بر سلامت جسم و روان «بخشی از مقاله دکتر داود فرج زاده» قلب یکی از اعضاء حساس و مهم بدن است و هرگونه اختلالی در عملکرد قلب، موجب اختلال در فعالیتهای روزانه خواهد شد،یکی از راههای مراقبت از قلب، انجام فعالیتهای جسمانی و ورزش های مناسب، به تناسب وزن وسن است.
تاثیرات مثبت ورزش بر سیستم قلبی و عروقی عبارتند از : 1- تقویت عضله قلب و سایر عضلات بدن.
2- تسریع در جریان خون و انتقال بهتر اکسیژن به قسمتهای مختلف بدن.3- پیشگیری از بروز بیماری فشار خون به دلیل کاهش کلسترول وبازشدن عروق.
4- به دلیل تقویت عضله قلب و افزایش قدرت انقباضی آن، تعداد ضربان قلب در حالت استراحت در هر دقیقه کمتر شده و در مقابل، خون با نیروی بیشتری به جریان می افتد.
5- با انقباض عضلات پا در حین ورزش، خون راحت تر به قلب باز می گردد واز بروز واریس در پاها جلوگیری میشود.
مهمترین اثرات ورزش بر دستگاه تنفس عبارتند از: 1-با ورزش کیسه های هوایی شش ها بیشتر باز شده و بازدهی آنها افزایش می یابد.
2-افزایش حجم تنفسی در طول شبانه روز ، موجب دریافت اکسیژن بیشتر و رساندن آن به اندامهای بدن می شود.3- قابلیت دریافت و مصرف اکسیژن بیشتر، موجب می گردد کارآیی جسمانی افزایش یافته و دیرتر خسته شویم.
مهمترین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه عصبی عبارتند از: 1- ورزش از فشارهای روانی و نارحتیهای روحی می کاهد وراهی مناسب برای مقابله با افسردگی است.
2-با بهبود کار سیستم عصبی-عضلانی، موجب چالاکی و افزایش و کارایی بدن می شود.
3-ورزش موثرترین راه برای درمان بی خوابی است.
مهمترین اثرات مفید ورزش بر دستگاه حرکتی عبارتند از: 1- عضلات بدن با انجام ورزش مناسب تقویت می شوند وقدرت کارآیی جسمی افزایش می یابد.
2- ورزش صحیح از آرتروز جلوگیری کرده موجب سلامت و استحکام مفاصل می شود و مقاومت مفاصل را در مقابل صدمات افزایش می دهد.
3- ورزش موجب کشش عضلات و انعطاف پذیری بیشتر بدن می شود.
4- ورزش موجب استحکام استخوان ها شده و از پوکی آن جلوگیری می کند.
5- با تقویت عضلات ستون مهره ها، از بروز کمر درد پیشگیری می شود.
6- همچنین ورزش از شل شدن عضلات جلوگیری کرده و ذخیره انرژی عضلات را افزایش می دهد.
بارزترین اثرات مثبت ورزش در سلامت روح و روان وسلامت اجتماعی فرد: 1- ورزش، طراوت وشادابی را به ارمغان آورده و افسردگی را از بین می برد.
2- ورزش، موجب احساس اعتماد به نفس، احساس قدرت و تقویت اراده می شود.
3- ورزش، باعث تقویت تمرکز فکر و افزایش دقت عمل می گردد.
4- ورزش متعادل،موجب داشتن احساس خوب و افزایش قدرت خلاقیت می گردد.
5- ورزش، احساس آرامش و راحتی روح را افزایش داده و انسان را در مقابل فشارهای روانی و اضطراب مقاوم می کند.
6- ورزش، موجب تقویت قوای ذهنی و حافظه می شود.
7- با توجه به محاسن فوق الذکر افرادی که ورزش متعادلی دارند،همیشه سالم هستندودر مقابل بیماریهای مختلف، مقاومند، در نتیجه غالبا در فعالیتهای اجتماعی، افرادی موفق هستند.
8- ورزش، موجب پیشگیری از خستگی زودرس شده و کارمندان ورزشکار هیچگاه با کسالت با ارباب رجوع پاسخ نمی دهند.
9- افراد فعال، توانایی خودرا می شناسند وازآن حداکثر استفاده را می کنند.
10- احتیاجات اولیه خود را برطرف می کنند وبا شناخت واقعیات، واقع بینانه تر با مشکلات زندگی، مقابله می نمایند.
11- افراد فعال به دلیل اعتماد به خویش،مسئولیت پذیرند، از کسب تجربه لذت می برند وهمیشه برای بهترین نتیجه تلاش می کنند.
12- تربیت روح و روان در کنار تربیت بدنی موجب تقویت اراده شده و چنین شخصی هرگز به طرف اعتیاد نخواهد رفت.
تهیه شده در: کارشناسی تکنولوژی وگروههای آموزشی متوسطه ناحیه یک گروه تربیت بدنی علمی، پزشکی، ورزشی؛ فقر حرکتی، معضل امروز و فردا ایپنا – فقر حرکتی و یا بیتحرکی از عمدهترین مشکلات سالهای اخیر بسیاری از کشورهای در حال توسعه و یا توسعه یافته میباشد بنحوی که هزینههای هنگفتی جدای از ورزش قهرمانی در ابعاد همگانی کردن آن متحمل میشوند تا جامعه دچار خمود حرکتی نشده و به سمت شادابی، بالندگی و توسعه گام بردارد.
بیتحرکتی علت عمده بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی است به طوری که از سوی سازمان بهداشت جهانی هشدار داده شده است که سالانه بیش از دو میلیون مرگ تنها به دلیل نداشتن فعالیت بدنی در جهان اتفاق میافتد و براساس آخرین یافتههای علمی ، زندگی بیتحرک یکی از 10 علت عمده مرگ و میر در جهان است.
افزایش فوتهای ناگهانی ناشی از بی تحرکی،دو برابر شدن خطر بیماریهای قلبی و عروقی، افزایش دیابت، اضافه وزن داشتن، خطر سرطان روده،بالا رفتن فشار خون،اختلالات چربی، پوکی استخوان، افسردگی و افزایش اضطراب و استرس درونی، فقدان اعتماد به نفس، کاهش دقت به هنگام انجام وظایف محوله و دهها موارد دیگر را میتوان از مهمترین علتهای بیتحرکتی دانست که زنگهای خطر را برای سیاستمداران و مردم هر کشوری در صورت عدم توجه لازم به این امر به صدا در میآورد.
امروزه ورزش بعنوان تاثیرگذارترین عامل اجتماعی جهت ایجاد غرور ملی و افزایش سلامت و شادابی جامعه از سوی تمامی کشورها پذیرفته شده و دولتمردان دنیا سعی دارند جدای از توجه به ابعاد شادی بخش، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن از حضور مردم در ورزش جهت افزایش سلامت روحی روانی جامعه بهره ببرند.
البته توجه به این مساله در شهرهای بزرگ و یا کشورهای در حال توسعه مشکل عمدهتری دارد، شلوغی،فقر، ترافیک، آلودگی هوا، کمبود امکانات ورزشی و تفریحی و فضای لازم، مشکلاتی است که بسیاری از شهرهای بزرگ در خود دارا میباشند.
از طرفی تغییر الگوی غذایی، عدم انجام کارهای بدنی لازم، وقتگذرانیهای های غیر قابل تحرک همچون دیدن تلویزیون، کار با کامپیوتر و راحتطلبی های غیرضروری منجر به مغضل فوق شده است که مردم هر چند در فعالیتهای روزانه خود غرقند و به قول خودشان وقت برای سر خاراندن ندارند اما همگی به نحوی از یک نوع بیحرکتی پنهان و عوارض ناشی از آن رنج میبرند که اقدامات موثر بهداشت عمومی به صورت فوری برای ترویج انجام ورزش و فعالیت بدنی و بهبود بهداشت عمومی جامعه، در سراسر جهان و کشور مورد نیاز است.
در واقع فعالیت بدنی منظم و ورزش برای جامعه اعم از زن و مرد فواید جسمی و روحی بسیاری داشته و نقش مهمی در افزایش بهداشت عمومی و سلامت جامعه خواهد داشت و از طرفی تمرینهای منظم بدنی به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا استخوانها و عضلات و مفاصل سالمی داشته باشند و اندازه وزن با قد و بدنشان تنظیم شده و چربی بدنشان کم گردد این امر در ایجاد هماهنگی و تنظیم تصمیمات ذهنی و حرکتی نقش موثری دارد و همین افزایش قدرت فراگیری و انجام درست کار به پیشگیری بسیاری از بیماریها و همچنین تنظیم اضطرابها و کاهش افسردگی کمک قابل توجهی میکند.
بازی ورزش و یا هر نوع فعالیت بدنی دیگر برای نوجوانان و افراد جامعه به آنها این فرصت را میدهد که خودباوری و اعتماد به نفس داشته و در جهت موفقیت، مشارکت و اتحاد جمعی حرکت کنند و میزان تحمل آنها در برابر سختیهای زندگی را بیشتر میکند این تاثیرات مثبت همچنین باعث کاهش مضرات و خطرات ناشی از زندگیهای مصرفی و پرتنش میشود و ضمن هدایت نیروی هر فرد جامعه به سمت و سوقی صحیح، به نوعی مانع افزایش جرم و بزه در جامعه شده و همچنین از میزان بیماریهای فصلی و سنی و یا کم تحرکی موجود در جامعه خواهد کاست.
تحقیقات دانشمندان نشان میدهد الگو و عادتهای بدنی هر فرد در دوران کودکی و نوجوانی پس از بلوغ و رشد همچنان در طول زندگی فرد باقی خواهد ماند و در نهایت منجر به سلامت فرد در برابر ناملایمات و افزایش طول عمر و کاهش بیماریهای پی در پی وی خواهد شد و برعکس داشتن عادت غیر سالم دوران کودکی و نوجوانی همچون بیتحرکی نیز تا بزرگسالی معمولا امتداد مییابد.
توجه به نکات فوق بیانگر آن است که امروزه فعالیتهای بدنی و ورزش نقش مهمی در افزایش سلامت روحی و جسمی و جامعه دارد ولی متاسفانه در حال حاضر بوضوح میبینیم که فعالیت بدنی جوانان و مردم کشورمان به خصوص در مناطق شهری به شدت کاهش یافته و زنگ ورزش و تربیت بدنی مدارس به کم اهمیتترین درس تبدیل شده و کودکان و نوجوانان اندکی به فعالیت بدنی همچون ورزش در مدارس و کوچهها پرداخته و بیشتر وقت خود را به پرسه زدن در خیابانها یا تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای می پردازند همچنین در بین اقشار جامعه کشورمان بندرت افراد را پیدا میکنیم که انجام تمرین ورزشی روزانه و حرکت بدنی ولو 15 دقیقهای در روز داشته باشند .
بدیهی است این امر ناشی از نبود فرهنگ لازم و اطلاعرسانی مهم،احساس خجالت و مسخرهگی ،کمبود فضای لازم بخصوص برای بانوان،نبود حمایت و راهنمایی بزرگترها برای کودکان، بیاطلاعی از اهمیت ورزش روزانه در کنار دهها موارد دیگر میتواند از عواملی مهم عدم رویکرد مردم کشورمان بسوی ورزش باشد که بدون هیچگونه تردیدی در صورت ادامه این روند و بیتفاوتی مسوولان نسبت به اهمیت نقش ورزش در بین مردم، در آیندهای نزدیک شاهد مشکلات بسیاری در جامعه خواهیم بود که درمان آن امکان پذیر نخواهد بود مگر آنکه از هم اکنون به پیشگیری بیندیشیم تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی روانشناسان پیرو مکتب گشتالت که بر سایر روانشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت نفوذ دارند، بر این نکته تأکید میکنند که هر فردی در محیط خود بهصورت یک کل عمل میکند و بنابر این رفتاری هماهنگ با محیط خود دارد.
هال و لیندسی احساس روانشناسان پیرو مکتب گشتالت را بهخوبی بیان میکنند: اندام انسان همیشه بهصورت یک کل واحد عمل میکند نه بهصورت یک سری بخشهای جدا از هم.
ذهن و بدن از هم جدا نیستند، نه ذهن از عناصر و استعدادهای مختلف تشکیل شده است و نه بدن از اندامها و بخشهای متفاوت بهوجود آمده است.
اندام انسان واحدی یکپارچه است و هر بخش آن به تنهایی میتواند بر کل اندام اثر بگذارد.
تئوری دیگر در این زمینه مبتنی بر مفهوم ادراکیحرکتی است که در سال 1960 توسط کفارت بیان شد.
او بر رشد کامل ادراکیحرکتی کودک تأکید میورزد و اظهار میدارد که مشکلات یادگیری بعضی از کودکان از زمانی آغاز میشود که کلیه رفتارهای آنها بهطور بنیادی رفتار حرکتی است و مشکلات مذکور بر اثر قطع روند رشد ادراکیحرکتی رخ میدهد.
روان و جسم انسان، پدیده واحدی را تشکیل میدهند که به هم آمیخته و با هم پیوند یافتهاند و تربیت بدنی دانش سلامت و تندرستی است که رشد همه جانبهی فرد را از طریق پرورش قوای جسمانی عهدهدار میباشد.
فعالیت منظم ورزشی و جسمانی، روی انسان، به طرق مختلف تأثیر میگذارد و تأثیر کلی، افزایش ظرفیت انجام کار جسمانی است.
باید توجه کرد که ورزش از نظر متخصصان تعلیم و تربیت به منزلهی یک ابزار قوی تربیتی مطرح است.
پرداختن به ابعاد سازندهی ورزش در جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نسل جدید نقش مهمی ایفا میکند.
عادت کردن به ورزش به عنوان یک عامل مهم از نقطه نظر سلامتی، میتواند زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد.
زیرا، بدون تردید، شرکت در برنامههای ورزشی، کسب قدرت بدنی، صحت و سلامت جسمی، آثار و نتایج روانی اجتماعی قابل ملاحظهای به ارمغان میآورد.
سازگاری فرد با محیط اجتماعی که هدف عمدهی اجتماعی شدن، است با ارتباط سالم و مؤثری که بین فرد و جامعه برقرار میشود، محقق میسازد.
عبارت اجتماعی شدن، فرایندی را توصیف میکند که طی آن، افراد قوانین رفتاری، سیستمهای اعتقادی و نگرشهایی را کسب میکنند که شخص را آماده میکند تا بهعنوان یکی از اعضای جامعه بهطور مؤثر عمل کند.
ورزش میتواند وسیلهای برای اجتماعی شدن نیز باشد، یعنی بر رشد نگرشهای اجتماعی، ارزشها و رفتار، مؤثر واقع شود.
وانس (1980) در یک پژوهش تجربی در فرانسه نشان داد که اثرات تربیت بدنی و ورزش دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد.
نتایج نشان داد، دانشآموزانی که ورزش میکنند، در وضع مطلوبتری نسبت به گروه کنترل (غیرورزشکار) قرار دارند.
آنها نه تنها از نظر تحصیلی بهتر بودند، بلکه در برابر فشار عصبی آسیب کمتری دیدند و نسبت به سن خود از رشد و تکامل خوبی برخوردار بودند.
مطالعات نشان دادهاند که فرایند تمرین بدنی، پیشرفت روانشناختی کوتاهمدت و درازمدتی را در احساس تندرستی ایجاد میکند.
عصبشناسان معتقدند، برای اینکه انسان به عملکرد صحیح حرکتی پیچیده دست یابد، باید کلیه ساختارهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی او بهطور کامل رشد و تکامل پیدا کنند و از نظر فیزیولوژیکی آمادگی یکپارچه کردن محرکها و الگوهای پاسخ را داشته یاشند.
اغلب تئوریها بر اساس فرضی پایهای ساخته میشوند که بر طبق آن تربیت ادراکیحرکتی همان ارتباط بین روند حسی و پاسخهای حرکتی است که در طول کورتکس مغز و مراکز پایینتر در جهت بهبود عملکرد ادراکیحرکتی اتفاق میافتد.
بر اساس این فرض، چنانچه عملکرد و فعالیتهای سیستم مرکزی به خاطر کمرشدی، بیحسی یا مرگ برخی از سلولهای عصبی دچار ضعف شده باشد، میتوان این سلولها را تحریک کرد و به آنها توان دوباره بخشد و یا اینکه کاری کرد که وظایف آنان را سایر سلولها و انواع سلولهای تازه شکل گرفته بهعهده بگیرند و بالاخره استین هاوس در سال 1964، توجه ما را به این واقعیت معطوف داشت که مهمترین عضو حسی بدن بافت عضلاتی است.
در حدود 40% اکسونهای اعصاب حرکتی عملاً فیبرهای حسی هستند که تکانهها را به مغز هدایت میکنند و انتقال میدهند.
بافت عضلانی که بیش از نیمی از بدن ما را تشکیل میدهد در واقع یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی اعصاب را به وجود میآورد، زیرا اطلاعات را به اشکال مختلف مانند حافظه، تشکیل مفاهیم و فکر کردن از محیط بیرونی به سیستم مرکزی اعصاب منتقل میکند.
در بیانات روسو دو نکته مهم وجود دارد؛ یکی هدف تربیت که عبارت است از رشد و شکوفایی استعدادهای کودک، و دیگری روش و وسیله تحقق هدف که همان فعالیت است.
بر این اساس، بهمنظور تحقق هدف تربیت نه تنها باید شرایط و عواملی به وجود آورد تا کودک به بازی و ورزش بپردازد؛ بلکه باید شوق حرکت را نیز در او بیدار کرد.
ارتباط هدف و وسیله در این فرایند، همان مفهومی است که تحت عنوان نظریه مکتب گشتالت و روش ادراکی - حرکتی به آن اشاره شد.
بر این اساس، میتوان گفت که یکی از عوامل اصلی رشد و شکوفایی استعدادهای روانی و ذهنی کودک، حرکت است.
اسمایل، کفارت و کاول (1963) در تحقیقات خود بین استعداد حرکتی وعملکرد ذهنی، همبستگی مثبت معنیداری مشاهده کردند و توانستند با استفاده از شاخص آزمون حرکتی، عملکرد ذهنی را پیشبینی و برآورد کنند.
یکی از زمینههای متداول تحقیقاتی در جمعیت بهنجار، مقایسه پیشرفت درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است.
این نوع مطالعات اغلب در دهههای 1960 و 1970 انجام شده است.
ایدزمور در سال 1951 و لستن در سال 1964، نمرات درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران را با یکدیگر مقایسه کردند.
در هر دو مورد، ورزشکاران معدل درسی بالاتری نسبت به غیر ورزشکاران داشتند.
بهطورکلی اغلب تحقیقات وجود این همبستگی را تأیید کردهاند، اما در بعضی از تحقیقات نیز نتایج متناقضی بهدست آمده است.
بهطور مثال، دیویس و برگر در سال 1973 هیچ اختلاف معنیداری بین نمرات آخر سال ورزشکاران و غیر ورزشکاران دبیرستانی مشاهده نکردند.
روش دیگری که در این زمینه برخی پژوهشگران دنبال کردهاند، مقایسه بهره هوشی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است.
یافتههای اینگونه تحقیقات وجود ارتباط مثبت بین هوش و شرکت در فعالیتهای ورزشی را نشان نمیدهد، بهطور مثال تروپ در سال 1967 سعی کرد تا در میان محصلان 375 کالج دخترانه ارتباطی بین میزان هوش و موفقیت ورزشی در رشتههای بدمینتون و تنیس بهدست آورد.
ولی بین این دو عامل هیچ ارتباط معنیداری مشاهده نکرد.
اسلوشر در سال 1964، بهرههوشی گروههای مختلف ورزشکاران دبیرستانی را با 100 نفر غیر ورزشکار مقایسه کرد.
او بدین منظور از آزمون هوش لورج ثورندایک استفاده کرد، گروه ورزشکاران شامل 100 بازیکن بیسبال، 100 بازیکن بسکتبال، 50 شناگر،50 کشتیگیر و 100 بازیکن فوتبال بود.
نتایج این پژوهش نشان داد که بهره هوشی آزمودنیهای غیر ورزشکار بهطور قابل توجهی بالاتر از گروه ورزشکاران است.
توجه به مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده است و درک مشکلات عینی کار به ما کمک خواهد کرد تا در نتیجهگیریها جانب احتیاط را رعایت کنیم.
یکی از مشکلات اصلی این گونه پژوهشها مربوط به ورزشکارانی است که در مدرسه نمرات درسی پایینی کسب میکنند و از تیم ورزشی کنار گذاشته میشوند.
اینگونه ورزشکاران نمیتوانند حداقل معدل لازم برای شرکت در مسابقات را کسب کنند.
انتخاب این قبیل ورزشکاران نه تنها روی نتایج نمرات درسی بلکه ممکن است روی نتایج نمرات هوش نیز تأثیر بگذارد.
بهعلاوه اگر گروه ورزشکاران نمرات هوشی بالاتری بهدست آورند،میتوان تصور کرد که هوش بالاتر آنها به علت فعالیتهای ورزشی سطح بالاست، در حالیکه این قابلیت، یعنی هوش، ممکن است از راههای دیگری کسب شده باشد.
مشکل دیگری که در کلیه سطوح دیده میشود، مسئله ثبتنام ورزشکاران و غیر ورزشکاران در دروس مختلف است.
در سطوح بالاتر بهندرت اتفاق میافتد که ورزشکاران در درجهبندی و کسب نمرات با شکست مواجهه شوند، در حالیکه در مورد غیر ورزشکاران چنین نیست، بهطور کلی میتوان گفت اگر چه بین ورزشکار بودن و موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت وجود دارد ولی بهندرت میتوان تحقیقی یافت که پیشنهاد کرده باشد که تمرینات بدنی بهطور مستقیم به افزایش و رشد هوش میانجامد.
یکی از مهمترین عوامل در از بین بردن افسردگیها و یا پیشگیری از بهوجود آمدن این نوع بیماریها ورزش است.
ورزش موجب کاهش اضطراب و افسردگی، تنظیم و تعدیل میزان استرس و حتی تغییرات شخصیتی بهصورت پیدایش دیدی مثبتتر نسبت به زندگی میشود.
مطالعات انجامشده در افراد میانسال نشان داده است که افرادی که ورزش میکردند، کمتر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی و خستگی میشدند و نیروی بیشتری نسبت به گروه کنترل داشتند.
همچنین با مطالعه در زنان افسرده نیز مشخص شده است که میزان افسردگی و اضطراب در آنان بهطور قابل توجهی کاهش و احساس کمال و اتکا به نفس در آنها افزایش یافته بود.
ورزش هوازی معمولاً به ورزشی گفته میشود که با انجام آن اکسیژن از طریق خون به عضلات در حال فعالیت میرسد.
برای برقراری این نوع متابولیسم هوازی، باید شدت ورزش کم و مدت آن طولانیتر باشد.
ورزش شدید و کوتاه از نوع غیر هوازی است، یعنی اکسیژن موجود در عضله مصرف میشود زیرا شدت فعالیت بهقدری زیاد است که جریان خون نمیتواند نیاز اکسیژن عضله را تأمین کند.
ورزشهای هوازی در کم کردن استرس اثرات مفید و قابل توجهی دارند و در نتیجه زندگی سالمتری را فراهم میآورند.
در بررسی تجزیه و تحلیلی 34 مطالعه، مشخص شده است در افرادی که ورزش هوازی میکنند و تناسب اندام خوبی دارند، واکنش استرس روانی اجتماعی در مقایسه با افراد گروه کنترل یا خود افراد مورد بررسی قبل از شروع مطالعه کمتر است.
مکانیسم دقیق این کاهش استرس مشخص نشده است، اما میتواند مربوط به این امر باشد که با ورزش هوازی پاسخهای سمپاتیک قلب و عروق نسبت به استرس روانی اجتماعی کم میشود.
احتمالاً یکی از راههایی که ورزش به رفع اضطراب و افسردگی کمک میکند، بالا بردن مقدار پپتیدهای اپیویید آندروژن (آندورفینها و آنکفالینها) در پلاسمای خون است.
در برخی مطالعات مشخص شده است که مقدار پلاسمایی آندورفینها با ورزش افزایش مییابد و ورزیدگی قلب و عروق این اثر را تشدید میکند.
در بررسی تجزیه و تحلیلی 34 مطالعه، مشخص شده است در افرادی که ورزش هوازی میکنند و تناسب اندام خوبی دارند، واکنش استرس روانی ـ اجتماعی در مقایسه با افراد گروه کنترل یا خود افراد مورد بررسی قبل از شروع مطالعه کمتر است.
مکانیسم دقیق این کاهش استرس مشخص نشده است، اما میتواند مربوط به این امر باشد که با ورزش هوازی پاسخهای سمپاتیک قلب و عروق نسبت به استرس روانی ـ اجتماعی کم میشود.
بیژن قربانی کارشناسارشد روانشناسی فواید تفریح و سرگرمی در زندگی 1.
تفریح و زندگی فعال برای سلامتی فرد اهمیت دارد.
تفریح و زندگی فعال باعث طول عمر بیشتر می شود—دو سال به عمر متوسط انسان اضافه میکند.
تفریح و زندگی فعال با کاهش بیماری ها و اختلالات مربوط به بالا رفتن سن، طول زندگی مستقل را برای افراد سالخورده افزایش می دهد و باعث سرزندگی و نشاط آنها و شرکتشان در زندگی اجتماعی می شود.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، به طور قابل ملاحظه ای خطر ابتلا به بیماری های قلبی و سکته را کاهش می دهد.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، از ابتلا به پوکی استخوان جلوگیری می کند که بعد از یائسگی گریبانگیر %25 از خانم ها می شود.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، با دیابت مقابله می کند که چهارمین بیماری کشنده (بعد از بیماری های قلبی، سرطان، و بیماری های تنفسی) در سراسر جهان شناخته شده است.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، در جوگیری از ابتلا به برخی سرطان ها مفید شناخته شده است—به ویژه سرطان های روده، سینه و ریه.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، از ابتلا به مشکلات کمر که %25 از بزرگسالان را مبتلا می کند، جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فعال زندگی کردن، گردشگاه ها و هنر و فرهنگ همه در سلامت فکر و ذهن دخیل هستند.
استرس و افسردگی را کاهش داده و سلامت احساسی/روانی را بهبود می بخشد.
تفریح، ورزش، فعال زندگی کردن، گردشگاه ها و هنر و فرهنگ سلامت عمومی افراد را بالا می برد و در کیفیت زندگی آنها تاثیر گذار است.
تفریح یک ابزار درمانی شناخته شده و در بیمارستان ها، کلینیک ها و کل اجتماع مورد استفاده قرار می گیرد (تفریحات فیزیکی، ورزش، هنر و فرهنگ) و به تقویت ظرفیت ذهنی، جسمی و اجتماعی افراد کمک بسزایی می کند.
تفریح برای پیشرفت متعادل انسانها ضروری است و به آنها کمک می کند به استعدادهای بالقوه خود برسند.
تفریح در پیشرفت و ارتقاء بچه ها و جوانان نیز اهمیت دارد: ما با بازی و ورزش مهارت های بیشتری (فیزیکی)، مهارت های اجتماعی بیشتر، و خلاقیت یاد می گیریم، و ظرفیت های فکریمان را بالا می بریم.
تفریح این فرصت را برای بزرگسالان ایجاد می کند که استعدادهای بالقوه خود را (چه از نظر فیزیکی، چه اجتماعی، چه خلاقیتی، چه فکری و چه معنوی) شکوفا کنند.
در جامعه ای که آموزش در تمام طول عمر لازم و ضروری به نظر می رسد، یادگیری تفریح و اوقات فراغت برای بزرگسالان فرصت هایی عالی در دسترس آنها قرار می دهد.
گردشگاه ها و محیط های طبیعی برای خیلی از افراد معانی معنوی بسیاری دارد و هنر و فرهنگ راه بسیار عالی برای کشف معنویت است.
تفریح و گردشگاه ها همچنین در بالا بردن کیفیت زندگی نیز موثرند.
تفریح، ورزش، و فرهنگ و هنر اعتماد به نفس افراد را بالا برده و پایه های زندگی را محکم می کند.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر، درجه رضایت ما را از زندگی بالا می برد.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر، بر رشد، یادگیری مهارت های زندگی، و مستقل زندگی کردن تاثیرگذار است.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از رفتارهای خود تخریبی و فعالیت های منفی دوران جوانی مثل سیگار کشیدن، مصرف موادمخدر، خودکشی، و افسردگی نیز جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از بروز جنایات، به ویژه جنایات مربوط به بزهکاری نوجوانان، جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از نژادپرستی جلوگیری می کند و باعث می شود فرهنگ های مختلفی همدیگر را بهتر بفهمند.
تفریح از تنهایی و بیگانگی جلوگیری می کند.
2.
تفریح و پارک ها باعث تقویت بنیاد خانواده و ایجاد جوامعی سالمتر میشود.
خانواده هایی که با هم بازی می کنند—تا آخر باهم می مانند.
بچه ها و جوانان با هم درارتباط هستند و زوج هایی که اوقات فراغت خود را با هم می گذرانند، احتمال باهم ماندنشان بیشتر است.
تفریح، فرصت های عالی برای پیشرفت بچه ها فراهم می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، مهارت های اجتماعی را توسعه بخشیده و شرکت در زندگی جمعی را تقویت می کند.
تفریح و گردشگاه ها، مثل کاتالیزورهایی هستند که جوامعی قوی و خودکفا میسازند.
فرهنگ کمک می کند که مردم همسایگان خود، تاریخ خود و محیطشان را بهتر بشناسند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، در جامعه ایجاد غرور میکند.
3.
تفریح هزینه های مربوط به مراقبت های پزشکی، خدمات اجتماعی و پلیس و دادگستری را کاهش می دهد.
ورزش و سلامتی از بروز بیماری و شدت یافتن آن جلوگیری میکند و به این طریق هزینه های مربوط به مراقبت های پزشکی کاهش می یابد.
تفریح باعث حمایت و پشتیبانی از خانواده است و به این ترتیب هزینه های مربوط به مشاوره های خانواده و نگهداری از فرزندان بی سرپرست را کاهش می دهد.
تفریح باعث کاهش میزان جنایات و بزه های اجتماعی است و درنتیجه هزینه های مربوط به پلیس و دادگستری نیز کاهش می یابد.
4.
تفریح و گردشگاه ها مولد قوی اقتصادی به شمار می رود.
تفریح و ورزش عملکرد کاری را تقویت می کند و باعث افزایش بازده کار و کاهش غیبت از کار می شود.
تفریح، گردشگاه ها، فرهنگ و هنر توجه حرفه های مختلف را در اجتماع به خود جلب می کند که باعث توسعه اقتصادی است.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر باعث جذب توریست می شود که سومین صنعت درحال رشد در جهان است.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر در جامعه ایجاد کار می کند.
سرمایه گذاری های کوچک روی تفریحات، گردشگاه ها، ورزشف فرهنگ و هنر با برگشت اقتصادی عظیمی همراه است.
پارک ها و گردشگاه های آزاد ارزش ملکی و درنتیجه درآمد مالیاتی را افزایش می دهد.
تاثیر ورزش بر کاهش افسردگی مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند.
این حقیقت برای عموم مردم روشن است که ورزش کردن برای مقابله با بیماریهای جسمی یک روش بسیار مناسب و سودمند است.
اما تحقیقات جدید نشان می دهد که تمرینات بدنی باعث افزایش توانائی های مغز نیز شده و به انسان در معالجه بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز یاری میرساند .
در مقاله ای که در وب سایت انجمن روانشناسی آمریکا درج آمده اشاره شده است که تمرینات بدنی مداوم و روزمره تاثیر بسیاری در معالجه افسردگی افراد دارد.
در حقیقت به پزشکان روانشناس توصیه شده که ورزش را در برنامه معالجات بیماران خود گنجانده و برای آن ارزش ویژه ای قائل شوند.
در یکی از جالب ترین تحقیقات کلینیکی مشخص شده است که ورزش نه تنها در معالجه افسردگی بسیار موثر است بلکه نقش بسزائی در جلوگیری از بازگشت این بیماری دارد و با توقف انجام حرکات ورزشی خطر بروز علائم اضطراب و افسردگی افزایش چشمگیری خواهد داشت.
به گفته یکی از روانشناسان مرکز روانشناسی آمریکا مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند.
البته به بیمارانی که از افسردگی شدید رنج میبرند توصیه نمیشود که استفاده از داروهای خود را متوقف کرده و تنها ورزش کنند اما تاثیر ورزش بر آنها بسیار زیاد خواهد بود و اگر این بیماران هر روز تمرینات بدنی انجام دهند شانس بهبودی برای آنان قابل ملاحظه است.
ورزش چگونه در معالجه افسردگی و اضطراب موثر است؟
به عقیده محققین ورزش باعث شادی و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس میگردد زیرا افراد افسرده یا اعتماد به نفس ندارند و یا میزان آن در آنان بسیار پایین است.
ورزش احساس رضایت باطنی شخص را بالا برده و فرد حس میکند که به موفقیت هایی دست یافته است.
نکته با اهمیتی که باید در نظر گرفت اینست که به دلیل اینکه افراد افسرده باید انرژی کافی برای مقابله با علائم افسردگی داشته باشند بنابراین در انجام فعالیت های ورزشی نباید زیاده روی کرده و حد اعتدال را رعایت کنند.
برای موفقیت در این زمینه بیماران باید قدمهای آهسته بردارند و برای گرفتن نتیجه بهتر باید با یک متخصص ورزشی مشورت کنند.
زیرا ورزش در صورتی برای سلامت روان موثر است که به طریق صحیح بکار برده شود .
فوائد ورزش در بهبود افسردگی به طور فهرست وار ارائه میشود : احساس کاهش قابل ملاحظه غم و اندوه • افزایش اعتماد به نفس • ایجاد احساس موفقیت • افزایش خلاقیت های فردی اگر در نظر بگیریم که 20 درصد از مردم دنیا دارای درجات مختلفی از افسردگی باشند و از این بیماری رنج میبرند و 50 در صد از مردم اساسا ورزش نمی کنند بنابراین اغلب افراد افسرده یکی از موثرترین روشهای مقابله با افسردگی را از دست میدهند.
قابل ذکر است که ورزش یکی از ارزانترین روشهای درمان افسردگی نیز میباشد نقش ورزش در پیشگیری و درمان هدف: 1.
بررسی تأثیرگذاری ورزش در پیشگیری و درمان بیماران افسرده 2.
ارتقاء سطح دانش افراد از فعالیتهای صحیح ورزشی جهت پیشگیری و درمان بیماریهای روحی- روانی مقدمه: این روزها تقریباً همه از افسرده بودن حرف میزنند ولی افسرده بودن یعنی چه؟
آیا یک اصطلاح پزشکی نظیر عفونی شدن است و یا به مفهوم بیدل و دماغ بودن نزدیکتر است؟
آیا میتوانید افسردگی را به طور روشن با کلماتی که قابل درک برای دیگران باشد توصیف کنید؟
به احتمال زیاد درخواهید یافت که روشن و واضح بودن در این مورد کاری بس دشوار است زیرا کلمه افسردگی به طرق مختلف توسط آدمهای مختلف به کار میرود.
برای بعضیها افسردگی یک حالت است، برای بعضی دیگر یک نوع خاص تجربه.
برخی از مردم آن را یک واکنش عاطفی در قبال زندگی میدانند و برخی افسردگی را یک بیماری بشمار میآورند [1].
روانشناس معروف "مارتین سلیگمن" افسردگی را به عنوان سرماخوردگی روانی میشناسد.
این تشبیه به خاطر شیوع فراوان این اختلال روانی است.
در حدود 12 درصد مردم در دورانی از زندگی خود به ویژه در جوانی به درجاتی خفیف از حالات افسردگی مبتلا میشوند[2].
هیچ انسانی از افسردگی و اضطراب، تشویش و نگرانی مصون نیست.
هر فردی در طول عمر خود بالاخره طعم ناگوار محرومیت، یأس و سرخوردگی و ماتم را مزمزه میکند[3].
افسردگی حالتی از اندوه، ناامیدی و بیچارگی همراه با کندی و رخوت در فعالیتهای فیزیولوژیکی و روانی است.
حالتی مشخص همراه با غمگینی، گرفتگی، بیحوصلگی، کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذتبخش روزمره مثل ورزش، تفریح و غذا خوردن است.
افسردگی در افراد بالای چهل سال شایع است و با آشفتگی و بیقراری همراه است[4].
97 درصد از بیماران مبتلا به افسردگی از کاهش انرژی شکایت دارند که این کاهش انرژی بر روی حرفه، تحصیل و انگیزه فرد تأثیر میگذارد[5].
اتیولوژی افسردگی: در اکثر اختلالات خلقی، بینظمی در آمینهای بیوژنیک مشاهده میشود.
دو واسطه شیمیایی مهم در این زمینه سروتونین و نوراپینفرین میباشد.
کاهش میزان سروتونین سبب تسهیل افسردگی میگردد.
به طوری که مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین نظیر فلوگزتین تأثیر خوبی در درمان افسردگی داشتهاند.
همین طور کاهش میزان نوراپینفرین نیز در گیرندههای پسسیناپسی باعث افسردگی میشود.
دوپامین را نیز در پاتوفیزیولوژی بیماری دخیل میدانند.
فعالیت دوپامین در افسردگی کاهش مییابد[6].
شایان ذکر است که تن و روان به یکدیگر کاملاً مرتبط هستند و آزردگی یکی، رنجوری دیگری را به همراه دارد.
مسائل جسمانی تأثیر چشمگیری بر روان دارند و نباید به آنها بیتوجه بود.
اگر نسبت به غذای خود بیتوجه باشید، خواب ناکافی و نامرتب داشته باشید و هیچگاه به ورزش و فعالیت بدنی کافی نپردازید، به طوری که عضلانی ضعیف و اندامی ناموزون داشته باشید، مطمئن باشید که در برابر ناملایمات روحی نیز آسیبپذیر خواهید بود و احساس و عواطف شما نیز به سهولت ممکن است دچار صدمه شود[2].
درمان افسردگی: از آنجا که عوامل مختلفی منجر به افسردگی میشود؛ روشهای درمانی مختلفی برای افسردگی وجود دارد، در مواقعی این درمانها عوامل مسبب افسردگی را هدف میگیرند.
اغلب این روشها بدان جهت استفاده میشود که مفید بودنشان به اثبات رسیده و یا پزشک در استفاده از آنها آشنایی بیشتری دارد.
دارو درمانی اساس درمان افسردگیهای عمده و اساسی است.
مؤثر واقع شدن داروهای ضد افسردگی به اثبات رسیده است، اما انتخاب بهترین داروها و به حداقل رسانیدن عوارض جانبی ناشی از مصرف آنها هنوز مسائل مهمی هستند که باید مدنظر قرار گیرند.
درمان از طریق شوک الکتریکی ECT در سالهای اخیر بدنام بوده است اما این شیوه هنوز مؤثرترین روش درمانی برای افسردگیهای جدی است و در تخفیف دادن و یا از بین بردن میل به خودکشی بسیار مؤثر است.
در بسیاری از موارد وقتی سایر روشهای درمانی مؤثر واقع نمیشوند، درمان از طریق شوک الکتریکی مؤثر است.
روان درمانی همیشه برای افسردگیهایی که به اقدام درمانی نیاز دارند، مناسب است.
روان درمانی انواع گوناگونی دارد، از روان درمانی حمایتی گرفته تا روشهایی با هدفهای جاهطلبانهتر، برای برطرف ساختن مؤثر نشانههای افسردگی، پیبردن به دلایل روانشناختی افسردگی و کمک به بیمار برای رسیدن به فراست و تغییر ویژگیهای شخصیتی و رفتارهایی که از بازگشت دوباره افسردگی جلوگیری میکند.
سایر روشهای درمانی مانند ورزش کردن، محروم کردن از خواب، نور درمانی و جراحی روانی جای بحث دارند و پژوهش درباره آنها ادامه دارد، به نظر میرسد که هریک از این روشهای درمانی در برخی از بیماران مفید واقع شوند[7].
ورزش ضمن حفظ سلامت و ایجاد ورزیدگی جسمانی سبب پرورش روان و رشد شخصیت و تقویت روحی و افزایش شهامت، استقامت و تعدیل عواطف میگردد و نیز باعث رفع انزواطلبی، ترس، افسردگی و دستیابی به شادابی، نشاط و ظهور امکانات درونی انسان و بهرهمندی از آن میشود[8].
فیزیولوژی ورزش: فعالیت و تمرینات جسمانی سبب آن میگردد که سطوح برخی از هورمونها در مقایسه با مقادیر استراحت افزایش یا کاهش پیدا کنند.
کاتکولامینهای مترشحه از مرکز غدد فوق کلیوی از نظر فیزیولوژی رابطه نزدیکی با اعمال دستگاه عصب سمپاتیک دارند.
سطوح افزایش یافته کاتکولامینها ظاهراً کمککنندههای مهمی در عملکردهای ورزشی میباشند.
اپینفرین و نوراپینفرین با توجه به نقش کمکی آنها در اعمال ورزشی، تأثیرات مثبت مختلفی روی دستگاههای قلب و عروق و سوخت و ساز در بدن دارند[9].
ورزش یکی از جدیدترین رویکردها برای پیشگیری از افسردگی و کاهش علائم آن میباشد و میتواند تدبیر درمانی معتبر و مؤثری باشد[10].
بررسیهای انجام شده در 15 سال گذشته نشان داده که ورزش برای بسیاری از بیمارانی که گرفتار افسردگی خفیف تا متوسطاند، تأثیر مفید و ضد افسردگی دارد اما اثر ورزش بر افسردگیهای شدید ثابت نشده است.
کسی مطمئن نیست که ورزش چگونه به بهتر شدن روحیه افراد کمک میکند، به اعتقاد برخی از متختصصان، تکان دادن عضلات بزرگ و حجیم به گونهای آهنگین با افسردگی ناسازگار است.
جمع دیگری معتقدند که ورزش تغییرات قابل ملاحظهای در موقعیت شیمیایی مغز ایجاد میکند و احتمالاً بر روی پیامبرهای عصبی و اندورفین (که اخیراً معلوم شده مادهای شبیه مورفین دارد) اثر میگذارد: برای اینکه ورزش بر افسردگی تأثیر مفیدی بر جای بگذارد، باید به طور منظم، هر هفته 3 و ترجیحاً 5 بار یا بیشتر، در هر جلسه دست کم نیم ساعت انجام شود.
برای اجرای چنین برنامه فعال ورزشی باید برنامه تمرینی راحتی در نظر گرفت.
افراد مسنتر و کسانی که با بیماری یا مشکلات جسمانی روبرو هستند باید قبل از شروع ورزش با پزشک خود مشورت کنند.
ترکیبی از دویدن و راه رفتن رایجترین ورزش است که برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار میگیرد، اما هر تمرین منظم ایروبیک (هوازی) نیز میتواند تأثیر مشابهی بر جای گذارد.
ترکیب راه رفتن– دویدن عملیترین اقدام تمرینی برای اغلب بیماران است زیرا ارزان تمام میشود و به تجهیزات خاصی جز یک جفت کفش و لباس راحت نیاز ندارد، همچنین میتوان در هر شرایط آب و هوایی این تمرین را به تنهایی یا به اتفاق دیگران انجام داد.
شنا کردن، دوچرخهسواری، قایقرانی و حرکات موزون هوازی نیز هر یک برای خود طرفدارانی دارند، اما این تمرینها معمولاً نیاز به تجهیزات و یا هم بازی دارند[7].
مطالعه و تحقیق در زمینه رابطه فعالیت جسمانی و افسردگی به قرن نوزدهم برمیگردد.
در دهههای اخیر مطالعات فراوانی به منافع تمرینات بدنی در زمینه تقویت روحیه و خلق و خو در افراد سالم و افسرده اشاره کردهاند[3].
مطالعاتی چند گویای آن است که عدم فعالیت بدنی خطر بیماریهای جسمی و افسردگی بالینی را افزایش میدهد.
چنانچه افراد زندگی فعالی داشته باشند، وظایف خود را بهتر انجام داده و شاداب و سرحالتر به نظر میرسند و نگرانیها و افسردگیهایشان تقلیل مییابد.
فعالیتهای بدنی روزانه باید به عنوان سنگ بنای روش زندگی سالم پذیرفته شده و جزیی از زندگی روزمره مردم درآید[11].
طبق نتیجه تحقیق "جویز و تیکل" در سال 1998 تحت عنوان تمرین و افسردگی و اضطراب و روابط آنها بر روی 188 دانشجو این گونه برآورد شده که سطوح بالای تمرین موجب افزایش احترام به نفس و کاهش علائم افسردگی در خانمها میشود[12] و طبق نتایج بدست آمده از تحقیق فاتحی در سال 1379 که بر روی دو گروه از دانشجویان انجام شد، چنین برآورد میشود که اختلاف معنیداری از نظر میزان افسردگی بین دو گروه دانشجویانی که ورزش میکردند با دانشجویان غیر ورزشکار مشاهده گردید.
طبق این تحقیقات، محققین نتیجه گرفتند که تمرین مناسب جسمانی میتواند نقش پیشگیرنده و یا بازدارنده در افسردگی داشته باشد.
بنابراین فراهم کردن امکانات برای ورزش و ایجاد انگیزه و علاقه و تشویق مردم به انجام حرکات ورزشی میتواند باعث ارتقاء اعتماد به نفس افراد و افزایش آمادگی مقابله با مشکلات زندگی شود[13].
امروزه میلیونها نفر به مزایای حرکت پی بردهاند، ما داریم به این موضوع پی میبریم که افراد فعال، زندگی پربارتری دارند، آنها با بنیهترند و مقاومتشان در برابر بیماریها بیشتر است و اندام متناسبی نیز دارند.
افراد فعال همچنین اعتماد به نفس بیشتری دارند، کمتر افسرده میشوند و اغلب حتی در سنین بالا با توان و نیرو روی طرحهای تازه کار میکنند.
به یاد داشته باشید هر یک از ما از نظر جسمی و ذهنی موجود منحصر بفردی هستیم و ساعتهای مشخص استراحت و شادابی خودمان را داریم، همه ما از نظر قدرت، استقامت، انعطافپذیری و خلق و خو با یکدیگر متفاوتیم اگر شما بدن خود و نیازهایش را بشناسید، قادر خواهید بود استعداد فردی خودتان را پرورش دهید و به تدریج زیربنای مناسبی بسازید که یک عمر پایدار بمانید[14].