مقدمه
آشوب ها و اغتشاشات شهری، اغلب در ذیل بحث رفتار های جمعی اعتراض آمیز مورد بحث قرار می گیرند. منظور از این گونه رفتارها، اعمال واکنش هایی است که از سوی گروهی از شهروندان رخ می دهد و نظم و امنیت عمومی را دستخوش اختلال می کند.
کنش های اعتراض آمیز یا رفتارهای آشوب طلبانه و طغیانگرانه را به انواع مختلفی تقسیم می کنند.
یکی از ملاک های مطمح نظر در تقسیم این گونه کنش ها، میزان خشونت آمیز بودن آنهاست. بسیاری از محققان و مولفانی که بررسی و تبیین آشوب های شهری را وجهه همت خویش قرار داده اند بر این باورند که مهم ترین عامل موثر در پدید آیی، استمرار و تشدید این گونه کنش ها، عملیات روانی است.
منظور آنان از عملیات روانی، مجموعه فنون و اقداماتی است که بر انگیزه ها، سلایق و روحیه مخاطبان تاثیر می گذارد و آنان را برای انجام و تشدید کنش های آشوبگرانه، تهییج و تحریک می کند. فنون و تاکتیک هایی که به هنگام آشوب های شهری مورد استفاده قرار می گیرند. متعدد و متنوع اند اما از آن میان، چند فن و روش، از اهمیت بیشتری برخوردارند. گرچه بهره گیری از فنون عملیات روانی برای تهییج گروه های ناراضی جهت دست یازیدن به آشوب و بلوا، کاری سهل می نماید اما با بهره گیری از ضد تبلیغات و فنون عملیات روانی متقابل، می توان از دامنه اثربخشی آن فنون کاست.
سرآغاز
در دهه 60 میلادی، هنگامی که آشوب ها واعتراض های شهری، نظم و امنیت بسیاری از شهرهای بزرگ امریکا و برخی شهرهای اروپا را به هم ریخت، محققانی همچون "اشنایدر" (1974)، "تایلور" (1976)، "برکویتز" (1983) پس از بررسی و کنکاش نظام مند در آن حوادث، دریافتند که عوامل روانشناختی، به ویژه تکنیک های عملیات روانی مورد استفاده کنشگران آن حوادث، نقش کلیدی و مهمی در وقوع و استمرار آشوب ها و کنش های اعتراض آمیز دارند.
از آن پس نیز پژوهشگران متعدد، به بررسی و تحلیل ماهیت، و فرآیند پدید آیی، آشوب های شهری، ونقش و تاثیر تبلیغات و جنگ روانی در تشدید آنها، پرداختند.
آنان نیز همانند محققان پیش از خود بر اهمیت و تاثیر جنگ روانی در استمرار آشوب های شهری تاکید کردند. در سطوری که در پی می آید پاره ای از یافته های آن محققان، مورد امعان نظر و مداقه قرار می گیرند لیکن پیش از آن برخی از ابعاد آشوب ها و اعتراض های شهری مورد بحث قرار می گیرد.
ماهیت و انواع آشوب ها و کنش های اعتراض آمیز
روانشناسان اجتماعی و برخی جامعه شناسان، آشوب ها و اعتراض های شهری را در ذیل مفهوم و مبحث "رفتارهای جمعی اعتراض آمیز" مورد بحث قرار می دهند مراد آنان از رفتارها (کنش ها) جمعی اعتراض آمیز، کنش هایی است که تحت شرایط خاصی، از گروه زیادی از شهروندان سر می زند، فاقد ساختار و ثبات است و موجب نقض آشکار هنجارهای جامعه می شود (دوب، 1988). یا به تعبیر دیگر، کنش های جمعی اعتراض آمیز، به آن دسته از کنش های گروهی از شهروندان گفته می شود که ماهیت هیجانی دارند، آثار آنها تخریبی و ویرانگرانه است به صورت تکانشی (مهارگسیخته) بروز می کند و با منافع حکومتی در تضاد آشکار قرار دارند. (میرز، 2001)
از این تعریف به روشنی می توان دریافت که کنش های جمعی اعتراض آمیز، آشوبگرانه و اغلب غیرعقلانی هستند و این بدان معنی است که بسیاری از معترضان، بدون تامل و اندیشه، و تنها به سبب برانگیختگی و هیجان ناشی از تبلیغات و مشاهده کنش گران، مبادرت به رفتارهای جمعی می کنند.
تقسیم بندی های مختلفی پیرامون کنش های جمعی اعتراض آمیز ارایه شده است."استوارت" (1971) به نقل از دوب (1988) در یکی از اولین تقسیم بندی های موجود کنش های اعتراض آمیز را به چهار نوع تقسیم کرده است. آن چهار نوع کنش عبارتند از:
1- غوغا
2- آشوب
3- هراس اجتماعی
4- هیستری جمعی.
منظور از غوغا رفتاری است که گروهی از مردم مبادرت به آن می کنند و ماهیت آن خشونت آمیز و خرابکارانه است . این نوع رفتار در مدت کوتاهی شکل می گیرد بلافاصله به اوج می رسد و آن گاه در اندک زمانی فرو می پاشد. به نظر استوارت آشوب نیز به آن رفتاری گفته می شود که گروهی از شهروندان معترض و خشمگین، در برابر نهادها و سازمان های دولتی از خود بروز می دهند این رفتار ساختار و انسجام چندانی ندارد و اغلب بیانگر انزجار و نفرت معترضان از فرد یا نهاد خاصی است. آشوبگران معمولا به صورت لجام گسیخته، مبادرت به یورش به اماکن دولتی و مراکز عمومی می کنند به تخریب و سرقت اموال آنها می پردازد . هراس اجتماعی نیز نوعی رفتار جمعی است که بیانگر ترس و وحشت شدید کنشگران است. هیستری جمعی نیز زمانی رخ می دهد که گروهی از شهروندان مهار خویش را از دست داده باشند و شیوه ای برانگیخته و نامعقول اختیار کنند.
"مندی" (1997) نیز تقسیم بندی عام تری پیرامون کنش های جمعی اعتراض آمیز، یا آنچه که او خود طغیانگری نام نهاده؛ انجام داده است. او رفتارهای طغیانگرانه را به دو دسته تقسیم کرده است؛
1- روش های غیرخشونت آمیز
2- روش های خشونت آمیز
او در ذیل گروه اول سه نوع کنش زیر را فهرست کرده است:
1- اعتراض غیرخشونت آمیز
2- عدم تشریک مساعی غیرخشونت آمیز
به باور "مندی"، اعتراض آمیز غیرخشونت امیز، یک عمل نمادین است که در آن گروه های معترض، با استفاده از آن اعتراض ها، خواسته های خود را به اطلاع موسسه ها و نهادهای حکومتی می رسانند.
"مندی" مهم ترین اشکال این روش را چنین برمی شمارد: راهپیمایی، اعتصاب، مهاجرت و تمسخر و تحقیر حاکمان، از نظر "مندی"، روش عدم تشریک مساعی، همان بایکوت کردن حکومت در برخی شرایط، مثلا به هنگام انتخابات است به باور او، وقتی تعداد زیادی از شهروندان، از همکاری با حکومت و اجابت خواسته های آن سرباز زنند، می توانند حکومت را وادار به پذیرش خواسته های خویش کنند.
منظور از مداخله غیرخشونت آمیز، اشغال موسسه و سازمان های دولتی و اماکن عمومی، توسط جمع زیادی از شهروندان جامعه است. به باور "مندی"، این روش بیش از دو روش دیگر، قادر است مشروعیت حکومت را به چالش بکشد. "مندی" مقاومت منفی گاندی در برابر انگلستان، راهپیمایی اعتراض آمیز مردم امریکا به نقض حقوق بشر، امتناع برخی از کشورهای افریقایی از خرید کالاهای انگلستان، بایکوت بزرگ روستاییان ایرلند و اعتصاب عمومی مردم انگلستان، را از جمله مصادیق بارز کنش های طغیانگرانه غیرخشونت آمیز می داند.
مندی در ذیل روش های خشونت آمیز انواع کنش های مخرب و طغیانگرانه را فهرست می کند که مهم ترین آنها عبارت اند از:
1- تروریسم (اعم از تروریسم سیاسی، غیرسیاسی، شبه تروریسم و تروریسم دولتی)
2- جنگ چریکی (آشوبگرانه)
3- جنگ داخلی
4- کودتا
"مندی" معتقد است که "عاملان و سازمان دهندگان کنش های طغیانگرانه، برای هیجان در آوردن توده معترض و افزایش تعداد کنشگران ناراضی، اغلب از فنون جنگ روانی بهره می گیرند. چه می دانند که بدون بهره گیری از آن فنون، کنش های طغیانگرانه خیلی سریع فرو می پاشد". ص 13،
او در تایید ادعای خویش، فنون و تکنیک های زیادی را برمی شمارد (در سطور بعد به هنگام بحث از فنون جنگ روانی، در مورد برخی فنون مورد اشاره مندی بحث خواهد شد).
اما به اعتقاد نظریه پردازانی همچون "گیدنز" (ترجمه صبوری، 1373) تقسیم بندی "ابرامز" (1986) پیرامون کنش های آشوبگرانه (رفتارهای جمعی اعتراض آمیز) مقبولیت عام تری دارد. او در تقسیم بندی خود کنش های مذکور را به انواع زیر تقسیم کرده است:
1- جمع آوری طومار در اعتراض به مسولان حکومتی و نظام سیاسی حاکم
2- انجام تظاهرات دارای مجوز (قانونی)
3- تحریم های عمومی (نظیر شرکت نکردن در انتخابات)
4- راه انداختن اعتصابات و تظاهرات غیرقانونی
5- اشغال ساختمان ها، موسسه ها، کارخانجات و اماکن عمومی
6- تهاجم توام با خشونت و ضرب و جرح به اماکن دولتی و مدیران و مسولان آن
7- درگیری و زد و خورد شدید و دسته جمعی با پلیس و نیروهای امنیتی
گرچه تمام هفت نوع کنش جمعی برشمرده شده بالا، در تضاد آشکار با خواسته ها و منافع حکومت قرار دارد اما نویسندگانی همچون تایلور و دیگران (1996) تنها چهار نوع کنش آخر را در زمره رفتارهای آشوبگرانه و تکانشی قرار می دهند چه به باور آنان سه نوع کنش اول، فاقد خشونت و آزارگری است. به اعتقاد آنان، تنها رفتارهایی را می توان آشوب گرانه تلقی کرد که "سرشار از خشونت طلبی، تکان شگری و ایذاء و آزار باشد" .(ص 51)
گریگور (1998) نیز دیدگاه تایلور و همکارانش را پیرامون ماهیت کنش های آشوبگرانه مورد تایید قرار دهد به باور او "اتمسفر (جو روانی) حاکم بر کنش های سیاسی بحرانی (کنش های آشوبگرانه) یک اتمسفر هیجانی، غیرخردورزانه، شدید و ویرانگر است. در این گونه شرایط در کنش گران، نوعی فردیت زدایی، رخ می دهد که آنان را در برابر بسیاری از پیام های بازدارنده بیرونی، مقاوم می سازد". (ص 105)