چکیده
موضوع اصلی این مقاله بررسی تجارب کشور آمریکا در زمینه برنامهریزی سیاستهای راهبردی برای تعیین اولویتهای فناوری با استفاده از ابزار آیندهنگری فناوری است. آیندهنگری تلاشی نظاممند برای نگاه به آینده بلند مدت دانش، فناوری، اقتصاد، محیط زیست و جامعه است که با هدف شناسایی فناوریهای نوظهور تقویت حوزههای تحقیقات راهبردی برای کسب بیشترین منافع اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی انجام میپذیرد. از آنجا که آیندهنگری فناوری فرآیندی پیچیده و شدیداً وابسته به ساختارهای بومی است، مطالعه تجارب کشورهای مختلف و پیشگام میتواند سیاست گذاران و فعالان عرصه سیاست گذاری و مدیریت فناوری را در انتزاع قوانین ثابت و اجریی این نظام و نیز بخشهای وابسته به فرهنگها و شرایط کشورهای مختلف یاری دهد.
در این میان مطالعه تجارب کشور آمریکا از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا که ایالات متحده به عنوان قطب برجسته علم و فناوری و با عنوان کشوری مأموریتگرا و صاحب سرمایه، جهت گیری خویش را از آیندهنگری فناوری به عنوان ابزاری برای اولویت بندی فناوریها به سمت فناوریهای کلیدی سوق دهد. پرداخت این مقاله به تجارب آمریکا مواردی از قبیل تعریف، اهداف، تاریخچه، ساختار، منابع انسانی و مالی، روشها، تقویم زمانی، نتایج علمی و روشهای اشاعه و اجرا را دربر میگیرد.
مقدمه
آیندهنگری فناوری هر چند به مفهوم مصطلح آن در کشور ایالات متحده دارای ادبیات وسیع و گستردهای نیست، ولی از زاویه مفهوم و کارکرد، عمیقا دارای ریشه و بنیان است. عنوانی که محور مطالعات و پژوهشها و گزارشات نهادهای مرتبط با سیاستگذاری علم و فناوری در این مقوله است، بحث « فناوریهای کلیدی » است. در واقع همانطور که در متن مقاله آمده است، آمریکا با داشتن معیارهایی که از فیلتر تمامی نهادها و اشخاص مؤثر بر سیاستهای کلان این کشور در حوزه علم و فناوری گذشته است، به دنبال شناسایی فناوریهایی است که او را در نیل به این اهداف یاری دهند و نام آنها را فناوریهای کلیدی نهاده است. روشن است که خاستگاه این رویکرد، قدرت نمایان و برجسته اقتصادی و تکنولوژیکی آمریکا و مأموریتگرا بودن آن در حوزه عملکردی است. در مقاله حاضر عمدتاً به اهداف آمریکا از دنبال کردن این موضوع، ساختار نهادهای ملی و مؤثر برآیندهنگری و روش به کار رفته در این خصوص تمرکز میشود و شرح و بسط عناوینی از قبیل منابع انسانی، تأمین مالی، نتایج علمی و شیوههای اشاعه و اجرا به لحاظ گستردگی حوزه مباحث به فرصتهای بعد موکول گردیده است.
تعریف آیندهنگری
اصولاً در کشور آمریکا به بحث »آیندهنگری فناوری« به آن صورت که در کشورهای دیگر دنیا، نظیر انگلستان، ژاپن، آلمان و غیره پرداخته میشود برخورد نشده است و این فعالیتها در جهت تشخیص فناوریهای »کلیدی« برای مدت زمان 5 تا 10 سال مورد استفاده واقع میشود. مفهوم کلیدی در دهه 20 و با وابستگی صنایع نظامی ایالات متحده به دیگر کشورها برای واردات موادی خاص مطرح شد و تدریجاً اصطلاح »مواد کلیدی« برای انعکاس اهمیت مطلب و ضرورت چاره اندیشی برای این معضل رایج گردید. این مطلب از دید نمایندگان کنگره هم پوشیده نماند و قانونی به تصویب رسید که به موجب آن میبایست ذخیره لازمی برای آمادگی نیروهای نظامی آمریکا به هنگام عملیات نظامی موجود و در زمان مناسب قابل استفاده باشد.
پس از این دوره و حدوداً در دهه 70 کنگره مفهوم »کلیدی بودن« را به صنایع غیرنظامی بسط داد و اصطلاح «فناوریهای کلیدی» را به آن دسته از فناوریها اطلاق کرد که نقشی مهم و حساس در تضمین «امنیت ملی» و «رشد و رونق اقتصادی» آمریکا داشتند. در نتیجه، اهداف آیندهنگری فناوری هم تحت تأثیر این سیاست، معطوف به شناسایی و تعیین علوم و فناوریهایی شد که منافع زیادی در جهت امنیت ملی و رونق اقتصادی برای آمریکا به ارمغان میآوردند.
هدف
مطالب این فصل در سه بخش عرضه میشود.
ابتدا به اهداف عمومی ترین برنامه آیندهنگری که »گروه فناوریهای کلیدی ملی « مجری آن بوده است پرداخته میشود. سپس اهداف کنگره آمریکا از سیاستهای علم و فناوری – که شامل دلایل کنگره از اتخاذ چنین تدابیری و روشهایی برای اعمال این نظرات است – بیان میشود. سپس به اهداف رییس جمهور وقت آمریکا (کلینتون) از علم و فناوری پرداخته و نهایتاً اشاره گذرایی به اهداف سازمانهای برگزار کننده برنامههای آیندهنگری از اجرای آن برنامهها خواهد شد.
اهداف برنامه عمومی آیندهنگری
هدف » گروه فناوریهای کلیدی ملی « مشخص کردن فناوریهایی بود که برای»امنیت ملی« و »رونق اقتصادی« بلند مدت ایالات متحده ضروری بودند. ضوابط گزینش فناوریها که در واقع منعکس کننده هدف این گروه از انجام این برنامهها است در سه دسته به صورت زیر تقسیم بندی میشوند:
نیازهای ملی :
· قدرت رقابت صنایع
· دفاع ملی
· تأمین انرژی
· کیفیت زندگی
اهمیت و حساسیت:
· توانایی در دست گرفتن بازار
· کارایی و کیفیت و بهبود تولید
· قدرت نفوذ
اندازه بازار:
· آسیب پذیری
· فراگیر بودن
· اندازه بازار نهایی
اهداف کنگره از سیاستهای علم و فناوری
این بخش خود به دو قسمت تقسیم میشود: ابتدا یافتههای کنگره و دلایل توجه آن به سیاستگذاری در بخش علم و فناوری ارایه میشود و در قسمت بعد بیان کنگره از سیاست و در واقع سیاستهای اتخاذ شده با ابعاد مشخص اجرایی ارائه میگردد.
یافتههای کنگره
· کنگره تأثیر عمیق علم و فناوری را بر جامعه تشخیص داده، بر اهمیت برنامهریزی در این جهت تأکید میکند.
· اعتبار کشور، امنیت ملی، پایداری اقتصاد و کارکرد مؤثر حکومت و جامعه به استفاده و حمایت هوشمندانه از علم و فناوری نیاز دارد.
· علم و فناوری کارکردهای بسیاری دارند و به صورت فزایندهای در مجموعه حوادث ملی و بین المللی تأثیر میگذارند. برای کنترل و مهار این نتایج و تأثیرات به برنامهریزی جامع و پیوسته در فرآیند سیاستگذاریهای ملی نیاز است .
· قابلیتها و تواناییهای علمی و فنی آمریکا در صورت هدایت درست میتواند در بهبود زندگی، پیش بینی و حل مشکلات آینده، تقویت جایگاه اقتصادی آمریکا و کمک به تحقق اهداف سیاست خارجی کشور مؤثر باشد.
· سرمایه گذاری دولت در علم و فناوری مانند سرمایه گذاری در آینده بوده، و برای پیشرفت کشور ضروری است و لذ باید به طور پیوسته در علم، مهندسی و فناوری سرمایه گذاریهای جدید صورت بگیرد و نیاز به این امر هیچگاه پایان نمیپذیرد.
· دانشمندان، مهندسین و تکنسینها منابع بیپایانی را تشکیل میدهند که باید از تمام پتانسیلها و ظرفیتهای آنها استفاده کرد.
· توانایی و استعدادهای ملی برای برنامهریزی و سیاستگذاری در زمینههای علمی و فنی باید تقویت گردند.
در نتیجه نکاتی که ذکر شد، کنگره اعلام میکند که علم و فناوری بدون اینکه به اهداف زیر محدود شوند باید در راستای این اهداف باشند.
اهداف کنگره
· تقویت رهبری و نقش برتر آمریکا در جستجو برای صلح جهانی و حرکت به سوی آزادی و شأن و حرمت انسان. این هدف با افزایش سهم دانشمندان و مهندسین آمریکایی در دانش بشری به وسیله تحقیقات در علوم پایهای که به وفور در دسترس عموم هستند و با به کارگیری فناوری در راستای اهداف ملی و سیاست خارجی قابل دستیابی است.
· افزایش بهره وری در استفاده از مواد خام و محصولات اساسی و ایجاد فرصت های اقتصادی و رشد مناسب.
· تأمین منابع کافی غذا، مواد اولیه و انرژی برای مصارف ملی.
· افزایش امنیت ملی.
· ارتقای کیفیت مراقبتهای بهداشتی برای تمامی شهروندان ایالات متحده.
· حفاظت و نگهداری از محیط زیست طبیعی.
· حفاظت از مناطق معدنی، دریایی و قطبی.
· تقویت اقتصاد ملی و ایجاد اشتغال برای همه مردم از طریق نوآوریهای مفید علمی و فنی.
· بهبود کیفیت نظام آموزشی و فراهم ساختن امکان استفاده برای همه مردم آمریکا.
· حفاظت و استفاده بهینه از منابع طبیعی و انسانی.
· بهبود سیستمهای ارتباطات، حمل و نقل، اسکان و تأمین خدمات عمومی در سراسر مناطق شهری و روستایی.
· برطرف کردن آلودگی آب و هوا.
· پیشبرد اکتشاف فضا و استفادههای صلح آمیز از آن.
ارایه سیاستها توسط کنگره
در این قسمت به قواعدی پرداخته میشود که کنگره برای اتخاذ سیاستهای علم و فناوری ضروری اعلام میکند. توسعه و اجرای راهبردهایی که برای تشخیص سطح و جهت مناسب تلاشهای علمی و فنی طراحی شده است به فعالیتهایی با ویژگیهای زیر نیاز دارد:
· ارزیابی مستمر نقش علم و فناوری در دستیابی به اهداف و تدوین سیاستهای ایالات متحده وانعکاس دیدگاههای حکومتهای ایالتی و محلی.
· کاربرد علم و فناوری برای تقویت یک اقتصاد سالم که در آن رشد و نوآوری با استفاده ی درست از منابع و حفاظت از محیط زیست سازگارند.
· هدایت عملکرد های علم و فناوری برای خدمت به نیازهای بومی و کمک به تحقق سیاستهای خارجی.
· استخدام و آموزش تعداد کافی از دانشمندان و مهندسین و استفاده کارا و بهینه از این منابع انسانی در راستای اهداف و علایق ملی.
· توسعه و حفاظت از بنیادی ثابت برای علم و فناوری در آمریکا که شامل عناصر زیر است:
1- ارتباط و همکاری با دولتهای محلی و ایالتی و بخش خصوصی
2- تقویت تواناییهای گوناگون علمی و فنی در دولت، صنعت و دانشگاهها و ترغیب به نوآوری از طریق حذف موانع غیر لازم.
3- مدیریت مؤثر و انتشار اطلاعات علمی و فنی.
4- تصویب استانداردها، مقیاسها و روشهای ارزیابی علمی و فنی.
5- ارتقای فهم و شعور عمومی از فناوری.
اجرا
برای اجرا کردن سیاست های خود کنگره راهکارهای زیر را ارایه میکند:
· دولت مرکزی (فدرال) باید به عنوان طراح اصلی سیاستها در شاخه اجرایی باقی بماند و سازمانهای دولتی را در موارد زیر یاری کند:
1- مشخص کردن خواستهها و اهداف عمومی.
2- راه اندازی و به کارگیری منابع علمی و فنی برای برنامههای اساسی ملی.
3- تأمین منابع مناسب برای برنامههایی که در بند قبل گفته شد.
4- پیش بینی مشکلات آینده که علم و فناوری میتوانند آنها را حل کرده یا برای حل آنها راهکارها و استراتژیهایی معین نمایند.
5- بازنگری سیاست ها و برنامههای علمی دولت و ارائه اصلاحیه در صورت نیاز.
· این عناصر باید شامل مکانیزمهای مشاورهای در اداره اجرایی رییس جمهور باشند تا رییس جمهور بتواند کمکهای کارشناسی را در مسایل سیاستگذاری، که به ارزیابی دقیق دستاوردهای پیچیده علمی و فنی احتیاج داد، در دسترس داشته باشد.
· دولت در قبل انتقال سیستماتیک، قابل اعتماد و سریع اطلاعات علمی و فنی مسؤول است. بعلاوه دولت تنها برای هماهنگی و وحدت بخشیدن به سیستمهای اطلاعات علمی و فنی خود مسؤول نبوده، یکی از وظایف آن تسهیل ارتباطات نزدیک بین تحقیقات آکادمیک علمی و کاربردهای تجاری آن است.
· همچنین حمایت از فعالیتهای علمی و فنی که انتظار مفید بودن آن برای مردم میرود ولی بخش خصوصی قادر به پشتیبانی آن نباشد یکی دیگر از وظایف دولت است.
· فعالیتهای علمی و فنی که فقط توسط دولت قابل حمایت و پشتیبانی هستند باید از پروژههایی که منافعی هم برای دولتهای ایالتی یا بخش خصوصی دارند تفکیک گردند و سپس بین نهادهای پشتیبانیکننده (که ممکن است سازمانها و مؤسسات صرفاً دولتی یا دولتی خصوصی باشند) ارتباط مناسبی برای تقسیم فعالیتهای حمایت مالی، تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرای پروژههای علم و فناوری به وجود آید.
· دولت مرکزی به عنوان عنصری مرکزی در فرآیند تصمیمگیری، باید از مهندسی و رشتههای گوناگون آن حمایت کرده در جهت استفاده حداکثر از جامعه مهندسی بکوشد.
· قانونگذاری جامع برای حمایت از علم و فناوری مستلزم این است که کنگره به طور منظم از روابط و نیازهای علم و فناوری، ارتباط بین علم و فناوری برای تغییر اهداف ملی و نیاز به تغییرات قانونی در فعالیتها و ساختار دولتی که به علم و فناوری مربوط میشوند، مطلع گردد.