دانلود تحقیق منظومه ده نامه یا روضه المحبین

Word 56 KB 357 14
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • از ابن عماد خراسانی شیرازی

    گرچه تحفه العشاق در مواردی از منظومه سلفش منطق العشاق تبعیت می‌نماید، لیکن موارد متفاوت با آن نیز در منظومه کم نیست. شاعر در اینجا عناوینی چون حکایت، تمامی سخن یا خلاصه سخن را حذف و گویی آنان را زاید می‌دانسته، یا محتمل است این عناوین و ابیات آنان جزو محذوفات کاتب بوده.

    دیگر اینکه اوحدی روایت را به صورت نقل از کسی دیگر آورده، در حالیکه رکن‌الدین به گونه‌ای سروده که گویی از تجربیات عرفانی و عاشقانه خودش بوده است. چنین به نظر می‌رسد که واقعه در اوان جوانی خودش اتفاق افتاده و آن در نتیجه جدا ماندن از امیرزاده مذکور، امیر بهاءالدین بوده است:

    مرا روزی هوای دلبری بود                 نظر بر روی زیبا منظری بود

    که از بهر رخش سرگشته بودم                 ز راه عافیت بر گشته بودم

    نه صبرم بود بی رویش نه آرام                 گذشته کارم از آغاز و انجام

    نه او آگه ز آحوال درونم                    که دور از روی او در موج خونم ....

    که از آن احساس واقعی شاعر از دور ماندن از امیر بهاء الدین مشهود است. به بیان دیگر اگر اوحدی در منطق العشاق بنا بر درخواست ممدوحی منظومه را سروده،‌ در اینجا رکن صاین تنها و تنها از سوز درون دست به سرودن این منظومه زده .به تصریح خودش زمانی فکر سرودن این منظومه به ذهنش خطور کرده که شدیداً تحت تاثیر دوری از محبوب و لذا دوستی سرودن چنین منظومه را بدو پیشنهاد نموده

    شبی با من رفیقی راز می‌گفت                       زهر معنی حدیثی باز می‌گفت

    حدیث عشقرا تقریر می‌کرد                         وزان معنی چنین تفسیر می‌کرد

    که کار عاشقی بادرد باشد                      همیشه روی عاشق زرد باشد

    اگر با او سخن گویی نداند                        سخن جز از ره مستی نراند

    گرچه تنظیم و ربط اجزاء این منظومه به نظم و قاعده منطق العشاق نیست، لکن مایه داشتن از عواطف شخصی شاعر و از آن بیشتر سلامت و روانی سخن او بیش از منظومه اوحدی بوده و جلوه خاصی بدان بخشیده. پایان سخن را بر درج غزلی  از این منظومه قرار می‌دهیم که فرموده:

    دلم زار ست و من زارم ز عشقت         اسیر رنج و بیمارم ز عشقت  

    علاجی کن که رفت از دست کارم                دوایی کن که بیمارم ز عشقت

    ز عشقت نیست حاصل جز غم و درد            بلی حاصل همین دارم ز عشقت

    مرا درد دل از حد رفت لیکن              به درد دل گرفتارم ز عشقت

    اگر چه می‌کند آزار با من                ولی هرگز نیازارم ز عشقت

    مرا گفتی چرا گشتی گرفتار                 گرفتارم، گرفتارم  ز عشقت

    سومین ده نامه که ما از آن اطلاع داریم توسط «ابن نصوح فارسی» به نظم کشیده شده وعنوانش محبت نامه بوده است. ناظم یکی از معاصران رکن‌الدین صاین مذکور در فوق بوده و نام کاملش را خواجه کمال‌الدین فضل دانسته‌اند. زادگاهش چنانکه در عنوان منظومه مشهود است فارس، لیکن در تبریز توطن داشته. نامبرده چنانکه در منابع مربوط نوشته‌اند یکی از مریدان شیخ علاء الدوله سمنانی، عارف معروف این ادوار (متوفی به سال 736 ه.) و در هنر شاعری استادش را شاعر معروف این دوران «سلمان ساوجی» دانسته‌اند.

    ابن نصوح در آغاز شاعر دستگاه خواجه غیاث الدین رشیدی سابق‌الذکر بوده، یعنی همان کس که ممدوح رکن صاین چنانکه گذشت به شمار می‌رفته. لیکن بعداً به خدمت شاهان جلایری عراق عرب درآمده و مدح سلطان احمد جلایر (متوفی به سال 813 ه.) را گفته که همین سلطان به ظاهر بیشترین حمایت را از شاعر به عمل می‌آورده. وفات ابن نصوح به سال 793 ه . اتفاق افتاد.

    آنچه مسلم است محبّت نامه تقدیم به خواجه غیاث الدین رشیدی وزیر گردیده. دولتشاه سمرقندی، صاحب تذکره الشعرا که این ده نامه را به ما شناسانده متذکر می‌شود که منظومه بسیار مورد توجه مردم و نیز اهل علم بوده است. ولی مؤلف آتشکده آذر، یعنی لطفعلی‌خان بیگلدلی بر عکس این نظر داده و ان را دور از دسترس همگان دانسته. ما نیز نظر به اینکه نسخه این ده نامه تا کنون به نظرمان نرسیده لذا قادر نیستیم قضاوتی در باب مضمون  و هنر شاعری ناظم در آن بنمائیم.

    چهارمین ده نامه که توسط خواجه عمادالدین فقیه سروده شده بر عکس موارد پیشین نشانی از ده نامه به معنی نامه های عاشقانه متعارف نداشته، بلکه این بار مضمون نامه‌ها خطاب به سلاطین معاصر شاعر چون امیر مبارزالدین مظفر و فرزندش شاه شجاع است. به عبارت دیگر این بار ده نامه منظوم مورد بحث مجموعه‌ایست از نامه‌های منظوم و در بحور و قالبهای شعری متفاوت که شاعر در زمانها و به مناسبهای مختلف برای وزرا و سلاطین وقت سروده و سپس بنابر قراین در اواخر عمر آنها را در مجموعه‌ای که عنوان کلی آن پنج گنج(به سبک نظامی) و یکی از گنجهایش همین ده نامه بوده جمع‌آوری و مقدمه منثوری نیز بر آن نوشته است.

    قابل توضیح است که از همین شاعر و در مجموعه فوق‌الذکر منظومه دیگری به نام «محبت‌نامه» در موضوع عرفان ثبت است که در مواردی عنوان آن با ده نامه مورد بحث مشتبه شده.  محبت نامه مذکور هشت فصل دارد با عناوینی چون: در بیان تعلق جوهر علوی و سفلی،‌در بیان تعلق جمادی به جمادی، در بیان تعلق جمادی با نباتی ....

    قبل از بیان اشتباهی که در مورد این عمادالدین فقیه کرمانی و ابن عماد شیرازی، صاحب ده نامه بعدی توسط فهرست نویسان خارجی به عمل آمده، لازم می‌دانم اضافه نمایم که نام کامل عماد فقیه خواجه عمادالدین علی فقیه کرمانی بوده است. در مثنوی صفانامه، شاعر خود شرحی از احوالاتش آورده و گوید که زادگاهش کرمان، ‌پدرش از محرمان شیخ نظام‌الدین محمودعارف و او خود از شاگردان قطب الاقطاب زین الدین عبدالسلام کامویی(صوفی مشهوراین زمان) بوده است.ازقراین پدرشاعردستگاه ارشادوتکیه صوفیانه داشته بدین ترتیب که شیخ نظام الدین محمود به سال 705 ه . وفات یافته و به فاصله هفت روز مریدش، یعنی پدر شاعر نیز در گذشته و شاعر تصریح می‌کند که با صغر سن ناگزیر به جای پدر بر مسند شیخی خانقاه نشسته است.

    هفتصد و پنج ز هجرت چو رفت                              وز صفر از روز همانا که هفت

    منزل او روضه فردوس گشت                             نامه شادی دلم برنوشت

    تکیه به فرزند و برادر گذاشت                               آه، چو فرزند گرامیش داشت

    محرم خاصش پدر این گدا                                 رفت همان هفته زدار فنا

    بنده بی تو شه در این گوشه ماند                        کشته درودند همین خوشه ماند...

    اما آغاز ده نامه عماد الدین فقیه چون دیگر ده نامه‌ها با ستایش خداوند است

    به نام آنکه معجز نامه اوست                      حروف کائنات از خامه اوست

    محقق شد که بی‌نامش ز خامه                              نمی‌آید برون فرخنده نامه

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

از ابن عماد خراسانی شیرازی گرچه تحفه العشاق در مواردی از منظومه سلفش منطق العشاق تبعیت می‌نماید، لیکن موارد متفاوت با آن نیز در منظومه کم نیست. شاعر در اینجا عناوینی چون حکایت، تمامی سخن یا خلاصه سخن را حذف و گویی آنان را زاید می‌دانسته، یا محتمل است این عناوین و ابیات آنان جزو محذوفات کاتب بوده. دیگر اینکه اوحدی روایت را به صورت نقل از کسی دیگر آورده، در حالیکه رکن‌الدین به ...

از ابن عماد خراساني شيرازي گرچه تحفه العشاق در مواردي از منظومه سلفش منطق العشاق تبعيت مي‌نمايد، ليکن موارد متفاوت با آن نيز در منظومه کم نيست. شاعر در اينجا عناويني چون حکايت، تمامي سخن يا خلاصه سخن را حذف و گويي آنان را زايد مي‌دانسته، يا محتمل اس

شايد بسياري از مردم با شنيدن نام سيد محمد حسين بهجت تبريزي بسرعت ندانند که مراد ازاين اعجوبه آسمان شعر و ادب کيست!؟ اما همه مردم ايران بخصوص آذربايجان شهريار را بخوبي مي شناسند و اورا استاد شهريار خطاب مي کنند. بسياري از شهروندان کشورمان حتي آنان ک

مولانا شمس‌الدين (يا کمال‌الدين) محمد وحشي‌بافقي (939-991(هجري))از شاعران ايراني سده دهم بود. دوران زندگي او با پادشاهي تهماسب صفوي و شاه اسماعيل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود. وي در نيمه اول سده دهم در بافق به دنيا آمد و در ??? ه درگذشت. کليات

فرزند آقا سيد اسماعيل موسوي معروف به حاج ميرآقا خشکنابي در سال 1325 هجري قمري (شهريور ماه 1286 هجري شمسي) در بازارچه ميرزا نصراله تبريز واقع در چاي کنار چشم به جهان گشود . در سال 1328 هجري قمري که تبريز آبستن حوادث خونين وقايع مشروطيت بود پدرش او

سلجوقيان: ساختمان مظهر زيبايي معماري سلجوقي موقر و نيرومند و داراي ساختاري بغرنج بود. ولي اينهمه نه ناگهاني بودند و نه تصادفي، بلکه تجلي متعالي يک رستاخيز ايراني بود که در اوايل سده دهم با سامانيان آغاز شد. اين رستاخيز در زمان سلجوقيان به اوج خود

گذري بر حياتي عارفانه: مفسر فقيه و وارسته آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني در سال 1283شمسي در خانواده اي اصيل ومذهبي در تهران متولد شد.پدرش مرحوم حاج محمد تقي و برادرش مرحوم حاج آقارضاشاهپوري از تجار متعهد و مورداطمينان دربين بازاريان بودند.مرحوم ح

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

بارخدايا! ما را از کساني قرار ده که به ريسمان قرآن چنگ مي‌زندد و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه مي‌برند، و در سايبان آن آرام مي‌گيرند و به روشني بامدادش راه مي‌يابند و به درخشيدن روشنايي آن اقتدار مي‌کنند، از چراغ آن چراغ مي‌افرو

زندگينامه تاريخ نشان داده است که ميان شرايط اجتماعي و تکامل انديشه روشنفکران تاثير متقابلي حکمفرماست. معمولاً يک روشنفکر حساس و صادق در يک محيط غيرانساني احساس خفگي مي‌کند و عليه نابرابري و استثمار دست به طغيان مي‌زند. او با نيروي انديشه‌اش که از ط

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول