مقدمه
سیاست احداث شهر های جدید برای تمرکز زدایی کالبدی ،اقتصادی و اجتماعی در ناحیه شهری شهرهای بزرگ طراحی می شوند تا با وجود جاذبه های نزدیکی به شهرهای بزرگ، جمعیت به خروج از مادر شهر تشویق و اسکان همراه اجرای برنامه های توسعه اقتصادی اجتماعی فراهم آید .
با استقرار جمعیت در شهرهای جدید، حل بسیاری از مسائل پیش روی مسئولین قرار میگیرد. از احداث تاسیسات شهری تا ایجاد فضاهای خدماتی و ... لیکن شناخت نیازهای روحی ساکنین که در دراز مدت به یکی از مشکلات عمده تبدیل خواهد شد صرفا در قالب بررسی هویت هویت شهر و نیز هویت ادمیان امکانپذیر میگردد. بررسی هویت انسانهای ساکن در این شهرها به ما کمک میکند تا فضایی با نشاط و شهروندانی مسئول داشته باشیم.
یکی از مقالات اساسی که در این باب ارائه شده است مقاله" شهرهای جدید در جستجوی هویت" نوشته دکتر محمد مهدی عزیزی و پارسا ارباب در روزنامه اطلاعات، بوده که به بازخوانی ریشه های هویت پرداخته است.
مقاله فوق ابعاد دیگر انرا خصوصا در ارتباط با تاثیر انبوه سازی بر این گونه فضاها مورد بررسی قرار داده است.
تاریخچه شهر های جدید در ایران
رشد جمعیت وافزایش تقاضا برای مسکن ازیکسو و گسترش شهرها ازسوی دیگرموجب شد که برنامه ریزان کشورطی سال های گذشته اقدام به اتخاذ سیاستی راهبردی برای حل مشکلات بخش مسکن کنند. سیاست ساخت شهرهای جدید که ازسال ۱۳۶۸ و به دنبال مصوبه هیئت دولت درمورد تاسیس شرکت عمران شهرهای جدید ایران در دستورکار وزارت مسکن و شهرسازی قرارگرفت، راهکاری بود که ازسوی متولیان این بخش و به منظور پاسخگویی به یکی ازمهم ترین دغدغه های مردم اتخاذ شد.
هم اکنون ۲۲ شهر جدید ساخته و یا درمرحله ساخت و ساز قرار دارند وزارت مسکن و شهرسازی انتظار دارد در افق ۲۰ ساله افزون بر چهار میلیون و ۷۰۰هزار نفر در شهرهای جدید ساکن شوند . .. مهمترین شهرهای جدید در ایران به قرار زیر است:
پردیس، هشتگرد، اشتهارد، اندیشه و پرند در استان تهران، فولادشهر، مجلسی و بهارستان در اصفهان، مهاجران در اراک، صدرا در شیراز، سهند در تبریز، گلبهار و بینالود در مشهد، رامین در اهواز، علوی در بندرعباس، تیس در چابهار، لتیان در کرج، رامشاد در زاهدان و عالیشهر در بوشهر .
دسته بندی ساکنین در شهرهای جدید
یکی از اصول پایه در طراحی مسکن، دستیابی به اطلاعات انسانهایی است که قرار است در ان ساکن شوند. ای اطلاعات شامل هرم سنی، وضعیت شغلی، علئق و نیازهای روحی و... میباشد. با بررسی گزارشات و نیز مطالعات میدانی در این گونه فضاها خصوصا در شهرهای جدید حوزه پایتخت غالب ساکنین شهرهای جدید را میتوان در سه دسته کلی تعریف نمود:
مردمانی که به لحاظ اقتصادی پایین بودن قیمت زمین و خدمات در شهر ساکن شده اند.این دسته یا خود مالک بوده و یا بصورت اجاره ساکن شده اند.
اعضای تعاونی های مسکن عمدتا مربوط به ادارات و نهادهای دولتی بخشی از این گروه با مشخصات دسته اول در شهر جدید ساکن شده اند و بخشی نیز با هدف سرمایه گذاری نسبت به مشارکت و خرید واحد مسکونی اقدام کرده اند.
گروههای شغلی. به طور مثال بخشی از فضاهای مسکونی در شهر جدید پرند به کارکنان فرودگاه امام تخصیص یافته است.
گروههای سرمایه گذار. این بخش نسبت به ساخت یا خرید واحد های مسکونی با هدف عرضه با قیمت بیشتر اقدام میکنند.این گروه همچنین استفاده از اوقات فراغت را در شهر جدید مد نظر دارند تعدادی از واحد های موجود در شهر پردیس بصورت ییلاقی استفاده میشود.
هویت ساکنین در شهرهای جدید
بحران هویت شهر و انسان به عنوان مهمترین موضوع قابل بررسی در شهر های جدید قابل بحث و بررسی میباشد. امری که تا کنون کمتر به ان پرداخته شده است . بر خلاف نیازهای مادی نظیر تغذیه، تردد، فضاهای خدماتی و ... که در زمان کوتاهی عوارض خود را نمایان میسازد، موضوع نیازهای روحی آدمیان، بدلیل پیچیدگی و گستردگی آن، در دراز مدت اثر خود را آشکار خواهد ساخت لذا نیاز به کنکاشی عمیقتر دارد. به نظر میرسد موضوع هویت با حفظ کلیات موضوع، در پروژه های دیگر نیز قابل تعمیم خواهد بود که به عنوان مثال میتوان از باغشهر های کشور یاد کرد. لذا شناخت نقاط قوت و ضعف پروژه های فوق، به بهبود شرایط زندگی و کار در اینگونه فضاها کمک خواهد کرد.
اقامت کوتاه مدت مهمترین فصل مشترک تمامی گروههای سکونتی در شهر جدید، میباشد.آنان در فرصت مناسب اقتصادی و یا شغلی نسبت به تغییر مکان خود اقدام میکنند. در واقع هیچ یک از گروههای فوق، خود را شهروند اختیاری محسوب نکرده و در نهایت بدنبال اهداف کلان اقتصادی خود هستند.
بررسی ها نشان میدهد برنامه زمانبندی گروههای فوق در قالب کوتاه مدت(۵ ساله) و میان مدت(۱۰ ساله) بوده و هیچ یک از گروههای فوق شهر جدید را به عنوان شهر خود نپذیرفته اند.
سوال این است با ترکیب جمعیتی فوق و در کنار ساخت و سازهای انبوه در اینگونه شهرها، چگونه میتوان شهری ساخت که به نیازهای روحی ساکنین پاسخ بدهد و به عبارت دیگر چگونه هویت شهر و شهروندان را تقویت کرد ؟
تغییر نگاه به شهرهای جدید توسط مردم، از بخش سود اوری و یا اجبار به سمت شهر ما خانه ما، مستلزم پیشنیازهایی است که در اولویت اول وجود فضاهای زیر ساختی و از همه مهمتر حمل و نقل عمومی و بشکل مدرن وسپس رفع نیازهای روحی انان که منتج به مشارکت گسترده در شهر میشود، باید دیده شود.
جهانی شدن و مشکلات کلان شهرها
شهر هویت- گروه شهری:
هزاران سال است که شهرها کانون فرهنگ و اندیشه، تعامل اجتماعی انسانها و جایگاه بالندگی شهرنشینی هستند.
گرچه از هنگام پیدایش انسان در کره زمین اکثریت افراد در محلهها، دهکدهها و شهرکها و بافتهای جمعی میزیستهاند اما با فرا رسیدن سال ۲۰۰۰ و بویژه دو دهه پایانی قرن بیستم میلادی زمان وقوع دو رخداد جهانی و مهم در سالنامه حیات بشری است.
یکی از این دو رخداد شهری شدن جهان و دیگر ظهور شهرهای جهانی است. امروز نیمی از جمعیت شش میلیاردی جهان ساکن شهرهایند. اکثریت جهان و زمین رفته رفته به شهر تبدیل میشود.
در سال ۱۸۰۰ تنها سه درصد جمعیت جهان در شهرها میزیستند، در سال ۱۹۵۰ این میزان به ۲۹درصد رسید و در سال ۲۰۰۰ این میزان به پنجاه درصد رسیده است، این در حالی است که سازمان ملل متحد هشتاد درصد رشد جمعیت دهه آینده را مربوط به شهرها میداند نه روستاها. مسلماً آنچه درخصوص توسعه و گسترش شهر و شهرنشینی اتفاق افتاده در طول تاریخ بشر بیسابقه بوده است.
در حال حاضر ۲۳ شهر جهان ۱۵ میلیون نفری هستند. از این تعداد ۱۸ شهر در کشورهای رو به توسعه قرار دارند و جمعیت این گونه شهرها از حدود ۱۰۰ کشور کنونی عضو سازمان ملل بیشتر است. برپایه «برنامه توسعه سازمان ملل متحد» در سال ۱۹۶۰ تنها ۹ شهر با جمعیت بیش از ۴ میلیون نفر در کشورهای رو به توسعه وجود داشته که در سال ۱۹۸۰ به ۳۵ شهر رسید و در سال ۲۰۰۰ به ۵۰ شهر و در سال ۲۰۲۵ به ۱۱۴ شهر خواهد رسید.
براساس آمار در سال ۱۹۸۵ در کشورهای رو به توسعه ۱۴۶ شهر با جمعیت بیش از یک میلیون نفر وجود داشته است. این روند و جهش بیسابقه یعنی اجتماعی بشری حکایت از تبدیل شدن روستاها به شهرها و تبدیل شهرها به کلانشهرها است. به هر حال روند شهری شدن اجتماع بشری به علاوه جهانی شدن اقتصاد، پدیده کلانشهرها را پیش آورد که خود این پدیده در مسیر تحولات هزاره سوم دارای چالشها و بحرانهای جدی باشد.
افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش زاغه نشینی و مسکنهای غیرقانونی، سیستم حمل و نقل ناکافی، بیگانگی شهروندان، رقابت شغلی و اقتصادی نابرابر، نارسایی امکانات اصلی شهر، ویرانی محیط زیست، آلودگی هوا، تراکم جمعیت، ناکافی بودن خدمات بهداشتی اصلی و آب و بحرانهای اجتماعی از جمله مواد مخدر و... از چالشهای پیش روی کلانشهرها هستند.
امروزه هر شهر «جهان اولی» در دل خود یک شهر «جهان سومی» دارد که با مشکلات آلودگی محیط زیست،بیکاری، ازدحام جمعیت، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و مرگ و میر کودکان به میزان زیاد دست به گریبان است.
از طرف دیگر در هر شهر «جهان سومی» یک شهر «جهان اولی» و پیشرفته که دارای کلاس جهانی ارتباطات و تکنولوژی باشد وجود دارد و این حکایت از شکاف بزرگ و چالش اساسی است که میان این دو جهان وجود دارد.
امروزه در روند شهری شدن دنیا به علت سرعت روند شهرنشینی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین بیشتر شهرداریها فاقد منابع مالی و سازمانی برای ارائه خدمات اصلی شهریاند و سرمایهگذاری بیشتر به محلههای پردرآمد و متوسط اختصاص داده شده است.
این در حالی است که فقرا به حال خود رها شده و برای ادامه حیات خود به مکانیسمهای غیررسمی رو میآورند و خارج از قوانین و ضوابط و استانداردها برای خود سرپناهی و زاغههایی میسازند. براساس برآوردهای رسمی ۳۰ تا ۵۰ درصد سکنه بیشتر شهرهای بزرگ آسیا در چنین شرایطی زندگی میکنند. در هر صورت علاوه بر چالشهای برشمرده در بالا میتوان موارد ذیل را نیز به عنوان نگرانیها و چالشهای کلانشهرها برشمرد.
۱ - حفظ و توسعه بهداشت انسان و رسیدگی به مشکلات بهداشت شهری
۲ - کنترل بیماریهای مسری
۳ - حفاظت از گروههای آسیبپذیر
۴ - فقر و بررسی راههای مبارزه با فقر شهروندان
۵ - تهیه منابع مالی مکفی برای اداره شهر
۶ - چالشهای اجتماعی
۷ - بحران زیست محیطی و آلودگی هوا
۸ - تدارکات سرپناه و بهبود مدیریت اسکان شهروندان
۹ - تسهیل حمل و نقل عمومی و درون شهری
۱۰ - مدیریت و توسعه هماهنگ منابع آب
۱۱ - تغییر الگوی مصرف شهری
۱۲ - سیستم روان و فنی حمل و نقل درون شهری
۱۳ - پایداری کالبدی- اقتصادی- اجتماعی و حمل و نقل
کلانشهرها برای کسب جایگاه رفیع خود در فرآیند جهانی شدن و زنده ماندن در برابر تحولات پرشتاب قرن ۲۱ راهی جز تکیه بر مشارکت آگاهانه شهروندان و به ویژه تشکلهای غیردولتی و داوطلب ندارند. فرآیندی که در آن شهروندان با سهیم شدن در تصمیمات اثر گذار بر زندگی خود و جامعه شهری و با درک حقوق شهروندی و با شناخت و فهم از مسئولیتپذیری جمعی و گروهی، هزینههای اداره شهر را کاهش و بر تواناییهای مدیریت کلانشهر خواهند افزود.
این بدان معنی است که مدیریت کلانشهرها بر محور سیاست تمرکز زدایی و ایجاد دموکراسی در مدیریت امکان پذیر است. تمرکز زدایی و معطوف شدن به انرژی پایان ناپذیر شهروندان و پذیرش سازمانهای غیردولتی به عنوان شریک و نه رقیب از جمله استراتژیهای ضروری و انکار ناپذیر برای مدیریت شهری آینده است.
علاوه بر این جایگاه آموزش مستمر و جریان دانایی و به هنگام بودن پیکر مدیریت شهری به دانش و درک جدید و بکارگیری نخبگان و دانشگاهیان یک ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر است.
مشکل از مناطق شهری : یک چالش جهانی که نمایندگان مجلس باید در شرایط URBAN تمدن و دموکراسی پاسخ ( بروکسل ، 15 آوریل 1999)
کنفرانس بین پارلمانی 101 ،آگاه باشید که با توجه به این قارچ از شهرستانها و سرعت ثابت از رشد جمعیت ، نیمی از جمعیت جهان را در مناطق شهری زندگی می کنند با شروع هزاره سوم ،
با توجه که شهرستانها یک نیروی محرک پیشرفت اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل است و به عنوان جامعه تکامل یافته است ، شهرنشینی ساخته شده است این امکان را برای بهبود کیفیت زندگی بخش بزرگی از مردم با تسهیل دسترسی به آموزش ، خدمات اجتماعی و مراقبت های بهداشتی برای همه شهروندان ، به خصوص کودکان ، و همچنین مشارکت در زندگی فرهنگی، سیاسی و مذهبی ،
با اعتقاد به اینکه پتانسیل برای پیشرفت مناطق شهری می تواند به طور کامل تنها در صورتی راه حل پایدار به مشکلات جدی ناشی از تمرکز جمعیت و فعالیت های مشخص به شهرستانها بزرگ در بر داشت ،مهم ترین آن ها عبارتند از:
کمبود مسکن و طبیعت کافی از برخی از مسکن های موجود .
آلودگی محیط زیست در داخل و اطراف مناطق شهری،
فقدان و یا کمبود منابع آب و یا تاسیسات آب رفتار؛
بدتر شدن سهام ساختمان و میراث معماری .
ناکافی بودن زیرساخت ؛
نرخ بیکاری بالا،
نارسایی خدمات اجتماعی اساسی ، به ویژه مراقبت از کودک و مراقبت از سالمندان، و دسترسی به آموزش و مراقبت های بهداشتی برای همه شهروندان ، به خصوص کودکان؛
تراکم ترافیک .
مشکلات مرتبط با افزایش سن جمعیت .