربوط به محله، نقش شهروندان حایز اهمیت بود.
با تحولات سریع دوران معاصر و ورود به مرحله گذار، تغییر زیربناهای معیشتی و روابط اجتماعی، این فعالیتها را در هم ریخت و به مرور این نقش از مردم برداشته شد. ساکنان محلات از هویت خاص محله خود تهی شدند. در چنین وضعیتی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس میکردند و مسایل شهر در غیبت شهروندان اداره میشد. روند تفکیک شهروندان از بدنه مدیریت شهری و دور شدن آنها از کانونهای تصمیمگیری در مورد مسایل شهر ادامه یافت تا زنگ هشدار به منظور افزایش مشارکت شهروندان در مسایل مربوط به کلانشهرهای بزرگ دنیا از جمله، کلانشهر تهران به صدا درآمد.
در حال حاضر، مدیران شهری و شهرداریها با شرایط متغیر و پیچیدهای رو به رو هستند که از یک سو با افزایش انتظارات مردم برای داشتن شهری آباد و سالم همراه با وضعیت خدمات شهری مطلوب و از سوی دیگر با ایده شهر شهروند مدار مواجهاند. از همین روی مباحث مربوط به توسعه پایدار شهری با تکیه بر مشارکت مردمی به یک مبحث کاملاً جدی در عرصه مدیریت شهری تبدیل شده است.
رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و شکلگیری مقیاسهای جدیدی از شهرها در طی چند دهه اخیر موجب شده است که شهر و شهرنشینی با چالشهای نوینی مواجه گردد. به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر در ماهیت مسائل شهری و پیچیدگی آنها، نگاهی کل نگر و توجه به ابعاد و جنبههای مختلف مسائل شهری به منظور نیل به توسعه پایدار، امری اجتنابناپذیر مینماید. در این میان توجه و تاکید بر برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیش از هر زمان دیگری به سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری معطوف شده است (1993،Friedman). پژوهشها و مطالعات زیادی در یکی دو دهه اخیر صورت گرفته است که هر یک به نوعی سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت شهری را از خردترین واحد شهر؛ یعنی محله، مورد مطالعه قرار داده است.
تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مانند رشد سریع شهرنشینی، مهاجرتهای روستایی لجام گسیخته به کلانشهرها و کاهش تجانس فرهنگی باعث شده است که تعاملات اجتماعی مردم در سطح محله به حداقل برسد و این خود آغاز بحران عدم وفاق و همبستگی اجتماعی است.
در میان انبوه مهاجرانی که به حاشیه شهرهای بزرگ هجوم آورده اند، محله در مقام خاستگاه و بنیان شکلدهنده هویت ساکنین، قدرت تعیین کننده خود را از دست داده است. امروزه بستر اجتماعی محلات (خصوصاً محلات فرودست شهری) از نظر سرمایه و دارایی های نشأت گرفته از شبکه روابط ساکنین و نحوه تعامل آنها با همدیگر بسیار ضعیف و فقیر است و افراد، بیشتر از آنکه شهروند باشند باید آنها را مردم خطاب کرد؛ مردمی که به دلیل لمس تاریخ طولانی استبداد و رعیتبودگی، مقولههایی از قبیل شهروند بودن، مسوول بودن، تکلیف داشتن و حقوق داشتن و تصمیم گیری را تجربه نکرده و با این مفاهیم نزیسته اند. علاوه بر تاثیراتی که تاریخ مذکور بر جای گذاشته است، نبود و یا کم بودن زمینههای مشارکت شهروندان در اداره امور شهر، آنان را به افرادی منزوی تبدیل کرده است و در عوض شکل دادن به اجتماع شهروندان بیشتر به انبوهه ها و تودههایی می مانند که همیشه چشم انتظار انجام کار از سوی فرا دستان هستند. چنین بحرانی باعث شده است که مدیریت شهری نیز در مقام متولی سامان دادن به مسائل شهری، با مردمی منفعل روبرو باشد که با عدم مشارکت در فرآیندهای مدیریتی، هزینههای کلانی را به پروژههای مختلف تحمیل کنند
اهمیت موضوع
سازمانهای جهانی، دستیابی به شکل مناسب شهری را در پایدارسازی تعاملات روزانه میان محلات رسمی و غیررسمی جستجو مینمایند. محلات غیررسمی که منبع اصلی ناپایداریهای شهری به حساب میآیند، مورد توجه ویژهی محققان در سالهای مختلف قرار گرفتهاند. انتخاب کنشگرایی به شکلی از محیط محله بهرهبرداری اقتصادی و استفاده از تواناییهای آن- ها برای پایداری اقتصادی محلی، یکی از روشهای ظرفیتسازی و بهرهبرداری از توانمندیهای محلی است که در سالهای اخیر مورد تأکید محققان قرار گرفته است.
ضرورت مطالعه
سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی توجه بیشتر به حاضرین در این محلات و تأکید بر بی تقصیر بودن ساکنین این محلات، دارد. توصیه های فراوانی برای بهسازی این محلات صورت گرفته است که برای پیاده سازی آنها، ملاحظات ویژهای لازم است. کاهش هزینه های مداخله و دستیابی به شکل مناسب تحول، خواسته تمامی برنامه های ظرفی تسازی است که، مورد توجه این تحقیق نیز می باشد. فعالان اقتصادی به عنوان کنشگرانی که با اقتصاد محله در ارتباطاند و در محیط و اجتماع محله اثرگذار میباشند، میتوانند با استفاده از سرمایه های اجتماعی خود، زمینه ساز پایدارسازی اقتصاد محله را فراهم سازند. شناسایی مولفه ها و شاخص های مؤثر در تقویت این ارتباط، ضرورت اصلی شکل گیری این تحقیق میباشد.
مفهوم محله :
در ساده ترین تعریف محله- به عنوان کوچک ترین واحد تقسیمات شهری- «از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود» ( باقری، 1388: 60).
با نگاهی به زندگی شهری در ایران نیز نشان می دهد شیوه زیست شهری در گذشته مبتنی بر هویت محله ای بوده است. بر خلاف شهرهای اروپایی که احساس تعلق به جامعه شهری فراتر از مرزهای محله ای داشته اند؛ در شهرهای شرقی و ایرانی عامل همبستگی اجتماعی میان افراد محله های متعددی بودند که در شهرها وجود داشتند. هویت این شهرها بر پایه قومیت، مذهب و نوع اشتغال قرار داشت و به سبب اتکا بر همبستگی درونی شدید مانع تشکیل ائتلافهای اجتماعی فراتر از مرزهای محله می شدند در حالی که جدایی گزینی محلات در شهرهای بزرگ به طور عمده براساس خصیصه های قومی و مذهبی صورت می گرفته و لذا از تنوع بیشتری برخوردار بود، در شهرهای کوچک تر، تجانس فرهنگی، اساس تقسیم بندی محلات، تفاوت در حرفه و شغل یا مبداء و خاستگاه بود
تعریف اقتصاد
یکی از معانی اقتصاد در لغت میانه روی وپرهیز از افراط وتفریط در هر کاری است .در آیه «واقصد فی مشیک»(لقمان .19)نیز به همین معنی آمده است .(راغب اصفهانی .672:1412)از آن نظر که اعتدال ومیانه روی در هزینه زندگی یکی از مصادق میانه روی بوده کلمه اقتصاد در باره آن زیاد بکار رفته است .علم اقتصاد یکی از شاخه های علوم اجتماعی است که افراد وسازمانها را مورد مطالعه قرار می دهد که درگیر امر تولید ،مبادله ومصرف کالا وخدمات هستند .به طور کلی اقتصاد شامل همه فعالیتها ومبادله های می شود که مربوط به معیشت وزندگی مادی انسان می شود .در حقیت مدیریت منابع در جهت برآورده ساختن نیازها وخواسته های مادی انسان را علم اقتصاد می گویند .در اینجا موضوع اقتصاد – فرهنگ ومدیریت محله به هم گره می خورند .
ارسطو ،آدام اسمیت ،استوارت میل ،آلفرد مارشال ،سالواتوره ودیگران هر کدام معانی مختلفی از اقتصاد بیان کرده اند ولی موضع اصلی علم اقتصاد همین است در بالا به آن اشاره شد.
سرای محله
سرای محله یکی از ابزارهای توانمندسازی و جلب مشارکت مردمی با تکیه بر رویکرد محله محور است.
با تشکیل سرای محله و شورا یاری ها وهیات امنای محلات بستر مناسبی برای بسط، تقویت و نهادینه کردن مشارکت شهروندان در عرصه مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عمرانی، خدماتی و رفاهی فراهم گردیده است. تشکیل شورایاری های محلات در 374 محله تهران گام بلندی جهت توسعه محلهای در این کلانشهر و نهادسازی و افزایش سطح تماس و مراودات میان مردم و نهادهای دولتی می باشد.
اداره مسائل مختلف کلانشهر تهران با 22 منطقه بزرگ شهری، 130 ناحیه و 374 محله که در بیشتر اوقات مسائل محلات مختلف با یکدیگر متفاوت است، بدون مشارکت اثرگذار و سازمان یافته ساکنین محلات و بدون حضور معنادار و پایدار شهروندان در تصمیم سازی، تصمیم گیری و بهره گیری از تمامی ظرفیتهای مادی و معنوی آنان امکان پذیر نیست. در این راستا یکی از مأموریتهای قانونی مهم سرای محله، جلب مشارکت شهروندان و فراهم کردن زمینه مداخله و حضور آگاهانه آنها در عرصه نیازسنجی، تصمیم سازی، برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر مسائل مختلف مدیریت شهری است.
از آثار مشارکت اجتماعی مردم، می توان گسترش تفکر محله گرایی، تحقق شعار محله محوری، تقویت هویت محلهای، افزایش احساس تعلق به محله، افزایش وفاق و همبستگی اجتماعی در سطح محله، و در نهایت افزایش سرمایه اجتماعی در سطوح خرد، میانی و کلان، پاسخگویی شفاف مسئولین و گسترش فرآیند نظارت مردمی و حل بسیاری از مشکلات محلات توسط خود اهالی محل را نام برد.
1-کوین لینج : معتقد است که به طور کلی در بررسی کلی کاربرد دقیق ارزشهای شهرنمادهای متمایز کننده آن را به وسیله 5عامل "مرکز محله – نشانه –راه - لبه –گره- "مشخص می کنداو دربررسی مقوله معتقد است که خصوصیاتی که سیما وپیکره محله ای را تشکیل می دهد عوامل خاص آن هستند وممکن است اجزای بی شماری داشته باشد .در اغلب شهرها شباهت نمای محله به مصالحی که در آن بکاررفته –به شکل آنها –نوع تزئین –رنگشان ومهمتر از همه طرح نمای آنها از عوامل اصلی شباهت محله محسوب می شود .که در بحث تقویت هویت اجتماعی وفرهنگی وتداوم حیات اجتماعی اسنانهای ساکن محله نقش ایفا می کند به طوریکه افراد به محل سکونت خود افتخار می کنند .
2-فارابی : اودر کتاب السیاسادات المدینه به شرح انواع اجتماعات ا نسانی پرداخته به طوری کلی قایل به سه نوع جامعه است "عظمی – وسطی – صغری" این سه نوع جماعت ،جماعت کامل هستند اما اجتماعات در کوی -محله -دهات وخانه ناقص است .اما جزئی از یک اجتماع مدنی است .اجتماعات در محله به خاطر مدینه (شهر )بود .محله از اجزاءمدینه است .از نظر فارابی گسترش عدالت –عدالت محوری در محله افضل است وهر عضوی باید وظیفه اش را خوب انجام دهد تا همه به سعادت وکمال افضل خود برسند .فارابی نظریاتی نیز درباب عدالت – همزیستی مسالمت آمیز – عهد وپیمان –نوع دوستی و....دارد که در کتاب "آراء اهل مدینه فاضله " آمده است .