مقدمه در دوران ما قبل کشاورزی، دوره گردآوری خوراک، انسانها علاوه بر مشکل کمبود غذا، با خطرات زیادی از جمله خطر حیوانات وحشی، سیل، رعد و برق، طوفان و غیره مواجه بودند و به دلیل ابتدایی بودن تکنولوژی آن زمان، انسانها توان مقابله با این خطرات را نداشتند، بنابراین،مرگ و میر در آن دوران خیلی بالا بود.
ولی با انقلاب کشاورزی، یکجانشینی و با تولید مازاد مواد غذایی، سطح مرگ ومیر نسبتا پایین آمد و نرخ رشد جمعیت نیز تا اندازه ای افزایش یافت.
بعد از آن با وقوع انقلاب صنعتی و بدنبال پیشرفتهایی که در زمینه های فنی و تکنولوژیکی، بهداشتی و درمانی، وضع تغذیه، حمل و نقل و ارتباطات صورت گرفت، مرگ و میر کاهش پیدا کرد.
این مسئله ابتدا در کشورهای توسعه یافته رخ داد، بعد از جنگ جهانی دوم، بدنبال صدور تکنولوژی درمان و کنترل مرگ به کشورهای در حال توسعه، سطح مرگ و میر در این دسته از کشورها نیز با شتاب بیشتری شروع به کاهش کرد که طبیعتا رشد فزاینده جمعیت این کشورها را در پی داشت.
البته بیشترین کاهش مرگ و میر مربوط به مرگ و میر کودکان و اطفال بود.
محاسبات مک کئون[1] (1975) نیز بیانگر این نکته است: «یک سوم از کاهش عمومی مرگ و میر در انگلستان مرتبط با کاهش مرگ ومیر در نخستین سال زندگی و نیمی از آن مرتبط با کاهش مرگ ومیر در پنج سال اول زندگی بوده است» (میرزایی، 1380: 271).
در حال حاضر میزان مرگ و میر کودکان در کشورهای در حال توسعه خیلی بالاتر از کشورهای توسعه یافته است، اینکه چه عواملی باعث بالا نگه داشته شدن این میزان در کشورهای در حال توسعه میشود، بر اهمیت بررسی عوامل مؤثر بر مرگ و میر کودکان و مکانیسم تأثیرگذاری آنها میافزاید.
بنابراین در این تحقیق تلاش میشود عوامل مؤثر بر مرگ و میر کودکان شهر میانه مورد بررسی قرار بگیرد تا با آگاهی بیشتر از این عوامل و مکانیسم تأثیرگذاری آنها، راهحلهای بهتری جهت کاهش میزان مرگ و میر کودکان ارائه گردد.
در فصل اول پس از بیان مسئله و تبیین اهمیت موضوع، به بیان اهداف تحقیق پرداخته شده است.
در ادامه نیز نظری اجمالی به تحولات جمعیت جهان و ایران، تحولات مرگ و میر در جهان و ایران انداخته شده است و در آخر همین فصل اشاره ای به ویژگیهای شهر میانه شده است.
فصل دوم نیز شامل تئوریهای مرگ و میر، پیشینه تحقیق و مدل تحلیلی تحقیق می باشد.
در فصل چهارم نیز، روش شناسی تحقیق، چارچوب تحلیلی تحقیق، فرضیهها، تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته آورده شده است.
در فصل چهارم ابتدا توصیف داده ها و سپس تحلیل دو متغیره آنها صورت گرفته است.
بدلیل اسمی (دو حالته) بودن متغیر وابسته، برای بررسی دقیق تر روابط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از روش رگرسیون لوجستیک استفاده شده است.
تحلیل و تفسیر این روش در قسمت پایانی فصل چهارم میان گردیده است و در فصل پنجم، نتیجه گیری تحقیق آورده شده است.
طرح مسأله مرگ و میر یکی از مؤلفههای اصلی جمعیتی است که نقش مهمی در تعیین رشد جمعیت ایفا میکند.
بنابراین انسانها از دیر بازتلاش کرده اندتا با کنترل این مولفه ، کنترل رشد جمعیت را تا حدودی در اختیار خود داشته باشند.
سیاست جمعیتی در مورد مرگ و میر، همیشه و درهمه جا بدینگونه بوده است که میزان مرگ و میر به حداقل رسانیده شود.
در رابطه با همین موضوع زنجانی این چنین می گوید؛ «هر چند که نمی توان نقطه شروع تفکر انسان در باره مرگ را تعیین کرد، لیکن به حکایت یافته های باستان شناسی و اسناد مذهبی می توان بر این نکته تاکید گذاشت که تلاش برای درک اسرار مرگ و چگونگی آن از نخستین موضوعات مورد توجه انسان بوده است، شاید به همین دلیل است که در جمعیت شناسی نیز، مطالعه علمی مرگ و میر پیش از سایر موضوعات مورد توجه بوده است».(زنجانی،57:1379) بشر همواره تلاش کرده است تا با شناختن عوامل موثر بر مرگ و میر، زمان وقوع آن را به تاخیر بیاندازد چراکه مرگ امر همه گیر و گریز ناپذیری هست، و همیشه این امید وجود داشته است که می توان آن را به تأخیر انداخت و یا تحت کنترل در آورد.
در نتیجه همین تلاش ها بود که چند سالی بر عمر کوتاه آدمی افزوده شد و امید به زندگی که در گذشته به بالاتر از 30 سال نمی رسیده، اکنون به بالای 70 سال رسیده است.
بدین ترتیب که بعد از انقلاب صنعتی، همزمان با تحولات اساسی در زمینه های گوناگون زندگی، با کشف آنتی بیوتیکها و تولید گسترده واکسن و داروها، سطح مرگ و میر در کشور های توسعه یافته پایین آمد.
در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، در کشورهای در حال توسعه نیز، بدلیل تکنولوژی وارداتی از کشورهای توسعه یافته، سطح مرگ و میر کاهش یافت.
بدنبال کاهش میزان عمومی مرگ ومیر ، میزان مرگ و میرنوزادان و اطفال نیز کاهش اساسی یافته است.به طوری که این میزان در شروع قرن نوزدهم در کشورهای توسعه یافته حدود 200 در هزار بودو اکنون تا حدود 5 در هزار در بعضی از کشورهای توسعه یافته کاهش پیدا کرده است.
اما در کشورهای در حال توسعه این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بالا است.
واین نشان دهنده این است که هنوز پتانسیل کاهش اساسی در مرگ و میر کودکان در کشورهای در حال توسعه وجود دارد و برنامه ریزی های دقیق، همچنین سیاستهای اجرایی لازم جهت کاهش این میزان ضروری است.
این امر تحقق نخواهد یافت مگر با شناخت بهتر عوامل موثر بر مرگ و میر کودکان.
در واقع اختلاف در میزان مرگ و میر کودکان ، در بین جوامع مختلف و حتی در سطح داخلی یک جامعه ناشی از تفاوت در عوامل موثر بر مرگ ومیر کودکان می باشد، لذا با شناخت بیشتراین عوامل ،می توان مهمترین گامها را جهت کاهش این میزان برداشت.
بنابراین در این در این تحقیق تلاش می شود تاثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی، عوامل جمعیت شناختی، همچنین تاثیر عامل استقلال زنان بر مرگ و میر کودکان شهر میانه مورد بررسی قرار گیرد.
تا مشخص شود ،چه عواملی در کاهش دادن میزان مرگ و میرکودکان موثر ند.
مکانیسم تا ثیر گذاری آنها چگو نه است؟و چگونه میتوان با توجه به این عوامل ،میزان مرگ و میر کو د کان را پایین تر آورد.
اهمیت موضوع تغییرات رشد جمعیت ارتباط تنگاتنگی با تغییرات سطح مرگ و میر دارد.
به اعتقاد پولارد «برجسته ترین رویداد جهان در نیم قرن اخیر افزایش بی سابقه جمعیت بوده که عمدتا به علت کاهش چشمگیر درمیزان مرگ و میر می باشد.
لکن این کاهش در میزان مرگ و میر برای تمام گروه های سنی به یکسان روی نداده است»( پولارد98:1380).
میزان مرگ ومیر کودکان ، در دورانهای مختلف، تحولات متفاوتی به خود گرفته است،به طوری که در گذشته به علت عدم امکانات بهداشتی و پزشکی، مرگ و میر کودکان (زیر 5 سال) در سطح بسیار بالایی بوده است، اپیدمی های مختلف و امراض گوناگون باعث مرگ و میر کودکان زیادی می شد.ولی رفته رفته با پیشرفتهای علم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی، میزان های مرگ و میر کودکان رو به کاهش نهاده است، هم اکنون این میزان در کشورهای پیشرفته صنعتی، خیلی کمتر از کشورهای در حال توسعه است.
به عنوان مثال در کشورهایی نظیر ژاپن و سوئد میزان مرگ و میر اطفال به ترتیب 0/3 و 7/3 در هزار است ولی در کشورهای کمتر توسعه یافته ای مثل افغانستان و سیرالئون این میزان به ترتیب 154 و 155 در هزار می باشد.
(PRB , 2003) [2] در ایران نیز، در حال حاضر میزان مرگ ومیر اطفال برای کل کشور 32 در هزار است.
که «در مقایسه با سالهای 1355 (100 در هزار) به کمتر از یک سوم تقلیل یا فته است» (میرزایی،50:1378 ).
با این وجود،وقتی که این میزان را با میزان مرگ ومیر اطفال کشورهای صنعتی و حتی کشورهای آسیایی نظیر بحرین و کویت که به ترتیب 8 و 10 در هزار است، مقایسه می کنیم بررسی عوامل موثر بر مرگ و میر کودکان یکی از مسائل اساسی و فوری به نظر می رسد.
میزان مرگ و میر کودکان و اطفال شاخص توسعه اقتصادی – اجتماعی جوامع می باشد.
علاوه بر آن، این میزان به دلیل عدم تاثیرپذیری از ساختمان سنی می تواند برای سنجش سطح مرگ و میر مو رد استفاده قرار بگیرد.
«براساس میزان عمومی مرگ و میر، نمیتوان لزوماً و قطعاً به بهبود یا تنزل شرایط بهداشتی و تاثیر آن روی میزان مرگ حکم کرد.
چرا که میزان عمومی مرگ و میر، بیشتر تحت تاثیر ساختمان سنی و گاهی بروز یک وضع استثنایی برای گروه های سنی و جنسی و یا اجتماعی – شغلی خاص در جمعیت است.
و برای قضاوت واقع گرایانه می باید میزان های مرگ به تفکیک سن و جنس را بدانیم.
بخصوص میزان مرگ و میر کودکان و اطفال (یعنی میزان های کمتر از یک ساله و یک تا پنج ساله) که دارای حساسیت و دامنه تغییرات وسیع و معنادار است«.
(امانی، 1374: 77) همچنین کاهش مرگ و میر کودکان به عنوان یکی از نتایج توسعه بهداشت و تغذیه می تواند در کاهش باروری نقش موثری داشته باشد (مهاجرانی، 1375: 152).
«اگر والدین مرگ یک کودک را تجربه کنند، ممکن است سعی بر این داشته باشند که یک فرزند دیگر داشته باشند (اثر جایگزینی)[3].
اگر والدین از اینکه ممکن است تعدادی از فرزندان آنها بمیرند بترسند، امکان دارد سعی بر این داشته باشند که با داشتن تعداد بالایی از موالید دارای این اطمینان شوند که بعضی از آنها باقی می مانند (اثر بیمه ای)[4] .
یک اثر بیولوژیکی[5] مرگ و میر نوزادان نیز وجود دارد: اگر بچه بمیرد، تغذیه با شیر مادر ممکن است خیلی زود قطع شود.
تغذیه طولانی مدت با شیر مادر با تاخیر برگشت تخمک گذاری برای مادران حفاظتی را در مقابل حاملگی ایجاد می کند.
اگر بچه بمیرد و تغذیه با شیر مادر قطع شود، زن این محافظت را از دست می دهد» (لوکاس و میر، 1381: 199).
اگر مادری بداندکه فرزند او در مقابل مرگ مقاوم بوده و زنده خواهد ماند، دیگر فرزندی برای جبران اطفال از دست رفته بدنیا نخواهد آورد (امانی، 1378: 87).
.
مثال قابل ذکر در این مورد کشورهای فقیری چون کوبا و کاستاریکا و ایالت کرالا در هند است که با اجرای سیاست بهداشتی، اجتماعی و آموزش میزان مرگ و میر و بخصوص مرگ و میر کودکان کشورشان را به حداقل رساندند و همزمان میزان باروری آنها نیز تقلیل قابل توجهی یافت (امانی؛ 1378: 87).
در ایران نیز کاهش باروری تحت تاثیر کاهش مرگ و میر کودکان بوده است.
«تا سال1355 میزان مرگ و میر اطفال (کمتر از یکساله ها)بالاتر از رقم100در هزار بود و این در حالی است که در حال حاضر این شاخص کمتر از 35 در هزار است وبه جرات میتوان گفت که شاخص مرگ و میر اطفال در مقایسه با20سال پیش به کمتر از یک سوم تقلیل یا فته است.
این واقعیت که مرگ و میر اطفال در این حد کاهش یافته است در متقاعد کردن خانواده ها ،که از نوزادان زنده بدنیا آمده آنها تعداد بیشتری زنده مانده ولذا با سطح باروری نازلتری می توانند به تعداد فرزندان مطلوب و مورد نظر برسند،نقش موثر و تعیین کننده ای داشته است»( میرزایی،50:1378 ).
همانطوریکه در نمودار 1-1 ملاحظه می گردد،بدنبال کاهش مستمر مرگ و میر اطفال کاهش باروری نیز اتفاق افتاده است.
منبع: میرزایی،51:1378 بنابراین بررسی شاخص مرگ ومیر کودکان به دلیل تاثیرگذاری بر میزان باروری و به دلیل عدم تاثیر پذیری از ساختمان سنی که برای سنجش سطح مرگ ومیر مورد استفاده قرار می گیرد.
اهمیت و ضرورت خاص پیدا می کند.
اهداف تحقیق هدف کلی: بررسی عوامل موثر بر مرگ و میر کودکان شهر میانه اهداف جزئی: بررسی عوامل اقتصادی – اجتماعی موثر بر مرگ و میر کودکان.
بررسی عوامل جمعیت شناختی موثر بر مرگ و میر کودکان.
بررسی تاثیر عامل استقلال زنان بر مرگ و میر کودکان.
تحولات جمعیت جهان جمعیت جهان از گذشتههای دور تاکنون تحولات گوناگونی به خود دیده و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است،به نظر دکتر میرزایی «برای تاریخچه رشد جمعیت دنیا از گذشته دور تاکنون سه مرحله اساسی را میتوان مشخص کرد که با ورود از هر مرحله به مرحله دیگر تغییر و تحول اساسی در روند رشد جمعیت رخ داده است.
این مراحل عبارتند از: 1- مرحله قبل از پیدایش کشاورزی که معیشت انسانها مبتنی بر صید و شکار و خوشهچینی بود 2- مرحله بعد از پیدایش کشاورزی که آغاز آن به حدود هزاره هشتم قبل ازمیلاد مسیح (ع) برمیگردد 3- مرحله بعد از انقلاب صنعتی که از اواخر قرن هیجدهم میلادی به بعد را دربرمیگیرد».(زنجانی و دیگران، 24:1378)در مرحله قبل از پیدایش کشاورزی مرگ و میر و باروری در حد خیلی بالایی بودند ولی رشد جمعیت بسیار ناچیز بود و دلیل آن این بود که مرگ و میر بالا خنثی کننده باروری بالا بود ولی با انقلاب کشاورزی – با یکجانشینی انسانها و تولید مازاد کشاورزی کمکم بر تعداد انسانها افزوده گشت و رشد جمعیت نسبت به دوره قبل از انقلاب کشاورزی بهبود نسبی یافت.
بعد به دنبال انقلاب صنعتی با پیشرفتهایی که در زمینههای فنی و تکنولوژیکی علم پزشکی بوجود آمد، میزان مرگ و میر به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد.
همچنین با بهبود کیفیت تغذیه و ارتقاء استانداردهای زندگی و ارتقاء سطح بهداشت عمومی، که باعث طولانیتر شدن عمر انسانها میگشت، رشد جمعیت به یکباره در کشورهای اروپایی به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد.
کشورهای در حال توسعه نیز بعد از جنگ جهانی دوم، با استفاده از تکنولوژی وارداتی از غرب که روشهای مبارزه با مرگ و بیماری را به طور آماده در اختیار آنها میگذاشت، توانستند سطح مرگ و میر خود را خیلی کاهش دهند.
در این دسته از کشورها، کاهش سطح مرگ و میر و افزایش امید به زندگی در مقایسه با کشورهای اروپایی دیرتر ولی در سطحی بسیار وسیع صورت گرفت و باعث رشد بیسابقه جمعیت در این دسته از کشورها شد.
جمعیت جهان از گذشتههای دور تاکنون تحولات گوناگونی به خود دیده و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است،به نظر دکتر میرزایی «برای تاریخچه رشد جمعیت دنیا از گذشته دور تاکنون سه مرحله اساسی را میتوان مشخص کرد که با ورود از هر مرحله به مرحله دیگر تغییر و تحول اساسی در روند رشد جمعیت رخ داده است.
در حال حاضر سرعت افزایش جمعیت در کشورهای صنعتی بسیار پایین و برعکس در کشورهای در حال توسعه سرعت افزایش جمعیت بسیار شدید است.
تحولات جمعیت ایران زنجانی در موردجمعیت ایران در گذشته چنین نتیجه گرفته است: «سابقه اسکان و استقرار جمعیت در کشور ایران بسیار طولانی است.
باستانشناسان آن را از کهنترین زیستگاههای انسانی میدانند و آثار گوناگونی از تمدن دورههای میان سنگی (قبل از هزاره پنجم پیش از میلاد) و نوسنگی (هزاره اول تا پنجم پیش از میلاد) از آن بدست آوردهاند.
به رغم این قدمت طولانی، اطلاع چندانی از جمعیت کشور در گذشتههای دور وجود ندارد.
هرودت مورخ یونانی از جمعیت 5 میلیونی ایران در دوره هخامنشی یاد میکند، کتاب اطلس جمعیتی جهان برای آن ایام از رقم 5/2 تا 4 میلیون نفر نام میبرد.
لوئی شارون که مدتها در ایران اقامت داشته و شاهد دوران شکوفایی عصر صفویه بوده است، به جمعیت 4 میلیونی ایران اشاره میکند، شهر اصفهان را با حومه آن یکی از بزرگترین شهرهای دنیا به شمار میآورد و جمعیت آن را به اندازه شهر لندن میداند که پرجمعیتترین شهر اروپا بوده است.
همچنین برآوردهایی که خارجیان مقیم ایران و یا برخی از محققان غیرایرانی، در فاصله 1263 تا 1287 شمسی (1884 تا 1898 م)، از جمعیت ایران به عمل آوردهاند، تعداد آن را بین 6 تا 10 میلیون نفر نشان میدهد».
(زنجانی، 1378: 42) جدول شماره 1-1 جمعیت کشور در فاصلههای پنجساله و میزانهای رشد سالانه آن از سال 1280 شمسی (1901 میلادی) تا نخستین سرشماری عمومی کشور در سال 1335 (1956) میلادی، را نشان میدهد.
جدول 1-1: جمعیت کشور و میزانهای رشد سالیانه آن از سال 1380 تا 1335 منبع: زنجانی ودیگران ، 1378: 44 بالاخره اولین سرشماری کشور، در سال 1335 صورت پذیرفت و جمعیت ایران را نزدیک به 19 میلیون نفر اعلام نمود.
بعد از این سرشماری، سرشماریهای دیگری نیز به فاصله 10 سال در سالهای 1345، 1355، 1365، 1375 صورت پذیرفته است که به ترتیب جمعیت ایران را 8/25، 7/33، 5/49و کمی بیش از 60 میلیون نفر اعلام نمودهاند (زنجانی و دیگران، 1378: 43).
طبق برآوردهای اخیر ، جمعیت ایران در سال 1382، به 67 میلیون نفر رسیده است و هیجدهمین کشور پرجمعیت دنیا میباشد (PRB, 2003).
تحولات مرگ و میر جهان در گذشته به دلیل قحطیها، هجوم و گریزها، بلایای طبیعی و بیماریهای واگیردار میزان مرگ و میر خیلی بالا بود و آهنگ رشد جمعیت نوسان بسیار کمی داشت.
به موازات گسترش زمینهای کشاورزی، پیدایش تمدنها و ابداعات و اختراعات بشری رشد جمعیت شروع به افزایش نمود.
بالاخره در مرحله بعد از انقلاب صنعتی با رشد عظیم جمعیت روبرو میشویم.
در واقع رشد جمعیت جهان در عصر جدید پس از انقلاب صنعتی روی داده است.
«تجدید حیات فرهنگی و علمی در عهد رنسانس، پیشرفت بازرگانی و گسترش و بازدهی مطلوب کشاورزی و غیره همه این پیشرفتها مقدمه انقلاب صنعتی در قرن هجدهم است.
در ضمن این انقلاب خود انقلاب مهم دیگری را به وجود آورد که انتقال و گذار جمعیتی نام دارد بدین ترتیب باروری و مرگ که قرنها تحت قانون طبیعی خود جریان داشت در اواخر قرن هیجدهم تحت کنترل و سلطه انسان درآمد» (امانی، 1378: 60).خلاصه تئوری انتقال جمعیتی چنین است «در طی چندین مرحله، یک جمعیت از حالتی که مرگ و میر و باروری هر دو در سطح بالایی هستند به حالتی که مرگ و میر و باروری هر دو پایین هستند، انتقال مییابد.
قبل و بعد از انتقال، رشد جمعیت بسیار کند است.
در این میان، یعنی طی مرحله انتقال، رشد جمعیت بسیار سریع است، زیرا کاهش مرگ و میر (مرحله اول) قبل از کاهش باروری (مرحله دوم) به وقوع میپیوندد» (مهاجرانی، 1375: 144).
در واقع مرحله انتقالی مرگ و میر، نخستین مؤلفه از مراحل انتقال جمعیتی میباشد.
«در مرحله انتقالی مرگ و میر، علل مرگ و میر از وضعیتی که غلبه با بیماریهای عفونی و انگلی است، به وضعیتی که غلبه با بیماریهای غیرعفونی و انگلی است، منتقل میشود.
به همین لحاظ است که مرحله انتقالی مرگ و میر را انتقال اپیدمیولوژیک نیز نامیدهاند» (میرزایی، 1380، 272).
همچنین طی مرحله انتقالی مرگ و میر شاخص «امید زندگی در بدو تولد» افزایش مییابد و از رقمی کمتر از 35 سال به رقمی بیش از 70 سال میرسد (همان: 270).
از نقطه نظر زمان ورود به مرحله انتقالی مرگ و میر کشورها به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول: آن دسته از کشورهایی است که در طول قرن نوزدهم وارد مرحله انتقالی مرگ و میر شدند یعنی تا نیمه دوم قرن نوزدهم امید زندگیشان به بالای 35 سال یعنی 40 و 50 رسیده بود و اکثراً کشورهای قاره اروپا، آمریکای شمالی میباشد.
برخی از این کشورها نیز در اواخر قرن 18 وارد این مرحله شدند مثل کشورهای اسکاندیناوی.
دسته دوم: کشورهایی است که فاصله ورود به مرحله انتقالیشان نسبت به دسته اول بیشتر است.
آنها کشورهایی هستند که بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم وارد مرحله انتقال میشوند و اکثراً کشورهای درحال توسعه را دربرمیگیرد (کشورهای آسیایی، آفریقا و آمریکای لاتین).
بیشتر کشورهای دنیا یا جزء کشورهای دسته اول هستند یا جزء دسته دوم و عدهای از کشورها در بین این دو دسته قرار میگیرند و تعدادشان محدود است و این کشورها از اوایل قرن بیستم وارد مرحله انتقالی شدند.
اینها کشورهای کوچکی هستند و معمولاً هم تحت سلطه استعمارگرهای قرن 19 و اوایل قرن بیستم بودند (میرزایی، 1381،جزوه کارشناسی ارشد).
جدول شماره 1-2 کاهش میزان مرگ و میر اطفال و کودکان را در فاصله سالهای 1960 تا 1990 برای مناطق مختلف جهان نشان میدهد.
جدول 1-2: کاهش میزانهای مرگ و میرنوزادان و اطفال در مناطق مختلف جهان از دهه 1960 تا 1990 منبع: Source: world bank, world development indicators CD-ROM, 2001 تحولات مرگ و میر ایران کاهش مستمر در سطح مرگ و میر ایران باید پس از پایان یافتن جنگ اول جهانی آغاز شده باشد.
این دوره مقارن است با برقراری آرامش نسبی در جهان و ایران.
این آرامش میتواند از طریق مهار کردن نسبی قحطی و کاهش دامنه شیوع امراض مسری، نوسانات مرگ و میر را تا حدودی گرفته باشد.
تغییر در سطح مرگ و میر ایران در این دوره را، همچنین باید تا حدودی به تحولات اساسی به وجود آمده در تکنولوژی کنترل و به تعویق انداختن مرگ و میر در فاصله بین دو جنگ ]اول و دوم جهانی[ در کشورهای پیشرفته و کاربرد آن ]تحولات[، حتی در سطح محدود، در جامعه ایران نسبت دهیم (سرایی، 1376: 57).
در واقع کشور ایران نیز همانند سایر کشورهای در حال توسعه بعد از جنگ جهانی دوم وارد مرحله انتقال جمعیتی شد.
اولین مرحله این انتقال، گذار مرگ و میر است که در کشور ما از اوایل قرن چهارده خورشیدی آغاز شده است.
سرایی با استنباط از مدلهای جمعیت سازمان ملل تقریب وضعیت دموگرافیک ایران بین 1300 تا 1365 هجری، که تقریباً با چند سال اختلاف مقارن با مرحله اول دوران گذار جمعیتی ایران است، را به صورت جدول زیر نشان میدهد.
(سرایی،56:1376) جدول 1-3: وضعیت دموگرافیک ایران در فاصله زمانی 1300 تا 1365 همانطوریکه اطلاعات جدول 1-3 نشان میدهند میزان مرگ و میر در ایران به سرعت رو به کاهش گذاشته است.
همچنین میزان مرگ و میر اطفال که در آغاز قرن چهاردهم برابر با 305 در هزار بوده است در سال 1365 به 82 در هزار رسیده است یعنی به کمتر از یک سوم تقلیل یافته است.
این میزان در سال 1382 به 32 در هزار کاهش یافته است (PRB, 2003).
میزان عمومی مرگ و میر نیز از 3/40 در هزار در آغاز قرن چهاردهم به 6 در هزار در سال 1382 تقلیل یافته است.
(همان) ویژگیهای جمعیتشناختی شهر میانه شهرستان میانه یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است ودر جنوب شرقی این استان قرار دارد.
ارتفاع آ ن از سطح دریا 1100 متر و مساحتش بالغ بر 5590 کیلومتر مربع است.این شهرستان دارای چهار بخش است که شامل 2 شهر، 17 دهستان و 349 آبادی دارای سکنه است و مرکز آن شهرمیانه می باشد.
جمعیت شهرستان میانه ودر صد جمعیت شهری در فاصله سالهای 1335تا 1375که توسط زنجانی و همکارانش صورت گرفته، در جدول 1-4 آورده شده است جدول1-4: تغییرات جمعیتی شهرستان میانه در فاصله سالهای 1335 تا 1375 منبع: زنجانی و دیگران، 1382 برخی ویژگیهای جمعیتی شهرمیانه براساس سرشماری 1375، بدینگونه بوده است: ساخت جمعیت: در آبان 1375، 1102 نفراز جمعیت شهر میانه را، اطفال کمتر از یکسال تشکیل می داده اند.7521 نفر،افراد1-5 ساله،10659نفر افراد 6- 10ساله،9459نفرافراد10-14ساله،16223نفر را افراد15-24ساله،28837 نفر افراد 25- 64ساله و3545 نفر افراد 65 ساله وبیشتر بوده اند.
وضع زناشویی: در آبان 1375،از24347 نفر مردان 15 ساله و بیشتر این شهر ، 67/63 درصددارای همسر، 75/34 درصدبی همسر بر اثر طلاق یا فوت همسرو 37/1 درصدهرگز ازدواج نکرده بوده اند.از 24347 نفر زنان 10ساله و بیشتر این شهر, 79/52 درصد دارای همسر, 47/39 درصد بی همسر بر اثر طلاق یا فوت همسرو28/7 درصد هرگز ازدواج نکرده بوده اند.
نسبت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده، درگروه سنی 15-19، ساله30/13 در صد و در گروه سنی30-34 ساله، 45/95 درصد بوده است.
سواد و آموزش: در آبان 1375،از 6872نفر جمعیت 6 ساله و بیشتر شهر میانه، 75/81 درصد باسواد بودهاند.این نسبت در بین مردان 33/86درصد و در بین رنان 11/77درصد بوده است.11678نفر ازجمعیت این شهر در دوره ابتدایی و سواد آموزی، 8031 نفر در دوره راهنمایی ،6811 نفر در دوره متوسطه و 1035نفر در دوره عالی در حال تحصیل بو ده اند.
وضع فعالیت: در آبان 1375، از 18343نفر شاغلان10 ساله و بیشتر شهر میانه، 08/7 درصد در بخش کشاورزی،54/28درصد در بخش صنعت ،38/63 درصد در بخش خدمات و بقیه در سایر گروههای عمده مشغول به فعالیت بوده اند.
اشتغال: در آبان 1375، از 6042 نفر جمعیت 10ساله و بیشتر شهر میانه، 36/30در صد شاغل، 62/3 در صد محصل ،34/27در صد خانه دارو 36/2درصد دارای درآمد بدون کار بوده و بقیه وضع فعالیت خود را اظهار نکرده اند.
الگوهای تئوریک مرگ و میر کودکان الف) تئوریهای مربوط به مرگ و میر کودکان ب) علل و عوامل موثر بر مرگ و میر کودکان الف) تئوریهای مربوط به مرگ و میر کودکان 1 – چارچوب موسلی – چن: «موسلی و چن در سال 1984 چارچوب تحلیلیای را برای بررسی زنده ماندن کودکان در کشورهای در حال توسعه ارائه دادهاند که در این مدل عوامل اقتصادی – اجتماعی از طریق عوامل بلافصل بر مرگ و میر کودکان تأثیر میگذارند.
عوامل بلافصل این مدل عبارتند از: عوامل مربوط به باروری (رتبه ولادت – فاصله موالید) آلودگی محیط (هوا – غذا – آب) تغذیه نامناسب صدمات (تصادفی – عمومی) مراقبت فردی در مقابل بیماری (مراقبت های فردی – مراقبت های پزشکی) عوامل اقتصادی - اجتماعی مدل موسلی و چن در سطوح سه گانه فردی، خانوار و سطح اجتماع و از طریق عوامل بلافصل (که مکانیسم اساسی موثر بر فرایند بیماری را نشان می دهند) بر مرگ و میر کودکان تاثیر می گذارند، که این سطوح عبارتند از: سطح فردی (توانائیهای والدین – سنت ها، هنجارها، نگرش ها) سطح خانوار (درآمد – ثروت) سطح اجتماع (وضعیت اکولوژیکی- اقتصاد سیاسی- نظام بهداشتی) (Mosley and Chen, 1984) (Hanmer and etal , 2003) به جای سطوح سه گانه عوامل اقتصادی – اجتماعی، پایگاه اقتصادی – اجتماعی را بیان کرده اند و معتقدند که پایگاه اقتصادی – اجتماعی به طور اساسی از طریق عوامل بلافصل که با خطر ابتلاء و احتمال مرگ مرتبط اند، بر مرگ و میر تاثیر می گذارند.
نمودار 2-1: چارچوب موسلی – چن برای تحلیل مرگ و میر منبع: Hanmer and et al, 2003 سهیل آقا (2002) بیان می کند که چارچوب تحلیلی موسلی – چن، جامع ترین ، دقیق ترین و شایع ترین مدل استفاده شده برای تحلیل مرگ و میر کودکان و اطفال به حساب می آید.
وی عقیده دارد که عوامل اقتصادی – اجتماعی در سطوح سه گانه اجتماع، خانوار و فرد و از طریق عوامل بلافصل بهداشتی بر سطح مرگ و میر کودکان و اطفال تاثیر می گذارند.
Sohail Agha سطوح سه گانه عوامل اقتصادی – اجتماعی را به صورت زیر بیان نموده است: 1 – سطح اجتماع: در سطح اجتماع، تفاوت در دسترسی به منابع و امکانات از قبیل دسترسی به مراقبت های بهداشتی، بر تواناییهای والدین برای ایجاد مراقبت بهداشتی از کودکانشان تاثیر می گذارد.تفاوت در میزان مرگ و میر اطفال مناطق شهری و روستایی نمونه ای از تفاوتها در دسترسی به منابع و امکانات می باشد که بر تفاوتهای مرگ و میر اطفال تاثیر دارد.
2 – سطح خانوار: در سطح خانوار، کیفیت مسکن، سطح تراکم و دسترسی به آب و امکانات بهداشتی، تعیین کننده تاثیر پذیری از آلودگی محیط می باشند.
همچنین کیفیت نامطلوب مسکن، احتمال آلودگی غذا را به علت ناکافی بودن امکانات نگهداری و ذخیره سازی غذا افزایش می دهد.
همچنین تراکم زیاد در خانه و کمبود امکانات بهداشتی احتمال عفونت را زیاد می کند.
عدم دسترسی به آب لوله کشی نیز بر اقدامات بهداشتی تاثیر دارد.
3 – سطح فردی: در این سطح، توانائیهای والدین در زنده ماندن کودکان سهم مهمی دارند.
تحصیلات پدر ممکن است بر زنده ماندن کودک از طریق توان و کار تولیدی اش که باعث دستمزد بالاتر و سطح مصرف بالاتر خانواده می شود، تاثیر بگذارد.
در مورد تحصیلات مادر، میتوان گفت که مادران تحصیلکرده ممکن است بین موالید فاصله زیاد بگذارند و فرزندان کمتری به دنیا بیاورند.
نمودار 2-2: چارچوب تحلیلی موسلی – چن جدول 2-1- فهرست عوامل بیواسطه مرگ و میر کودکان منبع: Ghuman, 2002 2- چارچوب تحلیلی دونالد دبلیو – ماتسون و همکاران «دونالد دبلیو ماتسون و همکارانش در سال 1988 در یک بررسی تحت عنوان «مرگ و میر اطفال: تحلیل چند متغیره عوامل فردی و عوامل مرتبط با اجتماع» از مدل مفهومی که ترکیبی از متغیرهای سطح کلان و سطح خرد بود، برای تحلیل مرگ و میر اطفال استفاده کردند.
هدف آنها ارائه مدلی بود که شامل 1) ویژگیهای فردی (از قبیل عوامل پزشکی، جمعیت شناختی و اجتماعی) و 2) ویژگیهای اجتماعی (از قبیل تاسیسات زیربنایی، خدمات مراقبت بهداشتی، هزینه های رفاه و میزان فقر) باشد، مدل نظری آنها ترکیبی از رهیافت های جمعیت شناختی، اپیدمیولوژی و جامعه شناختی بود.
دونالد دبلیو ماتسون و همکارانش عوامل فردی را در دو دسته عوامل زمینه ای و عوامل بیواسطه مورد بررسی قرار دادند.
عوامل فردی الف) عوامل زمینه ای: که بر حسب ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی و جمعیت شناختی مادر تعریف می شوند.
این عوامل عبارتند از: پایگاه اقتصادی – اجتماعی – تحصیلات – کیفیت مسکن – پایگاه ازدواجی و سن مادر.
پایگاه ازدواجی بیانگر مسکن، تغذیه و به طور کلی پایگاه اقتصادی می باشد.
سن مادر نیز با خطر مرگ و میر اطفال رابطه دارد گفته می شود که خطر بالاتر مرگ ومیر نوزادی در میان مادران جوان دیده می شود، در واقع در مادران مسن تر و جوان تر خطر از دست دادن فرزندان بیشتر است.
ب) عوامل بی واسطه: عواملی هستند که عمدتا در حوزه پزشکی و زیست شناسی قرار میگیرند.
از طریق این عوامل، ویژگیهای زمینه ای بر مرگ و میر اطفال تاثیر می گذارند.
عوامل بی واسطه عبارتند از : مراقبت های پیش از زایمان – تعداد موالید – مرگ جنین قبلی – مرتبه ولادت، وزن موقع تولد.
عوامل مربوط به اجتماع سه دسته از متغیرهای اکولوژیکی، در بررسی تنوع جغرافیایی در اختلال در سلامتی و مرگ و میر مهم هستند.
این متغیرها عبارتند از: مراقبت بهداشتی محیط و استاندارد اجتماعی رفاه اقتصادی و شهرنشینی ترکیب جمعیت (Matteson, et al, 1998) 3- تئوریهای تغییرات اجتماعی در سطح کلان Scott and Cronlyn (2000) در یک بررسیای تحت عنوان «تعیین کنندههای مرگ و میر اطفال در میان کشورهای کمتر توسعه یافته: بررسی میان منطقهای 5 تئوری» سعی کردهاند تا اختلافات میزان مرگ و میر اطفال در میان کشورهای کمتر توسعه یافته را با استفاده از پنج تئوری تبیین نمایند.
تئوریهای مورد استفاده آنها، تئوریهای تغییرات اجتماعی در سطح کلان بودند و عبارتند از: 1- تئوری مدرنیزاسیون 2- تئوری وابستگی، یا تئوری نظام جهانی 3- تئوری طبقهبندی جنسیت 4- تئوری عدم تولید اقتصادی 5- تئوری توسعه یافتگی در واقع هدف آنها بررسی تأثیر همزمان صنعتی شدن، وابستگی اقتصادی، سواد زنان، عدم تولید اقتصادی، قدرت دولت، همچنین بررسی تأثیر وضعیت Sub-saharan افریقا به عنوان یک متغیر کنترل بر مرگ و میر اطفال بود.
طی بررسی که آنها در سال 1991 در 59 کمتر توسعه یافته انجام دادند به این نتیجه رسیدند که صنعتی شدن، قدرت دولت، وابستگی اقتصادی تأثیر کمی بر مرگ و میر اطفال دارند.
در حالیکه عدم تولید اقتصادی، سواد زنان و وابستگی به کمکهای خارجی (وامها) و همچنین وضعیت Sub-Saharan افریقا به عنوان متغیر کنترل تأثیر زیادی بر مرگ و میر اطفال دارند.
1-3- تئوری مدرنیزاسیون «تئوری مدرنیزاسیون رابطه نزدیکی با تئوری اقتصادی نئوکلاسیک دارد.
هر دو تئوری، توسعه اقتصادی را همانند پلی برای شکاف بین جوامع توسعه یافته و در حال توسعه میدانند.
نظریه پردازان مدرنیزاسیون بر اهمیت سرمایه برای توسعه کشورهای کمتر توسعه یافته تأکید میکنند و کمبود سرمایه را به عنوان مانعی مهم برای توسعه کشورهای کمتر توسعه یافته (LDCs) میدانند.
آنها اعتقاد دارند که سرمایهگذاری کشورهای صنعتی و تجارت جهانی به توسعه کشورهای LDCs، از طریق سرمایهگذاریهای خارجی، تجربه مدیریتی و تکنولوژی جدیدی، که برای توسعه اقتصادی و اجتماعی این کشورها ضروری است، کمک میکند.
این افراد، شاخصهای مدرنیزاسیون را رشد ناخالص ملی، میزان رشد اقتصادی، شهرنشینی، تحصیلات، خدمات مراقبت بهداشتی در نظر میگیرند.