دانلود مقاله تطورتاریخی شکل گیری مفهوم سکولاریزاسیون در اندیشه مسیحی غربی

Word 83 KB 3774 49
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت .

    رنسانس ، اصلاح مذهب ( جنبش پروتستانتیسم )[1] ، تفسیر نوین اندیشه دینی مسیحیت ، عصر روشنگری ، انقلابهای آمریکا و فرانسه ، پیدایش ناسیونالیسم و تبدیل امت مسیح به ملتهای مسیحی ،‌انقلاب صنعتی ، پیشرفت علوم طبیعی ، تکنولوژی ، رشد و تحول علوم پزشکی و علوم انسانی ، ظهور دموکراسی نوین ، ابزارهای جدید جنگ ، ارتباطات نوین ، برنامه بهداشت عمومی و آموزش همگانی ، نهضتهای جدید در فلسفه هنر و مذهب ، مسأله حقوق بشر و. . .  همگی اینها از عوامل بسیار مهم پدیده سکولاریزم در جوامع غربی می باشند . و در پرتو چنین عوامل و تحولاتی است که ادعا می شود انسان نوین ، متولد شده و جهان جدید سکولار حاصل آمده است . 2

    ایدئولوژی سکولاریزم ، با نظر به تمامی عوامل مذکور ، پدید آمده و در جهان غرب ریشه دوانیده است . اما آنچه که مهم است این است که علی رغم تمامی عوامل مذکوردر ایجاد فرهنگ سکولار ، ابتدا باید فهمید که بستر این عوامل مذکور چیست و در کجاست ؟ چنانکه از مباحث گذشته در باب فرایند سکولاریزاسیون آشکار است . این پدیده به لحاظ مفهومی ناظر به جوهر دین بوده و متأثر از بستر تاریخی اجتماعی تحقق آن است و از طرفی نیز تعاریف و ادبیات موجود درباره این مفهوم ، محدود بوده  و از تجربه خاص غربی مسیحی ، استنتاج شده است . لذا در شناخت دقیق این پدیده و دستیابی به یک تعریف دقیق و واقع نما از آن ، باید به این نکات توجه کافی مبذول داشت . 

    بسیاری از نظریه پردازان و جامعه شناسان دین نیز ، مفهوم سکولاریزاسیون را همبسته   دین و بویژه دین مسیحیت دانسته اند واین امر به علت شدت بستگی میان تعریفی است که از دین دارند و با تعریفی که از سکولاریزاسیون می نمایند .[2] ویلسون با مسلم دانستن همین نسبت است که می گوید :‌“ سکولاریزاسیون همان مسیحیت زدایی است .” 2

    بنا به عقیده برخی از این نظریه پردازان ، بسیاری از عوامل اجتماعی اقتصادی ، در وقوع فرایند سکولاریزاسیون مؤثر بوده اند ؛ اما این عوامل بیشتر بر مسحیت تأثیر گذاشته اند تا بر دین بطور عام ، چرا که این عوامل ، گرایشهایی را تقویت می کنند که دردر ذات سنت مسیحی وجود داشته است . [3]

    حتی پیتر برگر نیز در این زمینه صراحتاّ معتقد است که “‌سنت مسیحی غرب ، تا چه اندازه توانسته است بذر سکولاریزم را در قلمرو خود بپراکند . ” 2 البته این بدان معنا نیست که مسیحیت ، گرایش ذاتی و خود بخودی ، به تحول در جهت سکولاریزم دارد . بلکه به این معناست که عواملی که باعث ایجاد پدیده سکولاریزم شده اند ، گرایشهایی را تقویت و مطرح می کنند که در ذات سنت مسیحی وجود دارند . 3  حتی آن دسته از جامعه شناسان دین که عقلانیت جدید و به تبع آن صنعتی شدن و شهری شدن جوامع غری را علل بروز پدیده سکولاریزم می دانند ، نیز معتقر به جود گرایشات سکولاریستی در سنت مسیحی هستند . 4 چرا که خودمسیحیت اساساّ عقلانی شدن را در خود دارد . در مباحث آینده فصل کنونی ، سعی می کنیم که هر چند به اجمال به این مسائل اشاره کنیم .

    “ از مسیح (ع) تا مسیحیت ”

    تا کنون هیچ یک از منابع و مراجع ، مدعی بر این نیستند که عیسی ( ع) و مسیحیان نخست ، مدعی آوردن دین جدید بوده و یا نسخ شریعت موسی (ع) را اعلام داشته اند ، بلکه همگان بر این باورند که آنان دل نگران از بی روح شدن شرایع دینی ، مبلغین نجات از طریق ایمان به فیض الهی بوده اند . مسیحیان اولیه ، معتقد بودند که شریعتی بودن دین و انتظار نجات از طریق عمل به شرایع ، به معنای دریافت اجر و پاداش از خداوند در ازای عمل به دستوراتش است . این تلقی ، ایمان را به نوعی تجارت بدل می سازد که بابرداشت مسیحیان از خدای پدر مآب مغایرت دارد . [4]

    زندگی و تعالیم عیسی (ع) ، سراسر در کلمه محبت خلاصه می شد ، 2 یوضای 3 رسول در تأکید بر جوهر رسالت عیسی ، یعنی محبت و تقوا ، تنها همین عبارت مسیح راتکرار می کرد که : (( ای فرزندان من ، همدیگر را محبت نمایید . ))‌و نیز می گفت : اگر تنها همین یک جمله رعایت شود ، انسان را چیز دیگری لازم نیست .4 در میان اندیشمندان و مفسران دین  مسیحیت ، مسائلی این چنین که بر عدم شریعتی بودن دین مسیح صحه می گذارند ، نظرات متعددی وجود دارد از جمله هگل در اینباره معتقد است :

    “ از نظر مسیح ( ع‌) ، ارزش در آمادگی قلبی و درونی برای گرویدن به تقواست و نه در به جای آوردن ریاکارانه اعمالی ظاهری به نام شریعت ” .5 این رسالت عیسی را حتی نزدیکانش و حواریونش هم تا آخرین دقایق حیاتش ، درک نکردند واو را به خطا ، احیاء کننده ‌ دولت اسرائیل دانستند. 6

    پیروان و همراهان مسیح ( ع) در زمان حیاتش که از چند صد نفریهودی امی افزون نگردیدند،[5] هیچگاه به عنوان متولیان دین جدید شناخته نشدند و در حالیکه تا مدتها نیز به عنوان شاخه ای از یهودیان مؤمن به مسیح به شمار می آمدند ، هیچ اصرار و تلاشی برای اثبات هویت مستقل آئین خویش به خرج ندادند . 2

    آنچه از حیات سراسر رنج مسیح (ع) بر جای ماند ، تعدادی حواری و اندک یهودیانی بود که با مشاهده یا استماع شرح معجزات او ، در سلک پیروان و مریدان او در می آمدند و پیام محبت و تقوای 3 او را منتشر می ساختند ؛‌آنان مدعی بودند که مسیح در آخرین ظهورش پس از رستاخیز 4 ، پیروانش را موظف نمود تا پیامش را به اقصای ربع ملسکون برسانند . 5 این ابلاغ سنگ بنای همان مسیحیتی گردید که گفته می شود ، به تدریج از طریق رسولان و خصوصاّ پولس رسول شکل داده شد .

    چنانکه پیشتر اشاره شد ، هگل نیز از جمله کسانی است که میان پیام مسیح (ع) و شریعتی که پس از او به عنوان مسیحیت پدید آمد ، تمایز و بلکه تنافر قائل شده است ؛ او می گوید : “ لحن پیام عیسی قبل از رستاخیز که حاوی نصایح بردباری و محبت است ، با فرامین پس از رستاخیز که به تبلیغ نام و نشر آموزه هایش فرمان می دهد ، به کلی متفاوت است . پیام های نخست با آموزگار تقوا تناسب دارد ، در حالیکه پیامهای پس از رستاخیز ، بیانگر خواست خدایگان شریعت است . ”[6]

    نیچه نیز از همین جمله کسانی است که معتقدند ، مسیحیت پس از عیسی ، با آنچه که الگوی زندگانی مسیح ( ع) بود ، تفاوت جدی دارد . مسیح (ع) ، مبشر یک روش زندگی بود نه آموزگار اصول عقاید ؛ این رسولان پس از وی خصوصاّ پولس 2 رسول بودند که مسیحیت را به یک دین شریعتی بدل ساختند . 3

    نیچه صراحتاّ می گوید : “ این پاول ( پولس ) بود که کلیسا را ایجاد و آن را به آئین شرک آمیز مرموزی برگردانید . . . این پاول بود که آئین قربانی و رستگاری از راه دین را بوجود آورد و اوبود که زندگانی و شخصیت مسیح را مشوه ساخت و راه را برای رشد کامل کشیشان و دستگاه کلیسایی هموار نمود و او بود که معجون درهم جوش دهشتناکی از فلسفه یونان و آئین یهودی را بر ساخت ؛ همه اینها با روح راستین مسیح در تضاد بود . 4

    بنظر نیچه با این بیان قصد دارد که پای مسیح (ع) را از این آیین  شرک آمیز مرموز و معجون درهم جوش دهشتناک که موجب رواج ظلم و نفرت میان مردمان گردید ، بیرون کشد . پولس را مسئول آموزه های مسیحی جلوه دهد[7] ؛  به همین خاطر می گوید : “ تنها یک مسیحی واقعی وجود داشت و آنهم خود عیسی بود . ” 2

    رادها کریشنان ، البته از موضعی متفاوت با رویکرد ضد دینی نیچه ،‌بر همین تمایز میان آموزه های راستین مسیح و دین مسیحیت صحه گذارده است . او می گوید : “ مسیحیت از آن رو که روح یهودیت ، منطق یونانی و سازمان و سیاست رومی را داراست ، یک دین غربی است ؛ در حالیکه مسیح و آموزه های راستینش که مبتنی بر یک زندگانی معنوی بود ، شرقی است ”‌ . وی معتقد است که تعالیم عیسی بر محبت خداوند . معرفت طبیعت و عشق به بشر استوار بود ؛ در حالکه مسیحیت بر علم دین و آیین مذهب مبتنی شده است . 3

    کار پنتر نیز در این باره معتقد است که ؛ “ پولس و دیگر رسولان ، آن چنان در بند این نبودند که اقوال عیسای تاریخی را عیناّ نقل کنند ؛ آنها که خود را مشمول رحمت عیسای خداوند می دانستند ، به راحتی تعالیم وی را تفسیر می نمودند “ . او معتقد است که ایمان مسیحی در قرون نخست ، بشر بر تلقی از مسیح که توسط رسولان منتقل میشد ، استوار بود تا اقوال مسیح . 4  هارناک نیز دز این باره معتقد است : “ ما باید به دنبال دین عیسی باشیم ، نه به دنبال دینی که درباره عیسی است ” ، او معتقد است ، عیسی هیچگاه ادعا نکرد که مسیح موعود است و الوهیت دارد ؛‌ بلکه این پولس و گرایشهای یونانی او بود که باعث گردید تا انجیل ساده عیسی به الهیات پیچیده ای درباره وی بدل گردد . [8]

    لذا آشکار است که از همان آغاز مسیحیت علی رغم عدم ادعای مسیح(ع) مبنی بر آوردن شریعت جدید ، مسیحیت در ورطه تفاسیر متعدد و بعضاّ متفاوت افتاد .

    پس از عروج مسیح (ع) ، تدریجاّ فرایندی آغاز گردید که تحول از یک حیات آرمانی به یک آموزه ایمانی را به همراه آورد . مسیحیان این تحول را مرهون  تلاشها و فداکاری هایی می دانند  که حواریون ، رسولان و مبشران ، در آخرین ظهور مسیح(ع) بدان موظف گردیده بودند .2 در این فرایند که آن را نقطه عزیمت تحولی اساسی در مسیحیت قلمداد می کنند و موجبات سکولاریزاسیون دین را فراهم نمود ، دو واقعه مهم، بیش از همه مؤثر بوده اند که در ادامه مباحث به آنها اشاره خواهیم کرد ولی پیش از آن ، به بیان مختصر زمینه ای که باعث ایجاد آنها شده اند ، خواهیم پرداخت .

    “ از دنیوی شدن مسیحیت تا سکولاریزه شدن جامعه مسیحی . ”

    “ دنیوی شدن مسیحیت ”

    چنانکه از مباحث گذشته بر می آید ، مسیحیت در نخستین تحولاتش دچار ابهاماتی شد که ناشی از تفاسیر مختلفی است که هر یک از مبشران از آن ارائه نمودند . دلیل این امر ، زمینه هایی است که مسیحیت در آنها پرورش یافت و بالنده شد . مسیحیت در کنه و باطن خود متأثر از زمینه های سنت یهودی ، فرهنگ یونانی و حقوق روسی بوده است و از آنجا که پرداختن و بحث نمودن درباره این زمینه ها مورد نظر نمی باشد لذا در مسیر تکامل فرهنگ مسیحی صرفاّ به اشاره ای از آنها اکتفا خواهدشد .

    اما علی رغم تأثیر افکار و سنتهای غیر مسیحی بر مسیحیت ، این دین راه جدیدی راپیمود . فی المثل دین مسیحیت را نمی توان بدون عنایت به پیشینه عبرانی آن فهمید ، با این حال می توان گفت که این دین نیز ، حاوی بسیاری از مضامین پیشگفته در سمت و سوهایی متفاوت از یهودیت است . بنظر مسیحیان ، نقشهای پیامبرانه ، روحانی و سلطانی مذکور در عهد عتیق ، [9]همه یکجا در شخص عیسی مسیح جمع آمده و ظهور یافته است . او که ، اصالتاّ به عنوان پسر خداوند ، هستی یافته است ، مرکز و مبنای دینداری واقعی است . امر متعال در عیسی مسیح حلول کرده و خداوند یا روح القدس در تن او تشخص و تجسم بشری یافته و ازاین رهگذر ، تغییری اساسی و پویا در جهت دگرگونی نهایی همه امور واشیاء آغاز شده است .

    مسیحیت اگر چه بطور اصولی ، توحیدی است ، این رویداد را افشا کننده این واقعیت می داند که خداوند یگانه بالذات ، سه گانه است و همین ادعا یا اعتقاد ، نوعی تکثر گرایی به جان و جوهر نگرش ما بعد الطبیعی اخلاقی این دین می بخشد . به علاوه این رویداد ، حرکتی رابر انگیخته است که در محافل و تجمعاتی همچون کنیسه های یهودی ، سامان گرفته و مرکزی متشکل ، برای بیعت و همبستگی و تشکل ( تحت عنوان کلیسا ) ، پدید آورده است که می تواند به زبانهای متعدد سخن بگوید ، دیدگاههای فلسفه های گوناگون را در جریان شکل دادن به کلام خاص خود ،در یکدیگرادغام کند و گلچینی از آداب و رسوم عبادی گوناگون را از فرهنگهای مختلف برگزیند.این سیاست مسیحی ، حس و حصار تعلق قومی و فکری امت عبرانی را فرو شکسته و ایمان مسیحی را در دسترس همه اقوام ، فرهنگها و ملل قرار داده است .[10]

    این تحولات مآلاّ انبوهی از طریقه ها ، مذاهب و امم کوچک و بزرگ و فرق مسیحی راپدید آورده است که همگی به یک پروردگار قائل و مؤمنند . مسیحیت ، مطابق با همین گرایشها و تحولات سخن از قانونی اخلاقی می گوید که بر لوح دلهای انسانها ثبت شده است و لذا اصولاّ شمولی عام و جهانی دارد و دیگر چندان به مقررات واحکام خاص تورات که در یک زمینه اجتماعی فرهنگی خاص به مردمی خاص خطاب دارد ، مبتنی و متکی نیست . 2 مسیحیت با چنین داعیه جهانی شدن ، در روند تکامل خود ، دچار تحولات ژرف و عمیقی شد ؛ بدین صورت که از یک دین غیر قانونی 3 تحت فشار ، به حکومتی قدرتمند و بزرگ مبدل گشت . حکومتی که در طی قرون میانه ، بزرگترین قطب سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی اروپا ، محسوب می شد . این حکومت مسیحی ، در جریان رشد و تکامل خویش ، فراز و نشیبهای زیادی را پیمود . چنانکه بر حسب شواهد بجای مانده ، مسیحیت اولیه که اهداف و غایات روحانی و غیر مادی رادر سر می پروراند ، با مسیحیتی که بصورت قدرت سیاسی و اجتماعی مبدل شد، بسیار متفاوت گردید .

  • فهرست:

    1) از مسیح (ع) تا مسیحیت .
    2) از دنیوی شدن مسیحیت تا عرفی شدن جامعه مسیحی؛
    1-2- دنیوی شدن مسیحیت
    الف) تحریر کتاب مقدس
    ب) شکل گیری کلیسا
    2-2- عرفی شدن جامعه مسیحی
    الف ) جوهر مستعد مسیحیت
    ب) سرگذشت تاریخی مسیحیت
    3) منشأ نظریه حکومت سکولار ( عرفی )‌ در زمینه انجیلی مسیحی
    الف) قدرت دولت ، قدرت کلیسا
    ب) برتری کلیسا بر حکومت
    ج) دواعی برتری کلیسا بر حکومت
    4) طرح نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی مسیحی
    نظریه سنت توماس آکویناس در طرح حکومت عرفی
    5) تلاش برای گذر از اندیشه نظام الهی بشری ، به اندیشه نظام بشری
    6) گسست الهیات و فرهنگ ؛ دریچه ای به سوی رنسانس
    پی نوشت ها

     


    منبع:

    ندارد.

فصل اول اهمیت غرب شناسی در عصر حاضر اهمیت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسی به اهمیت و ضرورت آگاهی از جهان سیاسی و فرهنگی روز باز می‌گردد. گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگیز ارسال و انتقال پیام‌های فرهنگی، سیاسی و بازرگانی، همچنین تأثیر شگرف شگردهای اطلاعاتی _ تبلیغاتی رسانه‌های عمومی غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر کسانی که با اوضاع سیاسی _ فرهنگی جهان آشنایی دارند پوشیده ...

“ واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون ” ریشه لغوی سکولاریزم معادل های واژه سکولار معادله ی فارسی 1-3- سکولاریزم 2-3- سکولاریزاسیون 3-3- سکولار تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون . “ریشه لغوی” واژه سکولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتینی 2)معادل های واژه سکولار ؛ در زبانهای اروپایی ،‌بنا به تحققهای تاریخی متفاوت سکولاریزم ، اصطلاحات ...

فصل اول “ واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون ” ریشه لغوی سکولاریزم معادل های واژه سکولار معادله ی فارسی 1-3- سکولاریزم 2-3- سکولاریزاسیون 3-3- سکولار تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون . “ریشه لغوی” واژه سکولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتینی 2)معادل های واژه سکولار ؛ در زبانهای اروپایی ،‌بنا به تحققهای تاریخی متفاوت سکولاریزم ، ...

ریشه لغوی سکولاریزم معادل های واژه سکولار معادله ی فارسی 1-3- سکولاریزم 2-3- سکولاریزاسیون 3-3- سکولار تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون . “ریشه لغوی” واژه سکولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتینی 2)معادل های واژه سکولار ؛ در زبانهای اروپایی ،‌بنا به تحققهای تاریخی متفاوت سکولاریزم ، اصطلاحات مختلفی شکل گرفته است . معروفترین اصطلاحی که ...

بيان مسئله: آنچه پيش رو داريد تحقيق کوتاهي پيرامون «سکولاريسم » يا «سکولاريزاسيون » است. در اين نوشتار پس از بيان معناي لغوي و اصطلاحي سکولاريزم، اصول و بنيادهاي اساسي اين تفکر، خواستگاه اوليه و علل و زمينه هاي پيدايش و پيشينه آن در مسيحيت، غرب

بیان مسئله: آنچه پیش رو دارید تحقیق کوتاهی پیرامون «سکولاریسم » یا «سکولاریزاسیون » است. در این نوشتار پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی سکولاریزم، اصول و بنیادهای اساسی این تفکر، خواستگاه اولیه و علل و زمینه های پیدایش و پیشینه آن در مسیحیت، غرب، اسلام و ایران و اهداف و انگیزه های ترویج این اندیشه را مطرح کرده و آنگاه به موضوع سکولاریسم و اسلام پرداخته و بطلان سکولاریزم را از ...

مقدمه آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع می­شود. به عقیده من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت می­شود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در ...

مقدمه: رمان نوعی هنر ادبی است که دین را به ندرت مضمون اصلی و آشکار خود قرار می دهد. برخی از کتابها که شبیه رمان اند چنین می کنند ولی بهتر این است که آنها را از آثار ارشادی خواند، زیرا گرچه شاید از لطف اسلوب یا قوت ترغین بهره مند باشند، خاستگاهشان هنری نیست تبلیغی است. رمان اصیل،حتی در ساده ترین گونه های آن می کوشد انسان را در جامعه نمایش دهد؛ هر آموزشی که محتملاً ملازم آن است ، ...

1- مقدمه انديشه ايرانيان باستان را مانند انديشه ديگر مردمان دنياي قديم، مي توان از اسطوره‌هاي حماسه‌ها، کتابها و باورهاي ديني و نيز سنگ نبشته‌هاي آنان دريافت. انسانهاي دنياي کهن، انديشه‌هايشان را در قالب اسطوره‌ها، آيين‌ها و سرودهاي ديني بيان کرده

چکیده تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول