توسعه پایدار
توسعه پایدار به مفهوم حرکت بر محور انسان-محیط است و توسعه امکانات اقتصادی با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار می دهد. توسعه پایدار پس از مشکلات ایجاد شده از توسعه صرفا اقتصادی پس از جنگ جهانی مطرح گردید. جایی که توسعه بی رویه باعث اختلافات طبقاتی و مشکلات زیست محیطی عدیده ای شده و مسیر توسعه به ابعاد محیطی و اجتماعی کمتر از اقتصادی بها داده بود.
با توسعه روزانه شهری شدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه پایدار به این حیطه وارد گردید و توسعه پایدار شهر محصول نگاه های جدید به عدالت اجتماعی,فضایی و محیطی نسبت به شهر است. شهرها در سال 2020 جمعیتی معادل 75 درصد کل جهان را در عینی در خود جای خواهند داد که تقریبا 2 درصد از فضای شهری را در اختیار دارند. بنابر این این تراکم عجیب و بی سابقه جمعیت و نیاز عمومی به جذب منابع اساسی منجر به بهره برداری های غیر طبیعی از منابع محلی و استثمار منابع همسایگی خواهد شد. آثار این توسعه با پس ماند های غیر قابل پیش بینی به جای مانده از شهرها ادامه داشته و آلودگی ها و بیماری ها و گونه های زندگی حاشیه ای جدید محصول این توسعه خواهد بود.
اما توسعه پایدار شهری به عنوان جزئی از توسعه پایدار بر پایه استفاده معقول از منابع طبیعی استوار شده است و در این نوع توسعه ملاحظات سه گانه, محیطی, اقتصادی و اجتماعی در کنار هم لحاظ خواهد شد.بنابر این شهر پایدار برآمده از فرایند توسعه ای است که هنیت و امکان ارتقای همیشگی سلامت اجتماعی - اقتصادی بوم شناسانه شهر و منطقه را فراهم کرده و این ذهنیت و امکان را به عینیت و اقدام مبدل ساخته است.
بنابر این راه کارهای زیر به عنوان راه کارهای توسعه پایدار شهری مطرح است :
1- حداقل سازی پیامد های زیست محیطی
2- حداقل سازی مصرف منابع تجدید ناپذیر
3- بهره برداری از منابع تجدید پذیر
در این مسیر به ناچار سیاست هایی مثل کاهش اتکا به خودروی شخصی, افزایش فشردگی کالبدی در توسعه شهری, حفاظت و احیای نظام های طبیعی در شهر و منطقه پیرامونی, کاهش مصرف منابع و تولید آلودگی در شهر و منطقه, بهبود زیست پذیری اجتماعات بشری, پایندگی و تقویت اقتصاد شهری و اصلاح نظام اداری و حکمرانی شهری, بایستی اعمال شود تا شهر به سمت پایداری هدایت شود.
پیش فرض های توسعه پایدار شهری:
در راستای تحقق توسعه پایدار شهری می بایست شرایطی فراهم شود تا امکان بستر سازی توسعه پایدار انسانی و بهبود رفاه اجتماعی شهروندی، فراهم گردد که در این بستر می توان به برقراری عدالت اجتماعی(هاروی، 1376: ص110- 99) طراحی اقلیمی هماهنگ با محیط زیست انسانی (بحرینی، شیعه، 1380)، تقویت ساختارهای همبستگی اجتماعی همچون تعهد و مسئولیت پذیری، تقویت بنیانهای اجتماعی و خانوادگی و احیای محیط زیست همگانی (بحرینی، 1378) وایجاد انتظام ساختاری در فضای شهری برای ادراک زیباشناختی و خوانایی شهری (کوین لینچ، 1381: ص12- 34) و بهبود بهره گیری از فضاهای شهری و افزایش رضایت شهروندی (بحرینی، 1378، ص98- 129) و یکپارچگی بخشی به ساختار بصری محیط و منظر شهری (گوردن کالن، 1377: ص64- 90) اشاره کرد. کمیسیون جهانی محیط زیست نیز الزامات توسعه پایدار را چنین بیان می کند:
مشارکت شهروندان در تصمیم گیری در بستر یک نظام سیاسی
چاره اندیشی برای تنشهای حاصل از ناموزونی توسعه در بستر یک نظام اقتصادی
التزام به ترمیم و حفاظت محیط زیست در بستر یک نظام تولیدی
فراهم سازی الگوهای پایداری از تجارت مالی در بستر یک نظام دانش فنی
ایجاد الگوهایی از تجارت و دارایی در بستر یک نظام بین المللی
وجود انعطاف پذیری و خود اصلاحی در بستر یک نظام مدیریتی
بر این اساس توسعه پایدار شهری در تکوین مفاهیم زیر جنبه کارامدی به خود می گیرد:
الف- بسترسازی عدالت اجتماعی و شهروندی
ب- بستر سازی مشارکت شهروندی و همبستگی اجتماعی
پ- بسترسازی تقویت بنیان نهادهای اجتماعی و بنیان خانوادگی
ث- رویکرد استرتژیک بر پدیداری توسعه پایدار شهری
ج- گسترش آداب و فرهنگ شهرنشینی
چ- مساعدت و سازماندهی ارگانهای دولتی و خصوصی
ح- کارامد سازی سیاستها و برنامه های سیاست گذاری در حوزه کلان شهری
خ- گسترش حقوق شهروندی و بهینه سازی مناسبات مدنی
طراحی پایدار در ساختار شهری بر مینای سه اصل اساسی شکل می گیرد:
اصل اول را می توان صرفه جویی در مصرف منابع دانست که در صدد است تا با مصرف بهینه منابع، میزان کاربرد ذخایر تجدید ناپذیر را در سخت و کارکرد بناهای شهری پایین آورد.
اصل دوم بر طراحی بر اساس چرخه حیات مبتنی است که نتایج و تبعات زیست محیطی کل چرخه حیات منابع ساخت و ساز شهری را از مرحله تدارک تا بازگشت به طبیعت در بر می گیرد.
اصل سوم را طراحی انسانی می دانند که ریشه در نیاز به حفظ عناصر زنجیره ای نظامهای زیستی دارد و تداوم حیات و بقای انسان را در پی دارد. بر این اساس طرحی شهری و معماری پایدار می بایستی کیفیت محیط های کار و زیستی را بهبود بخشد که موجب افزایش بهره وری و کاهش فشارهای روانی انسانی و بهبود شرایط زیستی می گردد که همان مفهوم رفاه اجتماعی و شهروندی را به ذهن متبادر می کند.
دسته بندی نظری دیدگاه های توسعه شهری
1- دیدگاه پرنشیب و آزار دهنده: توسعه پایدار در این دیدگاه به منابع طبیعی به عنوان یک سرمایه نگاه میشود و حداکثر استفاده کردن از آن مورد نظر است. شرکتهای صنعتی چند ملیتی با سرمایههای بیکران بدون کوچکترین توجهی به منابع با ارزش محیطی از آن استفاده میکنند و حتی اگر آلودگیهای ایجاد شده از این گونه فعالیتهای صنعتی به پاره شدن پرده اوزون بینجامد، آنها همچنان به حداکثرسازی سرمایههای خود مشغولند، در این دیدگاه نظرات مخربی وجود دارد و دستهآی به این اعتقاد چسبیدهاند که اگر به هوش و استعداد انسان میدان بدهیم و مخصوصاً این هوش و استعداد را از طریق تکنولوژی بیان نماییم، این قدرت و استعداد انسان میتواند هر گونه مسأله محیطی را حل کند. براساس این نظریه هیچ محدودیتی در زمینه ظرفیت درک انسان وجود ندارد. و این قدرت انسان میتواند هر گونه سیستم محیطی را تحت نفوذ خود درآورد. در این دیدگاه محیط طبیعی براساس سودمندی آن در سیستم اقتصادی ارزیابی میشود و از سوی دیگر توسعه پایدار تنها هم معنی رشد پایدار تلقی میگردد. جایی که توسعه در شکل کاملا خام خود تنها با محصول ناخالص ملی GNP اندازهگیری میشود. دیدگاههای رسمی در زمینه حسابداری بدون تغییر باقی مانهاند. در این گونه دیدگاههای رسمی توجه کال به یک سلسله متغیرهای باریک مانند درآ«د، سرمایهگذاری، سود و صادرات معطوف میگردد. در دیدگاه پرنشیب و آزاردهنده توسعه، ابزار سیساتگذاری به صورت مداوم به حداکثر سازی محصول رشد آن میپردازد. محدودیت این دیدگاه در متن توسعه پایدار عبارت از این است که این دیدگاه با معیار پول نگاه متمرکزی بر سیستم فعالیت اقتصادی دارد. و از نتایج محیطی این گونه فعلاً کاملاًچشم میپوشد. طی دیدگاه رشد رسمی در زمینه اجرای پروژههای شهرهای مانند راههای شهری و تنظیم کاربری اراضی شهری و چگونگی مصرف انرژی، تأثیرات محیی این قبیل پروژهها را بکلی از نظر دور میدارد و هر مشکلی در محیط پیش میآید، بدون توجه به حال خود رها میشود. درباره این امر در کشورهای جهان سوم حتی مسئولی برای رسیدگی به مشکلات وجود ندارد، به عنوان مثال از نتایج توسعه صنعتی در شهرهای ایران مخصوصاً تهران آلودگی هوا که تقریباً بجز محیط زیست هیچ مرجعی خود را مسئول آن نمیداند، و متأسفانه دست محیط زیست نیز از چند طرف بسته شد و عملاً نمیتواند کاری انجام دهد. هم اکنون در شهرهای بزرگ ایران مانند تهران و تبریز و اصفهان و غیره، برجسازیها با مسایلی مواجه شدهاند. به عنوان مثال در تهران برجهای منفردی که در سطح شهر مخصوصاً شمال تهران درست شده از نظر تأسیساتی محیط اطراف خود را دچار مشکل کردهاند . شبکه لولههای آب محلات مختلف براساس مقدار مصرف معمولی جمعیت محاسبه شدهاند، وقتی در نقطهای مصرف قابل توجهی بر این سیستم اعمال میشود، دیگران در مضیقه قرار میگیرند. موارد فوق، نکات بارز دیدگاه پرنشیب و آزاردهنده توسعه پایدار است.به هر حال توسعه پرنشیب و آزاردهنده روشی از توسعه است که طی آن به هر قیمت باید سرمایهها افزایش یابند و به حداکثر برسند. این امر در زمینه کارهای بزرگ و یا درباره کارهای کوچک تولیدی یکسان است و در جهان سوم مشکلات شهری به این دیدگاه مربوط میشود.
2- توسعه پایدار ضعیف :طی این دیدگاه هدف با ارزشی تعقیب میگردد و آن عبارت است از "رشد سرمایه داری را با امور محیطی ترکیب کردن." طی این هدف اینگونه نکات بررسی میشوند که اصول اقتصادی نئوکلاسیک را میتوان در حل مسائل محیطی به کار برد. لازمه اهداف سیاستگذاری در زمینه توسعه پایدار ضعیف در نظر گرفتن رشد اقتصادی است، اما طی آن هزینهه ای محیطی نیز مورد توجه قرار میگیرند. و برای این منظور حساب معینی تعیین میگردد. این امر ممکن است، زیرا در اینجا محیط بعنوان منابع قابل اندازهگیری در نظر گرفته میشود. طی این دیدگاه منابع محیطی به عنوان سرمایههای ثابت تلقی میشوند، در حالی که اقتصاد مجاز است به دنبال هر آرمان و هدف اجتماعی مناسب برود. طی این دیدگاه برای پایداری دو نوع ابعاد اصلی تعریف میشود
1- توسعه پایدار که چنین معنی میشود: رشد پایدار با توجه به سرانه درآمد واقعی طی زمان و با توجه به اهداف رشد اقتصادی رسمی بدون تخلیه ذخیرههای سرمایههای ملی،
2- نکته دو به استفاده پایدار از منابع و محیط، بشرطی که سرمایههای محیطی کاملاً تخلیه نشود، توجه میکند. توسعه پایدار ضعیف نفوذ افزایندهای بر آژانسهای بینالمللی داشته است که این امر شامل بانک جهانی سازمان ملل متحد میشده است و تقریباً هم معنی مدیریت محیطی تلقی شده است. در این باره طبیعت به عنوان تولید کننده مصالح و عوامل و ثروت محیطی فرض میشود که هر دو فرم ثروت اندوزی با اهداف اجتماعی مربوط میشود. و بدتر اینکه در این دیدگاه طبیعت به عنوان عامل پر از ثروت است که این ثروت باید در اختیار انسان قرار گیرد. اما دیگران کمی از این موقعیت عقب مینشینند و میگویند: ثروت اندوزی از طبیعت از جهت مصالح و ثروت محیطی در واقع باید مانند یک شریک با طبیعت تلقی شود. اما دراین باره باید از مدیریتهای پیشرفته و دارای فکر روشن و با ابزار تکنولوژی پیشرفته استفاده نشود که قادر باشند کاملاً پارهای از جهات طبیعت را تحت نفوذ خود درآورده و ثروت خود را چندین برابر افزایش دهند.