کودک کم توان و ویژه
اصطلاح کم توانی در این فصل پیامد تعدادی از اختلالات، ناهنجاریها، نقص عضو یا بیماریهای جسمانی و مشکلات شناختی و عاطفی- اجتماعی است. دانش آموزانی که در کلاسها و فعالیتهای تربیتی بدنی و ورزش به توجه با حمایت ویژه نیاز دارند و نمی توانند مانند دانش آموزان عادی و بهنجار در برنامه ورزش مدرسه شرکت کنند از نظر معلم تربیت بدنی یا کودک کم توان محسوب می شوند. کودک کم توان الزاماً یک کودک دارای نقص عضو نیست؛ چون بسیاری از کودکان ناتوان، نقص عضو یا معلولیت آشکار و شدیدی ندارند. تقسیم بندیهای مختلفی از کودکان کم توان ارائه شده است که در این کتاب امکان بررسی کلیه آنها وجود ندارد؛ بنابراین با توجه به ویژگی فعالیتهای تربیت بدنی و ورزش در مدارس به چهار نوع ناتوانی که در هنگام مشاهده بازی و ورزش دانش آموزان قابل تشخیص است اشاره می شود:
1.دانش آموز کم توان ذهنی
برخی از کارکنان به علت آسیب دستگاه عصبی مرکزی، اختلالات ژنتیکی، صدمات و نارساییهای محیطی (تغذیه و بهداشت) دارای عملکرد ذهنی پایین تر از حد متوسط هستند. عقب ماندگان ذهنی بر اساس هوشبهر (IQ) حاصل از آزمونهای استاندارد، مانند آزمون استنفورد- بینه و وکسلر، به گروههای مختلفی تقسیم می شوند. تقریباً 4/1 این کودکان منگول هستند. درجه کم توانی یا عقب ماندگی ذهنی از خفیف تا بسیار شدید، متغیر است و در منابع مختلف علمی، هوشبهرهای تقریباً متفاوتی، بسته به نوع آزمون و نحوه امتیازبندی، برای انواع ناتوانی ذهنی گزارش شده است. بر اساس آزمون استنفورد- بینه و وکسلر، هوشبهر کمتر از 70 عقب ماندگی ذهنی تلقی می شود. به طور کلی تقسیم بندی انواع عقب ماندگی ذهنی به شرح ذیل است:
کودک عقب مانده از نظر رشد حرکتی- ادراکی بسیار ضعیف است و در ظرفیتهای حسی- حرکتی، آگاهی بدنی، تعادل ایستا و پویا، و هماهنگی حرکات عمده و ظریف با مشکل مواجه است. زمان واکنش کودک عقب مانده کندتر از کودک طبیعی است؛ البته این مشکل در حرکات ساده و غیر مهارتی کمتر است. کودکان عقب مانده شدید (کانا) از نظر عملکرد حرکتی بسیار ضعیفند، اضافه وزن و چربی زیر پوستی بیشتری دارند و گوشه گیر هستند. کودکان عقب مانده متوسط (کالیو) نیز مانند کودکان عقب مانده شدید از نظر شکل و عملکرد (پیامد) در مهارتهای حرکتی مختلف، مشکلات زیادی دارند؛ در صورتی که کودکان آموزش پذیر فقط از نظر پیامد یا عملکرد حرکتی با مشکل مواجه هستند.
معلمین ورزش در مدارس عادی ابتدایی و راهنمایی با کودکان تربیت پذیر و کاملاً وابسته مواجه نمی شوند؛ چون این کودکان از نظر جسمانی- حرکتی و شناختی عقب ماندگی شدید دارند و در مراکز ویژه ای نگهداری می شوند. کودکان آموزش پذیر از نظر سرعت یادگیری با مشکل رو به رو هستند و پیشرفت آنان 2/1 تا 4/3 کودکان معمولی است. این کودکان فقط می توانند تا پایان دوره ابتدایی پیشرفت کنند. از نظر حرکتی، این کودکان می توانند مانند کودکان دارای هوش معمولی در فعالیتهای حرکتی و ورزشی مدرسه شرکت کنند؛ اما کسب مهارت و یادگیری حرکتی به کندی پیش می رود. این کودکان را نمی توان معلول جسمانی به حساب آورد، چون می توانند از تجارب غنی حسی- حرکتی و ادراکی-حرکتی بخوبی بهره ببرند.
کودکان عقب مانده ذهنی از نظر عاطفی-اجتماعی وابستگی زیادی به دیگران دارند و ترس، ناامنی و اضطراب در رفتار آنان مشاهده می شود. فعالیتهای حرکتی نقش زیادی در رشد عاطفی-اجتماعی این کودکان دارد و برنامه های حرکتی ویژه این کودکان نباید صرفاً با اهداف رشد و یادگیری حرکتی اجرا شود. انتظار بیش از حد از این کودکان باعث افزایش ترس و اضطراب می شود. چون آنها می کوشند ناتوانی و ضعف خود را پنهان کنند. با اینکه کودکان آموزش پذیر از نظر بدنی و جسمانی ضعف آشکاری ندارند، ولی از نظر آمادگی حرکتی- ادراکی در سطح پایینی هستند.
روشن است که فعالیتهای حرکتی برای این کودکان معجزه نمی کند، ولی تجربه موفقیت آمیز در حرکات و بازیها برایشان ضروری است و مشارکت در برنامه های ورزشی زمینه خوبی برای پذیرش آنها در بین سایر دانش آموزان فراهم می آورد.
روشن است که فعالیتهای حرکتی برای این کودکان معجزه نمی کند، ولی تجربه موفقیت آمیز در حرکات و بازیها برایشان ضروری است و مشارکت در برنامه های ورزشی زمینه خوبی برای پذیرش آنها در بین سایر دانش آموزان فراهم می آورد.
کودکان منگول، تعداد زیادی از کودکان کم توان ذهنی را تشکیل می دهند. تأخیر در رشد حرکتی این کودکان معمولاً از یک سالگی آشکار می شود و تا سن 10-11 سالگی ادامه می یابد. به طور کلی میزان یادگیری و عملکرد این کودکان 2 سال از سن تقویمی شان پایینتر است. از نظر جسمانی شل بودن برخی از مفاصل، توان عضلانی، درک دیداری و شنیداری پایین، نقص در روندهای حسی-عصبی مانند جهت یابی، تعادل، حرکات انتقالی و هماهنگی در این کودکان مشاهده می شود و در مهارتهای حرکتی عمده و ظریف نیز پایین تر از کودکان طبیعی می کنند.
کودکان منگول در هنگام حرکت و بازی به دلیل تون عضلانی پایین نمی توانند تعادل خود را بخوبی حفظ کنند و از این رو به فضای حرکتی بیشتری نیاز دارند و در فعالیتهای سرعتی نیز محتاج حمایت و مراقبت بیشتری هستند. اگرچه حسی-حرکتی مشکل دارند و به همین دلیل در اجرای حرکات به باز خوردهای حسی بسیار متکی اند و حرکاتشان کند است. اجرای مهارتهای حرکتی سریع، تعادلی، زمانبندی شده و هماهنگ برای این کودکان دشوار است. به طور کلی طول پای کودکان منگول معمولاً کوتاهتر از کودکان طبیعی و قدشان نیز کوتاهتر است، در صورتی که وزن بیشتری از کودکان طبیعی دارند. با اینکه از 4 سالگی سرعت رشد این کودکان مشابه کودکان طبیعی است، ولی از نظر وضعیت بدنی در موقع نشستن و راه رفتن به علت تحرک زیاد مفاصل، چرخش خرجی درشت نی و شل بودن رباطها دچار مشکل هستند. راه رفتن غیر طبیعی این کودکان در اکثر فعالیتهای حرکتی انتقالی تأثیر منفی اثر می گذارد.
کودکان منگول به طور انفرادی و گروهی می توانند در برنامه های حرکتی-ادراکی و بازیهای مختلف تربیتی شرکت کنند؛ اما معلمین با آگاهی از ویژگیهای حرکتی می توانند برخی از متغیرها و عوامل حرکت و بازی را متناسب با شرایط آنان تغییر دهند. برنامه ریزی حرکتی ویژه این کودکان را می توان بر پایه تمرینات و بازیهای قرارداد که در آن جنبه، ضعف حرکتی- ادراکی بیشتری مشاهده می شود. قرار دادن این کودکان در گروههای کوچک تمرین و بازی و مشارکت فعال آنان در موقعیتها و فضاهای حرکتی متناسب برایشان بسیار مفید است.
(جداول و نمودار در فایل اصلی موجود است)