چکیده
معماری،گذشته از اینکه فضاهای جالب و در خور توجه خلق می کند،هنری است که به بیان ویژگیها و تواناییهای ذهنی آنانی که باید با معماری زندگی کنند و بطور کلی به شیوه درک زندگی کمک می کند. از این منظر مسلما تاثیر محیط مصنوع بر افراد ، کاملا قابل توجه بوده و برای گسترش معماری که ورای کارکردگرایی ساده است ، می تواند مهم جلوه نماید.
با توجه به اینکه انتقال اطلاعات و پردازشهای انسانی ، مسیر طی شده خود را بصورت کامل در جامعهء ما نگذرانده ، سبب شده وابستگی به کتاب به عنوان ابزاری جهت نشر داده ها ، با کمترین استقبال همراه باشد.
سرانه بسیار پایین میزان ساعات مطالعه در روز (حدود 20 تا 30 دقیقه در روز) گواه بر این ماجراست. این ضعف حتی در شکل گیری فضای کتابخانه به عنوان فضایی که امکان دسترسی رایگان و یا با هزینه کم را به انبوهی از اطلاعات و برای همه فراهم می آورد ، مشهود است.
ضعفهای شدید کمی و کیفی در بهره گیری از فضا و در نوع پیوند با محیط اطراف ، ناشناس بودن فضای کتابخانه برای محله و شهر ، تبدیل نشدن به عنوان یک نشانه در موقعیت ، عدم ایجاد گوناگونی فضایی در ارتباط رفتاری با محیط اطراف ، محدودیت و ضعف شدید در تنوع فضایی در محیط داخلی و حتی نبود کیفیتهای فضایی در محیط کتابخانه ، دوری از تکنولوژی روز برای این گونه فضاها و ...، از مسایلی است که سبب شده محیط کتابخانهء امروز ، پایگاه حضور پویای مخاطب نگردد.
با این باور است که می خواهیم با طرح و بررسی این کیفیتها به ارائه الگوهای مناسبی در طرح کتابخانه دست یابیم.
کلید واژه ها : معماری ، محیط انسان گرا ، رشد فرهنگ کتابخوانی ، کیفیت های فضایی در کتابخانه
مقدمه
به نظر ماریا ریبا، نویسنده کتاب تسهیلات آموزشی ، اگر دسیپلینی وجود داشته باشدکه بتوان تکامل بشر را کاملاً به روشنی در آن مشاهده کرد ، آن دسیپلین معماری است. زیرا آدم با توجه به انواع ، تعدد و بسط و گسترش فرم های معماری در طول تاریخ ، می تواند مسیر طولانی و چه بسا نامنظم تحول تاریخی را ترسیم کند و از آنها به شرایط اجتماعی ، مذهبی ، اقتصادی یا شرایط اخلاقی و سیاسی پی ببرد.
معماری گذشته از اینکه فضاهای جالب و در خور توجه ، که می تواند احساسات عمیق زیبایی شناختی پدید آورند ، خلق می کند ، هنری است که به بیان ویژگی و توانایی ذهنی آنانی که با معماری زندگی می کنند و بطور کلی به شیوه درک زندگی کمک می کند.
از نگاه پرفسور جان لنگ ، محیط کالبدی ، محیطی است برای فرآیندهای گروهی و هدف طراحان از این منظر ایجاد محیطهایی است که نیازهای انسانی را بصورت بهینه تامین کنند. بدین سبب به جهت شناخت ویژگی های محیط کالبدی و شناخت هنجارهایی که در سازمان یابی آن موثر است ، می بایست مدلی تایید شده از نیازهای انسانی را جهت بازخوانی و ارزشیابی فضا در محیط کالبدی انتخاب نمود.
با توجه به عنوان مقاله و هدفی که برای این نوشتار انتخاب شده، مدل نیازهای انسانی بر اساس نظرات روانشناسی آبراهام مازلو برگزیده شد. او باور دارد که محیط ساخته شده اگر به گونه مناسبی شکل بگیرد ، می تواند جنبه هایی از نیازهای انسانی شامل بقاء (نیازهای فیزیولوژیکی، گرسنگی، تشنگی و...) ، امنیت، تعلق(دوست داشتن) ، عزت (ارزش نهادن ، جلب تایید دیگران) ، یادگیری (دانستن و دریافتن) و زیبایی را برآورده سازد. این دسته بندی فلسفه هنجاری این مقاله است.
مازلو انواع نیازها را به دو گروه اصلی نیازهای کمبود (اولیه) و نیازهای رشد (عالیه) تقسیم کرده است. از دید مازلو لازم است نیازهای پایین تر برآورده شوند، تا شخص بتواند به نیازهای بالاتر بپردازد. نیازهای کمبود (اولیه) برای سالم ماندن شخص ضرورت دارند و باید برآورده شوند، که بعد از آن شخص کمتر به آنها می اندیشد. در مقابل ، نیازهای رشد (عالیه) از قبیل دانستن ، درک پدیده ها یا تحسین زیبایی، ممکن است هرگز به مرحله اقناع نرسند. در واقع هرچه نیاز به دانستن بیشتر برآورده شود ، ممکن است انگیزه برای یادگیری هم زیادتر شود.
با توجه به آنچه ذکر شد سعی نگارندگان در این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از مجموعه مدلها نسبت به محیط ، معرفتی نسبی شکل یابد و از این رهگذر ، استفاده مردم از محیط ، چگونگی ارتباط مردم در محیط و نگرش مردم به محیط بررسی شود. محیطی که بدنبال بررسی آن می باشیم کتابخانه است و باور داریم که اگر این دغدغه ها به سمت مناسبی جهت گیری شود شاید بتوان نکات و ویژگی ها و حتی مدل هایی را پیشنهاد نمود که در توسعه فرهنگ کتاب و کتاب خوانی و جذب مخاطب به این محیط عملکردی یعنی کتابخانه موثر واقع شود.
کتاب ، کتاب خوانی ، کتابخانه
بشر در راستای بودن خود به دنبال کسب تجربه و تبادل اطلاعات برای رسیدن به مراحل بالاتری از تکامل و وجود است. در این مسیر جمع آوری تجربیات، سازمان دهی و انتقال آنها، به جهت جاودان ماندن در ذهن تاریخ، به نسلهای بعدی فرآیندی است که پویایی تمدنها را به ارمغان آورده است.
انتقال سینه به سینه (شفاهی شفاهی) اولین راهکاری بود که حفظ تام و تمام اطلاعات با گذشت زمان و از طریق آن ممکن نبود. اما هنگامی که رسم الخط ابداع شد و امکان ثبت اطلاعات توسط فرد ممکن شد، نوشتن و بصورت ویژه کتاب ، که صندوقچه ارزشمند جمع آوری تجربیات بود ، محملی گرانبها شد برای انتقال تجربیات گذشتگان به آیندگان این فرآیند (شفاهی کتبی شفاهی) سالها حفظ شد و جایگاه آن بخصوص در عصر روشنگری در غرب بسیار مهم گشت به گونه ای که کتاب و کتاب خوانی بیش از پیش ارزشمند گشت.
رشد تکنولوژی سبب گشت انتقال اطلاعات در سطحی وسیع ممکن گردد و مخاطبان زیادی بتوانند حجم گسترده ای از اطلاعات را با هزینه اندکی بدست آوردند و دوباره مسیر انتقال شفاهی شفاهی شد، با این تفاوت که رسانه ها عهده دار تبادل داده ها شده بودند. در این میان در کشورهای در حال پیشرفت مانند ایران ، بدلیل اینکه فرهنگ کتاب و کتاب خوانی را در درون خود نهادینه نکرده بودند ، سیل واردات صنعت رسانه سبب شد جایگاه کتاب بر خلاف فرهنگ غرب مهجور و غریب واقع شود.
همان گونه که در ابتدای نوشتار ذکر شد چهره شهر و ابنیه و به بیان دیگر معماری و شهر سازی هر سرزمین گواهی از شیوه اندیشیدن و باورهای جمع می باشد. از این منظر هنگامی که به بازبینی بنای کتابخانه در شهر امروز می نشینیم ، می بینیم که جایگاه این بنا متاثر از همان فرهنگ مهجور کتابخوانی در انزوا واقع شده است.
کمبود سرانه فضای کتابخانه، نبود و یا حضور تعداد کم کتابخانه و بدین سبب سختی دسترسی به آنها با توجه به توسعه شهر، عدم حضور کتابخانه هایی در مقیاس های کوچک عملکردی مانند محله ، عدم پیوند با گره های رفتاری و عملکردی شهری ، آدرس دهی ضعیف و نبود شاخصه هایی جهت معرفی، شاخص نشدن در بافت خود و تبدیل نشدن به نقشی پر اهمیت در بافت موجود ، عدم تعریف مناسب لبه ها و پوسته ها در هنگام پیوند با شهر و ناخوانا بودن شخصیت عملکردی آن ، نبود تنوع فضایی در داخل مجموعه ، نبود امکانات رفاهی مناسب در داخل فضا ، از بین رفتن انعطاف فضایی بدلیل بهره گیری از مبلمان های ثابت و محدود و ... . این همه شاید از مشکلات عمده ایی است که امروزه معماری کتابخانه های ما را برای مخاطب جذاب ننموده است.