دانلود مقاله استکبار جهانی و سفسطه «دمکراسی»

Word 50 KB 3786 31
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • یکی ازتناقض های دنیای ما این است که همه از دمکراسی ملی خود صحبت می کنند وکسی نیست که ازدمکراسی بین دولتها و ملتها سخن بگوید .اگر هر عضو خانواده ای از دمکراسی نوع خود صحبت کند بدون اینکه دمکراسی در بین آن خانواده وجود داشته باشد سرنوشت چنین خانواده ای چه خواهد بود ؟

    در جامعۀ بشری نیز اگر به فرض ،درهمۀ ملتها دمکراسی مود علاقه خود را پیاده کنند ولی میان خود دمکراسی نداشته باشند ،چنان نظام جهانی چیزی جزیک سیستم ستم گرانه و عقب مانده نخواهد بود .

    امروز دمکراسی به عنوان مردم سالاری ، در خود جوامع غرب رو به انحطاط است و در سطح بین المللی ، دمکراسی و برابری در مقابل قانون وجود ندارد .«نظام جهانی و رابطۀ بین اللملی » با همۀ سازمانهای خودکه از پایان جنگ جهانی دوم به وجود آمده،به طور کلی یک سیستم«پدر سالاری» به معنی دیکتاتوری و زورگوئی آن است و نه یک سیستم دمکراسی به معنی مشارکت ،آزادی و مردم سالاری.

    چطورمی توان درسطح ملی از « دمکراسی » غرب به عنوان مردم سالاری صحبت کرد ، وقتی که رابطۀ بین دولتها براساس نابرابری پایه گذاری شده است ونفاق ،تفرقه ، آشوب و تهمت و شخصیت کشی تحت لوای دمکراسی دردستورروزمسکبران قراردارد.قرآن کریم می فرماید:استکبار از صفات شیطان ( سورۀ بقره ، آیۀ 34) ، از صفات کفار ( سورۀ جاثیه ، آیه 31 ) و از صفات قوم گرائی و وسعت طلبی یهود ( سورۀ بقره ، آیۀ 87 ) است و دانشجویان علوم سیاسی و اجتماعی امروز ، وجود این صفات را به خوبی می توانند در آثار متفکران سیاسی غرب مانند ماکیاولی و هابس ملاحظه کنند و خصایص مربوط به آنها را در ادبیات معاصر مربوط به صهیونیسم مشاهده کنند .خاطرات بازیگران سیاسی دورۀ ما،مانند هنری کیسینجر درسطح خارجی و دلالان سیاسی طاغوت درسطح داخلی ، می توانند اسنادی در تعریف و تبیین این ذات استکبار باشد.به طورکلی ، ادبیات مربوط به استکباردر حال فزونی است و این فرصتی است برای دانشجویان و علاقمندان به درک و فهم روابط معاصربین اللملی .

    در چند هفتۀ اخیردرآمریکا ، کتابی به قلم پطروس غالی دیپلمات مصری و دبیر کل سابق سازمان ملل درمورد روابط آمریکا با این سازمان بین اللملی منتشر شده است .

    محتوای این کتاب بیشتر در مورد حمایت اولیۀ آمریکا از انتخاب این دیوان سالار مصری به بزرگترین منصب سازمان ملل در سال 1991 و سپس مخالفت واشنگتن برای انتخاب مجدد او در سال 1996 به این سمت است توضیح اینکه « غالی»، تحصیلات خود را در دانشگاههای مصر و پاریس به اتمام رسانده و سالها درامور سیاسی ، اقتصادی و حقوقی آن کشور فعالیت داشته است .

    «غالی»از طرف واشنگتن و قاهره و بنا به توصیۀ حسنی مبارک رییس جمهور مصر و موافقت جرج بوش رییس جمهور وقت آمریکا ، نامزد دبیر کل این سازمان بزرگ بین المللی شد .

    غالی که یک دیپلمات دوستدارآمریکاست ، در شرایطی به دبیر کلی این سازمان جهانی انتخاب می شود که احساسات ضدآمریکایی وضد غربی بر اثر جنگ خلیج فارس شعله ور شده و آمریکایی ها امیدوارند که با انتصاب او در این سمت ، با یک تیر چند نشان بزنند.غالی گرچه مسلمان نیست اما انتخاب او ، وجهۀ بیشتری به مصرکه متفق اصلی آمریکا در خاورمیانه است می دهد .

    سازمان ملل تحت دبیرکلی غالی،کاملاًدر سلطۀ آمریکایی ها بود و اشغال کشورهای هائیتی ، پاناما و سومالی ، توسط آمریکا وکشتار و نسل کشی مسلمانان در چچن و بوسنی – هرزگوین زیر پنجۀ صربها وکِرِواتها، در دورۀ اول دبیرکلی اوصورت گرفت.واشنگتن علیرغم استفادۀ نامشروع از سازمان ملل از پرداخت بدهی های خود به این سازمان جهانی خودداری می کندوکنگرۀ آمریکا که مسئول تنظیم بودجۀ آمریکاست ازتصویب لوایح مربوط به پرداخت این بدهی ها سرپیچی می کند.

    ولی طبق اظهارات غالی در این کتاب ، در آستانۀ انتخاب مجدد به دبیر کلی سازمان ملل، او مرتکب یک اشتباه بزرگ می شود،گناهی که ازطرف آمریکا به عنوان سرایدار سازمان ملل در نیویورک ، قابل عفو نبود .

    در ژانویۀ 1996، غالی در یک سخرانی در دانشگاه آْکسفورد ازضرورت استقلال بیشتر این گونه سازمانهای بین المللی از فشار قدرتهای بزرگ صحبت می کند و از اینکه در غیبت چنین استقلال سازمانی و تصمیم گیری ، مشروعیت سازمان ملل مورد تهدید قرار می گیرد سخن می گوید .

    طبق نوشته های غالی در این کتاب ، چند هفتۀ بعد سایروس ونس وزیر خارجۀ پیشین آمریکا و همراهش دیوید هامبورگ رییس بنیاد کارنگی در ملاقاتی که با غالی دارند یادداشتی رابرای او قرائت می کند .دراین یادداشت کوتاه نوشته شده است : «دولت آمریکا تصمیم گرفته است که با انتخاب مجدد شما ( به دبیر کلی سازمان ملل) مخالفت کند» غالی ازونس می پرسد ، علت مخالفت واشنگتن چیست ؟

    ونس جواب می دهد که به دستور وارن کریستوفر وزیر خارجۀ وقت آمریکا و کاخ سفید ، اجازه ندارد در این باره صحبت کند .

    مطابق اساسنامۀ سازمان ملل،آمریکا درانتخاب دبیرکل این سازمان جهانی حق وتو داردو واشنگتن تنهارأی مخالف علیه انتخاب مجددغالی را به صندوق می اندازد و بدین ترتیب ریاست سازمان ملل ازغالی به کوفی عنان که مورد اعتماد آمریکایی هاست ،سپرده می شود.قبل از آنکه دبیر کل جدید سازمان ملل رسماً انتخاب شود،مطبوعات آمریکا با نوشتن سرمقاله های متعدد از او خداحافظی می کنند و جیمز روبین سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا اظهار می دارد « سازمان ملل فقط کاری را می تواند انجام دهد که آمریکا اجازۀ آن را صادر کرده باشد .

    کتاب غالی سندجالبی ازاستکبار جهانی ونمونۀ بارزی ازدیکتاتوری و ماهیت « ضد دمکراسی»نظام جهانی و روابط بین دولتهاست .

    این نظام استکباری حتی به پرورش یافته های خود نیز رحم نمی کند وهمان طوری که غالی درخاتمۀ کتاب خودذکر می کند «آمریکا در همه جا از دمکراسی صحبت میکند ولی در سازمانهای بین المللی آن را رد می کند » تعجب آورنیست که در سراسر منشور و اسانامۀ سازمان ملل لغتی به نام دمکراسی وجود ندارد .

    مع الوصف این روزها غرب و دررأس آن آمریکا ازدمکراتیزم کردن سایرملل صحبت و بر پایۀ آن برنامه ریزی می کند و هواداران و فریفتگان دمکراسی غربی نیز در سطح ملی می توانند در این مورد سینه چاک کرده و ادبیات سیاسی نظامهای غربی را بدون تحلیل و بررسی انتقادی ترجمه کرده و به عنوان آخرین سخنان روز به مردم ارائه کنند .

    در چنین شرایط جهانی ، مانباید استقلال فکری و صیانت عقلانی خود را از دست بدهیم بلکه باید با تکیه به آرمانهای اسلامی خود ، به سوی یک مردم سالاری اصیل حرکت کنیم .قرآن کریم می فرماید که اختلاف و تفرقه یکی از عذابهای الهی است که اجتناب از آن تکلیف هر ملت و امت اسلامی است.در آیۀ شریفۀ 103 سورۀ مبارک آل عمران آمده است« جملگی به رشتۀ دین خداچنگ زده ، به راههای متفرق ( مدعیان دین ساز ) نروید و بیاد آرید این نعمت بزرگ خدارا که همه به لطف خدا برادر دینی یکدیگر شدید ، در صورتی که در پرتگاه آتش بودید وخدا شما را نجات داد .

    باری بدین مرتبه وضوح و بدین پایۀ کمال خداوند آیاتش را برای راهنمایی شما بیان می کند باشد که به مقام سعادت هدایت شوید .

    24/04/1378 بردگی فرهنگی و اقتصادی، هدف نخبگان غرب یکی ازمدیران ارشد مؤسسۀ بین المللی مطالعات استراتژیک لندن ، در مقاله ای که اخیراً در مجلۀ آمریکایی «نیوزویک» منتشر کرده است و خلاصۀ آن نیزبه صورت خبر، چندی پیش در مططبوعات چاپ شد ، به صراحت توصیه می کند ، برای اینکه غرب دشمنانش را شبیه خود کند استراتژی دوگانه مهاروآلوده سازی فرهنگی و اقتصادی آنها ، باید دستور کاردولتمردان و سردمداران غرب باشد .

    مدت بیش از نیم قرن ، مطالعات «مهارکردن» نظامها یکی ازاهداف اصلی تأسیس چنین مؤسسه هایی در اروپا و آمریکا بوده و توجه به پژوهش و جمع آوری اطلاعات در مورد استراتژی نظامی ، سیاسی و اقتصادی غرب ، به این گونه سازمانها مشروعیت علمی داده است .

    رشتۀ مطالعات روابط بین الملل و رشد آن در غرب ودانشگاههای امروزی را نمی توان ازفعلیت نخبگان غرب در این سازمانها جدا کرد .

    نفوذ این گونه مؤسسات در تبیین مفاهیم و تعاریف بین المللی درشرق و به خصوص کشورهای اسلامی و دربین دولتمردان و به اصطلاح « روشنفکران» دانشگاهی،خود یکی از استراتژیهای « آلوده سازی» غرب بوده است .

    به تقلید از غرب ، مراکز، دفترها و سازمانهایی به همین نام در کشورهای غیر غربی احداث و تأسیس شده است ، بدون اینکه چنین سازمانهایی درک کامل و قدرت کافی و مستقل از استرتژی غرب داشته باشند .

    بدتر آن که عقدۀ حقارت و مرعوب شدن به غرب ، باعث شده است که عملکرد و الگوی نشست های چنین مراکزی در شرق و ممالک اسلامی همیشه همراه با مهمانان ، سخنرانیها و نظریه پردازان مؤسسه هایی از لندن ، نیویورک ، ژنو و پاریس باشد.

    ولی آنچه دربارۀ مقالۀ مدیر مؤسسۀ بین المللی استراتژیک لندن جالب است ، اعتراف او نه دربارۀ « مهارکردن» کشورهای مستقل بلکه در « آلوده کردن » اقتصاد و فرهنگ آنهاست .آلوده کردن مؤسسات و افراد ، سیاست استعماری ثابت غرب در دویست سال اخیر بوده است ولی آنچه امروز تازگی دارد این است که این آلوده کردن ، عمودی و یک بعدی نیست بلکه همۀ جوانب یک جامعه را در بر می گیرد .

    از طرفی حرمت سکوت در بارۀ آلودگی ، جای خود را به اعلام قصد و نظر در مطبوعات داده است .این بار دیگر منتقدین سیاست غرب نیستند که از هجوم فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی غرب در کشورهای شرقی مناطق اسلامی سخن می گویند و استراتژی و نقشه های سازمانهای آمریکا و اروپا را زیر ذره بین امتحان و اکتشاف می دهند .

    بلکه این سخنگویان و برنامه ریزان خود غرب هستند که این بار آشکارا دستهای خود را باز کرده اند و مقاصد و اهداف خود را به وضوح بیان می کنند.

    تنها ساده لوحان و فریفتگان ظواهر غرب ، این مسأله را شعار دانسته و همچنان به فریب خود ادامه می دهند .

    منظور غرب ازآلوده کردن کشورهای مستقل و نظامهایی که درمقابل آمریکا و اروپا مقاومت می کنند چیست ؟

    استراتژی آلوده کردن ، استراتژی تغییر کلی محیط زیست اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و علمی و هنری یک جامعه است .

    توسعۀ وسایل ارتباطی و اطلاعاتی در نیم قرن اخیر ، استراتژی آلوده کردن را آسان تر کرده است .قدرتهای استعماری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، با وسایل تکنولوژی ارتباطی و ترابری ابتدائی فقط قشر به خصوصی از جامعه مثل نخبگان ،تحصیل کرده ها، کارمندان اداری و دیوان سالاری را برای آلودگی هدف قرار می دادند ولی دردنیای به اصطلاح «جهان شمولی » و مافوق صنعتی که به اشتباه به « دهکدۀ جهانی» معروف شده ، تقریباً تمام طبقات و نفوس یک کشور و جامعه مورد هجوم و آلودگی قرار می گیرند .

    همانطور که نویسنده مقاله در نیوزویک می گوید :« ایجاد طبقه متوسط غیر سیاسی که علاقه ای به فداکاری برای ایدئولوژی رادیکال ندارد ، از راههای اصلی آلوده سازی جوامع است ...

    باید کشورهای اسلامی را با ترویج سکس و آیت الله هارا با فرهنگ والت دیسنی در سرزمین هایشان به محاصره در آورد.

    » امروز مهار کردن کافی نیست بلکه آلوده سازی مهمتر است .

    شبکه ها و تکنولوژی های جدید اطلاعاتی ، مفاهیم و واژه های ساخت غرب که سالهاست به صورت توصیفی و نه تحلیلی و انتقادی در افکار و نظریات و دیدگاه های دیوان سالاران ، مدیران ، دولتمردان و گروه زیادی از روشنفکران شرق و ممالک اسلامی جا انداخته شده ، زمینه را برای این آلودگی آماده کرده است .

    استراتژی «آلوده کردن» ، قدم مهمی در بردگی فرهنگی و اقتصادی عصر ما شده است .

    مطالعات و تجربیات چهل سالۀ من در رشتۀ روابط بین الملل دردانشگاههای غرب ، این نظریه را تأیید می کند و بررسی اسناد تاریخی تسلط غرب بر شرق در صد سال گذشته ، دلایل ارزشمندی را آشکار می سازد .در اواخر قرن نوزدهم ، دولت انگلیس یکی از کارشناسان سیاست خارجی لندن را به نام دکتر ویلیام هانتر مأمور کرد تا گزارش جامعی در بارۀ طرق مؤثرسلطه و حکومت برشبه قارۀ هندوستان تهیه کند .

    نتیجه مطالعات دکتر هانتر کتابی بود که در سال 1871 به نام «مسلمانان هند : آیا آنها علیه ملکه شورش خواهند کرد؟»در انگلستان به چاپ رسید .

    وی پس از بررسی زندگی و فرهنگ مسلمانان ،در آخرین فصل کتاب خود این پیشنهادات را ارائه داد :«نباید تدریس فقه اسلامی را به عنوان یک رشتۀ اصلی در مدارس قبول کنیم .

    تدریس فقه اسلامی یعنی توسعه دین اسلام در دنیا و این مسأله ، حکومت و دولت غیر اسلامی (مسیحی) را با مشکل مواجه خواهد کرد ....به جای آن باید سعی کنیم که نسلهای آینده مسلمانها را از قوانین دوران قرون وسطائی (که دورۀ طلایی تمدن اسلامی بود)دور نگاه داریم و برای این منظور باید آنها را با علوم غرب و آموزش و پرورش انگلیسی تربیت و وارد زندگی کنیم .» استراتژی امپراتوری انگلیس در آن زمان ، مهارکردن هند نبود زیرا که هند تقریباً یک قرن جلوتر مهار شده و به تصریف لندن درآمده بود ولی آلودگی مسلمانان برای انگلستان در دستور روز بود و جهت حفظ منافع استعماری ، ضروری به نظر می رسید.

    در اواخر قرن نوزدهم ، این استراتژی آلوده کردن مسلمانان در دنیای غرب نیز توسط لندن به مرحلۀ اجرا درآمده بود و معمار و مغز متفکر آن ، لرد کرامر فرماندار و حاکم انگلستان بین سالهای 1883تا1907 در مصر بود .

    در کتابی که او در اوایل قرن بیستم به نام « مصر مدرن » براساس تجربیات خود تألیف کرد ، برای خوانندگان کتاب شکی نگذاشت که سیاست آلودگی فرهنگی به مراتب مهمتر از سیاست آلودگی سیاسی در استعمار مصر توسط انگلستان بود .در فصل نتیجه گیری ، کرامر سیاست انگلستان را چنین تشریح می کند : « پس از خروج ما (انگلیسی ها ) از مصر، باید سعی شود که دولت آن کشور با اصول تمدن غرب موافقت داشته باشد ......

    نسل جدید مصر باید قبول کنند و یا مجبور شوند (با زور و قدرت ) که از تمدن حقیقی غرب اطاعت کنند » او در سراسر کتاب از تأسیس یک نظام اسلامی در مصر ترس و واهمه دارد و سیاست اصلی کشور خود را جلوگیری از ایجاد چنین حکومتی که مستقل از غرب باشد می داند.

    در آستانه ورود به قرن بیست و یکم ، این استراتژی « آلوده کردن » توسط غرب که قبلاً فقط طبقه و قشر به خصوصی را در نظر داشت ، همگانی و عمومی و جهانی شده است .

    در سایه زیر ساختهای اطلاعاتی و ارتباطی و با تکیه بر جهان شمولی شدن سرمایه و کار و حرکت آنها در فرامرزها و با آگاهی تمام به اینکه دولتمردان و سردمداران اغلب کشورهای شرق و اسلامی بدون اینکه خود کاملاً متوجه شوند تسلیم الگوها و مفاهیم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی غرب شده اند ، قدرتهای امروز غرب دایرۀ استراتژی خود را طوری تنظیم کرده اند که هدف آنها کنترل کامل همۀ طبقات جامعه اعم از کودک و جوان و پیر و کارگر و کارمند و بازاری و خانه دار و دانشگاهی است .

    هدف اصلی ، آلودگی محیط اجتماعی و ارزشهای حاکم برجهان است .

    بدون آلوگی ، این ارزشها در جوامع سرایت نخواهد کرد .

    چگونه می توان از این آلودگی جلوگیری کرد ؟قدم اول، شناخت و درک صحیح و جامع از نظامهای غرب و استراتژی و نقشه های اصلی آنهاست و این موقعی امکان پذیر است که ما آنها را با دیدگاه و ابزار و عاداتی که به ما یاد داده اند و از آنها ارث برده ایم ننگریم بلکه استقلال فکر، ابتکار و روشهای جدید سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و مطبوعاتی داشته باشیم .

    دوم اینکه ، فرهنگ اسلامی و میهنی خود را کاملاً شناخته و بدون مرعوب شدن و خجالت و ترس از دیگران ، الگوهای مطلوب و سالم برای جامعۀ خود تهیه ببینیم و در مرحلۀ سوم ، به ارزشهای اسلامی و جامعۀ خود ایمان داشته ، بدانها وفادار بمانیم و تا می توانیم از قدرت طلبی و طمع به جاه و مقام بپرهیزیم .

    به خاطر داشته باشیم که سیاست بر مبنای قدرت طلبی و طمع ، دانش بدون آشنایی و درک صحیح از ارزشهای اسلامی و اقتصاد در غیبت ایمان و وفاداری مکتبی به معنویات ، نقطه های ضعف سیاستها و استراتژیهای قدرتهای غرب هستند .

    3/2/1377 آوای مرگ دکترین «تجارت آزاد» با جهانی شدن بازارها، تحت سلطۀ شرکت های غول آسا و نظام بین المللی کنونی به خصوص آمریکا ، اهمیت دکترین « تجارت آزاد» بیشتر از حفظ اصول سلامتی و بهداشت افراد و جوامع شده وعدۀ زیادی از مردم دنیا را به مرگ تهدید می کند.

    این بحران نامرئی که نطفه های آن یک دهه قبل در آمریکا،در دورۀ ریاست جمهوری رونالد ریگان و جرج بوش شکل گرفت و بامذاکرات و مقررات تجارت بین المللی معروف به « گات » یا سازمان تجارت جهانی آبیاری شد و قوت پیدا کرد ، اکنون به صورت تسلط و گسترش بازارهای تنباکو و سیگار و تشویق نسل های جوان آسیا ،آفریقا ، آمریکای لاتین و اروپای شرقی به « دودی شدن » تجلی می کند .

    سلطه گرایی صنایع تنباکو و سیگار و نفوذ و تهاجم و بازار یابی و تبلیغاتی آنها در بین میلیونها چینی،روسی و به خصوص کشورهای در حال توسعه ، نمونه کوچکی ار تناقضات و تبعیضات نظام اقتصادی جهانی است که در آن سوداگری و منافع کارتل های بزرگ تحت لوای « تجارت آزاد» ، تنها معیار روابط اقتصادی شده است .

    سلسله گزارش هایی که این هفته در روزنامۀ « واشنگتن پست» منتشر شده، نشان می دهد که چگونه مقامات آمریکا از جمله دولت بیل کلینتون،درحالی که برای بهداشت و سلامت و جلوگیری از ابتلای مردم آمریکا به سرطان ، در داخل آمریکا مردم را به ترک سیگار دعوت می کنند ، در سطح بین المللی به گسترش هر چه بیشتر بازارها و آگهی های مصرف سیگار شرکت های آمریکایی پرداخته و صادرات این کالای معتاد کننده را بین میلیونها نفوس جهان تشویق می کنند در حقیقت ، در حالی که درآمد و منافع شرکت های بزرگ تنباکو و سیگار آمریکا در سالهای اخیر به علت مبارزات و مقررات ضد سیگار در داخل به شدت کاهش یافته ، میزان تولید و فروش این شرکت ها و همچنین درآمد و منافع کلی آنها به علت گسترش بازارهای بین المللی از همیشه بیشتر شده و اکثر بازارهای دنیا را دست دارند .

    از نظر آمریکایی ها ، توسعه بازارهای سیگار و رفع موانع برای مصرف آن در سطح جهانی ، یک مسأله سلامتی و بهداشتی نیست بلکه فعالیت تجارتی و بازار آزاد است .

    به همان نسبت که صنایع سیگارسازی آمریکا بازارهای جدید جهانی را به دست آورده و حجم کار و منافع خود را افزایش داده اند ، فعالیت این شرکتها و پشتیبانی دولت آمریکا از آنها به علت حفظ « منافع ملی » ، امراض و عواقب نامطلوب و مرگ آوری را در سطح جهانی ایجاد کرده است طبق تخمین پرفسور ریچارد پتو از دانشگاه آکسفورد انگلستان، مصرف سیگار در سطح بین المللی سالانه باعث مرگ سه میلیون نفرمی شود ، او پیش بینی می کند که این رقم در سی سال آینده به ده میلیون نفر خواهد رسید و پنجاه میلیون از جمعیت کنونی دنیا که سن آنها 18 سال و پایین تر است ، به علت سرطان ریه و امراض ناشی از کشیدن سیگار تلف خواهند شد .

    طبق گزارش « واشنگتن پست » ، کسری تجاری آمریکا در 1984 ، حدود 123 میلیارد دلار بود و با گسترش اقتصاد ژاپن و کشورهای آسیای شرقی مثل کره جنوبی ، سنگاپور ، اندونزی و مالزی ، مقامات آمریکایی سعی داشتند که این عدم توازن در صادرات و واردات را با افزایش عوارض واردات این کشورها جبران کنند .

    در عین حال ، سالها بود که سه شرکت عظیم تنباکو و سیگار آمریکا به نام فیلیپ موریس ، آر.ج.رنالدر و برون اند ویلیامز ، با تشکیل یک گروه تجارتی متحد تصمیم داشتند در بازراهای پرجمعیت آسیا نفوذ کنند .

    ژاپن که دومین بازار بزرگ مصرفی سیگار در دنیا بود ، به علت مقررات داخلی حاضر به وارد کردن سیگار از آمریکا نبود .

    کشورهای تایوان ، کره جنوبی و تایلند به علت سیاستهای اقتصادی و حفظ صنایع ملی ، دروازه های خود را به روی سیگار آمریکا باز نکرده بودند .با تهدیدهای آمریکا در مورد وضع عوارض ومالیات ، همراه با مقررات جدید « گات » سازمان تجارت جهانی و تبیلغات و آگهی های دامنه داری که شرکت های تنباکو و سیگارسازی آمریکا در این کشورها به راه انداختند ، بالاخره دردهۀاخیر، بازارهای تولید و توزیع و مصرف این منطقه به خصوص چین ، ژاپن ، کرۀ جنوبی و تایلند ، به دست صنایع سیگارسازی آمریکا افتاد.وقتی شرکتهای جهانی چند ملیتی واردیک کشور می شوند،تنها به فروش کالاهای خود اکتفا نمی کنند بلکه می خواهند طبیعت ومحیط تولید و مصرف و بازار یابی را درآن کشور دگرگون کرده و با سیاست های دراز مدت خود هماهنگ کنند و این کاری بود که آمریکایی ها و شرکت های تنباکو در آسیای شرقی شروع کردند .

    امروز هشتاد درصد بازارهای سیگارآسیا در دست آمریکایی ها است.

    معاون رییس جمهور آمریکا، دان کوئیل در دولت جرج بوش ، سیاست اقتصادی آمریکا را در مورد تنباکو و سیگار این طور خلاصه کرد : « خبر مهم این نیست که مردم آمریکا کمتر سیگار مصرف می کنند .

    ما باید دربارۀ صادرات خود فکر کنیم ، ما باید بازارهای جدید را تصرف و موانع را برطرف کنیم » سناتور جسی هلمز،در نامه ای که در 1986 به نخست وزیر ژاپن نوشت ، از او خواست که سهم سیگارهای وارداتی ازآمریکا را به ژاپن در مدت 18 ماه ، بیست درصد افزایش دهد ، در غیر این صورت آمریکا در مقابله با ژاپن عوارض جدیدی برای صادرات آن کشور وضع خواهد کرد .

    در ده سال گذشته ، تهاجم تبلیغاتی صنایع تنباکو و سیگار آمریکا از اسپانیا گرفته تا مالزی ،از طریق روزنامه ها،رادیو،تلوزیون ، ماهواره ها و مسابقه های ورزشی ، بعد جهانی به خود گرفت .تناقض سیاست های اقتصادی،تجاری و تبلیغاتی آمریکا در داخل و خارج این کشور به حدی بود که رییس کل بهداشت آمریکا ، دکتر اورت کوپ را وادار کرد بگوید :« خجالت آورترین کاری که این کشور کرده است ، صادرات امراض، عاجز کردن افرادرو فروش مرگ به وسیلۀ سیگار است .»امروز 21درصد سیگار مصرفی ژاپن وارداتی است وشرکتهای خارجی ، حدود7میلیارد دلار در سال فروش دارند .

    سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که عدۀ کسانی که سیگار می کشند، از یک میلیاردنفر یا یک پنجم نفوس جهان تجاوز می کند و یک سوم جمعیت پانزده سال به بالای دنیا را تشکیل می دهد .

    بانک جهانی تخمین زده است درصورتی که عادت سیگارکشیدن مردم جهان عوض نشود، در سه دهۀ آینده تلفات انسانی ناشی از سیگار کشیدن از مجموع تلفات بیماری ایدز، سل و بیماری های مربوط به کودکان بیشتر خواهد شد .

    عدۀ معتادان به سیگار در کشورهای چین ، اندونزی ،کرۀ جنوبی،بنگلادش، هند ،ژاپن و تایلند ، در چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است .

    تناقضات وتبعیضات تجاری وقتی آشکار می شود که علل تأسیس سازمان تجارت جهانی را با مقررات وعملیات روزانۀ آن تطبیق کنیم .

    یکی از دلایل تشکیل «گات» و سازمان تجارت جهانی این بود که « روابط اقتصادی و تجارتی بین ملل ، سطح زندگی مردم را بالا برده وفرصت استفاده از منابع موجود در دنیا را فراهم آورد » این سازمان جهانی،چند سال پیش در رسیدگی به شکایات آمریکا و شرکتهای سیگارسازی آن ، موانع موجود در واردات سیگار به تایلند را تخلف از مادۀ 6 گات تشخیص داده و بدین طریق پای شرکتهای خارجی از جمله آمریکایی را به این کشور باز کرد روسیه ، اروپای شرقی و جمهوریهای آسیای مرکزی از جمله کشورهای بزرگ مصرف کننده سیگار دنیا هستند.با فرو پاشی شوروی،صنایع تنباکو و سیگار آمریکا این فرصت را پیدا کردند که تولید و توزیع سیگار این کشورها را در دست بگیرند .تجربیات تلخ کشورهای سابق سوسیالیستی ، آمیخته با تبلیغات شدید آمریکایی ها،مصرف سیگار را در این مناطق با « مدرن » و غربی شدن مترادف کرد .شرکت های آمریکایی حق مارگارت تاچر نخست وزیر سابق انگلیس را به سمت مشاور و نمایندۀ خود استخدام کردند و با پرداخت دو میلیون دلار حق الزحمه او را روانۀ قزاقستان کردند تا این کشور،قرارداد انحصار دخانیات رابا شرکت فیلیپ موریس آمریکایی امضا کند .مبارزات آگهی و تبلیغاتی این شرکتها تحت لوای«آزادی بیان ومطبوعات»گسترش پیدا کرد .جمهوریهای سابق شوروی و اروپای شرقی که بزرگ ترین بازار مصرف سیگار را بعد از چین و ژاپن تشکیل می دهند ، در مدت پنج سال گذشته ، کاملاًبه دست شرکتهای آمریکایی و انگلیسی افتاد .

    تنباکو و سیگار تنها صنایع آمریکایی نیستند که جهت افزایش منافع و نجات خود در رقابت با سایر کشورها ، به جریان جهانی شدن بازارها پیوسته اند .

    صنایع فیلم و سمعی و بصری در آمریکا،درآمد اصلی خود را از بازارهای خارجی تأمین می کنند .

    در حالی که فیلم های خشونت آمیزو جنایی ساخت آمریکا بازارهای داخلی خود را از دست می دهند،این گونه صنایع فرهنگی و تفریحی تحت حمایت دولت آمریکا و مقررات جدید تجارتی ، بازارهای جدید رادرکشورهای آسیایی و آفریقایی به دست می آورند .

    از طرفی درداخل آمریکاتناقضات اجتماعی وتجارتی و بازاریابی،تنگناهای جدیدی رادرجوامع محلی این کشوربه وجودآورده است ، مثلاًدرحالی که مبارزه برای منع استعمال سیگارو موادمخدردربین شهروندان آمریکایی افزایش می یابد،تبلیغات و بازاریابی مخصوصا ًجهت جلب جوانان به آشامیدنی های الکلی مثل آبجو، شراب، ودکا ، رو به ازدیاد است.

    بسیاری از ایستگاههای تلویزیونی محلی آمریکا که سالها از پخش آگهی مواد الکلی خودداری می کردند،دراین اواخر روش خود را عوض کرده و برای کسب درآمد بیشتر ، تبلیغات آشامیدنی های الکلی را پخش می کنند.

    با تحولات سیاسی و دگرگونی های تکنولوژی و اطلاعاتی ، تجارت ملی و جهانی وارد عرصۀ جدیدی شده که تناقضات و تبعیضات آن ، مسائل اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی جدیدی را به وجود می آورد .

    اقتصاد انسانی و نه اقتصاد جهانی ، موضوعی است که توجه افراد و ملل را به خود معطوف کرده است .

    1/09/1375 ابعاد تمدن آمریکا با شروع انقلاب اسلامی در دودهۀ قبل و به خصوص از هنگام فروپاشی شوروی و رژیم کمونیستی ، صحبت و سخنوری دربارۀ تمدن،متداول شده است.

    همانطور که بحث و نظر دربارۀ مفاهیم اجتماعی مانند «جامعۀ مدنی » ،«جامعۀ اطلاعاتی»، «جامعۀ سالم و غیر سالم»، در دستور روز روشنفکران و زبان سردمداران و دولتمردان قرار گرفته ، واژۀ«تمدن» نیز فضای خود رادر مذاکرات روزانه باز کرده است .

    نویسندگان و نظریه پردازان آمریکایی و اروپایی از جناح چپ و راست ، که دهه ها با موضوعاتی مانن « خلع سلاح »، « جنگ و صلح »،« امنیت و منافع ملی »،« توسعه و رشدو نوگرایی »،«سرمایه داری و سوسیالیزم » ،‌«جهان سوم وجهانهای دیگر»،«جغرافیای سیاسی »، «اقتصاد سیاسی»،«توازن قدرتها » سرگرم بودند و دیگران را نیز مشغول می داشتند،اکنون محور سخن را به « تمدن » کشانده اند .

    «برخورد و تصادم تمدنها» ، «همکاری تمدنها» ، «توسعه و رشد تمدنها» ، «تمدن غرب» ، «تمدن اروپایی» ، «تمدن اسلامی» ، ازجمله موضوعاتی گفتاری ونوشتاری سالهای اخیر شده است .

    در کشورهای اسلامی نیز بالطبع به جهات و دلایل مختلف ، دامنۀ این بحث گسترش پیدا کرده است ، به خصوص در تبیین وشناسایی آن چه که امروزبه نام «تمدن آمریکا» معرفی می شود .

    عنوان تمدن آمریکا ، احتیاج به موشکافی دارد وگرنه معنی و درک آن سطحی بوده و ابعاد آن آشکار نمی گردد .

    قبل از اینکه در این مقاله به طور خلاصه به ابعاد تمدن امروزی آمریکا به طور مبسوط به آن بپردازیم ، لازم است که تعریفی از خود تمدن داشته باشیم .

    از یک زاویه ، موقعیت جامعۀ انسانی با ملاحظۀ رشد و توسعۀ علم و هنر با توجه پیچیدگیهای سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی را تمدن می نامند.

    به تعریف دیگر ، تمدن ، نوع فرهنگ و جامعۀ توسعه یافته توسط یک گروه ، ملت،یا منطقه دریک دوره ازتاریخ است.

    تمدن در مقایسه با فرهنگ ، حوزه وسیع تری دارد و مردمان وگروههایی را که از جنبه های مختلف ، منفک و متمایز هستند در برمی گیرد.تمدن از نظر دیگر،اندیشۀ آرمانی حیات انسانی در جامعه را در بر دارد .

    آمریکایی معاصر از آنجا که نسبتاً یک جامعۀ جوان و نظام جدید است ، در سالهای نخستین خود در قرون هفدهم وهجدهم میلادی ، تمدن مشخصی نداشت زیرا آنچه که به نام آمریکا و ینگۀ دنیا نامیده می شد ، به جز اهالی بومی و سرزمین طبیعی ، متعلق به فرهنگهای مختلفی از اروپاییان بود که به دنبال فرار از حکومتهای ظالمانۀ خود،در جستجوی زندگی و فرصت های بهتربه این سرزمین مهاجرت کرده بودند.بنابراین در مطالعۀ آمریکا در این ادوار ، ما فقط می توانیم از آمال ها،آرزوها،ارزش ها،و اهداف ایده آل این گروهها صحبت کنیم و نه از چیزی مانند تمدن آمریکا .در آن زمان ، نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا هنوز در حال ساخت بوده و ریشه نگرفته بود .تمدن آمریکا به صوررت ویژه و واقعی در قرون بعدی شکل گرفت .دگرگونی و تغییر و تبدیل ارزش های اولیۀ مهاجران و تحولات داخلی و خارجی سیاسی ، اقتصادی،تکنولوژیکی و فرهنگی دو قرن اخیر ، ابعاد تمدن امروزی را تشکیل می دهد.آرزوها و ارزش های مورد خواست و طلب مهاجرین اولیۀ آمریکا را نباید با آنچه که واقعاً در این قرون اتفاق افتاد اشتباه کرد .

    از طرفی باید به این حقیقت اعتراف کرد که امروز وقتی نظریه پردازان دربارۀ تمدن آمریکا صحبت می کنند ، منظورشان تمدن شکل گرفته در دوسه قرن گذشته است،نه تمدن آمریکایی های اصیل و بومی که هدف تهاجم مهاجرین و آمریکایی های اروپایی انگلوساکسون نژاد قرارگرفت .تمدن آمریکایی های اولیه و اصلی آمریکای شمالی را که ما امروز به نام «بومیان»یا «سرخپوستان» می شناسیم ، گرچه به وسعت و تجلی تمدن های موجود در قارۀ آمریکای جنوبی ، که حتی به قرون ما قبل مسیح بر می گردد ،نمی رسید ،مع الوصف پیچیدگی و عمق نظام اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی آنها و زندگی مادی و معنوی شان ، موضوعاتی است که متأسفانه عمداً و سهواً به هنگام نوشتن تاریخ تمدن آمریکای شمالی حذف می شود.

    صحبت از تمدن آمریکا بدون در نظر گرفتن این تمدن های اصلی ، یک نوع ناپختگی است ، همانطور که صحبت از تمدن آمریکا بدون بررسی و ملاحظۀ تاریخ بردگی و سیاه پوستان ، ناقص است.

    آرزوها،ایده هاوارزشهای متداول گروههای اولیۀ مهاجران به آمریکا چه بودند؟این آرزوهاو ارزشهاکه ایدئولوژی آمریکایی آن زمان رابیان می کرد عبارت بودنداز :آزادی،مساوات،فردگرایی،مردمی بودن و بی قیدی .

    دین و مذهب برای این عده خیلی مهم ولی یک موضوع شخصی بودو آزادی و دین را در چارچوب فردیت وعدم مداخلۀ دیگران به خصوص حکومت و دولت می دیدند .

    ایالات آمریکا که عدۀ آنها از سیزده تجاوز نمی کرد،اجتماعات نسبتاًکوچکی بودکه زندگی ابتدایی و روستایی وکشاورزی داشتندو دیدگاه آنها با دنیا و تمدن دو قرن بعد آمریکااصلاً قابل مقایسه نبود .مثلاً نیویورک در سال 1800یا حتی 1860 میلادی ، به نوشتۀ تاریخ نویس و فیلسوف آمریکایی آن زمان هنری آدامس ، بیشتر به روم باستان شباهت داشت تا به نیویورک 1900میلادی.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

امروز دمکراسي به عنوان مردم سالاري ، در خود جوامع غرب رو به انحطاط است و در سطح بين المللي ، دمکراسي و برابري در مقابل قانون وجود ندارد .«نظام جهاني و رابط? بين اللملي » با هم? سازمانهاي خودکه از پايان جنگ جهاني دوم به وجود آمده،به طور کلي يک سيستم«

گفت و گو وسیله ای است که افراد برای ایجاد ارتباط و القای مقاصد خود از آن بهره می جویند. در اینجا من تلاش کرده ام به شرح و بیان مقاصد نوعی خاص از گفت و گو در مقیاس بسیار وسیع یعنی جوامع بین الملل بپردازم. این ایده توسط جناب آقای خاتمی رییس جمهور سابق ایران در آغاز هزاره‌ی سوم در سازمان ملل مطرح شد و این درست زمانی بود که ساموئل هانتیگتون نظریه پرداز مسائل سیاسی غرب نظریه‌ی برخورد ...

مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، اشکال نوین قدرت و ساختار طبقاتی جدید جامعه، حقوق شهروندی، دمکراسی، ...

بخش اول تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده در جهان سوم مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، ...

مقدمه جامعه بشری با گذر از قرن بیستم و ورود به هزاره سوم میلادی، بخش مهمی‌از تاریخ دگرگونی‌های خود را پشت سر گذاشت که این دگرگونی‌ها پیش درآمد تغییرات بسیار شگرف و گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف حیات بشری در قرن جدید خواهد بود. از جمله ویژگیهای نیمه دوم قرن بیستم پدیده بین‌المللی شدن امور و همچنین توسعه همکاریهای بین‌المللی بین دولت ها و ملت‌ها بوده است که در نتیجه تعداد سازمان‌های ...

مقدمه جامعه بشری با گذر از قرن بیستم و ورود به هزاره سوم میلادی، بخش مهمی‌از تاریخ دگرگونی‌های خود را پشت سر گذاشت که این دگرگونی‌ها پیش درآمد تغییرات بسیار شگرف و گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف حیات بشری در قرن جدید خواهد بود. از جمله ویژگیهای نیمه دوم قرن بیستم پدیده بین‌المللی شدن امور و همچنین توسعه همکاریهای بین‌المللی بین دولت ها و ملت‌ها بوده است که در نتیجه تعداد سازمان‌های ...

حادثه 11 سپتامبر که عوامل آن از کشورهای مورد حمایت آمریکا برخواسته بودند مشخص کرد که در حال حاضر کانون ضدیت با آمریکا در 25 کشور خاورمیانه ای قرار دارد این باعث شتاب در تغییر 4 دهه سیاست آمریکایی متکی بر حفظ وضع موجود در خاورمیانه و خلیج فارس، شد. طرح خاورمیانه بزرگ نیز بخشی از استراتژی امنیت ملی آمریکا و اسرائیل و دکترین نو محافظه کاران برای مقابله با تروریسم واسلام گرایی و ...

سوسیال‌ دموکراسی سوسیال‌دموکراسی یا مردم‌ سالاری اجتماعی یک ایدئولوژی سیاسی است که در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایلسدهٔ ۲۰ (میلادی) از سوی هواداران مارکسیسم ارائه شد. ابتدا سوسیال دموکراسی شامل انواع گرایشات مارکسیستی از گرایشات انقلابی همچون رزا لوکزامبورگ و ولادیمیر لنین تا گرایشات مختلفی همچون کائوتسکی و برنشتاین را شامل بود, اما بخصوص پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر در روسیه ...

مشارکت سنگ بنای حاکمیت خوب است که می‌تواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق نمایندگان و نهادهای واسطه ای تحقق یابد. در این خصوص باید توجه داشت که استقرار دمکراسی نمایندگی در یک جامعه الزاماً به معنای این نیست که خواستها، نیازها و انتظارات اقشار آسیب پذیر جامعه در فرآیند تصمیم گیری مورد توجه قرار خواهد گرفت. برای تحقق چنین هدفی، ابتدا شهروندان باید مشارکت را تمرین کرده تا بتدریج ...

پیشگفتار: در این پژوهش که برای درس سمینار افکار سیاسی غرب از نیمه دوم قرن 19 در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی تهیه دیده شده است. نظریه دمکراسی جهان وطنی دیوید هلد و قابلیتهای اجرائی آن در ایران مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. دیوید هلد استاد دانشگاه اقتصادی-سیاسی لندن و همچنین کالج حقوق-علوم سیاسیت لندن و از همکاران آنتنی گیدنز –جامعه شناس برجسته انگلیسی-است. هلد را بیشتر به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول